اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیمعارف قرآنی

آثار دنیاطلبی از نظر قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، عوالم و نشئات هستی دست کم در یک دسته بندی کلی به عالم دنیا و عالم برزخ و عالم آخرت تقسیم می شود که عالم دنیا پایین ترین مرتبه تنزلات هستی و به یک معنا پست ترین آن است؛ زیرا از نظر ظهور اسماء الله، کم ترین نورانیت از صفات را تجلی و ظهور می  دهد؛ از این روست که هم پایین و هم پست است؛ اما این بدان معنا نیست که دنیا در نگره قرآنی، مخلوقی ضد ارزشی است، بلکه دنیا همانند دیگر مخلوقات الهی، امری حق و ارزشی در ذات خویش است، هر چند که وقتی نسبت به تعامل انسان با دنیا نظر می شود، می تواند ارزشی یا ضد ارزشی باشد؛ زیرا اگر انسان به دنیا به عنوان تمام حقیقت نگاه کند و عوالم غیب از برزخ و آخرت را نشناسد و بدان گرایش نداشته باشد، در این صورت، دنیا برایش اصالت می یابد و این گونه از نظر قرآن، امری ضد ارزشی می شود؛ زیرا گرایش و دلبستگی انسان به این دنیا و مادیات آن موجب می شود تا از هدف و غایت اصلی خلقت خویش که دست یابی به کمال در دنیا و بازگشت به آخرت در ساختار کمالی است، غافل می شود و این گونه به خود ظلم می کند و در خسران و زیان عظیم می افتد.

از نظر قرآن، کسی که به دنیا به عنوان مقدمه آخرت می نگرد و اصالت را به آخرت می بخشد، در این صورت می تواند از دنیا بهترین بهره را برای آخرت بردارد و ره توشه کاملی را فراهم آورد؛ زیرا آخرت چیزی جز کشت دنیوی نیست که در آخرت درو می شود. پس هر چه انسان در دنیا انجام می دهد، شاکله وجودی اش را می سازد و همان را با خود به آخرت می برد. پس در آخرت آن چه در محضر آن است و حضورش را بر او تحمیل می کند، افکار و رفتار دنیوی اوست.

به هر حال، از نظر قرآن، کسی که آخرت را باور ندارد، یا دارد ولی به سوی آن گرایش ندارد و سرگرم دنیا شده و از آخرت غفلت می شود، به عنوان انسانی دنیاطلب و دنیا گرا مورد شماتت قرار می گیرد؛ زیرا آثار زیانباری برای دنیاطلبی است که در این جا به برخی از مهم ترین آنها اشاره می شود.

  1. اختلاف و نزاع: از نظر قرآن، دنیاطلبی و گرایش به آن، موجب می شود تا اشخاص برای دست یابی به مادیات آن با هم درگیر شوند. اختلاف و نزاع جزو ساختار فطری دنیا و سنت های الهی است؛ زیرا تضاد در امور دنیوی و تزاحم در مقام عمل موجب می شود تا تضاد منافع پیش آید و افراد با هم درگیر شوند. البته دنیا طلبان چون اعتقادی به آخرت و مجازات های اخروی ندارند و محاسبه و حساب اخروی را باور نداشته و هیچ مانعی در سر راه دنیا طلبی خویش نمی یابند، به ظلم گرایش یافته و عدالت را کنار می گذارند و اصول اخلاقی چون صداقت و امانت را بی ارزش می سازند. این گونه است که برای دست یابی به مادیات دنیوی از هر روشی بهره می گیرند و هیچ اصل اخلاق فطری را باور نداشته و بر اساس عمل و رفتار نمی کنند. بنابراین، تنازع و درگیری و اختلاف میان دنیاطلبان بسیار زیاد است؛ در حالی که آخرت گرایان هرگز از اصول اخلاق فطری و آموزه های وحیانی نقلی دست بر نمی دارند و اگر مشکلی در سایه تضاد یا تزاحم ایجاد شد، با عفو و گذشت و ایثار آن را حل و فصل می کنند. به هر حال، از نظر قرآن، نزاع و اختلاف و درگیری و عصیان و ظلم در میان دنیاطلبان امری غیر قابل اجتناب است و آنان با هم درگیر می شوند؛ زیرا محبت دنیا نمی گذارد تا مشکلات را حل کنند و با گذشت و عفو و ایثار آرامش و آسایش را میان خود و دیگران در معاشرت ها ایجاد کنند.(آل عمران، آیه 152)
  2. ارتداد: کفرگرایی و حتی ارتداد از اسلام و ایمان به سوی کفر و شرک، از دیگر پیامدهای خطرناک دنیاطلبی است؛ زیرا بسیاری از افراد حتی مسلمان و مومن به سبب گرایش به دنیا و محبت آن پشت به آخرت می زنند و دین و ایمان خویش را به پای دنیا و خواسته های دنیوی و مادی خویش می گذارند و این گونه به «ثمن بخس» و بهای اندک و «متاع قلیل» دنیا، آخرت خویش را می فروشند و در این معامله بزرگ ترین خسران و زیان را می کنند؛ زیرا ابدیت و سعادت ابدی و آسایش و آرامش آن را به متاع و سعادت و آسایش و آرامش موقت و متغیر دنیا می بخشند که هیچ دوامی ندارد و نسبت به آخرت هیچ یا اندک است.(نحل، آیات 106 و 107) این در حالی است که آخرت خیر و برتر و ماندگار و پایدار است و دنیا هم چون برفی در حال آب شدن.(اعلی، آیه 17) به هر حال، انسان مسلمان می بایست مواظب و مراقب باشد که دنیا دام و فتنه ای است که می تواند حتی دین و ایمان او را به تباهی بکشاند اگر محبت دنیا جایگزین محبت خدا و ایمان و دین و نور آن شود.( نحل، آیات 106 و 107)
  3. اشاعه فحشاء: عقل فطری انسان این حقیقت را کشف می کند که از هر گونه فساد جنسی و فحشاء اجتناب کند؛ زیرا آن را خلاف عدالت و امانتی می داند که خدا به او عنایت کرده است. انسان به عنوان امین می بایست تنها از راه هایی که خدا مشخص کرده شهوت و دیگر نیازهای خویش را برطرف کند. فحشاء به معنای آن است که انسانی بخواهد بر خلاف راه های فطرت و سنت های الهی حاکم بر هستی از جمله جان انسان، نیازهای شهوانی خویش از جمله شهوت جنسی را برطرف کند. از همین روست که اصولا انسان ها در ساختار فطرت خویش حاضر به فحشاء نیستند و نوعی حیا و اخلاق جنسی را مراعات می کنند؛ هر چه فطرت انسان سالم تر باشد، این اصول اخلاقی در آنان قوی تر و محکم تر و استوارتر است و هر چه سلامت از دست می رود و بیماردلی ایجاد می شود و شخص در امور فطری به سستی رو می آورد به همان میزان از آن اصول اخلاقی و حیا دورتر شده و به اموری می پردازد که ضد ارزش اخلاقی انسانی – الهی فطری است. از نظر قرآن، دنیا گرایان به سبب آن که از هدایت فطری دور شده و نفس خویش را گرفتار فجور و بی تقوایی می کنند، گرایش به فحشاء داشته و حتی به اشاعه آن می پردازند تا بتوانند بر خلاف فطرت بستری را برای ارضای شهوات خویش فراهم آورند که غیر اخلاقی و غیر فطری است. بنابراین، از پیامدهای دنیاطلبی می بایست به فحشاء گرایی و اشاعه آن در جامعه و تبلیغ و ترویج فحشاء و منکرات به ویژه جنسی اشاره کرد.(نور، آیه 33)
  4. محبت دنیا و اعراض از آخرت: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، محبت به دنیا و دنیاطلبی موجب می شود تا انسان حتی اگر اعتقاد به آخرت داشته باشد، متاع قلیل دنیا را بر متاع ابدی و برتر آخرت ترجیح دهد و آخرت را به دنیا بفروشد. کسانی که مدعی این معنا هستند که «غوره نقد به از حلوای نسیه»، آخرت را نیسه و وعده سر خرمن می دانند، در حالی که متاع اندک دنیا را غوره نقد می دانند و آن را ترجیح می دهند. این افراد به عاجله دنیا چنگ می اندازند و از «آجله» آخرت اجتناب کرده و آن را رها می کنند و پشت سر می افکنند؛ زیرا آخرت را با همه ابدیت و ارزشمندی اش وعده نسیه سرخرمن می دانند.(قیامت، آیات 20 و 21؛ انسان، آیه 27؛ اعلی، آیات 16 و 17)
  5. اعراض از اسلام: از نظر قرآن، دنیا طلبی موجب می شود تا شخص همان طوری که اصول اخلاق فطری را کنار می گذارند و به ظلم و خیانت و دروغ و عهدشکنی می پردازند، هم چنین به دین و شرایع اسلامی پشت می کنند و از آن اعراض دارند؛ زیرا اسلام و شرایع آن چیزی جز تفصیل و تکمیل همان اصول اخلاق فطری نیست؛ چرا که از نظر قرآن، هدایت تشریعی وحیانی اسلام مطابق همان هدایت فطری است(روم، آیه 30) و تنها کسانی به شرایع اسلامی گرایش می یابند که به هدایت فطری عقلی گرایش داشته باشند.(بقره، آیات 2 و 3) به هر حال، از نظر قرآن، کسی که دنبال دنیا و زینت های زودگذر آن می رود، هیچ گرایشی به اسلام و شرایع آن ندارد و از آن اعراض می کند.(هود، آیات 14 و 15)
  6. افترا به پیامبران: کسانی که دنیاطلب هستند، نسبت به حق و حقیقت و مصادیق آن گرایشی ندارند و به مخالفت با آن می پردازند و در این مخالفت علیه کسانی که به ترویج حق و مصادیق آن می پردازند و دیگران را به اصول اخلاق فطری و شرایع الهی اسلام دعوت می کنند، دشمن می دارند. آنان برای این که مقاصد خویش را تامین کنند و دهان هر مخالفی را ببندند از هر گونه ابزار باطلی استفاده می کنند. افترا به پیامبران به این که آنان در دعوت خویش دروغ می گویند، از جمله روش هایی است که آنان برای مخالفت با شرایع اسلامی بهره می گیرند. از نظر دنیاطلبان اصولا دین و شرایع اسلامی که تفصیل و تکمیل همان هدایت فطری و اصول اخلاق فطری است، چیز جز افترای پیامبران به خدا نیست. آنان آموزه های وحیانی پیامبران از جمله آموزه های قرآنی را ساختگی دانسته و آن را افترا می شمارند؛ زیرا این گونه می توانند به خواسته ها و هواهای نفسانی خویش بپردازند و شهوات خویش را ارضا کنند و به زینت های زندگی دنیوی دلخوش دارند.(هود، آیات 13 تا 15)
  7. بی اعتنایی به فقیران: دنیاطلبان مبنای کرامت را دارایی دنیوی می دانند و کسی که از دنیا بهره ای نبرده است، فاقد کرامت می شمارند و اهانت را برای آنان شایسته می دانند.(فجر، آیات 15 تا 17) بنابراین، نسبت به ثروتمندان توجه ویژه داشته و نسبت به تهیدستان و فقیران بی توجهی روا می دارند؛ زیرا بر این باورند که مبنای کرامت و اهانت ثروت است و کسی که ندار و تهیدست است شایسته اکرام نیست و نمی بایست به آنان توجهی داشته باشند. پس از نظر قرآن، نگاه تحقیر آمیز به فقیران و تهیدستان بازتاب دنیاطلبی و دنیاگرایی انسان است.(کهف، آیه 28) این در حالی است که از نظر قرآن، مبنای کرامت و اهانت انسان چیزی جز تقوا و فجور نیست. از همین روست که با کریم ترین مردم از نظر قرآن با تقواترین آنان است.(حجرات، آیه 13)
  8. تبعیض در احکام: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، دنیاطلبی در مسلمانان موجب می شود تا آنان بر اساس خواسته های نفسانی خویش برخی از احکام شریعت اسلام را بپذیرند و با برخی دیگر مخالفت ورزند؛ زیرا آن چه برای آنان اهمیت دارد خواسته های نفسانی است. پس اگر حکمی بر خلاف خواسته های آن باشد بدان کافر شده و اگر موافق باشد بدان ایمان می آورند. خدا به صراحت می فرماید: افتومنون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض… اولئک الذین اشتروا الحیاه الدنیا بالاخره؛ آیا پس به برخی از کتاب ایمان می آورند و به برخی دیگر کافر می شوند… آنان کسانی هستند که آخرت را به زندگی دنیا فروخته اند.(بقره، آیات 85 و 86)
  9. تجمل گرایی: از مهم ترین و زیانبارترین کنش های دنیاطلبان، گرایش شدید آنان به اتراف و رفاه زدگی و تجمل گرایی است تا جایی که آنان از همه ابزارهای دنیوی برای خودنمایی و خودبرتر نمایی خویش و تحقیر دیگرانی که گرفتار فقر مادی هستند بهره می گیرند. اهانت و تحقیر گفتاری و رفتاری و حس خود برتربینی و استکباری در آنان موجب می شود تا زینت هایی که هیچ ربطی به انسان ندارد، برای خودنمایی بهره برند. البته این رفتار نه تنها به شخص تجمل گرا زیان وارد می سازد، بلکه زیان اجتماعی را به دنبال دارد؛ زیرا سست ایمان ها و مسلمانانی که گرفتار ضعف روحی و روانی هستند و ایمان و تقوا در آنان ایجاد یا تقویت نشده است، دنبال آنان بروند و آه و افسوس مردمان را موجب شود و هر کسی بخواهد با سرمشق قراردادن ایشان خود را به این زمره و جرگه برساند.(قصص، آیه 79)
  10. ترک جهاد: چنان که گفته شد، دنیاطلبی نه تنها افراد را از مسیر حق خارج می کند، بلکه در فرآیندی رهزن اسلام و ایمان افراد شده و آنان را به ارتداد می کشاند. البته این تغییرات بسیار کند و آرام و به شکل زیرپوستی رخ می دهد تا جایی که شخص گام به گام از ایمان و اسلام زاویه می گیرد واز حق و عدالت دور شده و به باطل و ظلم رو می آورد. این گونه است که از زنگار قلب به ختم و طبع می رسد تا جایی که دیگر آن فطرت دفن و دسیسه شده و شخص از نظر شناختی و گرایشی دچار وارونگی می شود.(مطففین، آیه 14؛ بقره، آیات 7 تا 15) از نظر قرآن، دنیاطلبی برخی از مسلمانان و مومنان موجب می شود تا دست از جهاد بردارند و میدان را رها کنند. این گونه است که اصول اساسی اسلام از جمله جهاد را برای زندگی دنیوی رها می کنند و شهادت را بر خود نمی پسندند.(توبه، آیه 38)
  11. تکذیب آیات الهی: دنیا طلبی موجب می شود تا شخص حتی اگر مسلمان بلکه مومن و حتی اهل بصیرت و مقامات باشد و اسم اعظم الهی را بداند و به حقایق هستی اشراف و تصرف تکوینی داشته باشد، همان طوری که توده مردم عقل فطری خویش را در خدمت شهوت می گیرند و آن را به اسارت شهوت در می آورند تا عقل در خدمت شهوترانی آنان باشد، این افراد نیز علوم الهی و توانایی و قدرت های شگفت خویش را در خدمت شهوت و مادیات قرار دهند؛ چنان که بلعم باعورا و سامری این گونه عمل کردند. بنابراین، همان طوری که دنیاطلبان از توده مردم به تکذیب قیامت و دین اسلام و شرایع می پردازند، افراد سطوح بالای علمی نیز اگر گرفتار دنیاطلبی شوند برای مقاصد دنیوی از توانایی شگفت خویش برای دنیا بهره گیرند.(اعراف، آیه 176)
  12. تکفیر دیگران: یکی از خطرات که دنیاطلبی موجب می شود، آن است که حتی مسلمانی ممکن است برای خواسته های دنیوی خویش، دیگران را تکفیر کند و بگوید تو مسلمان نیستی تا این گونه نه تنها جانش را بگیرد بلکه به مال و عرض او تعرض کند و بخواهد آن را تصاحب کند. اصولا تکفیری ها کسانی هستند که برای مقاصد دنیوی مانند مال و ثروت و زن و مانند آنها به تفکیر دیگر مسلمانان اقدام می کنند تا جانشان را بگیرند و بر مال و زنان ایشان دست یابند. از همین روست که خدا به مسلمانان هشدار می دهد که گرفتار این امر نشوند که این خود نشانه ای از دنیاطلبی آنان است؛ زیرا اتهام مسلمانی که شهادتین بر زبان رانده و خود را مسلمان معرفی می کند، به کفر و بی دینی جز برای متاع دنیوی نیست که این گونه با تکفیر می خواهد آن را به دست آورد.(نساء، آیه 94)
  13. تمسخر مومنان: از نظر قرآن، کافران چون هیچ اعتقادی به آخرت و زندگی اخروی ندارند و تنها حیات را در زندگی دنیوی می دانند، وقتی کسی را می بینند که به آخرت ایمان داشته و برای آن تلاش می کند و برای مادیات و زینت های دنیوی ارزش چندانی قایل نیست، او را به تمسخر می گیرند و بر این باورند که او از عقلانیت برخوردار نیست، بلکه گرفتار سفاهت است که ارزش های مادی دنیوی را فدای چیزی می کند که نیست.(بقره، آیات 7 تا 15 و 212)
  14. جدال با مومنان: مجادله به معنای درگیری کلامی و علمی از سوی کسانی انجام می شود که علم و قطع و یقین به امری ندارند، ولی بر اساس مقبولات عرفی یا موهومات آن را باور دارند. به عنوان نمونه گردش خورشید به دور زمین از جمله این امور است. حال اگر کسی بخواهد بر اساس مبانی عقلی وعلمی قطعی با آنان سخن بگوید آنان به همین مقبولات عامه عرفی بسنده کرده و به مجادله می پردازند. از نظر قرآن، یکی از پیامدهای دنیاطلبی جدال در آیات قرآنی و الهی است به طوری که شخص حاضر نیست در برابر حق خضوع کند و آن را بپذیرد؛ زیرا دنیاطلبان با دفن و دسیسه فطرت، قدرت و توانایی تعقلی خود را از دست می دهند و به نوعی دچار سفاهت و بی عقلی می شوند و مجادله گران بی خرد می شوند وبر اساس سفاهت و به دور عقل و علم با دیگران بحث می کنند و آیات قرآنی را نمی پذیرند.(اعراف، آیه 179؛ شوری، آیات 35 و 36)
  15. حبط عمل: گاه انسان عملی حتی صالح را انجام می دهد که می بایست آثار و پیامدهای نیک آن برایش نوشته شود؛ اما این عمل صالح را با کارهای از میان می برد؛ چنان که منت و اذیت و آزار پس از صدقات و انفاقات همه ارزش آن اعمال صالح را از میان می برد و به تباهی می کشاند.(هود، آیات 15 و 16)
  16. خسران و زیان: از نظر قرآن، سرمایه های عمر در دنیا و هر چیزی که خدا به انسان در این دنیا می بخشد، برای آخرت است و کسی که بتواند آن را برای آخرت توشه راه قرار دهد، سود بسیار برده است؛ اما کسی که سرمایه های عمرش را در دنیا برای دنیا هزینه کند گرفتار زیان و خسران عظیم و مبین می شود. دنیاطلبان از جمله کسانی هستند که سرمایه های زندگی دنیوی خویش را تباه می سازند و به زیان و خسران می رسند.(نحل، آیات 107 و 109)
  17. خشم خدا: دنیاطلبی موجب می شود تا خدا گرفتاری هایی را برای آنان ایجاد کند. از نظر قرآن، خشم خدا نسبت به دنیاطلبی امری قطعی است؛ زیرا خدا دنیا را برای آخرت ایجاد کرده و کسی که دنبال دنیا برود و از آخرت غافل شود، از مسیر حق و حقیقت دور شده و خشم خدا را به جان می خرد.(همان)
  18. عصیان و سرکشی: از نظر قرآن، یکی از علل اصلی عصیان و سرکشی انسان نسبت به خدا و مردم همان دنیاطلبی است؛ زیرا دنیا طلبی موجب می شود تا انسان گرفتار روحیه سرکشی و عصیان شود و از اطاعت سرباز زند.(یونس، آیه 23)
  19. سستی در جهاد: جهاد یکی از مهم ترین فروعات اسلامی است که حفاظت امنیت امت و دولت است. از نظر قرآن کسانی که آخرت گرا هستند به جهاد گرایش دارند؛ زیرا شهادت را عامل سعادت ابدی می دانند. اما کسانی که دنیاطلب هستند، جهاد را ترک می کنند؛ زیرا احتمال کشته شدن می دهند؛ این احتمال برای کسانی که دنیاطلب بوده و برایشان دنیا ارزشی است، موجب می شود تا اقدام نکنند، بلکه در این امور سستی کنند و از حضور در میادین جهاد به انواع گوناگون سرباز می زنند.(آل عمران، آیه 152؛ نساء، آیه 74؛ توبه، آیه 38) گرایش به دنیا حتی در مسلمان موجب می شود تا وقتی فرمان حضور در جبهه و جهاد از سوی خدا و معصومان(ع) صادر شود، از جای خویش حرکت نکند و به زمین بچسبد و بار سنگینی شود که توان حرکت ندارد؛ زیرا خشنود به زندگی دنیوی و متاع اندک آن است و در عمل گرایش به آخرت و سعادت ابدی در بهشت ندارد؛ و گرنه از خود حرکتی می کرد و دل به دنیا نمی بست و از آن دل می کند.(توبه، آیه 38) برخی از مسلمانان ممکن است در کارزار در آیند و جهاد کنند، اما وقتی احساس پیروزی می کنند، برای استفاده از غنایم و بهره گیری حداکثری از متاع دنیوی بر خلاف فرمان از ادامه کارزار دست می کشند و حتی با هم در کسب غنایم درگیر می شوند و از فرمان الهی عصیان می ورزند و این گونه نشان می دهند که در ایمان و جهاد سست هستند و حاضرند آخرت و حتی پیروزی جمعی را به بهره گیری از متاع اندک دنیوی بفروشند و خود به غنیمتی دست یابند. چنان که در جنگ احد چنین کردند.(آل عمران، آیه 152)
  20. شتابزدگی و دوری از دور اندیشی: از نظر قرآن، دنیاطلبی موجب می شود تا انسانی صفت خلقتی «عجول»(اسراء، آیه 11) بودن را به نمایش گذارد و به جای آن که دوراندیشی و حزم داشته و اهم و مهم کند، به متاع اندک دنیا که «عاجله» است چنگ بزند و «آجله» و سعادت ابدی را فدای شتابزدگی خویش کند؛ زیرا ابدیت و خیر و سعادت ابدی را فدای متاع اندک دنیا می کند و آخرت خویش را این گونه تباه می سازد.(اسراء، آیه 18؛ قیامت، آیه 20؛ انسان، آیه 17) این در حالی است که از نظر قرآن، مومنان با ایمان و اعمال صالح خویش تلاش می کنند تا صفات خلقتی خویش از جمله عجول، ظلوم(احزاب، آیه 72)، جهول(همان)، هلوع(معارج، آیه 19) و مانند آنها را تحت مهار و مدیریت عقلانیت فطری برند. این گونه است که آنان به انسان های صبور و حلیم، قوامین بالقسط و عادل، عالم و علیم، باورند به مشیت و قسمت تبدیل می شوند، و در هنگام فقدان یا از دست رفتنی چیزی جزع و فزع نمی کنند و هنگام کسب مال و دارایی مانع خیر رسانی به دیگران نمی شوند، بلکه انفاق و بخشندگی می کنند.(معارج، آیات 19 تا 26)
  21. فاقد تفکر و اندیشه: از نظر قرآن، دنیاطلبان به دلیل آن که گرایش به دنیا داشته و برای کسب آن از هر روش و ابزاری بهره می گیرند که می تواند باطل نیز باشد؛ یعنی ظلم و خیانت و عهدشکنی دارند و راستگویی را کنار می گذارند، این گونه این افراد با فجور خویش، نفس مستوی و معتدل را تغییر داده و عقلانیت فطری را دفن و دسیسه می کنند(شمس، آیات 7 تا 10) دیگر فاقد تعقل خواهند بود و تفقه و ژرف اندیشی نخواهند داشت و هیچ تبصر و تذکر و تدبری نیز نخواهند داشت؛ زیرا قلبی مختوم و مطبوع دارند.(اعراف، آیه 179؛ حج، آیه 46؛ بقره، آیه 7) چنین افرادی فاقد تفکر و اندیشه ورزی هستند و در آیات الهی که آخرت را برایشان روشن و ارزش و بهای آن را مشخص می کند، تفکر نمی کنند. بنابراین فاقد شناخت صحیح از امور بوده و توانایی جداسازی حق و باطل و گرایش و گریزش درست را ندارند و سفاهت خویش را عین عقلانیت و گرایش به باطل را عین حقانیت می شمارند.(یونس، آیه 24؛ بقره، آیات 7 تا 15)
  22. عصیان و نافرمانی: از دیگر آثار دنیاطلبی این است که شخص گرفتار عصیان و سرپیچی و نافرمانی می شود، چنان که مسلمانان بلکه مجاهدان در کارزار احد برای کسب متاع اندک دنیا و غنایم جنگی بر خلاف فرمان الهی و رسول الله(ص) عصیان کردند و سنگر خویش را رها نموده و با سرپیچی خویش جنگ پیروز را به جنگی شکست بار تبدیل کردند.(آل عمران، آیه 152)
  23. غفلت از حقایق: غفلت به معنای ندیدن یا نادیدن چیزی به سبب کم توجهی و کم اعتنایی یا بی اعتنایی و بی توجهی است. کسانی که چیزی در برابرشان است اما به سبب التفات و توجه بسیار زیاد به چیزی، آن چیز برابر خویش را نمی بینند، انسانی غافل هستند. از نظر قرآن، کسانی که امور را درست ارزشگذاری نکرده و اهم و مهم نمی کنند، چنان خود را سرگرم مهم یا حتی بی اهمیت می کنند که از امر اهم و بسیار پر اهمیت غافل می شوند. کسانی که سعادت ابدی و خیر باقی آخرت را بر متاع اندک و فانی دنیا ترجیح می دهند از این گروه غافلان هستند. دنیا طلبی موجب چنین امر خطرناک می شود و انسان را دچار غفلت می کند تا جایی که حقایق مهم و با اهمیت را نمی بینند و دنبال سراب باطل دنیا می روند.(نحل، آیات 107 و 108)
  24. غفلت از ذکر الله: از نظر قرآن، ذکر الله دارای آثار بسیاری است که اطمینان قلبی یکی از مهم ترین آثار آن است.(رعد، آیه 28) ذکر الله به معنای حضور خدا در قلب و خویش را در محضر خدا یافتن و دیدن است. البته این حضور می تواند از طریق ذکر چیزهایی باشد که تجلیات کامل اسماء الله و صفاتی الهی هستند؛ چنان که قرآن، پیامبر و امامان معصوم(ع) از مصادیق ذکر الله دانسته شده است. از نظر قرآن، کسی که گرفتار دنیاطلبی است، چنان امر دنیا و کسب متاع اندک آن اهمیت می یابد که از ذکر الله و هم چنین مظاهر اتم آن یعنی قرآن و نماز و معصومان(ع) غافل می شود.(اعلی، آیات 15 و 16)
  25. درگیری و قتل: هم چنین از نظر قرآن، دنیاطلبی عامل رفتارهای نابهنجار و ضد ارزشی و ضد هنجاری از جمله درگیری و خشونت کلامی و رفتاری هم چون قتل و کشتن یک دیگر است؛ چنان که بنی اسرائیل با آن که مسلمان و اهل شریعت موسی(ع) بودند، به سبب همین گرایش به دنیا و دنیاطلبی با هم درگیر شده و یک دیگر را به قتل می رساندند.(بقره، آیات 85 و 86)
  26. کفر: چنان که گفته شد که دنیاطلبی حتی می تواند شخص مسلمان را به ارتداد و کفر بکشاند. اصولا کسانی که دنیا را محبوب خویش قرار داده، خدا و آخرت در دل آنان محبوب نیست و جایی ندارد. بنابراین، از همان آغاز کافر هستند یا در فرآیندی با دفن و دسیسه فطرت و هدایت باطنی، در نهایت به کفر تشریعی نیز می رسند و کافر از دنیا می روند.(نحل، آیه 107)
  27. گمراهی و ضلالت: از دیگر آثار دنیاطلبی خروج از صراط مستقیم هدایت های تکوینی و تشریعی و گرفتاری به ضلالت و گمراهی است. این گرفتاری حتی ممکن است برای افراد شاخصی از عالمان الهی نیز ایجاد شود که به سبب گرایش و محبت دنیا به ارتداد بکشند و به ضلالت و گمراهی بزرگ و دور شدن کامل از دین و آخرت و خدا گرفتار آیند؛ چنان که بلعم باعورا و سامری چنین گرفتار شدند.(اعراف، آیات 176 و 178؛ ابراهیم، آیه 3؛ نجم، آیات 29 و 30)
  28. معصیت و گناه: کسانی که دنیا طلب هستند و بدان رضایت می دهند حتی اگر مسلمان باشند، گرفتار معصیت شده و به گناه می افتند و از اطاعت خدا و پیامبر(ص) سر باز می زنند و برای کسب دنیا و متاع اندک آن از هدایت فطری و تشریعی خارج می شوند و برای خویش دوزخ می خرند.(انسان، آیات 24 و 27؛ یونس، آیات 7 و 8)
  29. کفران و ناسپاسی: از نظر قرآن، از پیامدهای زیانبار دنیاطلبی کفران و ناسپاسی نسبت به خدا و نعمت هایی است که به انسان داده است. کفران بر خلاف شکر هم نادیده گرفتن منعم است و هم عدم بهره مندی صحیح و ارزشی از نعمت های الهی. دنیا گرایان از نظر قرآن چنین هستند.(انسان، آیات 24 و 27)
  30. هواپرستی: دنیا طلبان انسان هایی هستند که هواهای نفسانی را معبود خویش قرار داده و به جای خدا هواهای نفسانی را می پرستند. از همین روست که عالمی چون بلعم باعورا به سبب دنیاطلبی به جای خدا هواهای نفسانی خویش را معبود خویش قرار داد و به درجه چارپایی چون سگ سقوط کرد و خدا او را به سگ همانند ساخت.(اعراف، آیه 176)
  31. محرومیت: دنیاطلب از بسیاری از چیزهای خوب و نیک محروم می شود که شامل محرومیت از آخرت(بقره، آیه 200؛ آل عمران، آیه 77؛ اعراف، آیه 169)، محرومیت از درک حق و حقایق(نحل، آیات 107 و 108)، محرومیت از تزکیه نفس از سوی خدا(اعلی، آیات 14 و 16)، محرومیت از ذکر الله (اعلی، آیات 15 و 16)، محرومیت از نماز(همان) و محرومیت از هدایت پاداشی تشریعی و گرفتاری به کفر است.(نحل، آیه 107)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا