اعتقادی - کلامیمعارف قرآنی

نگاهي به دوزخ و اوصاف آن

دوزخ بهشت، اشراق هستي است و دوزخ، غروب جانكاه هست هاي انساني است. آدمي در مسير بازگشت به سوي خداوند گاه سوار بر انوار الهي مي شود كه درون و بيرونش را روشن مي سازد و اوج مي گيرد و در تقرب متاله شدن و خدايي گشتن، با اسماي حسناي الهي يگانه مي شود و لقايي عاشقانه و عارفانه و فنايي بقاگونه را شاهد مي شود؛ و يا آن كه خود را در سياه چاله جهالت مي افكند و در غروب اشراق همه هستي ها و هست ها، به دوزخ درمي آيد و با جلال الهي ديدارمي كند.

بدون ترديد معرفت يافتن و آگاهي شدن از آنچه در آينده بر سر انسانها مي آيد و سرنوشتي كه بر اثر اعمال خود آنها برايشان رقم خواهد خورد تأثير شگرفي در كنترل كردارها و گفتارهاي آدمي دارد و باعث مي شود كه او حساب شده عمل كند.

يكي از اهرمهاي بسيار موثر در كنترل اعمال انسان، تبيين اوصاف دوزخ است كه انسان با آگاهي از آن، به خود جرأت نخواهد داد كه به هر كاري دست يازد و يا هر طور كه دلش خواست عمل كند.

 

آنچه در مطلب حاضر آمده تبيين تنها گوشه اي از ويژگي هاي مربوط به دوزخ و دوزخيان است كه براساس آيات قرآن بيان شده است تا نمايي از آنچه در سير هبوطي و سقوطي انسان براي وي اتفاق مي افتد ارائه گردد، هر چند كه به فرموده قرآن، ادراك آن بسي دشوارتر از آن است كه در اينگونه نوشتارها و بيانها آيد و مسلما كساني از دوزخ و احوالات آن در امان خواهند بود كه اين هشدارها را همواره آويزه گوش خود ساخته و حداقل بخاطر ترس از گرفتار شدن به آن برخلاف رضاي حق گام برندارند. اينك با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
دوزخ، سرانجام شوم
تصويري كه قرآن از دوزخ ارائه مي دهد چنان دهشتناك است كه گاه شنيدن آن قلب هاي سالم و پاك را مي فشارد و جان را از كالبدها بيرون مي راند، چه رسد كه كساني آن را به اطمينان و شهود حسي تجربه كنند و يا گوشه هايي از آن را ببينند. دوزخ با همه تيرگي آن، جلوه اي از جلوه هاي اسماي جلالي الهي است كه تحمل آن را هيچ موجود عاقل و خردمندي نكند. از اين رو بسياري از موجودات هستي هنگام عرضه ولايت الهي به آنها، عطايش را به لقايش بخشيدند.
انسان با پذيرش ولايت الهي به سبب دو خصيصه ظلوم و جهول بودن، در مسيري گام برداشت كه وي را تا اوج بي پايان لقا و فناي الهي در مقام قاب قوسين او ادني (نجم آيه 9) مي برد و يا در جاده سقوط تا دوزخ فراق فرو مي كشد.
دوزخ فراق الهي، نه تنها تن سوز بلكه جان سوز است و سوزش و آتش از خصايص و اوصاف اصلي آن است. از اين رو به مكاني كه كافران، دشمنان خداوند و ظالمان از انسان و جنيان بدان جا برده مي شوند تا شكنجه و عذاب هاي سخت و بي پايان ببينند، دوزخ و جهنم گفته شده است؛ زيرا جهنم اسم براي آتش افروخته شده خداوند است(مفردات الفاظ قرآن كريم، راغب اصفهاني، ص 209) كه خداوند با آن، مستحقان عذاب را كيفر مي دهد. (لسان العرب، ابن منظور، ج2، ص 404)
از اين نام و نام هاي ديگر چون «جحيم» و «سقر» برمي آيد كه آتش و سوزش بخش جدانشدني اين مكان است. اين گونه است كه خداوند از آتش مستمر و بي پايان دوزخ در آياتي چون 26 تا 28 سوره مدثر و 28 تا 31 سوره مرسلات سخن به ميان مي آورد. به اين معنا كه دود و سايه هاي آتش دوزخ برخلاف دنيا هيچ مانعي از استمرار آتش آن نمي شود و هر چه بيشتر مي سوزد، روشن تر و سوزان تر مي شود. البته حرارت آن داراي نوسان و شدت و ضعف است(اسراء آيات 97) كه خود عاملي براي سخت شدن وضعيت براي دوزخيان مي باشد؛ زيرا هر از گاهي چنان شدت مي گيرد كه جان ها به لب مي رسد و مرگ را تجربه مي كنند و دوباره جان مي گيرند و اين مرگ و زندگي، همواره ادامه مي يابد. بنابراين دوزخ با مرگ ها و زنده شدن هاي بسياري همراه است.
خداوند در آيه 12 سوره تكوير، حرارت دوزخ را قابل افزايش معرفي مي كند كه تحت تأثير وسيله اي برافروزنده، شعله هايش شديدتر و سخت تر مي شود. از اين رو «سعرت» را با فعل مجهول آورده تا اين معنا را مورد تاكيد قرار دهد كه برافروختگي دوزخ ذاتي آن نيست بلكه به عوامل بيروني است كه آتش آن فروزنده تر مي شود. از آيه 6 سوره همزه اين معنا را مي توان استنباط كرد كه منشأ افروخته تر شدن آتش دوزخ همانند اصل پيدايش آتش آن، وابسته به اراده الهي است.
آتشي كه در دوزخ است به گونه اي است كه با همه انبوهي و بزرگي اش (اعلي آيه 12) همانند پرده اي، همه جسم و جان آدمي را احاطه مي كند (كهف آيه 29 و زمر آيه 16 و مرسلات آيات 30 تا 33) خروش و صداي مهيب آن (فرقان آيات 11 و 12 و ملك آيات 6 تا 8) داراي شراره هاي بسيار بزرگي است كه همانند درهاي قصر به ارتفاع چندمتري بلند مي شود (همان) و از زردرنگي همانند شتران زردرنگ مي باشد (همان).
چنان كه گفته شد آتش دوزخ هم تن سوز است و هم جان سوز، (همزه آيات 6 و 7) درحالي كه آتش دنيوي تنها تن سوز مي باشد و موجبات مرگ وي مي شود. ويژگي خاص آتش دوزخ اين امكان را فراهم مي آورد كه شخص همچنان كه زنده است از تن و جان مي سوزد و عذاب مي كشد. اين آتش مايه ذلت و خواري شخص مي شود (آل عمران آيه 192 و توبه آيه 63) درحالي كه آتش دنيوي داراي چنين خصوصيتي كه موجب ذلت و خواري شخص شود نيست.
سوزندگي آتش دوزخ بسيار فراتر و شديدتر از هر آتشي است كه در جهان مادي و اين دنيا وجود دارد (توبه آيه 81 و مؤمنون آيه 104 و معارج آيات 15 و 16 و آيات ديگر) از اين رو توان فرسا و دور از طاقت انساني است و شخص دوزخي نمي تواند آن را تحمل كند (بقره آيه 175 و فرقان آيات 11 تا 14)
اين آتش چنان بر جان و قلب و تن احاطه مي كند و فراگير مي باشد (كهف آيه 29 و زمر آيه 16 و همزه آيات 1 تا 9) كه فوق تصور و ادراك آدمي است (مدثر آيات 26 تا 28 و قارعه آيات 9 تا 11).
آتش هاي دوزخي داراي زبانه هاي بسيار بلند و داراي شكلي همانند ستون هاي بلند و كشيده تالارها و كاخ ها مي باشد (همزه آيه 4 تا 9) البته ناگفته نماند كه دوزخ تنها آتشگاه نيست بلكه خصوصيت غالب آن وجود آتش هاي چنين سوزان و دردناك است، وگرنه باتوجه به آيات قرآني اين معنا به دست مي آيد كه دوزخ، مكاني است كه همه انواع و اقسام عذاب و رنج و درد در آن فراهم آمده است، لذا از آب هاي داغ و جوشان (انعام آيه 70 و يونس آيه 4 و آيات بسيار ديگر) و يا آب هاي سوزاني كه چون مس گداخته است (كهف آيه 29) و نوشيدن آن اندرون دوزخيان را متلاشي مي كند (محمد آيه 15) و صورت ها و چهره هايشان را بريان مي كند (كهف آيه 29) و مايه تشنگي بيشتر دوزخيان مي شود (واقعه آيات 51 تا 54) سخن به ميان آمده است.
در كنار اين آب هاي جوشان و داغ، آب هاي چركين و جراحت هاست كه به عنوان نوشيدني دوزخيان معرفي شده است (ابراهيم آيه 16 و حاقه آيات 34 تا 36) اين نوشيدني از پوست و جراحت خود دوزخيان جاري مي شود و آنان آن را مي نوشند (ص آيات 56 و 57 و حاقه آيات 31 تا 35).
از آيه 16سوره ابراهيم اين معنا با كمك روايت تفسيري استنباط مي شود كه چرك و خون جاري از زنان زناكار از ديگر نوشيدني هاي دوزخيان است (مجمع البيان، ج 5و 6، ص 474).
از ديگر نوشيدني هاي دوزخيان مي توان به گنداب هاي بسيار سرد در كنار لجن هاي بسيار داغ و جوشان اشاره كرد كه دوزخيان را به عذاب و هلاكت مي افكند. ابن منظور، غساق در آيه 54 سوره ص را چيز متعفن و بسيار سرد معنا كرده است كه همانند آب جوشان و داغ عمل مي كند. (لسان العرب، ابن منظور، ج 10، ص 70)
شگفت اين كه دوزخيان كه از گوشت و چرك و خون و آب هاي بسيار داغ و سرد تغذيه مي كنند داراي اشتهاي سيري ناپذيري هستند و هرگز سير نمي شوند. (ق آيه 30) اين بدان معناست كه وجودشان چنان به اين غذاها نيازمند است كه همانند خوردن از آب شور درياست كه تشنگي را مي افزايد و آدمي را سير نمي سازد.
چنين است كه خداوند دوزخ را جايگاهي بس شوم و بد براي انسان ها و دوزخيان دانسته (بقره آيه 126 و 206 و آيات بسيار ديگر) و نسبت به چنين عاقبت شومي هشدار داده است.
دوزخ با آن صداهاي ناخوشايند و هميشگي اش نمي گذارد تا گوش ها آرام گيرد و دل ها به آرامش برسد. هر دم صداي مهيب از آن بر مي خيزد و تن و جان را مي لرزاند و هوش و حواس را مي ربايد. از آن جايي كه داراي درك و هوشياري همانند نوع ادراك و فهم آدمي است (فرقان آيه 11 و 12 و ق آيه 30 و معارج آيه 15 و 17) نمي گذارد تا دوزخيان دمي در وي آرام گيرند. دوزخ با دوزخيان سخن مي گويد و از خداوند نيز مي خواهد تا هر چه فزون تر دوزخيان را به اندرون وي افكند و از اين لحاظ داراي اشتهائي سيري ناپذير است. (ق آيه 30)
بادهاي سمي و سوزان دوزخ (طور آيات 17 و 26 و 27 و واقعه آيات 41 و 42) همانند گازهاي شيميايي عمل مي كند كه هم جان سوز است و هم بدبو و آدمي را به رنج و هلاكت مي افكند. اين بادها و گازهاي شيميايي و مسموم واقعاً بلاي جان دوزخيان است كه اهل تقوا از آن در امان مي باشند. (طور آيات 17 و 27)
حبس ابدي هاي دوزخ
قرآن بر اين نكته تاكيد مي كند كه دوزخيان در چند طبقه از طبقات هفتگانه دوزخ به سر مي برند (اعراف آيه 41 و حجر آيه 44 و زمر آيه 16) چنان كه هر طبقه اي از آن ممكن است داراي خصوصيات خاص خود باشد كه ديگر طبقات فاقد آن مي باشند. چنان كه دوزخيان نيز در چند دسته و گروه مي باشند كه برخي از آنان در مقام درك اسفل و در پايين ترين درجات آن ساكن هستند (نساء آيه 145 و صافات آيات 62 تا 68) و جاودانه در آن بسر خواهند برد و برخي ديگر حتي ممكن است پس از دوره اي عذاب از آن خارج شده و به طبقات پايين بهشت وارد شوند.
اما كساني كه دوزخيان جاودان نام گرفته اند كساني اند كه خداوند نسبت به آنان خشم گرفته و هرگز اجازه خروج از دوزخ را نمي دهد. از اين افراد مي توان به كساني اشاره كرد كه پس از اسلام مرتد شده و در حال كفر از دنيا رفته اند (بقره آيه 217)
كساني كه اهل استكبار باشند و نسبت به آيات خداوند كفر ورزند (اعراف آيه 36) و يا به استهزاي آيات الهي اقدام كنند (جاثيه آيات 34 و 35) و مؤمنان را تمسخر و استهزا كنند (مومنون آيات 103 تا 110) و هم چنين كساني كه بر رباخواري اصرار ورزند (بقره آيه 275) و راه اضلال و گمراهي از حق را در پيش گيرند (انعام آيه 128) و معاد و رستاخيز را منكر شوند (رعد آيه 5) و به جاي ولايت حق و اولياي آن، ولايت كافران (مجادله آيه 14 و 17) يا طاغوت را (بقره آيه 257) بپذيرند از جمله كساني هستند كه جاودانه در دوزخ خواهند ماند.
خداوند درآيات قرآني سي گروه از افراد را به عنوان كساني معرفي مي كند كه به سبب باورها و يا رفتارهايشان مغضوب الهي شده و گرفتار دوزخ جاودان مي شوند. از جمله اين افراد مي توان به منافقان (توبه آيه 68) گناه پيشگان (بقره آيه 81) اولياي شيطان و طاغوت (بقره آيه 257) متكبران (نحل آيه 29) تكذيب كنندگان (اعراف آيه 36) فاسقان (سجده آيه 20) قاتلان مومنان (نساء آيه 93) كافران (بقره آيه 39) متجاوزان به حدود الهي (نساء آيه 14)خودكشي كنندگان (نساء آيات 29 و 30) دشمنان خدا و رسول (توبه آيه 63) جنيان اغواگر و پيروان آنان (انعام آيه 128) و مانند آن اشاره كرد.
عوامل مصونيت از دوزخ
براي اين كه از چنين دوزخ و احوال آن در امان مانيم خداوند عواملي را به عنوان مصونيت از دوزخ برشمرده است كه دراين جا به آن ها به طور گذرا اشاره مي شود.
از جمله مهمترين عوامل مصونيت يابي از دوزخ و عذاب هاي كوتاه و بلند و جاودانه آن، ايمان به خداوند و رسالت پيامبر (ص) و كتاب وحياني قرآن است (بقره آيات 23 و 24) همچنين تزكيه و پاك بودن (اعلي آيات 12 و 14) تقوا (ليل آيات 14و 17) اطاعت از خدا و رسول (آل عمران آيه 131 و 132) دعا و نيايش (طور آيات 27 و 28) ذكر خداوند (اعلي آيات 12 و 14 و 15) داشتن صفات پسنديده (انبياء آيات 98 و 101)، عمل صالح (فاطر آيه 37) نماز و اقامه آن (اعلي آيات 12 و 14 و 15) از مهم ترين علل و عواملي است كه خداوند دراين آيات به عنوان عامل مصونيت يابي از دوزخ ياد كرده است.
در مقابل، داشتن آرزوهاي پوچ و سرگرم شدن به آن ها (نساء آيه 119 و 121) اتكا به ستمگران (هود آيه 113) احساس بي نيازي از خدا (ليل آيات 8 و 14) اختلاف و نزاع (آل عمران آيه 103) تفرقه افكني و اختلاف سازي ميان صفوف جامعه ايماني (توبه آيات 107 و 109) ادعاي الوهيت (انبياء آيه 29) ارتداد از اسلام (بقره آيه 217) استكبار در برابر حق (اعراف آيه 36) انكار معاد (صافات آيات 12 تا 23) اسراف (غافر آيه 43) و اطاعت از طاغوت (هود آيه 97 و 98) بخل (ق آيات 24 و 25) ترك انفاق و صدقه و يا انفاق در راه باطل (انفال آيات 36 و 37) و مانند آنها از عوامل ورود به دوزخ و شكنجه ها و عذاب هاي آن است.
اگر كسي بخواهد از دوزخ در امان ماند بايد از راه نوري كه قرآن در درون و بيرون آدمي افروخته است استفاده و پيروي كند و به جاي سقوط و هبوط، راه صعود را در پيش گيرد كه مهم ترين آن ها ايمان واقعي و اخلاص و عمل صالح و ولايت اولياي الهي است. باشد دراين مسير تقربي و خدايي شدن گام برداريم و از دوزخ و عذاب هاي آن در امان مانيم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا