اجتماعیاصولی فقهیحقوقیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

حق و عدالت، مبانی قضاوت

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

تحقق و اجرای عدالت از مهم ترین وظایف، مسئولیت ها و ماموریت های پیامبران است. خداوند در آیاتی از جمله فلسفه و هدف بعثت را تحقق عدالت می داند و ماموریت پیامبران را روشنگری،‌ تبیین حقوق و دعوت مردم به قیام جهت اجرای عدالت معرفی می کند.

این ها همه بیانگر این معناست که عدالت یکی از محوری ترین موضوعات دین اسلام است،‌به گونه ای که عدالت را به عنوان یک اصل حاکم قرار داده و هر آن چیزی را ضد عدالت است از دایره دین خارج می کند و در هنگام تزاحم وزنه به نفع عدالت سنگین می شود و امر مخالف با عدالت از گردونه اجرا بیرون می رود، چنان که در هنگام تضاد در حوزه احکام، امر مخالف عدالت به عنوان امر غیر دینی به دیوار بطلان کوبیده می شود و از حجیت و اعتبار ساقط می گردد.

بر همین اساس است که در اسلام قضاوت برای احقاق حق و عدالت در دستور کار قرار گرفته و یکی از مسئولیت های دولت و امت، تحقق عدالت در همه ابعاد آن با اجرای عدالت از سوی امام و دولت و انصاف از سوی امت دانسته شده است.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا بخشی از این حقیقت را براساس آموزه های قرآنی تبیین نماید و جایگاه واقعی قضاوت را از منظر و دیدگاه قرآن روشن کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

احقاق حق و عدالت با ابزار قضاوت

بی گمان جامعه بی تحقق حق و عدالت یک جامعه سالم نخواهد بود و به سادگی از درون فرومی پاشد. بسیاری از جوامع بشری که در قالب و شکل اقوام و قبایل و ملت ها شکل گرفته است، به سبب فقدان این دو اصل از گردونه تاریخ بشری بیرون رفته است. از این روست که در روایات اسلامی در تحلیل و تبیین علل و چرایی فروپاشی ملت ها و جوامع به این اصول توجه داده شده و آمده است: الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم؛ حکومت با کفر و بی دینی اعتقادی باقی می ماند ولی با ظلم و ستم باقی نمی ماند.

این بدان معناست که هر جامعه نیازمند دولت و حکومتی است تا بدان نظم و سامان دهد و اهداف تشکیل و ایجاد آن را تحقق بخشد. دولت ها و حکومت ها به عنوان محور و قطب جامعه عمل می کند و هر جامعه ای با محور دولت و حکومت معنا و مفهوم می یابد. هدف از تشکیل دولت و حکومت،‌ انتقال بخشی از قدرت و قوت توده ها و شهروندان و افراد جامعه به دولت ها برای اجرای اهداف چندگانه ای است که از جمله آن ها حفاظت بر حقوق و امنیت و آسایش می باشد. این گونه است که مساله قوانین برای مدیریت صحیح جامعه و حفظ حقوق شهروندی مطرح می شود و دولت ها موظف می شوند تا در چارچوب قوانین، حقوق شهروندان را محافظت نمایند و در صورت تعرض، جلوی آن را بگیرند و متجاوزان به حقوق را مجازات نمایند.

بنابراین، اگر دولت و حکومتی که برای محافظت بر حقوق و مجازات متجاوزان تشکیل و ایجاد شده،‌ بر خلاف فلسفه وجودی خود عمل و حرکت نماید، مشروعیت سیاسی خود را از دست می دهد و از نظر اعضای جامعه نامشروع و غیر قانونی می شود. از دست دادن مشروعیت دولت و حکومت از سوی اعضای جامعه به معنای سقوط و نابودی آن خواهد بود؛ زیرا دولت و حکومت مشروعیت و اقتدار خویش را از ملت و جامعه می گیرد و با از دست رفتن آن، به سرعت به سبب عدم همکاری و کارشکنی از سوی مردم،‌ از میان می رود و در صورت مقاومت از سوی دولت و حکومت، جامعه نیز دچار هرج و مرج شده و از میان می رود. از این روست که در طول تاریخ چنان دولت ها و حکومت های بسیاری به سبب ظلم و ستم ، مشروعیت خود را از دست داده و از میان رفته اند، بلکه به سبب مقاومت برخی از دولت ها و حکومت ها در برابر ملت ها و سرکوب توده های مردم و تداوم آن،‌ ملت ها از میان رفته و جوامع نابود شده اند؛ هر چند زمین باقی مانده و اقوام دیگری به آن جا آمدند، ولی ملت از آن سرزمین گریخته و پراکنده شده و یکپارچگی ملی خود را از دست داده اند و در یک فرآیندی اقوام دیگر به سرزمین یورش برده و آن جا را سرزمین خود قرار داده اند.

از این روست که ظلم و بی عدالتی در میان هر ملت و جامعه ای به معنای عدم مشروعیت یا بحران وجودی و نابودی مطلق دولت و ملت خواهد بود.

همین مساله موجب شده است تا عقلای قوم و خردمندان هر جامعه ای که مسئولیت رهبری و امامت امت را به عهده گرفته اند، به مساله قوانین عادلانه،‌اجرای دقیق یا قوی آن و مجازات متجاوزان به حقوق و قوانین توجه خاص و ویژه ای داشته اند و یکی از سه گانه های دولت ها و حکومت یعنی در کنار تقنین، اجرا، قضاوت قرار گرفته و به عنوان مسئولیت های سه گانه در شکل سه قوه نمود پیدا کرده است.

در همه جوامع بشری، قضاوت و داوری، نقش کلیدی در اجرای عدالت و احقاق حقوق و عمل بر اساس قوانین دارد. از این روست که پیامبران به عنوان برپاکنندگان جوامع خاص یعنی امت ها،‌ به حوزه قضاوت توجه خاص داشته و برخی از آنان خود به طور مستقیم عهده دار مسئولیت قضاوت شدند که از جمله آنان که در قرآن گزارش شده است،‌ حضرت موسی(ع)، داود(ع)، سلیمان(ع) و پیامبر گرامی(ص) است.

از نظر اسلام،‌ ابزار قضاوت از مهم ترین ابزارهایی است که احقاق حق و اجرای عدالت می شود و بقا و تقویت امت و جامعه سالم از طریق آن تضمین می گردد. از این روست که بخشی از آموزه های اسلامی به مساله قضاوت تعلق گرفته است.

اهمیت قضاوت در اسلام

واژه قضا در زبان عربی دارای معانی چند و گوناگونی است. این واژه به معنا و مفهوم خلق، امر، حکم و مانند آن به کار رفته است. (لسان العرب، ج 11، ص 209 ذیل واژه قضی) مساله قضا و قدر به معنا سرنوشت و تقدیر شاید از کاربردی ترین معنای این واژه در زبان فارسی باشد. از این روست که برای تبیین معنای قضاوت به معنای حکم و داوری، در فرهنگ و ادبیات فارسی از واژه قضاوت استفاده می شود تا با واژه قضا به معنای تقدیر و سرنوشت جدا شود. بنابراین، در زبان فارسی واژه قضاوت از مصدرهای ساختگی است که به جای واژه قضاء در عربی استعمال می شود.(فرهنگ فارسی، ج 2، ص 2686) البته در زبان عربی و به ویژه در آموزه های قرآنی این مفهوم اخیر یعنی قضاوت و داوری، با استفاده از واژه حکم و مشتقات آن بیان می شود؛ چرا که واژه حکم در آموزه های قرآنی بیش تر در همین معنا و مفهوم داوری و قضاوت به کار رفته است. (از جمله در آیات 48 و 49 مائده و 26 سوره ص)

قضاوت در شریعت و فقه اسلامی به معنای ولایت شرعی برای حکم و داوری نمودن بر اشخاص معینی از مردم از جانب کسی است که شایستگی فتوا دادن در جزئیات قوانین شرعی را دارد تا بر اساس آن اثبات حقوق و استیفای آن شده و فصل خصومات و رفع منازعات در جامعه شود.(جواهر الکلام،‌ نجفی، ج 40، ص 8)

چنان که گفته شد، ملت و دولت از نظر قرآن و روایات بر اساس عدالت شکل می گیرد و یکی از کلیدی ترین و اصلی ترین فلسفه وجودی ملت ها و دولت ها، اجرای عدالت و احقاق حقوق است. بنابراین، اسلام نیز به این اصل عقلایی توجه داشته و بر آن مهر تایید و امضا نهاده است. افزون بر این که از نظر اسلام عدالت،‌ ساختار نظام هستی از جمله نظام دنیاست و خداوند هستی را بر اساس و پایه آن بنیاد نهاده است؛ چرا که دست یابی به کمالات هر چیزی تنها از طریق عدالت شدنی و امکان پذیر است و جامعه انسانی نیز اگر بخواهد به کمال شایسته و بایسته خویش برسد می بایست بر محور عدالت حرکت نماید. از این روست که از مهم ترین وظایف و مسئولیت ها بلکه فلسفه بعثت پیامبران را تبیین حقوق و قوانین عادلانه در شکل کتاب و دعوت مردم به عدالت و اجرای آن دانسته است.(حدید، ایه 25) بر این اساس است که قضاوت از جایگاه مهم و با اهمیتی در نظام فکری و عملی اسلام و در آموزه های وحیانی قرآن برخوردار شده است.

شرایط قاضی و قضاوت

از شرایطی که قرآن برای تصدی مسئولیت قضاوت بیان کرده است ،‌به سادگی می توان اهمیت و جایگاه ارزشی قضاوت را دانست.

1. شرط تقوا : خداوند مهم ترین شرط قاضی را تقوای الهی می داند. این بدان معناست که قضاوت با بی تقوایی سازگار نیست. این در حالی است که در بسیار از جوامع این شرط نادیده گرفته می شود و کسی از تقوای قاضی نمی پرسد. علت تاکید خداوند بر این شرط از آن روست که مهم ترین آسیب هر فرد و جامعه ای بی تقوایی است؛ چرا که انسان ها هر گونه تجاوز و نادیده گرفتن قوانین عقلانی و شرعی را به سبب بی تقوایی انجام می دهند. در حقیقت چشم اسفندیار و نقطه حساس و ضعف همه مردمان، هواهای نفسانی و پیروی از آن است. این مساله موجب می شود تا انسان و جامعه نه تنها از هدف آفرینش دور شوند، بلکه راه سقوط را در پیش گیرند. همه مشکلات فردی و جمعی بشر را می بایست در همین هواهای نفسانی و پیروی از آن یعنی بی تقوایی بشر جست. از این روست که خداوند در آیاتی از جمله 48 و 49 سوره مائده و 26 سوره ص، مهم ترین شرط در قضاوت را عدم پیروی از هواهای نفسانی می شمارد و بر اصالت تقوا در اصل قضاوت تاکید می کند. بنابراین،‌ چشم اسفندیار و پاشنه آشیل هر انسانی از جمله قضات، هواهای نفسانی و پیروی از آن است. البته تاکید ویژه از سوی خداوند به داشتن تقوای الهی در امر قضاوت از آن روست که منصب قضاوت خود، جایگاه لغزش اشخاص است و این مقام و منصب خود به خود،‌لغزشگاه بزرگی است که اگر شخص از تقوای الهی بهره مند نباشد، به سادگی در مقام و منصبی چنین خطرناک، فرو می افتد.(ص، آیه 26) داشتن قدرت و اقتدار قضایی و زد و بندهای سیاسی و اجتماعی با خیانتکاران و قدرتمندان(نساء، آیات 105 تا 113 و نیز جامع البیان، ج 4، جزء 5، ص 373) و گرفتن رشوه (بقره، ایه 118) خطر لغزش را در این منصب چنان افزایش می دهد که از چهار دسته قضات تنها یک دسته آن می توانند رستگار شوند و از این لغزشگاه جان به سلامت برند. از این روست که از مهم ترین شرایط قضاوت به تقوای الهی در آیات پیش گفته و آیات دیگر توجه داده شده است.

2. عدالت: اگر کسی بخواهد عدالت را در حق کسی اجرا کند نه تنها باید عادل باشد، بلکه مجسمه عدالت و به قول عرب ها،‌ عدل باشد. به این معنا که شاکله وجودی اش، بر عدل و عدالت سامان یابد. خداوند وقتی از قاضی می خواهد تا در قضاوت عدالت را رعایت کند، به این معناست که شخص می بایست عادل بلکه عدل باشد. این شرط برای قاضی و قضاوت را می توان از آیاتی چون 58 و 105 سوره نساء و 47 سوره یونس به دست آورد.

3. علم: آگاهی و علم به قوانین و احکام الهی از دیگر شرایط و معیارهای صلاحیت قضاوت است که خداوند در آیاتی از جمله آیات پیش گفته و 8 و 44 و 45 و 47 و 48 و 49 سوره مائده و 26 سوره ص بدان اشاره کرده است. از نظر قرآن، کسی که متصدی امر قضاوت می شود می بایست به فراگیری دانش قضا و علوم مربوط به آن مبادرت ورزد. از این روست که در آیه 105 سوره نساء فرمان می دهد تا قضاوت و حکومت در میان مردمان مبتنی " بما انزل الله " و " بما اراک الله " باشد؛‌چرا که مراد از جمله نخست، قضاوت بر اساس قوانین و آموزه های الهی است، بنابراین قاضی می بایست نسبت به احکام و قوانین الهی علم و اشراف داشته باشد؛ و مراد از جمله دوم این است که قضاوت می بایست بر اساس داده های علمی خداوند در قرآن باشد(مجمع البیان، ج 3 و 4، ص 162) و این مستلزم آن است که شخص از نظر علمی و تقوایی به جایی رسیده باشد که حقایق بر دل وی چون آیینه بتابد و درک و فهم مستقیمی از مطالب داشته باشد. از این روست که عالم بودن به حقایق و قوانین و احکام اسلامی و الهی و تسلط و اشراف از شرایط قضاوت دانسته شده است.

4. اجتهاد: از آن چه گذشت به سادگی می توان شرط اجتهاد را نیز به دست آورد؛ زیرا مفاد جمله دوم در آیه 105 سوره نساء، اجتهاد قاضی می باشد. البته ادله دیگری برای این شرط بیان شده است که در جایی که بیان شده است. از جمله این که در شرط فصل خصومت و قاضی عمل بر اساس قرآن مجید و سنت در آیاتی از جمله 59 و 105 سوره نساء و 52 سوره نور بیان شده است. این بدان معناست که قاضی می بایست بر احکام اسلام تسلط و اشراف کامل داشته و بتواند عام و خاص، مطلق و مقید، ناسخ و منسوخ ، صحیح و غیر صحیح از روایات و مانند آن را بداند و بشناسد و فروعات را به اصول ارجاع دهد و مطالب و مسایل را تاویل برد و حقیقت را دریابد. بنابراین اجتهاد در افتاء و در فهم و استنباط لازم و ضروری است.

این ها مهم ترین شرایط و اساسی ترین شروط قاضی است که در آیات قرآنی بیان شده است. البته در قرآن شروط دیگری نیز گفته شده است که از آن جمله می توان به ضرورت هوشیاری قضات نسبت به تزویر و دسیسه ها و تحریفات و مانند آن جهت به انحراف کشیدن حکم و داوری اشاره کرد. خداوند از قضات می خواهد تا با بهره گیری از همه ابزارهای درونی و بیرونی به گونه ای عمل کنند که حقیقت آشکار شود و عدالت اجرا گردد و احکام الهی در جامعه جاری و ساری گردد.(مائده،‌ایه 29 و آیات دیگر)

از همین شروط می توان مسایلی را به دست آورد که از جمله اهمیت و ارزش قضاوت از دیدگاه خداوند و قرآن و نیز نقش آن در اجرای عدالت و تحقق آن می باشد.

مبانی قضاوت

همه این سخت گیری ها و شرط و شروط گذاشتن برای قاضی و قضاوت از آن روست که دو چیز در جامعه انسانی تحقق یابد؛‌زیرا بی تحقق این دو اصل، هدف آفرینش تحقق نخواهد یافت؛‌زیرا خداوند می خواهد انسان سالم و جامعه سالمی را ایجاد کند تا همه بشر در یک شرایط مناسب و مطلوب بتوانند با فعلیت بخشی به کمالات وجودی خود در مقام متاله و خدایی شدن در آیند و مظهر ربوبیت الهی شوند و خلافت الهی را به عهده گیرند.

تحقق شرایط مطلوب زیستی و جامعه سالم،‌ به تحقق حق و عدالت است. از این روست که بر آن تاکید زیاد شده و به عنوان اصل محوری در همه آموزه های اسلامی مطرح شده است.

قضاوت اسلامی از نظر قرآن تنها زمانی تحقق می یابد،‌ که دو اصل احقاق حق و عدالت مبنای همه قضاوت ها و داوری ها قرار گیرد؛‌چرا که بی احقاق حق و تحقق آن و عدالت، نمی توان سخن از قضاوت اسلامی داشت.

از نظر قرآن قضا و داوری بدون معیار در راستای اهداف اسلامی نخواهد بود و موجب می شود تا گرایش قضاوت به سوی خیانت و خائنان باشد(نساء، ایه 105) بنابراین، دو معیار اصلی و مبنای کلیدی برای قضاوت بیان می شود که نخستین آن حق می باشد. خداوند در آیه 48 سوره مائده و 26 سوره ص، حق را مبانی قضاوت در جوامع بشری و میان مردم بر می شمارد.

اما در باره عدالت به عنوان دومین معیار و ملاک قضاوت ، در آیاتی از جمله 58 سوره نساء و 42 سوره مائده و 47 سوره یونس بر لزوم رعایت عدالت در قضا به عنوان معیار اصلی آن توجه می دهد و در آیه 58 سوره نساء مراعات عدال و داد در قضاوت را حق تمامی انسان ها بر می شمارد تا این گونه نشان دهد که عدالت تنها نمی بایست در حق شهروندان، یا امت اسلام و یا گروه های خاص باشد،‌ بلکه هر کسی که نام انسان بر او صدق می کند از این حق طبیعی برخوردار می باشد.

به سخن دیگر،‌از نظر اسلام و قرآن، اجرای عدالت نسبت به همه انسان ها، حق طبیعی هر انسانی است و جامعه می بایست بی توجه به رنگ و نژاد، قوم و مذهب و آیین و مانند آن،‌ حق و عدالت را اجرا نماید و در اجرای آن کوتاهی نکند. از این روست که بارها از قضاوت نسبت به اهل ذمه و اهل کتاب بر اساس عدالت و حق سخن به میان آمده و بر آن تاکید شده و پیامبر(ص) ماموریت یافته است تا این اصل را در عمل به مردم نشان دهد و بیاموزاند که تفاوتی میان انسانی با انسانی در مساله احقاق حق و اجرای عدالت نیست.(مائده، آیات 41 تا 48 و آیات دیگر)

از نظر قرآن، عدالت می بایست چنان مشهود باشد که همگان از اهل کتاب و غیر کتاب آن را حس کنند و لمس نمایند. از این روست که بر عدالت قسطی و مشهود در آیاتی از جمله آیات پیش گفته تاکید شده است؛ زیرا حق و عدل معیارهای قضاوت و مبنای آن از نظر اسلام است.(اعراف،‌ایه 181 و مائده، ایه 42 و آیات دیگر)

از آن جایی که خویشاوندی می تواند تاثیر سوء در قضاوت افراد به جا گذارد،‌خداوند بر لزوم رعایت عدالت در قضاوت در باره قوم و خویش از جمله والدین تاکید کرده است.(نساء، ایه 135)

نظارت بر قضات

نظارت بر کار قاضی و داوری و حکم او از جمله روش هایی است تا قضاوت از هر گونه انحراف ازحق و عدالت حفظ شود. از این روست که خداوند در آیاتی از جمله 58 سوره نساء و 78 سوره انبیاء داده است تا این گونه قضاوت قاضیان نیز زیر ذره بین دقیق قرار گیرد و هر گونه انحراف و تخطی از حق و عدالت شناخته و برطرف گردد.

به سخن دیگر، برقراری نظام قضایی عادلانه مبتنی بر حق و عدالت در جامعه بشری که از اهداف اصلی و ماموریت های پیامبران و ارسال کتب آسمانی از جمله قرآن و فرستاده شدن پیامبر گرامی (ص) بوده است، می بایست به صورت دقیق شکل گیرد و در جامعه اسلامی بلکه جهانی تحقق یابد. از این روست که نظارت بر کار قضات به عنوان یک اصل کلیدی و محوری در احقاق حق و اجرای عدالت مورد توجه و تاکید قرار گرفته است.

آن چه بیان شد تنها گوشه ای از آموزه های قرآنی در موضوع و مساله قضاوت است. تبیین همه ابعاد و مسایل آن بیرون از حوصله یک مقاله است و از این رو به همین مقدار بسنده می شود با تذکر این نکته که آن چه بیان شد به خوبی وظایف امت و امام و دولت و ملت را نسبت به احقاق حقوق و اجرای عدالت روشن می کند و وظیفه و مسئولیت همگانی را تبیین می نماید. باشد این گونه باشیم و سلامت انسان و جامعه انسانی را تضیمن نماییم و اهداف آفرینش را از راه بستر سازی مناسب تحقق بخشیم و ملت و جامعه ای متاله و ربانی داشته باشیم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا