اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیمعارف قرآنیمقالات

اسباب و موانع شقاوت و سنگدلی

بسم الله الرحمن الرحیم

شقاوت در برابر سعادت است. بنابراین، کسی دوست ندارد گرفتار شقاوت شود؛ از همین روست که هماره تلاش می کند تا اسباب شقاوت را بشناسد و از آن پرهیز کند؛ زیرا سعادت تنها انگیزه بشر در زندگی و سعی و تلاش اوست و هیچ کسی تلاش و انگیزه ای ندارد تا گرفتار شقاوت شود و اگر عملی را انجام می دهد که موجبات شقاوت را فراهم می آورد، از روی جهالت یا اشتباه و خطا است.

از نظر قرآن، شقاوت در زندگی انسان از شقاوت و سختی دل شروع می شود؛ چنان که سعادت نیز امری است که با روان شناسی انسان ارتباط تنگاتنگ دارد؛ البته این بدان معنا نیست که سعادت و شقاوت یک امر روان شناسی صرف و محض و مبتنی بر احساس است؛ زیرا این احساس سعادت یا شقاوت هماره دارای عوامل بیرونی است؛ چنان که عوامل درونی و روانی نیز در آن تاثیر دارد.

عوامل شقاوت و احساس آن

شقاوت از حالات نفس انسانی است به طوری که شخص در چنین حالتی احساس سخت و دشواری دارد به طوری که انسان را از پیمودن راه خیر، شایسته و کمال مادّى و معنوى باز مى دارد.(التحقیق، حسن مصطفوی، ج 6 ، ص 96، «شقى».)

البته از نظر قرآن، قیامت روز بروز و ظهور کامل هر چیزی است. از همین روست که شقاوت و سعادت حقیقی و کامل را می توان در روز قیامت و از اوضاع و سرنوشت هر کسی در آن روز به دست آورد. خدا در این باره می فرماید: يَوْمَ يَأْتِ لَا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ ؛ فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ عَطَاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ ؛ روزى است كه چون فرا رسد هيچ كس جز به اذن وى سخن نگويد؛ آنگاه بعضى از آنان تيره‏ بخت هستند و برخى نيكبخت؛ و اما كسانى كه تيره‏ بخت‏ شده‏ اند در آتش فرياد و ناله‏ اى دارند تا آسمانها و زمين برجاست در آن ماندگار خواهند بود، مگر آنچه پروردگارت بخواهد؛ زيرا پروردگار تو همان كند كه خواهد؛ و اما كسانى كه نيكبخت‏ شده‏ اند تا آسمانها و زمين برجاست در بهشت جاودانند مگر آنچه پروردگارت بخواهد كه اين بخششى است كه بريدنى نيست.(هود، آیات ۱۰۵ تا ۱۰۸)

از نظر قرآن، درست است که سعادت و شقاوت دو حالت و احساس متضاد و متقابل با هم هستند که در روان و باطن آدمی خودنمایی می کند، ولی مولفه های سعادت آرامش و آسایش و مولفه های شقاوت فقدان آن دو عنصر است. این بدان معنا است که عواملی در ایجاد آرامش و آسایش یا فقدان آن نقش دارد که نمی توان آن را نادیده گرفت.

به هر حال، شناخت عوامل شقاوت می تواند ما را متوجه خطری کند که در کمین است و اگر این عوامل را نشناسیم و از آن پرهیز نکنیم ممکن است برای ابدیت گرفتار شقاوت بشویم و هرگز رنگ خوش آرامش و آسایش را در قیامت بلکه حتی در دنیا تجربه نکنیم. این عوامل می تواند شامل امور اعتقادی و اعمال رفتاری باشد و محدود به فکر یا عمل نیست؛ زیرا همان اندازه که عمل در سقوط و صعود انسان نقش دارد، هم چنین افکار نقش اساسی می تواند در این امور داشته باشد. از نظر قرآن مهم ترین عوامل شقاوت اموری است که از جمله مهم ترین آن ها عبارتند از :

  1. احساس بی نیازی از خدا: از نظر قرآن، همه هستی از شئون الهی است و هر جا نام هست و وجود بر آن گذاشته می شود و عنوان موجود دارد، با وجود الهی مرتبط است. بنابراین، هستی جز هست الهی نیست و در برابر آن نیستی و عدم است که تنها عنوان بی مسمی است؛ زیرا برای نیستی چیزی نیست و اگر ما از عدم چیزی حتی با نام اثباتی چون شقاوت سخن می گویم، در حقیقت به معنای فقدان سعادت است که آن نیز چیزی جز تجلی صفات و اسمای الهی نیست؛ زیرا صفات الهی و تجلیات و مظاهر آن است که وجود و صفات آن را می سازد. از نظر قرآن، از مهم ترین صفات الهی، غنای الهی است، به طوری که او غنی مطلق است و هر چیزی در وجود و بقا به او دارد. پس فقر ذاتی و هویتی برای هر موجودی امری ثابت است.(فاطر، آیه 15) این فقر ذاتی و فقر وجودی به این معنا خواهد بود که همان طوری که انسان را می آفریند می تواند به همین سادگی او را حذف کرده و مخلوقی دیگر بیافریند.(فاطر، آیه 16) بنابراین، انسان در مقام شناخت از خویش و موقعیت خود در برابر خدا می بایست به این نکته توجه و اهتمام داشته باشد تا از سعادت بهره مند باشد؛ زیرا در این صورت است که به حکم «مالک» مطلق ، هر خیر و حمدی را متوجه او می داند که رب العالمین و پروردگار جهانیان است و هم چنین در مقام «شکر» و محبت، چون خدا را شایسته عبادت می یابد او را عبادت می کند و در هر چیزی از او استعانت می جوید و می گوید: ایاک نعبد و ایاک نستعین؛ تنها تو را عبادت می کنم و تنها از تو استعانت می جوییم.(حمد، آیه 5) چنین انسانی با چنین نگره به خدا و خود می تواند کاری کند تا بهره مند از «عنایت و اعانت» الهی به سعادت دست یابد و با اتصال به غنی بالذات، غنی بالغیر شود؛ این در حالی است که اهل شقاوت چنین نگره ای ندارد، و به جای آن که خود را به خدا متصل سازد و از منبع و خاستگاه غنی بهره مند شود، به غرور و فریب شیطان یا وسوسه های نفسانی، خود را «غنی» یافته و احساس شدید «غنی» می کند و به عنوان «مستغنی» از اتصال به خدا باز می ماند و هیچ توجهی به اصول اساسی « ایاک نعبد و ایاک نستعین» نمی کند. این گونه است که گرفتار شقاوت و سنگدلی و در نهایت شقاوت مطلق و کامل می شود. در حقیقت احساس دروغین بی نیازی از خدا در حالی که واقعیت نیاز مطلق است، او را گرفتار شقاوت می کند و از مسیر کمال باز می دارد.(لیل، آیات 8 و 15)
  2. ارتداد و خروج از دین: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، سعادت تنها با عمل به هدایت های تکوینی فطری(طه، آیه 50) و هدایت تشریعی وحیانی به دست می آید که تامین کننده عبودیت است(ذاریات، آیه 56؛ بقره، آیات 1 تا 5)؛ زیرا اگر کسی مبتنی بر عقل فطری و نقل وحیانی عمل کند(روم، آیه 30) از هدایت تکوینی پاداشی بهره مند شد و قلبش هدایتی می یابد که موجبات شرح صدر، نور الهی و قدرت بر تصرفات در کائنات می شود(تغابن، آیه 11)؛ اما کسی که پس از شناخت حقانیت اسلام و حتی عمل بر اساس برخی از اصول و احکام شریعت، برای مقاصد دنیوی زودگذر از این اسلام خارج می شوند و به کفر و نفاق گرایش می یابند، خود را گرفتار شقاوت ابدی و سنگدلی می کنند به طوری که نور ایمان از دل آن ها خارج می شود و به جای شرح صدر گرفتار ضیق صدر می شوند. پس هرگز رستگار نمی شوند و از سعادت هیچ بهره ای نمی برند.(کهف، آیه 20)
  3. جباریت: جبر به معنای جبران کردن است. جبّار از اسماء و صفات الهی است که در انسان همانند کبر جایز نیست. انسان جبار کسی است که بی جا زورگویی می کند و می خواهد به شکلی شده مقاصد باطل خویش را تحقق بخشد. در حقیقت گرفتار نوعی استبداد در رای و عمل و خودبین و خودپسند است. از نظر قرآن، جباریت از سوی انسان موجب عصیان ورزی(مریم، آیه 14) و فساد و افساد در زمین(قصص، آیه 19) و در نهایت شقاوت می شود.(مریم، آیه 32)
  4. اعراض از هدایت الهی و یاد خدا: سرپیچى از تعالیم هدایت بخش خدا که موجب فراموشی یاد خدا در دل ها است، عامل گرفتارى انسان به شقاوت و بدبختى در دنیا و آخرت است.(طه، آیات 123 و 124) چنین افرادی ممکن است که حتی از نظر معیشتی در رفاه باشند ولی چنین احساسی در آنان نیست؛ زیرا گرفتار خوف و ترسی است که به سبب عدم اعتقاد به خدا و قیامت در آنان به وجود می آید و ترس از مرگ ، خوشی و سعادت را در دل های آنان می کشد.
  5. پرستش غیر خدا: از نظر قرآن عبادت مختص خدا است و کسی جز خدا شایسته عبادت نیست؛ زیرا عبادت هر کسی یا چیزی دیگر جز خدا به معنای توجه یابی به باطل و گرایش بدان است که به طور طبیعی هیچ تاثیری نداشته و به جای آن که سعادت و خوشبختی را برای شخص رقم زند، اسباب بدبختی و شقاوت او را فراهم می آورد.(هود، آیات 106 و 107؛ مریم، آیه 48)
  6. بخل : بخل به معنای عدم انفاق مال به دیگری است، چنان که خساست عدم انفاق نسبت به خود است به طوری که با وجود ثروت و دارایی بسیار از آن ها برای آسایش خویش بهره نمی برد. از نظر قرآن، انسان بخیل چون ترس از دست دادن ثروت دارد و هیچ اعتقادی به قسمت روزی و مشیت الهی ندارد، حاضر نیست تا به نیازمندان به ویژه فقیران و مسکینان کمکی کند و از ثروت خویش را برای رهایی آنان از فقر و مسکنت کمکی بکند. چنین افرادی گرفتار شقاوت در دنیا و آخرت می شوند و از سعادت و خوشبختی بهره ای نمی برند.(لیل، آیات 8 و 15)
  7. بی تقوایی: تقوا به معنای حفظ و نگه داشت خویش از خشم خدا است که با اعمالی چون عمل به واجبات و مستحبات و ترک محرمات و مکروهات و حتی گاه مباحات مانند کم خوری و کم خوابی و کم گویی مراتب سه گانه تقوا تحقق می یابد. از نظر قرآن، تقوای الهی موجب سعادت و بی تقوایی موجب شقاوت و بدبختی بشر است.(لیل، آیات 15 و 17) در این آیات بیان می شود که چگونه فاصله گرفتن انسان از تقوای الهی موجب گرفتاری شخص به شقاوت ابدی است.
  8. ثروت اندوزی: انسان بخیل با داشتن ثروت نمی خواهد تا از آن برای بهبود زندگی خویش یا دیگران بهره گیرد. چنین شخصی تنها در اندیشه «استغنا» و بی نیازی مادی با تکاثرگرایی و جمع ثروت است. چنین شخصی از نظر قرآن گرفتار شقاوت ابدی است.(لیل، آیات 8 و 15)
  9. خسارت و تباهی نفس الهی: از نظر قرآن نفس در حالت تسویه و تعدیل خلق و آفریده شده است و بهره مندی انسان از قوای نفسانی موجب می شود تا به کمالات بایسته و شایسته برسد؛ اما بسیاری از مردم با دفن و دسیسه قوای نفسانی و بهره گیری نادرست از آن موجب می شوند تا سرمایه های وجودی نفسانی خویش را از دست دهند و در نهایت گرفتار خسران و شقاوت ابدی شوند.(مومنون، آیات 103 و 106)
  10. تقدیم دنیا بر آخرت: از نظر قرآن، راه سعادت این است که انسان آخرت را بر دنیا مقدم داشته و ترجیح دهد و این گونه اهل ایثار و برتری بخشی آخرت به دنیا باشد؛ اما اکثریت مردم دنیا را بر آخرت ترجیح داده و آن را مقدم می دارند و این گونه به شقاوت دچار می شوند.(اعلی، آیات 11 و 16 و 17)
  11. ظلم به نفس: چنان که گفته شد، نفس انسانی در حالت فطری خود از همه قوای مورد نیاز برای کمال یابی و سعادت بهره مند است؛ اما برخی از مردم به جای برقرار موازنه عادلانه میان قوای نفس با حاکمیت بخشی به عقل و عقلانیت، به تقدیم شهوت یا غضب رو می آورند و عقل را تابع و اسیر هواهای نفسانی شهوت و غضب می کنند. این گونه است که چنین اشخاصی با ظلم به نفس خویش دچار گمراهی و شقاوت می شوند.(هود، آیه 101 و 106؛ مومنون، آیات 106 و 107)
  12. عاق والدین: انسان می بایست با احسان به والدین و نیکی و عفو از ایشان و چشم پوشی از درشت گویی و درشت خواهی آنان، سعادت را برای خویش به ارمغان آورد. بنابراین هر کسی به این امور توجه نکند و خشم و غضب والدین خویش را موجب شود، ممکن است دچار عاق و نفرین والدین قرار گیرد و گرفتار شقاوت شود(مریم، آیه 32) ؛ زیرا بر اساس روايت امام صادق(عليه السلام) براى بیان «عاقّ والدين» و آثار آن به اين آيه استدلال كردند. (تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 335، ح 71؛ تفسير الصافى، ج 3، ص 281)
  13. غفلت از خدا: از نظر قرآن، یاد کرد خدا و ذکر الله موجب آبادانی قلب و بهره مندی از عنایت و فضل الهی می شود؛ این در حالی است که هر گونه غفلت از خدا و نیسان نسبت به ذکر الله و عدم توجه به آن موجب می شود تا انسان دچار شقاوت شود.(طه، آیات 123 تا 126)
  14. گمراهی: از نظر قرآن بهره مندی از هدایت الهی عامل سعادت است؛ بنابراین کسی که از هدایت دور شده و گرفتار ضلالت و گمراهی است، از سعادت بهره ای نخواهد برد و گرفتار شقاوت می شود.(طه، آیه 123؛ مومنون، آیه 106)
  15. گناه: عمل مبتنی بر تقوای الهی موجب می شود تا انسان به سعادت دست یابد؛ اما کسی که به جای اطاعت گرفتار گناه و کارهای زشت و مخالفت عقل سلیم و نقل وحیانی است، گرفتار شقاوت خواهد شد(مومنون، آیه 106)؛ زیرا می تواند منظور از «غلبت علينا شقوتنا» اعمال شقاوتمندان است (تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 566، ح 160) كه شامل زشتيها و گناهان است.(مجمع البيان، ج 7 – 8 ، ص 190)

موانع شقاوت و بدبختی

  1. انفاق: از نظر قرآن، انفاق از جمله انفاقات مالی مانع جدی بر سر راه شقاوت آدمی است. البته این انفاق اگر با اخلاص باشد تاثیر شگرف خود را می گذارد.(لیل، آیه 15) اخلاص حقیقی آن است که انسان از باب شکر نعمت و محبت الهی کاری را انجام دهد نه از روی طمع بهشت یا خوف از دوزخ.
  2. بهره مندی از عنایات و برکات الهی: برکت به معنای خیر ماندگار خود برخاسته از عنایت الهی است. از نظر قرآن، کسانی که از عنایت و برکت الهی بهره مند می شوند و در خدمت هدایت الهی به کار می گیرند، سعادتمند می شوند و از شقاوت رهایی می یابند.(مریم، آیات 31 و 32)
  3. بهره مندی از کتاب الهی: بهره مندى از کتاب آسمانى مانع شقاوت انسان است؛ یعنی کسانی که افزون بر فطرت سلیم از نقل وحیانی و کتب آسمانی بهره می گیرند و فلسفه و سبک زندگی خویش را بر اساس آن سامان می دهند، از شقاوت در امان خواهند ماند.(مریم، آیات 30 و 32)
  4. پرداخت زکات: از مهم ترین آموزه های سعادت بخش بندگی است که در قالب اعمالی چون نماز و زکات خودنمایی می کند.(بقره، آیات 2 تا 5) از همین روست که در آیات قرآنی از زکات به عنوان عاملی برای سعادت بشر سخن به میان آمده و آن را مانع جدی بر سر راه شقاوت می داند.(مریم، آیات 31 و 32)
  5. تزکیه نفس: هر چند انسان نمی تواند تزکیه نفس داشته باشد، ولی مقدمات آن را می توان فراهم آورد تا خدا نفس او را «زکات» بخشد و باور نماید و از هر گونه پلیدی حفظ کند و در نهایت به سعادت برساند. از همین روست که در آیات قرآنی تزکیه نفس به عنوان مهم ترین مانع جدی سر راه شقاوت مطرح شده است.(اعلی، آیات 11 تا 14؛ شمس، آیات 7 تا 12؛ لیل، آیات 15 تا 18)
  6. تقوای الهی: هر کسی تقوای الهی پیشه گیرد از شقاوت در امان خواهد ماند.(لیل، آیات 15 تا 17) پیش از این درباره تقوا و مراتب آن سخن گفته شد.
  7. توجّه به ربوبیّت خداوند: توجّه به ربوبیّت خداوند، مانع شقاوت و بدبخت انسان است؛ زیرا کسی که پروردگاری عالم را بداند و بدان توجه داشته باشد، می داند که می بایست خود را تحت پروردگاری او قرار دهد و در هر کاری به خدا استعانت بجوید و از او بخواهد.(مریم، آیات 4 و 48)
  8. دعا و نیایش: دعا و خواندن از خدا به معنای اعتقاد به نیاز خود و غنای الهی است و همین امر موجب می شود تا انسان از هر گونه کبر و استکبار رهایی یابد و خود را واگذار به خدا کند و این گونه از شقاوت در امان ماند.(مریم، آیات 4 و 48) توضیح این که «با» در «بدعائك» براى مصاحبت است و معناى آيه اين است كه با دعا به درگاه تو از خواسته ام محروم نمى شدم و همواره مستجاب الدّعوه بودم. (تفسير التحريروالتنوير، ج 8 ، جزء 16، ص 65 – 66؛ تفسير الصافى، ج 3، ص 273) این بدان معناست که انسان با دعا می تواند مانعی بر سر راه شقاوت ایجاد کند.
  9. ذکر الله: یاد کرد خدا به معنای توجه به اوست و کسی که متوجه خدا باشد از هر گناهی دور می شود و اطاعت و بندگی می کند و این گونه است که از شقاوت دور و به سعادت می رسد.(اعلی، آیات 11 تا 14)
  10. بهره مندی از رسالت الهی: خدا از طریق وحی و رسالت انسان را از شقاوت به سعادت می رساند. بنابراین بهره مندی از رسالت وهدایت های الهی موجب می شود تا انسان از شقاوت برهد.(مریم، آیات 30 و 31)
  11. عبادت و پرستش خدا: همان طوری که بندگی غیر خدا موجب شقاوت است عبادت و بندگی خدا موجب رهایی از شقاوت و دست یابی به سعادت است.(مریم، آیات 30 و 32 و 47؛ تفسير التحريروالتنوير، ج 8 ، جزء 16، ص 122 – 123؛ الجوهر الثمين، ج 4، ص 123)
  12. نماز: نماز در کنار زکات از مهم ترین عبادت های الهی است که انجام آن موجب رهایی از شقاوت و رسیدن به کمال است.(مریم، آیات 31 و 32؛ اعلی، آیات 11 تا 15)
  13. نیکی به مادر: احسان به والدین موجب سعادت است؛ اما احسان به مادر می تواند جلوی شقاوت شخص را بگیرد و مانعی بر سر راه شقاوت وی باشد.(مریم، آیه 32)
  14. هجرت: هجرت از دیار شرک برای سلامت و حفاظت و صیانت از دین و انجام اعمال عبادی، مانع شقاوت دل انسان و بدبختی ابدی است.(کهف، آیات 16 و 20؛ مریم، آیه 48)
  15. هدایت الهی: بهره مندی از هدایت الهی از طریق عقل سلیم و نقل وحیانی از مهم ترین عوامل سعادت و موانع شقاوت است که در آیات قرآنی بارها به آن اشاره می شود.(طه، آیه 123)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا