اجتماعیاخلاقی - تربیتیفرهنگیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

حجاب، حیا و عفت

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

حجاب مساله شخصی یا اجتماعی، حکم اخلاقی یا حقوقی و فقهی، خاص مسلمین یا عام برای امت و شهروندان جامعه اسلامی، این ها و ده ها مساله دیگر در موضوع حجاب بارها تبیین و تحلیل شده است؟ اما چرا این موضوع به عنوان مساله بلکه مشکل و در برخی موارد معضل اجتماعی تلقی می شود؟ آیا بی حجابی یک نابهنجاری اجتماعی است یا منکر اجتماعی؟ نگره قرآن و توصیه اسلام به حجاب بر اساس چه زوایه دید و نگرشی قابل تحلیل و تبیین است؟

مبانی هستی شناختی حجاب

بی گمان نگرش هستی شناختی انسان در همه ابعاد زندگی او نقش اساسی را ایفا می کند. همین نگرش ها مبتنی بر معرفت شناختی هستی است که فلسفه زندگی و به دنبال آن سبک زندگی شخص و افراد جامعه را تبیین می کند. از این رو، باید گفت که اموری چون بینش ها و نگرش های هستی شناختی بسیار مهم و اساسی است.

اگر بخواهیم برای حجاب مبانی معرفتی و هستی شناختی را بیان کنیم، باید به این نکته توجه کنیم که حجاب به معنای نوعی پوشش خاص در مصطلح فقهی یک حکم فقهی اسلامی است که ترک آن به معنای منکر شرعی و گناه تلقی می شود و هر مسلمانی می بایست حجاب و پوشش تعیین شده را در چارچوب فقه اسلامی مراعات نماید. پس برای این باید و واجب فقهی که تکلیفی بر دوش مکلف می گذارد، دلایل متقن و برهان قطعی داشته باشیم، وگرنه کسی حاضر نیست آزادی خود را به امری محدود کند که سود و زیان آن را نمی داند، و بر مصالح و مفاسد آن آگاه نیست.

از آن جایی که فقه اسلامی به ویژه بر مدار مصالح و مفاسد سامان دهی شده است، برای هر حکم فقهی مصالح و مفاسدی را بیان می کند که گاه می تواند تنها در چارچوب اطاعت امر الهی،‌ اجابت خواسته خداوندی یا تعظیم او انجام گیرد بی آن که پای مصلحت دیگری در میان باشد؛ ولی در بسیاری از امور غیر از این کلیات خداوند مبتنی بر مصالح و مفاسدی احکام را سامان دهی کرده است. از این روست که در بسیاری از احکام، شارع اسلام، عللی را بیان می کند که در حقیقت فلسفه حکم است. برخی از عالمان اسلامی تلاش کرده اند تا این علل و فلسفه ها را شناسایی و در یک کتابی گردآوری کنند که از جمله مهم ترین کتب در این زمینه علل الشرایع شیخ صدوق (ره) است.

در باره حجاب به عنوان یک حکم فقهی نیز افزون بر مصلحت کلی تعظیم، اطاعت و اجابت امر الهی، مصالحی برای مراعات واجب و مفاسدی برای ترک آن بیان شده است.

پیش از آن که به این مطالب پرداخته شود، باید به این مبنای هستی شناختی اشاره کرد که یک مسلمان اعتقاد به این دارد که خداوندی حکیم و علیم برای هدفی جهان و انسان را آفریده است. پس به عنوان پروردگار، برنامه ای پرورشی برای تربیت جهان و انسان دارد که باید انسان آن را انجام دهد تا این هدف آفرینش بر آورده شود؛ زیرا اگر چه دیگران به طور تکوینی در مسیر برنامه های الهی حرکت می کنند، انسان به سبب دارا بودن اراده دارای اختیار و حق انتخاب و آزادی است. پس افزون بر برنامه تکوینی جبری، یک برنامه تشریعی هدایتی نیز خاص انسان بیان کرده که از آن به اسلام یاد می شود. این مجموعه دین اسلام بر آن است تا ضمن تبیین حق و باطل، خوب و بد، زشت و زیبا، مفید و بیهوده و مانند آن انسان را در مسیری کمالی قرار دهد که همان هدف آفرینش جهان و انسان است. خروج از این برنامه یعنی صراط مستقیم عبودیت به معنای خروج از مسیر کمالی و سقوط در ورطه شقاوت تلقی می شود.

پس حجاب به عنوان یک حکم در برنامه هدایتی الهی مطرح است تا انسان به کمالی برسد که هدف آفرینش است. اما این که چگونه حجاب می تواند این مهم را برآورده سازد یا درجه تاثیرگذاری و نقش حجاب در تحقق این هدف چه میزان است؟ و پرسش های از این دست مباحثی است که در ادامه کوشش می شود بدان ها پاسخ داده شود.

عقلانیت حجاب

آموزه های هدایتی خداوند برای بشر چنان که گفته شد در دو شکل تکوینی و تشریعی سامان دهی شده است. آن چه در قالب فطرت و مستقلات عقلانی مطرح می شود همان آموزه های تکوینی است. بر اساس آیات قرآنی: الاحكام الشرعیه الطاف فی الاحكام العقلیه؛ آموزه های دستوری اسلام به مدد احکام عقلی آمده است. به این معنا که عقل به دلایل در برخی از موضوعات نیازمند آن است تا به او یاری شود و وقتی این کار انجام شود خود عقل آن چه را به وی گفته می شود تایید می کند و می پذیرد. از سوی دیگر، احکام اسلامی نیز مبتنی بر همین عقل و قلب سلیم است. از این روست که خداوند در آیه 30 روم به صراحت می فرماید که اسلام دین فطرت است. پس هر چه را عقل سلیم بدان حکم می کند شریعت اسلام نیز بدان حکم کرده و هر آن چه را اسلام بدان حکم می نماید، عقل آن را تایید می کند. پس این تایید و امضا از دو سوی عقل و وحی انجام می شود و در مواردی که احکام آن ها متقابل و متضاد و متناقض هم هستند باید در آن تامل کرد و در حقانیت یکی از آن دو شک نمود؛ زیرا ممکن است در صحت صدور یکی به عنوان حکم اسلامی یا درستی آن دیگری به عنوان حکم عقل مستقل شک کرد؛ چرا که ممکن است عقل مشوب شده و یا آن که حکم از شارع صادر نشده باشد. پس باید در صورت صحت صدور در معنای آن تاویل کرد و آن را به معنای درستی حکم کرد یا آن که آن را طرد و به دیوار کوبید و یا آن که در عقلانیت آن حکم شک نمود.

از آیات و روایات اسلامی بر می آید که حیا حکم عقلانی است که به طور طبیعی حجاب نیز حکم عقلانی خواهد شد. از امیرمومنان علی(ع) روایت شده است که ایشان فرمود: هبط يا جبرئيل على آدم عليه السلام فقال: يا آدم انى أمرت ان أخيرك واحدة من ثلاث فاخترها و دع اثنتين، فقال له آدم: يا جبرئيل و ما الثلاث؟ فقال: العقل و الحياء و الدين فقال: آدم عليه السلام: انى قد اخترت العقل، فقال جبرئيل للحياء و الدين: انصرفا و دعاه، فقالا: يا جبرئيل انّا أمرنا ان نكون مع العقل حيث كان، قال: فشأنكما و عرج؛ جبرئیل بر آدم(ع) هبوط کرد و گفت: ای آدم! من مامورم تا تو را به یکی از از این سه گانه مخیر گردانم. پس یکی را برگزین و دو دیگر را واگذار! پس آدم گفت: ای جبرئیل: کدام سه گانه؟ جبرئیل گفت: عقل و حیا و دین. آدم (ع) گفت: همانا من عقل را برگزیده و اختیار کردم. پس جبرئیل به حیا و دین گفت: شما دو تا برگردید و او را رها کنید. آن دو گفتند: این جبرئیل ما مامور هستیم که هماره با عقل باشیم در هر جایی که هست. پس جبرئیل گفت: خود می دانید و عروج کرد و بالا رفت.( کافي، ج1 ، ص10، کتاب عقل و جهل)

از این روایت به خوبی بر می آید که دین داری و حیا ورزی از لوازم عقل است و هر موجودی که دارای عقل باشد و آن را به کار گیرد و تعقل ورزد به طور طبیعی دین دار و حیاورز خواهد بود. از همین روست که در روایت آمده که «صفة العاقل لا يفارقه الحياء ؛ از صفت عاقل و خردمند آن است که از حیا مفارقت و جدایی ندارد.( بحار الانوار ج1ص129) امیرمومنان علی(ع) نیز در جایی دیگر در بیان صفات خردمند می فرماید: اعقل الناس احياهم؛ خردمند ترین مردمان حیاورزترین آنان است.(غررالحکم ، ص256، حدیث5440)

شکی نیست که حیا بنیاد اخلاق و رفتارهای اخلاقی است؛‌ از همین روست که در ایات و روایات اصالت یافته است؛ چرا که خاستگاه هر رفتار اخلاقی را می بایست در حیای انسان جست.

از جمله رفتارهای اخلاقی انسان که بر اصل حیا استوار است، می بایست به حجاب اشاره کرد؛ از همین روست که خداوند در آیات قرآنی گزارش می کند که وقتی آدم و حوا(ع) از درخت ممنوع خوردن و جسد و عورت ایشان آشکار شد، تلاش کردن تا بدن و عورت خودشان را با برگ های درختان بهشتی بپوشانند(اعراف، آیه 22؛ طه، آیه 121)؛ زیرا این رفتار حجاب داشتن برخاسته از همان حیاورزی است که عقل و فطرت انسان بدان گرایش دارد و حکم می کند. به سخن دیگر همان طوری که مساله عقل عملی به عدالت حکم می کند و از ظلم برحذر داشته و آن را قبیح می شمارد، ‌هم چنین عقل عملی به حیا حکم کرده و هر گونه رفتاری که بیانگر بی حیایی باشد قبیح و زشت می شمارد. از این روست که فرمان می دهد که بدن را بپوشاند و این گونه حیا ورزی داشته باشد.

حجاب، حکم اخلاقی و قانونی

پس باید گفت که حجاب یک حکم اخلاقی مبتنی بر حکم عقل به حیاورزی است. عقل عملی انسان همان طوری که در بایدها و نبایدها بر اساس حسن و قبح حکم می کند، حجاب را امری پسندیده و نیک و بی حجابی را امری قبیح و زشت می داند. بر این اساس همه انسان ها در همه جوامع بشری به طور طبیعی و حکم عقل عملی به حجاب گرایش دارند. البته در میزان و حدود و مسایل جزیی آن اختلاف و تشکیک راه دارد، ولی در اصل وجوب عقلانی و اخلاقی بودن آن هیچ شکی نیست.

از آن جایی که احکام اسلامی به عنوان الطاف احکام عقلانی است، شارع اسلام بر آن است تا با تبیین حدود حجاب، زمینه برای بهره گیری از مصالح حجاب فراهم آید؛‌ زیرا عقل اگر چه بر کلیت حجاب به عنوان حیاورزی حکم می کند ولی در تبیین جزئیات آن وارد نمی شود. این جاست که شریعت اسلام به مدد عقل آمده و با تبیین جزئیات بر آن است تا آثار مثبت حجاب را افزایش دهد و از هر گونه آفات بی حجابی جلوگیری نماید؛ زیرا شارع به سبب آن که آفریده و خالق بشر است به تمامی مسایل بشر از گرایش ها و ضد گرایش ها و مانند آن آگاه است. پس مبتنی بر ساختار جنسیتی بشر حدود و ثغور حجاب مرد و زن را تبیین می کند و همین مساله موجب می شود تا تفاوت هایی میان حجاب زن و مرد پدید آید و حجاب زنان به گونه ای دیگر در آید در حالی که هر دو گروه جنسیتی بر اصل حجاب می بایست باشند و آن را مراعات نمایند.

البته از نظر آموزه های اسلامی، حجاب تنها یک تکلیف شخصی همانند نماز و روزه نیست، بلکه یک تکلیف اجتماعی همانند جهاد و زکات است. از این روست که عمل و ترک آن تنها به عنوان گناه تلقی نمی شود، بلکه به عنوان یک معروف و منکر اجتماعی است.

هم چنین مساله حجاب به عنوان یک معروف اجتماعی نیست که بتوان آن را ترک کرد بی آن که پیامدهای قانونی و کیفر و مجازات در پی داشته باشد، بلکه مساله حجاب همانند حفظ جان و مال و عرض است که هر گونه تعرض به آن موجب پیامدهای حقوقی و کیفری است. از همین روست که عمل به معروف واجب اجتماعی همانند عمل به قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی است و ترک آن مجازات کیفری و حقوقی چون حد و تعزیر را به دنبال دارد.

از آن جایی که حجاب یک امر اجتماعی است،‌ اختصاص به مسلمانان نخواهد داشت بلکه هر شهروندی از مسلمان و غیر مسلمان می بایست آن را رعایت کند؛ زیرا حجاب در این صورت همانند قوانین و مقررات رانندگی است. پس وقتی شخصی رانندگی اتومبیلی را به عهده گرفت می بایست آن را مراعات کند و در صورت تخطی از قوانین و مقررات بی آن که از مذهب و جنسیت و تابعیت بپرسند مجازات حقوقی و کیفری می شوند. پس هر کسی که به عنوان شهروندان جامعه اسلامی قرار گرفت با هر مذهبی و دینی که باشد می بایست این قوانین اجتماعی را مراعات نماید.

حجاب و فرهنگ سازی

از مطالب پیشین این معنا به دست می آید نمی بایست تنها بر فرهنگ سازی و تربیت تاکید کرد؛‌ زیرا مقوله حجاب همانند قوانین راهنما و رانندگی می بایست همراه با تعلیم و تربیت ،‌ اعمال قانون و مجازات نیز بهره گرفت؛‌ چرا که در مقولات اجتماعی نمی توان تنها به فرهنگ سازی و تعلیم و تربیت بسنده کرد؛ زیرا برخی از افراد جامعه دلایل چون جامعه ستیزی و مانند آن،‌ قانون شکنی دارند. پس نمی توان تنها به فرهنگ سازی و تعلیم و تربیت بسنده کرد و از اجرای قانون درباره کسانی که تخطی می ورزند ، دست برداشت.

البته در مسایل اجتماعی شما نمی توانید هماره اوج را تحقق بخشید، بلکه باید در این امور همواره حد اعتدال و وسطیت ملاحظه شود. اگر در مسایل اجتماعی به اوج بخواهیم نظر کنیم،‌ دچار شکست خواهیم شد و نومیدی در مجریان قانون پدید خواهد آمد. اما چنان که بر اساس اصل اعتدال رفتار کنیم هرگز با چنین سرنوشتی مواجه نخواهیم شد. از این روست که اسلام هماره در امور اجتماعی به وسط و اعتدال و میانه روی دعوت می کند و در امور شخصی چون احسان و ایثار به اوج و هم چنین سرعت و سبقت تشویق می کند.

از نظر قرآن امت اسلام، امت وسط، میانه و معتدل است؛(بقره، ایه 143) زیرا امت به معنای جامعه می بایست بر مدار اعتدال حرکت کند و این گونه است که می تواند الگوی همگانی باشد؛ زیرا فهم و قدرت و موافقت و مخالفت افراد نسبت به مسایل و قوانین متفاوت است و نمی توان همه را در اوج نگه داشت، بلکه باید کاری کرد که اکثریت قریب به اتفاق و اغلب جامعه مراعات قانون را به طور طبیعی بکنند. این همه تسامح و تساهلی است که نسبت به قوانین اجتماعی در جامعه رعایت می شود و در روش و رویه امامان معصوم(ع) نیز برآن تاکید شده است.

در مساله حجاب باید همان گونه که آن را از مقوله تعلیم و تربیت می دانیم و باید فرهنگ سازی تدریجی و فرآیندی با تشویق و تبیین فلسفه حکم و علل آن ، مردم را به مراعات آن ترغیب کنیم، هم چنین باید از یک سو قوانین کیفری را در حق قانون شکنان البته با تسامح و تساهل اجرا کرد.

برهنگی دشمن عقلانیت بشری

از آیات 22 سوره اعراف و 121 سوره طه می توان به دست آورد که مهم ترین ابزار گمراهی بشر، برهنگی است؛ چرا که ابلیس دشمن سوگند خورده بشر در همان آغاز آفرینش انسان تلاش کرد تا با میوه ممنوع انسان را گرفتار برهنگی کند تا از این طریق به اهداف پست و شیطانی خود برسد. خداوند در آیه ۲۷ سوره اعراف به انسان هشدار می دهد تا مواظب و مراقب خود باشند و اجازه ندهند تا ابلیس و شیاطین همراهش با برهنگی، ایشان را گمراه کنند،چنان که این کار را درحق والدین بشر انجام دادند و آنان را لخت و برهنه کردند.

از همین آیه می توان استنباط کرد که آدم وحوا از نوعی پوشش و لباس طبیعی برخوردار بودند که با خوردن از میوه درخت ممنوع، این پوشش از میان رفت. از این رو خداوند تعبیر به «ینزع عنهما لباسهما لیریهما سواء تهما» می کند؛ به این معنا که ابلیس تمام تلاش خود را مبذول این معنا کرد که لباس را از تن آدم و حوا برکند تا جسد و شرمگاهشان برخود ایشان آشکار شود.

بنابراین هدف اول ابلیس برهنه سازی است، چرا که با برهنگی و آشکار شدن بدن و زشتی های آن می توان بر آدم مسلط شد و او را به گمراهی کشاند. بر این اساس خداوند به فرزندان ایشان هشدار می دهد تا خود را از برهنگی حفظ کنند و اجازه ندهند تا ابلیس و شیاطین، آنها را فاقد پوشش سازند.

به هرحال از آیاتی چون ۲۰ و ۲۲ و ۲۷ سوره اعراف و نیز ۱۲۱ سوره طه، این معنا به دست می آید که شرم وحیای انسان از مکشوف شدن عورت امری طبیعی است و انسان به طور فطری به حکم عقل سالم از برهنگی و بی پوششی شرم دارد و به هر طریقی می کوشد تا تن خود را بپوشاند.

از آیه ۲۶ سوره اعراف نیز به دست می آید که ستر بدن به ویژه عورت، ازحکمت های آفرینش لباس و جامه برای انسان بوده است و خداوند برای فراهم آوری پوشش دیگری به عنوان جایگزین پوشش از دست رفته با خوردن میوه ممنوع، آموزش هایی به انسان داده تا جامه و لباس برای خود تهیه کند.

به نظر می رسد که هرچه عقل انسان و جوامع انسانی کامل تر باشد، پوشش بدن و تن، کامل تر خواهد بود و هرچه انسان از عقل و فطرت دورتر می رود، پوشش کاهش یافته و حجاب بدتر می شود.

از آموزه های اسلامی این معنا به دست می آید که ارتباط تنگاتنگ ومعناداری میان سلامت عقل و پوشش مناسب وجود دارد. به این معنا که هر چه عقل سالم تر و کامل تر باشد، پوشش انسان مناسب تر و کامل تر و حجاب وستر بهتر خواهد بود و هرچه انسان از عقل سالم بی بهره تر، گرایش به بی حجابی و آشکار کردن زشتی های تن و بدن بیش تر می شود؛ و چون حیا و دین داری از لوازم عقل دانسته شده، بنابراین هرچه عقل کامل تر و مدیریت آن قوی تر باشد، حجاب و پوشش، کامل تر و مناسب تر می شود تا حیا و عفت محافظت شود.

فلسفه و هدف وجوب پوشش و حجاب

یکی از روش های تربیتی، تبیین فلسفه اهداف رفتارهای اخلاقی و منش ها وکنش های انسانی است. شناخت آدمی نسبت به امری، موجب تحریک عواطف و احساسات عشق و محبت یا بیزاری و نفرت می شود. انسان ها به طور طبیعی دشمن نادانسته ها و ناشناخته ها هستند. و از آن کناره می گیرند.

درروایتی از امیرمومنان علی (ع) آمده است که «الناس اعداء ما جهلوا» مردم دشمن مجهولات هستند. (نهج البلاغه، حکمت۴۳۸)

قرآن براساس همین روش تربیتی درآیاتی به فلسفه و اهداف وجوب ستر عورت وپوشش تن و بدن پرداخته است از جمله این آیات می توان به آیه ۳۰سوره نور اشاره کرد که درآن جا خداوند می فرماید: قل للمومنین یغضوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک أزکی لهم ان الله خبیر بما یصنعون؛ به مردان با ایمان بگو:«دیده فرونهند و پاکدامنی ورزند، که این برای آنان پاکیزه تر است،زیرا خدا به آنچه می کنند آگاه است.»

بنابر این فلسفه پوشش و هدف از تشریع حرمت نگاه به نامحرمان و لزوم پوشیدن شرمگاه، دست یابی به طهارت و پاکی است؛ چرا که انسانها درحالت برهنگی به شدت درمعرض خطر تعرضات جنسی قرارمی گیرند. با تجاوز به حوزه تن و آلوده شدن دامن به گرد زنا و گناه، روان و روح آلوده می شود و طهارت خود را از دست می دهد؛ چرا که رابطه تنگاتنگی میان تن و روان و جسم وجان است.

از نظر علمی نیز ثابت شده که تجاوز شدگان جنسی از نظر روانی دچار روان پریشی و بیماری های بسیار از جمله افسردگی شدید و مزمن می شوند که خودکشی آنان یکی از نشانه های آن است.

درحقیقت بدپوششی، تجاوز جنسی و تعرضات گوناگون را به دنبال خواهد داشت که پس لرزه های آن انواع و اقسام بیماری های مقاربتی و جنسی و بیماری های روحی و روانی است که شخص به آن مبتلا می شود و از مسیر طبیعی زندگی خارج می شود.

با نگاهی کوتاه به اخبار مرتبط با خودکشی ها به ویژه در دختران می توان دریافت که بدپوششی تا چه اندازه برای خود آنان خطر آفرین است و این رفتار را می بایست در ردیف رفتارهای پرخطر دختران قرار داد که مرگ و نیستی را برای ایشان به ارمغان می آورد. درکشورهای آفریقایی جنگ زده، زنان و دختران بسیاری را درخیابان ها می بینید که به دنبال تعرضات مکرر جنسی به بیماری حاد روانی دچار شده اند و درمان آنان غیر ممکن و یا بسیار سخت است.

خداوند درآیه ۵۹سوره احزاب (آیه حجاب)، بر این معنا تاکید می کند که اصولا فلسفه وجوب حجاب به ویژه برای زنان، حفظ آنان از تعرضات جنسی است؛ چرا که آشکارسازی بدن و برهنگی درهر حد و اندازه ای می تواند موجب شناخته شدن ویژگی های جنسی زنانه و تعرضات مردان شود؛ چرا که اصولا مردان با دیدن تحریک می شوند و حتی لذت می برند.

این که دراسلام تمام بدن زن عورت دانسته شده، از آن روست که مردان با دیدن بدن و حتی تارهای فرو افتاده برگونه و یا انگشتان زنی تحریک می شوند و گرایش به ارضای جنسی پیدا می کنند. بنابر این بدپوششی را می توان عامل اصلی تعرضات خیابانی و خشونت علیه زنان دانست.

پس حکم اسلام برپوشش زنان، درحقیقت جنبه پیشگیری داشته و تلاش شده تا از طریق زنان از خشونت ها و تعرضات مردان درامان مانند.

خداوند درآیات ۲۰ تا ۲۲ سوره اعراف تبیین می کند که چگونه برهنگی و بدپوششی برای ابلیس به عنوان یکی ازمهم ترین ابزارها و راهکارهای تسلط بر آدمی درآمده است؛ چرا که شیطان نقطه ضعف بشر را دانسته و از آن به خوبی بهره می برد. ابلیس آگاه است که برهنگی و بدپوششی انسان ها به معنای نابودی خلافت الهی ایشان و سقوط درچاه بدبختی ها و ناکامی هاست. ازاین رو کوشیدتا نخست آدم و حوا را برهنه سازد و ایشان را با واقعیت جنسی خودشان که مهم ترین نقطه ضعف آنهاست آشنا کند و سپس از همین راه بر ایشان مسلط گردد. این که خداوند فرمان می دهد تا فرزندان آدم همواره مواظب باشند تا ابلیس هم چون آدم و حوا (ع) ایشان را برهنه و بدپوششی نکند، از آن روست که برهنگی مقدمه همه سقوط ها و بدبختی ها و شقاوت های آدمی است. این درحالی است که پوشش و لباس و حجاب، هم زیبایی انسان را می افزاید و هم او را از زشتی ها می پوشاند و هم او را از هرگونه تعرضی حفظ می کند.

ابلیس همواره در اندیشه فریبکاری است و می کوشد تا با ایجاد فلسفه های دروغین بدپوششی را ترویج و گسترش دهد تا این گونه به مقاصد شوم و پلید خود دست یابد و انسانیت انسان را از وی سلب کند؛ چرا که انسانیت انسان درعقلی است که لازمه وجود آن حیا و دین داری است و انسانهای بی دین و بی حیا، موجودات بی عقلی هستند که از کرامت و شرافت انسانی هیچ بهره ای نبرده اند و تنها شمایل و شکل انسانی دارند. این ها همان موجودات مسخ شده ای هستند که به عنوان دوستان واولیای شیاطین درخدمت آنان می باشند.

آثار حجاب

قرآن برای حجاب و پوشش مناسب اسلامی آثار معنوی و نقش اجتماعی خاصی را بیان می کند که نمونه آن در مساله امنیت و تقوا گفته شده است. در حقیقت با بیان فلسفه و اهمیت حجاب به برخی از آثار معنوی و اجتماعی نیز اشاره شده است. غیر از مصونیت از تعرض هوسرانان و کسب امنیت می توان به برخی از آثار دیگر حجاب نیز اشاره کرد که از آن جمله طهارت قلبی و پاکی درون مردان و زنان است. پوشش مناسب موجب می شود که هم مردان در هنگامه برخورد و مواجه با زنان گرفتار انحراف و پلیدی و فحشا نشوند و هم زنان در برابر مردانی که تن خود را می پوشانند از امنیت و طهارت قلبی سود برند. هنگامی که مردی پوشش مناسب داشته باشد زنی که با وی سخن می گوید و یا وی را می بنید تحت تاثیر اندام وی قرار نمی گیرد و قلب و دلش در گرو عشق او نمی رود ؛ چنان که پوشش مناسب زن نیز چنین فرصتی را برای مردان فراهم نمی آورد. در حقیقت این اثر حجاب به خود فرد باز نمی گردد بلکه به دیگری سود می رساند. به این معنا که حجاب و پوشش مناسب این فرصت را برای مردان و زنان فراهم می آورد تا از طهارت قلب برخوردار باشند و گرفتار ناپاکی دل نگردند. هر چند که می توان برای آن اثری در خود فرد نیز یافت که عبارت از امنیت فردی در برابر دیگری است و شخص با حجاب خود نمی گذارد که جنس مقابل تحریک شده و متعرض وی گردد.( احزاب آیه ۵۳)

از آثار دیگر اجتماعی پوشش مناسب، شناخت زنان سالم و مومن جامعه از زنانی است که می توان از آنان به افراد بی شخصیت یاد کرد. در گذشته کنیزان در جامعه به عنوان افراد بی شخصیت قلمداد می شدند و برای کارهای پست و نیز ارضای شهوانی مورد بهره برداری جنسی قرار می گرفتند. این دسته از زنان بر خلاف زنان آزاده بودند که از نظر اجتماعی از شخصیت سالم برخوردار بوده و از جایگاه و ارزش ویژه ای برخوردار بودند. پوشش مناسب اسلامی دو دسته از زنان با شخصیت و بی شخصیت اجتماعی را از هم جدا و متمایز می کرد. زنان بی شخصیت به حجاب و نمادهای پوششی مناسب اعتنایی نمی کردند و در جامعه رها بودند و از آنان امید این نمی رفت تا خود را مناسب با ارزش های اجتماعی جامعه هماهنگ وهمراه سازند. از این رو در قرآن لزوم پوشش از آن رو برای زنان آزاده و با شخصیت خواسته شده بود تا زنان هرزه و بی شخصیت باز شناخته شوند. کسانی که با حجاب مناسب بودند این نشانه را با خود همراه داشتند که ایشان از شخصیت و جایگاه اجتماعی مناسبی برخوردارند و کسی نمی تواند متعرض آنان شود( احزاب آیه ۵۹)

از دیگر آثاری که قرآن برای پوشش یاد می کند ، اثر معنوی پوشش و دست یابی به رحمت و آمرزش الهی است. ( احزاب آیه ۵۹) نکته جالب در این تعبیر قرآنی آن است که سخن از غفران به عنوان پاداش پوشش یاد شده است؛ زیرا غفران به معنای پوشاندن گناهان است. کسی که خود را از دیگری می پوشاند و حجاب را مراعات می کند به اسم غفران پناه برده و خداوند نیز او را از شر گناه و آسیب های احتمالی آن می پوشاند و گناهانش را بخشیده و بر آن پرده ای می نهد که دیگری از آن با خبر نمی شود ؛ چنان شخص با حجاب با پوشش خود مواضع ناخشنود و زشت خود را پوشیده است.

خلاصه آن که حجاب و پوشش در آموزه های قرآنی از جایگاه و اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد و برای آن آثار اجتماعی و معنوی چندی است. آثاری که نه تنها موجب می شود انسان را به خدا نزدیک کند بلکه شخص را در امنیت و آرامش روحی و روانی و اجتماعی قرار دهد.

منابع:

1. حجاب دختران نویسنده : محمد علی کریمی نیا

2. احکام و آداب حجاب و عفاف نویسنده : طاهره جباری

3. فلسفه چادر ، حجاب برتر نویسنده : اسداله محمدی نیا

4. حجاب اسلامی و بهداشت روان حجاب دختران نویسنده : فاطمه قاضی

5. نظام حقوق زن در اسلام نویسنده : شهید استاد مرتضی مطهری

6. احکام نگاه و پوشش نویسنده : سید مجتبی حسینی

7. آموزش احکام بانوان نوسنده : سید مهدی آیت اللهی

8. حجاب آزادی یا اسارت نویسنده : یوسف علیپور باغبان نژاد ، اصغر رضایی

9. زیور عفاف نویسنده : ستار هدایت خواه

10. احکام بانوان نویسنده : محمد وحیدی

11. فلسفه حجاب نویسنده : اسداله محمدی نیا

12. نکاتی چند در رابطه با حجاب نویسنده : مجتبی شاطرزاده

13. چهل حدیث حجاب نویسنده : عبدالعلی براتی

14. فرشتگان زمین نویسنده : عباس رحیمی

15. دختران و مزاحمت ها نویسنده : محمود اکبری

16. دختران ، پندها و هشدارها نویسنده : محمود اکبری

17. اصل خانوادگی در اندیشه مطهر نویسنده : شیخ عبدالمجید برازجانی

18. حجاب و زن در اندیشه مطهر نویسنده : عبدالمجید دشتی برازجانی

19. حجاب از منظر فطرت و عقل و شرع نویسنده : منصوره وطنی

20. حجاب و نقش آن در سلامت روان نویسنده : حجه الاسلام و المسلمین عباس رجبی تبیین

21. حجاب نویسنده : مهدی مهریزی

اما مقالات درباره حجاب از همین نویسنده:

1. حجاب در آموزه های قرآنی، خلیل منصوری

2. حجاب، قلعه ای برای آرامش و امنیت

3. حجاب؛ هم فضیلت هم قانون

4. بررسی علل برقراری قانون حجاب درجامعه

5. پوشش های چسبان زنان

6. الگوهای رفتاری ؛ پوشش مناسب در اسلام

7. از ستر عورت تا طهارت روح

8. رابطه سلامت عقل و پوشش مناسب

9. آثار فردی و اجتماعی شرم و حیا

10. حوزه های عفت اخلاقی از نظر قرآن

11. حیا از منظر قرآن

12. بی حیایی و آثار آن در زندگی

13. خودنمایی زنان و آثار آن

14. حجاب، قانون اجتماعی

15. عفت نتیجه حیا

16. حوزه های عفت اخلاقی از نظر قرآن

17. رابطه عفت و حیا

18. زمینه های بی عفتی از نظر قرآن

19. حدود و مرزهای «نگاه»

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا