اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیاقتصادیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

آسیب‌شناسی اقتصاد از منظر قرآن

اصطلاح اقتصاد از باب افتعال از واژه «قصد» عربی به معناى ميانه‌روى گرفته شده است.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه قصد).
اقتصاد در اصطلاح، دانشى است كه به بررسى فعاليت‌هاى فردى و اجتماعى مربوط به توليد، مبادله، توزیع، مصرف كالا و خدمات اقتصادی مى‌پردازد.(نگاه کنید: تئورى اقتصاد خُرد، ص 9)
هر چند که واژه اقتصاد به معنای اصطلاحی در قرآن به کار نرفته است، اما خدا در قرآن، با بهره‌گیری از واژه‌هایی چون «اسراف»، «اكل»، «اموال»، «انفاق»، «تبذير»، «ربا»، «رزق»، «شراب»، «طعام»، «طيّبات»، «مال»، «نعمت» و‌ مشتقات آنها بر آن است تا نگرش اقتصادی اسلام را تحت عناوینی چون اهمّيّت اقتصاد، اصول اقتصادی، رشد اقتصادى، آزادى اقتصادى، اصلاحات اقتصادى، رابطه اقتصاد با معنويّت، وابستگى اقتصادى و مانند آنها تبیین کند.

نقش باورها و بینش ها در نگرش های اقتصادی
از نظر قرآن، هستی شناختی، انسان شناختی و امور دیگر در حوزه فلسفه کلی، نقش اساسی در هر نگرش انسانی و کنش‌ها و واکنش‌های او در زندگی دارد؛ در حقیقت این فلسفه انسان است که سبک زندگی او را  تعیین می‌کند. بر این اساس، رویکردهای سه گانه اساسی را در سبک زندگی انسان بر اساس مبانی فلسفی می‌توان مشخص کرد که شامل: 1. دنیا‌گرایی به سبب عدم ایمان به غیب چون آخرت و قیامت؛ 2. آخرت‌گرایی مطلق بدون توجه به تاثیر رفتار اجتماعی در کمال گرایی انسان؛ 3. آخرت گرایی در سایه رفتارهای اجتماعی دنیوی و ایجاد تعادل میان دنیا و آخرت می‌باشد.
خدا در قرآن به صراحت به این سه رویکرد انسان‌ها در زندگی و سبک آن و نیز انواع فعالیت‌ها بویژه اقتصادی اشاره کرده و می‌فرماید: و از مردم كسى است كه مى‏ گويد پروردگارا به ما در همين دنيا عطا كن و حال آنكه براى او در آخرت نصيبى نيست؛ و برخى از آنان مى‏ گويند: پروردگارا در اين دنيا به ما نيكى و در آخرت نيز نيكى عطا كن و ما را از عذاب آتش دور نگه دار، آنانند كه از دستاوردشان بهره‏‌اى خواهند داشت و خدا به حساب همه زود رسیدگی می‌کند. (بقره، آیات 200 تا ۲۰۲)  درباره آخرت گرایان تارک دنیا نیز می‌فرماید:اما رهبانیت و ترك دنيايى كه از پيش خود درآوردند، ما آن را بر ايشان مقرر نكرديم؛ مگر براى آنكه كسب خشنودى خدا كنند. با اين حال آن را چنانكه حق رعايت آن بود منظور نداشتند. پس پاداش كسانى از ايشان را كه ايمان آورده بودند بدانها داديم؛ ولى بسيارى از آنان دستخوش انحراف هستند.(حدید، آیه 27)
بر این اساس، نمی‌توان مسائل اقتصادی را از مسائل اعتقادی جدا کرد؛ زیرا این مسائل اعتقادی و فلسفه زندگی هر کسی است که در رفتارها از جمله رفتارهای اقتصادی او تاثیرمستقیم و شگرف به جا می‌گذارد. از همین رو قرآن، همواره در کنار بیان مبانی هستی شناختی یا انسان شناختی و تبیین فلسفه زندگی به سبک زندگی توجه می‌دهد. به عنوان نمونه خدا می‌فرماید: الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ؛ متقین بهره‌مند از کتاب قرآن، آنانی هستند كه به غيب ايمان مى ‏آورند و نماز را بر پا مى دارند و از آنچه به ايشان روزى داده‏‌ايم انفاق مى‌كنند. (بقره، آیه 2)
بر این اساس از نظر قرآن، رویکردهای اقتصادی فرد و اجتماع بستگی تام و با هستی شناختی و فلسفه زندگی او دارد؛ چرا که انفاق به عنوان یک عمل اقتصادی زمانی شکل می‌گیرد که انسان با کار و کوشش خود دستاوردی اقتصادی را رقم زده و بخشی از آن را در راستای عقاید و باورهای خویش انفاق می‌کند و در اختیار دیگرانی قرار می‌دهد که نیازمند به آن هستند.
اگر به مسئله انفاق دقت شود اموری را متضمن است که بسیار اساسی و مهم است. از جمله اینکه شخصی انفاق می‌کند که از نظر اعتقادی ایمان به جهان آخرت، پروردگاری و ربوبیت خدا، حسابرسی آخرت، تاثیر زندگی دنیوی بر زندگی اخروی، معاد و بازگشت نفس به بدن پس از توفی آن از سوی خدا، مالکیت خصوصی و شخصی، مالکیت عمومی خدا و مانند آنها داشته باشد.
بر اساس آنچه بیان شد، دانسته می‌شود که نمی‌توان مسائل اقتصادی را به دور از حوزه اعتقادی و مبانی آن تحلیل و تبیین کرد و توصیه‌هایی را ارائه داد. از همین رو وقتی قرآن به آسیب‌شناسی اقتصادی می‌پردازد، هرگز آن را به دور از مبانی و اصول اعتقادی و فلسفه هستی شناختی و فلسفه زندگی انسان بر اساس آموزه‌های قرآن، تحلیل و تبیین نمی‌کند. از همین رو توصیه‌های قرآن در این حوزه برای برون رفت از مشکلات و آسیب‌های واقعی یا احتمالی، بر اساس همین مبانی و اصول اساسی است.

مهم ترین آسیب های اقتصادی
از نظر قرآن، مهم‌ترین اموری که اقتصاد اجتماع را با مشکل، معضل و بحران مواجه می‌کند و به عنوان یک بیماری اقتصادی می‌تواند تاثیرات مخرب و زیانباری را به جا گذارد، اموری است که برخی از مهم‌ترین آنها عبارتند از:
1- اعراض از ذکر خدا: هرگونه فعالیتی از جمله فعالیت اقتصادی زمانی می‌تواند مفید و سازنده و در مسیر رشد و کمال باشد که خدا در آن مورد توجه و اهتمام قرار گیرد؛ زیرا همان طوری که انسان به طور طبیعی به سوی خدا باز می‌گردد و فرآیند طبیعی آن در نهایت به خدا ختم می‌شود(انشقاق، آیه 6؛ بقره، آیه 156)، باید فعالیت‌های اقتصادی او نیز ناظر به این رویکرد و جهت گیری کلی باشد؛ چرا که خدا و ذکر و یاد دایم او در هر کاری موجب می‌شود تا انسان هر فعالیتی را به گونه‌ای انجام دهد که خشنودی خدا در آن باشد.(انسان، آیه 8؛ بقره، آیات 115 و 272؛ روم، آیات 38 و 39) بی‌گمان کسی که همواره به یاد خدا است، می‌داند که خدا انسان را برای آخرتی تربیت می‌کند که ابدیت او را شکل می‌دهد. بنابراین، نظام اسلام به عنوان راهنمای زندگی انسان به سوی ابدیت همراه با فلاح و رستگاری ابدی راه مستقیم است که باید پیروی شود.(بقره، آیات 1 تا 5؛ آل عمران، آیات 19 و 85؛ شوری، آیه 13 و آیات دیگر) هر گونه اعراض از یاد خدا به معنای ترک اطاعت از شریعت اسلام و تغییر در رویکردهای زندگی و رفتاری خواهد بود. از همین رو غفلت و نسیان و مانند آنها موجب می‌شود تا شخص در رفتار و اعمال خویش کاری را انجام دهد که دنیا و آخرت او را تباه می‌کند. از نظر قرآن، ترک یاد خدا و اعراض از آن نه تنها آخرت آدمی را تباه می‌کند، بلکه شرایط متعارف و معمولی زندگی دنیوی را نیز به تباهی می‌کشاند، به طوری که نعمت را به نقمت تبدیل کرده و انسان را از خدا دور می‌سازد. خدا در این باره می‌فرماید: وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى؛ و هر كس از ياد من دل بگرداند، در حقيقت زندگى تنگ و سختى خواهد داشت؛ و روز رستاخيز او را نابينا محشور مى ‏كنيم؛ (طه، آیه ۱۲۴) زیرا این شخص خدا را فراموش کرده و با فراموشی خدا، حقیقت واقعی خود را نیز به دست فراموشی سپرده و نسبت به ملکوت خود یعنی خدا گرفتار فراموشی شده است. این گونه است که نسبت به این حقیقت کور است و به طور طبیعی در قیامت ملکوت اعمال خود را می‌بیند که کوری، نتیجه قیامتی آن است؛ زیرا نتوانسته از آیات به صاحب آیات برسد و خدا را در همه چیز و همه جا ببیند و به سمت او برود و از کمالات و مظاهر آن بهره‌مند شود، بلکه با تجاوزگری و اسراف در امور زندگی خود را تباه ساخته است.(طه، آیات 125 تا 127) باید یادآور شد که واژه «معيشت» به هر چيزى گفته مى‌شود كه مايه زندگانى است. (العين، ذیل واژه عیش) به هر حال، از نظر قرآن کسانی که نسبت به یاد خدا اعراض می‌کنند، گرفتار انواع بلایای طبیعی چون سیل و زلزله و مانند آنها می‌شوند؛ پس بارانی که باید موجب افزایش نعمت و بهره‌وری اقتصادی شود، در قالب سیل به عامل تباهی اقتصادی و فساد در آن می‌شود و سرزمین پاک و زمین غنی را به شوره‌زار و سنگ‌زاری بی‌خاصیت یا کم خاصیت تبدیل می‌کند و برکت را از آن سرزمین می‌زداید؛ (سباء، آیات 15 تا 17) از نظر قرآن، اصل ابتدایی نسبت به هر شخص یا اجتماعی، رحمت الهی است که در قالب نعمت‌ها خودنمایی می‌کند؛ این حال تغییر نمی‌کند مگر آنکه خود مردم آن را تغییر ‌دهند. در حقیقت اعمال و رفتار خودشان است که نعمت را به نقمت تبدیل می‌کند.(انفال، آیه 53) بنابراین، از نظر قرآن، اقتصاد اجتماع زمانی با مشکل و بحران مواجه خواهد شد که مردم رفتار درست را کنار گذارند و رفتار نادرستی را در پیش گیرند که از جمله آنها رفتار زشت اعراض از خدا و یادکرد اوست.
2- تجاوزگری: از جمله اموری که به اقتصاد اجتماع آسیب وارد می‌سازد، تجاوزگری و تعدی است که از سوی افراد اجتماع نسبت به دیگران انجام می‌شود. این تجاوز‌گری می‌تواند نسبت به آموزه‌های وحیانی و مخالفت با شریعت یا ظلم به دیگران و مانند آنها باشد. از نظر قرآن هر گونه تجاوزگری به معنای ظلم و ستم خواهد بود و به طور طبیعی آثار و تبعات ناخوشایند را بر اقتصاد خانواده و اجتماع می‌گذارد؛ چنانکه‌ بنی‌اسرائیل با مخالفت و تعدی و تجاوز نسبت به آموزه‌های وحیانی و پیامبر خویش ، نعمت را به نقمت تبدیل کرده و اقتصاد اجتماع را به تباهی کشاندد و مورد غضب الهی قرار گرفتند.(بقره، آیه 61)
3- ترک انفاق مالی: از نظر قرآن، در هر مالی، سهمی برای گروه‌ها و اقشار خاص اجتماعی است که باید از سوی صاحبان مال ادا شود.(معارج، آیات 24 و 25؛ ذاریات، آیه 19) این حقوق مالی از واجبات و مستحبات که بر عهده هر صاحب مالی است، باید ادا شود تا شخص یا اجتماع از برکات آن بهره‌مند شود؛ زیرا از نظر قرآن، ترک انفاقات مالی ، نه تنها به معنای خروج از دایره شکرگزاری به کفران نعمت است، بلکه به معنای تعدی به حقوق مالی دیگران است که به شکل مشاع در اختیار آدمی است؛ چرا که همه چیزهایی که در اختیار انسان به شکل تسخیر(زخرف، آیه 32) و مالکیت اعتباری مطرح است، در حقیقت ملک طلق خدا است و خدای تبارک و تعالی است که مالک حقیقی و واقعی این اموال است. خدا می‌فرماید: وَمَا بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ؛ و هر نعمتى كه داريد از خداست‏.(نحل، آیه 53) پس از نظر قرآن، انسان با مالکیت اعتباری تنها حق تصرف در محدوده‌ای دارد که قوانین و سنت‌های الهی حاکم بر تکوین و تشریع بیان کرده است. از همین رو خدا بصراحت می‌فرماید: وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَهِ الَّذِي آتَاكُمْ؛ و به آنان از مال الله بدهید که به شما داده است.(نور، آیه 33) بر این اساس، خدا از مردمان می‌خواهد تا بخشی از مال الله در اختیار را به کسانی بدهند که نیازمند هستند؛ زیرا با این کار نه تنها چیزی از سرمایه اقتصادی شما کاسته نمی‌شود، بلکه موجب افزایش آن می‌شود. از نظر قرآن هر گونه انفاق در قالب هبه و صدقه و قرض الحسنه و دیگر انفاقات واجب و مستحب مالی ، از عوامل رشد اقتصادی و شکوفایی آن بوده و اجتماع از برکات اقتصادی بهره‌مند خواهدشد. (بقره، آیات 261 و 277؛ حدید، آیه 18) از همین رو خدا به مردمان هشدار می‌دهد تا برای رهایی از بحران اقتصادی و جلوگیری از ایجاد مشکل در امور اقتصادی به واجبات خویش عمل کرده و از انفاقات خودداری نکنند؛ چرا که خوددارى از انفاق بویژه نسبت به مسكينان، زمينه‌ساز نزول عذاب ويرانگر از سوى خدا و نابود شدن مال و ثروت آنان می‌شود.(قلم، آیات 17 تا 31)
4- اعراض از اکرام یتیم: بی‌گمان در میان اقشار ضعیف اجتماع، یتیمان از جایگاه خاصی برخوردار هستند؛ زیرا آنان از نظر روانی و روحی نیز در معرض خطر هستند. از همین رو تکریم آنان مورد تاکید خاص قرآن است. از نظر قرآن، جامعه‌ای که گرفتار انحطاط اخلاقی شده باشد، گرفتار انحطاط اقتصادی نیز خواهد شد. ازاین رو در تحلیل چرایی بحران‌های اقتصادی به مسئله دوری جامعه از تکریم یتیمان ‌اشاره می‌کند و در قالب تعلیل از این چرایی به عوامل ایجادی آن توجه داده و می‌فرماید: و اما چون وى را مى‌‏آزمايد و روزى‏‌اش را بر او تنگ مى‏ گرداند مى‏‌گويد پروردگارم مرا خوار كرده است؛ نه، اینطور نیست، بلكه يتيم را نمى ‏نوازيد و بر خوراك دادن مسکین همديگر را بر نمى‏ انگيزيد و ميراث را چپاولگرانه مى ‏خوريد و مال را دوست داريد دوست داشتنى بسيار. (فجر، آیات 16 تا ۲۰) واژه «كلا» در آيه 17 نفى و ردّ عقيده و سخن کسی است كه طبق آيه 16 تنگناهاى اقتصادى را نشانه و نتيجه اهانت‌هاى خداوند درباره خود مى‌داند؛ در حالی که خدا در تبیین چرایی تنگناهای اقتصادی به اين نكته توجّه مى‌دهد كه تنگناهاى اقتصادى، نتيجه اعمال خود انسان از قبيل بى‌توجّهى به يتيم، تصاحب اموال و حقوق ديگران و مانند آنها است. (مجمع‌البيان، ذيل‌آيه)
5- تصاحب ارث دیگران: از نظر قرآن از دیگر عواملی که موجب بحران و تنگنای اقتصادی می‌شود، عدم توجه به حقوق وارثان و تصاحب ارث دیگران است. نادیده گرفتن حقوق دیگران در هر شکلی آثار بد اقتصادی دارد که از جمله آنها تنگناهای اقتصادی و تنگ شدن روزی است.(فجر، آیات 16 تا ۲۰؛ مجمع‌البيان، ذيل‌آيه)
6- مال‌دوستى: چنانکه گذشت، دلباختگى شديد انسان به ثروت و عدم توجه به مراعات حقوق و واجبات مالی از سوی صاحبان ثروت، زمينه‌ساز تضييق اقتصادى از سوی خدا نسبت به آنان می‌شود.(فجر، آیات ‌16‌و‌17‌و‌20)
7- زیاده‌خواهی در قالب تنوّع‌طلبى: قرآن زياده‌خواهى در قالب تنوّع‌طلبى در مصرف را زمينه‌ساز از بين رفتن رفاه اقتصادى می‌داند؛ زیرا این رویه به معنای عدم شکرگزاری و کفران نعمت است؛ از نظر قرآن کسانی که شاکر باشند خدا افزون بر اینکه ظرفیت وجودی ایشان را افزایش می‌دهد، بر میزان دارایی آنان از نظر کمیت و کیفیت نیز می‌افزاید.(ابراهیم، آیه 7) اما کسانی که کفران نعمت کرده و شکرگزار نباشند و توقعات بیجا و زیاده‌خواهی داشته باشند، مجازات شده و روزی‌شان تنگ می‌شود و خداوند اقتصاد آنان را با بحران مواجه می‌سازد.(بقره، آیه ‌61) باید یادآور شد که مقصود از «مسكنهًْ» در آيه، به قرينه اينکه به خواسته‌هاى معيشتى بنى‌اسرائيل مربوط مى‌شود، همان فقر و بيچارگى است.
8- حكومت ناصالح: ازنظر قرآن وجود حکومت صالحان به معنای افزایش رزق و روزی و برکات بر جامعه و تمکن‌یابی آن است؛ در حالی که آسيب ديدن اقتصاد جامعه و نابودى كشاورزى و مانند آنها چیزی جز پيامد حكومت فاسد منافقان و مانند آنها نیست؛ زیرا رویه آنان موجب می‌شود تا فساد در اجتماع گسترش یافته و به همان میزان اقتصاد از حرکت  و شکوفایی باز ایستد و زمینه برای هلاکت نسلی و اقتصادی فراهم آید.(بقره‌، آیات ‌204‌و‌205)
9- رباخوارى: همان طوری که خرید و فروش در چارچوب‌های اقتصاد سالم و گردش سالم اقتصادی موجب افزایش درآمد و برکت در جامعه می‌شود، به همان میزان رباخوارى سبب انحراف و نابسامانى در اقتصاد اجتماع می‌شود.(بقره، آیه 275) از نظر قرآن اقتصاد متّكى به ربا موجب بى‌بركتی آن شده و اجتماع از فضل الهی بی‌بهره می‌شود.(روم، آیه 39) پس بر خلاف تصور آنکه ربا موجب افزایش نقدینگی و درآمد است، باید گفت که موجب نابودی آن می‌شود و نظام اقتصاد ربوى، در نهایت محكوم به نابودى است.(بقره، آیه 276) خدا با ‌اشاره به قوم یهود که در اقتصاد ربوی استاد و سرآمد هستند می‌فرماید که رباخوارى يهود، از عوامل تضييق اقتصادى بر آنان از سوى خدا بوده است(نساء، آیات ‌160‌و‌161) هر چند که به ظاهر آنان موفق بوده و از رفاه برخوردارند، ولی این ظاهر قضایا است. از نظر قرآن، آنچه موجب افزایش و رشد اقتصادی واقعی می‌شود، نزول خواری نیست، بلکه پرداخت زکات است که به ظاهر از دست رفتن مال و در باطن افزایش مضاعف و دو چندان آن است.(روم، آیه 39)
10- ستمگرى: ستمگرى و بى‌عدالتى انسان‌ها، عامل مشكلات اقتصادى است.(ابراهیم، آیه 34) بنابراین، هر گونه ظلم و ستم نسبت به دیگران را باید کنار گذاشت تا به اقتصادی شکوفا و دارای رشد و توسعه دست یافت. خدا با‌ اشاره به حقایق تاریخی می‌فرماید که ستمگرى يهود، از عوامل تحريم برخى طيّبات بر آنان از سوى خداوند شد و خداوند به طرق گوناگون تکوینی و تشریعی به مجازات ستمگران یهودی پرداخت تا در تنگنای اقتصادی به خود آیند و در مسیر درست قرار گیرند. (نساء، آیه 160؛ انعام، آیه 146) هر چند که آنان از مجازات الهی درس نگرفتند و همان راه خویش را رفتند.
11- سلطه سفيهان: از نظر قرآن سلطه نااهلان و سفيهان بر امور مالى، سبب تزلزل اركان اقتصادى می‌شود؛ از این رو، نباید امور مهم اجتماع از جمله اقتصاد که مایه قوام بخش آن است را در اختیار بی‌خردان، سبک مغزان و سفیهان قرار داد(نساء، آیه 5)، بلکه با انتخاب نخبگان اقتصادی متعهد و ایمن کاری کرد که موجبات رشد اقتصادی فراهم گردد.(یوسف، آیات45 تا 55) در حقیقت از آنجا كه در این آيه، «مال» مايه قوام اجتماع شمرده شده، نهى از سپردن آن به سفيهان مى‌تواند به سبب اين باشد كه واگذارى اموال و امور اقتصادى به افرادى مانند سفيهان، در واقع به هدر دادن چيزى است كه قوام معيشت مردم در آن است.
12- عدم تشويق به انفاق: اجتماعی که خود گرفتار بخل‌ورزی است، دیگران را نیز از انجام واجبات مالی و مستحب باز می‌دارد و همین امر موجب بحران اقتصادی در اجتماع خواهد شد. به سخن دیگر، بى‌رغبتى و تشويق نكردن ديگران به اطعام مسكينان و ادای دیگر واجبات مالی، درپى‌دارنده تنگناهاى اقتصادى است. بنابراین، شخص نباید خود بخیل یا مانع الخیر باشد؛ زیرا چنین رفتاری موجب بروز مشکل اقتصادی می‌شود.(فجر، آیات 16 تا 18؛ معارج، آیه 21)
13- قتل انبيا: نابودی مصلحان الهی که به اصلاح اقتصادی نیز توجه داشتند(هود، آیات 88 و 91) از جمله عواملی است که اقتصاد را با بحران مواجه می‌سازد. در آیات قرآن بیان شده که چگونه  پيامبركشى بنى‌اسرائيل، زمينه‌ساز گرفتارى آنان به فقر و مسكنت شد.(بقره، آیه 61)
14- كفران نعمت: كفران نعمت‌هاى الهى، باعث بروز مشكلات اقتصادى است؛ چنانکه بسیاری از اقوام در طول تاریخ  به سبب کفر و کفران نعمت دچار بحران‌های اقتصادی و تنگناهای آن شده‌اند؛(سباء، آیات 15 تا 17) زیرا از نظر قرآن همان طوری که شکر نعمت بر سعه وجودی شخص و نیز نعمت می‌افزاید(ابراهیم، آیه 7) کفران نعمت نیز عذاب را می‌افزاید. البته باید یاد آور شد که «لأزيدنّكم» مى‌تواند قرينه بر اين باشد ‌كه مقصود از «عذابى»، افزون بر عذاب آخرت، مشكلات اقتصادى همانند فقر و فلاكت هم هست. به هر حال، اگر اجتماعی کفران نعمت کند، خدا به جای آرامش و آسایش، آنان را دچار فقر اقتصادی و ناامنی می‌کند و آسایش و آرامش را از  آنان می‌گیرد؛ چنانکه می‌فرماید:و خدا شهر و اجتماعى را مثل زده است كه امن و امان بود و روزيش از هر سو فراوان مى ‏رسيد، پس ساكنانش نسبت به نعمتهاى خدا ناسپاسى كردند و خدا هم به سزاى آنچه انجام مى‏ دادند، طعم گرسنگى و هراس را به مردم آن چشانيد. (نحل، آیه ۱۱۲)
15- كم‌فروشى: از نظر قرآن عواملی می‌تواند به عنوان آسیب اقتصادی مطرح شود که از جمله آنها عامل کم فروشی یا گران فروشی در تبادلات اقتصادی است.براین اساس كم‌فروشى و تقلّب در معامله، از جمله عوامل فساد اقتصادى و نابودی آن است (اعراف، آیه 85)؛ چرا که جمله «و لاتفسدوا» مى‌تواند عطف عام پس از خاصّ باشد؛ بنابراين، كم‌فروشى و مانند آن از مصاديق فساد اقتصادى خواهد بود. همین مطلب در آیات دیگر نیز آمده است.(هود، آیات 84 و 85؛ شعراء، آیات 181 و 183، اسراء، آیه 35؛ مطففین، آیات 1 تا 3)
16- گردش نادرست ثروت: گردش ثروت در دست طبقه ثروتمند، سبب محروميّت فقيران و پيدايش نظام طبقاتى و از میان رفتن نظام اقتصاد سالم و شکوفا و رو به رشد خواهد شد.(حشر، آیه 7)
17- گناه: از نظر قرآن عملکرد بد مردم درباره نعمت‌هاى خدا، عامل اختلال نظام اقتصادى و محروميّت از نعمت‌هاى الهى است.(انفال، آیات 52 و 53) از همین رو از نظر قرآن گناه بنى‌اسرائيل، زمينه‌ساز گرفتار شدنشان به فقر و مسكنت شده است.(بقره، آیه 61) پس ارتكاب گناهان عامل آسيب اقتصادى است و اقتصاد را با مشکل و معضل مواجه ساخته و برکت و رشد و شکوفایی را از آن می‌گیرد.(هود، آیه 52)
آنچه بیان شد چکیده‌ای از آسیب‌های مطرح برای اقتصاد از دیدگاه قرآن است. مسلما تحقیق و تفحص بیشتر در قرآن ما را با عوامل آسیب‌زای بیشتر آشنا خواهد کرد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا