نقش جنود و امدادهای الهی در هستی
هر یک از موجودات هستی، در حکم سربازی از سربازهای بیپایان الهی هستند که میبایست نقش خود را در این نظام هستی به خوبی ایفا کند. خداوند در قرآن از جنود الهی و نقش آنان در نظام برتر سخن میگوید.
نویسنده در مقاله حاضر با استفاده از آیات قرآن درباره نقش جنود الهی در نظام احسن تکوین و آثار و امدادهای غیبی لشکریان خداوند سخن گفته است.
جنود الهی، اسباب تکوین هستی
در بینش و نگرش قرآنی اسلامی، جهان هستی، جهانی بمثابه وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت است. به این معنا که توحید محض، اقتضای آن را دارد که همه هستی چیزی جز شئون الهی نباشد و آنچه هست همه خداست و هیچ چیزی جز خدا نامی از هست نمیبرد و هر آنچه را که نام هستی بر آن نهادهاند جلوه و شانی از شئونات الهی میباشد. چنانکه هستیها نیز این اقتضا را دارد که جلوهای از غیر خدا را به نمایش گذارد ولی این غیریت چیزی جز همان شأنیت نیست. این گونه است که همه هستی در عین کثرتی که به چشم میآید، حقیقت یگانهای است که گاه از آن به بازتاب نور الهی بر پنجرههای رنگین ماهیات تعبیر میشود.
از آنجایی که هر یک از موجودات هستی، شأنی از شئونات الهی میباشند، هر کدام در حکم سربازی از سربازهای الهی میباشند. بر این اساس قرآن از بیشمار لشکریان خدا سخن میگوید؛ زیرا بسیاری از موجودات، در روند هست شدن قرار گرفتهاند و آنچه نیز از هستی برخوردار شدهاند نیز بیشمارند.
خداوند در آیه ۳۱ سوره مدثر، از بیشماری لشکریان و کارگزاران خود سخن به میان میآورد و توضیح میدهد که علم به شمارگان آنان تنها مخصوص خود اوست و انسانها هیچ علم و آگاهی از شمار و تعداد آنان ندارند.
از این آیه و آیات دیگر میتوان استفاده کرد که این سپاه و لشکر الهی که به خدا اضافه و نسبت داده شده است، چیزی جز تمامی علل و اسباب در عالم وجود نیست که تحت فرمان خداوندی میباشند.(مفردات، راغب اصفهانی، ص ۲۰۷ ذیل واژه جنود و نیز المیزان، علامه طباطبایی، ج ۱۸، ص ۲۶۲)
هر یک از موجودات هستی حتی ابلیس و شیطان، از کارگزاران هستی به شمار میآیند و در نقش جنود و اسباب و علل الهی وارد میشوند و مقاصد و مطالب الهی را برآورده میسازند و انجام میدهند.
البته با بهرهگیری و تحلیل آیات قرآن میتوان از دو دسته جنود و لشکر خداوندی سخن گفت. به این معنا که برخی از سربازان همان سربازان عمومی و اسباب کلی میباشند و برخی دیگر سربازان خاص با کارکردها و نقشهای خاص هستند.
بنابراین میتوان گفت که هر چند همه موجودات هستی، در مقام کارگزاری و اسباب و علل، نقشهایی را ایفا میکنند و کارهایی را انجام میدهند ولی برخی از این موجودات، کارگزاران با کارکردها و نقشهای خاص میباشند. آنچه در این نوشتار بیشتر مورد توجه و اهتمام است این گروه از کارگزاران و اسباب الهی هستند که دارای ماموریتها و نقشهای ویژه هستند.
این معنا را میتوان از آیاتی به دست آورد که سخن از جنود خاص در مناطق خاص و در موقعیتهای خاص به میان آورده است. از جمله در آیات ۲۸ سوره یس و ۴ و ۷ سوره فتح که از لشکریان آسمانی که در اختیار خداوند است سخن به میان آمده و یا در همین آیه از لشکریان زمینی نیز یاد شده است. خداوند در آیات سوره فتح تبیین میکند که جنود الهی که به شکل غیبی بر مومنان در حدیبیه نازل شده بودند ماموریت داشتند تا آرامش خاصی را بر مومنان نازل کنند و آنان را به آرامش برسانند؛ در حالی که ماموریت برخی دیگر از جنود الهی در موقعیتهای دیگر ترساندن دشمنان و گردن زدن آنان بوده است.
قرآن در آیه ۳۱ سوره مدثر فرشتگان نگهبان دوزخ را در شمار کارگزاران و لشکریان خداوند میشمارد و در آیات ۱۷۱ تا ۱۷۳ سوره صافات حتی پیامبران را به عنوان لشکریان خداوند معرفی میکند. از این نمونهها و مصادیق میتوان دریافت که همه هستی و موجودات آن جزو لشکریان الهی او هستند و در نقش کارگزاران و اسباب طولی عمل میکنند.
لشکریان خاص با ماموریتهای ویژه
سپاه خاص الهی که دارای ماموریتهای ویژهای هستند، کارگزارانیاند که برای کارهای خاص ایجاد و مامور شده و نقشهای مشخص و معینی دارند. از این رو از مقام معلوم آنان نیز سخن به میان میآید که بیانگر محدودیتها و نقشهای خاص آنان نیز میباشد.
با توجه به اینکه نظام هستی بر نظام اسباب و علل است، وجود اسباب و علل خاص در دایره حکمت و عزت معنا و مفهوم مییابد. لذا خداوند در آیات ۴ و ۷ سوره فتح سخن از عزت و حکمت الهی به میان میآورد تا این معنا را تاکید و توجه دهد که بهرهگیری از اسباب بر اساس فلسفه و حکمت و اهداف خاصی است و این بهرهمندی هرگز به معنای خروج از دایره قدرت و عزت الهی نمیباشد؛ زیرا گاه بهرهگیری از اسباب و عوامل به سبب ناتوانی است ولی خداوند با آنکه قادر و تواناست و در مقام عزت نشسته است که هیچ چیز وی را مغلوب نمیسازد با این همه بنا به حکمت و هدفی خاص، از اسباب و کارگزاران بهره میگیرد.
بنابراین میتوان گفت که بهرهگیری از جنود و کارگزاران از سوی خداوند بر اساس حکمت و هدف است و برای هستی مفید و سازنده میباشد، چنانکه بهرهمندی از جنود به معنای فقدان عزت نیست بلکه قدرت و اقتدار الهی همچنان ثابت و برقرار میباشد و هیچ تاثیری ندارد؛ زیرا برخی از اسباب عامل غلبه و چیرگی میشوند ولی این مطلب نسبت به خداوند معنا و مفهومی ندارد. از این رو در آیات فوق، پس از بیان بهرهگیری از جنود و اسباب و عوامل طولی برای انجام کارها، از عزت خویش سخن به میان میآورد.
نقش جنود الهی در هستی
چنانکه گفته شد جنود الهی، در یک معنا همه هستی هستند که هر یک در جایگاه خود دارای ماموریت و هدف مشخص و معینی است و به عنوان کارگزار الهی عمل میکند. با این همه برخی از جنود الهی به شکل خاص برای ماموریتهای ویژه آفریده شده و در نظام الهی مشغول به کار هستند.
آیه ۹ احزاب توضیح میدهد که امدادهای غیبی خداوند با لشکریان نامریی به مسلمانان در جنگ احزاب، نعمتی بود که میبایست آن را به شایستگی یاد کنند. بنابراین یکی از نقشهای جنود الهی در امدادهای غیبی بیرون از دایره نظام عادی اسباب نمایان میشود. هر چند که امدادهای غیبی الهی نیز در دایره نظام اسباب تعریف و تبیین میشود ولی کمی با این نظام عمومی تفاوت دارد و آن اینکه امدادهای غیبی از طریق اسباب خاص چون جنود خاص الهی صورت میگیرد که همان فرشتگان خاص این کار هستند.
آرامشبخشی
خداوند درباره این نقش جنود خود در آیات دیگری نیز سخن به میان آورده است که از آن جمله میتوان به اعطای آرامش قلبی و تایید حضرت پیامبراکرم(ص) از طریق امدادهای غیبی در غار ثور (توبه آیه ۴۰) و کمکرسانی لشکریان نامریی خداوند به پیامبر(ص) در جنگ حنین اشاره کرد که در آیات ۲۵ و ۲۶ سوره توبه اشاره شده است.
آثار چنین امدادهای غیبی را میتوان در آرامش و اطمینان قلبی مومنان (فتح آیه ۴) ازدیاد ایمان و افزایش آن (فتح آیه ۴ و مدثر آیه ۳۱) و فتح و پیروزی در جنگ (توبه آیه ۶ و احزاب آیه ۹ و فتح آیات ۱ تا ۷) و شکست کافران (توبه آیات ۲۵ و ۲۶ و ۴۰) جستوجو کرد. به این معنا که امدادهای غیبی الهی از طریق ارسال و نزول فرشتگان آثاری دارد که از جمله آنها موارد پیش گفته است. البته این بدان معنا نیست که امدادهای غیبی تنها چنین آثار و کارکردهایی دارند بلکه اینها نمونه و مصادیقی است که در آیات قرآن گزارش شده است. بنابراین میتوان برای امدادهای غیبی الهی کارکردها و آثار دیگری نیز بیان کرد.
تهدید دشمنان
از دیگر نقشهایی که قرآن برای لشکریان خداوند بیان میکند تهدید دشمنان است. خداوند در آیات ۶ و ۷ سوره فتح منافقان و مشرکان را با لشکریان زمینی و آسمانی خود تهدید میکند تا این گونه دشمنان از شرک و نفاق دست بشویند و راه هدایت و تقوا را در پیش گیرند. بر این اساس میتوان گفت که سان دیدن و برپایی رزمایشها با سربازان و تجهیزات رزمی میتواند چنین کارکردی داشته باشد و موجبات ترس و هراس دشمن شود. مومنان میبایست از همه ابزارها و اسبابهای تهدید دشمن بهره برند. لذا خداوند از مومنان میخواهد تا با گردآوری تمام نفرات و تجهیزات نظامی هجومی و دفاعی، توان خود را به نمایش گذارند و رعب را در دل دشمنان برانگیزند.
حفظ موقعیت و مراکز مهم مذهبی و اسلامی از دیگر کارکردهایی است که خداوند برای جنود الهی تعریف میکند. به این معنا که پاسداری از کعبه و حفظ آن به عنوان یک مرکز مهم اسلامی، از جمله وظایف جنود الهی است.(فیل آیات ۱ تا ۵) این بدان معناست که مومنان نیز میبایست با بهرهگیری از خود، برای حفظ موقعیت ارزشهای اسلامی و نمادهایی چون کعبه و بیت المقدس بکوشند و نگذارند دشمنان به خود اجازه تجاوز و تخریب این اماکن را بدهند.
مجازات دشمنان
کارکرد مهم دیگری که به عنوان نقش جنود در عرصه نظام احسن تکوین در آیات قرآن بیان شده است، کیفر و مجازات دشمنان از کافران (احزاب آیه ۹) مشرکان (توبه آیات ۲۵ و ۲۶) و منافقان (فتح آیات ۶ و ۷) میباشد. بر این اساس مومنان نیز میبایست به عنوان جنود الهی در این مسیر گام بردارند و کافران و دشمنان اسلام را مجازات کنند و اجازه ندهند تا آنان در مسیری گام بردارند که موجب تضعیف جامعه و دولت اسلامی میشود.
اینها نمونههایی از نقشهای اصلی کارگزاران و جنود الهی است که در آیات فوق بدانهااشاره شده است. از این نکته میتوان این مطالب را دریافت که هر کسی میبایست افزون بر نقش خود در هستی به عنوان یک موجود تکامل خواه، زمینههایی برای رشد و کمالیابی دیگران فراهم آورد.
نکته دیگری که در این آیات مورد تاکید است، لزوم توکل و بهرهمندی از دعا برای دستیابی به اسباب و عوامل خاصی است که در ظاهر بیرون از دایره اسباب قرار دارند؛ زیرا بسیاری از اسباب الهی دور از چشم ماست و میتوان با توسل و توکل به خداوند به آنها دست یافت و اهداف الهی خود را بدان جامه عمل پوشاند.
نظام احسن تکوین به گونهای ساماندهی شده است که انسانها بتوانند از طرق مختلف و امدادهای غیبی به اهداف کمالی خود برسند. بنابراین نمیتوان تنها به اسباب ظاهری بسنده کرد و با اعتماد به خداوند و تکیه بر او، از امدادها و اسباب دیگر غیبی برای مقاصد و اهداف الهی بهره برد.
استفاده و بهرهگیری از اسباب طولی خاص به معنای نادیده گرفتن نظام احسن نیست، زیرا آن نیز در زیر همین نظام احسن تفسیر و توجیه میشود و بخشی از اسباب و قوانین آن را تشکیل میدهد. بنابراین نمیبایست آن را امری خارقالعاده در نظام هستی برشمرد، بلکه بخشی از همین نظام است که به عللی مغفول شده است.
مومنان واقعی و اولیا و انبیای الهی با بهرهگیری از اموری چون دعا و توسل، از این اسباب خاص به خوبی بهره گرفته و میگیرند و کارهای خویش را در مسیر الهی پیش میبرند.