اعتقادی - کلامیسیاسیعرفانمعارف قرآنیمناسبت ها

اتحاد قرآن و عترت از نظر قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، حقیقت ثقلین به عنوان نور الهی برای هدایت بیرونی بشر یکی است و با هم متحد به طوری که هرگز از هم جدایی ندارد. بنابراین، تمسک به حبل الله الهی به معنای تمسک به هر دو خواهد بود؛ چرا که ثقلین همانند تار و پود این حبل الله و ریسمان الهی عمل می کند و تمسک به یکی به معنای عدم تمسک خواهد بود؛ خواه کسی بگوید: حسبنا کتاب الله؛ و خواه بگوید: حسبنا اهل البیت(ع)؛ زیرا هر دو با تعبیض خویش خود را از حقیقت حبل الله محروم ساخته و تمسک و اعتصامی به عروه الوثقی  و حبل الله نکرده اند.

اتحاد و وحدت وجودی ثقلین

آموزه های وحیانی قرآن، سرشار از اموری است که گواه و شاهد بر وحدت وجودی ثقلین است. به عنوان نمونه خدا می فرماید: انا انزلناه فی لیله القدر.(قدر، آیه 1) بسیاری از مفسران بر اساس روایات تفسیری، ضمیر مفرد مذکر در «انزلناه» را به دو حقیقت قرآن و پیامبر(ص) برگردانده و گفته اند که مراد از انزال در شب قدر، انزال قرآن و حضرت محمد(ص) است. به این معنا که هر دو حقیقت در شب قدر برای بشریت از مقام امر به خلق تنزل یافته و در میان مردم در آمده اند.

هم چنین خدا می فرماید: قد جاءکم من الله نور و کتاب مبین یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام و یخرجهم من الظلمات الی النور باذنه و یهدیهم الی صراط مستقیم؛ به تحقیق از سوی خدا نور و کتاب مبین برای شما آمد که خدا به آن نور و کتاب مبین هر کسی که پیرو رضوان اوست به سوی راه های سلامت هدایت می کند و از ظلمات به سوی نور به اذن خویش بیرون می برد و به سوی صراط مستقیم هدایت می کند.(مائده، آیات 15 و 16)

خدا به صراحت بر وحدت وجودی پیامبر(ص) به عنوان نور و کتاب مبین قرآن تاکید می کند؛ زیرا ضمیر مفرد مذکر در«به» هم به نور و هم کتاب مبین باز می گردد؛ به این معنا که یک حقیقت است که در دو شکل تنزل یافته و در اختیار بشریت قرار گرفته است؛ نور وجودی پیامبر(ص) و کتاب مبین قرآن. خدا با این دو امر کسانی را هدایت می کنند که دنبال رضوان الهی باشند.

بر اساس این آیه و آیات دیگر قرآن، هر کسی بخواهد از ظلمات به سوی نور برود و در صراط مستقیم هدایت قرار گیرد و به رضوان الهی در دنیا و آخرت برسد، می بایست به هر دو امر تمسک و اعتصام کند؛ زیرا تمسک و اعتصام به یکی از آنها کفایت نمی کند و موجب دست یابی به اهداف پیش گفته نمی شود. پس اگر کسی تنها به کتاب الله تمسک جوید، هرگز رضوان الهی را به دست نیاورده و خدا او را از ظلمات به سوی نور خارج نمی سازد و در صراط مستقیم هدایت قرار نمی دهد، بلکه هم چنان گرفتار گمراهی ضلالت و کفر و در ظلمات ظلم و عصیان و فسوق گرفتار بوده و از صراط مستقیم و راه های سلامت دور خواهد بود و به مقصد و مقصود نمی رسد.

به سخن دیگر، تنها کسانی به اهداف پیش گفته می رسند که به هر دو امر یعنی قرآن و نور رسول الله(ص) تمسک و اعتصام جویند؛ زیرا یک از آنها یکی از راه های سلامت است که وقتی در کنار هم قرار می گیرند بستری برای رهایی از ظلمات کفر و فسق و عصیان می شوند و انسان را به سوی صراط مستقیم سوق می دهند که نجات در آن است.

بنابراین بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، کسی که به یکی از آنها تمسک می جوید، به حبل الله المتین تمسک نجسته و اعتصام به عروه الوثقی و دستگیره محکم الهی نکرده است؛ زیرا قرآن و رسول الله(ص) هر دو در حکم یک واحد حقیقی هستند؛ چنان که وقتی انسان به ریسمان و حبل می نگرد آن را متضمن تار و پود می یابد.

پس هنگامی که خدا می فرماید: و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا؛ همگی به ریسمان الهی اعتصام کنید و متفرق نشوید.(آل عمران، آیه 103) به این معنا است که باید به قرآن و پیامبرش اعتصام کنند تا بتوانند در سایه این اعتصام و تمسک نه تنها از تفرقه رهایی یابند، بلکه از افتادن در دوزخ رهایی یافته و درمسیر هدایت قرار گیرند و خدا ایشان را از سقوط نجات دهد.(همان)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، نقش پیامبر(ص) در ساحت قرآن تنها تلقی قرآن(نمل، آیه 6) و ابلاغ (ال عمران، آیه 20) و بیان(نحل، آیات 44 و 64) آن نیست که البته این امور بسیار مهم است؛ زیرا بدون تبیین گری پیامبر(ص) حقایق قرآن دانسته نمی شود و اشخاص به ویژه بیماردلان گرفتار متشابهات قرآن شده و از محکمات قرآن غافل می شوند و گرفتار فتنه می گردند و از صراط مستقیم دور گشته و از هدایت محروم می شوند(آل عمران، آیه 7)، اما بیان و تبیین گری پیامبر(ص) موجب می شود تا نه تنها به پرسش های گوناگون در ساحات مختلف پاسخ مناسبی داده شود؛ بلکه با ارجاع متشابهات به محکمات مردم را از گرفتاری در فتنه رهایی بخشد.

البته از نظر قرآن، مهم ترین ویژگی پیامبر(ص) رهبری و اسوه حسنه بودن آن حضرت (ع) در ساحات گوناگون زندگی است به طوری که اگر کسی به آن حضرت(ص) بر اساس و پایه محبت گرایش نیابد و اطاعت و اتباع نکند، گرفتار تفرقه و اختلاف علمی و عملی شده و از محبت الهی محروم و از صراط مستقیم باز مانده و امکان خروج از ظلمات به سوی نور را نیابد. از همین روست که خدا بارها در قرآن فرمان می دهد که پیامبر(ص) را در مقام بس فراتر از تلقی کننده قرآن، مبلغ و مبین آن در نظر بگیرید و به عنوان اسوه حسنه و ولی الله از او پیروی و اطاعت کنید تا نجات یابید.(احزاب، آیه 21؛ نساء، آیه 59)

در حقیقت جنبه ولایتی آن حضرت که جنبه حاکمیتی و حکومتی است موجب می شود تا مردم در همه ساحات زندگی از اقتصادی، نظامی، فرهنگی، علمی، اجتماعی، سیاسی و مانند آنها از پیامبر(ص) به عنوان نور الهی پیروی کنند و از هر گونه عصیان و طغیان از فرمان های الهی او باز ایستند؛ زیرا می دانند که ایشان اسوه حسنه هستند که قول و فعل او همان قول الله و فعل الله است و در عصمت کمال در همه امور و ساحات برخوردار است و هرگز چیزی از خود نگوید و چیزی را سرخود نکند؛ بلکه همه قول الله و فعل الله است.(نجم، آیات 3 و 4؛ انفال، آیه 17؛ احزاب، آیه 21)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، وقتی حقیقت نوری محمد(ص) همان نور قرآن است و اخلاق عظیم آن حضرت(ص) همان تجلی و ظهور قرآن، دیگر معنا ندارد که دوگانگی وجودی میان آن حضرت(ص) و قرآن باشد. بنابراین، ولایت به معنای سرپرستی و حکومت و حاکمیت الهی آن حضرت(ص) تجلی ولایت الهی است که موجب رهایی از ولایت ظلمانی طاغوت و کفر می شود و انسان را به سوی ولایت مطلق الهی از نور و حقیقت بیرون می آورد به کمالات نوری می رساند. از همین روست که خدا فرمان تسمک به عروه الوثقی یعنی پیامبر(ص) و قرآن به عنوان یک حقیقت می دهد و ولایت الهی پیامبر(ص) را عین ولایت خویش می شمارد و اطاعت و اتباع از ایشان را اطاعت از خود بیان می دارد(آل عمران، آیات 31 و 32؛ بقره، آیه 256؛ لقمان، آیه 22)؛ زیرا این گونه است که اطمینان برای دست یابی به حقیقت برای همگان فراهم می آید و از هر گونه تفرقه علمی و عملی نجات می یابند.(نساء، آیه 59)

از نظر قرآن، همین آمیختگی حقیقت قرآن و پیامبر(ص) موجب می شود تا حکم رسول الله(ص) به عنوان حکم الله واجب الاطاعه باشد(حشر، آیه 7)  و اگر در امر حکومتی و سیاسی و قضایی حکم کرد، بر کسی مخالفت جایز نباشد و اختیاری پس از حکم ایشان برای شخص نباشد؛ زیرا اگر تخلف کند مجرم و از دین خارج است.(احزاب، آیه 36)

البته از نظر آموزه های وحیانی قرآن، همین اتحاد و وحدتی که میان قرآن و رسول الله(ص) است، میان قرآن و عترت طاهره از اهل بیت عصمت و طهارت (ع) نیز است؛ زیرا به صراحت قرآنی، امیرمومنان امام علی(ع) نفس پیامبر(ص) است.(آل عمران، آیه 61) و بارها پیامبر(ص) حسنین علیهما السلام را به عنوان «نفس» خویش معرفی کرده است.

از سوی دیگر، خدا به صراحت بر عصمت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و تطهیر وتزکیه آنان از هر گونه رجس و دست یابی به تمام صفات الهی تاکید کرده (احزاب، آیه 33) و امیرمومنان (ع) و عترت طاهره(ع) را به عنوان «ولی الله»(مائده، آیه 55) و اولوا الامر(نساء، آیه 59) معرفی نموده  است تا به این حقیقت که همان مقام و منزلتی که برای رسول الله(ص) نسبت به قرآن است، برای اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است.

بر اساس همین جایگاه و مقام و منزلت و اتحاد و وحدت وجودی میان قرآن و عترت(ع) است که پیامبر(ص) در حدیث ثقلین به صراحت می فرماید: انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی…؛ من میان شما دو ثقل بزرگ کتاب و عترت خویش را گذاشته ام. آنها از هم جدایی ندارند تا در حوض کوثر بر من در آیند. پس اگر بدان تمسک جویید هرگز گمراه نشوید.(کافی، ج 2، ص 414)

این عدم جدایی میان قرآن و عترت(ع) چیزی جز همان حقیقت اتحادی و وحدت وجودی میان قرآن و نور محمدی(ص) نیست که خدا در آیات 15 و 16 سوره مائده به آن اشاره کرده است؛ زیرا این نور در میان عترت(ع) باقی و برقرار است. پس اگر کسی به عترت(ع) بی توجهی کند، در حقیقت از نور محمدی(ص) بی توجهی کرده و از آن محروم شده است.

بر اساس صراحت قرآنی، ولایت پیامبر(ص) به عنوان مظهر ولایت الهی به گونه ای است که اگر پیامبر(ص) حکم قطعی و قضاوتی در هر چیزی داشته باشد، اگر کسی بر خلاف آن عمل کند ، عصیان خدا و رسول الله(ص) کرده و از صراط مستقیم هدایت دور شده و به گمراهی عظیم و ضلالتی بس بزرگ دچار شده و از اسلام به کفر در آمده است.(احزاب، آیه 36)

خدا هم چنین در جایی دیگر می فرماید اطاعت از خدا و رسول الله(ص) و اولو الامر که همان عترت(ع) باشد واجب است، پس اگر کسانی در امر نزاع کردند باید به خدا  و رسول الله(ص) مراجعه کنند؛ زیرا این نشانه ایمان است.(نساء، آیه 59) پس در باره امر ولایت پس از ایشان نیز می بایست به حکم خدا و رسول الله(ص) مراجعه کرد که درعید غدیر خم بیان شده است و حضرت مولی الموحدین امیرالمومنین امام علی(ع) به عنوان ولی الله از سوی خدا انتخاب و نصب شده است.(مائده، آیات 3 و 55 و 67)

آثار وحدت  واتحاد میان قرآن و عترت(ع)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، حقیقت قرآن و عترت(ع) یکی است. بنابراین، همان طوری که پیامبر(ص) و امامان(ع) نور هستند، قرآن نیز به عنوان بخشی از حقیقت وجودی آنان نور است. از همین روست که خدا در قرآن، از خود قرآن به عنوان نور یاد می کند و می فرماید: و انزلنا الیکم نورا مبینا؛ ما بر شما نور مبین را نازل کردیم.(نساء، آیه 174)

از نظر قرآن کسی که بخواهد از ظلمات رهایی یابد می بایست به ثقلین به عنوان نور الله تمسک جوید و اعتصام نماید و از آن بهره مند شود؛ از همین روست که در آیات قرآنی بارها بر استفاده از آنها برای رهایی و خروج از ظلمات به سوی نور و کسب نور سخن به میان آمده است. از نظر قرآن کسی که به ثقلین به عنوان نور مراجعه و از آنها استفاده نکند، هرگز از نور بهره مند نخواهد شد؛ زیرا یا چیزی می بایست خودش نور داشته باشد یا از چیزی دیگر بگیرد؛ پس چیزی که خودش نور ندارد، هماره بی نور خواهد بود مگر آن که از چیزی نوری را بگیرد.(نور، آیه 40) شکی نیست که ثقلین همان نور است که می بایست از آن کسب نور کرد؛ زیرا خدا نور هدایت و کسب آن را در ثقلین قرار داده است(شوری، آیه 52)

پس اگر کسی در دنیا از ثقلین بهره ای نبرند و خود را بدان نورانی نکنند، در قیامت همانند کافران و منافقان بی نور خواهند بود.(حدید، آیه 13) در حالی که مومنان از نوری بهره مند می شوند که با اطاعت و اتباع حقیقی از ثقلین به دست آورده و به محبت و ولایت ایشان نورانی شده اند.(حدید، آیه 12)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، تنها راه رهایی از ظلمات و کسب نور همان است که به نور ثقلین تمسک جست و با اطاعت و اتباع و محبت و ولایت ایشان به آن دست یافت.(مائده، آیات 15 و 16) و اگر کسی بخواهد به سلامت در دنیا و آخرت زندگی کند و در هنگامه مرگ و رستاخیز با سلامت باشد، می بایست دنبال رضوان الهی باشد که در پیروی از نور ثقلین به دست می آید و انسان را در صراط مستقیم هدایتی قرار می دهد که عبودیت در آن موجب می شود تا انسان به همه کمالات الهی و انوار صفات الهی دست یابد و به تمامیت نور الله برسد.(همان)

از نظر قرآن کسی که از ابواب الهی وارد بیوت الهی وارد نشود که همان اهل بیت عصمت و طهارت هستند (نور، آیه 36)، هر گز نمی تواند خود را به مردانی الهی برساند که او را به نور و کمال برساند. از نظر قرآن، اهل بیت(ع) همان بویت الهی است که به اذن الهی رفعت یافته و اسماء حقیقی الهی شده اند به طوری که هر کس به آنان نگاه کند، یاد خدا کند و عبادت خدا نماید.(همان) این گونه متمسک و متعصم به آنان به حقیقت نور و آثار آن می رسند.(نور، آیات 35 تا 38)

بسیاری از مسلمانان به سبب عدم درک حقیقت وحدت وجودی قرآن و عترت یعنی ثقلین گرفتار شده و از بیراهه خواسته نجات یابند و به جای آن که از درهای الهی وارد خانه شوند از مسیر بیراهه رفته و گمراه شدند. این در حالی است که خدا به صراحت می فرماید: واتوا البیوت من ابوابها.(بقره، آیه 189) اما مومنان حقیقی از راهش وارد شدند و از باب السلامه(نهج البلاغه، خطبه 220) در آمدند و نورانی شدند.

به هر حال، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، قرآن و عترت یعنی ثقلین یک حقیقت متحد هستند و آثار متحدی دارند؛ بنابراین کسی بخواهد در مسیر الهی قرار گیرد می بایست از هر دو اطاعت و اتباع کرده و محبت هر دو را داشته باشد. تولی به هر دو لازم است چنان که تبری نسبت به هر دو واجب است. پس اگر کسی بخواهد به عنوان راشدون از عقلانیت کامل و تمام بهره مند شود و می بایست از هر دو به عنوان نور واحد بهره مند شوند. هر گونه تفرقه میان آنها به میان از دست رفتن نور و خروج از نور به ظلمات و هم چنین خروج از صراط مستقیم و سبل السلام به سبل ضلالت و گمراهی است. آثار بسیاری را قرآن برای بهره مندان از ثقلین گفته است که در این جا به همین میزان بسنده می شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا