اجتماعیاخلاقی - تربیتیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

رازداري، صفتي خدايي

samamosبررسي اهميت، ضرورت و آثار رازداري

راز، هر سر نهفته و نهاني است كه آشكار شدن آن مي تواند تأثيرات مهم و منفي به جا گذارد. هر انسان و جامعه اي رازي دارد كه افشاي آن را دوست نمي دارد و مي كوشد تا آن را مكتوم دارد و آشكار نسازد.

زندگي، سرتاسر رمزآلود و رازاندود است؛ هر انساني رازي دارد كه جزو مگوها و اسرار اوست و آشكار شدن آن را خوش نمي دارد، بنابراين كسي را كه تلاش مي كند آن را آشكار سازد يا پرده از روي آن بردارد و كشف سر نمايد، دشمن مي دارد؛ چراكه ورود به اين عرصه را، ورود به عرصه حريم خصوصي خود مي داند و به شدت با آن مبارزه مي كند.

البته سر داشتن و رازداري اختصاص به انسان ندارد. از آيات قرآني به دست مي آيد كه خداوند نيز اسراري دارد كه بر كسي آشكار نمي سازد. بنابراين مي توان دريافت كه راز و سر لزوماً امر منفي نيست، بلكه راز مي تواند نسبت به امري باشد كه بسيار خوب و مفيد است ولي آشكار شدن آن مي تواند تأثيرات منفي به جا گذارد. به عنوان نمونه راز تصرف در تكوين در اختيار ولي الله اعظم است و آشكار شدن آن به معناي بهره گيري بدكاران خواهد بود؛ چنانكه اسرار سحر كه توسط دو فرشته هاروت و ماروت هويدا شد، موجب شد تا بدخواهان بابلي از آن براي جدايي ميان همسران بهره گيرند و فساد و نابهنجاري را در جامعه بابلي افزايش دهند.

نويسنده در اين مطلب بر آن است تا با مراجعه به آموزه هاي قرآني، نقش رازداري را در زندگي فردي و اجتماعي انسان تبيين كند.

از سر الهي تا سر خانوادگي

راز و سر، اموري مكتوم و نهاني است كه در زندگي هر انساني يافت مي شود. ويژگي راز آن است كه مي بايست پنهان باشد؛ چراكه آشكار شدن آن مي تواند تأثيرات منفي از خود به جا گذارد. برخي گمان مي كنند كه رازها تنها شامل خيانت ها، گناهان، انجام محرمات، امور زشت و بدي است كه مي بايست آن را كتمان كرد و پرده از آن برنداشت؛ زيرا گند آن عالم و آدم را مي گيرد؛ اما بايد گفت كه لزوماً همه رازها به اين مجموعه هاي منفي محدود نمي شود، بلكه شامل اسراري هم مي شود كه بسيار خوب و امري ارزشي است ولي نمي بايست دوست و دشمن از آن آگاه شود؛ زيرا آگاهي ديگران از راز، همان و سوءاستفاده بدخواهان از آن همان؛ بلكه حتي يك راز با آشكار شدن به جاي آنكه تأثيرات مثبت داشته باشد ممكن است تأثيرات منفي داشته باشد و اثر مثبتي كه يك راز در حالت نهان بر فرد و جامعه مي گذارد گاه بيشتر از آشكاري آن است.

راز را از آن رو راز گفته اند كه از ديگران نهان و پوشيده است. اگر از پرده برون افتد، ديگر راز نيست. ويژگي رازداري، نهان داشتن از نامحرمان است. گفته اند: غلامي طبق سرپوشيده اي برسر داشت و خاموش و بي صدا در راهي مي رفت. يكي از افراد، در راه به او برخورد و پرسيد: در اين طبق چيست؟ غلام چيزي نگفت. آن شخص به اصرار پرسيد تا بداند زيرا آن سرپوش كه روي طبق كشيده اند چيست؟ غلام گفت: فلاني! اگر قرار بود كه همه افراد بدانند در طبق چيست، ديگر سرپوش روي آن نمي كشيدند!

البته رازداري اختصاص به انسان ندارد و از برخي از آيات و روايات به دست مي آيد كه خداوند نيز اسراري دارد كه بر كسي آشكار نمي كند.

اين رازهاي الهي به عنوان غيب معرفي شده كه هر كسي را بدان آگاه نمي سازد و همچنان در نهان باقي است؛ يعني خداوندي كه خود عالم غيب و دانا به سر و نهان است، اموري غيبي و اسراري دارد كه خود آن را مخفي نگه داشته و كسي را به آن آگاه نمي سازد. خداوند مي فرمايد: عالم الغيب فلا يظهر علي غيبه احدا، داناي غيب اوست و هيچ كس را بر اسرار غيبش آگاه نمي سازد. (جن، آيه 26)

البته برخي از اسرار را با محرمان راز در ميان مي گذارد كه از جمله اين محرمان، پيامبر گرامي(ص) است تا ايشان از آن براي رشد و اتمام و اكمال اخلاق انساني بهره گيرد و انسان ها و ماسوي الله را به كمال بايسته و شايسته خود برساند. (همان)

خداوند برخي از اطلاعات مهم و دانش ها و علوم غريبه را نهان نگه مي دارد و نامحرمان را اجازه نمي دهد تا بدان آگاه شوند؛ زيرا آگاهي ديگران از اين دانش ها و اطلاعات مي تواند به جاي آنكه امري را پيش ببرد موجبات تباهي افرادي يا جامعه اي شود. البته برخي از مدعيان تقوا و ايمان، به اين دانش ها دسترسي مي يابند تا در آزمون الهي، خود را نشان دهند و حجت بر ايشان تمام گردد؛ زيرا آنان بر اين گمان هستند كه توانايي حفظ اسرار را داشته و مي توانند آن را براي كارهاي خير و نيك مورد استفاده قرار دهند. از جمله اين افراد مي توان به ابليس اشاره كرد كه از اسرار هستي آگاه شد و در مقام قدس در ميان فرشتگان مي زيست و هيچ رازي بر او پوشيده نبود؛ او در آزموني سخت شكست خورد و سپس از آن دانش خويش عليه بشريت سود برد و نه تنها به فريب آدمي و فرزندان آدم(ع) پرداخت بلكه با آن دانش به سركشي در برابر خداوند پرداخت. (طه، آيات 118تا 123؛ بقره، آيات 30 تا 38 و آيات ديگر)

از ديگر افرادي كه بر رازها و اسرار الهي آگاه شدند و در آزمون الهي شكست خوردند مي توان به بلعم باعورا و سامري اشاره كرد. (اعراف، آيات 176 و 177؛ طه، آيه 96 و آيات ديگر)

همچنين برخي از اقوام از جمله مردم بابل به راز سحر و جاو دست يافتند و از آن به جاي آنكه براي كار مفيد و سازنده استفاده كنند بر كارهاي زشت از جمله اختلاف ميان همسران و جداسازي آنان استفاده كردند. خداوند در آيه 102 سوره بقره گزارش مي كند كه دو فرشته هاروت و ماروت را مأمور ساخت در ميان جامعه بابلي وارد شده و آنان را با اسرار و رازهاي سحر آشنا كنند، ولي مردم بابل از آن علوم غربيه و اسرار نهان كه موجب توانايي تصرف در تكوين مي شد، سوءاستفاده كردند.

آگاهي به راز ديگران مي تواند به علل و عوامل گوناگوني اتفاق افتد، مثلا گاه شخصي خواسته و ناخواسته از راز ديگري آگاه مي شود و يا شخص خود براي تخليه از فشاري يا مشورت و راهنمايي يا هر دليل ديگر، رازي را با ديگري در ميان مي گذارد. انسان مي بايست نسبت به هر رازي كه مي داند، چنان عمل كند كه دوست دارد كه ديگران با او عمل كنند. اين دستوري است كه آموزه هاي وحياني اسلام مي گويد.

اگر كسي نسبت به گناه و خطا و اشتباه ديگري آگاهي يافت و راز كسي از پرده براي او بيرون افتاد نمي بايست آن را افشا و هويدا كند مگر آنكه مسئله اي مرتبط با نظام اسلامي و يا حقوق ملت و امنيت جان و مال و عرض ديگري باشد كه لازم است براي جلوگيري از فساد بيشتر، آن راز آشكار شود؛ (آل عمران، آيه 118؛ انفال، آيه 27؛ توبه، آيه 16) وگرنه همان گونه كه تجسس، حرام و گناه است، (حجرات، آيه 12) افشاي اسرار و رازهاي ديگران نيز حرام وگناه و زشت است.

انسان مي بايست رازداري را از خداوند بياموزد؛ زيرا يكي از ويژگي هاي خداوند، ستار بودن است. به اين معنا كه بر رازها و اسرار زشت و بد بشر سرپوش مي گذارد. خداوند نسبت به بسياري از رازهاي بشر با آنكه مي داند، سرپوش مي گذارد و كسي را به آن آگاه نمي سازد. (اسراء، آيه 14؛ نساء، آيات 148تا 154)

لزوم حفظ اسرار خانوادگي

انسان همان طوري كه مي بايست اسرار الهي را افشا نكند و رازدار باشد و علوم و دانش هاي غريبه را به نامحرمان نسپارد و آموزش ندهد، همچنين مي بايست اسرار خانوادگي و رازهاي همسري را حفظ كرده و اجازه ندهد تا ديگران به آن آگاه شوند. طيف غالب زنان به سبب چيرگي و غلبه عواطف و زودرنجي، بسيار، زود اسرار خويش را بيرون مي ريزند و ديگران را بدان آگاه مي سازند و اجازه مي دهند تا ديگران با آگاهي و اطلاعات خود، نقاط ضعف خانواده را شناسايي كرده و بر آن مسلط شوند و موجبات اذيت و آزار خانواده را فراهم آورده و سوءاستفاده هاي مالي و جنسي كنند.

در برخي از روايات است كه مردان در عشق، ناپايدار و بي ثبات و زنان در عشق و محبت باثبات تر هستند؛ اما مردان كينه هاي خويش را ساليان سال نگه مي دارند ولي زنان دمي نمي توانند كينه را در دل مخفي سازند و به سرعت آشكار مي كنند. اين، تفاوت روان شناختي جنسيتي است كه نمي توان آن را ناديده گرفت. زنان موجودات زودرنج و عاطفي هستند و دل خويش را پيش هركس مي برند و سفره دل خويش را براي هر كس مي گشايند. اين گونه است كه اسرار و رازهاي خانوادگي، برملا مي شود و خانواده در رنج مي افتد. خداوند گزارش مي كند كه برخي از زنان پيامبر(ص) اين گونه اسرار خانوادگي را آشكار ساختند كه البته گويا از روي حسادت بوده است. خداوند از انسانها مي خواهد كه اسرار خانوادگي و همسري را مخفي دارند و به كسي نگويند. (تحريم، آيات 3 و 66)

برخي از افراد پس از خواستگاري اقدام به رازگشايي مي كنند و رازهاي ديگران را حفظ نمي كنند. در حالي كه حفظ اسرار ديگران در چنين مواردي لازم است. اگر كسي مطلبي گفت و درددلي كرد مي بايست خود را حافظ سرديگران دانسته و اجازه ندهد ديگران بدان آگاه شوند؛ زيرا اگر كسي رازهاي ديگر را آشكار كند خداوند به سرعت وي را رسوا مي سازد و رازهايش را برملا مي كند.

انسان بايد به همان اندازه كه نسبت به رازهاي خود سخت گير و حساس و در حفظ آن كوشاست، مي بايست درباره رازهاي ديگران نيز سخت گير و حساس و حافظ باشد. مي گويند از مردي پرسيدند: چرا مي خواهي همسرت را طلاق دهي؟ گفت: شما را به همسرم چه كار؟! پس از مدتي او همسرش را طلاق داد. از او پرسيدند: حالا كه همسرت را طلاق دادي بگو چرا او را طلاق دادي؟ او گفت: شما را به زن ديگران چه كار؟!

پيامبر(ص) نشان مي دهد كه انسان مي بايست رازدار اسرار خانوادگي خود و ديگران باشد. از اين رو مسايل اختلافي زيدبن حارثه و همسرش را مخفي نگه داشت و كسي را برآن آگاه نساخت.

به هرحال، در زندگي فردي و اجتماعي انسان، اموري وجود دارد كه فاش شدن آنها و در نتيجه، آگاه شدن ديگران از آنها نه تنها منافع فرد را به خطر مي اندازد و مخاطراتي برايش به همراه مي آورد، بلكه ممكن است اشخاص مرتبط با وي را نيز متاثر كند. گاهي نيز فاش شدن اين امور كه از آنها به عنوان راز نام برده مي شود، خود شخص را درگير نمي كند و صرفا روي ديگران تاثير مي گذارد. حفظ شدن ماهيت راز- يعني پوشيده ماندن آن- نيازمند صفتي است كه در انسان ها با نام رازداري شناخته مي شود.

روان شناسان رازداري را مخفي كردن عمدي اطلاعات از ديگران تعريف كرده اند كه داراي سه ويژگي اجتماعي بودن، آگاهانه بودن و فعالانه بودن است. از اين تعريف چنين برمي آيد كه راز، موضوعي است كه حداقل يك نفر آگاهانه آن را از حداقل يك نفرديگر پنهان كند. بنابراين، رازداري پديده اي اجتماعي است كه به واسطه آن، اطلاعات خاصي از عده اي از افراد پنهان مي شود و تنها گروه خاصي از افراد مي توانند از آن آگاه شوند. از طرفي، فرد رازدار آگاهانه در مورد فاش نكردن رازي كه مي داند تصميم مي گيرد. در نهايت، شخصي كه از رازي آگاهي دارد براي پوشيدن نگه داشتن آن تلاش هايي مي كند كه معمولا در متن محيط هاي اجتماعي رخ مي دهد. برخي از اين تلاش ها كه در حوزه عوامل بيروني يا دروني فرد رخ مي دهند، عبارتند از: پنهان كردن سرنخ ها، عوض كردن موضوع صحبت، اجتناب از رويارويي با افرادي كه ممكن است موجب فاش شدن راز شوند، واپسراني افكار و احساسات مربوط به راز و غلبه بر ميل به افشاي راز.

روان شناسان رازها را به دو دسته تقسيم كرده اند: شخصي و مشترك. راز شخصي مطلبي است كه فرد آن را از هر شخص ديگري پنهان مي كند، اما راز مشترك مطلبي است كه چند نفر از آن مطلعند اما آن را از ديگران مخفي مي كنند.

رازها و مگوهاي انسان و جامعه

رازها و مگوهاي انسان و جامعه بسيار زياد است و نمي توان همه آنها را بيان كرد. انسان رازهايي دارد كه تنها مي بايست بين او و خدايش باشد و همچنين هرجامعه اي رازهايي دارد كه ديگر جوامع نمي بايست از آن آگاه شوند. مثلا دانشمندان يك جامعه، اختراعات و فرمول هايي را در اختيار دارند كه آگاهي از آن براي ديگر جوامع به معناي نابودي ثروت و سرمايه آن جامعه است. آگاهي دشمنان از اسرار نظامي تنها شامل ادوات و ابزارهاي جنگي نيست، بلكه گاه آگاهي دشمن از وضعيت جامعه، سنت ها و آداب و رسوم و روحيات آنان مي تواند فرصت هاي بي نظيري را براي دشمنان فراهم آورد. از اين رو اين دسته از امور نيز جزو رازهاي نظامي و امنيتي جامعه تلقي مي شود.

گاه معرفي نخبگان جامعه و ارائه فهرستي از دانشجويان برتر، به معناي افشاي اسرار جامعه تلقي مي شود. با نگاهي به شكار مغزها كه رشته تخصصي دشمنان غربي است، به خوبي روشن مي شود كه چگونه جهان غرب نخبگان جوان و برتر جهان سوم را شناسايي و شكار مي كند و اگر آنان را نكشد دست كم آنان را مي خرد و با خود مي برد و اين گونه است كه سرمايه و منابع انساني از دست مي رود.

اصولا برگزاري بسياري از المپيادها و يا مانند آن براي شناسايي نخبگان جهان سومي انجام مي گيرد تا با بورسيه كردن و در اختيار قرار دادن مبالغ هنگفت و امكانات، آنان را شكار كنند. به هر حال شكار مغزها از شيوه هايي است كه دشمنان به كار مي گيرند.

خداوند از اصحاب كهف گزارش مي كند كه آنان همواره بر اصول رازداري براي حفظ سلامت خود و جامعه ايماني كوچكشان تأكيد داشتند. از اين رو در آيه 19 سوره كهف بر لزوم رازداري توجه داده شده است. پس مؤمن بايد رازدار و هوشيار باشد و با مدارا و تقيه و اصول ايمني، دشمن را از وجود خود آگاه نكند. از عبارت قرآني «وليتلطف» در سوره كهف به دست مي آيد كسي كه مسئوليتي را مي پذيرد بايد مراقبت هاي لازم را داشته باشد تا دشمن از وضعيت جامعه ايماني آگاه نشود.

همانگونه كه ما رازهائي براي خود داريم يا رازهاي ديگران را مي دانيم همچنين رازهايي از جامعه خود يا از جوامع ديگر مي دانيم. آگاهي و افشاي رازها بستگي به اين دارد كه ما تا چه اندازه درك درستي از رازها و مصاديق آن داريم.

آب ز سرچشمه ببند

برخي از مردم به سادگي رازهاي خود و ديگران را افشا مي كنند و پيامدهاي منفي آن را نمي سنجند. در حالي كه راز تا زماني زنداني توست كه در سينه ها باشد و اگر گفته شد چون تير رها شده از كمان ديگر در اختيار تو نيست. اگر تا آن لحظه، راز در گروگان تو بود، اينك تو در گرو آني.» (اخلاق معاشرت، ص124) اميرالمؤمنين(ع) مي فرمايد: «راز تو اسير توست، اگر آشكارش ساختي، تو اسير آن شده اي.» («سرك اسيرك، فان افشيته صرت اسيره؛ غررالحكم، ص 320، ح 7415)

و به قول سعدي:

«خامشي به كه ضمير دل خويش

به كسي گويي و گويي كه: مگوي

اي سليم! آب ز سرچشمه ببند

كه چو پر شد، نتوان بستن جوي»

اگر رازي را نمي تواني تحمل كرده و مخفي كني به رازهاي ديگران گوش نسپار و خود را محل مشورت ديگران قرار نده تا خود را به زحمت اندازي. البته چنين افرادي پيش از آنكه به ديگران زيان رسانند به خودشان زيان مي رسانند؛ چون در امان نيست كسي كه نمي تواند رازش را مخفي كند (لاحرز لمن لايسع سره صدره» غررالحكم، ص 320، ح 7430) و آنچه زمينه برخي كدورت ها و گله ها ميان افراد مي شود، گاهي زمينه اش دست خود «صاحب سر» است كه نمي تواند رازدار خويش باشد.

امام علي (ع) فرمودند:«هر كه راز خود را بپوشاند، قدرت انتخاب در دست اوست.» (نهج البلاغه، حكمت 162) پس «راز خود را حفظ كن و كسي را مخاطب افشاي سرخود قرارنده» (غررالحكم، ص 320 ، ح 7412) راز را حتي به دوستان هم نبايد گفت، اگر واقعا «راز» است و پنهان بودنش حتمي! چرا كه همان دوستان صميمي تو، دوستان صميمي ديگري هم دارند.

همان افراد مورد اعتماد هم به كسان ديگري «اعتماد» دارند، آنان هم به «همه كس» نمي گويند، ولي به «بعضي» چطور؟ شايد! باز هم به قول شاعر شيراز، سعدي حكيم:«رازي كه پنهان خواهي، با كسي درميان منه، اگر چه دوست مخلص باشد، كه آن دوست را دوستان مخلص باشد!»

نگهبانان راز، هرچه كمتر باشند، محفوظ تر است. برخلاف نگهداري از چيزهاي ديگر كه زيادي نگهبانان، آن را سالم تر نگاه مي دارد. زيرا «هرچه كه مخزن اسرار زيادتر باشد، راز زودتر در معرض ناامني و فاش شدن قرارمي گيرد.» (غررالحكم، ص 320، ح 7418).

امام سجاد (ع) فرمودند:«به خدا سوگند كه حاضرم به جبران دو خصلت از شيعيانمان مقداري از گوشت بازوي خود را فديه دهم: شتابزدگي و راز نگهدار نبودن. (الكافي، ج 2، ص 222) زيرا بسياري از خسارت ها و شكست ها به خاطر افشاگري است و از اين روست كه امام صادق (ع) «پوشيده نگه داشتن اسرار را، جهاد در راه خداوند مي دانند.» (بحارالانوار، ج 2، ص 75 ، ح 13) و «محبوبترين ياران و پرهيزگارترين و فقيه ترين آنها را كسي مي داند كه راز نگهدارتر باشند.» (الكافي، ج 2، ص 223).

رازداري به اندازه اي مهم و با ارزش است كه هيچ چيز برتر از آن نمي باشد، زيرا بسياري از خطراتي كه انسان با آن مواجه مي شود به سبب همين افشاي راز دل است؛ چرا كه در دوستان گاه موجب حسادت و خيانت و در دشمنان عامل جنايت مي شود. حضرت يعقوب (ع) به حضرت يوسف (ع) مي فرمايد: قال يا بني لاتقصص رؤياك علي اخوتك فيكيدوا لك كيداً ان الشيطان للانسان عدو مبين؛ گفت: فرزندم! خواب خود را براي برادرانت بازگو مكن كه براي تو نقشه خطرناك مي كشند، چرا كه شيطان دشمن آشكار انسان است!» (يوسف، آيه 5)

از درس هايي كه اين آيه به ما مي دهد درس حفظ اسرار است، كه گاهي حتي درمقابل برادران نيز بايد عملي شود، زيرا هميشه درزندگي انسان اسراري وجود دارد كه اگر فاش شود ممكن است آينده خود يا جامعه اش را به خطر اندازد، خويشتن داري درحفظ اين اسرار يكي از نشانه هاي وسعت روح و قدرت اراده است، چه بسيارند افرادي كه به خاطر ضعف دراين قسمت، سرنوشت خويش و يا جامعه اي را به خطر افكنده اند و چه بسيار ناراحتي هايي كه درزندگي به خاطر ترك حفظ اسرار براي انسان پيش مي آيد.» (تفسير نمونه، ج 9، ص 319)

درحديثي حضرت علي بن موسي الرضا (ع) فرمودند:«مؤمن، مؤمن نخواهد بود مگر اينكه سه خصلت داشته باشد: سنتي از پروردگار و سنتي از پيامبر و سنتي از امام، اما سنت پروردگار كتمان اسرار است، اما سنت پيامبر مدارا با مردم است و اما، سنت امام، شكيبايي در برابر ناراحتي ها و مشكلات مي باشد. (بحارالانوار،ج 72، ص 68 و الكافي، ج 2،ص 241).

درحديثي ديگر از امام صادق (ع) آمده است كه:«اسرار تو همچون خون تو است كه بايد تنها در عروق خودت جريان يابد. (سفينه البحار، شيخ عباس قمي، ذيل واژه كتم)

به هرحال، رازداري امري پسنديده و فضليتي انساني است. انسان همان گونه كه نسبت به رازهاي خويش مي بايست دقت و وسواس كامل داشته باشد نسبت به اسرار و رازهاي ديگران نيز اين گونه عمل كند و به افشاي رازهاي ديگران نپردازد. البته كساني كه اهل تجسس، دروغ، غيبت، سخن چيني، بدگماني، كنجكاوي و فضولي، پرحرفي و خودنمايي هستند گرفتار افشاي راز مي شوند و سر نگه دار و محرم راز ديگران نمي توانند باشند.

آنان با افشاي راز ديگران، امنيت رواني جامعه را به خطر مي اندازند و به عنوان خائن شناخته مي شوند و خود خوار و خفيف و ذليل مي گردند و از ولايت خداوندي خارج شده و به ولايت شيطان داخل مي شوند. آيات و روايات بسياري به اين مساله توجه داده است. درحالي كه اگر راز نگه دار باشيم ضمن بهره مندي از عنايت خاص خداوندي، از عزت و سربلندي و امنيت روحي و رواني و ولايت خداوندي برخوردار خواهيم شد. باشد كه راز نگه دار باشيم و اسرارخود و ديگران را افشا نكنيم و موجب تباهي و فساد در جامعه نشويم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا