اعتقادی - کلامیعرفانفلسفیمعارف قرآنی

دمی با آن یگانه

هر انسانی نسبت به خدا وظیفه ای دارد. این وظایف در کلیت می تواند در حوزه های بینشی و کنشی مطرح شود.

از این روست که می بایست در حوزه شناخت به بینشی دست یابیم که توحید را به خوبی ادراک کنیم و در حوزه کنش و گرایش نیز پای بند شناخت و بینشی باشیم که در توحید شناختی و معرفتی بدان دست یافته ایم و آن را به عنوان بینش خود پذیرفته ایم. خدا در شناخت توحیدی قرآن کسی است که اسماء و صفاتش عین ذات اوست و هیچ دوگانگی و جدایی میان ذات و اسماء و صفاتش نیست.
توحید ذات و صفات بازگشتی جز توحید در خالقیت و افعال نخواهد داشت . از این روست که خدا را در همه چیز یگانه می یابیم و افعال هستی را از آن او و کنش هایش می شماریم. بنابراین بر ماست که در عبودیت و در مقام کنش خویش نیز توحید عبودیت و پرستش را اصل قرار دهیم و تنها همان خدای یگانه ای را پرستیم که آفریدگار هستی و پروردگار آن است.

توحید افعالی بدان معناست که ما هر گونه تاثیر استقلالی غیر خداوند را در جهان انکار ورزیم و تنها خداوند را موثر در هستی بر شمارییم. خداوند در ایجاد چنین شناخت و بینشی در انسان می کوشد تا خود را به بهترین شکل معرفی نماید . از این رو در کتاب وحیانی و آسمانی قرآن خود در توصیف خویش چنین می گوید: ما هم بضارین به من احد الا باذن الله ؛ آنان نمی توانند به کسی زیانی رسانند مگر آن که از سوی خدا ماذون باشند. (بقره آیه 102) این اذن به صورت تکوین و تشریع انجام می شود و خداوند است که این پیش اجازه( اذن ) را می دهد که آدمی و یا هر موجودی بتواند کاری در هستی انجام دهد.

مظهریت موجود

هیچ کس در هستی قدرتی به استقلال ندارد و نمی تواند کاری به سود و زیان دیگر و یا خود انجام دهد؛ زیرا در فرای همه این ها خداوند است که هدایت امور را به دست دارد و هر سود و زیانی از ناحیه اوست: قل کل من عندالله؛ بگوید هر نیکو و بدی ای از ناحیه اوست.(نساء ایه 78) بنابراین اگر بخواهد به کسی سودی رساند کسی نیست که جلویش بایستد و یا اگر بخواهد بدی و زیانی به کسی برساند بتواند در برابرش بماند.(انعام آیات 14 تا 17) تنها اوست که سود و زیان هر کاری در دست اوست.(مائده ایه 76) و هیچ کس حتی در باره خود نمی تواند به استقلال و بدون پیش اجازه ( اذن ) وی کاری کند و سود و یا زیانی به خود برساند.(اعراف آیه 188) از این رو به پیامبرش که در مقام بس بلند در قاب قوسین او ادنی نشسته ( نجم آیه 9) این اذن داده نشده است که خود عملی را انجام دهد و حتی تیری که از چله کمانش بیرون می رود ، تیری است که خداوند می اندازد. البته این درباره آن بزرگوار از آن روست که به مقام بلند توحید محض رسیده است و نتیجه قرب النوافل را درک می کند. جایی که خدا به جایی او کار می کند.

گاه انسان نتیجه قرب الفرایض را درک می کند و این گونه می شود که عین الله و اسدالله می شود و خداوند از چشم او می بیند و از دست او می گیرد و از گوش او می شنود و گاه دیگر در مقام نیتجه قرب النوافل می نشیند و در آن هنگام است که خدا دست او می شود و یا چشم او می گردد. پس بنده مومن از چشم خدا به خلق خدا می نگرد به دست او می گیرد. از این رو خشم مومن خشم خداست و خشنودی مومن خشنودی خداست. پس هر گاه خشمگین شد خدا خشمگین شده است و انتقام می گیرد: فلما آسفونا انتقمنا؛ هنگامی که متاسف و نومید شدیم از ایشان انتقام گرفتیم. این موسی (ع) بود که از هدایت فرعون و مردمش نومید شده بود و خداوند این نومیدی را به خود نسبت می دهد و از مردم فرعونی انتقام می گیرد.

توحید افعالی
به هر حال در توحید افعالی به این باور رسیده ایم که خداوند است که کشت و داشت و برداشت می کند(واقعه آیه 63 و 64) و هیچ چیزی در هستی بیرون از عمل و اقتدار او نیست و آن چه می شود ماذون به اجازه پیشین خداوند و اذن اوست. بنابراین به این یقین می رسیم که حاکمیت و فرمانروایی جهان در انحصار خداوند یکتا و یگانه است.(بقره آیه 107 و انعام آیه 57 و 62) و این که فرمانروایی بی خلاف و بی منازع او در همه هستی در دنیا و آخرت است.( نساأ ایه 87) و بر تمام موجودات بی استثنایی از چنین حاکمیتی برخوردار می باشد .( بقره آیه 107) و هیچ کسی جز او برای چنین حاکمیت و فرمانروایی شایستگی ندارد (انعام آیه 114) و اگر در جهان کسی چون پیامبر (ص) و امامان (ع) از حاکمیت و فرمانروایی برخوردارند ، ماذون از سوی اوست و در حقیقت تنها فرمانروایی ایشان (ع) و یا ماذونان از سوی آنان هستند که در پرتو چنین انحصاری از حاکمیت برخوردار گشته اند. (اعراف آیه 158) 
ریشه توحید افعالی و حاکمیت انحصاری خداوند را می بایست در قدرت مطلق خدا در زنده کردن و میراندن موجودات هستی دانست .( اعراف آیه 158 و توبه آیه 116) و این که تنها اوست که شایستگی دارد تا درباره دیگران داوری کند و حکم نماید.(انعام آیه 114) 
چنان که می بایست ریشه این توحید و حاکمیت انحصاری خداوند را در توحید خالقیت او جست ؛ زیرا اوست که همه هستی را آفریده و آفرینش از آن اوست ؛ بنابراین هر کاری که بخواهد در آفریده هایش انجام می دهد و در باره کارهایش مواخذه و بازخواست نمی شود. به طور طبیعی هر کس حاکم و اختیار دار چیزی است که آفریده و خداوند به عنوان آفریدگار از این حق برخوردار است که از آن این حق برخوردار باشد و اگر اشکالی در حاکمیت کسی می بایست کرد حاکمیت کسی است که آفریدگار آن نیست. 
از آن جایی که هر کس دیگری غیر از خداوند از ایجاد هر گونه خلقت و آفرینشی عاجز و ناتوان هستند(اعر اف آیه 191) و تاکنون خلقت و آفرینشی از غیر او دیده و یا شنیده نشده است ؛ بنابراین می توان به این باور رسید که خداوند یگانه و یکتا در ذات و اسما و صفاتش کسی است که آفریدگار انحصاری هستی است ( نحل آیه 20 و رعد آیه 16 و حج آیه 73 و انعام آیه 1 و 101 و 102) و در این آفرینش هستی از کسی کمک و یار نخواسته و کسی او را شریک در آفرینش نبوده است.(قصص آیه 68) بنابراین می بایست این گونه حکم و داوری کرد که تنها چنین کسی است که می تواند حاکم و فرمانروایی مطلق هستی باشد و در حق آفریده هایش داوری و قضاوت کند و حکم و امر و نهی نماید.
راه های شناخت خدا

برای دست یابی به این که خداوند تنها کسی است که در آفرینش یگانه است می توان به مساله روزی موجودات هستی توجه داد که تنه اوست که مردمان و آفریده ها را روزی می دهد و کسی از عهده این کار بر نمی آید.(فاطر آیه 3) هم چنان که تنها اوست که امور انسان ها را تدبیر و هدایت می کند.(صافات آیه 125 و 126 و غافر آیه 62) و انسان (اعراف آیه 189 و 190) و همه چیز های دنیا و هستی را آفریده و تدبیر می کند.(رعد آیه 16 و نحل آیه 2 و 3) 
از دیگر راه های شناخت و رسیدن به بینش و باور درست در مساله خالقیت و آفریدگاری انحصاری خداوند یکتا و یگانه می توان به توحید در رزاقیت ( یونس آیه 31 و 32 و نحل آیه 73) و نیز توحید در شفاعت و استقلال وی در آن (بقره آیه 255) اشاره کرد؛ زیرا اگر کسی دیگر در هستی آفریدگار و خالق بود می بایست در باره آفریده هایش داوری کرده و روزی و رزق آنان را در اختیار داشته باشد و یا بتواند در مورد آنان شفاعت کند ؛ در حالی که هیچ موجودی به استقلال از چنین توان و قدرتی برخوردار نمی باشد ؛ بنابراین می توان به این باور یقینی رسید که خداوند تنها کسی است که قدرت خالقیت و اداره و تدبیر موجودات را داشته و قدرت و حاکمیت و خالقیت هستی از آن اوست.
نیتجه این انحصار آن خواهد بود که تنها اوست که پروردگار هستی است و ربوبیت هستی تنها در انحصار اوست . به این معنا که تنها خداوند یکتا و یگانه است که تدبیر امور انسان ها(مائده آیه 72 و 73) و دیگر آفریده ها (بقره آیه 255 و 258 و سبا آیه 26 و 27) را به عهده دارد و آنان را به سوی کمال لایق ایشان هدایت و رهنمون می کند. نشانه این انحصار در ربوبیت و پروردگاری را می توان در اموری چون روز و رزق آفریده ها(بقره آیه 21 و 22 و انعام آیه 14) و تدبیر آنها در همه مراحل وجودی ایشان (بقره آیه 21 و 22) و نیز زنده کردن و میراندن (بقره آیه 258 و دخان آیه 8 و نجم آیه 42 تا 44) و ایجاد زمینه ها و بسترهای مناسب در زمین و آسمان برای رشد و تعالی انسان ( بقره آیه 21 و 22 و نمل آیه 59 و 61) و تدبیر امور جهان و هستی (انعام آیات 95 تا 102) و ده ها مساله و مورد دیگر یافت.
نتیجه توحید در مقامات مختلف این خواهد بود که خداوند تنها به طور انحصاری از این حق برخوردار خواهد بود که قانون تشریع کند و به وضع احکام و قانون گذاری اقدام کند. ( یونس آیه 59 و نحل آیه 52)؛ زیرا او مالک تکوینی موجودات است.(بقره آیه 116 و 255) و تمامی فرشتگان و نیروهای آسمان و زمین در انحصار مالکیت انحصاری او عمل می کنند.(یونس آیه 66) و امور جهان غیرمادی و غیب و ملکوت را نیز او به تنهای تدبیر و اداره می کند و مالک انحصاری آن جهان است.(یونس آیه 20 و هود آیه 123) از نظر دارایی و ثروت مالک همه خزاین هستی است (زمر آیه 62 و 63) 
بنابراین چنین خدای یکتا ویگانه ای را سزد که به تنهایی ولایت مطلق خود را بر هستی جاری کند (بقره آیه 107) و کسی را در این ولایت شریک نگیرد هر چند که پرتوی از این ولایت به اذن او بر برخی از بندگان خاص می افتد و آنان به اذن الهی از ولایت الهی بر آفریده ها برخوردار می گردند.( مائده ایه 55)
چنین خدایی را سزد که به عنوان تنها معبود از الوهیت مطلق برخوردار باشد.(بقره ایه 133) و کسی در این الوهیت انباز او نباشد.(نساء آیه 171) و الوهیت او فراگیر و گسترده باشد ( زخرف آیه 84) ؛ در هستی خلل و فسادی نیست که دلیلی بر تعدد و اختلاف باشد بلکه همه چیز هماهنگ و مناسب و با انسجام کامل آفریده شده است(اسراء آیه 42 و انبیاء آیه 22) واز سوی دیگر تنها اوست که با آماده ساختن علل و اسباب کامل و کافی امور انسان ها رعد آیه 30 تا 33) و جهان را تدبیر می کند.(بقره آیه 163 و 164) و حیات مطلق ( بقره ایه 255) و خلافت (نمل آیه 62) و آفرینش انسان (هود آیه 61) و هستی (بقره آیه 163 و 164) و قدرت مطلق (انعام آیه 46) و مالکیت تکوینی ( بقره آیه 255) و هدایت (نمل آیه 63) بسیاری از امور دیگر در انحصار اوست.

توحید های سه گانه: ذات ، صفات و فعل
در بینش توحیدی می بایست این مساله جا بیافتد و تاکید شود که خداوند یکتا و یگانه در ذات و صفاتش موجودی است که هیچ شباهتی با دیگر موجودات هستی ندارد.(شورا آیه 11) و همه موجودات هستی می میرند و تنها ذات اوست که می ماند.(قصص آیه 88) و هویت و ذات او در هستی یگانه و منحصر به فرد است.(بقره آیه 22) این همان چیزی است که از آن به توحید ذات یاد می کنند و دلیل برآن این است که خداوند تنها منشا برای تمامی موجودات و نعمت هاست ( نحل آیه 51 و 53) و آفرینش پدیده های هستی تنها به دست آن یگانه و یکتاست (انعام آیه 1 تا 3) 
چنان که خداوند در ذات یگانه است در صفات نیز چنین است و این گونه است که صفات خداوند عین ذات اویند.(بقره آیه 163 و اسراء آیه 110) این مساله ای است که بسیاری از آیات بر تاکید و تایید آن وارد و نازل شده اند، تا بینش انسان ها را در این مساله تصحیح کنند؛ زیرا در انسان و بسیاری از موجودات دیگر صفات انسانی عین ذات او نیست بلکه متغیر و متاثر است و دگرگونه پذیرند؛ از این روست که خداوند می فرماید که اگر او را به خدا بخوانید و یا به رحمان و یا هر نام نیکوی دیگر تفاوتی نمی کند ؛ زیرا صفات خداوند با ذات او یگانه است و این همان مساله توحید صفاتی افزون بر توحید ذاتی خداوند است.
اکنون که دانسته شد که خداوند در ذات و صفات و خلقت و حکومت و امور دیگر یکتا و یگانه است ، بر این نکته پافشاری می شود که تنها او شایسته عبودیت است و می بایست در کنش های خویش این اصل را مورد توجه قرار دهیم که توحید عبادی به معنای پرستش آن یکتای یگانه است.( حمد آیه 1 تا 5) از این روست که توحید عبادی را صراط مستقیم دانسته اند( آل عمران ایه 51 و مریم آیه 36) و یکتاپرستی از اصول اساسی شرایع آسمانی و دین اسلام است. ( هود آیه 1 و 2 و بقره آیه 83) 
هر کس با شناختی که نسبت به خداوند یافته است به آسانی در می یابد که تنها اوست که سزاوار پرستش است و پرستش غیر او نشانه ای از جهالت و نادانی است.(زمر آیه 64 تا 66 و نیز اعراف آیات 138 تا 140) 
نتیجه چنین توحیدی در حوزه اجتماعی به خوبی خود را نشان می دهد ؛ زیرا توحید مایه اتحاد و همبستگی در میان همگان است.(آل عمران ایه 64) انسان ها با توحید عبادی می توانند به تقوا( بقره آیه 21) بهره مندی از نعمت ها(مریم آیه 49 ) هدایت (انعام آیه 56) مقام تسلیم (بقره آیه 133) و مقام شکر (بقره آیه 172) و مقام ساجدین (فصلت آیه 37) دست یابند.
اصل اساسی و خاستگاه دین در بینش اسلام توحید است و از این روست که شناخت آن و پاسداری از اصول و نتایج آن از وظایف آغازین و نخستین هر کسی دانسته شده است. باشد با پیروی از آیین اسلام و آموزه های قرآن به شناخت و بینش درستی دست یابیم و در عمل آن را به نمایش و اجرا گذاریم. در حقیقت آموزه های قرآنی بر بینش نیک ، منش نیک ، کنش نیک و گویش نیک تاکید دارد و این جز با توحید محقق نمی شود. توحید است که نتایج آن در زندگی انسان در حوزه پندار و گفتار و کردار و رفتار نشان می دهد و در بازسازی بینش و نگرش و گرایش تاثیر به سزای به جا می گذارد. بنابراین برماست که توحید را چنان که هست بشناسیم و به آن ایمان آوریم و بدان عمل کنیم و خود را بر اساس آن بسازیم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا