اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیاقتصادیمعارف قرآنی
آثار و عواقب ترک انفاق در راه خدا
نقق به تونلهای تو در تویی گفته میشود که جانورانی چون موش برای دسترسی آسان به مکانهای مختلف و راهگریز هنگام خطر ایجاد میکنند. بنابراین، کسی که چیزی از مال و علم و مانند آنها را انفاق میکند، چنین توانایی برای خویش ایجاد میکند تا در امنیتی قرار گیرد که راهی دیگر برای آن نیست. به عبارت دیگر انفاق، ایجاد تونلهایگریز از خطرات که در اخراج مال از ملک و تعلیم علوم و فعالیتهای دیگر اجتماعی است که اگر با صداقت و اخلاص برای خدا همراه شود، راه نجات انسان از خشم الهی و عذاب و کیفر در دنیا و آخرت خواهد بود.
بر اساس آیه 10 سوره منافقون، خدا فرمان میدهد تا پیش از آنکه دیر شود دست کم انفاقات مالی داشته باشید؛ زیرا وقتی پردهها هنگام مرگ کنار میرود، شخص به اهمیت شگفت «انفاقات و صدقات» پی میبرد و از خدا میخواهد تا تاخیری در مرگ او ایجاد کرده و انفاق و صدقهای داشته باشد تا در امنیت قرار گیرد؛ اما دیگر دیر شده است و پشیمانی سودی ندارد.
شگفت این که منافق به شخصی گفته می شود که با نوعی گفتار و رفتار دوگانه برای خویش «نفق» و راه گریزی فراهم می آورد تا بتواند هر طور که خواست آن را تفسیر کند و بتواند راه گریزی برای خویش دست و پا نماید. بنابراین، انفاق کننده و منافق به یک معنا کاری شبیه هم انجام می دهند، با این تفاوت و تمایز که منافق دنبال راه گریزی برای رفتار ضد دینی و ضد اجتماعی خویش است، در حالی که انفاق کننده راه های را برای فرار از خشم خدا را با انفاق های مالی و غیر مالی می جوید.
بر اساس تعالیم قرآن، علل و عواملی موجب میشود تا شخص گرفتار بخل شود و صدقات و انفاقات مالی و غیر مالی نداشته باشد. نویسنده ضمن بر شمردن این بسترها و علل و عوامل، به بیان آثار ترک انفاق نیز پرداخته است.
***
انفاق و صدقات نجاتبخش در دنیا و آخرت
خدا به هر کسی چیزی داده که میتواند علم و مال و قدرت و مانند آنها از نعمتهای الهی باشد. این نعمتهای الهی که در اختیار بندگان قرار میگیرد، همانگونه که میتواند خیر باشد، میتواند «شرّ» شود و انسان را گرفتار بدترین عذابهای الهی در دنیا و آخرت کند؛ زیرا یکی از سنتهای الهی، سنت ابتلاء و آزمون است که با «خیر و شرّ» انجام میشود.(انبیاء، آیه 35) از همین رو، ممکن است که شخص دچار مصیبتهای ناگوار چون فقر، گرسنگی، جنگ، از دست دادن عضو یا مرگ عزیزان و مانند آنها شود(بقره، آیه 155)، یا آنکه خدا به او ثروت و قدرتی بخشد.(فجر، آیات 15 و 16) لذا نه فقر به معنای اهانت به شخص است، نه ثروت به معنای تکریم.(همان)
خدا از مردمان میخواهد که از هر چیزی که خدا به آنان داده بخشی را به عنوان حقوق واجب شرعی که عقل و نقل آن را میفهمد به دیگران بدهند و آنها را اینگونه شریک نعمتهای خدادادی در اختیار خویش کنند.(معارج، آیات 24 و 25؛ معارج، آیه 19)
انفاقات بهویژه انفاقات مالی میتواند انسان را از عذاب دنیوی و اخروی حفظ کند و دستگیر او باشد. از همین رو خدا به پیامبرش(ص) فرمان میدهد از آنان انفاقاتی را به عنوان «صدقه» که نماد صداقت در آخرت گرایی است بگیرد و برای صدقهدهندگان دعا و صلوات بفرستد و آنان را تطهیر و تزکیه کند.(توبه، آیه 103)
قرآن میفرماید: و از آنچه روزى شما گردانيدهايم انفاق كنيد پيش از آنكه يكى از شما را مرگ فرا رسد و بگويد: پروردگارا چرا تا مدتى بيشتر اجل مرا به تاخير نينداختى تا صدقه دهم و از نيكوكاران باشم، ولى هر كس اجلش فرا رسد، هرگز خدا آن را به تاخير نمى افكند و خدا به آنچه مى كنيد آگاه است.(منافقون، آیات 10 و 11)
از این آیات به دست میآید که محتضر هنگام مرگ حقایق را میبیند که قبل از آن برایش امکان رویت و شهود نبود؛ زیرا هنگام مرگ پرده از روی دیدگان قلب، بلکه همه اعضا به ویژه چشم و گوش قلب برداشته میشود و محتضر چیزهایی را میبیند و میشنود که قبل از آن امکانش فراهم نبود.(ق، آیه 22) در آن زمان یکی از حقایق مهمی را که درک میکند، حقیقت انفاق و صدقه و تاثیر آن در سعادت و شقاوت انسان در آخرت است. از همین رو شخص محتضر خواهان تاخیر در اجل حتی به اندازه صدقه دادن و قرارگیری جزو گروه صالحین است؛ اما خدا بصراحت میفرماید وقتی اجل آمد دیگر فرصتی برای تاخیر و عمل صالح نیست؛ پس پیش از آنکه اجل برسد و فرصت از دست برود، کاری برای آخرت خویش بکنید و خود را از آتش دوزخ برهانید و به سعادت ابدی دست یابید.
آثار انفاق
صدقه و انفاق به سرعت اثر خودش را در دنیا آشکار میسازد که از جمله آنها امنیت اجتماعی(بقره، آیه 195؛ انفال، آیه 60)، آرامش درونی(بقره، آیات 162 و 265 و 274)، آسانی کارها(لیل، آیات 5 و 7)، آمرزش گناهان و رهایی از آثار دنیوی و اخروی آن(بقره، آیات 267 و 268؛ مائده، آیه 12)، برکت و پاداش کامل و تمام از سوی خدا(بقره، آیه 272)، امدادهای الهی در دنیا(بقره، آیه 270)، هدایت خاص الهی(بقره، آیات 3 و 5) و مانند آنها است؛ زیرا این اعمال انفاقی که بر اساس صداقت و اخلاص است شخص را محبوب خدا(بقره، آیه 195؛ آل عمران، آیه 134) کرده و تقرب الهی را سبب میشود(توبه، آیه 99) و از ابعاد گوناگون تطهیر و تزکیه شده و مورد توجه پیامبر(ص) و صلوات خاصه ایشان نیز قرار میگیرد.(توبه، آیه 103) افزون بر آنکه با این کارها انسان، بدیها را از خود دور میسازد و نیکیها را به سوی خود جلب و جذب میکند و فرجام نیکی را برای خود رقم میزند.(رعد، آیه 22)
از نظر قرآن، این آثار تنها گوشهای از آثار انفاقات و صدقات مالی است؛ اما وقتی پرده از دیدگان قلب کنار میرود، شخص متوجه میشود که اصولا رستگاری و فلاح در همین انفاقات و صدقاتی بود که از نعمتهای الهی به دیگران میدهد.(بقره، آیات 3 و 5؛ تغابن، آیه 16) از همین رو، خواستار آن میشود تا اگر بشود تاخیر در اجل و مرگ انجام شود تا او بتواند با انفاقات و صدقات، خود را به مقام رستگاری برساند و از دوزخ و شقاوت ابدی برهاند؛ اما دیگر دیر شده است. بنابراین، تا فرصت است انفاق و صدقه دهید تا پشیمان نشوید که پشیمانی دیر هنگام سودی ندارد.
موانع انفاق و صدقه
برخی از مردم برخلاف آموزههای دینی هیچگونه انفاق و صدقهای ندارند، یا اگر داشته باشند، بسیار اندک یا همراه با اذیت (بقره، آیه 264)، ریاکاری و خودنمایی(همان)، منتگذاری(همان) و مانند آنها است که ارزش صدقه و انفاق را از بین میبرد و پاداشی برای آن مترتب نمیشود؛ اما برخی دیگر اصلا دنبال انفاق و صدقات نیستند؛ زیرا این افراد دچار بیماری روحی و روانی هستند که حاضر نیستند انفاق و صدقهای داشته باشند و همواره دنبال بهانه برایگریز از صدقه و انفاق هستند؛ چنانکه گزارش شده که برخی از اصحاب پیامبر(ص) به بهانه این که افرادی در ماجرای افک دخالت داشتند، سوگند خوردند که دیگر به آنان انفاق نکنند؛ ولی خدا این رفتار را نادرست و ناپسند و مصداق بهانهجویی برای ترک انفاق دانسته است.(نور، آیه 22؛ مجمعالبیان، ذیل آیه)
ازاین رو نمیتوان به بهانههایی چون خطا و گناه، افراد مستحق را از انفاق محروم کرد و بخل ورزید. البته از نظر قرآن، عواملی موجب میشود تا شخص دست از انفاق بردارد و بخل ورزد که از جمله آنها میتوان به روحیه بخلورزی (آلعمران، آیه 180؛ اسراء، آیه 100)، ترس از فقر به دنبال انفاق(بقره، آیات 267 و 268؛ اسراء، آیه 100)، تاثیرپذیری از تلقینات سوء دیگران(نجم، آیه 34؛ مجمعالبیان، ذیل آیه9)، حرص و آزمندی برای تکاثر(توبه، آیات 34 و 35)، جبرگرایی و اعتقاد نادرست به مشیت الهی و لزوم عدم تصرف کائنات و مشیت و اراده الهی(یس، آیه 47)، نادانی و عدم ژرفاندیشی و تفقه(منافقون، آیه 7)، سوگند بر ترک انفاق به خطاکار و گناهکار(نور، آیه 22)، وسوسههای شیطانی(بقره، آیات 267 و 268)، عجب و خودپسندی و خودبرتربینی(قصص، آیات 76 تا 78)، غفلت از مرگ و رستاخیز(منافقون، آیه 10؛ بقره، آیه 254)، نفاق(توبه، آیه 67) و مانند آنها اشاره کرد.
خدا در قرآن گزارش میکند که برخی از منافقان همانگونه که به جای امر به معروف، امر به منکر میکنند، دیگران را تشویق به ترک انفاق میکنند(منافقون، آیه 7) و نسبت به انفاق به مؤمنان و دیگران کراهت دارند(توبه، آیه 54) و اصولا انفاق به دیگران را غرامت و از دست دادن میدانند(توبه، آیات 97 و 98) و گرایش به بخل و امتناع از انفاق دارند و مشت آنان باز نمیشود، بلکه همواره بسته است.(توبه، آیه 67)
برخی از تارکان انفاق کسانی هستند که بر اساس تفکر باطل و نادرست نسبت به خدا و قدرت او، به استهزا نسبت به تشویق دیگران به انفاق میپردازند.(آلعمران، آیات 180 و 181؛ مائده، آیه 64)
کسانی که ایمان به خدا و قیامت(بقره، آیه 254؛ انسان، آیات 8 تا 10)، غنای الهی(بقره، آیه 267)، مالکیت مطلق خدا(آلعمران، آیه 180)، قدرت خدا در قبض و بسط ثروت(بقره، آیه 254) و همچنین به پاداشهای مادی و معنوی انفاق در دنیا و آخرت توجه دارند(بقره، آیات 261 و 262 و 265) و در هستی و مرگ تفکر میکنند(منافقون، آیه 10) به طور فطری گرایش به انفاق و صدقات دارند؛ بنابراین میتوان گفت که تارکان انفاق چنین تفکری ندارند و ایمان و اعتقاد آنان نسبت به این امور یا هیچ است یا بسیار سست و بیبنیاد است؛ وگرنه کسی که ایمان به امور فوق و مانند آنها داشته باشد، اهل انفاق و صدقات از اموالی است که خدا به او داده است تا هم خود بخورد و هم به دیگری دهد و مانعالخیر نباشد.
آثار دنیوی و اخروی ترک انفاق
ترک انفاق آثار زیانباری برای شخص و اجتماع در دنیا و آخرت دارد. به عنوان نمونه موجب حسرت و پشیمانی در هنگام مرگ میشود که سودی ندارد(منافقون، آیه 10)؛ ترک انفاق به معنای نوعی بخلورزی، موجب میشود تا قابلیت سرزنش و مذمت پیدا کند.(نجم، آیات 33 و 34)
ترک انفاق زمینه گرایش افراد و اجتماع را به زشتی فراهم میآورد(بقره، آیات 267 و 268)؛ زیرا با این کار کسانی ممکن است به فحشاء گرایش یابند و گروهی دیگر در فقر و فلاکت بمانند و به کفر نزدیک شوند.
همچنین باید توجه داشت که از نظر قرآن، کارهای صالح و احسان در کنار ایمان موجب رشد و تکامل انسان و خدایی شدن میشود؛ پس مؤمنان محسن و صالح با انفاق خویش در اصل به خود احسان میکنند و این احسان به دیگری چیزی جز به خودشان نیست؛ در حالی که ترک کارهای صالح از جمله انفاق و صدقه به معنای محروم شدن از رشد و دستیابی به کمال و ظلم به خویشتن است.(بقره، آیه 270؛ قلم، آیات 23 تا 27) بر همین اساس خدا بصراحت میفرماید هر که احسان کند به خود احسان کرده و کسی که ترک احسان کند و زشتکاری را پیشه کند، به خودش ظلم کرده است.(اسراء، آیه 7) پس از نظر قرآن، نه تنها ترک انفاق به معنای ایجاد بستر برای زشتکاری افراد جامعه است، بلکه همچنین ظلم به خویشتن و گرفتاری به زشتی و آثار آن است.
ترک انفاق و صدقات و تامین افراد اجتماع بلکه ترک انفاق در امور اجتماعی همانند جهاد، میتواند اسباب نابودی جامعه و سقوط آن شود که آسیب جدی به خود فرد نیز میزند و او را به ورطه هلاکت میافکند.(بقره، آیه 195)
همچنین ترک انفاق موجب میشود تا شخص از امدادهای الهی در دنیا محروم شود(بقره، آیه 270؛ قصص، آیات 76 تا 81) و از لطف خاص خدا نیز به دور ماند.(توبه، آیه 67)
البته تارکان انفاق بدانند که افزون بر عذاب الهی در دنیا، گرفتار عذاب الهی در آخرت نیز میشود، چنانکه قارون تارک انفاق در همین دنیا به عذاب خسوف گرفتار شد و خود با ثروتش دفن شد، او در قیامت نیز گرفتار عذاب دردناک خواهد شد. این اختصاص به قارون ندارد، بلکه تارکان انفاق باید بدانند که گرفتار چنین عذابهای دردناک در دنیا و آخرت خواهند شد.(قصص، آیات 76 تا 71؛ قلم، آیات 17 تا 23؛ توبه، آیه 34)