اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانفلسفیمعارف قرآنیمقالات

عوامل و آثار قساوت قلب

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

سنگدلی و قساوت قلب یکی از حالات نفس انسانی است. نفس انسانی به عنوان حقیقت وجودی انسان دارای حالات و بلکه ملکات و مقاماتی است که عوامل درونی و بیرونی پدید می آورد. بر اساس آموزه های قرآنی، انسان در حال صیرورت و انقلاب است تا جایی که در نهایت هویت و شاکله ای را برای خود تثبیت می کند که با همان در آخرت محشور می شود. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های قرآنی بر آن شد تا نوعی از صیرورت و انقلاب را که به آن قساوت قلب گفته می شود تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذارنیم.

قلب معنوی نماد نفس و روان آدمی

واژه قلب به اشتراک لفظی بر عضو گوشتی و صنوبرى در سینه و نیز بر نفس ناطقه انسان اطلاق می گردد. البته در اصطلاح عرفانى، قلب لطيفه اى ربانى است كه به قلب جسمانى صنوبرى شكل كه در طرف چپ سينه است، تعلّق دارد، اين لطيفه عبارت است از حقيقت انسان كه حكيم آن را نفس ناطقه مى نامد، و روح، باطن آن است و نفس حيوانى مَركَب آن، همين قلب است كه ادراك و علم دارد، و مخاطب و معاتب است و هر كجا در قرآن و سنت از قلب نام برده شده، به همين معنا است.(نگاه کنید: راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 681، «قلب»؛ كشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج 2، ص 1334 ـ 1335، «القلب»؛ لغت نامه، ج 11، ص 15585 ـ 15586، «قلب».)

در اصطلاح قرآنی، قلب به معناى قوه ادراکی، خرد و دانش و گاهى بر عقل اطلاق شده است. از جمله خداوند در آیه 37 سوره ق می فرماید: اِن فى ذلك لذكرى لمن كان له قلب؛ این کتاب هر آینه تذکری است برای کسی که برایش قلبی است.

خداوند در آیاتی چند از قرآن به این نکته تاکید دارد که قلب قوه ادراکی بشر را تشکیل می دهد و انسان با قلب است که می تواند تفقه و فهم عمیق داشته باشد. پس اگر قلب انسان به هر دلیلی مهر زده و بسته شود نمی تواند تفقه و فهم ژرفی از مسایل داشته باشد و حقایق را ادراک و فهم نماید.

در آیات قرآنی این عبارت « لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا؛ برای آنان قلب هایی است که بدان تفقه نمی کنند(اعراف، آیه 179) و یا « وَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ يَفْقَهُونَ؛ بر قلب هایشان مهر زده شده است پس آنان تفقه نمی کنند و قدرت درك ندارند.(توبه، آیه 87 ؛ و نیز منافقون، آیه 3) و یا « صَرَفَ اللّهُ قُلُوبَهُم بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَفْقَهُون؛ خدا به اضلال کیفری دلهايشان را از حقّ‏ برگرداند، زيرا آنان گروهى هستند كه نمى‏فهمند (توبه، آیه 127) و مانند آن ها آمده است تا نشان دهد که قلب قوه مدرکه و فهم و تفقه آدمی از حقایق است و انسان به وسیله قلب است که حقایق را به طور ژرف و عمیق درک و فهم می کند.

از این آیات و نیز آیات دیگر قرآن به دست می آید که قلب انسان، كانون ادراك و شناخت اوست.(نگاه کنید: بقره، آیات 7 و 88 و 97 و 204 و 225 و 260 و 283 و آیات بسیار دیگر)

هم چنین از آیات قرآنی به دست می آید که همین قلب اصطلاحی مخزن اسرار آدمی است.(آل عمران، آیات 29 و 154؛ مائده، آیات 7 و 116 و آیات دیگر)

از آن جایی که خداوند در آیات قرآنی برای قلب حالات و مقاماتی را بیان کرده که با هویت و شاکله شخصیتی هر فرد انسانی ارتباط پیدا می کند می توان دریافت که قلب اصطلاحی در قرآن، ناظر به همان نفس انسانی است که حقیقت انسان را تشکیل می دهد. البته به کارگیری هر یک از نام ها و اصطلاحات برای این حقیقت واحد با توجه به ابعاد متنوع و متعدد نفس انسانی است؛ به این معنا که یک حقیقت با توجه به تنوع حالات و مقاماتی که داراست، دارای نام های متعدد و متنوع است؛ همان طوری که خداوند دارای اسماء و صفاتی است. از همین رو، می بایست گفت « النفس فی وحدته کل القوی؛ نفس در عین یکتاتی و یگانگی اش همه قوا است.» پس به یک معنا هر صفت و نامی که برای این نفس آورده می شود، صفت عین ذات است و تعدد تنها مفهومی است نه مصداقی.

حالات متضاد قلب آدمی

چنان که گفته شد قلب آدمی نامی دیگر از همان حقیقت و نفس و روان آدمی است؛ با این تفاوت که جنبه ای از نفس مورد عنایت و توجه است که در حال دگرگونی و قلب و انقلاب است و هر زمانی حالت یا مقامی را به خود می گیرد. این بدان معناست که ماهیت انسانی در حال شدن و صیرورت و انقلاب است و نمی توان گفت که انسان موجود شخصی دارای یک ماهیت مشخص است، بلکه هر انسانی جنسی و ماده ای است که قابلیت پذیرش انواع را داراست. پس می تواند در نهایت با افکار و اعمال خویش یکی از انواع را به خود بگیرد و در یک حرکت جوهری به هویتی دست یابد که تحت آن انواع مختلفی را ایجاد کند. خداوند در آیات قرآنی بیان می کند هویت شخصی هر فرد انسانی در حال شکل گیری و شاکله بندی است و این افکار و اعمال اوست که این شاکله وجودی و هویتی او را می سازد. در صیرورت (آل عمران، آیه 28؛ مائده، آیه 18) و انقلاب انسان (اعراف، آیه 125) به سوی خداوند، هر کسی چنان می شود که افکار و اعمالش ساخته است. از همین روست که در نهایت این شدن و صیرورت و انقلاب های پیاپی که تا اجل مسمی و مرگ ادامه می یابد، هر فرد انسانی ممکن است متاله و ربانی شود(بقره، آیه 138؛ آل عمران، آیه 79) یا چارپایانی(اعراف، آیه 179؛ فرقان، آیه 44) چون خرسگان و سگ خران(جمعه، آیه 5؛ اعراف، آیه 176) یا پست تر از آن ها به شکل گیاه (اعراف، آیه 179؛ فرقان، آیه 44؛ جن، آیه 15) یا سنگ خارا و سنگ آتش زنه دوزخ(بقره، آیات 24 و 74؛ تحریم، آیه 6) گردد.

البته آن چه در قیامت صورت و حقیقت و هویت هر انسانی را تشکیل می دهد همان شاکله نهایی است که خود رقم می زند؛ زیرا انسان با صورت و حقیقتی محشور می شود که در دنیا ساخته است.

به سخن دیگر، انسان هر روز با افکار و اعمال خویش، چهره و حقیقتی از خود را می سازد. البته این چهره ها ممکن است در آغاز تنها حال و حالت باشد و کاملا تثبیت نشده باشد، اما در فرآیندی این حالت به ملکه و مقام تبدیل می شود و دیگر قابل تغییر نیست. در این صورت است که انسان با چهره ای که ملکه و مقام اوست در قیامت محشور خواهد شد؛ زیرا در مدت عمر خویش در دنیا ملکات و مقاماتی را برای نفس خود ساخته است که گاه ممکن است ترکیبی از چند حیوان مانند شتر گاو پلنگ و یا حتی نباتات و جمادات باشد.

خداوند بیان می کند هر انسانی دارای نفس و قلبی است که در حالت استوا و اعتدال کامل و دارای همه توانایی ها و صفات و اسمای حسنای الهی است.(بقره، آیه 31؛ شمس، آیه 7؛ انفطار، آیه 7 و آیات دیگر) اما این انسان هدایت الهی را ممکن است کنار بگذارد و بر خلاف فطرت سالم و سلیم خود علیه الهامات تقوایی و فجوری که راه حق و باطل و درست و نادرست و خیر و شر را به او نشان داده و حتی نسبت به خیر گرایش و از شر و نقص گریزش دارد، با این همه آن را نادیده می گیرد و کم کم و اندک اندک فجور را پیشه می کند و هدایت فطری و ابتدایی را کنار می گذارد و قلب و فطرت و قوه الهامی و ادراکی فطری را دفن و دسیسه می کند(شمس، آیات 7 تا 10) و بی آن که بهره از هدایت پاداشی چون قرآن و کتب دیگر الهی برد، خود را گرفتار اضلال پاداشی و کیفری می کند و قلب خود را مهر و مهموم می کند به طوری که دیگر حقایق را درک و به سوی آن گرایش نداشته بلکه از آن گریزش یافته و به سوی زشتی و باطل و شر گرایش می یابد.( بقره، آیه 7؛ اعراف، آیه 179؛ توبه، آیات 87 و 123؛ منافقون، آیه 3 و آیات دیگر)

قلب دارای انعطاف و انقلاب بسیاری است(نور، آیه 37) و حالاتی بسیاری را نیز به خود می گیرد. حالاتی که خداوند برای قلب بیان می کند، حالات متضادی است که شامل قلب مضطرب(نازعات ، آیه 10)، قلب مطمئن(بقره، آیه 260؛ مائده، آیه 113؛ رعد، آیه 28)، زیغ و انحراف قلب(آل عمران، آیه 8)، قلب مشروب (بقره، آیه 93)، بینایی قلب(حج، آیه 46) ، کوری و نابینایی قلب(حج، آیه 46)، سلامت قلب(شعراء، آیه 89)، بیماری قلب(محمد، آیه 20)، قفل قلب(محمد، آیه 24)، قساوت قلب(حج، آیه 53)، شفای قلب(یونس، آیه 57)، طهارت و پاکی قلب(مائده، آیه 41)، پالایش قلب(آل عمران، آیه 154)، زنگار قلب(مطففین، آیه 14)، گناه قلب(بقره، آیه 283)، الفت و تالیف قلب(آل عمران، آیه 103؛ انفال، ایه 63؛ توبه، آیه 60)، تشابه قلب(بقره، آیه 118)، تقوای قلب(حجرات، آیه 3؛ حج، آیه 32)، تنگی قلب(انعام، آیه 125؛ مطففین، آیه 13)، توجه قلب(ابراهیم، آیه 37)، شرح قلب(انعام، آیه 125) و مانند آن ها می شود.

سنگدلی و قساوت قلب

قساوت و سنگدلی قلب بدترین حالتی است که قلب آدمی بدان گرفتار می آید؛ زیرا در حرکت جوهری ذات انسانی چنان سقوط می کند که فاقد احساسات و عواطف و ادراکات حیوانی و نباتی می شود و حتی خداوند در آیه 74 سوره بقره بیان می کند که بدتر از جمادات می شود؛ زیرا جمادات از خود یک لطافتی دارند که انسان قسی القلب و سنگدل فاقد آن است.

خداوند می فرماید: ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاء وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللّهِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ؛ سپس دلهاى شما بعد از اين واقعه‏ سخت گرديد، همانند سنگ، يا سخت‏تر از آن، چرا كه از برخى سنگها، جويهايى بيرون مى‏زند، و پاره‏اى از آنها مى‏شكافد و آب از آن خارج مى‏شود، و برخى از آنها از بيم خدا فرو مى‏ريزد، و خدا از آنچه مى‏كنيد غافل نيست.

مراتب قساوت و سنگدلی

چنان که از آیات روشن شد قساوت و سنگدلی دارای مراتبی است. از همین روست که از سنگ های متفاوتی یاد شده که ظرفیت های متفاوتی را از خود بروز می دهند.(بقره، آیه 74)

  1. لذت نبردن از مناجات: اولین مرتبه قساوت را می‌توان وقتی دانست که انسان از عبادت و مناجات با خدا لذت نمی‌برد، حال فرقی نمی‌کند عبادت بدنی باشد مثل نماز و روزه یا عبادت مالی باشد مثل انفاق و صدقه.
  2. سنگینی عبادت: دومین مرتبه قساوت زمانی است که نماز و عبادت و حضور در مساجد و مجالس وعظ و نصیحت، در نظر انسان سنگین و خسته کننده باشد و یک نوع حالت تنفر از ذکر خدا و اولیاء خدا در دلش پیدا شود.
  3. بی تفاوتی در برابر گناه: سومین مرتبه قساوت وقتی است که اگر گناهی از دیگری ببیند نسبت به آن بی تفاوت باشد و دو فریضه امر به معروف و نهی از منکر را فراموش کند و به آن عمل نکند.
  4. تکذیب آیات خدا: مرتبه چهارم از قساوت قلب آنجاست که دل انسان در اثر گناهان زیاد و غوطه‌ور شدن در آن و لجاجت‌های پی در پی در برابر حق به جایی برسد که آیات الهی را تکذیب می‌کند و دیگر هیچ وعظ و اندرزی در او موثر نیست.

عوامل سقاوت قلب و سنگدلی

عواملی که قساوت قلب می آورد یا بستری برای قساوت قلب است، عبارتند از :

  1. تکذیب آیات الهی : قرآن کریم یکی از عوامل مهم مرگ قلب و قساوت آن را تکذیب آیات الهی می داند. خداوند می فرماید : پس سخت گشت دلهای شما ( یهود ) بعد از این آیات الهی پس قلب های شما مانند سنگ است در سختی بلکه سخت تر از سنگ است در قساوت (بقره، آیه 72).
  2. فسق و فجور: کسی که اهل فسق و فجور باشد گرفتار قساوت قلب می شود. (حدید، آیه 16)
  3. گناه : گناه بزرگترین سبب مرگ و قساوت قلب است هر گناهی که از انسان سر می زند به تدریج باعث تیرگی قلب شده مگر آنکه زودتر توبه کند تا پاک و تمیز شود . امام علی (ع) می فرماید : قلب ها قساوت دار نشد مگر به سبب بسیاری گناهان(علل الشرايع) امام صادق (ع) می فرماید : پدرم همواره می فرمود : هیچ چیز چون گناه قلب را تباه نکند قلب همچنان بر گناه اصرار ورزد تا اینکه بر آن غالب آید و آن را وارونه کند(اصول کافي ، ج 1 ، ص 269) . امام باقر (ع) می فرماید هیچ بنده ای نیست جز آنکه در دلش نقطه سفیدی است و هر گاه گناهی کند در آن نقطه سیاهی پدیدار شود اگر توبه کند آن سیاهی برود و اگر دنبال گناه رود سیاهی بیافزاید تا آنجا که همه سفیدی دل را فرو گیرد و چون این سفیدی از سیاهی گناهان پوشیده شود دیگر صاحب آن دل سیاه هرگز به خوبی و صلاح برنگردد . (اصول کافي ، کتاب ايمان و کفر باب الذنوب ، حديث 20)
  4. عهد شکنی: بر اساس آیات 12 و 13 سوره مائده پيمان شكنى، موجب گرفتارى انسان به قساوت قلب می شود.
  5. بی تفاوتی : بى تفاوتى در برابر تذكارها و رهنمودهاى قرآن در مدّت طولانى، موجب قساوت قلب می شود.(زمر، آیه 22؛ حدید، آیه 16)
  6. آرزوهای بلند و دراز : آرزوهای دراز و خواهشهای دنیوی و خواسته های نفسانی که برای رسیدن به آن خواسته ها نهایتی پیدا نمی شود از دیگر عوامل مرگ قلب است. حضرت علی (ع) فرمود : به واسطه ی دو چیز از شما می ترسم یکی هوای پرستی و دوم آرزوی دراز. زیرا پیروی از هوای نفس شما را از حق باز می دارد و آرزوی دراز انسان را از آخرت به فراموشی می اندازد . (نهج البلاغه ، کلمات قصار)
  7. گذشت زمان: گذشت زمان طولانى بر دلها بدون توجه به خدا و تعاليم آسمانى، زمينه قساوت قلب است.(حدید، آیه 16)
  8. پرخوری : رسول خدا (ص) فرموده است : نمیراند دلها را جزء زیاد خوردن و آشامیدن زیرا قلب ها می میرند همانند زراعتی که بیش از حد آبش دهند .(دستغیب، قلب سليم ، ص 329) و علی (ع) می فرماید : بپرهیزید از پرخوری که آن سبب قساوت دل و کسل کننده در نماز و خراب کننده بدن است . (همان) در کتاب مصباح الشريعة از امام صادق(عليه السلام) روایت است که فرمود: وليس شئ أضر لقلب المؤمن من كثرة الاكل، وهي مورثة لشيئين: قسوة القلب، وهيجان الشهوة؛ هیچ چیزی زیانبار تر برای قلب مومن از پرخوری نیست که دو چیز به ارث می گذارد: قساوت قلب و افزایش شهوت جنسی. وقال عيسى بن مريم: ما مرض قلب بأشد من القسوة ؛ و حضرت عیسی(ع) فرمود هیچ مرض قلبی بدتر از قساوت قلب نیست.( مستدرك الوسائل، الميرزا حسين النوري الطبرسي ، ج 12 ، ص 94 ) پیامبر(ص) می فرماید: (کثره النوم ) يتولد من كثرة الشبع، وهما يثقلان النفس عن الطاعة، ويقسيان القلب عن التفكر والخشوع؛ پرخوابی از پرخوری زاده می شود و آن دو نفس را از طاعت باز می دارد و سنگین می کند و قلب را از تفکر و خشوع باز داشته و سنگ و سخت می کند.(همان، ص 95) هم چنین روایت است: إياكم وفضول المطعم، فإنه يسم القلب بالقسوة؛ از پرخوری پرهیز کنید؛ زیرا قلب را به قساوت و سختی بیمار کرده و زهر می دهد.(همان)
  9. پرگویی : پرگویی و زیاد سخن گفتن اگر به حرام باشد مثل دروغ و غیبت و سخن چینی حتما موجب قساوت قلب می شود چون گناه است و مراد از پرگویی یعنی سخنانی که هیچ نفعی نداشته باشد و سخنان لغو باشد زیادی آن مکروه و موجب قساوت است . امام صادق (ع) فرمود : حضرت عیسی (ع) فرموده است : زیاد سخن نگویید در غیر ذکر خداوند زیرا آنان که پرگویی می کنند در غیر ذکر خداوند دلهاشان قساوت دار است لکن خودشان نمی دانند .( وسايل الشيعه ، باب 12 ، ص 90)
  10. پرخوابی : علی (ع) فرموده است : بسیار خوردن و خوابیدن قلب را فاسد و آن را می کشد(دستغیب، قلب سليم ، ص 332) . و امام صادق (ع) فرموده است : زیاد خوابیدن قلب را از تفکر باز داشته و قسی می کند .(همان)
  11. ثروت زیاد : علی (ع) فرموده است : وإن كثرة المال، مفسدة للدين، مقساة للقلب ؛ مال زیاد دین شخص را فاسد می کند و باعث قساوت قلب می شود . (تحف العقول؛ مستدرک الوسایل، ج 8، ص 93)
  12. غفلت : خداوند در آیاتی از جمله آیه 179 سوره اعراف و 108 سوره نحل ، غفلت را از عوامل قساوت می داند. امام باقر (ع) نیز به جابر جعفی فرموده است : وإياك والغفلة ففيها تكون قساوة القلب؛ پرهیز کن از غفلت که در غفلت قساوت قلب است . (مستدرک الوسایل ، ج 8، ص 93؛ و نیز قلب سليم ، ص 334) غفلت یعنی ناآگاهی و در یاد خدا و آخرت نبودن و در روایتی رسول خدا می فرمایند : پنج چیز قلب را قساوت می دهد : 1 ـ گوش دادن به لهو 2 ـ درب خانه سلطان رفتن 3 ـ دوستی خواب 4 ـ دوستی راحتی ( راحت طلبی ) 5 ـ دوستی خوردن(همان) و در حدیث دیگر رسول خدا (ص ) فرموده اند : پنج چیز دلها را می میراند : 1 ـ گناه بالای گناه 2 ـ مجادله با احمق ( نابخرد ) 3 ـ هم صحبت و مجالست بیش از حد با زنان 4 ـ نشستن با مردگان ، گفتند رسول الله (ص) مردگان چه کسانی هستند ؟ فرمود : هر بنده خوش گذران سرکش که او مرده است .( خصال شيخ صدوق 106)
  13. تنهایی: در مدت زیادی تنها در خانه ماندن باعث قساوت قلب می شود . (شهيد دستغيب ، قلب سليم ، ص 315) قساوت قلب یکی از بیماری های روحی است که منشا بسیاری از آلودگی ها و گناهان می شود و باید از آن پیشگیری کرد و اگر خدای ناکرده دچار آن شدیم آن را درمان نماییم .
  14. خاک ریزی بر خویشان : هنگام قبر کردن خویشان بر جنازه خاک نریزند؛ زیرا قساوت قلب می آورد. امام صادق(ع) از پیامبر(ص) روایت کرده است: انهاكم أن تطرحوا التراب على ذوي أرحامكم، فإن ذلك يورث القسوة في القلب، ومن قسا قلبه بعد من ربه؛ نهی کردم شما را که خاک بر خویشان مرده خویش بریزید؛ زیرا قساوت قلب می آورد و کسی که قلبش قساوت یافت از پروردگارش دور شد.(مستدرک الوسایل، ج 8، ص 95

آثار قساوت قلب و سنگدلی

در آیات و روایات آثار چندی برای قساوت قلب بیان شده که در این جا به برخی از آن ها اشاره می شود:

  1. دوری از خدا:هر کسی قسی القلب و سنگدل شد از خداوند دور شد. این مطلبی است که آیات بسیار قرآنی به دست می اید. پیامبر(ص) بر همین مبنا می فرماید: إن أبعد الناس من الله القاسي القلب؛ به راستی که دورترین مردم به خدا سنگدل است.(مستدرک الوسایل، ج 8، ص 93) امام باقر(ع) نیز می فرماید: ما ضرب عبد بعقوبة أعظم من قسوة القلب؛ هیچ بنده ای به عقوبتی بدتر و عظیم تر از قساوت قلب دچار نشد.(همان) پیامبر(ص) به ابوذر فرمود: يا أبا ذر، إن القلب القاسي بعيد من الله ولكن لا يشعرون؛ ای ابوذر! سنگدل از خداوند دور است در حالی که آن را احساس نمی کند.(همان، ص 95)
  2. تفرقه و پراکندگی مردم: قساوت قلب و سخت دلى رهبران، موجب پراكنده شدن مردم از اطراف آنان می شود.(آل عمران، آیه 159)
  3. تحریف: سنگدلى بنى اسرائيل، منشأ تحريف تورات و معارف آن از سوى آنان شد ؛ همین عامل در امت ها و مردم دیگر نیز می تواند موجب تحریف گری به ویژه تحریف معنوی آموزه های قرآنی و مانند آن شود.(مائده، آیات 12 و 13)
  4. ترک تضرع: قساوت قلب، موجب ترك تضرّع و استغاثه به درگاه خداوند در هنگام سختيها و بلاها می شود که به طور طبیعی بلایا باقی خواهد ماند و برطرف نخواهد شد.(انعام، آیه 43)
  5. تزیین زشتی ها: قساوت قلب، زمينه اى مناسب براى تزيين اعمال زشت در نظر انسان به وسيله شيطان است.(همان)
  6. حق ناپذیری: قساوت قلب، مايه حق ناپذيرى انسان می شود به طوری که در برابر حق تسلیم نخواهد شد و به باطل گرایش می یابد.(حدید، آیه 16)
  7. ظلم و ستم: بر اساس آیات قرآنی از جمله آیه 53 سوره حج انسانهاى قسىّ القلب، مردمانى ظالم و ستمگر هستند.
  8. غفلت:همان طوری که غفلت از برخی امور موجب قساوت می شود، هم چنین قساوت قلب موجب می شود که انسان از اموری مهم تر و اساسی تر از جمله خدا و قیامت و مانند آنها غافل شود. خداوند در آیه 43 و 44 سوره انعام و 22 سوره زمر می فرماید که قساوت قلب، موجب غفلت از ياد خدا و مواعظ او می شود.
  9. قتل و کشتار بی گناهان: كشتار بى رحمانه پسران بنى اسرائيل، به دست فرعون و فرعونيان، نشان قساوت قلب آنان است. پس قساوت قلب موجب می شودکه انسان از حالت انسانی خارج و بدتر از درندگان گردد.(بقره، ایه 49)
  10. احساس کمبود شخصیت: تفاوت اساسى بين انسان مؤمن نرم دل با كافر قسىّ القلب، از نظر شخصيّت حقيقى از دیگر آثار قساوت قلب است.(زمر، آیه 22)
  11. اضلال و گمراهی کیفری: خداوند هیچ کس را دچار اضلال ابتدایی نمی کند بلکه همه از هدایت ابتدایی برخوردارند؛ اما کسی که گناه کند در نهایت به قساوت قلب و در نتیجه اضلال کیفری دچار می شود. خداوند در آیه 22 سوره زمر می فرماید که قساوت قلب، مايه گمراهى و اضلال کیفری و هدايت ناپذيرى است.
  12. عدم اجابت حق: سنگدلى، مانع اجابت دعوت انبيا و دیگر دعوت گران به حق و حقیقت می شود.(انعام، آیات 42 و 43)
  13. مانع ایمان: سخت دلى بنى اسرائيل، بازدارنده آنان از ايمان و گرايش به اسلام است.(بقره، آیات 74 و 75)
  14. مانع تابش نور الهی: قساوت، مانع تابش نور الهى بر قلبهاست.(زمر، آیه 22)
  15. مانع تسلیم در برابر حق: قساوت قلب، مانع تسليم شدن در برابر خداوند و پذيرش دين او است.(همان)
  16. مانع تعقل: قساوت قلب، مانع تعقّل و اثرپذيرى از آيات و معجزات الهى است.(بقره، آیات 73 و 74)
  17. مانع خشیت: قساوت قلب، مانع خوف و خشيت دل از خدا است.(بقره، آیه 74)
  18. مانع درک معارف الهی: نفوذناپذيرى قلبهاى بنى اسرائيل، مانع فهم عميق و درك معارف الهى است.(بقره، آیات 67 تا 74)
  19. مانع پذیرش موعظه: قساوت قلب، موجب اثرناپذيرى از تذكّرات و مواعظ حق و پندهای نیک است.(انعام، آیات 43 و44)
  20. مانع عدم اجابت دعا: امام صادق(ع) می فرماید: إن الله عزوجل لا يستجيب دعاء بظهر قلب قاس؛ خداوند عز و جل دعای سنگدل را اجابت نکند.(مستدرک، ج 8، ص 96)
  21. نفوذ شیطان: قساوت قلب و سنگدلی، زمينه فريبكارى و نفوذ شيطان در دلها خواهد بود.(انعام، آیه 43؛ حج، آیه 53)
  22. کاهش بارندگی و قطع آن: از جمله گناهانی که موجب می شود تا آسمان از بارش باز ماند، قساوت قلب نسبت به اهل نیاز و فقر است. در ورایت است: والذنوب التي تحبس غيث السماء…وقساوة القلوب على أهل الفقر والفاقة.(مستدرک ، ج 8، ص 96)

روایات دیگری در کتب اخبار از جمله مستدرک آمده است که برخی از آن ها عبارتند از: عن الصادق جعفر بن محمد (عليهما السلام)، أنه قال: ” إن الله تبارك وتعالى جعل الرحمة في قلوب رحماء خلقه، فاطلبوا الحوائج منهم ولا تطلبوها من القاسية قلوبهم، فإن الله تبارك وتعالى أحل غضبه بهم “. [ 13620 ] 13 القطب الراوندي في لب اللباب قال: قال عيسى بن مريم: قسوة القلب من جفوة العيون، وجفوة العيون من كثرة الذنوب، وكثرة الذنوب من حب الدنيا، وحب الدنيا رأس كل خطيئة. [ 13621 ] 14 الآمدي في الغرر: عن أمير المؤمنين (عليه السلام)، أنه قال: ” ضادوا القسوة بالرقة “. وقال: ” من أعظم الشقاوة القساوة “

راهکارهای درمان قساوت قلب

مهمترین راه های درمان قساوت قلب عبارتند از:

1 . ذکر خدا و یاد خدا: زیرا خود قرآن ذکر خدا را باعث آرامش قلب ها می داند. از جمله ذکرهای مهم در جلای قلب که در بر طرف کردن قساوت خیلی موثر است ذکر استغفار ( استغفرالله ربی و اتوب و الیه ) 2 ـ ذکر لا اله الا الله 3 ـ و صلوات بر محمد و آل محمد است.(محمدي ري شهري ، گزيده ميزان الحکمه ، مبحث قلب و دل ، ص 654)

2 . دوری از گناه : زیرا قساوت دل مربوط به گناه است پس اول باید توبه کرد و هر روز با خدا عهد بست که گناه نکنیم و اگر مرتکب آن شده حتما و فوراً توبه کرده و عزم بر ترک گناه داشته باشیم و در این مورد توصیه می شود حتما مناجات تائبین از مناجات خمسه عشر از امام سجاد (ع) که در مفاتیح آمده را غفلت نکنیم و به قرائت و تدبر در آن بپردازیم. (همان ، صص 656 ـ 655)

3 ـ یاد مرگ : که باعث می شود دل انسان جلا پیدا کرده و غفلت را از بین می برد که علی (ع) می فرماید : رسول خدا ( ص) سفارش می کرد به اصحابشان به این که یاد مرگ باشید زیرا یاد مرگ شکننده ی لذات نفسانی و مانع از میل های حیوانی است.( همان ، صص 657 ـ 656)

4 .ـ مطالعه احادیث ائمه هدی : مطالعه این کتب و احادیث تاثیر فوق العاده دارد و امام باقر (ع) فرموده است : ان حدیثنا یحیی القلوب ؛ احادیث ما قلب را زنده می کند.( همان ، صص 658 ـ 657)

5 . مهربانی با مستمندان و ایتام : روایت است شخصی به رسول خدا (ص) از قساوت دلش شکایت کرد ، رسول خدا (ص) فرمود : هر گاه بخواهی دلت نرم شود پس اطعام کن مسکین را و دست بر سر یتیم بکش .(همان)

امام صادق(ع) از اجدادش از پیامبر(ص) نقل می کند که پیامبر (ص) فرمود: قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): أربعة من علامة الشقاء: جمود العينين، وقسوة القلب، وشدة الحرص في طلب الدنيا، والاصرار على الذنب؛ چهار چیز نشانه شقاوت و بدبختی است: جمود چشمان، قساوت قلب و شدت حرص در طلب دنیا و اصرار و پافشاری بر گناه.(مستدرک الوسایل، ج 12، ص 94، حدیث 13612)

امام صادق(ع) هم چنین از امیرمومنان (ع) روایت می کند که ایشان فرمود: من يأمل أن يعيش غدا، فإنه يأمل أن يعيش أبدا، ومن يأمل أن يعيش أبدا، يقسو قلبه ويرغب في دنياه؛ هر کسی آرزو دارد فردا زنده بماند چون دوست دارد تا ابد زنده باشد و کسی که چنین آرزویی دارد دچار قساوت قلب و گرایش به دنیا می شود.( مستدرک الوسایل، ج 12، ص 94، حدیث 13613)

از پیامبر(ص) روایت شده که فرمود: ” اذيبوا طعامكم بذكر الله والصلاة، ولا تناموا عليها فتقسو قلوبكم؛ خوراکی را با یاد خدا و نماز ذوب کنید و پس از غذا نخوابید که موجب قساوت قلب می شود.( مستدرک الوسایل، ج 12، ص 94، حدیث 13614)

آن حضرت(ص) هم چنین فرمود: ” من كثر طعمه، سقم بدنه، وقسا قلبه ؛ هر کسی پرخوری کند بدنش بیمار و قلبش به قساوت دچار می شود.(همان)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا