عدالت در روابط اجتماعي
بحث از عدالت و جوانب آن از مباحثي است که در قرآن کريم و سيره ائمه معصومين(ع) تأکيد بسياري بر آن شده تا جايي که اين مسئله در نگاه قرآني به اصليترين رکن اجتماعي اسلام بدل گشته است. جالب آن که اين موضوع در نگاه بعضي از دينانديشان تنها به مسئله اقتصادي محدود ميماند درحالي که عدالت به گستره تمام روابط فردي و اجتماعي انسان موضوعيت دارد چه نسبت به خود چه نسبت به ديگران و چه در اقتصاد و سياست و فرهنگ و مسائل خانوادگي و… اما به نظر ميرسد برجستهترين وجه آن ازنظر تقدم زماني براي جامعهسازي قرآني عدالت اقتصادي است که زمينه و بستر برپايي عدالت در عرصههاي ديگر است.
قرآن کريم در باب عدالت، امر به آن را از جانب خدا معرفي کرده و ميفرمايد «انالله يأمر بالعدل» (نحل، 90)- خداوند به اجراي عدالت فرمان ميدهد- و در جاي ديگري ميفرمايد «اعدلوا هو اقرب للتقوي» (مائده، 8)- به عدالت رفتار کنيد که آن نزديکترين راه رسيدن به تقوي است… از نصوص قرآني در اينباره ميتوان اين نکته را برداشت کرد که خدا خود در همه مواضع عادل است و به عدالت نيز در همه موضوعات و جوانب آن امر کرده است.
در روابط اجتماعي نيز اين اصل براساس نگاه ديني بايد در جامعه وجود داشته باشد در روايات و سيره ائمه طاهرين(ع) نيز اين نگاه به طريق و با راهکار عيني آن توصيه و ترويج شده است پيامبراکرم(ص) در اينباره ميفرمايند: «اي علي! آن چه براي خود نميپسندي براي ديگران مپسند و آن چه براي خود دوست داري براي برادر و دوست خود دوست بدار؛ تا به عدالت رفتار کرده باشي… و ساکنان آسمانها تو را دوست داشته باشند، و دلهاي ساکنان زمين جاي محبت تو باشد» (الحياه ج9 ص791، تحفالعقول، ص14).
توجه به نکته در روايت فوق بسيار مهم و راهگشاست به اين معنا که بهطور طبيعي اگر انسان معيار رفتار خود را طوري تنظيم کند که همان گونه که دوست دارد با او رفتار شود با ديگران رفتار کند به طرز گستردهاي اعمال و رفتار اجتماعي انسان تغيير خواهد کرد مثلاً همان گونه که دوست دارد ظلم نبيند پس خود نبايد ظلم بکند يا همان گونه که از تحقير خود توسط ديگران تبري ميجويد ديگران را نيز نبايد تحقير بکند و…
در روايتي از امام صادق(ع) اينگونه نقل شده است که: «برادران و دوستان- در ميان خود- به سه چيز نياز دارند؛ اگر آنها را به کار بستند (برادري پايدار خواهد بود) وگرنه از يکديگر جدا خواهند شد و نسبت به هم کينه خواهند ورزيد، يعني 1- در حق هم انصاف دادن 2- باهم مهربان بودن 3- ريشه حسادت را کندن» (تحفالعقول 238)
همچنين در روايت ديگري از امام سجاد(ع) آمده است: «اي محمدبن مسلم! مسلمانان را هم چون خانواده خود بدان، يعني: بزرگشان را پدر خود فرض کن و کوچکشان را فرزند خود و همسال خود را برادر! (در اين صورت) آيا به کدام يک از اينان دوستداري ستم کني؟ و کدام يک را دوست داري طرف دعوا قرار دهي؟ و کداميک را دوست داري راز نهانش را آشکار سازي (و آبروي او را بريزي)…» (الحياه، ج9، ص796)
از اينگونه روايات ميتوان نتيجه گرفت که «از خود انگاشتن» ديگران در جامعه، اصلي اساسي و رکني بنيادين در روابط اجتماعي از نگاه اسلام است که هم از لحاظ رواني باعث پيوند روحي و محبتي بين اعضا و افراد جامعه خواهد شد و هم از لحاظ اجتماعي وحدت و انسجام اجتماعي را درپي خواهد داشت که در آن جامعه به تبع اين اصل، از ظلم و تحقير تا تهمت و پردهدري و بيآبرو کردن ديگران خبري نخواهد بود چه آن که اين اصل رضاي خداوند از خلق خود را نيز همراه دارد.