اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

خوف و رجا از خدا از نظر قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از مهم ترین آموزه های قرآنی در فلسفه و سبک زندگی، اعتدال فکری و رفتاری در ساختار «خوف و رجا» است؛ زیرا نظر آموزه های وحیانی قرآن، خدای سبحان دارای دو دسته صفات جلالی و جمالی است که شناخت و توجه به آنها می بایست در همه ابعاد زندگی بشر خودنمایی کند؛ زیرا توجه به یک دسته و غفلت از دسته دیگر، یا موجب جرأت و تجری می شود یا موجب یأس و نومیدی؛ زیرا توجه فقط به صفات و اسماء اکرامی و جمالی، موجب می شود تا انسان از عظمت جلال او غافل شود و در دام چیزی گرفتار آید که از آن به «اسلام رحمانی» یاد می شود و به انسان اجازه می دهد تا از عوامل و اسباب خشم و غضب الهی غافل شود؛ چنان که توجه فقط به صفات و اسماء جلالی موجب غفلت از اسماء و صفات اکرامی می شود، و انسان را به یاس و نومیدی می کشاند. بر همین اساس، اصل اساسی در آموزه های وحیانی، ایجاد تعادل در افکار و رفتار انسانی است تا به هر دو صفات و اسمای الهی توجه و اهتمام شود.

صفات جلالی و جمالی خدا از نظر قرآن

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، بهترین حالتی که انسان می تواند در آن قرار گیرد و به کمالات بایسته و شایسته برسد و در جایگاه خلیفه الله به عنوان مظهر ربوبیت الهی عمل کند، ایجاد تعادل میان خوف و رجا است. به این معنا که میان صفات و اسمای جلالی و جمال خدا خود را در شرایطی قرار دهد که همزمان عالمانه از خدا بترسد و عاشقانه و محبانه به سوی خدا برود و به دامن رحمانیت رحیمی او بیاویزد.

از نظر قرآن، خدا دارای مجموعه ای از صفات و اسماء است که در واژه «الله» همه آنها جمع شده است؛ به این معنا که اگر برای خدا صد یا هزار اسم و صفت قائل باشیم، اسم الله در برگیرنده همه آن اسماء و صفات الهی است؛ از همین روست که در فرهنگ قرآنی اسم الله به عنوان اسم جامع و اسم اعظم مطرح است که همه صفات الهی را در بردارد.

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، صفات الهی به دو دسته اصلی صفات جلالی و صفات جمالی یا همان اکرامی تقسیم می شود؛ چنان که خدا می فرماید: تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ ؛ مبارک و خجسته باد نام پروردگارت که صاحب جلال و اکرام است.(الرحمن، آیه ۷۸)

از نظر آموزه های قرآنی، همه هستی تجلیات انوار صفات الهی هستند.(نور، آیه 35) از همین روست که از این تجلیات انوار صفات الهی به عنوان آیات تکوینی و خلقی الهی یاد می شود(بقره، آیه 164؛ انعام، آیه 99؛ روم، آیات 21 تا 24؛ نحل، آیه 79)؛ چنان که از همین تجلیات و مظاهر اسماء و صفات الهی به عنوان «وجه الله» یا می شود؛ زیرا جهتی است که انسان به آن می تواند خدا را ببیند و بیابد و نسبت به آن شناخت یابد و بدان بگرود و گرایش پیدا کند.

البته از آن جایی که انسان به تنهایی دارای همه صفات و اسمای الهی است تا شایستگی خلافت الهی را بیابد(بقره، آیات 30 و31) می توان از آن به وجه الله یاد کرد به شرطی که این اسماء و صفات الهی را همانند پیامبران (ع) با عبودیت و عمل مبتنی بر هدایت های فطری و تشریعی اظهار کرده باشند و در مقام «وجیه» وجه الله شوند؛ چنان که حضرت عیسی بن مریم(ع) به عنوان « الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ»(آل عمران، آیه 45) و نیز حضرت موسی(ع) از پیامبران اولوالعزم، به عنوان « وَكَانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهًا»(احزاب، آیه 69) معرفی شده اند.

از نظر قرآن، همه چیز در هستی اینک هالک و فانی است؛ مگر همان وجه الله که جهت تجلیات انوار صفات الهی است؛ خدا به صراحت در این باره می فرماید: كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ؛ هر چیزی بر روی زمین هم اینک فانی است، و وجه پروردگارت که صاحب جلال و اکرام است، باقی می ماند.(الرحمن، آیات 26 و۲۷)

بنابراین، همه هستی همان وجه الله و آیت الله و بازتابی از ظهور اسماء و صفات جلالی و جمالی خدا است. جلال در لغت به معنای بزرگی قدر و منزلت و عظمت و کبریاست. جلالت، به معنای بزرگی قدر و جلال، بر نهایت بزرگی قدر و منزلت است؛ همچنین گفته شده است که جلال کاربرد سلبی دارد، زیرا خدا بزرگ‌تر از آن است که بتوان او را با حواس ادراک کرد یا به او احاطه یافت. اسم‌های جلالی خدا عبارتند: الملک، القدوس، المهیمن، العزیز، الجبّار، المتکبر، العلی، العظیم، الباطن، الکبیر، الجلیل، المتین، الصمد، المتعال، الغنی، ذوالجلال، الرقیب، القهار، القاهر، المقتدر، القوی، الحسیب، القابض، المذلّ، الحکم، العدل، الممیت، المنتقم، المقسط، المانع، الضارّ.

اما اصطلاح، جمال که به معنای حُسن و زيبايى بسيار است؛ در اصطلاح قرآنی به عنوان «اکرام» آمده است؛ این واژه از کرم به معنای کرامت است که تجلی آن را می توان در عفو الهی و در انسان در ایثارگری یافت که اوج تقوای الهی است؛ چنان که خدا می فرماید: إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ؛ کریم ترین شما با تقواترین شماست.(حجرات، آیه 13) اسم‌های اکرامی و جمالی عبارتند: الرّب، السّلام، المؤمن، الظاهر، المجید، النور، الحی، الرحمن، الرحیم، الکریم، الغفار، الغفور، الودود، الرؤوف، الحلیم، البرّ، الصبور، الواسع، الخالق، المصوّر، الرزّاق، الوهّاب، الفتّاح، الباسط، المعزّ، اللطیف، المعید، المحیی، الولی، التوّاب، الجامع، النافع، الهادی، و البدیع.(نگاه کنید: مجمع البحرین، ذیل «جلل»؛ فیروزآبادی، بصائر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز، ج ۲، ص۳۸۵؛ المفردات في غريب القرآن،  ج۱، ص۲۰۲؛ الرحمن، آیات ۲۷و ۷۸؛ الکمالات الالهیة فی الصفات المحمدیة، ص۴۷ـ۵۱؛ الانسان الکامل فی معرفة الاواخر و الاوائل، ج ۱، ص۹۲)

تعادل میان خوف و رجا از نظر قرآن

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان کامل کسی است که بتواند میان خوف و رجا تعادل فطری خود را هم چنان حفظ کند؛ زیرا فطرت و جبلت و سرشت انسانی، به گونه ای آفریده شده که این تعادل و اعتدال و استواء را دارا است؛ یعنی همان طوری که نسبت به خدای جلالی خشیت و خوف عالمانه دارد، نسبت به خدای اکرامی و جلالی گرایش ومیل عاشقانه و محبانه دارد. این گونه است که به آسانی میان اسماء و صفات جلالی و اکرامی و جمالی جمع می کند و رفتاری متعادل از خود بروز می دهد؛ چنان که پیامبر اکرم اعظم(ص) و امامان معصوم(ع) این گونه هستند.

خشیت عالمانه آنان موجب می شود تا در برابر خدا به تمام مانع خاضع و خاشع باشند و به خود جرأت تجری نسبت به خدا ندهند و به صراحت اعلام دارند: إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا؛ همانا به راستی که ما از پروردگار خودمان خوف داریم.(انسان، آیه 10) در حالی که در همان حال، در مقام نفس مطمئن، در مقام «رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً» (فجر، آیه 28) هیچ خوف نسبت به آینده و حزنی نسبت به گذشته ندارند(بقره، آیات 112 و 262 و 274 و 277؛ آل عمران، آیه 170)؛ زیرا اولیای الهی تحت ولایت کامل الهی قرار دارند و چون میان خوف و رجا، تعادل ایجاد کرده اند، نه جرات می ورزند و تجری می کنند و نه نومید می شود(یونس، آیه 62)؛ چرا که یأس و نومیدی از روح الله نشانه کفر است؛ وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ .(یوسف، آیه 87) و انسان قانط و نومید گرفتار گمراهی و ضلالت و خدانشناس است: قَالَ وَمَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ ؛ گفت: چه كسى جز گمراهان از رحمت پروردگارش نوميد مى ‏شود.(حجر، آیه ۵۶)

از نظر قرآن، اسوه های حسنه الهی که شامل پیامبر(ص) و معصومان(عع) از اولوا الامر هستند(احزاب، آیات 21 و 33 و نساء، آیه 59؛ آل عمران، آیه 61) کسانی هستند که اهل رجا هستند و با این همه اهل انابه و انقطاع به سوی خدا(روم، آیات 30 و31) و خوف و خشیت عالمانه بر آنان مسلط است.(انسان، آیه 10) چنان که خدا می فرماید: إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ؛ جز این نیست که عالمان از بندگانش از خدا خشیت و ترس عالمانه دارند.(فاطر، آیه 28)

امید به فضل و ترس از عدل

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، عدالت به معنای قرار دادن هر چیزی در موضع حقی است که خدا برای آن تقدیر کرده و قرار داده است. عدالت در عمل و رفتار به معنای مقابله به مثل است، یعنی در برابر بدی، بدی و در برابر نیکی، نیکی؛ چنان که خدا به صراحت می فرماید: فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ؛ پس کسی که به شما تعدی کرده به مثل آن چه تعدی کرده، بر او تعدی کنید.(بقره، آیه 194) هم چنین می فرماید: هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ؛ پاداش نیکی جز نیکی نیست.(الرحمن، آیه 60)

البته انسان اگر بخواهد با دیگران زندگی و معاشرت داشته باشد، نمی تواند تنها در ساختار عدالت به هدف انسانی خویش برسد؛ زیرا نیازهای عاطفی و روانی انسان با عدالت حقوقی و مقابله به مثلی حل نمی شود، بلکه لازم است تا انسان در سطح محاسن اخلاقی چون عفو و گذشت از خطا و گناه دیگران(بقره، آیه 237) و یا در سطح مکارم اخلاقی چون ایثارگری (انسان، آیات 8 و 9 ؛ حشر، آیه 9؛ فرقان، آیه 72) با دیگران تعامل داشته باشد. اصولا اسلام آمده است تا سطح روابط انسانی را از سطح عدالت و مقابله به مثل به سطح احسان و اکرام برساند؛ چنان که پیامبر(ص) می فرماید: إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ؛ جز برای اتمام مکارم اخلاقی برانگیخته و مبعوث نشده ام.( بحار الانوار، ج 68، ص 382؛ السنن الکبری، بیهقی، ج 10، ص 323)

از نظر قرآن، آن چه موجب شد تا انسان با هبوط در زمین از شقاوت ابدی در امان ماند، همان فضل الهی است که در قالب منّت ارسال رسولان و تعلیم و تزکیه(آل عمران، آیه 164) و هدایت تشریعی(بقره، آیه 38)، و تزکیه نفوس آدمی(نور، آیه 21) و مانند آنها بروز و ظهور یافته است. در حقیقت این فضل الهی است که انسان را نجات می دهد؛ زیرا اگر عدل الهی در حق انسان اجرا شود، کسی نجات نمی یابد؛ چنان که خدا می فرماید: وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛ و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود هرگز هيچ كس از شما پاك و تزکیه نمى ‏شد، ولى اين خداست كه هر كس را بخواهد پاك و تزکیه مى‏ گرداند و خداست كه شنواى داناست.(نور، آیه ۲۱)

و نیز می فرماید: وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَعْفُو عَنِ السَّيِّئَاتِ وَيَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ ؛ و اوست كسى كه توبه را از بندگان خود مى ‏پذيرد و از گناهان درمى‏ گذرد و آنچه مى ‏كنيد مى‏ داند.(شوری، آیه ۲۵) و نیز می فرماید: وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ ؛ و هر گونه مصيبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست و خدا از بسيارى درمى‏ گذرد.(شوری، آیه ۳۰)

پس از نظر قرآن، پذیرش توبه و عفو از بسیاری از زشتی ها و بدی های انسان همه به سبب همان تفضل الهی است که در آیه 21 سوره نور بیان شده است؛ زیرا اگر خدا به عدالت می گرفت، می بایست افراد را مجازات کند.

اصولا پذیرش توبه از سوی خدا یکی از بزرگترین تفضلات الهی به بندگان از مقام احسان و اکرام است؛ زیرا همین توبه موجب می شود تا انسان به گونه ای در پیشگاه خدا در آید که گویی گناه و خطایی نکرده است. در دعای روز یکشنبه آمده است: بِسْمِ اللهِ الَّذِی لا أَرْجُو اِلّا فَضْلَهُ وَ لا أَخْشَى اِلّا عَدْلَهُ وَ لا أَعْتَمِدُ اِلّا قَوْلَهُ وَ لا أُمْسِکُ اِلّا بِحَبْلِهِ بِکَ أَسْتَجِیرُ یَا ذَا الْعَفْوِ وَ الرِّضْوَانِ مِنَ الظُّلْمِ وَ الْعُدْوَانِ وَ مِنْ غِیَرِ الزَّمَانِ وَ تَوَاتُرِ الْأَحْزَانِ وَ طَوَارِقِ الْحَدَثَانِ وَ مِنِ انْقِضَاءِ الْمُدَّةِ قَبْلَ التَّأَهُّبِ وَ الْعُدَّةِ وَ إِیَّاکَ أَسْتَرْشِدُ لِمَا فِیهِ الصَّلاحُ وَ الْإِصْلاحُ وَ بِکَ أَسْتَعِینُ فِیمَا یَقْتَرِنُ بِهِ النَّجَاحُ وَ الْإِنْجَاحُ وَ إِیَّاکَ أَرْغَبُ فِی لِبَاسِ الْعَافِیَةِ وَ تَمَامِهَا وَ شُمُولِ السَّلامَةِ وَ دَوَامِهَا وَ أَعُوذُ بِکَ یَا رَبِّ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ وَ أَحْتَرِزُ بِسُلْطَانِکَ مِنْ جَوْرِ السَّلاطِینِ؛ به نام خدایى که جز به فضل و بخشش او امید نبستم، و جز از عدالت او نهراسم، و جز به سخن او اعتماد نمی‌کنم، و جز به ریسمانش چنگ نزنم، تنها به تو پناه می‌آورم اى خداى بخشایشگر مهربان از ستم و دشمنى، و مصائب روزگار و اندوه هاى پیاپى و پیش‏آمدهاى ناگوار دوران و از گذشت عمر پیش از مهیّا شدن‏ و توشه برداشتن و تنها از تو راهنمائى می‌جویم به سوى آنچه خیر و صلاح من در آن است و فقط از تو یارى می‌خواهم‏ در آنچه پیروزى و رستگارى با آن همراه است، و در پوشیدن لباس عافیت و کمال آن و فراگیرى سلامتى و دوام آن تنها به تو دل می‌بندم و به تو پناه می‌آورم اى پروردگار من از وسوسه ‏هاى شیاطین و به یارى سلطنت تو دورى می‌جویم از ستم پادشاهان.(مفاتیح الجنان، دعاهای روزهای هفته، دعای روز یکشنبه)

در حقیقت انسان اگر پناهگاهی بخواهد می بایست از جلال الهی به جمال خدا بگریزد؛ چنان که می بایست از فتنه هایی که انسان در طول زندگی با آن مواجه می شود و ابتلائات الهی به خدا پناه برد تا مقدرات را به گونه ای رقم زند که به توفیق الهی سربلند از آن بیرون آید؛ زیرا همه چیزهایی که انسان در طول زندگی با آن مواجه می شود و به سخنی دیگر به او می رسد و اصابت می کند، مقدرات الهی است.(عنکبوت، آیات 2 و 3؛ حدید، آیات 22 و23)

انسان هر عملی را که انجام می دهد می بایست به توفیق الهی باشد، و اگر توفیق الهی نباشد، همان طوری که نمی تواند از شرور و سیئات خلق و مخلوقات و شرور آنها در امان باشد(فلق، آیات 1 تا 5؛ ناس، آیات 1 تا 6) هم چنین نمی تواند جز به توفیق الهی به عمل عبادی بپردازد و کار صالح را انجام دهد؛ از همین روست که در آیات قرآنی آمده است که اگر بر کاری خیر عزم کردید، به خدا توکل و اعتماد کنید تا موفق باشید.(آل عمران، آیه 159)

بر همین اساس در آموزه های وحیانی به ما آموزش داده می شود تا برای قبولی اعمال از خدا بخواهیم تا به ما کمک کند و ما را از شرور گوناگون حفظ نماید؛ چنان که در دعای ماثور یکشنبه آمده است: فَتَقَبَّلْ مَا کَانَ مِنْ صَلاتِی وَ صَوْمِی وَ اجْعَلْ غَدِی وَ مَا بَعْدَهُ أَفْضَلَ مِنْ سَاعَتِی وَ یَوْمِی وَ أَعِزَّنِی فِی عَشِیرَتِی وَ قَوْمِی وَ احْفَظْنِی فِی یَقَظَتِی وَ نَوْمِی فَأَنْتَ اللهُ خَیْرٌ حَافِظا وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ؛ اللهُمَّ إِنِّی أَبْرَأُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِی هَذَا وَ مَا بَعْدَهُ مِنَ الْآحَادِ مِنَ الشِّرْکِ وَ الْإِلْحَادِ وَ أُخْلِصُ لَکَ دُعَائِی تَعَرُّضا لِلْإِجَابَةِ وَ أُقِیمُ عَلَى طَاعَتِکَ رَجَاءً لِلْإِثَابَةِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَیْرِ خَلْقِکَ الدَّاعِی إِلَى حَقِّکَ وَ أَعِزَّنِی بِعِزِّکَ الَّذِی لا یُضَامُ وَ احْفَظْنِی بِعَیْنِکَ الَّتِی لا تَنَامُ وَ اخْتِمْ بِالانْقِطَاعِ إِلَیْکَ أَمْرِی وَ بِالْمَغْفِرَةِ عُمْرِی إِنَّکَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُپس آنچه از نماز و روزه‏ام صورت گرفته پذیرا باش و فردا و روزهاى پس از آن مرا بهتر از این ساعت و امروزم قرار ده و مرا در بین خویشاوندان و بستگانم عزیز گردان، و در بیدارى و خواب نگهدارم باش، چرا که تویى خدا و بهترین نگهدار و تویى مهربان‏‌ترین مهربانان. خدایا من در امروزم و یکشنبه‏ هاى دیگر از شرک و بی دینى، به سوى تو بیزارى می‌جویم و دعایم را تنها براى تو خالص می‌کنم‏ تا در معرض اجابت قرار گیرد، و به امید پاداش تو بر طاعتت پایدارى می‌کنم، پس درود فرست بر بهترین آفریده ‏ات محمّد آن‏که دعوت‏ کننده مردم به حقانیّت تو بود و مرا عزیز گردان با عزّت ذلّت ناپذیر خود و به دیده بیخواب خودت حفظ کن، و کارم را با گسستن از همه خلق و پیوستن به تو و عمرم را با آمرزش خویش پایان بخش، همانا تویى بسیار آمرزنده و مهربان! (مفاتیح الجنان، دعاهای روزهای هفته، دعای روز یکشنبه)

در حقیقت امید واری به خدا در عین خوف از او می تواند انسان را به تعادلی برساند که جز از خدا به کسی دیگر تکیه نکند و همان طوری که به سوی خدا از خلق خدا فرار می کند(ذاریات، آیه 50)، به سوی خدا منقطع شود و تنها امیدش خدا باشد و از خلق خدا بریده گردد و بر اساس فطرت الهی خویش که همان رهایی از هر گونه شرک قولی، فعلی و خفی و آشکار است، تنها در صراط احدیت و واحدیت باشد.(روم، آیات 30 و 31)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا