اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیتاریخیمعارف قرآنیمقالات

آموزه های اخلاق اجتماعی امام حسن (ع)

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

انسانیت انسان به اخلاق فردی و اجتماعی اوست. اخلاق فردی فضایلی است که انسان برای تزکیه نفس و خودسازی کسب می کند و خود را بدان می آراید، اخلاق اجتماعی رفتارهای نیکی است که انسان در تعامل با دیگران در پیش می گیرد. آثار اخلاق فردی در رفتار اجتماعی نیز خودش را نشان می دهد. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های اخلاقی امام حسن(ع) به جنبه های اجتماعی اخلاق توجه داده که سبک زندگی اسلامی را می سازد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

تاثیرات متقابل اخلاق فردی و اجتماعی

اخلاق به معنای خلق و خو در واژه بار ارزشی ندارد؛ زیرا خلق و خو می تواند پسندیده یا ناپسند باشد؛ اما آن چه از اخلاق در کاربردهای عام و عمومی آن مراد و منظور است همان خلق و خوی پسندیده است. بنابراین، وقتی از اخلاق در کاربردهای مردم یا میان مردم سخن به میان می آید، همراه با ارزش گذاری مثبت است.

خلق و خو مثبت و منفی آن دو گونه است: فردی و اجتماعی. منظور از اخلاق فردی، اصولی است که صرف نظر از حیثیّت اجتماعی انسان، به بیان ارزش‌های اخلاقی او می‌پردازد. توکل و تفویض ، صبر یا جزع در طاعت و مصیبت و هنگام معصیت، یا شجاعت و ترس در برابر پیشامدها، هم چنین استقامت و تنبلی در راه رسیدن یک فرد به هدف خود، غفلت و توجه نسبت به آفریدگار جهان، شکر و کفران در برابر نعمتهای بی پایان خدا و مانند آن ها از اخلاق فردی به شمار می آید.

اخلاق اجتماعی خلق و خوی انسان در تعاملات اجتماعی است. غبطه، حسد، تواضع، تکبر، حسن ظن، عدالت، جور و ظلم، و عفت و حیا، جود و سخاوت، و مانند اینها همه از مسائلی است که فقط در اجتماع و برخورد انسان با دیگران، تحقق می یابد. البته به نظر می رسد که تمام اصول اخلاقی به شکلی با مناسبات اجتماعی انسان با دیگران ارتباط پیدا می کند و آثار آن را می توان در تعاملات با دیگران مشاهده کرد. صبر و جزع یا شجاعت و جبن و یا استقامت و ضعف و تنبلی و مانند آن ها آثارش در رفتار اجتماعی خود را نشان می دهد و تنها به حوزه فردی محدود نمی شود.

به عنوان نمونه زهد یک خلق ارزشی فردی است؛ زیرا چنان که امام حسن(ع) تبیین می کند، زهد، رغبت‌ به‌ تقوى‌ و بى‌ رغبتى‌ به‌ دنیاست.(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۷) ولی شکی نیست که انسان زاهد وقتی به دنیا بی رغبت است، دیگر به حقوق دیگران تجاوز نمی کند و حتی در مقام ایثار و از خودگذشتگی از حقوق مسلم خود نیز می گذرد؛ یا خساست یعنی بخل در حق خود یک امر ضد ارزشی در اخلاق فردی است، ولی شکی نیست که انسان خسیس در رفتار اجتماعی بخل خواهد ورزید؛ زیرا کسی که به خودش رحم نمی کند و خساست می ورزد در حق دیگران به طریقت اولویت بخل خواهد ورزید و رحم و مروتی نخواهد داشت؛ زیرا چنان که امام حسن می فرماید: بخل آن است که آنچه‌ در کف‌ دارى‌ شرف‌ بدانى، و آنچه‌ انفاق‌ کنى‌ تلف‌ شمارى(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۷)

این در حالی است که انسان کریم نفس به سبب همان کرامت به عنوان یک فضلیت فردی، نسبت به دیگران واکنش فراتر از احسان خواهد داشت و از خود گذشت و ایثارگری می کند ؛ زیرا کرم به تعبیر امام حسن(ع) آن است که انسان، بخشش‌ پیش‌ از خواهش‌ و اطعام‌ در قحطى‌ می کند.(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۷)

البته برخی از فضایل و ارزش های اخلاقی دارای دو جنبه فردی و اجتماعی هستند. امام حسن(ع) مجتبی(ع) در پاسخ معنا و مفهوم مروت می فرماید: مروت، همان حفظ دین‌ ، عزت‌ نفس‌ ، نرمش‌ ، احسان‌ ، پرداخت‌ حقوق‌ و اظ‌هار دوستى‌ نسبت‌ به‌ مردم است .(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۷)

به هر حال، فضایل اخلاق فردی دارای آثار اجتماعی است؛ همان طوری که اخلاق اجتماعی در اخلاق فردی تاثیر خواهد گذاشت و او را به انسانی دیگر تبدیل می کند و به کمالاتی می رساند که از راه دیگر قابل به دست آوردن نیست. از این روست که در اسلام بر اخلاق اجتماعی تاکید بسیاری شده است؛ زیرا رفتار اجتماعی هر چند که به سبب محدودیت ها و فشارهای اجتماعی اصلاح شود، در نهایت به عنوان خلق و خوی فرد در می آید و او را متحول می سازد.

اصلاح و تفسیر فضایل اخلاقی

یکی از کارهایی که امام حسن مجتبی(ع ) و دیگر پیشوایان معصوم(ع) انجام دادند، تفسیر یا بازتفسیر یا حتی اصلاح مفاهیمی است که فضایل اخلاقی با خود حمل می کنند. از آن جایی که هر کسی از یک فضلیت اخلاقی می تواند مفهومی را بگیرد که گاه حتی ضد مفهوم واقعی است، باید توجه داشت که مفهوم حقیقت یک فضلیت چیست؟

در زمانی که دشمنان بیرونی و درونی هماره در صدد آن هستند که حقایق را حذف یا مشتبه یا تحریف کنند، لازم است که حقایق به شکل درست و رسا تبیین و روشن شود. در طول تاریخ شیطنت هایی صورت می گرفت که به تحریف معنوی کتب الهی انجامید. بر اساس گزارش های قرآنی، کتب انجیل و تورات حتی توسط احبار و رهبان و علمای شرایع کلیمی و عیسوی تحریف شده است.(بقره، آیه 75؛ نساء، آیه 46؛ مائده، آیات 13 و 41)

همین تحریف در دوره اسلامی توسط منافقان و یهودیانی چون کعب الاحبار پس از خانه نشینی اجباری اهل بیت(ع) در دستگاه خلافتی سقیفه انجام گرفت. این گونه شد که مثلا صبر به معنای پذیرش ظلم و جور معنا شد، یا ولایت به معنای محبت صرف و مودت قلبی یا حتی زبانی تفسیر و معنا شد.

یکی از اقداماتی که اهل بیت(ع) به عنوان پیشوایان معصوم و خلفای الهی انجام دادند، مقابله با تحریف معنوی بود که شامل ارزش های اخلاقی نیز می شد. این گونه است که امام علی(ع) به تفسیر مفهومی و معنایی واژگان و اصطلاحات قرآنی و روایی از پیامبر(ص) پرداختند و گاه نیز با اصلاح مفهوم بر آن شدند تا حقیقت مفهوم قرآنی آشکار شود. نمونه های از تفسیر این ارزش ها در بخش قبل گذشت. تفسیری که آن حضرت از فضایل اخلاقی یا امور دیگر می دهد راهشگاست؛ زیرا انسان را در مسیر درستی قرار می دهد که آموزه های هدایتی قرآن بر آن است تا انسان در آن مسیر قرار گیرد.

آن حضرت (ع) در تفسیر بی نیازی می فرماید: رضایت‌ نفس‌ به‌ آنچه‌ برایش‌ قسمت‌ شده‌ ، هر چند کم‌ باشد.(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۸) یا در تفسیر فقر واقعی فرموده است: حرص‌ به‌ هر چیز.(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۸) در برابر شرافت واقعی را این گونه تفسیر می کند و می فرماید: موافقت‌ با دوستان‌ و حفظ همسایگان.(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۸) یا در باره پستى‌ و ناکسى‌ فرموده است: به‌ خود رسیدن‌ و بى‌اعتنایى‌ به‌ همسر .(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۸)

البته گاه آن حضرت(ع) تلاش می کند تا با بیان مصداقی روشن حقیقت فضلیت یا رذیلتی را بیان کند؛ زیرا شناخت این مصداق اتم و اکمل می تواند به شناخت مفهوم واقعی آنها کمک کند؛ چنان که در تفسیر پستی و ناکسی فرموده است.

این که گفته شد بخشی از تفسیرهای آن حضرت(ع) ناظر به بیان مصادیق است تا از راه آن با ملموس سازی معنای عمیق و ژرف زمینه و بستر فهم و درک توده های مردم از این ارزش ها و فضایل یا رذایل فراهم آید، مطلبی است که از تفسیرهای دیگر آن حضرت(ع) درباره یک فضلیت و یا رذیلت به دست می اید. به عنوان نمونه آن حضرت(ع) در تفسیر پستی وناکسی در جایی دیگر می فرماید: پستى‌ و ناکسى‌ این‌ است‌ که‌ شکر نعمت‌ نکنى‌ .(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۶)

در حقیقت آن حضرت (ع) این رذیلت اخلاقی با بیان سه مصداق خارجی، معنا و مفهومی دیگر می بخشد. پس 1. به خود رسیدن و خودپسندی، 2. بی اعتنایی به دیگران به ویژه همسر، 3. کفر نعمت و شکرگزاری نکردن، مصادیقی از حقیقت مفهوم پستی و ناکسی است.

وی هم چنین در تفسیر ترس می فرماید: دلیرى‌ بر دوست‌ و گریز از دشمن‌ .(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۷) و یا در تفسیر سفاهت فرموده است: به‌ پستى‌ گراییدن‌ و با گمراهان‌ نشستن‌ است‌ . (بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۵)

آن حضرت(ع) نه تنها به تفسیر مصداقی می پردازد بلکه گاه با بیان راه کارها بر آن است تا به شکل مفهوم واقعی را به اذهان نزدیک کند؛ مثلا آسودگی واقعی را به پناهندگی به خدا ، و ترس و بی یاوری را در دشمنی با خدا معرفی می کند(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۹) تا این گونه حقیقت آسودگی و ترس واقعی را تبیین نماید و مردم را به حقیقت ارجاع دهد که موجب آسودگی واقعی و ترس حقیقی است.

ایشان در جایی دیگر می فرماید: از خدا با زیادى‌ یاد او بر حذر باشید، و از خدا به‌ وسیله‌ تقوى‌ بترسید ، و با طاعت‌ خدا به‌ او نزدیک‌ شوید ، به‌ درستى‌ که‌ او نزدیک‌ است‌ و پاسخگو .(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۹) پس از نظر ایشان حذر از خدا با یاد او تحقق می یابد، ترس از خدا همان تقوا و پرهیزگاری است و راه تقرب به خدا با اطاعت است. پس ترس و تقرب و حذر معنای عمیق می یابد. در این صورت دیگر انسان از غیر خدا ترس و حذری نخواهد داشت و جز به خدا تقرب نمی جوید و تنها خدا را نزدیک ترین پاسخ گوی به نیازها و خواسته هایش می داند.

آن حضرت (ع) بر همین اساس، ریشه بسیاری از رفتارهای اجتماعی نیک و مثبت را در همین تفسیر واقعی و درست از امور و مسایل دانسته و مثلا می فرماید: بزرگى‌ کسانى‌ که‌ عظمت‌ خدا را دانستند این‌ است‌ که‌ تواضع‌ کنند ، و عزت‌ آنها که‌ جلال‌ خدا را شناختند این‌ است‌ که‌ برایش‌ زبونى‌ کنند ، و سلامت‌ آنها که‌ دانستند خدا چه‌ قدرتى‌ دارد این‌ است‌ که‌ به‌ او تسلیم‌ شوند.(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۲۹)

پس تواضع و زبونی و تسلیم در رفتار فردی و اجتماعی ریشه در شناخت مفهوم واقعی و کلیدی امور دارد؛ یعنی درک عظمت خدا، دگر عزت و جلال خدا یا درک قدرت خدا، مفاهیم و مصادیق واژگان و اصطلاحات اخلاقی را دگرگون و روش و سلوک انسان را در زندگی تحت تاثیر مستقیم خود قرار می دهد.

حال اگر کسی عظمت و عزت و قدرت را در اموری چون ثروت و منصب و ظلم و خشونت بداند، هم مفهوم اخلاقی آن تغییر خواهد کرد و هم رفتار اجتماعی اش تغییر خواهد.

اما وقتی تقوا را چنان که امام حسن (ع) تفسیر می کند، آثاری دارد که در زندگی اجتماعی خود را نشان می دهد. آن حضرت می فرماید: اى‌ بندگان‌ خدا ، از خدا بپرهیزید ، و بدانید که‌ هر کس‌ از خدا بپرهیزد ، خداوند او را به‌ خوبى‌ از فتنه‌ها و آزمایشها برآورد و در کارش‌ موفق‌ سازد و راه‌ حق‌ را برایش‌ آماده‌ کند .(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ ۲۳۴)

نمونه های از اخلاق اجتماعی

در این جا به برخی از اخلاق اجتماعی اشاره می شود تا با بهره گیری از این آموزه های بتوانیم سبک زندگی اسلامی را در زندگی خود داشته باشیم.

  1. شوخی کردن: انسان موجودی اجتماعی است. سرور و شادی نقش بسیاری در گرمی روابط و نیز آرامش روحی و روانی انسان دارد. در اسلام مزاح و شوخی تجویز داده است. حتی پیامبر(ص) و امیرمومنان (ع) با هم شوخی می کردند و داستان های بسیاری در این باره آمده است. اما این امر اجتماعی با همه آثار سازنده می بایست به شکل متعادل مورد استفاده قرار گیرد؛ زیرا اگر به درستی از آن استفاده نشود نه تنها موجب سرور و شادی نخواهد بود بلکه اثر معکوس خواهد داشت. در روایات برخی از آثار بد شوخی کردن بیان شده است که البته بیش تر مراد آن زیاده روی در آن است. به عنوان نمونه امام حسن مجتبی (ع) می فرماید: شوخى‌ کردن‌ حرمت‌ و احترام‌ را از بین‌ مى‌برد .(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۳)
  2. نیکوکاری: احسان و نیکوکاری یک فضلیت اجتماعی برای انسان است. اما این عمل می بایست نه تنها همراه با اخلاص و تقوا باشد بلکه زمانی تاثیر واقعی خواهد داشت که شخص مخلص و متقی باشد؛ به این معنا که این دو فضلیت فردی اخلاص و تقوا به یک ملکه ذاتی و منش و خوی هویتی شخص تبدیل شده باشد. از این روست که خداوند در آیه 27 سوره مائده به جای تقوا بر متقی تاکید می کند. اما اگر انسان مخلص و متقی نباشد، حتی کار نیکی را با اخلاص و تقوا در هنگام نیکی کردن انجام دهد، تاثیر خود را نخواهد گذاشت؛ زیرا فردی که مخلص و متقی نیست، در نهایت با منت گذاری یا مانند آن ، آن عمل نیک را تباه می سازد. از این روست که امام حسن مجتبی(ع) می فرماید: کار نیک‌ آن‌ است‌ که‌ در انجامش‌ درنگ‌ نشود ، و بعد از انجام‌ آن‌ منت‌ نگذارند .(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۵)
  3. اسلام و مسلمانی: مسلمانی به معنای تسلیم در برابر خداوند است. اسلام در قرآن به معنای پذیرش هدایت الهی از سوی خداوند است که از آدم(ع) تا خاتم(ص) در قالب شرایع و منهاج توسط پیامبران بیان شده است. البته از آن جایی که شریعت محمدی (ص) کامل ترین است، پذیرش آن به معنای پذیرش کامل اسلام است. از این روست که اسلام را با شریعت محمدی(ص) یکسان دانسته است.(مائده، آیات 3 و 48؛ شوری، آیه 13؛ آل عمران، آیات 19 و 85 ) اما شکی نیست که اسلام جنبه های متعددی دارد که شامل ارتباط انسان با خدا، با خود و با جامعه است. از آن جایی که خروجی ارتباط سالم و صحیح با خدا و خویشتن، ارتباط سالم و صحیح با مردم است، باید اسلام باطنی و درونی را در رفتار اجتماعی مسلمان مشاهده کرد. از این روست که امام حسن مجتبی(ع) می فرماید: و حق‌ همسایگى‌ را در باره‌ همسایه‌ات‌ مراعات‌ کن‌ تا مسلمان‌ باشى‌.(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۲) یعنی به نظر آن حضرت(ع) مهم ترین جلوه مسلمانی همان تعامل با دیگران به ویژه با همسایه است که هر روز با او برخورد و تعامل دارید.
  4. آن حضرت(ع) در جایی دیگر بر اساس همین مبنا که مسایل و امور باطنی را باید در رفتارها و امور ظاهری اشخاص دید و مثلا اگر کسی قلب سالم و پاک دارد و از حیا و عفت برخوردار است بی گمان دارای حجاب ظاهری و حیای و عفت رفتاری در قول و فعل است و هرگز کلامی زشت و رفتاری ناپسند نخواهد داشت، می فرماید: کسى‌ که‌ عقل‌ ندارد ادب‌ ندارد ، و کسى‌ که‌ همت‌ ندارد مروت‌ ندارد ، و کسى‌ که‌ دین‌ ندارد حیا ندارد . و خردمندى‌ موجب‌ معاشرت‌ نیکو با مردم‌ است‌ ، و به‌ وسیله‌ عقل‌ سعادت‌ هر دو عالم‌ به‌ دست‌ مى‌آید .(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۱) پس کسی که ادب ندارد بی خرد و سفیه است و یا دیگر عناوین اخلاقی که حقیقت خود را در رفتار اجتماعی نشان می دهد.
  5. عدالت: عدالت از نظر مفهومی بسیار وسیع و فراخ است ولی از نظر عمل و مصداقی بسیار تنگ و سخت است. اگر عدالت را قرار دادن هر چیزی در جای مناسب و حق خود بدانیم یا آن را اعطای حق هر صاحب حقی بشماریم، ولی بهترین شکل مصداقی و خروجی آن چیزی است که امام حسن(ع) بیان می کند. آن حضرت می فرماید: و آن چنان‌ با مردم‌ رفتار کن‌ که‌ دوست‌ دارى‌ با تو رفتار شود تا شخص‌ عادلى‌ باشى‌.(بحار الانوار ، ج‌ ۷۸ ، ص‌ ۱۱۲) در حقیقت اصولی چون مقابله به مثل در ساختار عدالت معنا می شود؛ اما اگر انسان بخواهد در امور بد و زشت با وی مقابله به مثل نشود باید خود از هر گونه کار زشت و بد در حق دیگران پرهیز کند. این گونه است که انسان بر اساس عدالت به سمت و سوی کار خیر و نیک می رود تا در حق او مقابله به مثل نشود. در حقیقت آن حضرت(ع) هم مفهوم عدالت را در مصداق عملی و عینی زندگی نشان می دهد و هم به انسان یاد آور می شود که باید نیکوکار و اهل خوبی و احسان و اکرام باشد تا در هنگام انجام عدالت گرفتار چیزی جز آن ها نشود.
  6. فتوت و جوانمردی: آن حضرت(ع) در تفسیر فتوت و جوانمردی می فرماید: و وفاى‌ به‌ عهد جوانمردى‌ است.(ترجمة‌ الامام‌ الحسن‌ ، ص‌ ۱۶۷) به نظر آن حضرت(ع) جوانمردی را باید در وفای به عهد دانست. پس کسی که عهد شکن است از فتوت بویی نبرده است. در آموزه های قرآنی وفا به عهد و عقود به عنوان یک مصداق از عدالت و تقوای عقلانی مطرح می شود،(مائده، آیه 2) و کسانی که عهد شکنی و بی وفایی دارند سرزنش می کند که به اصول اخلاقی ابتدایی پای بند نیستند و از تقوای عقلانی و الهامی سودی نبرده اند. اصولا فتوت به معنای جوانی و شادابی و طراوت است؛ این که آن حضرت(ع) وفا به عهد را به جوانی و شادابی ارتباط و پیوند می دهد بر این نکته تاکید می کند که شادابی و جوانی جامعه انسانی به وفای به عهد ارتباط دارد؛ زیرا اگر جامعه ای به این اصل اخلاقی پای بند نباشد، دچار پیری و خمود در ارتباطات حتی ارتباطات اقتصادی می شود. فقدان اعتماد در میان افراد جامعه – که بزرگ ترین سرمایه اجتماعی است- به معنای از دست رفتن سرمایه اجتماعی خواهدبود و جامعه ای که سرمایه ندارد دچار پیری و رکود و خمود می شود و انسان ها در آن از آرامش و آسایش بهره ای نخواهند برد؛ اما اگر وفای به عهد وجود داشته باشد، انسان ها به هم اعتماد کرده و جامعه شاداب و جوان و سرزنده خواهد شد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا