اجتماعیتاریخیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

سازشکاری در بدر و خیبر

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

شهروندان جامعه اسلامی را مومنان، سست ایمان ها، منافقان و اهل کتاب تشکیل می دهند. هر یک از آنان با توجه به حقوقی که برای آنان به عنوان شهروندان امت اسلام مطرح می باشد، مسئولیت هایی را دارند.

وضعیت امت و امام در برابر شهروندان مومنان واقعی روشن است؛ زیرا اینان در همه حال مطیع رهبری هستند و هیچ گاه حتی سرسوزنی خلاف اوامر رهبری و خداوند عمل نمی کنند و علی وار در کنار رهبری هستند؛ اما با سه گروه دیگر، مسایل کمی بغرنج تر است. در این میان دو گروه منافقان و سست ایمان،‌ شرایط سختی را برای امام و امت پدید می آورند؛‌ زیرا موضع گیری آنان همواره نسبت به اطاعت از رهبری کژدار و مریض است. این نوع عملکرد امام و امت را گاه در موقعیت های بسیار خطرناکی قرار می دهد.

در جنگ نرم و روانی دشمنان کافر علیه اسلام، نقش سه گروه اهل کتاب، سست ایمان ها و منافقان بسیار حساس و تاثیرگذار است. در این میان چنان که گفته شد، نقش سست ایمان و منافقان به عنوان بخش اصلی جامعه اسلامی، خطرناک تر از اهل کتاب است؛ زیرا دسترسی آنان به اطلاعات و حضور در مراکز قدرت، تصمیم گیری و تصمیم سازی می تواند امت و امام را به تحلیل نادرست سوق دهد و ضمن فرصت سوزی، زمینه تسلط و سلطه بیگانگان و دشمنان را بر جامعه اسلامی همواره سازد.

نویسنده با مراجعه به آموزه های قرآنی به نقش سست ایمان ها در تضعیف رو به جلوی حرکت اسلام و مسلمانان توجه داده و بر آن است تا با بازخوانی آیات قرآنی، تحلیل قرآن را در این زمینه به دست دهد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

جامعه اسلامی با امتی متنوع

ایمان دارای مراتب بسیاری است. از این روست که خداوند به اشکال مختلف از شدت و ضعف ایمان مسلمان سخن گفته است. گاه از ایمان ابتدایی ایشان به عنوان اسلام یاد می کند(حجرات، آیه 14) و گاه دیگر به آنان فرمان می دهد که ای مومنان ایمان بیاورید.(نساء، آیه 136)

خداوند خواهان افزایش ایمان مومنان می شود؛ زیرا هر چه ایمان مردمان افزایش یابد به معنای استقامت بیش تر در مسیری است که انتخاب کرده اند. از این روست که هر آیه ای که نازل می شود، برای مومنان موجبات افزایش ایمان و برای کافران افزایش تنفر و بیزاری از اسلام و ایمان است.(توبه، آیه 124 و آیات دیگر)

خداوند با فروفرستادن هر آیه ای بر آن است تا شناخت مومنان را نسبت به حقایق هستی افزایش دهد و راهکارهای آسان و بهتری را برای رسیدن به کمال در اختیار آنان قرار دهد.

در این میان نقش رهبری و سیره عملی آن حضرت برای افزایش ایمان و استقامت در راه بسیار مهم و اساسی است. از این روست که از رهبر جامعه اسلامی می خواهد تا خود به عنوان پیشگام در عرصه های پر خطر وارد شود و مومنان را در این عرصه ها یاری رساند و دستگیری کند.(هود، آیه 112) در برابر از مومنان نیز می خواهد با اطاعت و بهره گیری از نفوذ روحی و ایمانی رهبری ایشان را اسوه نیک خود در زندگی قرار دهند و همه حرکات و سکنات خویش را همانند یک نمازگزار با امام خویش هماهنگ کرده و در پس ایشان بروند و از او پیش نیافتند یا عقب نمانند که در هر دو صورت گمراه می شوند و در دام مصاید کفر و شیطان می افتند.(احزاب، آیه 21 و آیات دیگر)

خداوند به مومنان فرمان می دهد تا هر کاری را با توجه به سنت و سیره رهبری سامان دهند و اگر درباره کار و چیزی شک و تردید دارند، پیش از هر گونه اقدامی به رهبری مراجعه کنند.(نساء، آیه 59)

از نظر قرآن نشانه ایمان کامل و بندگی تمام، اطاعت از خدا و پیامبر(ص) و اولواالامر (ع) است. این افراد شیعیانی هستند که رهبری را در پیش خود قرار داده و گام در گام او می نهند تا کوچک ترین انحراف از خط مستقیم و راه راست ایشان نداشته باشند.

اما چنان که گفته شد در جامعه اسلامی،‌ با امتی مواجه هستیم که دارای مراتب متعدد و متنوعی در شدت و ضعف ایمان هستند. برخی از ایشان کافرانی هستند که جامه اسلام به تن کرده اند و در جرگه منافقان می باشند.(نساء، آیه 145) برخی دیگر، سست ایمان هایی هستند که گاه هم فکر و همراه منافقان و کافران و گاه دیگر با مومنان هستند. اینان همواره مانند پاندول از این سو به آن سو می روند و دارای نوسان فکری و رفتاری هستند و هیچ ثبات ندارند. اینان در ایمان و کفر در رفت و آمد هستند و از تعادل شخصیت و هویت برخوردار نمی باشند.(نساء، آیه 143)

در این میان کسانی از اهل کتاب نیز می باشند که به حکم اسلام و پیمان جزیه جزو شهروندان اسلام و امت به شمار می آیند،‌ ولی ایشان هرگاه احساس کنند که می توانند خود را از حاکمیت اسلام بیرون برند و مقاصد خویش را برآورده و زمام امور خود را به دست گیرند، از اقدام علیه امت و امام کوتاهی نمی کنند. در این میان از گروه های اهل کتاب از صابئین و مجوس و مسیحی و یهودی، گروه اخیر از همه خطرناک تر هستند.(حج، آیه 17؛ مائده، آیه 82) البته از آن جایی که اهل کتاب همانند کافران، با توجه به مرزبندی ها میان مسلمانان و اهل کتاب، برای امام و امت شناخته شده هستند، خطر ایشان نیز نسبت به دیگر گروه های شهروند در جامعه اسلامی بسیار کم تر است.

نقش مخرب منافقان و سست ایمان ها در جامعه اسلامی

چنان که گفته شد دو گروه منافقان و سست ایمان ها در جامعه اسلامی از همه خطرناک تر می باشند؛ زیرا منافقان همان کافرانی هستند که جامه اسلام به تن کرده اند و به عنوان شهروندان مومن و مسلمان جامعه شناخته می شوند. سست ایمان ها هر چند که اهل نفاق ظاهری نیستند ولی به سبب همان سستی و ضعف ایمان در فکر و عمل،‌ همانند منافقان می باشند و از جهتی بدتر از ایشان عمل می کنند؛ زیرا سست ایمان ها از ثبات شخصیت برخوردار نمی باشند و به سبب آن که از نوعی کمبود در قدرت تشخیص و شناخت برخوردار می باشند و از ساده لوحی و سفاهت رنج می برند، انسان های گاه متحجر می شوند که حتی در برابر پیامبران و امامان معصوم (ع) از رهبران جامعه اسلامی می ایستند و ایشان را به تحلیل نادرست و رفتار ناروا متهم می کنند.

منافقان دشمنان به ظاهر دانایی هستند که با زیرکی تمام جامه اسلام و ایمان به تن کرده اند تا ضمن بهره مندی از فواید و منافع شهروندی، کم ترین هزینه ها را بپردازند. هر چندکه از نظر خداوند و قرآن اینان در خسران و زیان عظیمی گرفتار هستند و شناخت و تحلیل نادرستی از حقیقت هستی و ایمان دارند، ولی از جهت زیرکی دنیوی از سست ایمان ها متمایز می باشند.

خداوند منافقان را انسان های بیمار دلی می داند که قدرت و قوت شناختی خود را از دست داده اند و گرفتار نوعی سفاهت می باشند و قلب های ایشان که مرکز فهم و ادراک و تحلیل حقایق است، دچار زنگارگرفتگی یا بیماری است. این بیماری گاه قلب ایشان می پوشاند و اجازه عبور حقایق نوری را نمی دهد تا بر قلب ایشان بتابد و گاه طبیعت آن دگرگونه شده و حقایق را وارونه به نمایش می گذارد و گاه ممهور و مختوم شده و هیچ حقیقت نوری بر آن نمی تابد؛ زیرا نفاق نیز همانند ایمان و تقوا دارای مراتب و درجاتی است.(بقره، آیات 8 تا 20 و آیات دیگر)

منافقان در جامعه اسلامی، در خدمت دشمنان اسلام، شیاطین انسی و جنی هستند و تحت ولایت شیطان می باشند و برای او کار می کنند. اینان به سبب آن که باطن و چهره واقعی خود را بروز نمی دهند و تنها می توان از طریق رفتارشناسی، باطن ایشان را شناخت و آنان را از مومنان واقعی امت اسلام متمایز ساخت، با حضور در مراکز قدرت و تصمیم گیری و تصمیم سازی، در خدمت به دشمنان و خیانت به امت قرار می گیرند و ضربات خطرناکی را به امت و امام وارد می سازند.

ریشه بسیاری از افکار باطل و اندیشه های نادرست و رفتارهای نابهنجار و ناروا در جامعه اسلامی، در نفاق نهفته است. استهزاء مومنان صادق،(بقره، آیه 14) تهمت و افترا به امت و امام در مسایل اخلاقی،‌ اخلاق جنسی، اقتصادی و نظامی و مانند آن، (نور، آیه 11؛ آل عمران، آیه 116) جوک سازی و لطیفه گویی درباره رهبری و سیاست ها‌ی کلان جامعه، شایعه پراکنی و حضور موثر و دایمی در میادین جنگ نرم و جنگ روانی از جمله شیوه ها و روش هایی است که ایشان برای تضعیف حاکمیت اسلام و نابودی امت و امام در پیش می گیرند.

منافقان هر چند که با زیرکی تمام خود را در لایه های مختلف جامعه اسلامی نهان و مخفی ساخته اند، ولی از طریق عملکرد آنان به ویژه درهنگامه فتنه و آزمون های سخت خود را رسوا می سازند. نوع تفکر و اندیشه ایشان را می توان از ارایه تحلیل ها و تبیین ها و توصیه های ایشان به دست آورد؛ زیرا به هر شکلی شده می کوشند تا تحلیل و تبیین نادرست ارایه داده و موقعیت مومنان را هلاکت بار و زیانبار نشان دهند و توصیه می کنند که امت دست از استقامت،‌ صبر و پایداری در برابر دشمنان بردارند و تسلیم کافران شوند تا امنیت یابند و از آسایش و آرامش بهره مند شوند. از این روست که خداوند به مومنان و امت و امام توصیه می کند تا با نگاه به توصیف ها و تحلیل ها و توصیه هایی ارایه شده از سوی منافقان، حقیقت نفاق ایشان را دریابند و ستون پنجم دشمنان را شناسایی و از مراکز تصمیم گیری و قدرت و نبرد بیرون کنند تا اجازه خیانت و جنگ روانی و شایعه پراکنی و سوء‌استفاده به ایشان داده نشود.(محمد، آیه 30)

در کنار این جریان خطرناک در جامعه اسلامی،‌ شماری سست ایمان هستند که خواسته و ناخواسته در خدمت به منافقان و دشمنان قرار می گیرند و آب به آسیاب دشمنان می ریزند و در بزنگاه های قدرت و سلطه و غلبه مومنان بر دشمنان،‌ در خدمت کافران و دشمنان در می آیند و قدرت و قوت مومنان را تحلیل می برند و موجبات تضعیف جبهه مومنان می شوند.

خداوند در آیات بسیاری از جمله در سوره محمد(ص) به این گروه از امت اسلام توجه کرده و افکار و رفتارهای آنان را تحلیل و تبیین می کند و به امت اسلام نسبت به ایشان هشدار می دهد تا مواظبت این همراهان نابخرد و ساده لوح و سست ایمان خویش باشند.

خداوند در آیات 51 و 52 سوره مائده، این مومنان سست ایمان را افرادی بیماردل معرفی می کند که راه ستمگری را در پیش گرفته و از هدایت واقعی باز مانده اند. اینان در همه عرصه ها با شک و تردید وارد می شوند. شک و تردید یک مولفه و عنصر اساسی در این گروه از امت اسلام است. از این روست که در هیچ کاری با یقین و قطع وارد نمی شوند و همین شک و تردید گام های ایشان را از استوار می اندازد و سست و ناتوان وارد می شوند و اگر در کاری وارد شوند استقامت نمی ورزند و صبر پیشه نمی گیرند. از این روست که با کوچک ترین هجوم و حمله دشمن جا را خالی می کنند و عقب نشینی کرده و میدان را به دشمنان واگذار می کنند.(انفال، آیه 49؛ احزاب، ایه 12؛ محمد، آیه 20؛ المیزان، ج 18، ص 239)

از ویژگی های این افراد این است که در پذیرش ولایت اهل کتاب از یهود و نصارا شتاب دارند و می کوشند تا سلطه ولایت ایشان را پذیرا شوند و جامعه و امت و امام را نیز بدان سو می کشانند و تشویق و ترغیب می کنند.(مائده، آیات 51 و 52)

خداوند در آیات سوره محمد(ص) گزارش می کند که سست ایمان ها در موقعیت های حساس و خطرناک به سبب همان شک و تردید دایمی و سست ایمانی و بیماردلی، با تحلیل های نادرست و توصیه های ناروا، جبهه اسلام را تضعیف می کنند و در اوج قدرت و برتری، زمینه عقب نشینی و شکست امت را فراهم می آورند.

این گونه است که در زمانی که دشمن اسلام زمین گیر شده و تسلط و پیروزی اسلام قطعی و یقینی است،‌ ایشان حتی از کشتن دشمن در میدان جنگ و حتی از اسیر گرفتن دشمنان در هنگامه نبرد خودداری می کنند و اجازه می دهند تا بگریزند و دوباره تجدید قوا کنند. اینان هنگامی که دشمن شکست خورده و می گریزد و یا عقب نشینی می کند از هر گونه تعرض خودداری می کند و در اوج قدرت خواهان صلح و سازش می شوند. در حالی که حتی بر اساس قوانین عقلانی و عقلایی میدان جنگ،‌ تا زمانی که دشمن در میدان در حال نبرد است می بایست او را کشت و زمانی که شکست خورده و در حال گریز است می بایست او را اسیر گرفت تا آتش جنگ فرو نشیند و دشمن تسلیم شود یا برای همیشه بگریزد و به خود اجازه حمله مجدد ندهد.(محمد، آیه 4)

از نظر قرآن، جامعه اسلامی می بایست خودی را از غیر خودی بشناسد؛ زیرا اگر این مرزبندی صورت نگیرد، همواره دشمنان دانا از منافقان و دوستان نادان از سست ایمان ها و بیمار دلان، بر مراکز تصمیم گیری و رهبری می نشیند و جامعه را با شک و تردید های دایمی خویش بیمار نگه داشته و اجازه رشد و بالندگی و شکوفایی نمی دهند. اصولا میدان های سخت مواجه با دشمنان چه در جنگ سخت و چه در جنگ نرم، یکی از ابزارهای شناسایی مومنان از منافقان و سست ایمان هاست. از این روست که خداوند فتنه ها و جنگ ها را میادین تشخیص دوست از دشمن، خودی از غیر خودی معرفی می کند و به امت و امام می فرماید تا از این طریقی که خداوند برای آنان مهیا ساخته است،‌ خودی از غیر خودی و مومن را از بیماردل بازشناسند؛ چرا که مومنان در هنگام فتنه ها به رهبری مراجعه می کنند و در پشت رهبری گام بر می دارند،‌ در حالی که سست ایمان ها و بیمار دلان و منافقان پشت رهبری را خالی می کنند و با شایعه پراکنی و توطئه و همراهی و همگامی با دشمنان و مراجعه به افکار و اراء و تحلیل و تبیین ها و توصیه های آنان، عمل می کنند.(محمد، ایات 4 و 31؛ نساء، آیات 59 و ؛60)

مومنان واقعی در هنگام فتنه و یا نبرد همراه رهبری می باشند و هرگز در تصمیم های وی شک و تردید روا نمی دارند و در ثابت قدم می کوشند تا اهداف رهبری را تحقق بخشند. این گونه است که همراهی با رهبری دم به دم بر هدایت و تقوای ایشان می افزاید و ایمان آنان را شدت می بخشد(محمد، آیات 7 و 17 و ایات دیگر) اما کسانی که بیماردل هستند نه تنها تردید را در دل خود دارند، بلکه آن را به امت و جامعه منتقل می کنند.(محمد، آیه 16 و آیات دیگر)

تحلیل ها و توصیه های نادرست و ناروای سست ایمان ها

در حالی که پیامبر(ص) در جنگ هایی بزرگی موفق بود و دشمنان را در بدر و احزاب شکست داده بود و امنیت را به ام القری جامعه اسلام یعنی مدینه بازگردانده بود، برخی از سست ایمان ها، این پیروزی ها را ندیده می گرفتند و با توجه به محاصره اقتصادی و نظامی شهر مدینه از سوی دشمنان پیرامونی، خواهان صلح با دشمنان می شوند.

تحلیل های نادرست ایشان از موقعیت دشمن و موقعیت ام القری اسلام مدینه النبی موجب شده بود تا توصیه های ناروایی را ارایه دهند و خواهان صلح و سازش با دشمنان شوند. آیات سوره محمد (ص) و سوره حشر نگاهی به تحلیل ها و توصیه های سست ایمان ها و رفتارهای خیانت بار ایشان دارد.

خداوند در آیات 20تا 30 سوره محمد (ص) به سست ایمان ها و تحلیل ها و توصیه های آنان توجه می دهد و سپس این تحلیل ها و توصیه ها را نادرست و ناروا می شمارد.

سست ایمان ها و بیماردلان بر این باورند که جنگ لازم نیست؛ زیرا جنگ جز فسادانگیزی در زمین و نسل کشی بشر و گسست روابط انسانی و زیرپا نهادن حقوق بشر و گسست روابط خانوادگی نیست. اینان با واژگانی زیبا و صورت نیکو، دفاع از امت اسلام را فسادانگیز و قطع صله رحم معرفی می کنند. (محمد، آیه 22) به نظر ایشان تصمیم به جنگ که از نظر خداوند در این مقطع امری معروف و پسندیده است؛(محمد، آیه 21) زیرا در دفاع از امت و مقدسات و مستضعفان و مظلومان می باشد،‌از نظر ایشان نه تنها معروف نیست بلکه امری ناپسند و فسادانگیز است که موجبات کشتار دوستان و خویشان و بستگان و انسان های بی گناه می شود.

خداوند این تحلیل بیماردلان و توصیه های آنان را در ترک دفاع و جنگ علیه دشمنان و متجاوزان را، تسویل شیطان می داند و می گوید که ایشان شیطان است که این گونه سخن ناروا و نادرستی را به عنوان تحلیل درست و توصیه روا، آراسته است.(محمد، آیه 25)

سست ایمان ها و بیمار دلان، هرگز مطیع محض و کامل رهبری نبوده و نیستند. اینان پیش از آن که به رهبری ایمان داشته باشند به خودشان ایمان دارند و تسویلات شیطان را تحلیل های علمی و عقلانی و عقلایی می دانند و تنها زمانی که تصمیم ها و توصیه های رهبری را در چارچوب تفکر و تحلیل ها و تبیین های خود می یابند بدان عمل می کند و اگر مخالف باشد آن را ترک می کنند و از اطاعت سرباز می زنند.(محمد، آیه 26)

در حالی که مومن واقعی هرگز از اطاعت از رهبری باز نمی ماند و حتی اگر خلاف فکر و تحلیل او باشد،‌ تحلیل و توصیه رهبری را مقدم می شمارد؛(احزاب،‌آیه 6) به ویژه آن که رهبری از مشاوران قوی و کارآمدی برخوردار می باشد که او را مشاوره می دهند ولی این بدان معنا نیست که رهبری می بایست مطیع مشاوران باشد،‌ بلکه تصمیم گیری نهایی با مراعات همه جوانب و تفکر در آراء‌و انظار مشاوران به عهده خود رهبری است.(آل عمران، آیه 159) زیرا اگر وحدت در تصمیم گیری نباشد جامعه دچار هرج و مرج می شود و این فکر عقلایی و عقلانی است که حتی ملکه سبا بدان توجه داشته و ملت او بر این اساس عمل می کردند.(نمل، آیات 33 و 34)

خداوند به مومنان هشدار می دهد که در هنگامی که در هر میدانی چیرگی با شماست نمی بایست فکر سازش و صلح داشته باشید و به تسویل شیاطین بخواهید از حقوق بشر دفاع کنید و از فساد در زمین و خونریزی پرهیز کنید؛ زیرا این وسوسه و تسویل و آرایه های شیاطین است تا شما از هدف صلح پایدار باز مانید و دوباره گرفتار هجوم دشمان شوید. هر کسی که بر خلاف تصیم رهبری در اوج قدرت و چیرگی و سلطه بخواهد سخن از صلح و سازش و گفت و گو بزند، کافر شده و در برابر راه خداوند سد بسته و موجبات سخت و ناراحتی رهبری را فراهم آورده و اعمال نیک و صالح خود را تباه نموده است(محمد، آیات 32 و 33)

از این روست که فرمان می دهد که در هرگز سستی نورزند و به صلح و سازش نخوانند در حالی که چیرگی و سلطه از برای آنان است.(محمد، آیه 35) البته هستند کسانی که در دام فریب شیاطین و تسویل و آرایه های آنان می افتند و گرفتار بازی و لعب و لهو آنان می شوند و در میدان آنان به خودی ها گل می زنند و ناخواسته و خواسته خیانت می کنند و تمام زحمات خود و دیگران را تباه می سازند.(محمد، آیات 36 و 37)

در جهان امروز که ام القری جهان اسلام مدینه ایران اسلامی شده است و همه کشورها پیرامونی همانند عصر پیامبر(ص)‌در اختیار کافران قرار گرفته است و سلطه صهیونیست مسیحی همه کشورهای پیرامونی را اشغال کرده و مسلمانان را خوار و ذلیل کرده است، برخی گمان می کنند که می بایست با سلطه گران متجاوز گفت و گو و سازش کنند؛‌در حالی که اکنون اسلام در ایران قوت و قدرت گرفته است و این مردمان همان قومی هستند که خداوند در آیه 38 سوره محمد(ص) وعده آمدن ایشان را داده است.

امت اسلام و رهبری در ایران می بایست اسرائیل و آمریکا را به عنوان سلطه گرانی که جامعه اسلامی را اشغال کرده بشناسند و علیه آنان به دفاع برخیزند. صلح با اشغالگران نادرست و تحلیل قوت و قدرت ایشان نادرست تر و توصیه به سازش گناه بزرگی است که خشم خدا و پیامبر(ص) را در بر دارد و ذلت و زبونی دنیا و آخرت را به ارمغان می آورد.(محمد، آیات 20 تا 37)

اکنون که برخلاف حکم خداوندی سلطه گران کافر و اهل کتاب و صهیونیست مسیحی همه جا را اشغال کرده است و عراق و افغانستان و فلسطین و پاکستان و آذربایجان و همه کشورهای مسلمان در شرق دور تا غرب آفریقا از آسیای میانه تا خاورمیانه را در اشغال دارد،‌ امت اسلام به رهبری رهبر فرزانه می بایست سلطه گران را تار و مار کند و سرزمین های اسلامی را آزاد و سپس به ازادسازی مستضعفان جهان و برقرار عدالت جهانی اقدام نماید.(نساء، آیه 141)

اکنون شوکت اسلام برگشته است و ام القرای اسلام در ایران هر چند که از همه طرف محاصره است ولی خبیریان را شکسته و منافقان را سرکوب کرده و فتنه را خاموش نموده است و اکنون می بایست به سوی فتح مکه برود و فلسطین و جهان اسلام را آزاد کند. پس پیش به سوی آزادی مکه و سرزمین های اسلامی به بیداری اسلامی فراگیر و رهبری فرزانه بزرگ اسلام.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا