منتگذاری؛ آفت کارهای نیک
مروری بر چیستی و پیامدهای منت نهادن
یکی از رفتارهای اجتماعی ناپسند، منتگذاری است. کسی دوست ندارد دیگری بر سرش منت بگذارد. از اینرو حتی گاهی از احسان دیگری روی بر میتاباند تا گرفتار منت نشود. نویسنده در مطلب حاضر نقض منتگذاری را در از میان رفتن آثار و برکات کارهای خیر و اعمال نیک بررسی کرده است.
معناشناسی منت
واژه منت در زبان فارسی از ریشه عربی واژه مضاعف «منن» گرفته شده است: من علی: مننت، یمن، امنن/ من، منا، فهو مان، و المفعول ممنون علیه. در زبان عربی برای این واژه معانی متضادی بیان شده و از همین رو آن را از کلمات اضداد به شمار آوردهاند.
از جمله معانی با بار مثبت و ارزشی میتوان به احسان، فضل، هبه و بخشش، قوت بخشیدن و مانند آنها اشاره کرد. اما معانی با بار منفی و ضد ارزشی یا حتی خنثای آن شامل نقص، قطع، تضعیف، سنگینی و مانند آنها میشود.
اکثر لغتشناسان معنای «قطع کردن و بریدن» را به عنوان معنای اصلی آن دانسته و گفتهاند که معانی دیگر ناظر به لوازم آن است و در حقیقت معنای مجازی کلمه است. برخی نیز گفتهاند که همه معانی، به شکلی، متضمن قطع کردن و بریدن است و این عنصر به عنوان مولفه اصلی دیگر معانی این واژه باید مورد ملاحظه قرار گیرد. (فراهیدی، خلیلبن احمد؛ کتاب العین، قم، هجرت، 1410ق، چاپ دوم، ج8، ص374، ابنمنظور، محمدبن مکرم؛ لسانالعرب، بیروت، دار صادر، 1414 ق، چاپ سوم، ج13، ص415 و مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360 ش، ج11، ص182.)
البته برخی معنای حقیقی کلمه را ثقل و سنگینی دانستهاند و گفتهاند که معانی دیگر ناظر به این نکته است و در حقیقت سنگینی، مولفهای است که در همه معانی دیگر تضمین شده است. از اینرو، به نعمت سنگین و احسان و فضل با ارزش، منت میگویند. به سخن دیگر، واژه «من» به سنگی گفته میشود که با آن چیزهای دیگر را وزن میکنند. سپس این واژه در نعمتهای سنگین و گرانبها و با ارزش به کار رفته است. (لسانالعرب، ج13، ص419-415 و راغب؛ مفردات، صص877-777.)
«منان» از اسمای حسنای الهی
چنانکه گفته شد این واژه از اضداد است. از اینرو، واژه منان به عنوان اسم که صیغه مبالغه از «من علی» است به دو معنا آمده است: 1- کثیر المن و تعدید النعمه و الفضل علی من أحسن الیه؛ بسیار بخشنده و احسانکننده به دیگران؛ 2- کثیر المن، الفخور علی من أعطی حتی یفسد عطاءه؛ کسی که به بخشش خویش فخر میفروشد و بخشش را این گونه به تباهی میکشاند.
از سوی دیگر المنان نامی از اسمای حسنی خداوندی است و معنای آن، چنانکه گفتهاند: العظیم الهبات، الوافر العطایا؛ یعنی کسی که بخششگر عظیم و عطایای فراوان است.
شکی نیست که کاربرد آن در خداوند تعالی به جهت بار ارزشی و مثبت واژه است؛ چراکه خداوند از هر گونه نقص و عیبی پاک و مبراست.
همچنین به نظر میرسد که بیشترین کاربرد این واژه در میان انسانها، ناظر به جهت منفی آن است که همان منتگذاری مصطلح خواهد بود که در ادامه بیان میشود.
مفهومشناسی و اصطلاحشناسی
آنچه بیان شد، معنای حقیقی و مجازی و معانی مستعمل این واژه در فرهنگ و ادبیات عرب است؛ اما در اصطلاحات قرآنی و اخلاقی معنی یا معانی برای آن بیان شده که با محل بحث ما ارتباط دارد.
علامه طبرسی در مجمع البیان ذیل آیه164 سوره آل عمران مینویسد: «من»: این واژه در اصل به معنای «قطع» است و به همین تناسب درمورد نعمت گران نیز بکار میرود؛ چراکه نعمت، انسان را از گزند نجات میبخشد. سپس ایشان ذیل آیه6 سوره مدثر نیز مینویسد: من: یاد نمودن از نعمت و موهبتی که به دیگری داده شده، بگونهای که باعث آزردگی خاطر گردد و ارزش و قداست کار را نابود سازد و منت نهادن به اسیر برای آزاد ساختن او، این است که بند اسارت و موجبات آن را از دست و پا و سر راه او بردارند.
از این عبارتهای شیخ طبرسی میتوان دو معنای مثبت و منفی برای منت به دست آورد.
باتوجه به آنچه بیان شد، میتوان گفت: منت در اصطلاح قرآنی، به حالت و رفتاری از شخص احسانکننده، اطلاق میشود که پس از احسان، بدان فخر فروخته و احسان خویش را به رخ احسان شونده میکشاند.
این فخر فروشی گاه گفتاری و گاه رفتاری است. مثلاً میگوید: این من بودم که چنین و چنان احسانی به تو کردم؛ و یا در مقام رفتار و عمل کاری میکند که بیانگر فخرفروشی و منتگذاری است.
بنابراین میتوان گفت که منتگذاری به دو شکل گفتاری و رفتاری در جامعه انسانی بروز میکند.
البته برخیها معنای دیگری برای منت قولی و فعلی بیان کردهاند تا منت مثبت را از منت منفی باز شناسانند. از اینرو «منت قولی» را به منتهای گفتاری و رفتاری انسان اطلاع میکنند که نعمت گیرنده و احسان شونده را مکدر و ناراحت میکند و احسان و بخشش ازنظر میافتد و بیارزش و بیاعتبار میشود؛ چنان که خود احسانکننده منتگذار از چشم و نظر میافتد. (طباطبائی؛ المیزان، قم، جامعه مدرسین، 1417ق، چاپ پنجم، ج20، ص82 و ج2، ص388.)
در مقابل، «منت فعلی» قرار دارد که همان نعمتهای الهی است که به افراد میشود بیآنکه خداوند فخری فروشد و موجبات تکدر و ناراحتی نعمت گیرنده شود. (مفردات، راغب، ص777) خداوند در آیه 37 سوره طه میفرماید: و لقد مننا علیک مره أخری؛ و بار دیگر هم در حق تو نیکی کرده بودیم. همچنین در سوره آل عمران میفرماید: «لقد من الله علی المؤمنین؛ خداوند بر مومنان منت نهاد و نعمت بزرگی بخشید.» (آل عمران، آیه 164؛ نگاه کنید: خسروی حسینی، سید غلامرضا؛ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، تهران، مرتضی، 1375 ش، چاپ دوم، ج4، ص255-253)
این منت خداوند به دیگران، از جنس احسان و نعمت است و بر همین اساس، یکی از اسماء حسنای الهی، «منان» به معنای بسیار اعطاکننده و نعمتدهنده است.
اگر انسانها نیز همین رویه الهی را در خود تجلی و ظهور دهند و متصف به این صفت حسنای الهی شوند، باید چنین منتگذاری فعلی را ستود و به آن به نگاه ارزشی نگریست.
اما در اصطلاح علمای اخلاق، منتگذاری به معنای این است که احسانکننده، احسان خویش را با قول یا فعل به رخ احسانشونده بکشد، فخر فروشد و او را به شکلی مورد سرزنش قرار داده و خوار و خفیف سازد.
به نظر می رسد که به جای منت فعلی مثبت، مانند آنچه خداوند نسبت به بندگان انجام میدهد، واژه «منتکردن» و به جای منت قولی منفی که از صفات رذیله و رفتار نابهنجار و ناپسند است، «منتگذاری» به کار رود، بهتر و گویاتر است.
نشانههای منتگذاری ضدارزشی و ضداخلاقی
برای منتگذاری ضدارزشی که در حوزه اخلاق مطرح میشود، میتوان نشانههایی را بیان کرد؛ زیرا منتگذاری یک حالت نفسانی است که در رفتار قولی و فعلی، خودش را نشان میدهد. مهمترین نشانههایی که میتوان به کمک آن منتگذاری را شناسایی کرد، عبارتند از: 1- انفاق آشکارا همراه با تبلیغ و خودنمایی؛ 2- بازگفتن آن در همهجا و همه حال، به مناسبت و غیرمناسبت، 3- توقع و انتظار پاداشهایی همانند سپاسگزاری خدمت، تعظیم و اطاعت؛ 4- رفتارهای همراه با فخرفروشی و تکبرآمیز و استکباری.
منتهای مثبت و منفی در آیات قرآن
واژه «منت» و مشتقات آن، 25 مرتبه در قرآن تکرار شده که 11 مورد از آن مربوط به منت خداوند بر بندگان بوده و 8 مورد از آن مربوط به منتهای بندگان و یا نهی بندگان از منتنهادن بر دیگران است.
چنانکه گفته شد، منتها اگر به معنای مطلق بخشش و احسان باشد بیآنکه گفتار و رفتار تحقیرگرانه همراه آن باشد، از مصادیق منتهای نیک و پسندیده است که خداوند به سبب همان به عنوان خداوند منان شناخته و معرفی میشود. و مومنان میبایست در مقام رنگ خدایی گرفتن و خدایی شدن (بقره، آیه 138) این صفت را در خود تجلی و فعلیت بخشند.
اما اگر منت به معنای بازگویی احسان و گفتار و رفتار تحقیرآمیز باشد، رذیلت اخلاقی و رفتاری زشت و نابهنجار است که باید از آن پرهیز کرد. از همین رو، یکی از صفات زشت انسانی که خداوند در قرآن کریم، آن را نکوهش کرده و مؤمنین را از ارتکاب آن نهی نموده، همان منتگذاری و اظهار و ابراز نعمت، پس از بخشش آن است؛ چرا که بروز این صفت قبیح در اعمال انسان، نشانگر وجود صفات خطرناک دیگری است که به عنوان ریشههای این صفت، مطرح گردیده و در صورت شیوع این صفت در رفتار انسان، اثرات بسیار زیانباری را به دنبال خواهد داشت که آگاهی از آنها موجب نجات از هلاکت است. (بقره، آیه 264. نگاه کنید: تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374ش، چاپ اول، ج 25، ص 215)
اهداف منتکردن خداوند
چنانکه بیان شد منتکردن با منتگذاری فرق دارد؛ زیرا منتکردن به معنای بخشش و احسان فعلی است؛ اما منتگذاری به احسانی گفته میشود که با تحقیر و تخفیف و تفاخر و مانند آن همراه است.
منتکردن همراه با بخشش و در راستای عزت و سربلندی انسان است، زیرا خداوند از هرگونه نقصی چون نیاز و عجز و ناتوانی و بخل و مانند آن مبرا است. پس بیمنتگذاری منت میکند و جز عزت و سربلندی انسانها را نمیخواهد. از همین رو بر مومنان منت کرد تا از تعلیمات و تزکیههای هدایتی و رهاییبخش الهی سود برند و پیامبر(ص) را با کتاب و حکمت و موعظه حسنه فرستاد: لقد منالله علیالمومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانون من قبل لفی ضلال مبین؛ به یقین، خدا بر مؤمنان منت کرد که پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت، تا آیات خود را بر ایشان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد، قطعا پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند. (آل عمران، آیه 164)
همچنین بر مستضعفان، منت کرد و آنان را وارثان در زمین قرار داد: و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فیالارض و نجعلهم ائمه و نجعلهمالوارثین؛ ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!» (قصص، آیه 5)
مراد از منت در این آیه شریفه، «منت فعلی خداوند» است که بندگان ضعیف خود را که در دستان ظالمان، خوار شدهاند، به قدرت رسانده و وارث ستمگران نماید. (تفسیر نمونه، ج 16، ص 16)
عوامل و آثار منتگذاری
اما چرا انسان کار نیک و عمل صالح خویش را با منتگذاری، تباه و به تعبیر قرآن قطع کرده و آثار و برکات آن را میبرد و اجازه نمیدهد تا آثار و برکات این احسان همانند باقیات صالحات و صدقات جاریه روان و جاری باشد و خود و دیگران از آثار این احسان و آثار آن سود برند؟
برخی از عوامل آن عبارتند از:
1. فخر فروشی: از مهمترین علل و عوامل منتگذاری انسانها همان فخرفروشی است. انسانها خواسته و ناخواسته میخواهند نشان دهند از دیگران سر هستند و از نظر مادی یا معنوی رشد یافته و به برتری دست یافتهاند. ولذا به دنبال فخرفروشی و تفاخر منتگذاری میکنند.
2. تحقیر: سرزنش و تحقیر افراد، یکی از دلایل منتگذاری و به رخ کشیدن احسان، در بین انسانهاست. فرعون به عنوان نماد قدرت استکباری از کسانی است که سالها احسان خویش به حضرت موسی(ع) را اینگونه به رخش میکشد و میگوید: «قال الم نربک فینا ولیدا و لبثت فینا من عمرک سنین؛ فرعون گفت: «آیا ما تو را در کودکی در میان خود پرورش ندادیم و سالهایی از زندگیات را در میان ما نبودی؟!
(شعراء، آیه 18) این سخنان فرعون مصر، در برابر حضرت موسی، نوعی استفهام انکاری است که برای تحقیر و خوارکردن موسی(ع)، با اشاره به احسانهای گذشته خود بیان میکند. (تفسیر المیزان، ج 15، ص 260 و 261)
اما آثار و پیامدهایی که برای منتگذاری در آیات و روایات بیان شده عبارتند از:
1. تضییع اخلاص: کار نیکی که با اخلاص انجام گرفته اگر با منتگذاری در آینده همراه شود موجب از میان رفتن اخلاص میشود.
2. عدم قبولی اعمال: از شرایط قبولی اعمال استمرار اخلاص و ملکه بودن تقوا است. خداوند در آیه 27 سوره مائده میفرماید: انما یتقبل الله من المتقین؛ خداوند تنها از متقین قبول میکند. این بدان معناست که اخلاص و تقوا هر چند شرط لازم صحت اعمال است، ولی شرط قبولی، مخلص بودن و متقی بودن است؛ پس اگر در این مورد یا در موارد دیگر کاری شود که متقی و مخلص بودن از دست برود، عمل نیک به سبب فقدان ملکه تقوا و اخلاص در فاعل نمره قبولی را نمیگیرد؛ هرچند که عمل، صحیح است. منتگذاری نشانهای از غیر مخلص و غیر متقی بودن است.
3. غرور و تکبر: منتگذاری نشانه غرور و تکبر است؛ زیرا انسان اگر فقیر هویتی است و خداوند غنی حمید (فاطر، آیه 15) دیگر معنایی ندارد که منتگذاری نسبت به نعمت و احسانی داشته باشد؛ زیرا همه آنچه دارد یا به دیگری میدهد از خداوند است و نگاه استقلالی به خود و احسان خود داشتن نشانهای از غرور و تکبر و استکبار است. شخص باید خداوند را شاکر باشد که میتواند منت کند نه منت گذارد، چرا که خداوند تفضل و توفیقی به او داده تا مجرای فیض الهی و ابزار و وسیلهای برای انعام و احسان خداوندی باشد.
4. تضییع و ابطال کار نیک: اظهار نمودن نعمت سابق و رخ کشیدن آن به صورت زبانی از نظر قرآن امری قبیح بوده و از آن نهی شده است؛ زیرا با این رفتار موجب تحقیر و شرمندگی طرف مقابل شده و ثواب آن را ضایع میکند.
خداوند میفرماید: «یا ایها الذین امنوا لاتبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی کالذی ینفق ماله رئاء الناس؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! بخششهای خود را با منت و آزار، باطل نسازید! همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق میکند.» (بقره، آیه 264) در این آیه انفاق با منت را به عمل ریائی تشبیه کرده که فاقد اخلاص است؛ لذا موجب بطلان عمل میشود. (مصطفوی، حسن، تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب، 1380 ش، چاپ اول، ج 3، ص 360 و 361)
حرمت منتگذاری در آیات و روایات
بر اساس آموزههای قرآنی، منتگذاری نه تنها از نظر اخلاقی زشت و ناپسند، بلکه از نظر فقهی حکم آن حرمت و گناه است. از این رو بصراحت در قرآن از این رفتار نهی شده است.
خداوند متعال در آیه 264 سوره بقره در مورد بخشش بیمنت فرموده است: ای کسانی که ایمان آوردهاید، همانند آن کس که اموال خود را از روی ریا و خودنمایی انفاق میکند و به خدا و روز قیامت ایمان ندارد، صدقههای خویش را با منت نهادن و آزار رسانیدن باطل مکنید، مثل آن، مثل سنگ صافی است که بر روی آن خاک نشسته باشد، بناگاه بارانی تند فرو بارد و آن سنگ را همچنان کشتناپذیر باقی گذارد. چنین کسان از آنچه کردهاند سودی نمیبرند، که خدا کافران را هدایت نمیکند.
در آیه 262 سوره بقره میفرماید: «الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله ثم لا یتبعون ما انفقوا منا و لا ادی لهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون؛کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، سپس در پی آنچه انفاق کردهاند، منت و آزاری روا نمیدارند، پاداش آنان برایشان نزد پروردگارشان (محفوظ) است و بیمی بر آنان نیست و اندهگین نمیشوند» و در آیه 6 سوره مدثر آمده است: «ولا تمنن تستکثر؛ و منت مگذار و فزونی مطلب» که امام صادق(ع) در تفسیر این آیه فرموده است: «کار نیکی را که برای خدا انجام میدهی هرگز زیاد مشمار.
رسول خدا(ص) میفرماید: خداوند تبارک و تعالی ناپسند شمرد بر من شش خصلت را و من این شش خصلت را بر فرزندان و پیروانم ناپسند شمردم یکی از اینها منت نهادن بعد از صدقه است (الکافی ج 4 ص 22)
امام صادق(ع) فرمود: المن یهدم الصنیعه؛ منت نهادن ارزش نیکیها را از بین میبرد. (الکافی ج 4 ص 22)
رسول خدا(ص) فرمود: کسی که کار نیکی برای برادر دینی خویش انجام دهد سپس بر او منت گذارد خداوند اجر و ثواب کارش را نابود میکند و بار و گناهش برایش میماند؛ سپس حضرت فرمود: خدای بزرگ میفرماید: منتگذار را از بهشت محروم کردم. (وسائل الشیعه ج 9 ص 452)