عرفانفلسفیمعارف قرآنی

راهكارهاى قرآن براى رسيدن به مقام تدبّر

قرآن كريم كتاب شگرف و بزرگى است. اين ويژگى به جهت آن است كه از سوى خداوند دانا و حكيم فرو فرستاده شده است. در عظمت و بزرگى آن همين بس كه خداوند در قرآن، گيرنده اش را به سنگينى و ثقالت آن هشدار مى دهد;

در حالى كه گيرنده آن كسى است كه در بُعد معرفتى و وجودى در عالى ترين مقام امكانى قرار دارد. خداوند در وصف قرآنى كه بر پيامبرش فرستاده است، مى فرمايد: بر تو گفتارى سنگين ثقيل القا مى كنيم.[1]بنابراين خواننده در زمان تلاوت قرآن بايد به اين مهم توجه داشته باشد كه قرآن كتابى هم چون ديگر كتاب ها و يا گفتارى همانند ديگر اقوال نيست و نمى توان با ميعارهاى معمولى آن را سنجيد و يا به سادگى از كنار عبارات، نكات و واژگان انتخابى و نيز جملات گزاره هاى آن گذشت.

از اين رو، توجه، تدبر و تفكر در واژگان، گزاره ها و مفاهيم قرآن از هر لحاظ شايسته بلكه امرى بايسته و ضرورى است.

قرآن خود به اين مسأله توجه مى دهد كه نمى توان قرآن را با كتاب ديگر حتى با كتاب هاى تورات و انجيل مقايسه كرد، بلكه در نصوص و متون آن دقت زيادى لازم است تا بتوان به مقام ادراك مفاهيم عالى و بلند آن نايل شد. از اين روست كه قرآن آداب معنوى و سلوك رفتارى خاص را براى خوانندگان و قرائت كنندگان خود بيان داشته است تا خواننده پس از تلاوت بتواند به اسرار و رازها و معارف بلند آن دست يابد و از اين خوان گسترده نعمت ابدى الهى، بهره كافى و وافى دريافت كند.

1. استعاذه در تلاوت قرآن

از جمله آدابى كه قرآن براى خواننده خود شرط مى كند و آن را در هنگام خواندن قرآن به عنوان يك امر شايسته بلكه بايسته بيان مى دارد، مسأله استعاذه و استعانت به خدا است. خداوند در قرآن درباره لزوم اين شرط مى فرمايد: «هنگام قرائت قرآن از گزند شيطان رانده شده به خدا پناه بر![2]» علت بيان اين شرط براى خواننده قرآن از آن جهت است كه انسان تا خود را از وسوسه هاى درون و بيرون و آشفتگى و پريشانى روحى و روانى و اضطراب و تشويش بيرونى نجات ندهد و تا ذهن خويش را از پيش داورى ها و كژ فهم هاى پيشين نرهاند نمى تواند از خوان نعمت قرآن بهره اى برد; زيرا شيطان با شيطنت خويش نمى گذارد تا انسان به ژرفاى مفاهيم قرآن دست يافته و آن را دستاويزى براى رهايى از ظلمت طبيعت خويش قرار دهد.

شگفت آن كه خداوند مسأله استعاذه به خدا را در هنگام تلاوت قرآن براى پيامبر(صلى الله عليه وآله) امرى واجب مى داند و در يك گزاره دستورى به او فرمان مى دهد كه مى بايست در هنگام تلاوت قرآن حتماً به خداوند پناه ببرد تا از شرّ شيطان در هنگام خوانش رهايى يابد، گرچه قرآن خود در ايستار ديگرى به صراحت بيان مى دارد كه پيامبر(صلى الله عليه وآله)از هر گونه وسوسه اى مصون است ; زيرا پيامبر(صلى الله عليه وآله) جزو مُخلَصانى است كه شيطان به هيچ وجه نمى تواند بدان محدوده نزديك شود.[3]

با اين همه قرآن به پيامبرش دستور مى دهد تا به جهت رهايى از وسوسه هاى شيطان به خدا پناه برد. اين دستور به پيامبر نه براى آن است كه شيطان در پيامبر وسوسه مى كند و پيامبر با استعاذه از آن رهايى مى يابد بلكه اين دستور نسبت به پيامبر به معناى دفع خطر وسوسه شيطان است; به اين معنا كه پيامبر با دژ استوار استعاذه يك ديوار دفاعى در برابر هر گونه احتمال وسوسه شيطانى مى كشد. اما نسبت به ديگران اين استعاذه صورت ديگرى پيدا مى كند. در حقيقت نسبت به ديگر افراد كه جزو مُخلَصان نيستند استعاذه در هنگام تلاوت به معناى رفع خطر وسوسه هاى شيطانى است كه در همه حال در دل و جان آدمى رسوخ دارد و انسان با استعاذه از اين خطر مى رهد.

البته استعاذه در همه حال و احوال امرى پسنديده است; زيرا شيطان رانده شده درگاه الهى سوگند ياد كرده است كه دل و جان انسان را بدزدد و آن جا را آشيانه خويش قرار دهد تا خدا از دل و ياد انسان بدر رود; وقتى انسان استعاذه مى كند شيطان را از جانش مى راند و خانه دل را براى ياد و ذكر خدا آماده مى سازد.

2. استعانت به خدا در تلاوت قرآن

انسان پس از استعاذه و تخليه و اعراض از رذايل درون و بيرون و دور كردن شيطان نفسانى و بيرونى بايد به تجليه[4] و تحليه[5] اقدام نمايد. از اين رو خداوند به پيامبر و ديگر خوانندگان قرآن دستور مى دهد كه در راستاى تسهيل جنبه ثبوتى به خداوند استعانت پيدا كنند و با نام پروردگار كه همه چيز را خلق كرد تلاوت را آغاز نمايند. بنابراين خواننده، هنگام قرائت قرآن مى بايست «بسم الله الرحمن الرحيم» را در همه مراتب آن توجه داشته باشد تا ياد خداوندى كه خلقت و آفرينش و پرورش آن به دست اوست، در جان و دلش رسوخ نمايد. اين تجلى و تحلى دل به نام و ياد خداوند زمينه و بسترى فراهم مى آورد تا قرآن در اعماق جان نفوذ كند و انسان به درك درست و فهم دقيق مفاهيم قرآن نايل شود.

3. كسب طهارت ظاهرى و باطنى

از ديگر آدابى كه قرآن براى خواننده ضرورى دانسته است طهارت ظاهر و باطن است. كسى كه به طهارت ظاهر و باطن خود دست نيابد نمى تواند به مفاهيم ژرف قرآن راه يابد. ارتباط ميان دو چيز نيازمند سنخيت و مناسبت است. از جمله راه هاى كسب سنخيت پس از تخليه، تحليه به طهارت جسمى و روحى است، تا انسان بتواند با كلام طاهر و پاك الهى ارتباط برقرار نمايد. خداوند در قرآن مى فرمايد كه تنها پاكان ظاهرى و باطنى را اين امكان فراهم است تا بتوانند به مفاهيم ژرف قرآن كه از آن به «كتاب مكنون» تعبير مى نمايد، دست يابند.]لاَّ يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ[[6] ولى كسانى كه به طهارت ظاهرى و باطنى خود اقدام نكنند نه تنها از قرآن بهره اى نمى برند بلكه از استماع و شنوايى آن نيز محروم مى شوند.

اما نسبت به كسانى كه طهارت ظاهر و باطن خود را رعايت كنند حجاب هايى را كه مانع از فهم و درك و شهود است برداشته مى شود. اين حجاب هاى مادى و معنوى نه تنها موجب مى شود كه انسان از درك قرآن ناتوان شود بلكه از خود نيز بيگانه گردد.[7] اين از خود بيگانگى موجب مى شود تا نه تنها از خداوند جهانيان بلكه از پروردگار خود نيز محروم گردند و پروردگار ايشان كه نقش پرورندگى و رشد و تكامل ايشان را به عهده دارد نيز از او محجوب گردد.[8]

4. سكوت و گوش سپردن در هنگام تلاوت

از آن چه گذشت دانسته مى شود كه براى رسيدن به مقام تدبر و تلاوت درست قرآن لازم است كه خواننده توان استماع خويش را به بركت طهارت افزايش دهد. خواننده اگر چنين كند به بركت طهارت، دلى آرام پيدا كرده و به استماع قرآن اقدام مىورزد. توان استماع و شنيدن آيات الهى همراه با سكوت و توجه، واژگان را به دل و جان خواننده رهنمون مى سازد. اين سكوت درونى و استماع باطنى نه تنها در هنگام خوانش ديگران لازم و ضرورى است بلكه در هنگام تلاوت خواننده نيز بايسته است. اين بايستگى از آن جاست كه بسيار اتفاق مى افتد انسانى خود مشغول خواندن قرآن است ولى هيچ گونه شنوايى و سكوتى نسبت به آن چه مى خواند ندارد; زيرا در دل او آشوبى بر پاست كه از شنيدن و سكوت او را ناتوان مى كند. سكوت درونى امرى است كه بسيار سخت و دشوار به دست مى آيد. بسيارى از كسانى كه به ظاهر ساكت و خاموش نشسته اند، در درون خويش آن چنان گرفتار گفتگو و سخن گفتن هستند كه اگر سخن مى گفتند ساكت تر مى نمودند; اين ولوله و همهمه درونى از اضطراب و تشويش درونى شخص حكايت دارد. خموشى واقعى هنگامى دست مى دهد كه انسان با تقويت طهارت باطن آموزش ها و تمرين هاى خاص، خود را به مقام سكوت و خاموشى برساند. در اين هنگام كه دل از گفتن و سخن باز ايستد، عقل به سخن مى آيد و ادراك و تفكر قوى مى گردد. به خلاف آنكه دل در همهمه و گفتگوى دايم با خويش باشد در آن هنگام گرفتار اضطراب و تشويش مى شود و قدرت تفكر و تعقل را از دست مى دهد و سخنان ياوه و بيهوده بر زبان مى آورد. از اين رو، نامربوط گويى بسيارى از انسان ها حكايت از ناآرامى باطن آنها دارد. قرآن خواننده عاقل و متفكر مى خواهد تا در آياتش تفكر و تدبر نمايد و اين نمى شود جز به سكوت جان. لازم است كه خواننده قرآن نيز مانند شنونده آن قرآن را به گوش جان نوش كند و در هنگام خواندن قرآن سكوت و انصات را پيشه خويش قرار دهد.[9] از اين رو، معناى ديگرى كه از انصات و سكوت و استماع در هنگام خوانش مى توان كرد اين است كه خواننده مى بايست خود را در هر حال شنونده بداند و خواننده واقعى را خداوند بداند. به اين معنا كه خواننده آيات خداوند است و او مى بايست گوش دهد. بنابراين خواننده ظاهرى قرآن بايد خود را مظهر متكلم و خواننده راستين آن يعنى خداوند بداند پس با سكوت و انصات درونى و استماع باطنى آيات را از زبان خواننده واقعى اش بشنود و ايمان و معرفت وى بدين طريق افزايش يابد.

5. تلاوت در شب و سحرگاهان

از نظر خود قرآن يكى ديگر از آداب معنوى تلاوت و تدبر اين است كه خواننده بايد در شب ها و سحرگاهان به خوانش قرآن اقدام نمايد; زيرا شب بهترين وقت براى خوانش قرآن است; چون در آن هنگام انسان از غرق طبيعت روز ]سَبْحًا طَوِيلاً[[10] آسوده شده و به ساحل استوارى گام مى گذارد. در آن هنگام هم استماع و شنيدن آسان تر است و هم سكوت و خاموشى امكان پذير است. از اين رو خداوند به خواننده قرآن پيشنهاد بلكه دستور مى دهد تا براى رسيدن به مقام تدبر در قرآن هنگام شب برخيزد و به تلاوت آن بپردازد; زيرا در آن هنگام موافقت زبان و دل و نيز استوارى سخن افزون تر است.[11]

تلاوت قرآن با شرايطى كه بيان شد آثار شگرفى به دنبال خواهد داشت و قرآن درِ حقايق را بر روى انسان مى گشايد. هر كس بر پايه اين روش پيشنهادى و شيوه خواندن حركت كند، از تلاوت قرآن بهره ها خواهد برد و به مقام اهل تدبّر كه خود آثار بسيارى دارد مى رسد. آثارى كه خود نوشتارى ديگر را مى طلبد كه از حوصله اين مقال بيرون است.

6. تلاوت منظم و منسجم قرآن

يكى از آداب معنوى و راهكارهايى كه قرآن براى رسيدن به مقام تدبر از راه خواندن قرآن بيان مى كند; تلاوت منظم و منسجم آيات قرآنى است.[12] اگر كسى بخواهد به مقام تدبر برسد و به معارف و بطون قرآن كه داراى درجات متعدد و مراتب بى شمارى است، دست يابد، بايد آيات قرآن را منظم و منسجم و هماهنگ بخواهند، بدون اين كه حرف هاى آن مبهم باشد و يا اين كه ميان كلمات فاصله بيفتد; زيرا بدون انتظام و انسجام ظاهرى محتواى بلند آيات به درستى آشكار نمى شود و معارف آن هويدا نمى گردد.

هر چند كه به نظر مى رسد اين از آداب لفظى قرآن باشد ولى از آنجايى كه نمى توان لفظ را از معنا جدا دانست نمى توان تأثير انسجام لفظى را از انسجام معنايى نيز تفكيك كرد; زيرا لفظ، ابزار بيان معناست و هر گونه كاربرد نادرست خواندن ابهام آميز مى تواند معنا و مفهوم واژه و نيز گزاره را دگرگون سازد.

همان گونه كه قرآن داراى مراتب لفظى و معنايى است اين مراتب و بطون معنايى به خواندن درست، هماهنگ، منسجم و منظم قرآن نيز بستگى دارد. عبارات، اشارات، لطائف و حقايق قرآن[13] جز با انسجام لفظى و زدودن ابهام آن به دست نمى آيد. از اين رو قرآن يكى از راهكارهاى رسيدن به مقام تدبر در قرآن را تلاوت منسجم و منظم آن دانسته و از پيامبر و ديگر خوانندگان خواسته تا با به كارگيرى اين ادب به مفاهيم قرآنى دست يابند و از معارف و مفاهيم بلند آن بهره گيرند.[14]


[1]. مزمل/ 5.

[2]. نحل/ 98.

[3]. «قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَيْتَنِى لاَُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِى الاَْرْضِ وَلاَُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ» (حجرات/ 39 و 40)

[4]. تجلّى اشراق انوار اقبال حق بر دل هايى است كه به او روى آورند.

[5]. تحلّى تلبس و تشبيه افعال صادقان است پس در گفتار و كردار، در منش و كنش همانند ايشان رفتار نمايد.

[6]. واقعه/ 77 ـ 79.

[7]. مفاتيح الجنان، دعاى ابوحمزه ثمالى; ملل و نحل شهرستانى، ص 125.

[8]. مطففين/ 15.

[9]. اعراف/ 104.

[10]. محمد/ 17 و انفال/ 2.

[11]. مزمل/ 6.

[12]. تكوير/ 19.

[13]. بحارالانوار، ج 75، ص 278.

[14]. تفسير موضوعى قرآن كريم، سيره رسول اكرم در قرآن، آيت الله جوادى آملى، اسراء، 1379، قم، ص 301 تا 311; و نيز ر.ك: پژوهشى پيرامون تدبر در قرآن، ولى الله نقى پورفر، اسوه، 1371، قم ; تدبر در قرآن، موسوى گرمارودى.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا