اجتماعیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیسیاسیعرفانمعارف قرآنی

استواری در اصول عامل مشروعیت

بسم الله الرحمن الرحیم

حکومت و دولت در فرهنگ قرآنی، نظام سیاسی ولایی است که در راستای اهداف الهی سامان یافته و حرکت می کند. این حکومت دارای مشروعیت سیاسی از نظر فلسفه سیاسی، و مشروعیت دینی از نظر الهی است. دو مولفه اساسی تامین کننده چنین مشروعیت جامع و فراگیری است. این دو مولفه شامل ولایت حاکمان با خاستگاه ولایت الهی و فلسفه و اصول الهی است که به عنوان اهداف و وظایف برای دولت اسلامی ولایی تعریف شده است.

نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن بر آن است تا ابعاد گوناگون این دو مولفه را برای مشروعیت جامع تبیین کنند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

ولایت الهی اولین مولفه مشروعیت دینی حکومت

حکومت و دولت اسلامی بر فلسفه و اصول و قواعدی شکل گرفته که افزون بر مشروعیت سیاسی – فلسفی برخاسته از بیعت مردم، موجب مشروعیت دینی آن می شود؛ زیرا زمانی ولایت حکومت الهی خواهد بود که بر اساس آن فلسفه و اصول و قواعد شکل گرفته و بر محور و مدار آن عمل کند؛ زیرا از نظر آموزه های وحیانی قرآن، حکومت و دولتی به عنوان حاکمیت الهی و ولایی مطرح خواهد بود که تامین کننده آن فلسفه و اصول باشد؛ وگرنه مشروعیت دینی اسلامی خود را از دست می دهد؛ البته ممکن است در مقام عمل به اسباب و مقتضیات  بیرونی، در تحقق تمامی اهداف موفق نباشد، ولی اگر مدار و محور همان فلسفه و اصول باشد، هم چنان مشروعیت سیاسی – فلسفی – اسلامی خود را حفظ می کند، و ناکارآمدی هر چند موجب کاهش مقبولیت می شود، ولی موجب عدم مشروعیت نمی شود؛ چرا که نظام سیاسی یا مشروعیت دارد یا ندارد؛ زیرا در مبحث مشروعیت وضعیت میانه و متوسطی نیست تا بتوان در ساختار کاهش و یا افزایش سخن گفت.

به سخن دیگر یک نظام سیاسی یا مشروعیت دارد یا ندارد؟ اما یک نظام سیاسی می تواند در مبحث مقبولیت با کاهش یا افزایش مقبولیت مواجه شود.

به هر حال، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مشروعیت اسلامی یک نظام سیاسی بستگی به امر ولایت و اهداف الهی دارد که برای ولیّ الله تعریف شده است. استواری نظام سیاسی بر محور و مدار آن اهداف الهی مشروعیت نظام سیاسی اسلامی را تضمین می  کند. بنابراین، اموری چون فقدان ولیّ الله که مظهر ولایت الله باشد، و هم چنین خروج از فلسفه، اصول و قواعد الهی به معنای فقدان مشروعیت دینی آن نظام خواهد بود.

به سخن دیگر، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، نظام سیاسی مشروع دینی آن نظامی است که دو مولفه اصلی ولایت الهی و فلسفه سیاسی را با هم داشته باشد، به طوری که فقدان هر یک از این دو مولفه به معنای فقدان مشروعیت دینی خواهد بود.

خدا در قرآن به صراحت از تحقق دو مولفه برای تحقق حکومت اسلامی ولایی سخن به میان آورده است: إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ؛ به راستی جز این نیست که ولی شما خدا و رسولش و کسانی از مومنان هستند که هماره نماز می گذارند و زکات می دهند در حالی که آنان در رکوع هستند.(مائده ، آیه 55)

بر اساس این آیه ولایت تنها برای خدا و پیامبرش و کسانی است که دارای مشخصه چون دادن زکات در هنگام رکوع در نماز هستند. بر اساس روايات متعدّد و متواتری که از سوی فریق عامه و خاصه نقل شده است، مقصود از «والّذين آمنوا» در آیه کسی جز اميرمؤمنان امام على(عليه السلام) نیست که در هنگام نماز انگشتری خویش را به فقیری داد. (جامع البيان، ج 4، جزء 6 ، ص 389 – 390؛ مجمع البيان، ج 3 – 4، ص 324 – 325)

باید توجه داشت که از نظر آموزه های وحیانی قرآن، ولایت مطلقه برای خدا است: فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ.(شوری، آیه 9؛ نیز آیه 28) ولایت الهی که صفر تا صد زندگی بشر را در بر می گیرد، بهترین ولایت است؛ زیرا هر آن چه لازم است از سوی خدا برای انسان تامین می شود و هیچ کم و کاستی در ولایت الهی نیست؛ از همین روست که خدا می فرماید: هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ؛ او مولای شماست. پس چه خوب مولی و چه خوب نصیر و یاوری است.(حج، آیه 78)

از نظر قرآن، همین ولایت مطلقه الهی برای پیامبرش نیز ثابت است؛ زیرا قول و فعل او همان فعل و قول الهی است.(نجم، آیات 3 و 4؛ انفال، آیه 17) از همین روست که اطاعت از پیامبر (ص) عین اطاعت از خدا است.(انفال، آیات 1 و20 و 46؛ مجادله، آیه 13)

از نظر قرآن، افزون بر ولایت مطلقه الهی که برای پیامبرش ثابت است، برای کسانی دیگری نیز ثابت است که از آنان به عنوان «اولوا الامر»(نساء، آیه 59) یاد می کند که به نص الهی نصب شده اند. اولین شخص از این افراد همان امیرمومنان امام علی(ع) است که به طور رسمی به حکم الهی در روز غدیر خم نصب شده است.(مائده، آیات 3 و55 و 67) پس از ایشان نیز آن ولایت الهی به امامان معصوم(ع) از عترت طاهر از اهل بیت پیامبر(صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین) می رسد.

بنابراین، شرط نخست حکومت اسلامی آن است که رهبری آن در دست حاکمانی الهی باشد که برخوردار از ولایت الهی هستند. پس اگر حاکم ولی الله نباشد، آن حکومت مشروعیت دینی اسلامی نخواهد داشت و از مصادیق حکومت طاغوت و شیطان است که مسلمان می بایست از آن تبری و برائت بجوید.(نساء، آیات 60 و 76 و 141 و 144؛ بقره، آیه 257؛ حجرات، آیه 7؛ مجادله، آیه 22)

البته از نظر آموزه های اسلامی، ولایت فقیهان دارای شرائط عامه «الفُقَهاءِ صَائِنا لِنَفْسِهِ حافِظاً لِدینِهِ مُخالِفاً لِهَواهُ مُطیعاً لِاَمرِ مَولاهُ»(وسائل الشیعة، ج 27، ص 131، ح 33401) به عنوان حجت الهی در زمان غیبت امام زمان(عج) از چنین نصب منصوص برخوردار بوده و از مصادیق ولایت الهی مشروع دینی خواهد بود.( کتاب الغیبة، ص 290، ح 247؛ کمال‌الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 483، باب 45، ح 4؛ الکافی، ج 1، ص 67، ح 10؛ التهذیب، ج 6، ص 218، ح 6؛ الاحتجاج، ج 1، ص 18 و ج 2، ص 455؛ منتخب الاثر، ص 223.)

فلسفه و اهداف الهی دومین مولفه مشروعیت حکومت

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، دومین مولفه اساسی مشروعیت اسلامی حکومت چیزی جز تحقق فلسفه و اهداف الهی نیست که در قالب اصول و قواعد الهی در قرآن و آموزه های وحیانی اسلامی بیان شده است. از نظر قرآن، مهم ترین فلسفه و اهداف و اصول و قواعدی که دولت و حکومت اسلامی می بایست دنبال آن باشد، عبارتند از :

  1. خلافت الهی در عبودیت: از آن جایی که مهم ترین و اساسی هدف زندگی بشردر دنیا، عبودیت و بندگی خدا جهت دست یابی به مقام خلافت الهی است؛ زیرا جز از راه عبودیت و بندگی خدا امکان ظهور اسماء الله در انسان نیست و شخص تا مظهر اسماء الله نشود، نمی تواند خلیفه الله باشد؛ بنابر این می توان گفت که مهم ترین فلسفه حکومت اسلامی چیزی ایجاد شرایط برای مردم جهت دست یابی به خلافت عمومی الهی نیست که این نیز در سایه عبودیتی ایجاد می شود که در چارچوب آموزه های وحیانی اسلام و شرایع آن انجام می شود.(ذاریات، آیه 56؛ بقره، آیات 21 و 30 و31 و 138)
  2. احقاق حق و اقامه عدالت قسطی: عدالت به مثابه هدف و روش مورد تاکید قرآن است؛ زیرا برای دست یابی همگان به شرایط مطلوب زیستی برای بندگی و عبودیت و خلافت، لازم است تا عدالت به عنوان هدف میانی و هم روشی برای احقاق حق و ابطال باطل مد نظر قرار گیرد. در حقیقت از آن جایی که حق همان حق تعالی است(فصلت، آیه 53) و هم چنین حق همان چیزی است که از حق تعالی نشئت می گیرد(هود، آیه 17؛ بقره، آیه 147)، حکومت اسلامی می بایست دنبال احقاق حق باشد. این احقاق الحق جز از طریق اقامه عدالت و عدالت قسطی شدنی نیست؛ زیرا عدالت به معنای قرار دادن هر چیزی در موضع مناسب و حقی است که خدا برای آن قرارداده است. پس اگر کسی چیزی را در جایی مشخص و مقدر از سوی خدا قرار ندهد، ظلم کرده است. عدالت قسطی نیز به معنای آن است که هر کسی قسط و سهم الهی و مقدر خویش را به عنوان «حق الهی» دریافت کند. از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مشروعیت حکومت اسلامی به این است که احقاق حق کند و ابطال باطل نماید و این جز از طریق اقامه عدالت به ویژه اقامه عدالت قسطی شدنی نیست؛ چرا که با اقامه عدالت قسطی است که حق به حق دار می رسد و آن را به شکل ملموس و محسوس درک می کند. از نظر قرآن، حاکمان و اولیای امور حکومت اسلامی می بایست «قوامین بالقسط» باشند تا این گونه شاهدان الهی در میان مردمان باشند و مردم با دیدن آن به این یقین برسند که این خدا است که بر زمین حکومت می کند.(نساء، آیه 135؛ مائده، آیه 5؛ حج، آیه 78) باید یاد آور شد که از مهم ترین وظایف دولت اسلامی در همین راستای احقاق حق و اقامه عدالت، مبارزه با هر گونه ظلم و ستم و استضعاف است تا ریشه مستکبران و ظالمان کنده و سایه شوم آنان از سر مردمان برداشته شود.(کهف، آیات 77 و 78؛ نساء، آیه 75)
  3. حاکمیت دین و اقامه احکام شریعت الهی: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، احکام و قوانین شریعت اسلام، همان صراط مستقیم عبودیت و بندگی خدا است؛ زیرا قوانین و احکام به گونه ای طراحی شده که احقاق حق و ابطال باطل می کند. بنابراین، اگر کسی بخواهد به مقام خلافت الهی برسد می بایست بندگی را در سایه قوانین و احکام الهی تجربه کند؛ زیرا خدا خود به عنوان آفریدگار و پروردگار می داند چه چیزی برای انسان مفید است که او را به مقام خلافت می رساند. بنابراین، دولت اسلامی می بایست به اقامه شریعت و احکام و قوانین الهی توجه خاص داشته باشد.(بقره، آیه 21؛ حج، آیات 41 و 78) به هر حال، آن چه فلسفه وجودی دولت اسلامی را تشکیل می دهد، حاکمیت دین و شریعت است که در آن امکان دست یابی به عبودیت و خلافت الهی فراهم می آید.(نور، آیه 55)
  4. تعلیم و تزکیه: بی گمان انسان تا زمانی که نسبت به چیزی شناخت و علم و دانش نداشته باشد، هیچ انگیزه ای برای انجام آن چیز یا به دست آوردنش ندارد؛ از همین روست که برای ایجاد انگیزه و اراده عزم عمل لازم است تا شناخت و معرفتی ایجاد شود و علم و دانشی کسب شود. هم چنین اگر انسان به امری شناخت داشته باشد، تا این شناخت حتی یقینی به ایمان تبدیل نشود، هیچ اراده و عزمی برای عمل نخواهد بود؛ از همین رو، لازم است تا با تزکیه این ایمان ایجاد شود. بر همین اساس، از مهم ترین وظایف و تکالیف دولت ولایی اسلامی آن است تا به تعلیم و تزکیه به عنوان عوامل اقامه عدالت و احقاق حق و حرکت در صراط مستقیم عبودیت جهت دست یابی به خلافت الهی انسان تلاش کند.(بقره، آیات 129 و 151؛ آل عمران، آیه 164) از نظر آموزه های وحیانی قرآن، تعلیم و تزکیه به امت کمک می کند تا به بصیرتی دست یابد که در دام فتنه های شیطانی نیافتد و از جنگ نرم و شناختی به سلامت عبور کند و تحت تاثیر شایعات قرار نگیرد. بنابراین، نمی بایست از نقش تعلیم و تزکیه در راستای اطلاع رسانی دقیق و بصیرت افزا و مبارزه و مقابله با شایعات دشمن و جنگ شناختی و جنگ نرم غفلت ورزید.(نساء، آیه 83) هم چنین از نظر قرآن اصلاح امر مردم و امت و صیانت از سلامت نسل ها از دیگر وظایف و تکالیف دولت ولایی اسلامی است.(بقره، آیه 205) شکی نیست که تعلیم وتزکیه از مهم ترین ابزارهای دست یابی به این سلامت است.
  5. تامین آرامش و آسایش: بسیاری بر این باورند که سعادت و خوشبختی به عنوان هدف نهایی برای دولت ها تعریف شده است؛ زیرا انسان سعادت را می خواهد و آن را به عنوان هدف در زندگی خویش تعریف کرده است. این سعادت اگر دایمی باشد مطلوب خواهد بود، اما اگر نتوانسته باشد آن را به شکل دایمی به دست آورد، دست کم تلاش می کند که بیش تر حالات خویش را در حالتی به سر برد که احساس خوشبختی و سعادت دارد. بنابراین، فلسفه حکومت ها را نیز برخی ایجاد شرایطی دانسته اند که مردم در آن احساس سعادت و خوشبختی بکنند. شکی نیست که سعادت و خوشبختی از نظر بیش تر مردم در سایه امنیت و آرامش فراگیر و آسایش و رفاه به دست می آید؛ زیرا این گونه روان و بدن او به هر آن چه نیاز است دست می یابد و هیچ احساس کم و کمبودی نخواهد داشت. بنابراین یکی از ابعاد مشروعیتی حکومت ها از جمله حکومت دینی تامین سعادت با تحقق آرامش و آسایش است. بنابراین، دولت دینی اسلامی ولایی می بایست برای تامین سعادت و آرامش و آسایش تلاش کند. از نظر قرآن، آرامش فراگیر با تدبیر اولیای امور که با ایجاد وحدت میان افراد امت(نساء، آیه 59) موجبات تامین جانی، عرضی و مالی بلکه روانی افراد را موجب شود، باید در دستور حکومت اسلامی باشد.(نور، آیه 55؛ بقره، آیات 246 و251؛ یوسف، آیات 99 تا 101) چنان که تامین امنیت غذایی و رفاهی امت نیز در همین راستا به عنوان احقاق حق و عدالت قسطی مورد تاکید قرار گرفته است.(یوسف، آیات 47 و 48 و55؛ بقره، آیه 205) از نظر قرآن، دولت اسلامی ولایی موظف است تا همه ابعاد این امور را مد نظر قرار داده و با مسئولیت پذیری و نظارت دایمی بر امور و رفتار کارگزاران دست یابی به این اهداف را به عنوان فلسفه وجودی دولت در نظر گیرد.(طه، آیات 43 و 47؛ نمل، آیه 20)
  6. امر به معروف و نهی از منکر: این دو وظیفه دولت اسلامی در حقیقت تامین کننده همان حاکمیت دین در همه ابعاد زندگی مردمان و امت اسلام است. بنابراین وقتی از این دو وظیفه سخن به میان می آید، می بایست ناظر به حاکمیت دین در فلسفه و سبک زندگی امت از آن سخن به میان آورد.(حج، آیه 41)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا