اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیعرفانمعارف قرآنیمقالات

تاثیر پیوند استغفار خویش با استغفار پیامبر

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر قرآن استغفار حتی برای پیامبر(ص) و برای خودش امری مهم و اساسی است؛ چنان که غفران خدا حتی شامل پیامبر(ص) می شود. بنابراین، با آن که پیامبر(ص) معصوم است، ولی می بایست استغفار کند و تحت اسم غفور و غفار قرار گیرد. با این نکته می بایست گفت که استغفار برای غیر معصوم می بایست یک واجب بسیار اهم باشد که بی توجهی به آن می تواند بسیار خطرناک باشد، زیرا پیامبر(ص) نیز به غفران الهی نیاز دارد. پس انسان های غیر معصوم به طریق اولویت نیازمند استغفار برای خود و دیگران و بهره مندی از غفران الهی هستند.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، طلب غفران و استغفار از سوی غیر معصوم اگر با استغفار معصوم(ع) برای استغفارکننده همراه شود و پیوند بخورد، شخص استغفار کننده خود را در مواجه با خدای تواب رحیم می یابد و خدای «غفار تواب رحیم» او را تحت غفران خود وارد می کند.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا براساس آموزه های وحیانی قرآن، نقش و تاثیر شگرف استغفار به ویژه هنگام پیوند استغفار شخص با استغفار معصوم(ع) را تبیین کرده و حقیقت استغفار پیامبر(ص) برای خویش و غفران الهی نسبت به ایشان را بیان کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

حقیقت استغفار پیامبر(ص) برای خود

انسان به سبب آن که معصوم نیست، خواسته یا ناخواسته گناه، خطا و خطیئه ای دارد. از نظر قرآن شخص حتی اگر به سبب عصمت الهی و فضل خدایی گرفتار اینها نباشد، به سبب آن که هر کاری دنباله ها و ذنوبی دارد نمی تواند از آنها در امان ماند. از این رو، ذنوب و دنباله های اعمال انسانی حتی خود معصومان(ع) را در بر می گیرد؛ زیرا اگر معصوم (ع) کاری را انجام  دهد، ممکن است موجب برداشت های نادرست از سوی دیگران شود، یا اعمالش موجب شود که کینه و دشمنی را در دل شخصی دیگر بر انگیزد تا جایی که دیگران بخواهند از معصوم(ع) انتقام بگیرند؛ چنان بر اساس گزارش های قرآنی، جهادهای مقدس صدر اسلام یا مصادره اموال ظالمین و منافقین بر اساس احکام الهی اسلام، موجب شد تا دشمنی اموی ها و مانند آنان از منافقان و کافران و مشرکان، علیه پیامبر(ص) و امیرمومنان امام علی(ع) برانگیخته شود و آنان به اشکال گوناگون در حذف ایشان و حتی انتقام از فرزندان و اقرباء‌ ایشان هم چون حضرت فاطمه(س)، امیرمومنان امام علی(ع) و حسنین(علیهما السلام) بر آمدند و رفتاری بس زشت را علیه آنان مرتکب شدند و آنان را به اشکال گوناگون به شهادت رساندند.

به هر حال، انسان در زندگی حتی اگر معصوم باشد، گرفتار ذنوبی است که به عنوان دنباله عمل با او همراه است. از این روست که خدا به پیامبرش در آیات اول و دوم سوره فتح می فرماید ما با فتح مکه بر آن هستیم تا ذنوب تو را بیامرزیم و غفران کنیم، یعنی بر آن هستیم تا با ابزارها و اسباب گوناگون کاری کنیم تا دیگران نتوانند بر تو طعن زنند یا به قصد انتقام بر تو هجوم آورند یا صدمه ای به تو بزنند.

از این آیات به دست می آید که اصطلاح ذنوب در فرهنگ قرآنی، هماره به معنای گناه به کار نرفته است، بلکه ناظر به عملی است که دنباله و پیامدهایی ناگوار داشته باشد. پس اگر در فرهنگ قرآنی به گناه و گناهان، ذنب و یا ذنوب گفته می شود به سبب همان دنباله ها و پیامدهای ناگوار آن است. به این معنا که در این موارد، واژه در همان معنای اصلی خود به کار رفته است. با این تفاوت که دنباله های گناه به آخرت نیز کشیده می شود، در حالی که دیگر ذنوب مانند ذنوبی که به معصوم(ع) نسبت داده می شود، تنها در محدوده دنیا است که به سبب خصوصیت عمل برای انسانی ثابت می شود.

هم چنین از این آیات نخست سوره فتح به دست می آید که غفران الهی تنها شامل بخشش مستقیم و آمرزش و غفران نسبت به ذنوبی نیست که گناه دانسته شده است، بلکه در کاربردها و فرهنگ قرآنی، غفران الهی شامل بخشش با استفاده از اسباب دنیوی هم چون فتح،  نسبت به پیامدها و دنباله های دنیوی عمل است.

بر اساس آن چه بیان شد می بایست گفت استغفار از سوی پیامبر(ص) برای خودش به این معنای نیست که پیامبر اکرم(ص) گناه، یا خطا یا اشتباه یا سهو یا نسیان یا غفلتی را مرتکب شده است، بلکه به معنای رهایی ایشان با غفران الهی از پیامدها و دنباله های دنیوی عملی است که می تواند آثار ناگواری را به دنبال داشته باشد.

با این مطلب روشن می شود که هرگز اثبات ذنب و غفران برای پیامبر(ص) از سوی خدا در آیات قرآنی به معنای مفهوم خاص فقهی آن نیست، بلکه مراد از ذنب و ذنوب، همان اصطلاح عام و قرآنی است که به مفهوم و معنای دنباله های ناگوار هر عملی است. بر این اساس غفران الهی نیز نسبت به ایشان معنا  و مفهومی دیگر خواهد یافت که به معنای رهایی از پیامدهای دنیوی عمل است.

در روایات است که پیامبر(ص) روزانه هفتاد بار بر اساس فرمان الهی استغفار می کرد. حتی در برخی از روایات است که ایشان از هر مجلسی که بر می خاست شماری که برخی بیست و پنج بار گفته اند، استغفار می کرد. برخی گفته اند که مراد آن است که ایشان برای امت استغفار می کرد تا این گونه بیان کنند که پیامبر(ص) به سبب عصمت نیازی به استغفار ندارد، در حالی که بر اساس آن چه بر اساس آیات سوره فتح معلوم می شود ایشان نیز نیاز به استغفار برای خود دارد تا از ذنوب و دنباله های عمل خویش در امان باشد، زیرا قول و فعلی که در یک مجلس انجام می دهد، می تواند دنباله های داشته باشد و دیگران به سبب برداشت های سوء‌ یا بدفهمی یا به سبب حکم الهی که در حق آنان بیان می شود، از ایشان دلخور شده یا کینه بگیرند یا قصد انتقام جویی کلامی یا فعلی داشته باشند. استغفار آن حضرت(ص) نسبت به خویش موجب می شود تا تحت نام غفار رحیم قرار گیرد.

از نظر قرآن این غفران الهی که معصوم(ع) در قرآن قرار می گیرد می تواند شامل اعمال پیشین یا پسین باشد، یعنی با غفران الهی که در قالب فتح مکه مثلا اتفاق می افتد، پیامبر(ص) از آثار و پیامدها و دنباله های عمل خویش که در راستای پیامبری است، در امان می ماند و پیامبر(ص) در دنیا از پیامدهای عملش در امان می ماند.(فتح، آیات ۱ و ۲)

به نظر می رسد که غفران الهی می تواند به عنوان یک عامل رفع و دفع عمل کند،‌ یعنی هم می تواند پیامدهای موجود و بالفعل عملی را بردارد و هم می تواند جلوی پیامدهای آینده عملی را بگیرد. پس غفران الهی همان طوری که آثار گذشته را بر می دارد،‌ هم چنین آثار آینده را در دفع می کند و به عنوان یک امر دفاعی عمل می نماید که اجازه نمی دهد تا پیامدی ناگوار بروز و ظهور کند.(همان)

تاثیر مثبت پیوند استغفار خویش با استغفار پیامبر(ص)

بر اساس آن چه بیان شده معلوم می شود که انسان می بایست برای اموری به دامن استغفار بیاویزد و از خدای تواب غفار رحیم بخواهد تا او را تحت غفران خویش قرار دهد، زیرا انسان ها اعمالی دارند که دنباله های ناگوار و زشت آن در دنیا  و آخرت دامن گیر آنان است. پس اگر انسان ها بخواهند مورد غفران و آمرزش الهی قرار گیرند و دنباله ناگوار دنیوی و اخروی از آنان، رفع و دفع شود به استغفار پناه برند. از همین روست که در آیات بسیاری به موضوع غفران و استغفار پرداخته شده و خدا از مردمان می خواهد از آن بهره مند شوند.

هر چند که از نظر قرآن، استغفار شخص نسبت به اعمال خویش به ویژه مواردی که مصداق ظلم به خدا و خود و خویشان و دیگران است، لازم و ضروری است تا از پیامدهای دنیوی و اخروی آن در امان بمانند، اما باید توجه داشت که انسان ظالم به سبب ظلم خویش از تقرب به خدا دور مانده است. بنابراین ، لازم است تا برای نزدیکی و تقرب به خدا از وسایل و اسباب مناسبی برخوردار شوند. این اسباب افزون بر خود اصل استغفار و توبه، شامل صدقه دادن، نماز خواندن، روزه گرفتن و مانند آنها است.

از نظر قرآن، کسی که گناهکار است و ظلمی کرده بهتر است که کسی را با خود همراه کند که در پیشگاه خدا از ارج و قربی برخوردار بوده و جزو وجوه الهی و وجه الله است. این گونه است که با شفاعت ایشان و توسل به ایشان به عنوان وسایل تقرب می توان به خدا نزدیک شد و درخواست خویش را از زبان آنان مطرح کرد. در حقیقت اگر شفیع پا در میانی کند و آبرو و وجه خویش را در میان بگذارد و درخواست ببخش و آمرزش خطاکار و گناهکار را بیان کند، خدا به واسطه وجه الله و آبرویش از گناهان او می گذرد و شخص را تحت غفران خویش قرار می دهد.

خدا به صراحت در باره تاثیر واسطه کردن پیامبر(ص) برای طلب استغفار از خدا می فرماید: و لو انهم اذ ظلموا انفسهم و جاؤک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله تواب رحیما؛ و اگر آنان بر خود به گناهی ظلم کرده سپس از کردار خود توبه کرده  و طلب غفران از خدا نمایند و به نزد پیامبر آیند و از او بخواهند تا رسول الله برای آنان طلب غفران و استغفار کند، در این هنگام آنان خدا را تواب رحیم می یابند.(نساء، آیه ۶۴)

پس از نظر قرآن، نمی توان نقش  و تاثیر استغفار رسول الله (ص) را در تحقق توبه و رحمت خاص الهی نادیده گرفت. البته از این آیه به دست می آید که با پیوند استغفار شخص ظالم با استغفار رسول الله(ص) برایش، چیزی که اتفاق می افتد توبه و رحمت خاص الهی نسبت به این افراد است، یعنی توبه و رحمت خاص برای آنان است. این بدان معناست که استغفار همزمان و شفاعت و توسل جویی به پیامبر(ص) نه تنها موجب می شود که دفع و رفع پیامدهای ناگوار رخ دهد  و شخص به خانه اول و حالت پیش از گناه بازگردد که از آثار توبه و تواب بودن خداست، بلکه شخص تحت رحمت خاص الهی قرار می گیرد و این گونه است که خدای رحیم فراتر از خدای رحمان برایش تجلی می کند  و او در همین دنیا فراتر از آخرت از رحمت خاص الهی برخوردار می شود، زیرا خدای رحیم به او توجه می یابد.

به سخن دیگر، مهم ترین تاثیر پیوند دو استغفار را می بایست در پاکسازی شخص از گناه به سبب توبه خدا نسبت به او در گام نخست و بهره مندی از رحمت خاص الهی و تجلی به آن رحمت در گام دوم دانست. این بدان معنا خواهد بود که پیوند استغفار می تواند موجب جلب رحمتی خاص از سوی خدا پس از پاکسازی شخص باشد. شخص در گام نخست تزکیه و پاکسازی و تطهیر می شود تا جایی که می تواند ظرفیت برخورداری از رحمت خاص الهی را داشته باشد که مخصوص اهل بهشت است.(همان)

از آن چه بیان شد معلوم می شود که کارکرد استغفار می تواند فراتر از دفع و رفع به جلب رحمت خاص الهی برسد که  با پاکسازی و توبه الهی نیز همراه است. البته این آثار به شکل کامل برای کسانی است که پیوندی میان استغفار خویش با استغفار پیامبر(ص) ایجاد کرده و ایشان را با توسل شفیع خویش قرار دهند.

چگونگی پیوند زدن دو استغفار

پرسش این است که چگونه انسان ظالم می تواند استغفار خویش را به استغفار رسول الله (ص) پیوند بزند در حالی که رسول الله خود مظهر خدا است؟ چگونه می توانیم به خود ایشان نزدیک شویم و مقام و منزلت ایشان برای مقاصد خویش بهره مند شویم؟

از نظر قرآن، کارهایی می تواند موجب شود تا انسان به رسول الله(ص) نزدیک  و به ایشان متوسل شود و شفیع خویش قرار دهد. از جمله مهم ترین آنها بهره مندی از مودت و محبت ایشان است که با اطاعت از ایشان و ولایت معصومان(ع) به دست می آید.(آل عمران، آیات ۳۱ و ۳۲، نساء، آیه ۵۹)

افزون بر این ها روشی دیگری برای تقرب و توسل به ایشان وجود دارد که خدا در قرآن این گونه آن را بیان کرده است: خذ من صدقه تطهرهم و تزکیهم و صل علیهم ان صلاتک سکن لهم و الله سمیع علیم؛ از آنان صدقه ای تطهیر کننده بگیر! و آنان را تزکیه کن! و بر آنان صلات بفرست و برایشان دعا کن! زیرا دعا و صلوات تو برای آنان موجب سکونت و آرامش ایشان است و خدا شنوای دانا است.(توبه، آیه ۱۰۳)

پس دادن صدقه با صداقت به ایشان می تواند موجب شود تا به ایشان نزدیک شده و از تطهیر و تزکیه و صلات  ایشان بهره مند شد. این گونه است که آرامش نیز به آنان می رسد، چرا که خدا در این حالت شنوا و دانا است، یعنی درخواست و دعای رسول الله را می شنود و به آن پاسخ می دهد و آثار آن در زندگی این افراد بروز می کند. پس برای این که از استغفار رسول الله(ص) بهره مند شویم می بایست با ابزارهایی به ایشان نزدیک شد و از توسلات و شفاعت ایشان در قالب های گوناگون از جمله استغفار بهره مند شد. از آن جایی که خدا پاسخ پیامبر (ص) را می دهد وقتی ایشان برای کسی استغفار کند و دعا نماید، پاسخ آن رهایی از گناه و توبه و بهره مندی از رحمت خاص الهی خواهد بود که در این آیه به عنوان تزکیه و تطهیر و صلات مطرح شده است.

پس باید توجه داشت که استغفار پیامبر(ص)  وهم چنین نفوس ایشان از اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، همانند استغفار شخص در حق خودش نیست، بلکه استغفار ایشان به سبب مقام وجه الله بودن می تواند بسیار سازنده و همراه با پاسخ مثبت الهی و رهایی از گناه  و پیامدهای دنیوی و اخروی آن باشد.

خدا در آیه ۱۰۴ سوره توبه تبیین می کند که قبول توبه و گرفتن صدقات از سوی خدای است تواب رحیم است. پس می توان ارتباط این اعمال را با موضوع مطرح شده در آیه ۶۴ سوره نساء‌ دریافت کرد، زیرا خدا در مقام تواب رحیم با کسی که استغفار خویش را با استغفار رسول الله(ص) پیوند زده،‌ تعامل خواهد کرد و او را از رحمت رحیمی و توبه خویش بهره مند می سازد. توبه خدا نیز بازگشت خدا به سوی بنده و قرار دادن وی در مقام عبدالله و عبادی است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا