اجتماعیاعتقادی - کلامیروان شناسیفرهنگیمعارف قرآنی

انسان و مناسك نمادين

انسان همواره در برابر نيروهاي فراطبيعي واكنش هاي متفاوتي از خود بروز مي دهد. يكي از اين واكنش ها درباره ترس از مرگ و نيروهايي است كه به نظر او ارواح پست و خبيث است، مشهورترين واكنش انسان به صورت انجام قرباني است. از اين رو انسان از روزگار كهن به مناسك و اعمالي چون قرباني براي مهار و ارتباط با نيروهاي فراطبيعي دست مي زد.

رسم قرباني از كهن ترين زمان هاي تاريخ در تمامي اقوام، فرهنگ ها و تمدن ها رايج بوده است. اين سنت گاه به صورت اهداي قرباني هاي خونين و گاه به صورت قرباني هاي دسته جمعي انساني و حيواني و گاه ديگر به صورت هداياي غير حيواني از گياه و سنگ هاي قيمتي مرسوم بوده است. اشكال متفاوت اين عمل درگذشته غير عقلاني تر بوده و كم كم در طول تاريخ صورت عقلاني تري به خود گرفته است.

نمادسازی، شیوه عقلانی و عقلایی

نمادسازي را مي توان سير تحول و تكامل ساختاري در نحوه ارتباط با نيروهاي فراطبيعي دانست. اين شيوه عقلاني و عقلایی گاه متأثر از اديان الهي به ويژه ابراهيمي آن است. در واكنش نمادسازي به جاي انسان، موجودات ديگري قرباني مي گردند تا نمايان گر خونريزي باشند كه بايد در راه نيروهاي ماوراي طبيعي ريخته مي شدند. در برخي از اقوام نمادسازي به گونه اي است كه آدمك مومي به عنوان نمادي از قرباني به آتش كشيده مي شود، مانند كاري كه ما براي بيان يك حادثه رانندگي به وسيله ماشين هاي اسباب بازي و آدمك ها انجام مي دهيم. نمادسازي براي قرباني در اقوام متأخرتر و در شكل عقلاني تر خود به صورت كشتن حيوانات خود را نشان مي دهد.
قرباني در حقيقت آييني است كه براي ارتباط ميان انسان و ماوراي طبيعت صورت مي گيرد. اين رابطه ممكن است براي كسب قدرت معنوي و شركت در اولوهيت يا در جهت رفع نقايص و ضعف هاي انسان صورت بگيرد. در تمامي مراسم قرباني و مناسك آن ما با اين رفتار و واكنش انساني رو به رو هستيم كه قرباني مورد احترام به شكل تابو مورد توجه انسان است. به اين معنا كه چيز قرباني شده داراي حرمت و احترام ويژه اي است. بنابراين قرباني پيشكش شده نبايد خورده شود. در برخي از اديان براي دوري و پرهيز از بي احترامي به قرباني و اينكه خورده شود آن را مي سوزانند. قرباني در اصطلاح گرفتن زندگاني موجود زنده چه از انسان، حيوان يا گياه است كه از راه كشتن يا سوزاندن يا دفن كردن يا خوردن به منظورر تقرب به خدايان و جلب نظر نيروهاي ماوراي طبيعي صورت مي گيرد.(1)
واژه قرباني در عربي از كلمه قرب به معناي نزديكي است. اين لفظ مي رساند كه در همه قرباني ها نزديكي جستن به خدا يا خدايان يا نيروهاي ماوراي طبيعي منظور بوده است. همين واژه در زبان هاي اروپايي (كه متأثر از فرهنگ يهودي- مسيحي هستند) از واژه(Sacrifice) به معناي مقدس ساختن استفاده مي شود. به نظر ايشان چيز قرباني شده به وسيله آيين و مناسك خاصي ابعاد تقدس و حرمت به خود مي گيرد و اين تقدس به معناي دوري و پرهيز از استفاده هاي معمولي از آن چيز است.
به هر حال در همه اديان قرباني شدن براي خدايان جنبه اي از تقدس احترام و تابو برخوردار است كه بدين وسيله قرباني كننده مي كوشد تا توجه و محبت نيروهاي ماوراي طبيعي را به خود جلب نمايد.
منشأ قرباني

برخي از مردم شناسان و پژوهشگران به ويژه فيلسوفان اديان و جامعه شناسان براين عقيده اند كه قرباني را بايد در رسوم برخي از ملت هاي كهن دانست كه هداياي خوراكي و نوشيدني را همراه مرده دفن مي كردند. به اعتقاد ايشان با گذشت زمان ارواح نياكان مورد احترام بيشتري واقع مي شدند تا آنجا كه حتي به مقام الوهيت نيز ارتقا مي يافتند و به دنبال آن خوراكي و ساير قرباني ها به مردگان به طبع به عنوان هدايا و پيش كشي براي خدايان بدل مي گرديد. برخي ديگر از پژوهشگران معتقدند كه بسياري از اقوام خدا را ذات قادر مطلق حاضر و ناظر در همه جا نمي دانستند و معتقد بودند كه يك رشته شباهت هايي ميان آدميزاد و جانوران و گياهان و نيز اشياي بي جان ديگر وجود دارد كه اين ارتباط از طريق قرباني تقويت مي گردد. قرباني دادن بخشي از مناسكي در جهت نزديكي به طبيعت و ارتباط با آن تلقي مي شد. به بيان وي مفهوم ابتدايي قرباني عبارت از هديه اي بود كه به خدايان و نيروهاي طبيعت تقديم مي شد تا موجبات آشتي ميان قرباني دهنده و آن نيروها فراهم گردد.(2)
به نظر مي رسد كه انسان ميان خود و جانوران ارتباط نزديكتري را احساس مي كرد، از اين رو به جاي قرباني كردن انسان حيوانات را به قربانگاه مي برد تا به نحوي نشان دهد كه ميان آنها و جانوران قرابتي وجود دارد كه با كشتن جانور در حقيقت انساني را ذبح نموده و به خدا هديه نموده است. در برخي از اقوام اين ارتباط ميان انسان و حيوان ملحوظ شده به گونه اي كه ميان خدا و جانوران قرابت خوني وجود دارد؛ از اين رو ذبح حيوان مقدس با تشريفات خاص در حقيقت احترام گذاشتن به خدايان است و خوردن گوشت قرباني به صورت تقويت رابطه ميان انسان و خدا قلمداد مي شود.
فاجعه قرباني كردن انسان ها
از زمان خلقت حضرت آدم(ع) موضوع قرباني كردن وجود داشته است و به خلاف مطالب يهوديان، اختلاف هابيل و قابلي فقط بر سر قرباني كردن رخ داد؛ قرباني هابيل را خداوند قبول كرد و قرباني قابيل مورد قبول خدا واقع نشد. در آن زمان، اگر قرباني مورد قبول واقع مي شد نشانه ويژه اي به همراه داشت. همين موضوع موجب حسد به هابيل شد كه در نهايت، به كشته شدن او منجر گشت. بعدها مراسم قرباني كردن در طول حيات بشري انحرافات زيادي پيدا كرد؛ به گونه اي كه حتي قرباني كردن به انسان ها نيز تسري يافت كه برخي از آن ها بيشتر به افسانه شبيه است. تنها براي روشن شدن گوشه كوچكي از اين انحراف بزرگ، به چند مورد اشاره مي شود:
«در بين سامي هاي آسياي غربي، پادشاه در مواقعي كه مملكت در معرض خطري بود، پسر خود را فداي قوم خويش مي كرد. وقتي پادشاه «موآب» (Moab)(3) مورد هجوم اسرائيليان قرار گرفت و حلقه محاصره تنگ شد، دستور داد پيكر پسر ارشدش را، كه قرار بود جانشين وي شود، در قربانگاه شهر-به عنوان فديه اي به حضور خدايان بسوزانند.»(4) در حالي كه قرباني هاي پيشين فقط شامل پسران ارشد مي شد، به تدريج نوبت به كودكان رسيد؛ براي تسكين دل خدايان و شياطين، آنها را مي كشتند و مي سوزاندند. در چنين شرايطي است كه رب النوع جنگ به عنوان حريص ترين خدايي كه بيش از همه قرباني مي طلبد، وارد صحنه مي شود. در حالي كه مثال مزبور قرباني انفرادي بود، قرباني گروهي نيز رسم رايجي بود:
«هنگامي كه اهالي كارتاژ(Carthage)(5) مورد هجوم آگاتوكلز (Agathocles)(6) قرار گرفتند و شكست خوردند، مصايب خود را به خشم و قهر منتسب كردند؛ زيرا در ايام پيشين، راه و رسم ايشان چنين بود كه اولا خود را قرباني او كنند، ولي بعدا تغيير روش دادند و عادتشان بر اين جاري شد كه ديگران را خريداري كنند و آنها را براي قرباني شدن پرورش دهند. چنين بود كه براي تسكين قهر خدايي، كه بر ايشان غضب كرده بود، دويست طفل از زبده ترين خانواده هاي مملكت را براي قرباني گرد آوردند و سيصد طفل ديگر نيز، كه خودشان داوطلب مرگ شدند، بر غلظت ماجرا افزودند و آن ها يكايك بر دست هاي لغزنده پيكره برنجين بت قرار گرفتند و از آن جا يكسره به گودالي از آتش سرنگون شدند و بدين سان، قرباني راه وطن گرديدند.
رسم قرباني انساني اندكي پيش از آن كه به زوال گرايد، به اوج شدت خود رسيد. حتي اطفال مؤنث به گودال آتشين افكنده مي شدند. در قاره آمريكا نيز قرباني هاي بي رحمانه اي در اقوام گوناگون صورت مي گرفت. اين موضوع حتي در اقوام پيشرفته اي همچون آزتك ها(7)(Aztec) و اينكاهاي(8)(Inca) كشور پرو مشهود بود. «كيش و آيين قرباني كردن بچه ها در پرو- مكزيكوي قدم- رواج عظيمي داشته است. قبايل كيتو در دوران ماقبل اينكا هر بچه اي را كه اول به دنيا مي آمد، قرباني مي كردند. در پرو ادعا شده است كه با تشكيل حكومت و روي كار آمدن هر اينكاي جديد، تا هزار طفل قرباني مي شدند.(9)
هومر و اسميت در همين باره مي نويسند: اعتقاد بر اين است كه قرباني كردن انسان ها با آزتك ها به كامل ترين مرحله تكامل خود رسيد. كورتز (Cortez) از وجود پنج هزار جمجمه در معبد بزرگ خبر داد و پرسكوت (Prescott) تخمين زده كه رقم سالانه قربانيان در سراسر اين امپراتوري از بيست هزار تجاوز مي كرده است.
وي اي.تامس فقط چند سال بعد، جريان يك قرباني دسته جمعي را به شرح ذيل روايت كرده است:
«هنگامي كه معبد بزرگ (Huilsilopochtli) در 1486 وقف قرباني شد، صف طويل قربانيان بالغ بر پنج كيلومتر مي شد، در اين كشتار وحشتناك بالغ بر هفتاد هزار موجود بشري قرباني خدايان شد!»(10)
با گذشت زمان و متمدن تر و با فرهنگ تر شدن مردم، اين قبيل كشتارها و قرباني هاي وحشتناك پايان يافت، به گونه اي كه امروزه اين گونه مراسم فاجعه بار را تنها بايد در كتب تاريخي جست وجو كرد.
آيين قرباني در شريعت يهود
شريعت يهود را به حق مي توان سرآمد شرايع الهي در اجراي آداب و رسوم ديني، به خصوص سنت قرباني، دانست. اين سنت نزد قوم عبري يكي از عبادات مهم به شمار مي رفت. آداب و رسوم قرباني در كتب مذهبي يهود، در فصل قداشيم (مقدسات) مطرح است؛ زيرا قرباني براي يهود در شمار مقدس ترين خدمات به شمار مي رفته، پيروان يهود طي مناسكي ويژه، براي توبه و اعتراف و تقديس و كفاره و شكر، به انجام قرباني هاي خوني و غيرخوني، در مذبح هاي خصوصي يا در معبد كوچك بالاي تپه ها مبادرت مي ورزيدند.(11)
در آيينه يهود قرباني هاي مختلفي وجود دارد از آن جمله قرباني هاي سوزاندني، قرباني هاي پيشكشي، قرباني هاي جنباندني، افراشتني و قرباني خطا و گناه.
.1 قرباني هاي سوزاندني براي كفاره گناهان بود كه مي بايست نرينه بي عيب گاو و يا گوسفندان را در نهايت رغبت و ميل قرباني كنند.(12) يهوديان به اين نوع قرباني «اولاه» به معناي آنچه كه بالا مي رود گويند؛ زيرا با سوختن آن، دودش به مشام يهوه مي رسد. آن ها به دود قرباني «رايحه آرام بخش» مي گويند.(13)
2- پيشكشي ها كه شامل آرد و روغن و زيتون و كندر بود كه قدري از آرد و روغن و تمام كندر را بر قربان گاه گذارده، مي افروختند.
3- جنباندني ها نوبر محصولات زميني بود كه در عيد «فصح» تقديم يهوه مي شد.
4- هديه افراشتن كه از محصولات بعد از درو بود.
5- قرباني سلامتي براي تقديس خداوند بود كه مي بايست از حيوانات و محصولات كشاورزي تقديم مي شد.
6- قرباني هاي خطا و گناه، كه براي كفاره به عمل مي آمد و به جا آوردن آن براي زدودن گناه شخصي يا غيرعمدي، به عهده كاهن بود؛ شخص خطاكاري دست خود را بر سربزي مي گذارد، به گناه خود اعتراف مي نمود، آن گاه حيوان را به دست كسي داده، آن را در دشت برده، قرباني مي كرد.
از ديگر تقسيم بندي هايي كه برخي از محققان، از قرباني يهودي نموده اند، تقسيم بندي قرباني ها به خوني و غيرخوني است. طبق اين تقسيم بندي، قرباني خوني شامل حيوانات اهلي مانند گاو و گوسفند و كبوتر مي شد و قرباني غيرخوني از نوبر ميوه هاي فصل و شراب و زيتون و آرد تشكيل مي گرديد.(14) نزد كنعانيان نيز قرباني انواع گوناگوني داشت. از آن جا كه برخي از اسباط يهود، كه به زندگاني كشاورزي و فلاحتي پرداخته بودند. متأثر از قرباني هاي كنعاني گشتند، از اين رو، ذكر آن موارد در اين جا مناسبت ندارد. نزد كنعانيان، دو نوع قرباني متداول بوده: يكي عبارت بود از اهداي هدايا مانند نوبر گله ها (15) و نوبر ميوه ها؛ و ديگري مراسم «عشاء رباني»(16) (COMMUNION)
همان گونه كه از تقسيم بندي پيشين برمي آيد، مي توان دريافت كه قوم يهود نيز همچون بسياري از اقوام و اديان ديگر به پيشكشهاي گياهي، جانوري و انساني به درگاه يهود عقيده داشتند.
قرباني گاو سرخ: از ديگر قرباني هاي مهم نزد يهود قرباني گاو به درگاه يهوه بود. پس مراسم قرباني اين حيوان از اين قرار است كه پس از كشتن گاو در محلي بيرون از معبد، كاهن انگشت خود را در خون قرباني فرو مي كرد و آن را هفت مرتبه به سوي پيشگاه خيمه اجتماع مي پاشيد. پس از اين مرحله، پوست و گوشت و خون گاو با سرگين او سوزانده مي شد.(17) و خاكستر آن توسط شخصي طاهر جمع آوري و با آب مخلوط مي گرديد و در جايي پاك نگه داري مي شد تا جماعت بني اسرائيل از آن آب به عنوان آب تنزيه براي تطهير استفاده كنند. اين قرباني زماني صورت مي گرفت كه كسي در خيمه گاه يا بيرون از آن مي مرد. در اين مواقع هر كه مرده آدمي را لمس كرده بود به مدت هفت روز نجس مي شد و براي تطهير لازم بود خود را با آب تنزيه بشويد.
قرباني هاي انساني: در تاريخ قوم بني اسرائيل افزون بر قرباني حيوانات و محصولات زميني از قرباني انسان نيز نشانه هايي در دست است. روايت حضرت ابراهيم(ع) و فرمان قرباني اسحاق از ديدگاه يهوديان نشان دهنده رواج رسم قرباني انسان ميان قوم بني اسرائيل است. داستان از اين قرار است كه خداوند حضرت ابراهيم را فرمان داد تا فرزندش اسحاق را قرباني كند. حضرت ابراهيم نيز علي رغم علاقه وافر به پسر، به فرمان خداوند سرتسليم فرود آورد و آماده قرباني شد ولي در آخرين لحظات به هنگام قرباني گوسفندي نزد حضرت ابراهيم(ع) حاضر شد تا جانشين قرباني اسحاق گردد.
آن چه به نظر مي رسد اين است كه قرباني انسان در ميان اديان و مردمان عصر حضرت ابراهيم رواج داشته است و آن حضرت بدين شيوه قرباني كردن حيوان و ريختن خون آن را به جاي كشتن انسان قرار داد تا اين رسم غيراخلاقي و ضدانساني از ميان رود. يهوديان نيز رسم جايگزين را پذيرفته و در شريعت خود به كار بستند. آنان به ياد مي آورند كه حضرت ابراهيم(ع) به فرمان خداوند گوسفندي را جايگزين ذبح انسان نمود. در روايتي از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: اگر مردم ديگر نتوانند چنان قرباني هايي بياورند چه خواهد شد و خداوند به او گفت بگذار تا آنان آن را در برابر من بخوانند آن گاه قرباني به عهده من خواهد بود. اينگونه اظهارات بيانگر جايگزيني دعا و نماز به جاي قرباني است. صدقه دادن و روزه گرفتن از ديگر عباداتي است كه يهوديان آن را در عوض قرباني انجام مي دهند.
قرباني در اسلام
در شريعت اسلام، قرباني رسمي متداول است. انگيزه شارع اسلام با انگيزه بسياري از اديان و اقوام ديگر متفاوت است. اسلام اعتقاد بسياري از اديان و اقوام، به ويژه دين يهود، كه غرض از ذبح و سوزاندن را تقديس خون قرباني و رسيدن بوي حاصل از آن به مشام خدا مي داند، را نمي پسندد. قرباني كردن در اسلام قبل از هر چيز به خاطر ياد خدا مورد توجه است. با ذكر نام خدا كه هدف نهايي قرباني و قرب و نزديكي به اوست، مرز ايمان و شرك مشخص مي گردد. در آيه 28 سوره حج از قرباني با كنايه اسم خداوند ياد شده است. «و يذكروا اسم الله في ايام معلو مت علي مارزقهم من بهيمه الانعم فكلوا منها و اطعموا البابس الفقير؛ و نام خدا را در ايام معين ياد كنيد كه ما آن ها را از حيوانات چهار پا روزي داده ايم تا از آن تناول كرده و فقيران بيچاره را نيز خوراك دهند.»
غرض اصلي در آنچه كه به وسيله آن تقرب به خدا حاصل مي شود ذكر نام خداوند است نه صرف قرباني كردن. خداوند درباره قرباني مي فرمايد:«و لكل امه جعلنا منسكا ليذ كروا اسم الله علي ما رزقهم من بهيمه الانعم فالهكم اله و حد فله اسلموا و بشر المخبتين؛ ما براي هر امتي منسك و مراسمي قرار داديم تا به ذكر نام خدا بپردازند كه آنها را از جانوران چهار پا روزي داد پس بدانيد كه خداي شما خداي يكتا است و همه تسليم فرمان او باشيد و اي پيامبر ما تو متواضعان و خاشعان را بشارت ده».
معناي منسك وسيع تر از قرباني است و عبادات ديگر، مخصوصاً مناسك حج را دربرمي گيرد، اما در اين آيه به قرينه «ليذكروا اسم الله» معلوم مي شود كه منظور همان قرباني است. فخر رازي ذيل اين آيه مي گويد:«معناي آيه اين است كه براي هر امتي از امت هاي گذشته، از زمان ابراهيم به بعد، نوعي از قرباني قرار داديم و سبب آن است كه نام خدا را در مناسك ذكر كنند، آن چه كه عرب براي بت ذبح مي كردند، ذبح و ذبيحه ناميده مي شد. (18) در سوره «حج» مي خوانيم:«نه گوشت ها و نه خون هاي آنها، هرگز به خدا نمي رسد، آنچه به او مي رسد، تقوا و پرهيزگاري شماست.»
اصولاً خدا نيازي به گوشت قرباني ندارد. او نه جسم است و نه نيازمند؛ او وجودي است كامل و بي انتها از هر جهت. به تعبير ديگر، هدف آن است كه شما با پيمودن مدارج تقوا در مسير يك انسان كامل قرار گيريد و روز به روز به خدا نزديك تر شويد، قرباني، ايثار و فداكاري و گذشت و آمادگي براي شهادت در راه خدا و كمك به نيازمندان و مستمندان را به شما مي آموزد. (19)
در جاهليت بعد از قرباني، خون آن را به ديوار كعبه مي ماليدند و با اين كار مي پنداشتند كه قرباني شان بهتر مورد قبول قرار مي گيرد. خداوند از اين گونه اعمال خرافي جلوگيري كرد و علامه طباطبايي در تفسير آيه 37 سوره حج آورده است:«ممكن است ساده لوحي توهم كند كه خدا از اين قرباني استفاده مي كند و بهره اي از گوشت يا خون آن عايدش مي شود، لذا جواب داد كه نه، چيزي از اين قرباني ها و گوشت و خون آن ها عايد خدا نمي شود؛ چون خدا منزه است از هر حاجتي، تنها تقواي شما به او مي رسد، آن هم به اين معنا كه دارندگان تقوا به او تقريب مي جويند… قرباني ها اثر معنوي براي آورنده اش دارد و آن صفات و آثار معنوي است كه جا دارد به خدا برسد؛ به اين معنا كه جا دارد به سوي خدا تعالي صعود كند و صاحبش را به خدا نزديك كند، آن قدر نزديك كند كه ديگر حجابي بين او و خدا نماند.» (20)
آنچه جاودانه براي فرد باقي مي ماند تقواست و اين توشه جلب رضايت خدا را به همراه دارد. اگر عمل همراه باتقوا و به خاطر خدا نباشد هرگز مورد قبول واقع نمي شود و فرد را به خدا نزديك نمي سازد، همان طور كه قرباني قابيل مورد پذيرش قرار نگرفت… اگر نظر زايران تنها كشتن گوسفند باشد و اسرار و حكمت هاي آن را ناديده بگيرند هدف والايي كه متوقع است حاصل نمي شود و لذا بايد گوسفند را به عنوان فديه عزيزترين چيزها نظير فرزند تلقي كرد.
اقسام قرباني در اسلام

در تقسيم بندي قرباني، برخي آن را بر چهار نوع دانسته اند:
1- قرباني «هدي» كه در حج تمتع واجب است؛ 2- قرباني «اضحيه» كه در روز عيد اضحي (10 ذي الحجه) صورت مي پذيرد؛ 3- قرباني براي كفاره ارتكاب كاري كه حين احرام، ممنوع است؛ 4- قرباني وفاي به نذر. (21)
در حج تمتع، «هدي» در مني واجب است. قرباني شتر، سپس گاو و پس از آن، گوسفند بهتر است. (22)
«اضحيه» قرباني است كه در روز دهم ذي الحجه انجام مي گيرد و آن مستحب است. اما اگر كسي در مني هدي واجب داشته باشد، آن هدي از اضحيه كفايت مي كند، اگرچه جمع بين هدي و اضحيه را مستحب دانسته اند. (23)
انگيزه اين نوع قرباني، انگيزه اي تاريخي و يادآور سنت قرباني حضرت ابراهيم (ع) است . (24) قرباني روز اضحي تاكنون نيز ميان مسلمانان متداول بوده است، تا آن جا كه مسلمانان آن روز را «روز قرباني» مي نامند.
كفاره صيد در حال احرام و امور ممنوع ديگر نيز، قرباني حيوانات است و تفصيل آن در كتب حج مذكور گشته است. بعضي گفته اند كه قرباني كننده براي كفاره ، نبايد از گوشت آن بخورد، بلكه بايد تمام آن را صدقه دهد.
قرباني براي نذر شامل نذر براي شكرگزاري يا دفع بليه يا زجر است. اگر كسي نذر كرد و نذرش برآورده شد، بايد آنچه را درنظر گرفته است، قرباني كند. شكرگزاري براي نعمتي است كه خداوند عطا مي كند؛ از قبيل مال و فرزند. (25)
در ميان مسلمانان، قرباني «عقيقه» به عنوان عملي مستحب و به بيان برخي واجب، براي سلامتي نوزاد، در هفته اول تولد صورت مي پذيرد. (26) اما نذر «زجر» آن است كه كسي نذر كند، اگر فلان كار ناپسند را انجام دهد، فلان قرباني يا صدقه يا غير آن را بپردازد. (27)
پی نوشت ها ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- فرهنگ مصاحب، دكتر غلامحسين مصاحب، ذيل واژه قرباني.
2- توتم و تابو، زيگوند فرويد، ترجمه باقر ايرج پور، آسيا، 1362، ص220-.226
3- يك سلطنت باستاني در شرق بحرالميت و در محل سوريه كنوني است.
4- انسان در عصر توحش، تولين ريد، ترجمه محمود عنايت، انتشارات هاشمي، 1363، ص .604
5- از حكومت هاي كهن شهري به همين نام در شمال آفريقا در كشور كنوني تونس كه در سال 146 قبل از ميلاد به دست رومي ها افتاد و در سال 698 پس از ميلاد بدست اعراب مسلمان افتاد.
6- نام جباري كه بر ناحيه جنوب شرقي سيسيل حكومت مي كرد.
7- قومي با تمدن پيشرفته كه در مكزيكو مي زيستند.
8- سرخ پوستاني كه تا زمان هجوم اسپانيا بر پرو مسلط بوده و تمدن آنان بيش از هفت هزار سال قدمت داشته و تمدني بسيار شاخص مي بود.
9- انسان در عصر توحش، ص .606
10- همان، ص .607
11- قرباني از روزگار كهن تا امروز، حسين سلان، مجله هنر مردم، تهران، سال 14، شماره 169-167، ص 14و 15، به نقل از فاموس كتاب مقدس جيمز حاكيس، ص .691
12- همان پيشين.
13 و 14- اسطوره قرباني، علي اصغر مصطفوي، تهران، بامداد، 1369، ص .115
15- «عبرانيان» چنانچه از كتاب عهد عتيق بدان اشاره مي شد نخستين فرزندان مواشي و بعضي از فرزندان خود را تقديم يهوه مي كردند. در سفر خروج باب 13، فقره دوم چنين آمده است: هر نخست زاده كه رحم را بگشايد در ميان بني اسرائيل خواه از انسان و خواه از بهايم تقديس نما، او از آن من است.»
16- مراسمي است كه ريشه در قوم ابراهيم دارد. طي اين مراسم عابد و معبود يعني خداي بعل با پرستندگان خود، پس از انجام مراسم قرباني متحد و متفق مي شوند. اين مراسم در مسيحيت نمايشگر عمل مسيح در آخرين شام وي با ياران و حواريونش مي باشد كه طي آن، مسيح نان را پاره پاره كرده و به حواريون مي دهد. و مي گفت: اين است بدن من و شراب را در پياله ريخته به ايشان داد و گفت: اين است خون من (انجيل متي، آيه 26).
17- تورات، سفر «اعداد»، باب .19
18- مجمع البيان، ج 4، ص .82
19- تفسير كبير، ج 23، .34
20- الميزان، ج 14، ص .558
21- تاريخ بلعمي، ج 1431، ص 101 و نيز 230 و .236
22- دائره المعارف مصاحب، ذيل واژه قرباني.
23- احياء علوم الدين، محمد غزالي، ترجمه حسين ديوجم، ج 2، ص .300
24- مصاحب، همان.
25- مصاحب، همان
26- كيمياي سعادت، غزالي، ج 1325، ص .339
27- مجله علمي معرفت، سال دهم، شماره دوازدهم، اسفند 1381، شماره مسلسل 51، قرباني در اديان، حسن فراهاني

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا