رابطه صبر و روزه
روزه از اعمالي است كه آدمي را به تقوا مي رساند. تقوا نوعي توانايي در آدمي است كه زمينه بروز ظرفيت ها و استعدادها را براي وي فراهم مي آورد و شخص را در برابر ناملايمات چنان قوي مي كند كه ديگر چيزي از درون و بيرون بر او چيره نمي شود. از اين رو تقوا را مديريت روح الهي بر جسم و نفس انساني مي دانند. هرچه ارتباط ميان آدمي با حقيقت خالص هستي يعني خداوند بيش تر شود، عزت آدمي افزايش مي يابد و ديگر چيزي بر او چيره و غالب نمي شود. آدم متقي، انساني است كه اتصال او به شعاع الهي قوي تر است و هرچه مي بيند و انجام مي دهد، از دريچه بينش و نگرش الهي است.
صبر و تقوا
انسان متقي، انسان صابر نيز است؛ چرا كه انسان متقي متصل به خداست و تحت شعاع او مي بيند و كار مي كند و زندگي و حيات و حركت خود را سامان مي دهد. لذا صبر در وي به اوج مي رسد و هر مشكلي براي او مشكل خاص او نيست، بلكه آن را در چارچوب حكمت كلي هستي معنا مي كند.
تفسير مصيبت در انديشه و تفكر او، تفسير خواست و مشيت الهي است. به اين معنا كه هرچه به او مي رسد نمي تواند بيرون از دايره حكمت و اراده و مشيت الهي باشد؛ چرا كه خودش را همانند همه هستي، بخشي از خدا مي داند و خود و همه چيزي كه در آن جاري و ساري مي شود را از خدا مي يابد. اين گونه است كه همراه هر چيزي و پيش و پس آن، خدا را مي بيند و مي يابد. از اين رو خداوند در تفسير صابرين مي فرمايد: بشر الصابرين الذين اذا اصابتهم مصيبه قالوا انالله و انااليه راجعون؛ بشارت ده به آنها صابرين را كه هرگاه آنها مصيبتي مي رسد مي گويند ما از آن خداييم و به سوي او باز مي گرديم. اين بدان معناست كه هر چيزي در چارچوب اراده و مشيت الهي اتفاق مي افتد و حكمت الهي آن را مديريت مي كند و هدف از اين مصيبت ها بازگردان بشر به اصل خويش يعني خداست.
راه حصول صبر
براي رسيدن به صبر بايد از ساز و كارهايي خاص استفاده كرد. روزه يكي از عوامل و سازوكارهاي دست يابي به صبر است. از اين رو در روايات، صبر را به روزه تفسير كرده اند، آن جايي كه خداوند مي فرمايد: واستعينوا بالصبر و الصلاه؛ در مسير شدن و كمال يابي از صبر يعني روزه و نماز ياري بجوييد.
روزه به آدمي اين فرصت را مي بخشد تا ظرفيت خويش را افزايش دهد و تقوا و مديريت نفس و تن را به عهده گيرد و نسبت به ناملايمات واكنش مثبت و سازنده اي از خود نشان دهد. اين جاست كه صبر را مي بايست از نتايج روزه داري دانست.