اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

از چه چیزهایی بترسیم؟

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از آموزه های وحیانی قرآن، ایجاد حالت خوف و رجا در انسان همانند ایجاد حالت تولّی و تبرّی است. این حالت خوف و رجا نقش تعیین کننده ای در ایجاد سبک زندگی قرآنی در انسان دارد، از همین روست که بسیار بر آن تاکید می شود؛ زیرا بدون خوف و رجا زندگی به سبک زندگی قرآنی در انسان ایجاد نمی شود.

البته آموزه های قرآنی براین تاکید دارد که خوف و رجا تعیین کننده در ایجاد حالت تعادل روانی در انسان نیز است؛ یعنی همان طوری که در روان تاثیر می گذارد در رفتار نیز تاثیر مستقیم دارد تا جایی که بدون خوف و رجا حالت تعادل در روان و رفتار انسان ایجاد نمی شود و انسان بدون آنها گرفتار افراط و تفریط و در نتیجه سقوط اخلاقی در دنیا و سقوط در درکات دوزخ می شود.

حقیقت خوف از خدا

وقتی از خوف سخن به میان می آید، مراد خوف و ترس معقول و مقبول است که دارای پایه و اساس عقلانی یا عقلایی باشد، نه ترس موهوم که بر اساس سلطه وهم بر نفس انسانی ایجاد می شود. در آموزه های وحیانی قرآن، از خوف معقول و مقبول به عنوان خشیت نیز یاد می شود که همان حالت ترسی است که از روی علم و مبتنی بر عقلانیت در انسان تحقق می یابد. از همین روست که خدا خشیت را به عالمان عاقل نسبت می دهد که از خدا خشیت دارند: إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ؛ جز این نیست که تنها بندگان عالم خدا از او خشیت دارند.(فاطر، آیه 28)

اصولا عقل نظری و عملی و حکمت الهی بر این تاکید دارد که انسان عاقل عالم می بایست از خدا بترسد و خوف داشته باشد؛ از همین روست که اساس و بنیاد حکمت بر همین ترس عالمانه و عاقلانه قرار دارد؛ چنان که امام زین العابدین علیه السلام می فرماید: رَأْسُ الْحِکمَةِ مَخافَةُ اللَّهِ تَبارَک وَتَعالی؛ سرچشمه حکمتها ترس از خدای متعال است.(بحارالانوار، ج 37، ص 386)

خدا از انسان می خواهد که تنها از خدا خشیت داشته باشند: فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِي؛ پس از آنان خشیت نداشته باشید و از من خشیت داشته باشید.(بقره، آیه 150) یا می فرماید: فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ؛ از مردم خشیت نداشته باشید و از من خشیت داشته باشید.(مائده، آیه 44)

امیرمومنان امام علی(ع) دراین باره می فرماید: شَرُّ النَّاسِ مَنْ یخْشَی النَّاسَ فی رَبِّه وَلا یخْشی رَبَّهُ فِی النَّاسِ؛ بدترین مردم کسی است که در کار پروردگارش از مردم بترسد و بکار حقّ مشغول نشود و نیز در کار مردم از خداوند نترسد و به مردم ستم کند.(غررالحکم، شماره 5740)

البته از نظر آموزه های وحیانی قرآن، خشیت و خوف عالمانه از خدا به تنهایی نمی تواند مفید باشد؛ زیرا وجود ترس موجب می شود تا انسان وقتی گناه و خطایی کرده باشد، جرأت نزدیکی به خدا را نداشته باشد و در مسیر خطایی راهش را ادامه دهد؛ از این روست که خدا برای ایجاد تعادل در حالت روانی و رفتاری انسان، به ایجاد حالت «خوف و رجا» یا «خوف و طمع» تاکید دارد؛ زیرا اگر حالت خوف از خدا ریشه در اسماء و صفات جلالی دارد، حالت رجا و طمع، ریشه در اسماء و صفات جمالی و اکرامی دارد؛ از این روست که خدا در هنگام معرفی خویش می فرماید: تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ؛ مبارک است که اسم پروردگارت که صاحب جلال و اکرام است.(الرحمن، آیه 78)

امام علی علیه السلام درباره نقش اعتدالی خوف و رجا در زندگی می فرماید: خَیرُ الْاعْمالِ اعْتِدالُ الرَّجاءِ وَالْخَوفِ؛ بهترین اعمال میانه روی در ترس و امید است.(غرر الحکم، شماره 5055)

این گونه است که در حالت توجه یابی انسان به هر دو دسته از صفات پروردگار می تواند به حالت تعادل در روان و رفتار برسد؛ یعنی به سبب ترس از جلال الهی به سمت گناه نرود؛ زیرا می داند که جلال الهی موجب می شود تا شخص گرفتار انواع مجازات و عذاب ها در دنیا و آخرت شود ؛ و اکرام و جمال الهی موجب می شود تا تحت رحمت الهی قرارگیرد و خدا از او بگذرد؛ از همین روست که مفسدان نیز می توانند در سایه رجا و طمع به رحمت الهی به سوی خدا بازگردند و توبه کرده وبه اصلاح امر خطایی خویش بپردازند و از مغفرت الهی بهره مند شده و خدا بدی آنان به نیکی تبدیل کند.

خدا در قرآن نخست به مردمان هشدار می دهد که فساد نکنند تا گرفتار خشم جلالی خدا نشوند، اما اگر به جهل علمی و جهالت عقلی فسادی کردند، در قالب خوف و رجا امیدوار به رحمت الهی باشند  و با احسان مورد توجه وعنایت الهی قرار گیرند: وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ؛ و در زمين پس از اصلاح آن فساد مكنيد و با بيم و اميد او را بخوانيد كه رحمت‏ خدا به نيكوكاران نزديك است. (اعراف، آیه ۵۶)

از نظر قرآن توجه به اسماء جلال و جمال موجب می شود تا انسان در رفتار خویش نیز به گونه ای عمل کند تا اگر خطایی انجام شده به اشکال گوناگون از جمله عمل عبادی به ویژه در تهجد شبانه و اعمالی چون نماز شب آن خود را پاک و منزه سازد و در توبه را به روی خویش بگشاید و مورد عفو و مغفرت الهی قرار گیرد و به چیزهایی برسد که غیر قابل توصیف و بیرون از حد تصور و تخیل انسان است: تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ؛ فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ؛ پهلوهايشان از خوابگاهها جدا مى‏ گردد و پروردگارشان را از روى بيم و طمع مى‏ خوانند و از آنچه روزيشان داده‏ ايم انفاق مى كنند ؛ هيچ كس نمى‏ داند چه چيز از آنچه روشنى‏ بخش ديدگان است به پاداش آنچه انجام مى‏ دادند براى آنان پنهان كرده‏ ام. (سجده، آیات ۱۶ و۱۷)

خدا در قرآن بر ایجاد حالت خوف و رجا تاکید دارد؛ زیرا عامل اعتدال در روان و رفتار انسان است؛ بنابراین نمی بایست تنها به خوف بسنده کرد، بلکه حالت خوف و رجا را می بایست با هم داشته باشد؛ زیرا از نظر قرآن، خوف از خدا به تنهائی، ناامیدی از رحمت حق را در پی دارد، و یأس و نومیدی از خدا نیز از بزرگترین کبائر محسوب می شود: قُلْ یا عِبادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً، إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛ بگو ای بندگانم که بر خود اسراف روا داشتید، از رحمت خدا مأیوس نشوید که خدا همه گناهان را می بخشد و او بسیار آمرزنده و مهربان است.(زمر، آیه 53)

عوامل خوف و خشیت حقیقی از نظر قرآن

از نظر قرآن، برخی از عوامل خوف، حقیقی نیست، بلکه توهمی است؛ به عنوان نمونه بسیاری از مردم از چیزهایی که نسبت به آن جهل دارند، می ترسند و حتی به دشمنی با آن می پردازند؛ چنان که امام علی(ع) می فرماید: النّاس أعداء ما جهلوا؛ مردمان دشمنان مجهولات خویش هستند.(نهج البلاغه، حکمت 163)

هم چنین خدا می فرماید که انسان نمی بایست از شیطان بترسد، بلکه باید خوف و ترسش خدا و معصیت او باشد: «إِنَّما ذلِکمُ الشَّیطانُ یخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ؛ این شیطان است که پیروان خود را می ترساند، از آنها نهراسید و تنها از من بترسید اگر ایمان دارید.(آل عمران، آیه 175)

انسان می بایست از ترس موهوم به عنوان ترس مذموم اجتناب کند؛ البته باید توجه داشت که ترسیدن حالتی اختیاری نیست؛ زیرا وقتی انسان در موقعیت خاصی قرار می گیرد به طور ناخودآگاه می ترسد؛ چرا که ترس یک واکنش فطری روان انسان نسبت به چیزی است که خطری را برای انسان ایجاد می کند. در حقیقت واکنش دفاعی نفس و روان انسان برای حفاظت از بقای خویش است که حالت ترس و خوف را در انسان ایجاد می کند. بنابراین، این موجبات ترس می تواند واقعی، حقیقی، خیالی و وهمی باشد. از نظر آموزه های وحیانی، خوف حقیقی و واقعی که بر اساس علم و عقل باشد، خوفی است که می توان از آن به خوف ممدوح یاد کرد، اما خوفی که بر اساس خیال و وهم باشد، خوف مذموم است.

البته وقتی گفته می شود که شخص می بایست خوف ممدوح داشته باشد، به این معنا است که خوف مبتنی بر علم و عقل از خطر یا خطرات چیزی می بایست مورد توجه قرار گیرد و شخص با حالتی از احتیاط و تقوا به خطر نزدیک یا حتی از آن اجتناب کند؛ یعنی شخص می بایست مدیریت روان را به دست بگیرد و اجازه دهد تا در شرایط معقول و مقبول و با احتیاط از چیزی اجتناب کرده یا بدان نزدیک شود.

بر این اساس، مدیریت خوف مذموم این است که اگر به طور ناخودآگاه از چیز مجهول، خیالی یا وهمانی ترسیده است، به بررسی بپردازد و اگر حقیقت آشکار شد، بر اساس عقل و علم نسبت به آن واکنش نشان دهد و این گونه آن را مدیریت کند. این بدان معناست که اگر خوف و ترس وی اساس و پایه ای جز وهم و خیال نداشته آن را کنار بگذارد و به آن اعتنا نکند.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، با توجه به آن چه بیان شد می بایست از برخی از امور ترسید و از برخی از امور هراسی نداشت؛ چنان که وقتی میان ترس از خدا و ترس از مردم بخواهیم یکی را ممدوح و دیگری را مذموم قرار دهیم ، بر اساس آموزه های وحیانی می بایست خشیت از خدا داشته باشیم نه از مردم.( بقره، آیه 150؛ مائده، آیه 44)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مهم ترین چیزهایی که انسان می بایست به عنوان ترس معقول و مقبول از آنها بترسد، عبارتند از :

  1. مقام جلال الهی: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، عظمت و جلال الهی عامل خوف و ترس عالمانه و خشیت است؛ و هر کسی به این ترس خویش بها دهد، از بهشت الهی در آخرت بهره مند می شود. خدا می فرماید: وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ؛ و برای کسی که از مقام پروردگارش بترسد، دو باغ بهشتی است!.(الرحمن، آیه 46) در جایی دیگر نیز می فرماید: وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‏، فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوى‏؛ و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوى بازدارد، قطعاً بهشت جایگاه اوست!.(نازعات، آیات 40 و 41) وهم چنین می فرماید: هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلَّذینَ هُمْ لِرَبِّهِمْ یَرْهَبُونَ؛ هدایت و رحمت براى کسانى بود که از پروردگار خویش مى‏ترسند و از مخالفت فرمانش بیم دارند.(اعراف، آیه 154)
  2. ترس از عذاب الهی: از مهم ترین عوامل ترس معقول و مقبول، ترس از عذاب الهی است که انسان واقعا می بایست از آن بترسد و خوف و خشیت داشته باشد. آیات بسیاری در قرآن مردم را انذارمی دهد تا از عذاب الهی در دنیا و آخرت بترسند؛ زیرا مهم ترین ترسی که می بایست در جان آدمی به عنوان ترس معقول و مقبول مطرح باشد، همین ترس از خدا و عذاب های اوست. پس کسی که از عذاب الهی می ترسد می بایست تقوای الهی پیشه کند و بی تقوایی نکند؛ زیرا که عذاب الهی به سبب بی تقوایی گریبانگیر آدمی می شود. امام علی علیه السلام می فرماید: مَنْ رَجا شیئاً طَلَبَهُ، وَمَنْ خافَ شَیئاً هَرِبَ مِنْهُ، ما ادْری ما خَوْفُ رَجُلٍ عَرَضَتْ لَهُ شَهْوَةٌ فَلَمْ یدَعْها لِما خافَ مِنْهُ، وَما ادْری ما رَجاءُ رَجُلٍ نَزَلَ بِهِ الْبَلاءُ فَلَمْ یصْبِرْ عَلَیهِ لِما یرْجُوا؛ آن که به چیزی امیدوار باشد، آن را طلب می کند و هرکس از چیزی بترسد، از آن فرار می نماید. نمی دانم چه خوفی است از کسی که معصیتی به او روی آورد و او از آن بترسد، ولی با اینحال ترکش نکند، و چه رجائی است از کسی که بلائی به او نازل می شود و با اینکه امیدوار است بر آن صبر نکند!.(بحارالانوار، ج 78، ص 51.)
  3. ترس از تبعید: انسان هر کاری را می کند تا به خدا تقرب جوید از همین روست که کارها را «قربه الی الله» انجام می دهد(توبه، آیه 99)؛ زیرا با این کارها می تواند متاله و خدایی شده و صفات الهی را در خود تحقق بخشد و از انوار صفات الهی بهره مند شده و به عنوان «وجه الله» ظهور نماید؛ زیرا از نظر قرآن، تنها «وجه الله» است که باقی است و هر کاری دیگر از میان می رود، بلکه به عنوان باطل اصلا حقیقی ندارد؛ پس تلاش برای بقا از طریق وجه الله شدن همان اسباب اعمال انسانی است؛ چرا که این گونه می تواند تمام صفات جلالی و جمالی پروردگار را در خود تجلی بخشد و از انوار آنها بهره مند شود و باقی به بقای آنها باشد: وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ.(الرحمن، آیه 27) از نظر قرآن، کسی که کارهای نادرست انجام می دهد، باید از این بترسد که گرفتار دوری و بُعد از خدا شود و خدا او را از خود دور کند و براند.
  4. محروم از رحمت الهی: انسان از این نیز باید بترسد که از رحمت الهی محروم شود و خدا نظر رحمت به او نیاندازد، و از گناه او نگذرد و صفحه سپیدی برایش نگشاید. کسانی از رحمت الهی محروم می شوند که گرفتار کفر و کفران یا نومیدی و قنوط هستند.(حجر، آیه 15)
  5. محروم از عفو الهی: عفو به معنای گذشت از خطا و گناه بسیار مهم است؛ انسانی اگر محروم از عفو الهی شود، باید هراسان باشد؛ بنابراین نمی بایست کاری را انجام دهد که از عفو الهی محروم شود.
  6. گرفتار نومیدی و خیبه: انسان از این که گرفتار خیبه و نومیدی بشود باید هراسان باشد؛ زیرا چنین حالت روانی در انسان موجب می شود تا اقدام اصلاح نداشته و توبه و استغفاری را انجام ندهد و در حیرت باقی بماند یا به گناه ادامه دهد. انسان باید از خدا بخواهد تا او را چنین گرفتار نکند؛ زیرا انسان باید از حالت نومیدی بترسد که بر او حاکم شود.(شمس، آیات 7 تا 10) امام صادق (ع) می فرماید: ارْجُ اللَّهَ رَجاءً لا یجَرِّئُک عَلی مَعاصیهِ وَخَفِ اللَّهَ خَوْفاً لا یؤْیسُک مِنْ رَحْمَتِه؛ به خدا امیدوار باش، امیدی که تو را به معصیت نکشاند و از او بترس، ترسی که تو را از رحمت خدا مأیوس ننماید.( بحارالانوار، ج 70، ص 384.)
  7. ترس شقاوت: انسان دنبال سعادت و خوشبختی است و هماره ازاین که گرفتار شقاوت بشود هراسان است. سعادت انسان در آسایش و آرامش تحقق می یابد؛ اگر این امور دایمی باشد، سعادت ابدی است. از نظر قرآن، شقاوت ابدی آن است که انسان با رفتار خویش از خود دور شود و گرفتار جلال الهی شده و در دوزخ گرفتار شقاوت ابدی شود.
  8. ترس از رنج و زحمت: انسان دوست دارد که هماره در راحتی و رفاه و آسانی به زندگی و به اهداف خویش برسد؛ بنابراین از رنج و زحمت و گرفتاری بدان می ترسد. این ترس از نظر قرآن معقول و مقبول است.
  9. ترس از سیاه رویی: انسان همان طوری که زیبایی را خوش دارد، از زشتی بیزار است. بنابراین، ترس از این که زیبایی خویش را از دست بدهد و مثلا سیاه رو و کور چشم و مانند آنها شود، ترسی معقول و مقبول است. از نظر قرآن انسان می بایست از این که در قیامت سیه رو محشور شود، بترسد.(ابراهیم، آیه 106)
  10. تغییر فطرت: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، فطرت هر کسی به گونه ای است که بر سلامت و استقامت در راه هدایت است؛ اما انسان با گناه و فجور آن را تغییر می دهد و خدا نیز خوی زشت را بر او مسلط می سازد و شخص گرفتار طبع و ختم می شود.(شمس، آیات 7 تا 10؛ حج، آیه 46؛ بقره، آیه 7) بنابراین، ترس از این امر منطقی و مقعول و مقبول است.
  11. ترس کوری و کری: هم چنین از نظر قرآن، ترس از این که انسان از شنوایی و بینایی به کوری و کری برسد، ترسی معقول و مقبول است. بسیاری از مردم با کارهایی که در دنیا انجام می دهند، کوری و کری را برای خویش در دنیا و آخرت رقم می زنند.(طه، آیه 125)
  12. ترس از زنجیر شدن: از نظر قرآن یکی از ترس هایی که انسان می بایست به آن بها بدهد، ترس از زنجیر شدن دست و پا و ناتوانی در کار و انجام عمل است. بسیاری از کارهایی که انسان انجام می دهد، غل و زنجیری بر دست و پای اوست که باید از آن ها اجتناب کند.(حاقه، آیه 30؛ ص، آیه 38؛ ابراهیم، آیات 49 و 50)

عوامل رجا و امید در شرایط ترس

از نظر امام سجاد(ع) انسان با آن که باید دارای ترس معقول و مقبول باشد، ولی وقتی عوامل رجا و طمع وجود دارد، نمی بایست گرفتار نومیدی شود؛ یعنی ترس و خوف معقول همراه امید به خدا و اعمال صالح و مانند آنها انسان را در حالت تعادل قرار می دهد و ترس او را از کار و زندگی نمی اندازد.

از نظر امام سجاد(ع) با وجود ایمان نمی بایست انسان ترسی از عذاب الهی داشته باشد، یا با وجود محبت الهی در دل ترسی از تبعید خدا نیست؛ چنان که با وجود صفت رحمانیت و صفح الهی نمی بایست ترسی از محروم شدن داشت و با وجود پناه جستن به عفو الهی نمی بایست از رهاشدن ترسید.

از نظر آن امام همام(ع) وقتی انسان به تجلیات کرامت خدای کریم می نگرد، دیگر نمی بایست گرفتار نومیدی و خیبت شود؛ هم چنین با این همه رحمت الهی نمی بایست ترسی از شقاوت و رنج داشت؛ زیرا خدا هرگز انسان را برای شقاوت نیافریده بلکه برای سعادت ابدی آفریده است؛ زیرا کریم هرگز از کرامت باز نمی ایستد. بنابراین، انسان با این که می بایست از شقاوت ابدی بترسد ولی بداند که خدای کریم او را برای تقرب به خویش و بهره مندی از مواهب رحمت خویش آفریده است و بر آن است تا او را به امور بهره مند سازد که تنها خدای کریم برای انسان قرار داده و موجب چشم روشنی اوست.

از نظر امام سجاد(ع) چهره هایی که در برابر عظمت الهی سجده کرده اند، هرگز سیه رو نشود یا زبان هايى را كه براى بزرگى و شكوهت به ستايش گويا شده ناگويا و لال نشود؛ هم چنین بر دلهايى كه‏ به محبت خدا پيچيده شده مهر نمی نهد؛ یا گوش هايى را كه از شنيدن ذكر خدا در راه رضايت لذّت برده، ناشنوا نسازد؛ يا دستهايى را كه آرزوهاى به اميد مهرورزى ‏اش به سوي خدا بلند شده به زنجير نبدد؛  يا بدنهايى را كه در طاعت خدا كوشيده تا جايى كه در راه‏ كوشش در بندگى ‏اش لاغر شده مجازات نمى‏ كند؛ يا پاهايى را كه در راه عبادت تو پوييده به عذاب دچار نمى‏ نمايى، و هرگز خدا درهاى رحمت خویش را بر يكتاپرستان نمی بندد؛ و یا شيفتگان خویش را از نگاه به زيبايى ديدار خویش محروم نمی سازد؛ یا جانى را كه به توحيد خویش عزّت بخشيده، به خوارى هجران خویش ذليل نمی کند؛ یا باطنى كه بر مودت و دوستى ‏اش پيمان‏ بسته، به سوز آتش نمی سوزاند.

از نظر آن حضرت(ع) می توان از درد خشم الهی و جلالش به خودش پناه برد و به سخن دیگر گفت: اعوذ بک منک؛ از خودت به خودت پناه می برم؛ چرا که خدا ذوالجلال و الاکرام است و همه صفات جمالی الهی از « حَنَّانُ مَنَّانُ رَحِيمُ رَحْمَانُ » با صفات جلال الهی از «جَبَّارُ و قَهَّارُ » در آمیخته است ولی هماره ما امیدوار به خدای «غَفَّارُ و سَتَّارُ» هستیم که می تواند به رحمت و مهرخویش انسان را از عذاب آتش و رسوايى ننگ رهايى بخش در روز قیامت نجات دهد و در آن احوالات و اهوالات دستگیر بندگان باشد و بدون کم ترین ظلمی در زمانی جدا سازی نيكان از بدان به او عنایت کند و به بهشت در آورد.(مفاتیح الجنان، دعای خمسه عشر، دعای خائفین)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا