اجتماعیمعارف قرآنی

رابطه حجاب و عفاف

حجاب ، قانوني اجباري

شايد سخن گفتن از حجاب بي عفاف بي معنا باشد، ولي بايد به اين نكته توجه داشت كه حجاب يك حكم اسلامي است، درحالي كه عفاف يك حالت نفساني و فضيلت اخلاقي مي باشد.

براين اساس مي توان از حجاب بي عفاف سخن به ميان آورد، زيرا بر همگان است تا حجاب را به عنوان يكي از قوانين شرعي و احكام اسلامي مراعات كنند، اين درحالي است كه درهمين مكلفان به قانون حجاب، فضيلت حياء (شرم) و عفت (آزرم) وجود ندارد؛ زيرا لزوم عمل به يك قانون و مراعات آن دليلي بر وجود بازدارندگي دروني وجود ندارد.

بسياري از مردم از قوانين راهنمايي و رانندگي پيروي مي كنند و كمربندهاي خود را درهنگام رانندگي مي بندند و يا از چراغ قرمز راهنمايي نمي گذرند؛ چرا كه در صورت تخلف جريمه مي شوند، درحالي اگر به حال خودشان گذاشته شوند، از اين قوانين تخلف كرده و آنها را مراعات نمي كنند. چنين چيزي را مي توان درباره شهروندان جامعه اسلامي گفت كه به قانون حجاب عمل مي كنند. تا از جريمه ها و مجازات احتمالي آن رهايي يابند. بنابراين مي توان شهروندان بسياري را يافت كه ناخواسته تن به پوشش حجاب مي دهند درحالي كه هيچ نيروي باطني آنان را به اين پوشش تشويق و ترغيب نمي كند. به سخن ديگر، شهرونداني را مي توان يافت كه حجاب دارند درحالي كه عفاف وحياء در ايشان وجود ندارد و اگر اجبار بيروني از ميان برداشته شود، هيچ گرايشي به حجاب نخواهند داشت، زيرا در درون ايشان عفاف و حياء به عنوان يك ارزش و فضليت اخلاقي شناخته نشده است.

آزرم و شرم، فضيلت هاي انساني

براي درك اين معنا به اين نكته بايد توجه كرد كه عفت و حياء حالتي از حالات نفس است كه با وجود آن، شهوت بر انسان غلبه و چيره نمي شود. (مفردات الفاظ قرآن كريم، راغب اصفهاني، ص 573 ذيل واژه عف) از اين رو هرگاه نفس انساني به درجه اي برسد كه شهوات نفساني و تمايلات حيواني و غير شايسته بر او چيره نشود، چنين نفسي را عفيف مي نامند و صاحب آن را اهل عفت مي خوانند. (التحقيق، حسن مصطفوي، ج 8، ص 180) حالت آزرم دروني به شكل شرم و حياي بيروني خود را نشان مي دهد. شخص عفيف، در رفتارهاي خود اهل شرم و حياست. لذا خداوند درباره برخي از فقيران داراي عفت نفس مي گويد كه ايشان به سبب همين وجود عفت نفس حاضر نيستند تا از ديگران درخواستي بكنند، درحالي كه به شدت به چيزي نياز دارند ولي سوال و پرسش نمي كنند.(بقره، آيه 273) البته از نظر قرآن عفت نفس نمي بايست، حيايي را سبب شود كه آدمي را از بيان حقيقت باز دارد؛ زيرا برخي از مردم حتي نسبت به امور ديني حيا مي ورزند و شرم مي كنند تا پرسش هايي كه مرتبط به حوزه مسائل اخلاقي جنسي است مطرح سازند كه اين نوع حيا درحقيقت حياي منفي است كه در برابر حياي مثبت قرارمي گيرد. دراين گونه موارد سخن از «لاحياء في الدين» مي شود؛ زيرا انسان بايد بي شرم و حيا، مسائل ديني خويش را بپرسد و يا بدان عمل كند. البته پيامبر گرامي (ص) به سبب حياي بسياري كه نسبت به مردم داشت، برخي از ايشان سوء استفاده هايي مي كردند كه خداوند مسلمانان را در آيه 53 سوره احزاب از اين سو استفاده باز مي دارد.

به هرحال، عفت حالتي نفساني و دروني و فضيلتي اخلاقي است كه همه عقلاي عالم آن را به عنوان يك ارزش شناسايي كرده و صاحبان آن را مي ستايند. دراسلام نيز عفت به عنوان يك فضيلت و ارزش اخلاقي ستوده شده و دست يابي به آن به عنوان وظيفه مومنان مورد تشويق و ترغيب قرارگرفته است، زيرا اين گونه است كه عقل آدمي بر نفس شهواني چيره مي شود و تقواي عملي تحقق مي يابد.

برهمين اساس علامه نراقي در جامع السعادات هنگامي كه از فضايل اخلاقي سخن به ميان مي آورد، عفت را فضيلتي مي شمارد كه انسان مؤمن مي بايست در پي كسب آن باشد و آن را در خود ايجاد و يا تقويت نمايد؛ زيرا فطرت سالم و عقل سليم به طور طبيعي گرايش به آن دارد كه عفت ورزد و خود را از زشتي ها بپوشاند و اجازه ندهد تا شهوت بر او چيره شود و به جاي عقل فرمانرواي جان و تن آدمي شود. از اين رو كسي كه از فرمان عقل سليم اطاعت مي كند و پيروي مي كند و قوه شهواني را در چارچوب شايسته- مهار و مديريت مي كند، انسان عفيف شمرده مي شود.

البته نراقي به اين نكته هم توجه مي دهد كه عفت هرگز به معناي سركوب قواي شهواني و نفساني نيست، بلكه مديريت و مهار آن در چارچوب معقول و شايسته اي است كه عقل بر آن حكم مي كند. از اين رو اعتدال عقلاني در خورد و خوراك يا ازدواج و پاسخ گويي به نياز شهواني و جنسي در اين شكل معقول و مقبول را از عواملي مي داند كه تحقق فضيلت عفت را در آدمي اثبات مي كند.

به سخن ديگر، عفت به عنوان يك فضيلت همان حركت اعتدالي نفس انساني در مسير فرمان هاي عقل در جهت مهار و مديريت و پاسخ گويي مناسب و شايسته به خواسته هاي نفساني است. (نگاه كنيد: جامع السعادات، نراقي، ج2، ص17)

حجاب، قانوني براي شهروندان

همان طور كه مشاهده مي كنيد، دايره عفت فراتر از دايره اموري است كه حجاب به عنوان يك حكم و قانون به آن توجه دارد؛ زيرا حجاب يك عمل و رفتار در حوزه رفتار اجتماعي است كه با انجام آن، از سركشي نفس شهواني ديگران در حوزه عمل جنسي جلوگيري به عمل مي آيد. در حقيقت كسي كه حجاب را مراعات مي كند، زمينه طغيان و سركشي قواي شهواني در ديگران را از ميان مي برد. البته آثار اين مديريت نفس ديگران به خود شخصي كه حجاب را مراعات مي كند باز مي گردد، زيرا با اين كار از برانگيختن تمايلات نفساني در ديگران جلوگيري كرده و خود را از تعرض ديگران حفظ مي كند، چرا كه در صورت برانگيختن شهوت ديگري، خود نخستين قرباني اين بي حجابي است. از اين رو در قرآن خداوند درباره فلسفه حجاب به اين مهم اشاره مي كند كه لزوم حجاب براي قرار گرفتن شخص در امنيت جنسي است، زيرا هنگامي كه در حجاب است و برجستگي هاي جنسي وي شناخته نمي شود و موجبات تحريك جنسي ديگران نمي گردد، تا مورد اذيت و آزار قرارگيرد.

از نظر قرآن، حجاب يك حكم اجتماعي است كه حتي از سوي كساني كه حياء و شرمي ندارند مي بايست رعايت شود. به اين معنا كه اگر حتي شخص داراي عفت نباشد و حتي در حوزه اخلاق جنسي، قواي شهواني بر او چيره باشد، ولي به عنوان يك شهروند موظف است تا حجاب را مراعات كند تا زمينه و بستر ايجاد و يا تقويت اختلال شهواني جنسي فراهم نيايد؛ زيرا حجاب به معناي پوشش مناسبي است كه دو جنس مخالف را نسبت به هم در حالتي شبه عفت قرار مي دهد و از سركشي و چيرگي نفس شهواني و جنسي باز مي دارد.

بنابراين، بر همه شهروندان امت اسلامي است تا قانون حجاب را به عنوان يك رفتار اجتماعي و هنجاري مراعات كنند؛ زيرا هدف اسلام ايجاد جامعه اي است كه شرايط مناسب بروز فضايل اخلاقي و چيرگي رفتارهاي هنجاري و عقلاني و عقلايي در آن فراهم آيد. حجاب نيز شرايطي را فراهم مي آورد تا عقل بتواند در جامعه، از چيرگي شهوات جنسي جلوگيري به عمل آورد و از طغيان و سركشي آن باز دارد.

البته كساني كه داراي عفت نفس هستند، از آمادگي بيش تري براي حجاب برخوردار هستند، زيرا نفس آنان تحت مديريت عقل و فرمانفرمايي آن قرار دارد. از اين رو حضرت آدم و حوا (عليهما السلام) پس از آشكار شدن جسدشان، به سرعت به پوشيدن عورت هاي خويش با استفاده از برگ هاي درختان بهشت اقدام كردند در حالي كه تنها اين زن و شوهر آن جا حضور داشند؛ زيرا عفت وجودي ايشان به عنوان عاملي موثر در گرايش ايشان به حجاب بوده است.

هدف از قانون حجاب در اسلام، دست يابي به عفاف و فضيلتي نفساني و اخلاقي است كه از طريق آن براي شخص و جامعه فراهم مي آيد. ايجاد شرايط مناسبي كه با حجاب براي شهروندان مهيا مي شود موجب مي شود تا شرايط دست يابي به عفت و فضيلت آن آسان تر گردد. از اين رو خداوند در آيه 59 سوره احزاب حجاب را عامل مهمي براي مصونيت از اذيت و آزار از سوي ديگران به ويژه بيمار دلان بر مي شمارد؛ زيرا با مصونيت يابي شرايط براي دست يابي به فضايل بيش تر براي آدمي فراهم مي شود.

از آياتي از جمله 5 و 7 سوره مومنون و نيز 29 و 31 سوره معارج اين معنا به دست مي آيد كه عفت و پاكدامني موجب مي شود تا انسان در مسايل جنسي رو به اعتدال رود و از گرايش به اسراف در اين حوزه خودداري ورزد. هم چنين عفت ورزي و ايجاد شرايط عفاف در انسان موجب مي شود تا نفس از هر زشتي محافظت شود و امكان سوءاستفاده و نيز نسبت هاي ناروا به انسان براي ديگران فراهم نيايد. (نور، آيه 26)

به هر حال بايد به اين نكته توجه كرد كه هدف از حجاب واقعي دست يابي به فضيلت اخلاقي عفت است كه مديريت عقل بر نفس و چيرگي بر آن در چارچوب هاي پذيرفته شده و فطري و طبيعي است. اما اين بدان معنا نيست كه حجاب به سبب وجود عفت باطني مراعات نشود و شخص با اين توجيه كه قلب من پاك است و عقلم بر نفسم چيره است، از حجاب اجتناب ورزد؛ زيرا حجاب، يك قانون و حكم اجتماعي است تا ديگران به گناه آلوده نشوند و شرايط عمومي براي رشد و كمال فراهم آيد.

از سوي ديگر، اكر كسي خواهان عفت نيست نمي تواند از حجاب اجتناب ورزد، زيرا چنان كه گفته شد حجاب، يك قانون در حوزه عمل اجتماعي و رفتاري است و بر همه شهروندان است تا براي ايجاد جامعه سالم، آن را مراعات كنند و در صورت مخالفت و زيرپا گذاشتن قانون مي بايست مجازات مناسب آن را تحمل كنند.

به سخن ديگر، حجاب يك قانون اسلامي و حكم شرعي است كه مراعات آن از سوي همه شهروندان لازم است. اين بدان معنا است كه مخالفان حجاب، افزون بر اين كه گناهي مرتكب شده و در آخرت مجازات شده و يا تبعات گناه بر ايشان بار مي شود، هم چنين به عنوان بزهكاران و قانون شكنان مي بايست مجازات شوند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا