اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیسیاسیمعارف قرآنی

عزت و ذلت در سایه حق و باطل

بسم الله الرحمن الرحیم

عزت فضلیتی است که همگان خواهان آن هستند؛ زیرا کسی دوست ندارد که خوار و ذلیل باشد؛ اما بسیاری از مردم راه کسب یا صیانت از آن را نمی دانند و نمی شناسند و شناخت عوامل موثر آن به خطا می روند یا در تطبیق اشتباه می کنند.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، همان گونه که فهم حقیقت عزت مهم است، شناخت عوامل کسب بلکه حتی صیانت از آن نیز مهم و اساسی است؛ زیرا برخی با انتخاب غلط و نادرست ممکن است که از مقام عزت به ساحت ذلت سقوط کرده و خوار و ذلیل شود؛ چنان که بسیاری از دولت ها و ملت ها و امت های عزیز با انتخاب نادرست گرفتار ذلت و خواری حکومت و حاکمیت و ولایت دشمنان شدند.

نویسنده دراین مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن بر آن است تا مهم ترین و اساسی ترین علت و عامل عزت و ذلت را تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

حق تعالی خاستگاه عزت حقیقی

یکی از نام های نیک الهی، عزیز است که خاستگاه و منشای بسیاری از حقایق هستی است؛ زیرا عزیز به کسی گفته می شود که هیچ عامل بیرونی نمی تواند برآن سلطه یابد یا به شکلی در او نفوذ کند؛ از همین روست که به صخره خارا که هیچ قابلیتی برای صعود بر آن نیست یا هیچ قابلیتی برای نفوذ در آن وجود ندارد، «عزیز» گفته می شود. بنابراین، اسم عزیز را می بایست از اسمای جلالی خدا دانست که بیانگر عظمت و مجد و شکوه بی پایان خدا است.

بر اساس آموزه های قرآنی، خدا همان پروردگاری است که «عزت» او موجب می شود تا ما نتوانیم حقیقت او را بشناسیم؛ زیرا جلال و جبروت او چنان قوی و عظیم است که توان فکر و اندیشه و خیال و عقل ما به او نمی رسد؛ از این روست که خدای عزیز با عظمت خویش در مقام پروردگاری نیز در مقام بلندی است که فراتر از توصیف انسانی است؛ از همین روست که خدا می فرماید: سبحان ربک رب العزه عما یصفون؛ پاک و منزه است پروردگارت که دارای عزت است، از هر آن چه او را بدان توصیف می کنند.(صافات، آیه 180)

در حقیقت این عزت الهی است که خدا را در جایگاهی بس بلند قرار داده که بیرون از دایره شناخت و توصیف قرار می دهد.(همان) بنابراین، اگر خدا از خود توصیف می کند، ناظر به مراتب تنزلی است که همان شایسته «الحمد لله رب العالمین است.(صافات، آیات 180 و 182)

هم چنین از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هر عزتی که در هستی تجلی و ظهور دارد، با خاستگاه اسم عزیز است و در حقیقت همه عزت ها در هر کسی یا هر چیزی همان ظهور و تجلیات عزت الهی و مظاهر اسم عزیز است؛ زیرا خدا به صراحت بیان می کند: فان العزه لله جمیعا؛ پس به تحقیق همه عزت تنها برای خداست.(نساء، آیه 139؛ یونس، آیه 65) و در جایی دیگر نیز می فرماید: فلله العزه جمیعا؛ همه عزت از آن خدا است.(فاطر، آیه 10) بنابراین، هر کسی یا هر چیزی اگر عزت بخواهد می بایست خود را به خاستگاه و منشای آن متصل سازد و از آن جا عزت بجوید: من کان یرید العزه فلله العزه جمیعا؛ هر کسی عزت بخواهد پس بداند که همه عزت فقط برای خداست.(همان) از همین روست که کسی که صعود و رفعت بخواهد می بایست به خدای عزیز مراجعه کند.(همان)

از نظر قرآن، کسانی به صعود و رفعت در سایه عزت الهی دست می یابند که خود را متصل به عزت الهی کرده و اسم عزیز در آنان ظهور کرده باشد.

شکی نیست که نخستین و اصلی ترین مظاهر اتم و اکمل اسم عزیز را می توان در رسول الله(ص) دید و پس از ایشان در مومنان از اهل بیت(ع) که همان معصومان هستند و سپس در سایر مومنان(منافقون، آیه 8)؛ زیرا اینان کسانی هستند که حق تعالی را در همه احوال و آیات تدوینی و تکوینی می ببیند و می شناسند و به این باور و ایمان راسخ رسیده اند که او فقط «حق تعالی» است.(فصلت، آیه 53) پس این مومنان هستند که حق را می شناسد و مصادیق و مظاهر آن را در همه مظاهر هستی می ببیند و می شناسد و بدان گرایش فطری و ذاتی دارند.(طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 تا 10)

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، مومنان به دلیل اتصال علمی و عملی به خدای عزیز و بهره گیری از جلال و عظمت الهی، از چنان عزت و شکوهی برخوردار هستند که دشمنان هرگز نمی توانند آنان را به خاک ذلت بکشانند. بنابراین، تمامی طرح ها و نقشه ها و برنامه ها و سیاست های دشمنان علیه مومنان از کافران خارجی تا منافقان داخلی همگی به دست الهی بر باد می رود و خدا اجازه نمی دهد تا مومنان گرفتار ذلت و خواری شوند و عزت آنان به ذلت تبدیل شود. این در حالی است که دشمنان به ویژه منافقان تلاش می کند تا با شیوه ها و روش های گوناگون مومنان را به ذلت بکشانند و عزت آنان را مخدوش سازند. آنان درسایه نفاق و همکاری با دشمنان خارجی بر این عقیده و باور هستند که در موقعیت برتری قراردارند و جلال و شکوهی که از این ارتباط دارند، به آنان کمک می کند تا خود در جایگاه عزت قرار گیرند و مومنان خوار و ذلیل شوند.(منافقون، آیه 8)

اصولا دشمنان و کافران که حقایق هستی را نمی شناسند و نمی پذیرند وبا آن مخالفت دارند، به گمان باطل و نادرست خویش خود را عزیز می دانند(همان)؛ زیرا آنان علت و خاستگاه عزت را نه خدا، بلکه قدرت و ثروت دنیوی خویش می دانند و به قوم و قبیله و قدرت و ثروت می نازند و اگر کاری انجام می دهند بر اساس همین تفکر است(کهف، آیه 34) و اگر از ترس گروهی کاری را انجام نمی دهند و دشمنی آشکار خویش را علنی نمی سازند یا اقدامات علمی علیه مومنان ندارند، به سبب همین اعتقاد است؛ زیرا وقتی مومنان را قدرتمند یا ثروتمند می یابند، می ترسند و بر این باورند که آنان به این عوامل دارای عزت هستند؛ در حالی که عزت مومنان نه به این قدرت و ثروت، بلکه به سبب عزتی است که در سایه حقانیت و ایمان به خدا به دست آورده اند.(هود، آیه 92؛ منافقون، آیه 8)

از نظر آموزه های قرآنی هر چه نسبت میان خدا و مومنان قوی تر و بهتر باشد و مومنان درسطوح ایمان و تقوا به سطوح عالی تر نزدیک شوند، به همان میزان محبت الهی نسبت به آنان افزایش می یابد و در سایه حقانیت محبت الهی به عزتی دست می یابند که فراترین و برترین عزت ها است؛ از همین روست که مومنان دیگر نیز در سایه همین عزت برتر مومنان حقیقی عالی به عزتی دست می یابند که هیچ ذلتی همراه آن نیست، بلکه موجبات ذلت و خواری دشمنان می شوند.(مائده، آیه 54)

از این آیه هم چنین به دست می آید که مومنان حقیقی در سایه ایمان برتر و قوی و تقوای عالی به جایی می رسند که جهاد ایشان موجبات عزت مسلمانان و ذلت دشمنان می شود؛ زیرا آنان از سرزنش هیچ سرزنشگری نمی هراسند و هرگز به سبب سرزنش های مدعیان دروغین حقوق بشر و صلح و مانند آنان جهاد علیه ظالمان را کنار نمی نهند(همان)، بلکه به حکم الهی علیه ظالمان و مستکبران  و به نفع حق و حق داران از مظلومان و مستضعفان قیام می کنند و مرگ را برای دشمنان رقم می زنند.(نساء، آیه 79)

از نظر قرآن، اگر آنان به میدان عمل وارد می شوند و با جهاد خویش عزت را در سایه حق تعالی و حقانیت ایجاد می کنند، هرگز مانند شاهان نیستند که تنها بر اساس نابودسازی دیگران به جا به جایی طبقات اجتماعی در یک جا اقدام می کنند؛ زیرا از نظر قرآن، شاهان بدون معیار حق گرایی و حق محوری وقتی وارد بر سرزمین شده و حاکمیت و حکومتی را ساقط می کنند به تغییرات اجتماعی دست می یازند و بزرگان را خوار و ذلیل و خردگان را عزیز می دارند.(نمل، آیه 34) اما سیاست های مومنان و دولت ولایی هماره براساس حق و حقانیت است و هر تغییر و جابه جایی در امور اجتماعی و دگرگونی در آن مبتنی بر حق و حقانیت است.(مائده، آیه 54؛ منافقون، آیه 8)

از نظر قرآن، چنین رفتاری برخاسته از فطرت سالم و سلیم مومنان است که درک و شعور درستی نسبت به حق و حقانیت و مصادیق آن ها داشته و گرایش ها و گریزش های آنان در همه امور مبتنی و وابسته به همان هدایت فطری الهی و هدایت تشریعی است که از طریق نقل وحیانی پیامبران به دست ایشان رسیده است.

این در حالی است که دیگران از کافران و منافقان به چنین شعور و ادراکی نرسیده اند و نمی رسند، بلکه به سبب دفن فطرت و ناتوانی در شناخت و تفقه و تعقل، باطل را حق دانسته و بدان گرایش می یابند و عزت را به جای آن که در تقوای الهی بجویند و در سایه ایمان به عزت برسند، در گناه و فجور و اثم دنبال عزت دروغین و باطل می روند و به جای آب با سراب مواجه می شوند.(بقره، آیه 206)

ترک حق، مساوی با ذلت

از آن جایی که عزت تنها در سایه حق تعالی تحقق می یابد؛ زیرا خاستگاه و منشای عزت همان حق تعالی است(فاطر، آیه 10؛ منافقون، آیه 8)، هر کسی جایی دیگر عزت بخواهد و بجوید نه تنها به آن نمی رسد، بلکه حتی اگر گرایشی اندک به غیر خدا داشته باشد تا عزتی را به دست آورد، با ناکام مواجه شده، بلکه گرفتار خواری و ذلت می شود. از همین روست که خدا همان گونه که به کافران هشدار می دهد که عزت را نمی توان در گناه و فسق و فجور به دست آورد، بلکه گرفتاران بدان گرفتار ذلت می شوند(بقره، آیه 206)، هم چنین خدا به مومنان هشدار می دهد تا عزت را در جایی غیر از خدا نجویند و گمان نکنند اگر به کافران و دشمنان پیوند بخورند و از قدرت و ثروت آنان بهره مند شوند، به عزت می رسند؛ زیرا چنین حرکتی از سوی مومنان خروج از ولایت الهی به ولایت طاغوتی و گرفتار شدن به خواری و ذلت است، این در حالی است که عزت تنها در دست خدا و در سایه حق تعالی تحقق می یابد.(نساء، آیه 139)

به سخن دیگر، هر کسی که عزت را در جایی دیگر غیر از خدا بخواهد نه تنها به عزت نمی رسد، بلکه عزت ایمانی خویش را از دست می دهد که از طریق ایمان به دست آورده است.

امام حسن عسکری (ع) بر اساس آموزه های وحیانی قرآن می فرماید: ما ترک الحق عزیز الا ذل و لا اخذ به ذلیل الا عزّ؛ هیچ با عزتی و عزیزی حق را رها نکرد، مگر آن که ذلیل شد؛ و هیچ خوار و ذلیلی حق را نگرفت مگر آن که عزیز شد و به عزت رسید.(بحارالانوار، ج 78، ص 374، حدیث 24)

پس اگر کسی عزیز است می بایست آن عزت را با حق مداری و حق محوری صیانت کند؛ زیرا خاستگاه آن حق بود و آن را از این طریق به دست آورده است؛ و اگر به جای حق دنبال باطل برود، عزت را از دست خواهد داد؛ چنان که اگر کسی گرفتار ذلت است، به این دلیل است که حق دوری کرده است؛ پس اگر به حق گرایش یابد و حق مدار و حق محور شود، عزیز خواهد شد و از ذلت بیرون می آید.

در حقیقت عزت و ذلت هر کسی در سایه حق محور یا حق گریزی اوست و اگر کسی دارای عزت است اگر بخواهد آن را صیانت بکند می بایست هماره حق محور و حق مدار باشد، و اگر ترک حق کند و به باطل گرایش یابد، گرفتار ذلت می شود؛ چنان که اگر کسی گرفتار ذلت است می تواند با حق محوری و حق گرایی به عزت دست یابد.

از نظر قرآن، کسانی که دنبال فجور و منکرات و زشتی ها و بدی ها می روند، از حق به باطل گرویده اند، بنابراین، گرفتار ذلت می شوند و عزتی را به دست نمی آورند؛ پس کسی نمی تواند مدعی شود که با گرایش به باطل و مصادیق آن از فجور و زشتی و منکرات  و محرمات به عزت برسد؛ چنان که وقتی کسی بخواهد با ولایت طاغوتی به عزت برسد، به عزت نخواهد رسید و خوار و ذلیل خواهد شد حتی اگر از جماعت مومنان باشد.(نساء، آیه 139)

برخی از مردم می گویند: «هدف وسیله را توجیه می کند»؛ بنابراین اگر هدف ما کسب عزت است، اگر بتوان آن را در سایه ولایت طاغوت به دست آورد یا در سایه گناه و فجور تحقق بخشید، هیچ عیبی ندارد؛ زیرا عزت فضلیت است و کسب آن هدف و مقصود غایی؛ بنابراین، می توان برای کسب آن از هر وسیله ای حتی فجور و محرمات بهره برد و با طاغوتیان قراری بست تا به عزت رسید، این در حالی است که اولا هدف وسیله را توجیه نمی کند؛ و انسان برای تحقق یک حق نمی تواند از باطل مدد گیرد؛ ثانیا اصولا ابزار باطل و حرام و منکر و زشت نمی تواند عزت آفرین باشد؛ چرا که شجره خبیثه میوه خبث می دهد و نمی توان بر چیزی که قراری ندارد و ثابت و حق نیست، امید داشت تا تکیه گاه چیزی باشد؛ یعنی میوه باطل چیزی جز پوچی و هیچی نیست؛ و آن چه را که شخص عزت می پندارد اصلا عزت نیست، بلکه عین ذلت است؛ از همین روست که کسی نمی تواند با گناه و اثم به عزت دست یابد و آن فضلیت را کسب کند.(بقره، آیه 206)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا