تاریخیفلسفیمعارف قرآنی

فلسفه بازخواني تاريخ در قرآن

بخش بزرگي از آيات قرآني به تاريخ گذشتگان و تحليل رخدادها و تبيين علل و عوامل پديد آمدن آن اختصاص يافته است. تاريخي كه قرآن گزارش مي كند هيچ شباهتي به تاريخي كه مورخان مي نگارند ندارد، بلكه حتي مي توان گفت كه با تاريخ تحليلي مورخان نيز همانندي ندارد، هر چند كه شباهت هايي مي توان يافت وي اين شباهت آن چنان نيست كه بتوان آن دو را در يك مجموعه دسته بندي كرد.
تحليل قرآن از تاريخ و بازخواني آن به قصد عبرت آموزي انجام گرفته است؛ از اين رو حتي گردشگري در آثار باستاني و تاريخي را تنها به قصد عبرت آموزي تجويز و تشويق كرده است. اين بدان معناست كه بر پايه آموزه هاي قرآني تاريخ به نوعي تكرار مي شود و شرايط بازپديداري آن نيز به دست بشر مي باشد؛ چرا كه تشويق به مطالعه تاريخ گذشتگان و ديدار آثار باستاني پيشينيان به قصد عبرت آموزي به معناي آن است كه اين رخدادها دوباره تكرار خواهند شد. بنابراين بر مردم است تا با عبرت آموزي اجازه ندهند تا رخدادهاي زيانبار و هلاكت كننده دوباره تكرار شوند.

براساس آموزه هاي قرآني، سنت ها و قوانين الهي بر اين پايه استوار شده كه با ايجاد شرايط و علل و عوامل رخدادي، بازپديداري آن قطعي و يقيني است و انسان را گريزي از عملكرد خود در دنيا نيست.
نويسنده در مطلب حاضر بر آن است تا فلسفه بازخواني تاريخ در قرآن را بر پايه آموزه هاي قرآني تبيين كند و آن چه بيان شد را براساس آيات قرآن روشن سازد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
تاريخ، منبع شناخت علل تحولات در جوامع
تاريخ را مقلوب واژه تأخير دانسته اند كه آن نيز به معناي نهايت و آخر هر چيزي است. (كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج1، ص365 ذيل واژه التاريخ)
در گذشته اين واژه را در معناي گردآوري اطلاعات يا توصيف هر موضوعي به كار مي بردند؛ ولي امروزه اين واژه علمي به معنايي است كه زمينه شناخت انسان را نسبت به گذشته با تجسس انتقادي در باب زمينه كلي زماني و مكاني آن امور همچون همبستگي ها و پيوندهاي ممكن ميان رويدادها فراهم مي كند. بنابراين تاريخ، دانش داده هاي واقعي يا آن چه را كه به واقع در گذشته رخ داده را دربرمي گيرد. (فرهنگ علوم اجتماعي، ص161)
يكي از مهم ترين دانش هاي مرتبط با تاريخ، فلسفه تاريخ است كه به معناي علم به تحولات و تطورات جامعه از مرحله اي به مرحله ديگر و شناخت قوانين حاكم بر اين تحولات و تطورات است. به سخن ديگر، فلسفه تاريخ، دانش شدن جوامع نه بودن آن هاست. (جامعه و تاريخ، مطهري، ص60)
بخش عمده اي از آيات قرآني به گزارش ها و تحليل هاي تاريخي اختصاص دارد. در اين آيات همان گونه كه به گذشته تاريخي بشر و حتي هستي توجه داده شده، آينده تاريخ به عنوان يك جبر تاريخي نيز پيش بيني و روشن شده است. براساس آيه55 سوره نور در آينده تاريخ بشريت، مومنان و نيكوكاران بر زمين حاكميت مي يابند. هم چنين براساس آيه 105 سوره انبياء حاكميت صالحان بر زمين وعده الهي است كه هرگز تخلف در آن راه ندارد. نكته ديگري كه درباره آينده تاريخ بشريت در قرآن بارها مورد تأكيد قرارگرفته، حاكميت و پيروزي دين اسلام بر همه اديان، مذاهب و شرايع است. (توبه، ايه 33 و نيز فتح، آيه28 و صف، آيه9)
البته آيات قرآني تنها به آينده انسان و تاريخ بشريت بسنده نكرده، بلكه حتي آينده جهان مادي و دنيا را پيش بيني و بيان نموده است. براساس آموزه هاي قرآني، اين جهان مادي فرو مي پاشد و از درون آن جهاني ديگر برمي آيد كه همه آسمان ها و زمين اين دنيا در جهاني ديگر تنها بخش بهشتي آن را تشكيل خواهد داد.
اما آن چه در اين جا مورد تأكيد ماست، گذشته تاريخي بشر است كه به قصد عبرت آموزي بيان شده است. آيات بسياري بر اين نكته تأكيد مي كند كه تاريخ از نظر قرآن، منبع شناخت و تعقل بشري است (بقره، آيات 246و 258 و آل عمران، آيه 137 و مائده، آيه11 و اعراف، آيات 84 و 86 و 103 و بسياري آيات ديگر)
خداوند در آيه183 سوره آل عمران، تاريخ هر امت و ملتي را منبعي براي شناخت روحيه و خصلت هاي آنان معرفي مي كند و مي فرمايد با مطالعه تاريخي مي توان دريافت كه چه علل و عواملي موجب شده تا ملتي در مسير موفقيت و يا نابودي قرارگيرند. (روم، آيات 9و 42 و فاطر، آيه21 و فجر، آيات 6تا 13)
بنابراين، بر همگان است تا در تاريخ ملت ها دقت و تأمل كنند و با انديشه در آن ها از علل و عوامل تغييرات و تحولات تاريخي آگاه شوند. از اين رو در آيه176 سوره اعراف، انديشيدن را از اهداف تبيين تاريخ در قرآن دانسته است و حتي پيامبر(ص) را مأموريت مي دهد تا به تبيين تاريخ واقعي گذشتگان از جمله هابيل و قابيل بپردازد تا حقايق، شناخته شود و آدمي نسبت به موقعيت رفتاري خود آگاهي يابد. (مائده، آيه27)
يكي از فرمان هاي خداوند به پيامبر(ص) تبيين تاريخ گذشتگان از جمله تاريخ نوح (يونس، آيه71)، تاريخ حضرت موسي (قصص، آيه3) تاريخ حضرت داود و زندگي نامه وي (ص، آيه21)، تاريخ داستان حضرت مريم (آل عمران، آيه44) تاريخ داستان حضرت عيسي (آل عمران، آيه62)، تاريخ داستان بلعم باعورا (اعراف، آيات175 و 176 و تفسير نورالثقلين، ج2، ص102 و مانند آن است، چرا كه اين تبيين واقعي و به دور از هر گونه خرافه و تصرفات نادرست، نه تنها موجب عبرت آموزي مومنان و آرامش دل پيامبر (ص) است (انعام، آيات 33 و 34 و هود، آيات 49 و 120 و يوسف، آيات102 و 103) بلكه عامل شناخت آدمي نسبت به سير تحولات تاريخي، علل و عوامل رخدادهاي تاريخي و آگاهي نسبت به شكوفايي و سقوط و نابودي تمدن هاي بشري مي باشد.
خداوند در آيات بسيار با گزارش هاي تاريخي واقع بينانه همراه با تحليل، نشان مي دهد كه چگونه اعراض از تعاليم الهي (هود، آيه57) و يا ارتداد (مائده، آيه54) يا پادشاهان (نمل، آيه34) عامل اصلي تحولات تاريخي و جايگزيني قومي به جاي ديگر و يا عامل ويراني ها و تباهي شهرها و نابودي ملت ها و اقوام بوده است.
در همين گزارش هاي تاريخي همچنين تبيين شده كه چگونه همراهي مردم با پيامبران و ايمان آوري آنان (بقره، آيه213)، حركت در مسير تقواي الهي (اعراف، آيه96)، عمل به آموزه هاي كتب آسماني (مائده، آيه66) و عمل صالح (نور، آيه55) عامل تحولات مثبت در تاريخ و موجبات شكوفايي تمدني و آرامش و امنيت و فراواني نعمت در جامع بشري بوده است.
خداوند در آياتي از جمله آيه 6 سوره انعام و 52 و 53 سوره انفال و آيات 49 و 50 سوره بقره و آيات ديگر، روشن مي سازد كه عملكرد مردم تا چه اندازه در سايه ربوبيت الهي مي تواند در تحولات تاريخ بشري نقش مثبت و يا منفي ايفا كند و جوامع بشري را به سوي شكوفايي و يا تباهي سوق دهد.
تكرار تاريخ، علت تحليل عوامل تاريخي
اين كه چرا خداوند تا اين اندازه به گزارش هاي تاريخي و تحليل علل و عوامل رخدادها توجه مي دهد. از آن روست كه براساس آموزه هاي قرآني، تاريخ تكرار شدني است. اين بدان معناست كه انسان مي بايست به گزارش هاي تاريخي براي عبرت گيري توجه داشته باشد و بدون تحليل و تبيين علل و عوامل رخدادها از كنار آنها تنها به عنوان يك قصه و داستان گذشتگان نگذرد.
خداوند در آيات بسياري از جمله 214 سوره بقره و 140 سوره آل عمران و 3 سوره عنكبوت، به مسئله تكرار تاريخ با تكرار حوادث و رخدادهاي مشابه توجه داده است.
در تحليل قرآن همواره به اين نكته توجه داده شده كه همانندي انديشه هاي انسان ها از مهم ترين و اصلي ترين علل و عوامل تكرار حوادث تاريخي است. (بقره، آيه 118) بنابراين تا انسان ها جهان را يكسان تفسير مي كنند و رفتار مشابهي را بروز مي دهند، رخدادها نيز تكرار مي شوند. اين تكرار هر چند از نظر زمان و مكان و امور جزئي ديگر تفاوت دارند، ولي تشابه آن تا آن اندازه است كه مي تواند رخدادها را همانند دانست.
البته ناگفته نماند كه حاكميت قوانين و سنت هاي ثابت الهي در جوامع از مهم ترين علل و عوامل تكرار تاريخ است كه در آياتي از جمله 137 سوره آل عمران و 34 سوره انعام و 38 سوره انفال بيان شده است. خداوند در آيه 53 سوره انفال و 11 سوره رعد و آيات ديگر اين معنا را تبيين و روشن مي كند كه سنت هاي الهي هماهنگ با اراده انسان است و اين انسان است كه رخدادهاي تاريخي را با انديشه و رفتار يكسان خود تكرار مي كند.
براين اساس مي توان با شناسايي قوانين و سنت هاي ثابت الهي حاكم بر جوامع بشري و تحليل انديشه ها و رفتارهاي انساني، واكنش هاي تاريخي، تحولات اجتماعي و رخدادهاي آينده را شناخت و پيش بيني كرد. اين بدان معناست كه آينده هر ملت و جامعه اي را مي توان براساس نوع انديشه و رفتارش پيش بيني و صعود و يا سقوط آن جامعه را اعلان كرد. (آل عمران، آيه 137 و حجر، آيه 13 و اسراء، آيه 77 و غافر، آيات 82 و 85 و آيات ديگر).
به عنوان نمونه شيوه رايج همه مخالفان پيامبران در طول تاريخ، استهزاء و تمسخر بوده است (رعد، آيه 32 و انعام، آيه 10 و انبياء، آيه 41) بنابراين مي توان دريافت كه چنين رفتاري نسبت به آموزه هاي پيامبران و مخالفت با آن، چيزي جز سقوط و هبوط براي آن جامعه به ارمغان نمي آورد و مي توان پيش بيني كرد كه چنين جامعه اي در نهايت فرو مي پاشد و به هلاكت مي افتد. (همان و آيات ديگر)
از نظر قرآن، تكرار تاريخ با تكرار حوادث و رخدادهاي مشابه براساس انديشه ها و رفتارهاي مشابه امت ها، از امتحانات و ابتلائات الهي است تا هر امت و ملتي راه خود را بيابد و نشان دهد تا چه اندازه مطيع عقل و وحي و فطرت است. (بقره، آيه 214، آل عمران، آيه 140 و عنكبوت، آيه 3 و دخان،آيه 17)
خداوند در آيه 128 سوره طه تبيين مي كند كه چگونه قدرت هاي حق ستيز در طول تاريخ گرفتار فرجام بد هلاكت شدند و چگونه حركت در مسير بي تقوايي و كفر و مخالفت با آموزه هاي عقل و وحي مي تواند نابودي جوامع را به دنبال آورد. (يوسف، آيات 109 تا 111 و ق، آيات 36 و 37 و آيات ديگر)
ويژگي صاحبان بصيرت در قبال رخدادهاي تاريخي
خداوند هم چنين در آيه 2 سوره حشر مي فرمايد كه آوارگي و تبعيد كافران از اهل كتاب براي اين بوده است تا عبرتي براي صاحبان بصيرت شود؛ چرا كه صاحبان عقل و بصيرت مي توانند با بازخواني علل آوارگي و تبعيد اين مردمان دريابند كه رفتاري برخلاف آموزه هاي وحياني مي تواند چنين آثاري را براي آنان موجب شود. به اين معنا كه ادعاي ايمان و داشتن كتب آسماني و مخالفت با آن نه تنها عامل بازدارنده از خشم الهي نيست بلكه موجب مي شود تا سنت آوارگي در حق ايشان اجرا شود و آنان از سرزمين هاي خويش رانده شوند. بنابراين اهل بصيرت مي بايست از اين مطلب درس و عبرت بگيرند و با عمل به آموزه هاي كتب آسماني اجازه ندهند تا سنت آوارگي در حقشان اجرا شود و خداوند آنان را به اين سبب آواره سازد.
كساني كه اهل بصيرت هستند با تفكر و تحليل داده هاي قرآني مي توانند دريابند كه حقيقت هستي، ولايت الهي است و تنها ولايت و ربوبيت اوست كه هستي را مديريت مي كند. بنابراين لازم است همواره خود را تحت ولايت و ربوبيت خداوندي قرار دهند و گامي برخلاف آموزه هاي وحياني و عقلاني برندارند. (انعام، آيات 126 و 127 و آيات ديگر)
خداوند در آيه 13 سوره آل عمران و 24 سوره هود و 44 سوره نور و 2 سوره حشر، بصيرت و بينش درست را مايه عبرت آموزي انسان از رخدادهاي تاريخي برمي شمارد؛ چرا كه اهل بصيرت با تحليل داده ها و رخدادها مي كوشند تا خود را از تكرار رخدادهاي نامطلوب حفظ كنند و در مسيري گام بردارند كه رضايت خداوند در آن است و ايشان را به سوي كمال در دنيا و آخرت سوق مي دهد.
اصولا انسان هاي صاحب بصيرت كه اهل تحليل و تفكر هستند در همه چيز از جمله علل رخدادها مي انديشند و مي كوشند تا با تغيير انديشه و رفتار خود و مناسب كردن آن با خواسته ها و اراده الهي، رخدادها را به نفع خود مصادره كنند و از آن بهره گيرند.
انديشيدن انسان هاي مومن و اهل بصيرت در تحليل هايي كه خداوند از رخدادها ارائه داده به ايشان اين توان را مي بخشد تا در هر رخداد مشابه بتوانند حق را از باطل تشخيص دهند و به درستي قضاوت كنند و مسير درست را بشناسند و در آن گام بردارند. لذا خداوند يكي از علل برتري مؤمنان بر كافران را همين تفكر و ر رخدادها و عبرت آموزي از آن معرفي مي كند. (هود، آيات 19 تا 24 و غافل، آيه 58)
از نظر قرآن، آگاهي از رخدادهاي تاريخي و تفكر در تحليل هاي به ويژه قرآني و انديشه در علل و عوامل آن ها، مي تواند همواركننده مشكلات و آسان كننده سختي ها باشد. (حجر، آيات 10 و 11 و كهف، آيات 19 و 21) چرا كه اين تفكر و تدبر در رخدادها مي تواند آدمي را نسبت به بسياري از رخدادها و فتنه ها واكسينه كند و اجازه ندهد تا از يك سوراخ دوباره گزيده شود. كياست و فراست مومن موجب مي شود تا به درستي تشابهات و تمايزات رخدادهاي گذشته و در جريان را بشناسد و نسبت به آن ها واكنش درست و منطقي نشان دهد.
هم چنين در هنگام بروز رخدادها شخص مومن به سبب آگاهي از موارد مشابه، خود را نمي بازد و از ميدان بيرون نمي رود بلكه با آگاهي از ربوبيت الهي و نقش انسان در تغييرات و تحولات تاريخي و تحليل علل و عوامل مي كوشد تا آن را درمسير اهداف متعالي سامان دهي كند. اين جاست كه مومنان واقعي از مومنان دروغين بازشناخته مي شود و رويش ها و ريزش هاي پياپي در زمان رخدادها و پس از آن پديدار مي شود و جامعه، سلامت خويش را بازمي يابد.
از آن جايي كه سنت الهي بر اين قرار گرفته كه هيچ شخص و ملتي را بي آزمون نگذارد، مومن همواره هوشيار و بيدار است تا در دام فتنه اي اسير نشود كه برخلاف آموزه هاي وحياني و در مسير ضدكمالي و تقوايي باشد. اين هوشياري و بيداري مومنان تضمين كننده سلامت جامعه و عامل اصلي اصلاحات دايمي براي حفظ زيرساخت ها و بنيادهاي اصلي نظام اجتماعي سالم مي باشد.
باشد با بهره گيري از تحليل هاي قرآني و گزارش هاي تاريخي آن، از همه علل و عواملي كه خداوند بيان كرده آگاهي يافته و از آن در رخدادهاي سياسي و اجتماعي جامعه سود بريم و هوشيارانه و آگاهانه و عالمانه در مسير هدايت كلي الهي حركت كنيم و در مقابل فتنه ها و رخدادها كم نياوريم و همواره پيروز و سربلند باشيم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا