چهار آموزه بهشتی برای صحت و سلامت
هر کسی دوست دارد تا دنیا در صحت و سلامتی تن و روان بزید و از بیماری در امان باشد. از نظر آموزه های سلامتی صحت و سلامت تن و روان شرط عبادت و دست یابی به کمالات والای انسانی است؛ زیرا تن رنجور ناتوان از انجام واجبات و عباداتی است که انسان را به کمال می رساند. بر اساس دستور عملی که بر روی یکی از سردرهای بهشت نگاشته شده، کم گویی، کم خوری، کم خوابی و کم جماعی مهم ترین عوامل صحت و سلامت تن و روان است. نویسنده در این مطلب بر آن است تا این آموزه های بهشتی را بر اساس آیات و روایات دیگر تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
نقش سلامت تن و روان در کمال یابی انسان
انسان موجودی مرکب از تن و روان است. روان که به زبان عربی به نفس تعبیر می شود، همان روح و جان مجردی است که در ماده دمیده می شود. روح مجرد برای انجام کارها و امورش نیازمند ابزار مادی نیست؛ اما نفس نیازمند ابزار مادی است که همان تن و جسم و جسد است.
علامه مصباح یزدی می نویسد: جوهر عقلاني، كه مجرد تام است و علاوه بر اينكه ذاتاً داراي ابعاد مكاني و زماني نيست، تعلقي هم به موجود مادي و جسماني ندارد. جوهر نفساني، كه ذاتاً مجرد است ولي تعلق به بدن (موجود جسماني) ميگيرد، بلكه بدون بدن امكان پيدايش ندارد، هرچند ممكن است پس از پديد آمدن، تعلقش از بدن قطع شود و بعد از مرگ بدن هم باقي بماند.(مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج 1، ص 195)
پس نفس و روان آدمی چنان که خداوند در آیه 14 سوره مومنون می فرماید در پیدایش خود نیازمند تن و بدن است ؛ چنان که در انجام کارهایش نیز نیازمند تن است. البته نفس با مرگ تعلقش به بدن مادی را از دست می دهد، ولی براساس آموزه های وحیانی اسلام و فلسفه اسلامی هماره دارای جسم خواهد بود، حالا چه این جسم ، یک عنصر کثیف مادی و خاکی باشد، یا جسم مثالی و برزخی و یا جسم لطیف اخروی در جهانی دیگر باشد که همه عناصرش دارای حیات است.(عنکبوت، آیه 46)
پس انسان اگر بخواهد در جهان مادی و خاکی دنیوی وجود داشته و کاری انجام دهد، لازم است که از بدن مادی و جسم خاکی بهره مند باشد و اگر این بدن در صحت وسلامت کامل نباشد، نفس و روان آدمی نمی تواند به غایات و اهداف کمالی خود دست یابد. بر اساس قاعده معروف «من فقد حسا فقد فقد علما؛ هر کسی حسی را از دست دهد، به تحقیق حسی را از دست داده است» هر عضوی از اعضای بدن آدمی نقشی در کمال یابی دارد که دیگر اعضا نمی توانند جایگزین واقعی و کامل آن عضو مفقود و ناقص باشد.
خداوند انسان در استوا و اعتدال کامل آفریده تا بتواند به کمالات بایسته و شایسته خویش از صراط مستقیم عبادت(ذاریات، آیه 56) دست یابد و با خدایی و متاله شدن(بقره، آیه 138) و ربانی شدن(آل عمران، آیه 79) خلیفه و جانشین خداوند شود.(بقره، آیه 30)
از آیات قرآنی به دست می آید که هر گاه به دلایل و عوامل عارضی و تغییر شرایط بدنی مانند نقص و بیماری، انسان ناتوان و عاجز از درک و فهم حقایق باشد و نتواند به معرفت صحیح دست یابد(نساء، آیه 17؛ انعام، آیه 54؛ نحل، آیه 119) یا عاجز و ناتوان از انجام کاری شود، عذرش برای عدم شناخت و معرفت یا ترک عمل واجب و حتی انجام عمل حرام مانند مرده خواری در یک محدوده زمانی و مقدر پذیرفته می شود.(بقره، آیات 184 و 185 و 196؛ نور، آیه 61؛ فتح، آیه 17 و آیات دیگر)
البته این عذر شرعی از سوی خداوند پذیرفته می شود، اما باید دانست به همان میزان از رسیدن به کمالات باز می ماند. انسان بیمار نمی تواند روزه بگیرد و نماز بخواند یا به تمام و کمال این اعمال عبادی را نمی تواند انجام دهد؛ در حالی که می دانیم انجام صحیح و تمام هر عملی عبادی نقش بر روان و جان آدمی می زند که هویت او را برای آخرت می سازد. در حقیقت صحفه وجود هر فردی با هر فکر و عملی نقش برجسته ای می گیرد و اندک اندک ماهیت و هویت او را تغییر می دهد. این گونه است که در مسیر سقوط یا صعود قرار می گیرد. پس یا سنگ خارا (بقره، آیه 74) یا گیاه خشک(اعراف، آیه 179 ؛ جن، آیه 15) یا حیوان و چارپا(اعراف، آیه 179) می شود یا آن که رنگ خدایی گرفته، متاله و خدایی شده(بقره، ایه 138) و در اوج قرار می گیرد.
به هر حال، سلامت جسم و تن نقش اساسی برای نفس و روان آدمی دارد؛ چرا که نفس و روان آدمی در جسم مادی و خاکی رشد پدیدار و انشاء یافته است(مومنون، آیه 14) و در انجام کارها و رشد و کمال خود نیازمند بدان است. پس نقص عضو و بیماری به معنای ناتوان و عجز از انجام کارها و دست یابی به کمالات خواهد بود.
چهار آموزه بهشتی برای صحت و سلامت تن و روان
در آموزه های وحیانی اسلام بر صحت و سلامت و بهداشت تن و روان سفارش ها و توصیه های بسیاری یافت می شود. اصولا بخشی از آموزه های اسلامی مرتبط به طهارت و پاکی جسم و نفس و تن و روان است. حوزه بهداشت و سپس صحت و سلامت و درمان برای حفاظت از تن در راستای مراقبت از روان و رشد و تعالی آن ، بسیاری از احکام اسلامی را با خود درگیر کرده و همراه کرده است.
اسلام به بهداشت تن و روان بسیار اهمیت می دهد؛ زیرا تن نه تنها مرکب و چارپای رهوار روان بلکه عامل تکامل و تطور آن است. از همین روست که تن و روان در یک دیگر تاثیر متقابل دارند و صحت و سلامت هر یک در آن دیگری نیز تاثیر گذاشته و به همان منوال بیماری و ناخوشی هر یک در دیگری تاثیر گذار است.
یکی از آموزه هایی که پیامبر(ص) از سفر معراج و اسراء برای بشریت آورده، آموزه هایی است که در سردرهای بهشت و دوزخ نوشته شده و 53 آموزه الهی و راهنمای زندگی و فلسفه و سبک زندگی اسلامی و الهی است. پیامبر(ص) چنان که عبدالله بن مسعود نقل می کند در سفر معراجی خود به بهشت و دوزخ بر سر در هر یک از درهای هشت گانه بهشت و هفت گانه دوزخ دستور هایی را دیده و برای مردم به ارمغان آورده است. از جمله در روایت است: وعلى الباب الثالث مكتوب : لا إله إلا الله ، محمد رسول الله ، علي ولي الله ، لكل شئ حيلة وحيلة الصحة في الدنيا أربع خصال : قلّة الطّعام، و قلّة الكلام، و قلّة المنام، و قلّة الشّهوة. (قلة الكلام ، وقلة المنام ، وقلة المشي ، وقلة الطعام) ؛ و بر در سوم بهشت نوشته شده است: لا إله الا اللّه، محمّد رسول اللّه، علىّ ولیّ اللّه. برای هر چیزی چاره ای است و چاره صحت در دنیا چهار خصلت است: کم خوری، کم گویی، کم خوابی و کم جماعی.(البته در نسخه دیگر آمده : کم گویی، کم خوابی، کم روی و کم خوری)
اصل این خبر در روضه کافی آمده است و کتب دیگر از کتاب بحار الانوار، ج 8، ص 144 و کتاب الفضایل، ص 152 و 153 و تحریر المواعظ العددیة، ص 478 آن را نقل کرده اند.
کم خوری
نخستین آموزه ای که در صحت و سلامت تن و روان نقش دارد، کم خوری است. در آموزه های اسلامی از پرخوری نهی شده است. خداوند در قرآن حکم روزه را صادر کرده تا مردم عادت کنند شهوت غذایی خود را نگه دارند و شکم خویش را پر نکنند؛ زیرا پرخوری زیان ها و ضررهای بسیاری دارد که از جمله آن ها انواع بیماری هاست. از همین روست که روایات درباره یکی از فلسفه ها و حکمت ها و علل ها و فواید روزه گفته شده است: صوموا تصحوا؛ روزه بگیرد تا سلامت باشید. (بحارالانوار، ج 96، ص 255)
از نظر عقلی و ارشاد اسلامی این معنا ثابت است که پرخوری موجب بیماری است. هم چنین پرخوری به اقتصاد خانوار نیز ضرر و زیان وارد می کند و هزینه های اقتصادی خانوار را افزایش می دهد. امام على عليهالسلام می فرمایند: مَنْ كَثُرَ أَكْلُهُ قَلَّتْ صِحَّتُهُ ، وَثَقُلَتْ عَلَى نَفْسِهِ مُؤْنَتُهُ ؛ هر كه خوراكش زياد باشد سلامتيش كم باشد وبار زندگى بر دوش او سنگين شود .(غررالحكم: حدیث 8903)
امام على عليهالسلام در جایی دیگر نیز می فرمایند: مَن كَثُرَ أكلُهُ قَلَّت صِحَّتُهُ ، وثَقُلَت عَلى نَفسِهِ مُؤنَتُهُ ؛ هر كس خوردنش بسيار شود ، تندرستىاش كاهش مىيابد و هزينهاش بر وى سنگين مىگردد .(غرر الحكم ، حديث 8903 )
از دیگر آثار زشت و بد پرخوری می توان به بوی بد دهان اشاره کرد. معده پر به طور طبیعی مرکز تصاعد گازهای بد خواهد بود؛ هر چه معده انباشته تر به همان میزان بوی بد از شخص بیش تر خواهد شد. کسانی که خواهان بوی خوش از دهان و تن هستند باید به کم خوری رو آورند. امام على عليهالسلام می فرمایند: كَثرَةُ الأَكلِ تُذفِرُ ؛ بسيار خوردن ، گندبويى مىآورد .(غرر الحكم ، حديث 7121 )
آن حضرت عليهالسلام پرخوری را عامل بسیاری از بیماری می داند و می فرمایند: كُلُّ داءٍ مِنَ التُّخَمَةِ ما خَلاَ الحُمّى ؛ فَإِنَّها تَرِدُ وُروداً ؛ هر بيمارىاى از پُرخورى است ، مگر تب ، كه ناگاه به بدن درمىآيد .(الكافي ، جلد 6 ، صفحه 269 ، حديث 8 )
پس کسی که پرخوری می کند نمی بایست امید صحت و سلامت تن را داشته باشد چرا که به فرموده پرخوری با سلامت جمع نمی شود. امام على عليهالسلام می فرمایند: لا صِحَّةَ مَعَ النَّهَمِ ؛ با پُرخورى ، تندرستىاى نخواهد بود .(بحار الأنوار ، جلد 62 ، صفحه 268 ، حديث 52)
براساس روایات اسلامی، کم خوری تنها به صحت و سلامت تن مربوط نمی شود، بلکه در حوزه روان و نفس نیز آثار مثبتی به جا می گذارد. به عنوان نمونه پيامبراکرم صلى الله عليه و آله و سلّم می فرمایند: مَنْ قَلَّ طُعْمُهُ صَحَّ بَطْنُهُ وَصَفَا قَلْبُهُ ، وَمَنْ كَثُرَ طُعْمُهُ سَقُمَ بَطْنُهُ وقَسَا قَلْبُهُ ؛ آن كه غذا كم خورَد ، معدهاش سالم ماند و صفاى دل يابد . و هر كه پرخور باشد معدهاش بيمار و قلبش سخت شود .(تنبيه الخواطر : ج 1 ، ص 46) پس یکی از عوامل قساوت قلب و سنگدلی پرخوری است و انسانی که کم خوری را معیار تغذیه خویش قرار داده افزون بر سلامت تن و از سلامت روح برخوردار بوده و لطافت قلب و روان را برای خود حفظ یا رقم می زند.
آیات قرآنی بیان می کنند که انسان هایی که دچار قساوت قلب می شوند، فهم و ادراک درستی از حقایق هستی نخواهند داشت و در برابر آموزه های حقانی قرآن و وحی واکنش مثبت نشان نمی دهند. روان آنان گرفتار دنیا شده و به تعبیر قرآنی جام قلب آنان وارونه و واژگونه خواهد شد به طوری که باران رحمت وحی الهی بر جام دل آنان نخواهد نشست و آن را از خود دور می کنند. این گونه است که رو به زمین و خالدین در آن خواهند بود(اعراف، آیه 179) و رو به آسمان و ملکوت نخواهد داشت. پيامبراکرم صلى الله عليه و آله و سلّم در این باره می فرمایند:لا يَدْخُلُ مَلَكُوتَ السَّمَاواتِ والأرْضِ مَنْ مَلَأَ بَطْنَهُ ؛ كسى كه شكم خود را پر كند ، به ملكوت آسمانها و زمين وارد نشود .(تنبيه الخواطر : ج 1 ، ص 100)
چنان که گفته شد پرخوری موجب می شود تا انسان دچار قساوت قلب شود و قدرت تحرک آدمی را نیز بگیرد. کسانی که دچار پرخوری هستند گرفتار سنگینی وزن و کم تحرکی نیز خواهند شد و همین خود موجب می شود تا انسان در انجام واجبات و اعمال عبادی ناتوان و عاجز شود. حضرت محمد مصطفی صلى الله عليه و آله و سلّم در جایی دیگر به این امور اشاره کرده و می فرمایند: إيَّاكُمْ وَفُضُولَ المَطْعَمِ ؛ فإنَّهُ يَسِمُ القَلْبَ بِالقَسوةِ ، وَيُبْطِئُ بِالجَوارِحِ عَنِ الطّاعَةِ ، وَيُصِمُّ الهِمَمَ عَنْ سَمَاعِ المَوْعِظَةِ ؛ از پرخورى بپرهيزيد كه دل را سخت مىكند ، و اعضاى بدن را در اطاعت خدا تنبل مىسازد ، و همّتها را از شنيدن پند و اندرز كر و ناشنوا مىكند .(بحار الأنوار : ج 77 ، ص 182 ، ح 10)
پس پرخوری تنها به حوزه سلامت تن ضرر و زیان نمی رساند بلکه به حوزه روان و بلکه حتی عبادات که عامل کمال یابی انسان است نیز ضرر و زیان وارد می کند. امام صادق عليهالسلام می فرمایند: لَيْسَ شَيْءٌ أضَرَّ لِقَلْبِ المُؤْمِنِ مِنْ كَثْرَةِ الأكْلِ ، وَهِيَ مُورِثَةٌ لِشَيْئَيْنِ : قَسْوَةِ القَلْبِ ، وَهَيَجَانِ الشَّهْوَةِ ؛ براى قلب مؤمن چيزى زيانبارتر از پرخورى نيست . پرخورى موجب دو چيز مىشود : سنگدلى و تحريك شهوت .(مستدرك الوسائل : ج12 ، ص 94 ، ح 13615)
در این روایت غیر از سنگدلی و قساوت به مساله تحریک شهوت نیزاشاره شده است؛ زیرا کسانی که گرفتار پرخوری هستند از نظر شهوت جنسی نیز دچار افراط خواهند شد؛ زیرا افزایش عناصر مادی در تن در جاهایی خود را نشان می دهد که از آن ها افزایش تمایل جنسی است. زیاده روی در شهوت نیز چنان که خواهد آمد زیان های بسیاری دارد که اسراف و گرایش انحرافی و خطرساز چون استمنا و لواط و مساحقه از جمله بازتاب های آن است. از همین روست که امام على عليهالسلام می فرمایند: نِعْمَ عَوْنُ المَعاصِي الشِّبَعُ ؛ سيرى ، چه ياور خوبى براى گناهان است .(غرر الحكم : حدیث 9922) پس انسانی که پرخوری می کند کاری می کند که به جای انجام طاعت گرفتار معصیت های گوناگون شود و خود را به سمت تباهی و بدبختی ابدی سوق دهد؛ زیرا پرخوری عامل بسیاری از معصیت هاست. در حالی که خداوند در آیاتی از جمله آیه 2 سوره مائده از مومنان می خواهد تا در کارهای خیر و نیک و تقوا معاونت داشته باشند نه در کارهای گناه و تجاوزگری.
کم گویی
دومین دستور و آموزه بهشتی برای صحت و سلامت تن و روان، کم گویی است. در آیات و روایات پرگویی را آفت بسیاری از مشکلات به ویژه برای روان آدمی دانسته اند. انسان پرگو دچار بیهوده گویی و یاوه گویی و دروغ و غیبت و تهمت و دیگر گناهان زبانی می شود.
همان گونه که هیچ عبادتی نزد خداوند برتر از سخن حق نیست ، هیچ گناهی بالاتر از سخن باطل نمی باشد. این را هم باید توجه داشت ، همان طور که بیشتر گناهان با زبان انجام می شود قسمت مهمّی از عبادات و اعمال نیک از قبیل ذکر خدا، ارشاد مردم ، تعلیم و تربیّت ، امر به معروف و نهی از منکر و جهاد، با سخن گفتن و زبان انجام می شود. از همین روست که امام صادق علیه السلام می فرماید: كَلامٌ فى حَقٍّ خَيرٌ مِن سُكوتٍ عَلى باطِلٍ؛ سخن گفتن درباره حق، از سكوتى بر باطل بهتر است.(من لا يحضره الفقيه ج 4، ص 396)
البته مراد از کم گویی آن است که انسان با سکوت خویش به تفکر و تدبر در آیات آفاق و انفس بپردازد نه آن که به خیالات و اوهام خود را مشغول دارد که خود عامل بسیاری از انحرافات فکری و رفتاری است. از همین روست که امام على علیه السلام می فرماید: إِنَّ المُؤمِنَ… إذا سَكَتَ فَكَّرَ… وَ المُنافِقُ إِذا سَكَتَ سَها؛ سكوت مؤمن تفكر و سكوت منافق غفلت است.(تحف العقول ص212)
چنین سکوت و صمت ارزش دارد، وگرنه اگر سکوت کند و حتی با سکوتش کمک به گناه کند؛ چنان که ترک امر به معروف زبانی چنین اقتضایی دارد، نمی توان آن را سکوت مثبت دانست بلکه سکوت در جای خودش و سخن گفتن در مقامش ارزش دارد. چنان که شاعر گوید: کم گویی و گزیده گویی چون در.
پيامبر صلی الله علیه و آله درباره سخن و سکوت به جا می فرماید : خَيرُ القُلوبِ اَوعاها لِلخَيرِ وَ شَرُّ القُلوبِ اَوعاها لِلشَّرِّ، فَاَعلَى القَلبِ الَّذى يَعِى الخَيرَ مَملُوٌّ مِنَ الخَيرِ اِن نَطَقَ نَطَقَ مَأجورا و اِن اَنصَتَ اَنصَتَ مَأجورا؛ بهترين قلبها، قلبى است كه ظرفيت بيشترى براى خوبى دارد و بدترين قلبها، قلبى است كه ظرفيت بيشترى براى بدى دارد، پس عالىترين قلب، قلبى است كه خوبى را در خود دارد و لبريز از خوبى است. اگر سخن بگويد، سخنش در خور پاداش است و اگر سكوت كند، سكوتش درخور پاداش است.(جعفريات، ص 168)
پس چنین سبک زندگی در سخن و سکوت است که ارزش دارد و چنین صمت و سکوتی است که به عنوان کمال ادب و مروت دانسته می شود چنان که امام صادق علیه السلام می فرماید: كَمالُ الاَدَبِ وَالمُروءَةِ سَبعُ خِصالٍ : اَلعَقلُ وَ الحِلمُ ، وَالصَّبرُ ، وَالرِّفقُ ، وَالصَّمتُ ، وَحُسنُ الخُلقِ وَ المُداراةُ؛ كمال ادب و مروت در هفت چيز است: عقل، بردبارى، صبر، ملايمت، سكوت، خوشاخلاقى و مدارا.(بحار الأنوار ، ج 84 ، ص 325، ح 14)
بنابراین، نمی بایست هر سکوتی را خوب دانست و هر سخن گفتنی را نادرست ارزیابی کرد؛ بلکه صمت و سکوت که همراه با فکر و تفکر باشد ارزش می یابد و پيامبر صلی الله علیه و آله می فرماید که به من این وصیت و سفارش شده است: اَوصانى رَبّى بِسَبعٍ: اَوصانى بِالاِخلاصِ فِى السِّرِّ وَ العَلانيَةِ وَ اَن اَعفُوَ عَمَّن ظَلَمَنى و اُعطىَ مَن حَرَمَنى و اَصِلَ مَن قَطَعَنى و اَن يَكونَ صَمتى فِكرا وَ نَظَرى عِبَرا؛ پروردگارم هفت چيز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشكار، گذشت از كسى كه به من ظلم نموده، بخشش به كسى كه مرا محروم كرده، رابطه با كسى كه با من قطع رابطه كرده، و سكوتم همراه با تفكّر و نگاهم براى عبرت باشد. (كنزالفوائد، ص 184 )
سکوت و صمت به جا و ارزشی آثار و برکات بسیاری دارد که از جمله آن ها کسب فضایل اخلاقی و تعالی و کمالات است. به عنوان نمونه امام صادق علیه السلام می فرماید: عَلَیکَ بِالصَّمتِ، تَعد حَلِیماً، جاهِلاً کُنتَ اَو عالِماً، فَاِنَّ الصَّمتَ زَینٌ لَکَ عِندَ العٌلَماءِ وَ سِترٌ لَکَ عِندَالجُّهالِ؛ عالم باشى یا جاهل ، خاموشى را برگزین تا بردبار به شمار آیى . زیرا خاموشى نزد دانایان زینت و در پیش نادانان پوشش است.(مستدرک، ج 9، ص17)
کم گویی موجب می شود تا انسان به حکمت های الهی دست یابد و از گناهان گوناگون زبان و مانند آن ها در امان بماند و در مسیر کمالی گام برداشته و از آسیب پرگویی در امان ماند. امام موسی کاظم علیه السلام می فرماید: قِلَّهُ المَنطِقِ حُکم عَظیمٌ ، فَعَلَیکُم بِالصَّمتِ فَانَّهُ دَعَهٌ حَسَنَهٌ وَ قِلَّهُ وِزرٍ وَ خِفَّهٌ مِنَ الذُّنوبِ؛ کم گویی ، حکمت بزرگی است ، بر شما باد به خموشی که آسایش نیکو و سبکباری و سبب تخفیف گناه است .(بحاالانوار، ج 78، ص 321)
چنان که گفته شد، انجام هر یک از این آموزه های بهشتی به آدمی کمک می کند تا در مسیر کمالی رشد کرده و از مشکلات رهایی یابد؛ زیرا شیطان از راه زبان انواع گناهان را بر جان و روان آدمی تحمیل می کند. پيامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: عَلَیکَ بِطولِ الصَّمتِ فَانَّهُ مَطرَدَءٌ لِلشَّیطانِ وَ عَونٌ لَکَ عَلَی أمرِ دینِکَ؛ خود را ملزم به سکوت طولانی کن، چرا که این کار موجب طرد شیطان بوده و در کار دین، یاور توست.(بحارالانوار ج68 ص279)
سکوت هم چنین موجب جلب محبت می شود؛ زیرا به طور طبیعی پرگویی به معنای پرخطایی و پر اشتباهی می شود و بلکه حتی موجب می شود که مخاطب و شنونده برداشت نادرستی داشته باشد و از سخن شما ناراحت شود در حالی که شما قصد و معنایی بد و زشتی نداشتید ولی برداشت اشتباه موجب دلخوری می شود. پس سکوت کنیم این اشتباه و سوء برداشت نیز نخواهد بود و محبت دیگران نیز جلب می شود. امام رضا علیه السلام می فرماید: مِن عَلَاماتِ الفِقهِ الحِلمُ وَ العِلمُ مَ الصُمتُ إنَّ الصَّمتَ بَابٌ مِن أبوابِ الحِکمَةِ إنَّ الصَّمتَ یَکسِبُ المَحَبَّةَ إنَّهُ دَلیلٌ عَلَی کُلِّ خَیر؛ از نشانه های فهم عمیق و درست، بردباری، دانش و سکوت است. سکوت دری از درهای حکمت است. سکوت محبت می آورد و راهنمای هر خیری است.(اصول کافی، ج2، ص113، باب الصمت و حفظ اللسان، حدیث1)
امام صادق علیه السلام نیز می فرماید: لَایَزَالُ العَبدُ المُؤمِنُ یُکتَبُ مُحسِناً مَادَامَ سَاکِتاً فَإذَا تَکَلَّمَ کُتِبَ مُحسِناً أو مُسِیئاً؛ بنده مومن مادام که خاموش است جزء نیکان شمرده می شود، پس هرگاه زبان بگشاید، یا نیکوکار است یا بدکار.(اصول کافی، ج2، ص116، باب الصمت و حفظ اللسان، حدیث21)
به هر حال، پرگویی ضمن آن که قوای آدمی را تحلیل می برد موجب می شود تا روان آدمی نیز دچار بیماری ها و گناهان و اموری شود که رهایی از آن سخت خواهد بود.
البته در این مساله باید به تفاوت جنسیتی نیز توجه داشت. میزان به کارگیری کلمات در زنان هماره بیش تر از مردان است؛ زیرا نیازهای عاطفی و تربیت کودک و مانند آن ها موجب می شود تا زن به زبان به عنوان مهم ترین ابزار برای پیش برد اهداف و امور زندگی بیش تر توجه و عنایت داشته باشد و مردان به جای آن به تفکر و تعقل بیش تر نیاز دارند و سکوت لازمه تفکر و تعقل است.
محققان معتقدند، تفاوتهای ذاتی بین مغز زنان و مردان یکی از علتهای پرچانگی و پرگویی زنان در مقایسه با مردان است. به گزارش دیلی میل، پژوهشها نشان دادهاند زنان تقریبا سه برابر مردان صحبت میکنند یک زن به طور متوسط روزانه ۲۰ هزار کلمه صحلت میکند که این میزان صحبت کردن تقریبا ۱۳ هزار کلمه از یک مرد بیشتر است. زنان نه تنها بیشتر از مردها حرف میزنند، بلکه سرعتشان در حرف زدن هم بیشتر است. محققان میگویند، وقتی زنها سفره دلشان را برای اطرافیانشان باز میکنند از شنیده شدن صدای خودشان لذت میبرند. محققان معتقدند، در معز زنان در مقایسه با مردان، سلولهای بیشتری به گفتار اختصاص یافتهاند و این یکی از دلایلی است که باعث میشود زنان راحت تر باب گفتگو را باز کرده، بیشتر صحبت کنند و احتمالا توانایی بیشتری در مهارت های کلامی داشته باشند.
بنابراین، معیار کم گویی و پرگویی میان مرد و زن متفاوت است و مردان با مردان و زنان با زنان مقایسه می شوند نه آن که مردی را با زنی مقایسه کنید.
کم خوابی
خواب یک نیاز فیزیولوژیک بدن است که باعث بازسازی تعادل جسمی، روحی و حفظ انرژی در شخص میشود. مرکز تنظیم خواب در ساقه مغز قرار دارد و ما به طور متوسط در شبانهروز به 7 تا 8 ساعت خواب نیازمندیم. تحقیقات نشان میدهد خواب کمتر از 3 ساعت و نیم و بیشتر از 8 ساعت و نیم، احتمال مرگ و میر را تا 15 درصد افزایش میدهد. بنابراین کمخوابی و پرخوابی هر دو میتوانند خطرساز باشند. خواب زیاد بیماری نیست، بلکه نشانه بیماری می باشد. افرادی که بیش از حد میخوابند نسبت به سایر افراد، بیشتر در معرض خطر ابتلا به بیماریهایی نظیر دیابت و چاقی قرار دارند. افرادی که از نظر بدنی سالم به نظر میرسند و از منظر پزشکی چاق به شمار نمیآیند، نمیتوانند زیاد بخوابند و حتی اگر خود نیز بخواهند نیز نمیتوانند خواب بیش از حد داشته باشند. گاهی هنگامی که بیش از حد می خوابید، نسبت به خود خشمگین می شوید که این حالت به تدریج می تواند تاثیری منفی بر عزت نفس داشته باشد.
بر اساس آموزه های قرآنی کم خوابی لازمه انسان است؛ زیرا پرخوابی موجب می شود تا انسان فرصت های بی نظیر و بی مثیل عمر را از دست بدهد و نتواند به کمالات دست یابد؛ به ویژه آن که بخش اعظم و بزرگ دریافت های وحیانی و الهامی در شب اتفاق می افتد و انسان در شب است که می توان با تدبر در قرآن و تفکر در آیات آفاق و انفس در مسیر کمالی گام بردارد و به عبادت شبانه و تهجد آن بپردازد که عامل مهم کسب مقام محمود است. خداوند می فرماید: إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِن ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِّنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَن لَّن تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَن سَيَكُونُ مِنكُم مَّرْضَى وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ؛ در حقيقت، پروردگارت مىداند كه تو و گروهى از كسانى كه با تواند، نزديك به دو سوّم از شب يا نصف آن يا يك سوّم آن را [به نماز] برمىخيزيد، و خداست كه شب و روز را اندازهگيرى مىكند. [او] مىداند كه [شما] هرگز حساب آن را نداريد، پس بر شما ببخشود، [اينك] هر چه از قرآن ميسّر مىشود بخوانيد. [خدا] مىداند كه به زودى در ميانتان بيمارانى خواهند بود، و [عدّهاى] ديگر در زمين سفر مىكنند [و] در پى روزى خدا هستند، و [گروهى] ديگر در راه خدا پيكار مىنمايند. پس هر چه از [قرآن] ميسّر شد تلاوت كنيد و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و وام نيكو به خدا دهيد و هر كار خوبى براى خويش از پيش فرستيد آن را نزد خدا بهتر و با پاداشى بيشتر باز خواهيد يافت. و از خدا طلب آمرزش كنيد كه خدا آمرزنده مهربان است.(مزمل، آیه 20)
در جایی دیگر می فرماید: قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا نِصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا ؛ به پا خيز شب را مگر اندكى، نيمى از شب يا اندكى از آن را بكاه.(مزمل، آیات 2 و 3)
در آیه 79 سوره اسراء نیز می فرماید: وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا؛ و پاسى از شب را زنده بدار، تا براى تو [به منزله] نافلهاى باشد، اميد كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند.
از همین روست که پرخوابي در روايات معصومين به شدت نكوهيده شده است. پيامبر اكرم(ص) نگراني خويش را از اين خصلت چنين بيان ميفرمايند: «بر امت خويش بيشتر از هر چيز از شكم پرستي و پرخوابي و بيكارگي و بيايماني بيمناكم.»( پاينده،ابوالقاسم؛ نهج الفصاحة،انتشارات جاويدان،چاپ دوم،1376ش،ح109)
امام علي(ع) نیز ميفرمايند:«چه تصميم هاي روز را كه خواب درهم شكند.»( همان،ص812،ح10145)
چرا که خواب، انسان را از دستيابي به تصميمهاي بزرگي كه در زندگي براي پيشرفت و سعادت خود ميكشد محروم كرده و او را در وادي حيراني و محروميت رها ميكند.
در روايات ديني از خواب به عنوان مستي نيز ياد شده است: اميرمؤمنان ميفرمايد: «مستي چهار چيز است: مستي شراب، مستي مال، مستي خواب و مستي پادشاهي»( مجلسي،محمدباقر؛حلية المتقين،تصحيح عبدالرزاق اعلمي،انتشارات باقرالعلوم(ع)، چاپ اول،1378، ص222)
در روايتي نيز امام صادق(ع) پرخوابی را يكي از عوامل عصيان و معصيت الهي شمرده اند: «اولین معصيتهایي كه نسبت به خدا انجام شد به شش چيز بود: به محبت دنيا و محبت رياست و محبت طعام و محبت زنان و محبت خواب و محبت راحت.»( همان،ص222)
در روایات به آثار پرخوابی اشاره شده که همه آن ها گواه روشنی است که کم خوابی عامل موفقیت انسان و نیز صحت و سلامت تن و روان آدمی است.
حضرت رسول خدا(ص) پرخوابی را موجب فقر در قيامت دانسته و می فرماید: «از خواب بسيار برحذر باشيد؛ زيرا خواب زياد آدمي را در قيامت فقير ميكند.»( قمي،شيخ عباس؛سفينة البحار و مدينة الحكم و الاثار،مؤسسه نشر آستان قدس رضوي،چاپ اول،1416ق،ج4،ص592،واژۀ«نوم») امام علي(ع) نیز ميفرمايد: «واي بر آن كه به خواب رفته، كه چه اندازه زيانكار است؛ هم عمرش كوتاه و هم مزدش كم است.»( عبد الواحد آمدي؛غررالحكم و دررالكلم،ترجمه محمد علي انصاري،تصحيح مهدي انصاري قمي،نشر مؤسسه انتشاراتي امام عصر(ع)،چاپ دوم،1384ش ، ص855،ح10657) ؛ زیرا انسانی که گرفتار پرخوابی است از رسیدن به کمالات باز می ایستد و در آخرت ره توشه ای ندارد یا بسیار کم دارد. از همین روست که چنین افرادی منفور درگاه الهي هستند؛ چنان که پيامبر اكرم(ص) فرموده اند: «خوردن بدون گرسنگي و خواب بدون خستگي و خندۀ بدون تعجب، نزد خدا به سختي منفور است.»( پاينده،ابوالقاسم؛ نهج الفصاحة،انتشارات جاويدان،چاپ دوم،1376ش،ص604،ح2119)
همان طوری که پرخوابی به سلامت ضرر می زند به دین و ایمان و جان و روان آدمی نیز ضرر می رساند. اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايد: «خوردن و خواب بسيار، جان را تباه و زيان را جلب نمايد.» (عبد الواحد آمدي؛غررالحكم و دررالكلم،ترجمه محمد علي انصاري،تصحيح مهدي انصاري قمي،نشر مؤسسه انتشاراتي امام عصر(ع)،چاپ دوم،1384ش ،ص580،ح7034)
هم چنین پرخوابی قساوت قلب می آورد و انسان را از کسب حقایق و پیروی از آن دور می کند. پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد: غذايتان را با ياد خدا و نماز ذوب (هضم) كنيد و پس از آن نخوابيد كه دلهايتان سخت شده قساوت پيدا ميكنند.( محمدي ري شهري،محمد؛دانشنامۀ احاديث پزشكي،ترجمۀ دكتر حسين صابري،نشر سازمان چاپ و نشر دارالحديث،چاپ هفتم،1386ش،ج2،ص104)
کم جماعی
امیرمومنان علی(ع) می فرماید: عبد الشهوة اذل من عبد الرّق؛ بندۀ شهوت خوارتر از بنده زر خريد است.
«شهوت » در لغت دارای مفهوم عامی است که به هرگونه خواهش نفس و میل و رغبت به لذات مادی اطلاق می شود; گاهی علاقه شدید به یک امر مادی را نیز شهوت می گویند. مفهوم شهوت، علاوه بر مفهوم عام، در خصوص «شهوت جنسی » نیز به کار رفته است. واژه «شهوت » در قرآن کریم هم به معنی عام کلمه آمده است و هم به معنی خاص آن. در این بحث، نظر ما بیشتر به معنای خاص آن است، زیرا آثار مخرب و زیانبار آن بیش از سایر کشش های مادی است.
خداوند می فرماید: فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوت فسوف یلقون غیا × الا من تاب و آمن و عمل صالحا فاولئک یدخلون الجنة و لا یظلمون شیئا؛ اما پس از آنان، فرزندان ناشایسته ای روی کار آمدند که نماز را تباه کردند و از شهوات پیروی نمودند و به زودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید! مگر آنان که توبه کنند و ایمان بیاورند و کار شایسته انجام دهند; چنین کسانی داخل بهشت می شوند و کمترین ستمی به آنان نخواهد شد.(سوره مریم،آیات 59و60)
در جایی دیگر می فرماید: والله یرید ان یتوب علیکم و یرید الذین یتبعون الشهوات ان تمیلوا میلا عظیما؛ خدا می خواهد شما را ببخشد (و از آلودگی پاک نماید)، اما آنها که پیرو شهواتند، می خواهند شما به کلی منحرف شوید. (سوره نساء،آیه 27)
در جایی دیگر نیز ضمن سرزنش کسانی که گرایش شدید به شهوات دارند می فرماید که این روش به اسراف می انجامد و انسان به هم جنس گرایی رو خواهد آورد. خداوند درباره اسراف قوم لوط در مساله شهوت جنسی می فرماید: و لوطا اذ قال لقومه انکم لتاتون الفاحشة ما سبقکم بها من احد من العالمین ائنکم لتاتون الرجال و تقطعون السبیل و تاتون فی نادیکم المنکر فما کان جواب قومه الا ان قالوا ائتنا بعذاب الله ان کنت من الصادقین؛ و لوط را فرستادیم، هنگامی که به قوم خود گفت: «شما عمل بسیار زشتی انجام می دهید که هیچ یک از مردم جهان پیش از شما آن را انجام نداده است. آیا شما به سراغ مردان می روید و راه (تداوم نسل انسان) را قطع می کنید و در مجلستان اعمال ناپسند انجام می دهید؟! » اما پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست می گویی، عذاب الهی را برای ما بیاور!» (سوره عنکبوت، آیه 28و29)
امام امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام می فرمایند:«الشهوات سموم قاتلات،شهوت ها،زهرهای کشنده است که شخصیت و ایمان و مروت و اعتبار انسان را نابودمی سازد. (غرر الحکم،حدیث 876.)
-امام امیر المؤمنین (ع) هم چنین می فرمایند:«الشهوات سموم قاتلات،شهوت ها،زهرهای کشنده است » (همان) پس کسی که شهوت پرست و شهوت ران است و بسیار جماع می کند مانند آن است که زهر کشنده را به خود تزریق می کند و سلامت و صحت تن و روان خود را از دست خواهد داد.
آن حضرت (ع) در جایی دیگر می فرمایند:«امنع نفسک من الشهوات تسلم من الآفات،اگر می خواهید از آفات در امان باشید،خویشتن را از تسلیم شدن در برابر شهوات بازدارید.» (غرر الحکم،حدیث 2440.)
این که گفته می شود که صحت روان نیز از راه شهوت رانی از دست خواهد رفت به دلایل چندی از جمله آیات و نیز این روایت امام بزرگوار (ع) است می فرماید:«الشهوات مصائدالشیطان،شهوات دام های شیطان است.» (غرر الحکم،حدیث 2121.)
شهوت رانی موجب می شود تا انسان از عبادات باز ماند و از مسیر تعالی و کمال دور شود. در حدیث دیگری نیز از همان پیشوای پرهیزکاران جهان آمده است:«ترک الشهوات افضل عبادة و اجمل عادة؛ ترک شهوت ها،برترین عبادت و زیباترین عادت است.» (همان،حدیث 4527.)
به هر حال، شهوت رانی موجب بیماری های تن و روان است. امام صادق علیه السلام نیز می فرماید:«من ملک نفسه اذا غضب و اذا رغب و اذا رهب و اذااشتهی، حرم الله جسده علی النار، کسی که به هنگام غضب و تمایل و ترس و شهوت،ملک نفس خویش باشد،خداوند جسد او را بر آتش دوزخ حرام می کند. » (بحار الانوار،ج 75،ص 243.)
بسیاری از گناهان ریشه در شهوت رانی دارد. اسرافی که قوم لوط در پیش گرفته بود به سبب همین زیاده روی بوده است. از همین روست که امیر مؤمنان علی علیه السلام هشدار داده و می فرمایند:«اهجروا الشهوات فانها تقودکم الی رکوب الذنوب و التهجم علی السیئات،از شهوات سرکش بپرهیزید که شما را به ارتکاب انواع گناهان و هجوم بر معاصی می کشاند.» (غرر الحکم،حدیث 2505.)
این مساله گاهی به قدری شدید می شود که به کلی دین انسان را بر باد می دهد،چنان که در حدیث دیگری می فرمایند:«طاعة الشهوة تفسد الدین،فرمانبرداری ازشهوات نفسانی،دین انسان را فاسد می کند.» (شرح غرر الحکم،حدیث 5985.)
آن حضرت در تعبیر دیگری می فرمایند:«طاعة الهوی تفسد العقل،هوا پرستی عقل انسان را فاسد می کند.» (همان،حدیث 5983.)
در جای دیگر می فرمایند:«الجاهل عبد شهوته،انسان نادان بنده شهوت خویش است » (غرر الحکم،حدیث 449.) ،یعنی،انسان جاهل مثل برده خوار و ذلیلی است که در برابر شهوت خویش،هیچ اختیاری از خود ندارد.
در تعبیر دیگر می فرمایند:«عبد الشهوة اسیر لا ینفک اسره،برده شهوت چنان اسیر است که هرگز روی آزادی را نخواهد دید.» (غرر الحکم،حدیث 6300.)
آن حضرت علیه السلام در این که سرانجام «شهوت پرستی »،رسوایی است،می فرمایند:«حلاوة الشهوة ینغصها عار الفضیحة،شیرینی شهوت را ننگ رسوایی از میان می برد.» (غرر الحکم،حدیث 4885.)
در تعبیر دیگری،شهوت پرستی را کلید انواع شرها می دانند:«سبب الشر غلبة الشهوة ؛ سبب شر،غلبه شهوت است.»( شرح غرر الحکم،حدیث 5533)
در جای دیگر این نکته را گوشزد می کند که حکمت و آگاهی با شهوت پرستی سازگار نیست:«لا تسکن الحکمة قلبا مع شهوة،حکمت و دانش در قلبی که جای شهوت پرستی است،ساکن نمی شود.» (همان،حدیث 10915.)
از لحاظ علمی یک رابطه جنسی معمولی، معادل یک ساعت پیاده روی با سرعت متوسط و يك رابطه جنسي پرحرارت، معادل 15 دقيقه دويدن بروي دستگاه ترد ميل(دو ثابت) می باشد، یعنی تقریبا 200 كالري انرژي مي سوزاند . رابطه جنسی یک فعالیت بدنی-روانی است که تقریبا تمام اعضای بدن انسان را درگیر می کند و به همین دلیل است که انجام مکرر و با فاصله کم آن، که مانع استراحت و جبران انرژی می باشد، برای بدن انسان مضر میباشد. امام صادق(ع) می فرماید ميانه روي در آميزش سلامت آدمي را مي افزايد و عمر را زياد مي کند.( شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة إلی تحصیل مسائل الشرعیّة ، دوره 20 جلدي، چ بيروت، ج 14، ص 96.) همچنین آن حضرت می فرمایند: من اراد البقاء و … فليقل غشيان النساء، كسي كه عمر بيشتري مي خواهد، بايد با همسرش كمتر آميزش كند (شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البيت، قم،دوره 29 جلدي، ، ج 20، ص 242، 1409 ه. ق).
کم روی در پیاده روی
در برخی از نسخه های زیاده روی در پیاده روی به عنوان عامل از میان برنده صحت و سلامت یاد شده و بر همین اساس خواهان کاهش در مشی و پیاده روی شده است. به این معنا که پیاده روی به میزان اعتدال خوب است ولی زیاده روی در آن می تواند آسیب زا باشد.