اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

پوشش هاي چسبان زنان

samamosدر گزارش قرآن از حجاب و پوشش به گونه اي سخن به ميان آمده كه گويي در مقطع از فرآيند تكامل بشر، وي داراي پوشش ذاتي بوده و برجستگي هاي جنسي وي آشكار نبوده است. در آيه 22 سوره اعراف آمده است: فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ ؛ چون از آن درخت چشيدند شرمگاههايشان آشکار شد و به پوشيدن خويش از برگهای بهشت پرداختند.

در آيه 121 سوره طه از همين دگرگوني و تغيير در كالبد انساني چنين گزارش مي كند: فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ ؛ از آن درخت خوردند و شرمگاهشان در نظرشان از دو سو پيدا شد و همچنان برگ درختان بهشت بر آنها می چسبانيدند. در هر دو آيه سخن از آشكار شدن "سوءآة" است كه در اين ترجمه ها به شرمگاه آمده است؛ چنان كه سخن از پوشيدن آن ها از سوي آدم (ع) و حوا به وسيله برگ هاي بهشتي مي باشد. تفاوتي كه در دو آيه به وضوح به چشم مي خورد، چشيدن و خوردن است. به نظر مي رسد كه همين كه مصداق خوردن به چشيدن تحقق يافته و ‌ آثار و تاثيرات درخت ممنوع بر آنان به محض چشيدن از درخت اشكار شد.

اما درباره معناي سوءة نمي توان به سادگي به داوري كرد؛ زيرا در كاربردهاي قرآني به تمامي بدن انسان يعني كالبد و تن وي سوءة اطلاق شده است. از جمله در آيه 31 سوره مائده كه گزارش قتل هابيل به دست قابيل است، اين معنا مورد تاكيد قرار گرفته است كه قابيل پس از قتل درمانده شد ك كه چگونه جسد برادرش را بپوشاند و مخفي سازد كه كلاغي به او آموخت كه چگونه مي توان جسد را در خاك پنهان و دفن كرد و نخستين آموزش عملي با بهره گيري از تجربيات حيوانات و جانوران صورت گرفت ؛ چنان كه نخستين شكل دفن مردگان انجام شد و به جاي سوزاندن دفن كردن به وسيله قابيل تحقق يافت: فَبَعَثَ اللّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءةَ أَخِيهِ.

در اين گزارش خداوند از جسد و كالبد بي جان هابيل به عنوان سوءة ياد مي كند. بنابراين همه جسد و كالبد بشري به عنوان سوءة نيز معرفي مي شود و اختصاص به شرمگاه ندارد.

بنابراين مي توان گفت كه پيش از چشيدن آدم و حوا از درخت ممنوع جسد و كالبد انساني به شكلي پوشيده بوده است و پس از خوردن و چشيدن آن پوشش از ميان رفت و آدمي نيازمند پوششي شد تا بدان خود را بپوشاند و اين گونه است كه جامه و لباس با برگ هاي بهشتي اختراع شد.

اين آيات به خوبي نشان مي دهد كه انسان ، پيش از دگرگوني و تغيير شكل به وسيله تصرفات سوء خويش داراي پوشش بوده است و از آن جايي كه آن را از دست داده بود به گونه اي خود را نيازمند بدان مي يافت و تلاش دايمي آدم و حوا كه با عبارت " يخصفان " بيان شده خود به روشني مي نماياند كه انسان خود را بي پوشش نمي توانست ببيند.

بنابراين مي توان گفت كه آزرم و شرم و حيا جزو ذاتي بشر بوده است كه بي اختيار پس از آشكار شدن بدن به شكل كنوني و يا برجسته شدن شرمگاه ها و آ‌شكار شدن آن ، آدمي خود را نيازمند پوشش ديگري از جنس ديگر يافت كه برگ هاي بهشتي ابتكار و اختراع وي براي پوشش بوده است.

خداوند در ادامه آيه سوره اعراف به مسايلي كه مرتبط با پوشش انسان است مي پردازد و در آيه 26 سوره اعراف مي فرمايد: يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْءَاتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ؛ ای فرزندان آدم ، برای شما جامه ای فرستاديم تا شرمگاهتان (يا كالبد و تن )را بپوشد و، نيز جامه زينت و جامه پرهيزگاری از هر جامه ای بهتر است و اين يکی ازآيات خداست ، باشد که پند گيرند.

در اين آيه سخن از انزال و فروفرستادن لباسي جايگزين است تا انسان بدان هم تن خويش را بپوشاند و هم آن را بدان جامه ها بيارايد.

به سخن ديگر كاربرد دوگانه اي براي پوشش و جامه ها براي وي مطرح مي سازد. به نظر مي رسد كه پوشش پيشين بشر به گونه اي بوده است كه وي را هم مي پوشاند و هم مي آراست و اكنون نيازمند پوششي ديگر بوده است تا در مقام هبوط خويش از آن بهره گيرد.

كاربردهاي لباس

در آيات قرآني براي واژه لباس كاربردهاي چندي بيان شده است كه مي توان به پوشش ظاهري و مخفي سازي تن يا زشتي ها و نيز آراستن و زيبا سازي تن به عنوان نمونه اشاره كرد كه در بخش نخست آيه بيان شده است.

خداوند در آيه 47 سوره فرقان و آيه 10 سوره نبا، شب را به عنوان لباس معرفي مي كند كه با تيرگي خويش زشتي هاي بسياري را مي پوشاند و به آدمي ارامش و خواب هديه مي كند.

كاربرد ديگر آن پوشش از زشتي هاي باطني است. به اين معنا كه لباس مي توان زشتي هاي باطني انسان را بپوشاند. اين لباسي كه مي تواند چنين كاري را انجام دهد هم مي تواند جامه و لباس ظاهري باشد كه به عنوان ابزاري براي پوشش باطني بشر به كار مي رود وهم مي تواند جامه و لباسي از جنس ديگر باشد.

خداوند در آيه 128 سوره بقره از زن و مرد به عنوان لباس و تن پوش يك ديگر سخن به ميان مي آورد كه نشان مي دهد كه اموري از اين دست نيز مي تواند لباس باشد كه هدف از آن نيز پوشش انسان از زشتي هاي است كه در صورت فقدان چنين تن پوش و لباسي گرفتار آن مي شود. خداوند مي فرمايد: أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَآئِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتانُونَ أَنفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنكُمْ فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُواْ مَا كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ؛ همبستری با زنانتان در شب ماه روزه بر شما حلال شد آنها پوشش شمايندو، شما پوشش آنهاييد خدا می دانست که شما به خويشتن خيانت می ورزيد ،پس توبه شما را بپذيرفت و شما را عفو کرد اکنون با آنها همبستر شويدو آنچه را که خدا بر شما مقرر گردانيده است انجام دهيد.

از آن جايي كه ترك همبستري با يك ديگر موجب مي شود تا آدمي هم نسبت به خود خيانت كند و هم ترك دين نموده و گناه را انجام و دامن زند، خداوند به انسان فرصت داده تا براي رهايي از چنين زشتي ها و گناهاني به همبستري اقدام كند.

اين بدان معناست كه آدمي نيازمندي جسني دارد كه بدون برآورد آن نياز ممكن است كه نه تنها زشتي هاي نهان خويش را آشكار كند بلكه به گناه و خيانت بپردازد.

در حقيقت هر يك از زن و مرد نسبت به يك ديگر در حكم لباس ظاهري و باطني را دارند. پس يك ديگر را مي پوشانند و مي ارايند و هم چنين زشتي ها يك ديگر را مخفي مي سازند.

در همين 26 سوره اعراف تقوا به عنوان لباس معرفي و توجه قرار مي گيرد؛ زيرا تقوا كه به معناي خودداري و پرهيز از هرگونه زشتي ها و پليدي هاي عقلاني و عقلايي و شرعي است، هم آدمي را در مسير تكاملي نگه مي دارد و زمينه بهره برداري از هدايت را فراهم مي آورد و هم آن كه موجب مي شود تا زشتي ها مخفي ماند و زيبايي ها آشكار گردد. از اين روست كه لباس تقوا را بهتر از لباس و تن پوش ظاهري دانسته است؛ چون بسياري هستند كه تن پوش هاي زيبا مي پوشند ولي بي تقوايي آنان موجب مي شود تا در جامه رسوا و بدنام شوند و زشتي هاي جنسي خويش را به صورت بسيار زشت و ناپسند آشكار سازند.

اصولا انسان با دشمني سوگند خورده به نام ابليس مواجه است كه نمي گذارد تا زشتي ها و پليدي هاي خويش را بپوشاند. هم چنان كه با تحريك آدم و حوا موجب شد تا تن پوش و لباس طبيعي آنان از تن ايشان كنده و نزع شود هم چنين نمي گذارد تا تن پوش اختراعي و نازل شده در تن ايشان باقي بماند ؛‌ بنابراين لازم است كه از لباس تقوا دراين مبارزه بهره گيرد.

به نظر مي رسد كه خوردن و چشيدن از درخت ممنوع موجب شده است كه آدمي جسد و كالبد خويش را به گونه اي آشكار سازد كه براي ابليس و قبيله وي كار را اسان تر مي كند. از اين روست كه خداوند از ديدن بشر به شكل خاص براي ابليس و يارانش سخن مي گويد و مي فرمايد: يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ؛ ای فرزندان آدم ، شيطان شما را نفريبد ، همچنان که پدر و مادرتان را ازبهشت بيرون راند ، لباس از تنشان کند تا كالبدها و شرمگاهشان را به ايشان بنماياند او و قبيله اش از جايی که آنها را نمی بينيد شما را می بينند ما شيطانها را دوستان کسانی قرار داديم که ايمان نمی آورند.( اعراف آيه 27)

بنابراين مي بايست گفت كه لباس و پوشش ظاهري به تنهاي نمي تواند آدمي را حفظ كرده و از شر دشمن و وسوسه هاي او نگه دارد بلكه مي بايست لباس تقوا را نيز بر تن كند و از آن بهره گيرد تا در برابر وسوسه هاي دروني و بيروني دشمن در امان ماند.

حجاب مصلحت بشر

از آيه 53 سوره احزاب اين معنا به دست مي آيد كه حجاب و پوشش براي مردان وزن مصلحت است و براي تكميل مي بايست لباس تقوا را نيز در تن كرد. اين آيه نشانه مي دهد كه انسان ها براي در امان ماندن از شر وسوسه هاي دشمن در دنيا مي بايست هر گونه جامه اي كه وي را از شر دشمن سوگند خورده حفظ مي كند بر تن كند كه ازجمله پوشش هاي مناسب، پرهيز از همزباني با زنان و مردان نامحرم، درخواست زن و مرد نامحرم از پشت پرده ، و اموري از اين دست تا دل ها گرفتار وسوسه نشود و زشتي هاي باطن خويش را آشكار نكند. از اين روست كه خداوند پرسش از پشت پرده را بستري براي سلامت نفس مي شمارد،‌ نه آ‌ن كه انسان به اين وسيله در سلامت باشد ؛ زيرا تا قلب به جامه تقوا آراسته نشود هر آن در دام وسوسه مي افتد. از اين روست كه در آيه 53 سوره احزاب مي فرمايد: وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ؛ و اگراز زنان (نامحرم چون زنان پيامبر) چيزی خواستيد ، از پشت پرده بخواهيد اين کار ، هم برای دلهای شما و هم برای دلهای آنها پاک دارنده تر است.

پوشيدن بخشي از بدن به ويژه مناطق حساس و برجستگي هاي محرك زا مورد تاكيد بيشتري قرار مي گيرد ؛ زيرا هر چيزي كه ابزاري قوي تر براي گمراهي است مي بايست بيش تر از آن پرهيز نمود. خداوند در آيه 59 سوره احزاب مي فرمايد: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا؛ ای پيامبر ، به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که چادر خود را، برخود فرو پوشند اين مناسب تر است ، تا شناخته شوند و مورد آزار واقع نگردند و خدا آمرزنده و مهربان است.

اين آيه هر چند كه درباره زنان پيامبر(ص) وارد شده است ولي اختصاصي به ايشان ندارد. بنابراين زنان مي بايست با بهره گيري از پارچه اي نظير چادر كه تمام بدن را مي پوشاند خود را بپوشانند تا مواضع زينت ايشان همانند سينه هايشان اشكار و پيدا نباشد؛ زيرا عدم پوشش آن ها مردان بيمار دل و فاسقان را تحريك مي كند و موجب مي شود تا دست كم متعرض آنان شوند و ايشان را بيازارند و اذيت كنند.( الميزان ؛ علامه طباطبايي ، ج 16 ، ص 366)

بنابراين پوشاندن مواضع زينت از جمله مسايلي است كه موجب مي شود تا در گناه نيافتند و هم ديگران را تحريك نكنند تا ايشان را مورد تعرض قرار دهند.

آيه 30 سوره نور مي فرمايد كه مردان مومن مي بايست ديده ها خويش را فروهشتند و با پاكدامني خويش خود را از حرام و گناه حفظ كنند. حفظ عورت و فرج كه در اين آيه بيان شده است به معناي پوشاندن و حفظ آن از نگاه ديگران مي باشد و حكمي است كه اختصاص به زن و مردي ندارد. از اين روست كه در آيه 31 سوره نور نيز همين مطلب را به زنان مي فرمايد.

امام صادق (ع) در باره آيه مي فرمايد: كل شي في القرآن من حفظ الفرج فهومن الزنا الا هذه الايه فانها من النظر؛ تمام آياتي كه در قرآن درباره حفظ فرج ذكر شده است به معناي حفظ آن از زناست مگر اين آيه كه مراد حفظ آن از نظر و نگاه كردن نامحرم است.(اصول كافي ؛ كليني ، ج 2 ص 36)

ستر و پوشش واجب

از نظر قرآن و اسلام ستر و حجاب امري لازم است و ستر از نظر اسلام موضوعيت دارد نه آن كه مقدمه اي براي جلوگيري از تحريك شهوت و چشم چراني و يا نگاه نامحرمان به مواضع زينت و زيبايي باشد. بنابراين نمي توان گفت چون فلاني تحريك نمي شود و يا چنين ظرفيتي در زني نيست تا تحريك كند از پوشش و ستر خودداري كند؛ بلكه بر همه زنان مسلمان است كه با حجاب و ستر بيرون آيند و تنها براي زينت و دوري از چشم چراني و اذيت و نگاه نامحرم و تحريك شهوت مردان حكم ستر وارد نشده است. به سخن ديگر هر چند كه موارد بيان شده از باب بيان مصلحت و حكمت است ولي حكم قرآني و شرعي وجوب پوشش و ستر بر زنان است. در حقيقت تحريك شهوت حكمت و مصلحت حكم است نه علت حكم؛ بنابراين حجاب و ستر موضوعيت دارد نه طريقت.

به هر حال مقصود آن است كه زن جمال آفرينش و خلقت خويش را نشان ندهد و به شكلي آن را بپوشاند چه با چادر و يا هر پوشش كاملي كه مي توان آن را جلباب و سرتاسري ناميد. بر اين اساس پوشيدن لباس ها و جامه هاي كه كيپ بدن است و به نام اسموكيت مي باشد بي آن كه نازك و بدن نما باشد باز هم جايز نيست؛ بنابراين بهتر است كه لباس هايي را كه بدن را به شكل زيباتري نشان مي دهد و بر جمال زن مي افزايد هر چند كه سرتاسري باشد خودداري شود؛ زيرا چنين لباسي را نمي توان حجاب دانست هر چند كه همه تن زن را مي پوشاند.

به سخني هر جامه و لباسي كه حجم بدن و اندام زن را برجسته و نمايان سازد از نظر شريعت اسلامي ساتر و حجاب محسوب نمي شود؛ زيرا با پوشش چنين جامه اي نمي توان گفت كه زن حفظ حجاب كرده است. به ويژه آن كه جمال زن خودش زيباست و تجمل او نيز لازمه ي خودش مي باشد و اين كه خداوند در آيه مي فرمايد: و لايبدين زينتهن ؛ يعني زنان بايد مواضع زينت (و زيبايي اندام ) خود را بپوشانند و جمال خويش را نشان ندهند. بنابراين لباس هاي تنگ و اسموكيت چون اسكلت و برآمدگي هاي زنان را از پس و پيش نشان مي دهد ، بيش تر موجب تحريك مردان مي شود از مصداق ستر و حجاب بيرون مي باشد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا