اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیمعارف قرآنی

چگونه صبور باشیم؟

یکی از فضایل اخلاقی صبر است. صبر که از آن به شکیبایی در فارسی تعبیر می‌شود، از نگاه قرآن از مهم‌ترین ابزارهای کسب آرامش، آسایش و کمالات انسانی است. اگر کسی بخواهد در زندگی خود از بار سنگین مشکلات و فشارهای مهم درونی و بیرونی به سلامت بیرون آید، باید به صبر به عنوان مهم‌ترین ابزار توجه کند.
در قرآن یکی از مقامات بزرگ انسانی، مقام صابرین است و پیامبران به این مقام ستوده شده و به عنوان الگوهای انسانی در این حوزه اخلاقی و رفتاری معرفی شده‌اند. بی‌گمان پیامبر گرامی(ص) در صبرهمانند دیگر فضایل اخلاقی در اوج قرار دارد و این کمک می‌کند تا ما بتوانیم از این اسوه کامل انسانی بهره‌مند شویم.
نویسنده در این مطلب با استناد به آیه‌هایی که درباره صبر، بر پیامبر(ص) نازل شده به بررسی چیستی صبر و آثار آن و راه‌های ایجاد و تقویت ملکه صبر در خود پرداخته است.
***
صبر، نمادی از مقام احسان
یکی از مقامات بلند انسانی مقام احسان است. احسان در آموزه‌های قرآنی از دامنه وسیع معنایی و مصداقی برخوردار می‌باشد. احسان که ارتباط تنگاتنگی با عواطف و احساسات انسانی دارد، رفتار نیک و پسندیده به ویژه در ارتباط با دیگران را تعیین و تفسیر می‌کند. عارفان در‌باره مقام احسان بسیار سخن گفته‌اند.
احسان از حوزه اخلاق فردی تا اجتماعی و از حوزه نماز تا انفاق را شامل می‌شود. واژه «احسان» که از ریشه «حُسن» به معنای زیبایی و نیکی می‌باشد، در قرآن در سه معنا به کار رفته است: ‌1ـ تفضّل و نیکی به دیگران، 2ـ انجام و سر و سامان دادن به امور و کارها به وجه نیکو و کامل، 3ـ انجام اعمال و رفتار صالح. احسان در این کاربرد تقریباً مترادف با تقوا و پرهیزکاری است.
از بررسی موارد کاربرد واژه «محسن» و مشتقاتش در قرآن، استفاده می‌شود که این واژه دارای دو معنی و کاربرد است: 1ـ‌ نیکی و خیر رساننده به دیگران، 2ـ انجام‌دهنده اعمال و رفتارهای صالح و نیک. مقام محسنان در این کاربرد از برخی مقامات متقیان برتر است، و به طور کلی این واژه در این معنی و کاربرد‌، بیشتر به کسانی اطلاق شده که از ایمانی راسخ و ثبات قدم در راه ایمان و انجام تکالیف الهی برخوردار بوده‌اند.
از نظر قرآن صبر نمادی از مقام احسان است. از این رو خداوند در آیه 115 سوره هود، صبر پیامبر(ص) را جلوه‌ای از نیکوکاری و مقام احسان وی برشمرده و می‌فرماید که صبر ریشه در مقام محسنین دارد و خداوند هرگز پاداش و اجر محسنان را تباه نمی‌سازد.(وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ)
خداوند در آیاتی از جمله 45 سوره بقره، صبر را یکی از ابزارهای کلیدی در زندگی بر می‌شمارد که آثار بسیاری از جمله آرامش و آسایش را برای شخص به ارمغان می‌آورد. اهل خشوع در برابر خداوند و ربوبیت و پروردگاری‌اش، اهل صبر و شکیبایی هستند و هرگز آزمون‌ها و بلایا و مشکلات آنها را نمی‌شکند و از جاده صواب و درستی و راستی بیرون نمی‌برد. از آیه 153 سوره بقره و نیز 128 سوره اعراف به دست می‌آید که صبر ابزاری کار آمد در زندگی بشر است که در کنار نماز و استعانت از خداوند می‌تواند مشکلات بشری را حل کرده و سرنوشت فردی و جمعی انسان‌ها را به گونه‌ای رقم زند که همه زمین در اختیار ایشان قرار گرفته و آنان وارثان و حاکمان زمین شوند.
صبر جمیل‌، مرتبه والای صبر
از مراتب صبر می‌توان به صبر جمیل ‌اشاره کرد که مشکلات سنگین و گرفتاری‌ها و بلایا را بر شخص آسان می‌کند و اجازه نمی‌دهد تا رفتار نامتعادل از خود بروز دهد. البته واکنش‌هایی چون‌گریه و درد درونی به معنای بی‌تابی و بی‌صبری نیست؛ چرا که عواطف انسانی در برابر عامل درد و هیجانات به طور طبیعی واکنش نشان می‌دهد و این واکنش طبیعی برای انسان مفید و سازنده است. بنابراین مراد از بی‌تابی آن است که شخص تحمل خویش را از دست داده و واکنش‌های تند و هیجانی بیرون از تعادل از خود بروز دهد و نتواند غلیان احساس و عواطف خویش را مدیریت کند و زبان به گلایه و سخنان نسنجیده بگشاید. اما اگر بتواند ضمن واکنش طبیعی به هیجانات، آن را مدیریت کند، این صبر، صبری زیباست. حضرت یعقوب هنگامی که خبر کشته شدن فرزند عزیزش یوسف(ع) به دست گرگان‌،(یوسف، آیه 18) و اتهام دزدی و بازداشت دیگر فرزندش در مصر(یوسف، آیه 83) را شنید، از صبر جمیل سخن گفت و اهل بیت(ع) بارها در مصیبت‌ها از جمله شهادت امام حسین‌(ع) و یارانش، آن را بروز دادند.
خداوند پیامبر گرامی(ص) را موظف به صبر جمیل و به دور از هر گونه بی‌تابی و گلآیه در برابر خیره سری‌های دشمنان(معارج، آیات 1 تا 5 و نیز مجمع البیان، ج 9 و 10، ص 428) می‌کند و در آیه 32 و آیات بسیار دیگر، ایشان را مامور می‌کند تا صبر را پیشه خود سازد و در برابر سختی‌ها و ناملایمات زندگی و ماموریت و مسئولیت الهی، بی‌تابی و گلایه نکند.
پیامبر(ص) برای دستیابی به مقام اولوالعزم مامور می‌شود تا همانند دیگر پیامبران دارای این مقام، صبر پیشه کند تا این‌گونه بتواند به مسئولیت‌های خود عمل کرده و اهداف خویش را تحقق بخشد؛(احقاف، آیه 35) چرا که از آثار صبر در کنار تقوای الهی، رسیدن به عاقبت نیک است. اصولا هر کسی که بخواهد به هدف خویش برسد باید صبر پیشه کند؛ چه این هدف امری مادی و دنیوی باشد یا امری اخروی و معنوی. از این رو در انجام ماموریت تبلیغ و اجرای دستورهای الهی باید شکیبایی پیشه کرد تا به هدف رسید. (مدثر، آیات 1 تا 7)
آثار صبر 
برای اینکه نقش و تاثیر صبر را در زندگی بدانیم پیش از بیان عوامل آن به آثار آن می‌پردازیم. البته آثاری که در این‌جا بیان می‌شود با توجه به آثار صبری است که قرآن برای صبر پیامبر(ص) این اسوه انسان و‌ اشرف آفرینش بیان کرده است.
1. امداد خداوند: خداوند از آثار صبر را امدادهای قطعی خداوند بر می‌شمارد و بیان می‌کند که اگر صبر پیشه گرفته شود، خداوند عنایت خاص خواهد داشت و از راه‌هایی که انسان گمان نمی‌کند به او کمک می‌کند تا به هدف و مقصود خویش برسد. این وعده حق الهی است که انسان در صورت شکیبایی می‌تواند مورد کمک و امدادهای خاص قرار گیرد.(انعام، آیه 34؛ نحل‌، آیات 127 و 128 و نیز روم، آیه 60)
2. جلب محبت: از آثار صبر بر بدرفتاری‌های دیگران و دفع آن به بهترین شیوه‌، می‌توان به جلب دوستی دیگران و زمینه برطرف شدن دشمنی‌ها ‌اشاره کرد که خداوند در آیات 34 و 35 سوره فصلت به آن ‌اشاره دارد.
3. مقام رضا: اگر کسی بخواهد به مقام رضا برسد و از آثار خشنودی و رضایت الهی در دنیا و آخرت بهره‌مند شود باید در برابر اذیت و آزار دشمنان صبر پیشه کند و اجازه ندهد که اذیت و آزار، او را بی‌تاب کند و از انجام مسئولیت و ماموریت باز دارد و مانع حرکت طبیعی به سوی هدف شود. اگر انسان به مقام رضا برسد از بهشت رضوان بهره‌مند خواهد شد و دل وی در دنیا نیز به آرامش و خشنودی می‌رسد؛ چرا که خشنودی الهی به طور طبیعی خشنودی دل را به همراه خواهد داشت. به هر حال اگر کسی بخواهد به مقام رضای الهی دست یابد باید صبر را بر اساس آیه 130 سوره طه به عنوان یکی از مهم‌ترین ابزارهای دستیابی در پیش گیرد و به آن پایبند باشد.
4. عاقبت به‌خیری: از دیگر آثار صبرپیشگی می‌توان به بهره‌مندی از عاقبت‌به‌خیری ‌اشاره کرد که در آیاتی از جمله 49 سوره هود و 132 سوره طه بیان شده است.
5. نیکی در برابر بدی: انسان‌ها در برابر رفتارهای دیگران به طور طبیعی واکنش متقابلی نشان می‌دهند و اگر نیکی از کسی ببینند می‌کوشند نیکی کنند و کمتر کسی است که در برابر نیکی، رفتاری متضاد و بد بروز دهد. همچنین کمتر کسی است که در برابر بدی دیگران اقدام به نیکی کند و خود را چنان بسازد که بدی را با نیکی پاسخ دهد. اما کسانی که صبر پیشه کرده‌اند، هرگز بر اساس رفتارهای دیگران واکنش و پاسخ نمی‌دهند بلکه بر اساس اخلاق و آموزه‌های انسانی و الهی می‌کوشند پاسخ دهند. این‌گونه است که در برابر بدی دیگران به نیکی اقدام می‌کنند و نشان می‌دهند که همانند دیگران نیستند بلکه در یک مرتبه بالاتر از اخلاق و انسانیت قرار دارند و همواره رحمت ایشان بر غضب ایشان پیشی می‌گیرد. خداوند راه دستیابی به خصلت نیکی در برابر بدی دیگران را در سایه صبر می‌داند و در آیات 34 و 35 سوره فصلت به عنوان یکی از آثار صبر از آن یاد می‌کند.
6. مقام احسان: بر اساس آیه 115 سوره هود می‌توان گفت که صبر موجب قرار گرفتن انسان در زمره محسنان می‌شود. البته چنان‌که گفته شد صبر خود به یک معنا نمادی از ویژگی احسان در شخص است. از این رو به عنوان تعلیل در آیه مورد توجه قرار گرفته است. به هر حال ارتباط تنگاتنگی میان مقام احسان و مقام صبر وجود دارد که از این آیه می‌توان آن را استنباط کرد.
اینها تنها نمونه‌هایی از آثار صبر است که در این‌جا به آن ‌اشاره شد. همین مقدار از آثار صبر به خوبی می‌تواند منزلت و ارزش و اهمیت آن را در زندگی نشان دهد و عاملی در تشویق انسان برای کسب آن باشد. اگر کسی بخواهد به همین آثار صبر دست یابد باید به عوامل ایجادی و تقویتی صبر توجه کند که در ادامه به برخی از این عوامل ‌اشاره می‌شود.
عوامل ایجاد و تقویت صبر
بی گمان حوزه معرفت و شناخت، تاثیر شگرف و مستقیم در نگرش‌ها و رفتارها و اعتقادات و باورهای آدمی دارد. لذا بخشی از آموزه‌ها و گزاره‌های قرآنی به حوزه شناخت و معرفت اختصاص یافته است تا انگیزه‌ای در درون انسان برای گرایش به موضوع ایجاد شود؛ زیرا نادانی و جهل نسبت به موضوع هرگز انگیزه‌ای برای انسان برای عمل و رفتار ایجاد نمی‌کند؛ آنچه موجب می‌شود تا انسان به چیزی علاقه‌مند شده و یا بدان گرایش یابد، همان شناخت او به موضوع و آثار و برکات آن است. از این رو شناخت می‌تواند به عنوان مهم‌ترین عامل حرکتی و انگیزشی در آدمی عمل کند و او را به سوی موضوع ترغیب و تشویق نماید.
توجه به حاکمیت و ربوبیت خدا
خداوند مهم‌ترین عامل در ایجاد صبر و بردباری در آدمی را توجه به حاکمیت مطلق و برتر خود معرفی می‌کند و می‌گوید که اگر انسان به این مسئله توجه یابد عامل مهم در ایجاد صبر خواهد بود و اجازه می‌دهد تا انسان به سادگی در برابر مشکلات و سختی‌ها بایستد و بی‌تابی نکند؛ زیرا علم به اینکه خداوند همه هستی را مدیریت می‌کند و حاکم مطلق بر همه چیز است و چیزی از دایره حکومت او بیرون نیست، موجب می‌شود تا هر اتفاق و مشکلی را مبتنی بر علم و آگاهی خداوند و در دایره مشیت و اراده عالی خداوندی ببیند و با آن کنار بیاید؛ زیرا می‌داند که هیچ چیز در جهان بی‌علت یا بی‌حکمت و هدف اتفاق نمی‌افتد و بیرون از دایره اراده و مشیت عالی خداوند نیست.(یونس، آیه 109)
در همین رابطه آگاهی و علم آدمی به پروردگاری الهی نقش بسیار تاثیرگذار و مستقیمی ایفا می‌کند؛ زیرا توجه آدمی و همچنین ایمان و اعتقاد به اینکه خداوند پروردگار عالم است و ربوبیت او فراگیر و همه‌جانبه بر همه هستی از جمله خود او و روابط دیگران با اوست، می‌تواند زمینه صبر و بردباری را در آدمی ایجاد و تقویت کند. از این رو خداوند در آیه 65 سوره مریم به علم و ایمان در این باره ‌اشاره می‌کند و آن را زمینه‌ساز صبر در انسان برمی‌شمارد. در این آیه ایمان به توحید و شناخت خدای بی‌مانند و بی‌شریک زمینه‌ساز شکیبایی و بردباری قلمداد شده و بدین گونه انسان بسادگی تن به آنچه که خداوند برای او مقدر کرده می‌دهد و در برابر فشارها و سختی‌ها بی‌تابی نمی‌کند بلکه می‌کوشد تا واکنش درست و منطقی و براساس آموزه‌های الهی و عقلانی بدهد.
آگاهی از سنت استدراج
توجه به قدرت خداوند (ق، آیات 38 و 39) و قضای الهی در همه کلیات و جزئیات یا ریز و درشت موضوعات و مسائل و رخدادها(طه، آیات 128 تا 130 و نیز روم، آیات 58 تا 60) و همچنین آگاهی به سنت استدراج و امهال نسبت به دشمنان و مخالفان (قلم، آیات 44 تا 48) می‌تواند در ایجاد و تقویت صبر بسیار موثر باشد. از این رو در این آیات به این امور به عنوان عوامل صبر توجه داده شده است.
حتمی بودن شکست دشمنان دین و توحید
توجه و اعتقاد به اینکه دشمنان دین و توحید شکست می‌خورند و هر که بر خلاف حق و حقیقت گام بردارد و به سوی باطل متمایل شود در نهایت شکست خواهد خورد، عاملی مهم در ایجاد صبر و تقویت آن است که در آیات 55 و 56 سوره غافر به آن ‌اشاره شده است.
آگاهی از فرجام شوم بدکاران
البته آگاهی انسان نسبت به فرجام شوم بدکاران و باطل‌گرایان می‌تواند انسان را به سوی حق و حقیقت و صبر در برابر آن سوق دهد. خداوند در آیاتی از جمله آیات 55 تا 60 سوره روم گزارشی از احوالات بد دشمنان و باطل‌گرایان در قیامت می‌دهد تا موجبات تقویت روحیه و افزایش صبر در آدمی ‌شود. در آیات 48 و 49 سوره قلم نیز خداوند توجه‌یابی پیامبر به عواقب بی‌صبری در برابر حق‌ناپذیران را مطرح می‌کند و آن را زمینه‌ساز صبر و شکیبایی آن حضرت بر می‌شمارد و در آیات 128 تا 130 سوره طه‌، توجه به هلاکت و نابودی دشمنان در گذشته تاریخ را زمینه‌ساز صبر انسان در برابر فشارهای بیرونی بر می‌شمارد.
توجه به صبرپیشگی پیامبران
آگاهی انسان نسبت به قصه دیگران و رفتارهای آنان و همچنین موفقیت‌ها و پیروزی‌هایی که در سایه صبر پیشگی به دست آورده‌اند، یکی از عوامل ایجاد و تقویت صبر برشمرده شده است. خداوند در آیات قرآن به قصه‌های پیامبران (انعام، آیه 34) از جمله سرگذشت حضرت داود(ص‌، آیات 17 تا 120) و حضرت نوح(هود، آیات 48 و 49) و دیگران ‌اشاره می‌کند تا این‌گونه روحیه مقاومت و صبر را در پیامبر(ص) تقویت کند. براین اساس می‌توان گفت که خواندن سرگذشت دیگران می‌تواند به عنوان زمینه‌ساز صبر در آدمی باشد.
آگاهی از فرجام خوب صابران
 آگاهی از وعده‌های الهی و فرجام خوب اهل صبر و تقوا و فرجام بد اهل فجور و بی‌صبری می‌تواند زمینه‌ساز یا عامل ایجادی و یا تقویت صبر مطرح باشد.(احقاف، آیات 34 و 35 و نیز انعام، آیه 34 )
اگر انسان با استفاده از چنین عواملی زمینه صبر را در خود ایجاد و یا تقویت کند، می‌تواند بسادگی در برابر بدی‌های دیگران(فصلت، آیات 32 و 35)، بی‌منطقی‌های دیگران(معارج،آیات 1 تا 5)، اذیت و آزار دشمنان(انعام، آیه 34)، سخنان ناروا و زخم زبان‌ها(طه،آیه 130 و ق‌، آیه 39)، احکام وتکالیف الهی(معارج،آیات 1 تا 5) سختی‌های عبادت و بندگی (مریم، آیه 65) و دیگر ناملایمات و سختی‌های زندگی صبر کرده و بی‌تابی نکند و بتواند به اهداف بلندی چون خود‌سازی و دیگران‌‌سازی از طریق رسالت (یونس، آیات 108 و 109) و تبلیغ معارف و حقایق قرآنی (انسان،آیات 23 و 24) و اقامه عدل و نماز و مانند آن(طه، آیه 132) برسد و از همه سختی‌ها به سادگی عبور کند و مشکلات زندگی را مدیریت نماید.
صبر و گریه کردن
صبر به معنای‌گریه نکردن نیست؛ زیرا خدا حضرت یعقوب (ع) را به عنوان کسی معرفی می کند که دارای صبر جمیل است؛ اما در همان حال بیان می کند که او در مصیبت فراق یوسف(ع) چندان گریست که کور شد و به معجزه پیراهن یوسف(ع) بینایی خویش را باز یافت. نمونه‌های تاریخی فراوانی را می توان در منابع روایی و تاریخی یافت که پیامبر خدا(ص)، انبیاء و اولیاء در مصیبت‌هایی که به آنها می‌رسید‌ گریه می‌کردند. چنان که در روایت است زمانی که حمزه سیدالشهدا(ع) در احد به شهادت رسیدند در شهر مدینه غریب بودند. انصاری که در این جنگ به شهادت رسیده بودند‌، چون در شهر مدینه ساکن بودند‌، افرادی را داشتند که برای آنها‌ گریه کنند. پیامبر درخصوص حضرت حمزه فرمودند که عموی من حمزه کسی را ندارد که برای او ‌گریه کند. از آن به بعد رسم شد که هرکس می‌خواست برای شهید خود‌گریه کند‌، به سفارش پیامبر ابتدا برای حضرت حمزه عزاداری می‌کرد. (تاریخ طبری، ج 2، ص 210 ـ السیره النبویه لابن هشام، ج 3، ص 613 ـ الثقات، ج 1، ص 234 ـ البدایه و النهایه، ج 4، ص 54 و 55) امیرالمومنین‌(ع) برادری داشتند به اسم جعفر ابن ابی‌طالب که در موته به شهادت رسید. ایشان فرزندی دارد به اسم عبدالله که این قصه را نقل می‌کند. می‌گوید روزی که پدر من به شهادت رسید ما بچه‌های خردسالی بودیم. پیامبر(صلی‌الله علیه و آله) به خانه ما آمدند و ما را در آغوش گرفته و ‌گریه کردند. ‌اشک چشم پیامبر(ص) روی صورت ما می‌ریخت.(شهید ثانى، زین‌الدین بن علی، مُسکّن الفؤاد عند فقد الأحبّه و الأولاد، ص ۱۰۶)
بنابراین پیامبر در شهادت حمزه و عبدالله ابن جعفر ‌گریه کردند.(الاستیعاب، ج 1، ص 313 ـ أسد الغابه، ج 1، ص 241 ـ الاصابه، ج2، ص 238 ـ الکامل فی التاریخ، ج2، ص 420)
پیامبر فرزند هیجده ماهه‌ای داشتند که از دست دادند. کسانی که به حج مشرف می‌شوند در قبرستان بقیع به کنار قبر فرزند پیامبر می‌روند. حضرت در مصیبت ابراهیم بسیار ‌گریه کردند.(صحیح بخاری، ج 2، ص 85، – صحیح مسلم، ج 4، ص 1808، کتاب الفضائل، باب رحمته بالصبیان ـ العقد الفرید، ج 3، ص 19، کتاب التعزیه ـ سنن ابن ماجه، ج 1، ص506‌، باب ما جاء فی البکاء علی المیت) یا ایشان گاهی به کنار قبر مادر خود رفته و‌ گریه می‌کردند. پیامبر مادر خود را در کودکی از دست داده بودند و آن‌قدر در کنار قبر مادر خود متأثر می‌شدند که کسانی که در کنار ایشان بودند نیز از‌ گریه ایشان به‌گریه می‌افتادند. (المستدرک، ج 1، ص 357 ـ تاریخ المدینه، ابن شبّه، ج 1، ص 118)
 پیامبر خدا تنها در مصبیت‌ها‌ گریه نمی‌کردند. ایشان نوه‌ای داشتند به اسم عمامه که دختر زینب بود. یک زمانی این دختر بیمار شد. موقعی که پیامبر نوه عزیز بیمار خود را دیدند‌، ‌اشک ایشان جاری شد. اصحاب به پیامبر نگاه کرده و متعجب بودند که چرا ایشان‌گریه می‌کند. حضرت فرمودند که چرا نگاه می‌کنید؟ این رحمتی است که خداوند در قلب من قرار داده است.(بخاری، ج 1، ص 431، ش 1224، کتاب الجنائز باب قول النبی یعذب المیت ببعض بکاء أهله و ج 5، ص 2141، کتاب المرضی باب عیاده الصبیان و ج 6، ص 2452)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا