اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیعرفانمعارف قرآنیمقالات

عوامل، موانع و نشانه های دنیوی رستگاری

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

فلاح و رستگاری از مهم ترین خواسته های بشری است که می داند رستاخیز و روز حسابی است که می بایست در آن جا نسبت به ریز و درشت اعمال خود پاسخ گو باشد تا از دوزخ خشم الهی برهد و با رستن از آن خود را به سعادت و خوشبختی ابدی برساند. از این روست که مهم ترین دغدغه انسان مومن به معاد، شناخت عوامل و موانع رستگاری و آشنایی با نشانه هایی است که بیانگر رستگاری او از دوزخ و رسیدن به بهشت است.

از آن جایی که عقل به تنهایی نمی تواند به این پرسش ها به ویژه در بخش نشانه شناسی پاسخ دهد، نویسنده به سراغ آموزه های وحیانی قرآن رفته تا پاسخ هایی قرآنی را در تبیین این پرسش های اساسی به دست دهد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

رستگاری از خسران و زیان ابدی

یکی از مهم ترین دغدغه های بشری مساله مرگ است. این پرسش که آیا مرگ پایانی بر زندگی است و مرگ به معنای نیست و نابودی است؟ و آیا با مرگ، هرگز تجربه ای دیگر از زندگی نخواهد داشت؟ انسان را می آزارد و زندگی دنیوی را بر او تلخ و زهرآگین می کند؛ از این روست که مهم ترین پرسش های فلسفی هر انسانی این هاست و می کوشد تا پاسخی به این پرسشها بدهد.

در پاسخ به این پرسش اساسی دو رویکرد بنیادین بر اساس ابزارها و منابع شناختی و ادارکی وجود دارد که پاسخ های متضادی را نیز موجب می شود؛ زیرا غیر از سوفسطایی ها که هیچ حقیقت و واقعیتی را باور ندارند و حتی منکر دانش ها و علوم حسی هستند، برخی بر این باورند که حقیقت و واقعیت هستی تنها اموری هستند که از طریق ابزارهای حسی درک و فهم می شود. از این روست که به واقعیتی جز ماده اعتقادی ندارند و به حکم مادیگرایی، منکر امور متافیزیکی چون روح و جان برای آدمی می شوند و روان آدمی را نیز ماده محض دانسته که با مرگ انسان پایانی برای زندگی هر انسانی خواهد بود و دیگر چیزی به نام بقای روح مجرد آدمی و یا جهانی دیگر نیست.

در برابر اینان، گروهی دیگر بر اساس عقل و وحی، نه تنها به متافیزیک اعتقاد دارند بلکه افزون بر حواس، ابزارها و منابع شناختی دیگر چون عقل و قلب را باورند که موجب نوعی دیگر از شناخت به عنوان شناخت عقلانی و یا شناخت شهودی می شود.

آنانی که به ابزارهای غیر حسی نیز باور دارند، به جهانی دیگر نیز باور دارند. البته برخی از عقل گرایان که به متافیزیک اعتقاد دارند، تنها به جهانی غیر مادی به عنوان جهان های موازی اعتقاد دارند که لایه ای دیگر از همین دنیای مادی است با این تفاوت که نوع ماده ای که در آن لایه وجود دارد، لطیف تر است که با ابزارهای حسی کنونی غیر قابل درک است؛ ولی می توان آن لایه را نیز با ابزارهای پیشرفته تر نیز درک کرد. این گروه در حقیقت همان مادیگران هستند که با توجه به نشانه هایی از متافیزیک ناچار به پذیرش آن شده ولی می کوشند تا بر اساس همان موازین مادیگرایانه خود آن را تفسیر و تبیین و توصیف کنند؛ اما بسیاری از عقل گرایان همانند اهل شهود بر این باورند که جهانی دیگر غیر از جهان مادی وجود دارد که از آن به عنوان مجردات یا عقول یاد می شود. فلاسفه مهم جهان از افلاطون تا ارسطو تا فارابی و ابوعلی سینا بر این باورند.

البته از آن جایی که بسیاری از فلاسفه به شهود و شناخت شهودی اعتقاد دارند، با نگاهی به آموزه های وحیانی پیامبران و مشاهدات ایشان، بر این باورند که انسان هایی خاص می توانند غیر از طریق عقل با جهان دیگر که عالم مجردات و عقول است، ارتباط برقرار کنند.

به هر حال، بسیاری از انسان که از آنان به مومنان یاد می شود، بر این باورند که جهانی غیر از جهان مادی است و انسان افزون بر عناصر مادی از عنصر غیر مادی و مجردی به نام روح و جان برخوردار است که وقتی در کالبد بدن مادی قرار می گیرد از آن به روان و نفس یاد می شود. این روان آدمی و نفس اوست که در یک فرآیندی به بلوغ کامل می رسد و می تواند همانند یک روح مستقل و کامل مجرد وجود داشته باشد و به هستی خود پس از مرگ ادامه دهد. پس مرگ پایان زندگی نیست.

مومنان افزون بر این تاکید می کنند که خداوند دنیای مادی را بیهوده نیافریده است؛ چرا که حکیم و فرزانه کاری عبث و بیهوده انجام نمی دهد. پس در آفرینش انسان و جهان مادی حکمت و هدفی است که می بایست برآورده شود.

آموزه های وحیانی قرآن این اهداف را خلافت انسان در زمین(بقره، ایه 31)، استعمار و آبادانی زمین(هود، ایه 61)، عبادت اختیاری انسان(ذاریات، ایه 56؛ انسان، ایه 3 و آیات دیگر) و ایجاد جامعه انسانی در دنیا مبتنی بر عدالت(حدید، ایه 25) می داند. انسان می بایست در مدت زیست محدود و عمر کوتاه خود در دنیای مادی ، خود را به کمالی برساند که در قرآن از آن به رنگ خدایی گرفتن(بقره، ایه 13) و ربی شدن(آل عمران، آیه 146) و ربانی شدن(آل عمران،‌آیه 79) یاد شده است تا این گونه از خسران ابدی رهایی یابد(سوره عصر) و به فلاح و رستگاری ابدی در جهانی دیگر دست یابد.(همان و آیات دیگر)

به نظر می رسد که از نظر آموزه های قرآنی انسان تا زمانی که در مسیر درست یعنی صراط مستقیم الهی قرار نگرفته است و با انتخاب آزاد و اختیار ارادی خود، راه بندگی را در پیش نگرفته باشد که موجبات یقین و کشف الغطاء او می شود و او را برای خلافت کامل و تمام بر کائنات آماده می کند، در خسران و زیان است؛ چرا که خداوند در ایات سوره عصر بیان می کند که انسان در خسران است تا زمانی که ایمان آورده و با اعمال صالح، خود را بسازد و در ساخت دیگران کمک کند. در این صورت است که از دوزخ رهایی یافته است؛ چرا که مسیر همه انسان ها از دوزخی می گذرد که بر آن ورود پیدا می کنند(مریم، ایه 71) و با انتخاب درست خود یا اهل فلاح و رستگاری می شوند یا با انتخاب نادرست خود، در آن سقوط می کنند.

از اصطلاح قرانی فلاح به سادگی می توان دریافت که همه انسان ها در دنیا در محیط آزمونی سخت قرار دارند که می بایست از آن برهند و با رستن خویش خود را به فوز و پیروزی برسانند که خوشبختی ابدی در جهانی دیگر است؛ چرا که فلاح در زبان عربی به معنای نجات از بديها و دست يافتن به خير و صلاح آمده است.(التّحقيق، حسن مصطفوی، ج 9، ص 133، ذیل واژه «فلح»)

پس از نظر آموزه های قرآنی دنیا برای انسان به یک معنا دوزخ و جهنمی است که هر انسانی در آن وارد می شود و با انتخاب خود در آن سقوط کرده یا از آن می رهد و با رستگاری از آن به فوز و پیروزی می رسد؛ از این روست که خداوند در سوره عصر از خسران طبیعی هر انسانی سخن به میان می آورد؛ زیرا شرایط محیطی چنان سخت و دشوار است که انسان از سرمایه وجودی خود که همان مدت کوتاه عمر است می بایست بهره گیرد و با ایمان و عمل صالح و سفارش دیگران بدان خود را از این خسران برهاند. از این روست که پس از ذکر اصل کلی خسران تنها کسانی را رستگار از آن می داند که به مسئولیت های خود عمل کنند که همان اهداف آفرینش انسان است.

پس هر انسانی می بایست خود را از چنگال خسران و زیان از سرمایه وجودی برهاند. از همین روست که دو واژه عربی فلاح و فارسی رستگاری به معنای رستن و نجات یابی از وضعیتی است که انسان در دنیا بدان گرفتار است و این رستگاری تنها با ایمان و عمل صالح و تشویق دیگران بدان امکان پذیر است.(سوره عصر؛‌فاطر، ایه 10 و آیات دیگر) پس هر انسانی می کوشد تا به گونه ای عمل کند که بتواند از خسران بیرون آید و به رستگاری برسد. این همان چیزی است که پرسش دیگری را برای آدمی پیش می آورد.

عوامل چهارگانه اصلی در رستگاری

مهم ترین پرسش پس از ایمان به خسران در دنیا و پذیرش جهانی دیگر مبتنی بر اعمال این دنیایی، این است که چگونه از خسران بیرون آییم و به رستگاری برسیم؟

خداوند در آموزه های قرآنی راه های رستگاری را بیان کرده است. از آیات قرآنی به دست می آید که رستگاری آدمی به چهار چیز بستگی دارد که عبارتند از: 1. ایمان؛ 2. عمل صالح؛ 3. توصیه به حق؛4. توصیه به صبر.(سوره عصر)

دو عامل از عوامل مرتبط به خود شخص و دو چیز دیگر مرتبط به دیگران است. این بدان معناست که انسان تنها با ایمان و عمل شخصی نمی تواند به رستگاری برسد، بلکه خودسازی و دیگرسازی می بایست همراه هم باشد تا رستگاری تحقق یابد. بنابراین نمی توان رستگاری را تنها مساله شخصی دانست؛ چرا که رستگاری هر انسانی بسته به انجام مسئولیت ها در قبال دیگران است؛ زیرا انسان به عنوان خلیفه در زمین مستقر شده است.(بقره، ایه 31) پس می بایست به مسئولیت های خود به عنوان خلیفه عمل کند تا از خسران رهایی یابد.

از آیات قرآنی به دست می آید که دین اسلام نگره اجتماعی دارد و هرگز همانند شرایع دیگر تحریفی چون یهودی و مسیحی به نجات شخص بدون نجات دیگری باور ندارد؛ چرا که ایمان مساله شخص نیست بلکه مساله مرتبط با دیگران به ویژه انسان های دیگر است.

از آن جایی که شخص پس از ایمان و عمل صالح می بایست به توصیه درباره حق و صبر بپردازد می توان این نکته را اثبات کرد که رستگاری هر شخصی در گرو انجام مسئولیت های اجتماعی او نیز است و تنها با عمل صالح عبادی و شخصی نمی تواند امید به رستگاری داشته باشد. نکته دیگر آن که درباره دیگران لازم نیست که آنان را به ایمان تشویق کرد؛ بلکه به ریشه اصلی که عمومیت دارد و هرکسی به طور طبیعی و فطری بدان گرایش دارد دعوت و توصیه می شود که همان حق است. از سوی دیگر، در مقام عمل نیز آنان را به صبر و شکیبایی دعوت می کند که همان صبر بر حق خواهد بود. پس شخص در برابر دیگران موظف نیست که آنان را به جزئیات ایمان و عمل صالح دعوت کند و مصادیق آن را تبیین کند؛‌بلکه مسئولیت اصلی او به شکلی کلی و عمومی است و او می بایست او را به فطرت و پای بندی به یافته های فطری یعنی حق و صبر بر حق دعوت کند.

اما اگر در گام های دیگر، بخواهد او را به جزئیات و مصادیق آن نیز تشویق و توصیه نماید، این دیگر واجب دینی او نیست بلکه یک عمل مستحب است؛ زیرا وقتی شخص به کلیت حق و صبر بر آن دعوت کرد، در آن صورت مسئولیت اصلی هدایت دیگری را انجام داده است. بنابراین، مهم ترین عوامل رستگاری چهار چیزی است که در سوره عصر بیان شده است.

وظایف شخصی اهل ایمان برای رستگاری

اما هر شخصی اگر بخواهد به دو وظیفه نخست اصلی خود عمل کند تا به رستگاری برسد، می بایست در مقام ایمان به اموری ایمان داشته و منکر اموری نیز شود. هم چنین می بایست در مقام عمل نسبت به اموری عمل و نسبت به اموری تقوا داشته و آن ها را ترک نماید.

از این رو می توان عوامل رستگاری را در حوزه شخصی به دو دسته اثباتی و نفی دسته بندی کرد:

1. ایمان اثباتی: ایمان اثباتی شخص می بایست به اموری چون خدا(حدید، ایه 12؛ تغابن، ایه 9)، ایمان به غیب(بقره، آیات 3 و 5)، پیامبران از جمله حضرت محمد(اعراف، ایه 157؛ توبه، ایات 86 تا 89)، کتب آسمانی از جمله قرآن(بقره، آیات 4 و 5)، پیروی از امامان(ع) در زندگی(اعراف، ایه 157؛ البرهان، ج 2، ص 593، ح 1)، پیروی از قرآن(همان) و ایمان به آیات الهی(اعراف، ایات 156 و 157) و مانند آن باشد تا از خسران رهایی یافته و رستگاری و نجات را به دست آورد.

2. ایمان سلبی: به این معنا که انسان می بایست نسبت به برخی از امور ایمان سلبی داشته باشد. به عنوان نمونه نسبت به شرک و کفر (مومنون، آیه 17؛ قصص، ایه 82) موضع سلبی اتخاذ کند؛ چرا که این ها مانع های اصلی رستگاری انسان است. پس می توان این بخش را در قسمت موانع رستگاری قرار داد که به آن پرداخته خواهد شد.

3. عمل صالح: در مقام عمل نیز می بایست نسبت به برخی از امور اقدام کند و نسبت به برخی دیگر اجتناب ورزد. یعنی به امور صالح پیشرو و پیشگام و پیشتاز باشد و از امور طالح اجتناب ورزد. در ایات قرانی به اعمال صالح زیادی در چارچوب اطاعت از عقل، اطاعت از خدا(نساء، ایه 13)، ازاطاعت از پیامبر(همان) و اولوالامر اشاره شده است . برخی از مهم ترین ها آن ها نماز و انفاق(بقره، آیات 3 و 4)، امر به معروف و نهی از منکر(آل عمران، ایه 104)، ایثار(حشر، ایه 9) پرداخت زکات(اعراف، ایات 156 و 157؛ مومنون، آیات 1 و 4)، روزه(توبه، ایات 111 و 112) و مانند آن است.

4. عمل طالح: پرهیز از عمل طالح به عنوان موانع رستگاری اشاره خواهد شد.

موانع رستگاری

موانع رستگاری در حوزه ایمانی اموری چون شرک و کفر(مومنون، آیه 17؛ قصص، ایه 82 ؛ کهف، آیات 15 و 20))و تكذيب آيات الهى(انعام ، آیه 21)، ارتداد و بازگشت به کفر و شرک (کهف، ایه 20) و مانند آن است.

در حوزه رفتاری و عمل نیز اموری چون بت پرستی(مائده، ایه 90)، افترا به خدا(یونس، ایه 17)، بخل(حشر، ایه 9)، بی عفتی(یوسف، آیه 23)، ظلم و جرم(یونس، آیه 17)، دنیاطلبی(آل عمران، آیه 185)، رباخواری(آل عمران، ایه 130)، سحر و جادو(یونس، آیه 77)، شراب خواری(مائده، آیه 90)، عجب و توقع بی جای ستایش(آل عمران، آیه 188)، قمار(مائده، آیه 90) و مانند آن مهم ترین موانع برای رستگاری است.

نشانه های رستگاری در زندگی دنیا

پرسش اساسی دیگری که برای بسیاری از مسلمان و مومنان مطرح است این که چگونه بدانیم و بفهمیم که از خسران رهایی یافته و رستگار شده ایم یا در مسیر رستگاری گام بر می داریم؟

در پاسخ به این پرسش خداوند در آیات قرآنی نشانه هایی را برای رستگاران بیان کرده که از آن طریق می توان دریافت که آیا رستگاری برای ما نیز رقم خورده یا در حال رقم خوردن است یا نه؟

1. آرامش روحی و روانی: از مهم ترین نشانه های رستگاری می بایست به آرامش اشاره کرد. هر انسانی که به مقام رستگاری برسد در مقام اولیای الهی نشسته است. از این روست که در آیات قرانی اهل رستگاری را کسانی معرفی می کند که به عنوان اولیای الهی از هر گونه حزن و خوفی در امان هستند و احساس خوشبختی و سعادت را در دنیا در خود می یابند. آرامشی که اولیای الهی دارند گواه این معناست که از خسران رسته اند و به رستگاری رسیده اند.(یونس، ایات 62 و 64؛ زمر،‌آیه 62)

خداوند هم چنین در آیات 51 تا 57 سوره دخان دستيابى به نعمت امنيّت و آرامش را از نشانه هاى رستگارى بزرگ دانسته است. البته این آیات هر چند که مربوط به اهل بهشت است، ولی از آیات به دست می آید که چنین حالتی در زندگی مادی انسان های رستگار به خوبی نمایان است و هر چند در مشکلات و بلایا دست و پا می زنند ولی از آرامش روحی و روانی خوبی برخوردار هستند.

2. بهره مندی از خیرات الهی: از دیگر نشانه های رستگاری هر انسانی می توان به بهره مندی اش در زندگی دنیا از خیرات الهی اشاره کرد. البته تاکید قرآن بر واژه خیر است. این بدان معناست که از نظر قران، رفاه و آسایش مادی و برخورداری از نعمت های الهی به معنای رستگاری نیست؛ زیرا داشتن و نداشتن ثروت و نعمت به معنای اهانت و تکریم الهی نسبت به کسی نیست(فجر، ایات 15 و 16) بلکه رستگاری از نظر قرآن به معنای بهره مندی شخص از نعمت است که او را در مسیر کمال قرار دهد. این همان اصطلاح خیر در ایات قرآنی است. پس کسی که بهره مند از خیر الهی باشد او در مسیر رستگاری است یا رستگار شده است.(توبه، ایه 88)

3. تاییدات الهی: از دیگر نشانه های بهره مندی از رستگاری می بایست به تأييد و تقويت به وسيله روحى (یا فرشته اى) از ناحيه خداوند اشاره کرد. خداوند در آیه 22 سوره مجادله امدادهای غیبی الهی و تقویت و تایید به وسیله روح و فرشته را نشانه اى از رستگارى معرفی می کند. پس کسی که در زندگی اش از امدادهای غیبی بهره مند می شود می بایست خود را در مسیر رستگاری بداند.

4. حفظ از بدی ها: هم چنین محافظت الهی و حفظ از بديها، از دیگر نشانه هاى رستگارى انسان است که می تواند شخص در همین دنیا و زندگی دنیوی وضعیت اخروی را بداند و بشناسد.(زمر، ایه 61؛ غافر، ایه 9)

5. رضایت از مقدرات الهی: راضى بودن انسان به مقدّرات پروردگار، از نشانه هاى رستگارى بزرگ است. هر انسانی می تواند با مراجعه به خود بداند که آیا به قسمت و مقدرات الهی راضی است یا ناراضی است. اگر کسی رضایت مند باشد از آن دانسته می شود که او رستگار است و یا در مسیر رستگاری گام بر می دارد.(مائده، ایه 119؛ توبه، ایه 100؛ مجادله، ایه 22)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا