اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیمعارف قرآنیمقالات

استغفاري فراتر از خودبيني ها

samamosيكي از روش هاي دست يابي به تعالي و رشد كمالي، بهره گيري از استغفار است. انسان در هر مقام و منزلت معنوي كه باشد خود را نيازمند بهره مندي از استغفار مي يابد، زيرا هر چه در شناخت و معرفت بالاتر باشد، به همان اندازه بزرگي و عظمت و جلال الهي را مي بيند و كوچكي كارها و اعمالش را مي يابد. لذا خواهان پوشش الهي است تا كمبودها و كاستي هايش در برابر عظمت الهي پوشيده ماند.
با همه ارزش و اعتباري كه براي استغفار به درگاه الهي براي خود بيان شده است، ولي كساني هستند كه فراتر از منيت ها و خودبيني ها مي نگرند و افزون بر اين كه براي خود استغفار مي كنند، دست تضرع و انابه به درگاه خداوند دراز كرده و از او مي خواهند ديگران را نيز بيامرزد و آنان را نيز تحت پوشش قرار داده و از عذاب هايي كه به سبب گناهان پديد مي آيد، آنان را حفظ و نگه دارد. اين جاست كه عظمت انسان و انسانيت تجلي كرده و ربوبيت عبودي انسان خودنمايي مي كند.

نويسنده در اين مطلب بر آن است تا ديدگاه قرآن را در اين زمينه تشريح كند. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
استغفار، ابزار حفاظتي و صيانتي
انسان به سبب گناهان و خطاهاي ريز و درشت و نيز آگاهانه و غيرآگاهانه، دچار گرفتاري ها، عذاب ها و سختي هايي مي شود كه به طور طبيعي گريبان وي را مي گيرد. بنابراين بايد عمل يا اعمالي را انجام دهد تا وي را از پيامدهاي طبيعي آن حفظ كند و يا دفع و رفع نمايد. اين جاست كه استغفار از سوي خداوند به عنوان يكي از ابزارها، اسباب و وسايل حفاظتي و صيانتي مطرح شده است تا بشر با بهره گيري از آن بتواند در امان و امنيت قرار گيرد.
اين كه خداوند در آياتي از قرآن از بشر خواسته استغفار كنند به معناي طلب آمرزش است كه با بهره گيري از آن، انسان در پوششي قرار مي گيرد كه از پيامدها و آسيب هاي گناه و خطا در امان مي ماند. بنابراين استغفار چيزي جز درخواست مصونيت از عذاب الهي با گفتار و رفتار نيست. (مفردات راغب اصفهاني، ذيل واژه غفر)
خداوند در آياتي چون 58 بقره و 135 و 193 و 195 سوره آل عمران و 110 سوره نساء و مانند آن، استغفار را زمينه ساز آمرزش خداوند نسبت به گناهان برمي شمارد. به اين معنا كه استغفار موجب مي شود تا رحمت الهي به سوي شخص جلب شود (بقره آيه 199 و نساء آيات 64 و 106) و محبت الهي به سوي وي آيد (هود آيه 90) و از عذاب هاي عمومي (انفال آيه 33 و كهف آيه 55) و عذاب هاو گرفتاري هاي خاص در امان ماند و دعاهاي وي مورد اجابت قرار گيرد (ص آيات 35 و 39) و از امكانات خاص و خوب دنيايي نيز بهره مند گردد. (هود آيه 3) از اين رو خداوند، يكي از كاركردهاي استغفار را مددرساني خداوند به اشخاص استغفاركننده از طريق فرزند و مال دانسته و به عنوان اسباب رونق كشاورزي و نزول بركت و باران مفيد فراوان از آسمان مطرح مي سازد. (نوح آيات 10 و 12) زيرا كساني كه در همه امور خويش به خداوند توجه دارند و از وي طلب آمرزش و استغفار مي كنند، متوجه ولايت مطلق الهي هستند (بقره آيه 286 و اعراف آيه 155) و او را در هر چيز و هر كاري توانا، رحيم، رحمان، حكيم و شايسته توسل دانسته (اعراف آيات 151 و 155 و مومنون آيه 109 و 118 و نساء آيه 64 و آيات بسيار ديگر) و همواره متوجه ربوبيت الهي (آل عمران آيه 147 و 193و آيات ديگر) هستند.
استغفار براي ديگران، مقام ربوبيتي انسان
انسان همان گونه كه مامور و مكلف است تا خود را از بندهاي هواهاي نفساني و دشمنان بيروني برهاند و از راه عبادت و شريعت، به تزكيه و خودسازي اقدام كند و همه ظرفيت ها و استعدادهاي سرشته در ذات خويش را به فعليت رساند؛ هم چنين مكلف است تا دستگير ديگران باشد و آنان را به سوي كمال به دو شيوه هدايت طريقي و هدايت ايصالي سوق دهد. به اين معنا كه گاه لازم است تا در مقام امر به معروف و نهي از منكر قرار گيرد گاه ديگر در مقام استغفار و دعا بنشيند و از خداوند بخواهد تا ديگران را به سوي كمال برساند.
در اين مقام است كه نقش ربوبي و ولايت هر يك نسبت به ديگري بروز و ظهور مي كند؛ زيرا هر كسي يك و يا چند اسم الهي را در خود فعليت بخشيده و از توانايي هايي برخوردار است. در اين حالت لازم است تا نسبت به ديگري كه اين اسماي الهي را در خود فعليت نبخشيده توجه و عنايت خاص داشته باشد و او را به سوي فعليت بخشي هدايت و كمك كند. اين جاست كه نقش ربوبيت و پروردگاري هر يك از انسان ها نسبت به ديگري به ويژه ميان مومنان، خود را نشان مي دهد. در اين مقام است كه انسان تعهد و مسئوليت خلافت الهي خود را بروز مي دهد؛ زيرا هر يك از انسان ها از ولايت و خلافت عمومي برخوردارند، هرچند كه خلافت مطلق و كامل، از آن انسان كامل (معصوم) است.
خداوند در آيه 41 سوره ابراهيم و نيز 28 سوره نوح از مردم مي خواهد تا نسبت به خود و پدر و مادر خويش استغفار نمايند و آن را به عنوان يك امر پسنديده توصيه و سفارش مي كند. درآياتي چون 97 و 98 سوره يوسف نيز استغفار براي فرزندان به نمايش گذاشته مي شود تا مردم دريابند كه دامنه استغفار انسان فراتر از خود است و حتي از آياتي چون 41 سوره ابراهيم اين معنا به دست مي آيد كه اين استغفار مي تواند تا همه مومنان ادامه يابد و از خويشان نيز بگذرد. (و هم چنين آل عمران آيات 15 و 16 و مومنون آيه 109 و زمر آيه 53)
البته گزارش قرآني نشان مي دهد كه استغفار تنها از سوي انسان ها انجام نمي شود بلكه حتي فرشتگان الهي نيز براي مومناني كه اهل توبه و پيرو حق باشند، درخواست توبه مي كنند. (غافر، آيه 7)
در اين ميان ارزش استغفار پيامبر(ص) به عنوان مهم ترين عامل رشدي و صيانتي مطرح مي شود (آل عمران آيه، 159 و نور، آيه 62 و محمد، آيه 12)
البته در اين آيات از استغفار آن حضرت براي خودش نيز به عنوان يك حكم وجوبي سخن به ميان آمده است. از جمله در آيه 19 سوره محمد آمده كه براي گناه خويش و مومنان و مومنات… استغفار كن. اين حكم براي حضرت(ص) در حالي است كه آن حضرت(ص) از هرگناه و خطايي درعصمت است و عصمت به وي اجازه هيچ گناه و خطايي نمي دهد. بلكه در مقام تطهير محض الهي است و حتي ترك اولي نيز از آن حضرت و امامان معصوم صادر نمي شود. از آيات و روايات ديگر به دست مي آيد كه مراد از آن، قرارگرفتن شخص پيامبر(ص) تحت اسم غافر مي باشد كه اين گونه از هرگونه خطا و اشتباه و ترك اولي نيز در امان ماند و به سخن ديگر، بيانگر نوع عصمت ازطريق غفران الهي مي باشد.
با توجه به آيات و روايات، نه تنها گناهكاران، بلكه مؤمنان و حتي ائمه(ع) و پيامبر اكرم(ص) نيز مأمور به استغفارند. خداوند در سوره غافر (آيه 55) و سوره محمد (آيه 19) به پيامبر(ص) فرمان استغفار از «ذنب» داده است. اميرالمؤمنين علي(ع) نيز براي خويش و مؤمنان استغفار مي كند. (نهج البلاغه، خطبه 197)
در مجمع البيان گفته: از حذيفه بن يمان به سندي صحيح روايت شده كه گفت: من مردي بودم كه نسبت به اهل خود بد زبان بودم، به رسول خدا(ص) عرضه داشتم: مي ترسم اين زبانم مرا داخل آتش كند، فرمود: تو چرا از استغفار استفاده نمي كني؟ من همه روزه حتما صدبار استغفار مي كنم. و در الدرالمنثور است كه: احمد، ابن ابي شبيه، مسلم، ابو داوود، نسائي، ابن حبان و ابن مردويه از اعز مزني روايت كرده اند كه گفت رسول خدا فرمود: به درستي كه پرده اميال برقلبم كشيده مي شود و من هر روز صدمرتبه استغفار مي كنم. البته اماميه به اتفاق و اجماع، هرگونه گناه از كبائر و صغاير را، چه پس از بعثت و چه پيش از آن بر رسول اكرم(ص) ممكن نمي شمارد. (مفيد، 106؛ علامه حلي، 376) همين حكم درباره امامان معصوم(ع) نيز جاري است و آنان از هرگونه گناه و خطا مصون هستند. برخي در توجيه اين آيات گفته اند كه مراد از امر به استغفار، استغفار آن حضرت نسبت به امت خويش و نه شخص آن حضرت بوده است (طوسي، 9/300) و يا آنكه استغفار رسول اكرم(ص) از باب تعبد بوده است. (طبرسي، 7/821؛ نيز بغوي، 5/47)
مراتب گناه
بنا به ديدگاه متأخران شيعه «ذنب» مراتب مختلفي دارد؛ بنابراين، ذنب نسبت داده شده به معصومين(ع) از نوع گناهان شرعي، قانوني و اخلاقي نيست، بلكه اينان با رسيدن به مقام قرب الهي توجه به امور طبيعي و دنيوي را نوعي غفلت از مبدأ هستي وگونه اي گناه تلقي مي كنند. دراين باره تعبير مشهور «حسنات الابرار سيئات المقربين» به كار رفته است. از اين رو، بايد اين دسته آيات و احاديث مربوط به استغفار معصومين و نيز حديث نبوي «انه ليغان علي قلبي و اني لاستغفرالله في اليوم مائه مره» (مسلم، 3/2075) را بر همين معنا حمل كرد (نك: شيخ بهايي، 190- 193؛ فيض، 1/225-226، 7/71-81؛ طباطبايي، 6/364-366، 370-371، 71/341)
گاه در قرآن كريم به پيامبر(ص) امر شده است كه براي مرد و زن از مؤمنان استفغار كند (نور/ 26، ممتحنه 21). شيخ طوسي استغفار رسول اكرم(ص) براي مردمان را به معني دعا و لطفي در حق آنان دانسته است كه مغفرت و بخشايش خداوند را در پي خواهدداشت (7/466). از نظر قرآن كريم، مؤمن واقعي كسي است كه از گناهان خود بي درنگ آمرزش طلبد و پيامبر(ص) را براي استغفار شفيع سازد (نك: آل عمران/ 3/135، نساء/ 4/46).
درباره استغفار ملائكه براي مردم، در آيه اي از سوره شوري (آيه5) تصريح شده است كه آنان براي اهل زمين استغفار مي كنند و در آيه اي ديگر (غافر/ 7) آمده است كه حاملان عرش و فرشتگان پيرامون آن براي مؤمنان استغفار مي كنند. برخي ها استغفار ملائكه براي مؤمنان را به سبب شفقت و مهرباني آنان بر بندگان خداوند دانسته اند. (نك: فخرالدين رازي، 82/33). در برخي تفاسير، استغفار براي زمينيان، مختص به مؤمنان دانسته شده است (طبري، 52/6؛ طبرسي، 01/33). همچنين برپايه روايتي، ملائكه براي آن كس كه خيرخواه ديگران و در پي برآوردن نياز برادران ايماني است، استغفار مي كنند (كافي، ج 2، ص195)
البته ناگفته نماند كه هرچه معرفت و نورانيت انسان به خداوند و نيز قرب و منزلت وي افزايش يابد، انسان وجود ناقص خويش را در برابر وجود كمال مطلق الهي، گناه مي يابد و نسبت به اين كه نمي تواند آن عظمت را چنان كه بايد و شايد درك كند و يا حق مقام الهي را ادا نمايد از اين نظر استغفار مي كند. در برخي از منابع آمده است كه: وجودك ذنب لايقاس معه ذنب؛ وجود ناقص تو خود گناهي است كه هيچ گناهي با آن قابل مقايسه نيست؛ زيرا هر چه باشد انسان موجودي محدود است و همين محدوديت نمي گذارد تا درك تمام و نهايي از خداوند داشته باشد و يا بخواهد با اين وجود مادي خويش حق عبادت را چنان كه بايد و شايد ادا كند. به هر حال وجود انسان داراي محدوديت ها و ظرفيت هايي است كه اجازه نمي دهد تا حق الهي را ادا كرده و نسبت به خداوند و جلال و عظمت وي واكنش نشان دهد.
پيامبر(ص) مامور مي شود تا از مقام ربوبيت عبودي خود براي مؤمنان استغفار كند و در اين راه حتي نسبت به كساني كه اهل اسراف بودند نيز توجه داشته باشد. با اين همه آن حضرت از استغفار نسبت به گروهي چند منع شده است كه از جمله مي توان به كافران و منافقان اشاره كرد. خداوند چنان نسبت به اين دو گروه سخت گير است كه مي فرمايد استغفار هفتاد باره حضرت محمد(ص) نسبت به منافقان و كافران بي اثر خواهد بود. (توبه آيات 77 و 08 و منافقون آيات 1 تا 6)
به هر حال استغفار براي خود و ديگران، هم موجب رشد انسان مي شود و زمينه هاي كمال و ظهور اسماي الهي و فعليت آن را فراهم مي آورد و هم انسان را از آثار گناه و خطا مصون مي دارد. بي گمان دعاي شخص در حق خويش مستجاب مي شود زماني كه از دل برآيد و دعاي شخص نسبت به ديگري زودتر به اجابت مي رسد، زيرا انسان نسبت به ديگري با صداقت بيش تري دعا مي كند و در حقيقت، دعاي ديگران در حق آدمي، دعا به زباني است كه بدان گناهي نكرده است چنان كه در روايت آمده است. امام زمان حضرت مهدي(عج) فرموده اند: اذا استغفرت الله فالله يغفر لك؛ اگر از خداوند، طلب مغفرت كني، خداوند نيز تو را خواهد آمرزيد. (كافي، ج1، ص 521، ح31؛ كمال الدين، ج2، ص 490، ح 31؛ ارشاد، ج2، ص 361؛ اعلام الوري، ج2، ص 264:كشف الغمه، ج3، ص 251؛ بحارالانوار، ج15، ص 329، ح25 و مدينه العاجز، ج8، ص 58). مشهورترين و متداول ترين عبارت استغفار «استغفرالله [ربي] و اتوب اليه» است، اما هر نيايشي كه در آن طلب مغفرت باشد، نيز استغفار شمرده مي شود. در قرآن كريم از اين نوع نيايشها كه با عباراتي چون «ربنا فاغفرلنا…» يا «رب اغفرلي…» آغاز مي شود، فراوان است. در روايات و ادعيه ماثور به موضوع استغفار به صورتهاي گوناگون پرداخته شده است. از پيامبر اكرم(ص) دعايي با عنوان «سيدالاستغفار» در منابع شيعه و اهل سنت با اختلاف اندكي نقل شده است، بدين سان: «اللهم انت ربي لااله الا انت، خلقتني و انا عبدك… فاغفرلي انه لايغفر الذنوب الا انت» (بخاري، همانجا؛ ابن بابويه، 140؛ براي نمونه هاي ديگر، نك؛ كفعمي، 63-64). دعاهايي نيز درباره استغفار در صحيفه سجاديه (دعاهاي 73-83) از امام زين العابدين(ع) آمده است. با توجه به اهميت استغفار در فرهنگ اسلامي، ذكر «استغفرالله ربي و اتوب اليه» در نمازهاي يوميه ميان دو سجده و نيز پس از تسبيحات اربعه مستحب است و همچنين در قنوت نماز وتر ذكر استغفار 70بار تكرار مي گردد (براي تفصيل، نك: الموسوعه …، 4/53 به بعد). در برخي از آثار اماميه، سخن از نماز استغفار با شرايط و آداب مخصوص آمده است (قمي، 348-484).

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا