اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنی

شهوت مناجات عاشقان الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

شهوت به گرایش های لذت آفرین و بسیار شدید و قوی نفس اطلاق می شود. مُشتَهیات نفس هماره از جنس پستی ها نیست، بلکه گاه نفس به اموری بس فراز و بلند گرایش شدید می یابد که حتی ممکن است معنوی محض باشد؛ چنان که گاه عاشقان و عارفان معنا از سر شدت شوق و لذت فریاد بر می آورند: این ابناء الملوک! در روایت نیز است مومنان در قیامت چنان مجذوب جمال مظاهر اسماء الله و اولیای الهی می شوند که بهشت و حور و قصر را فراموش می کنند و فرشتگان به زور آنان را به سوی بهشتهایشان می رانند. بنابراین هماره نمی بایست به شهوت به عنوان یک امر منفی و پست نفسانی نگریست؛ چرا که عاشقان الهی در همین دنیا چنان گرفتار شهوت مناجات می شوند که هیچ چیز دیگر نمی تواند آنان را به وجد و سر شوق آورد و به سوی خود جذب و جلب نماید؛ زیرا لذتی که آنان از مناجات با خدا می برند با هیچ چیز دیگر قابل مقایسه نیست.

شدت محبت مومنان به خدا

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مومنان چنان عاشق خدا هستند که «شغفها حبا» زلیخا که او را دیوانه و رسوای عام و خاص و شهره شهر نموده(یوسف، آیه 30) هیچ است و اصلا به چشم نمی آید. خدا در توصیف مومنان حقیقی خویش می فرماید: والذین آمنوا اشد حبا لله؛ و کسانی که ایمان آورده اند شدیدترین محبت را به خدا دارند.(بقره، آیه 165)

البته این محبت شدید مومنان نسبت به خدا نه تنها دو سویه است، بلکه از نظر قرآن، پیش از آن که خدا محبوب مومنان شود، این مومنان هستند که محبوب خدا می شوند: یحبهم و یحبونه؛ خدا آنان را محبوب می دارد و آنان نیز خدا را محبوب می دارند.(مائده، آیه 54)

این محبت به خدا جلوه و تجلیات دارد که در همه ابعاد وجودی و زندگی مومنان خود را نشان می دهد؛ از این روست که مومنان جز به خدا و ذکر الله به آرامش و اطمینان نفس نمی رسند(رعد، آیه 28) و هم چیز خویش را در طبق اخلاص می گذارند و با ایثار جان و مال خویش محبت خویش را به نمایش می گذارند(انسان، آیات 8 و 9؛ حشر، آیه 9؛ نساء، آیه 95؛ توبه، آیات 20 و 21) و برای اقامه کامل عدالت قسطی از خویش و خویشان می گذرند(نساء، آیه 135؛ مائده، آیه 8) و هماره برای تقرب به خدا در نماز و سجده و اهل مناجات و دعا هستند و این گونه فراغت خویش را پر می کنند.(شرح، آیه 7؛ علق، آیه 19) پس هیچ چیزی از زینت های دنیوی آنان را به خود مشغول نمی سازد و گرفتار لعب و لهو دنیا نمی شوند، بلکه مشغول به عبادت در اقسام گوناگون آن هستند که رضایت الهی در آن است؛ زیرا آنان حق را در رضای الهی و باطل را در سخط الهی می دانند و معروف را در امر الهی و منکر را در نهی الهی می یابند. پس همه زندگی آنان آمیخته با ذکر و یاد خدا است و با او نرد عشق می ورزند.

مناجات عاشقانه مومنان الهی

مناجات از ریشه «نجو» به معنای سخن درگوشی و بسیار آهسته است به طوری که دیگری که در کنار آنان است نتواند بشنود و استراق سمع کند.

در عصر پیامبر(ص) مومنان دوست داشتند تا زمانی با پیامبر(ص) جلسات خصوصی و زمانی هر چند اندک با او مناجات داشته باشند. از آن جایی که پیامبر(ص) اشتغالات بسیار داشت، نمی توانست به حجم بسیار درخواست کنندگان نجوا پاسخ دهد؛ بنابراین، خدا فرمان داد تا برای نجوا با پیامبر(ص) صدقه ای پرداخت شود و آن گاه جواز راهیابی به نجوا داده شود. بر اساس آیات و روایات تفسیری تنها امیرمومنان امام علی(ع) با پرداخت صدقه ای به مناجات با پیامبر(ص) پرداخت. اما دیگران حاضر نشدند تا با پرداخت صدقه به مناجات بپردازند و این کار برایشان گران آمد و دور پیامبر(ص) خالی شد. این گونه با این فتنه و ابتلای الهی دانسته شد که مومن حقیقی که بخواهد با پیامبرش مناجات داشته باشد، کسی جز امیرمومنان امام علی(ع) نیست. بنابراین، خدا بر مردمان تخفیف قایل شد و صدقه قبل از مناجات را حذف کرد.(مجادله، آیات 12 و 13)

از این آیات دانسته می شود که بسیاری از مردمان مدعی ایمان هستند و وقتی پای مال و جان به میان آید، خود را کنار می کشند و تنها مومنان واقعی هستند که حاضر هستند برای خلوتی با محبوب خویش حتی هزینه های سنگینی از جان و مال داشته باشند؛ زیرا همدمی و هم نشینی و خلوت با محبوب را بر هر چیزی دیگر ترجیح می دهند.

همان طوری که بسیاری از مردم مدعی ایمان در آزمون و فتنه و ابتلای الهی مردود شدند و نتوانستند سر بلند از آن بیرون آیند، بسیاری از مدعیان محبت خدا نیز این گونه هستند؛ زیرا تا پای امتحان و فتنه سخت به میان نیاید، دانسته نمی شود چه کسی مرد میدان عمل است.(حجرات، آیه 14؛ عنکبوت، آیات 2 و 3؛ انبیاء، آیه 35؛ بقره، آیات 155 و 156)

بر اساس آیات و روایات تفسیری هنگامی که حضرت موسی(ع) برای چله دیدار با خدا به میقات رفت، در آن چله چیزی نخورد و نیاشامید، بلکه غرق در محبوب بود و تنها با مناجات با خدا چنان در اوج لذت بندگی بود که هیچ نیازی دیگر نداشت.(اعراف، آیه 143) مومنان حقیقی نیز این گونه هستند؛ زیرا آنان چنان غرق در محبت محبوب هستند که چیزی آنان را به خود مشغول نمی سازد و مجذوب چیزی جز مناجات با خدا و پرسش و پاسخ نمی شوند.

عاشقان الهی و محبوبان خدایی، در محبت و عشق خویش غرق هستند تا جایی که باید در توصیف آنان گفت: لم یفرح لشی ان اتاه من امر الدنیا و لا حزن منها علی شی قط؛ نه چیزی از امر دنیا آنان را فرحناک می کند و چیزی آنان را محزون می سازد.(بحارالانوار، ج 13، ص 410)

آنان تمام همت عالی خویش را مصروف خدا ساخته و با خدا حال می کنند؛ این گونه است که خدا محبت مناجات را چنان در آنان می اندازد که جز به مناجات به چیزی راضی و خشنود نمی شوند؛ چنان که در روایت آمده  است: اذا علمت ان الغالب علی عبدی الاشتغال بی نقلت شهوته فی مسالتی و مناجاتی؛ اگر بدانم که غالب بر بنده ام اشتغال به من است، شهوتش را در مساله و مناجات خودم قرار می دهم.(بحارالانوار، ج 90، ص 162)

در حقیقت اگر بنده ای بیش ترین دلمشغولی اش خدا باشد، خدا شهوت او در خودش قرار می دهد تا با سوال از خدا و مناجات با او به لذت تمام برسد. پس مومنان محبوب خدا، همه شهوت نفس آنان نه زینت های دنیا یا حتی آخرت، بلکه خود خدا و مناجات با اوست.

گر مخیر بکندم به قیامت که چه خواهی/ دوست ما را بس و نعمت فردوس شما را.

مومنان هم نشینی با خدا را محبوب دارند و این لذت را بر هر لذتی دیگر ترجیح می دهند و شهوت تمام به آن دارند؛ از این روست که هماره در زندگی دنیوی کاری می کنند تا با اطاعت خدا، جلیس و هم نشین خدا شوند.(بحارالانوار، ج 95، ص 377)

عشق به خدا و شهوت هم نشینی و مناجات با خدا در دنیا و آخرت چنان آنان را به خود مشغول کرده و دلمشغولی آنان شده است که حتی اگر فردوس برین با همه نعمت های بی پایان را به آنان عرضه کنند، حاضر نیستند تا این حالت از آنان سلب شود. از همین روست که خدا در قرآن درباره این گروه از مومنان می فرماید: و سیق الذین اتقوا ربهم الی الجنه زمرا؛ کسانی که تقوای پروردگارشان را داشته گروه گروه به سوی بهشت رانده می شوند.(زمر، آیه 73)

پرسش این است که دوزخیان می بایست به سوی دوزخ «سوق» داده و رانده شوند(زمر، آیه 72)؛ زیرا آنان نمی خواهند به جایگاه عذاب ابدی خویش وارد شوند؛ اما چرا متقین و اهل تقوا نیز به سوی بهشت رانده می شوند؟! آنان که می بایست شوق بهشت و نعمت هایش چنان ایشان را به وجد و سر شوق آورد که بدون سو بشتابند و بر یک دیگر سبقت گیرند؟!

در روایت تفسیری آمده است که مومنان وقتی با مظاهر اتم و اکمل الهی یعنی اهل بیت(ع) و خمسه طیبه مواجه می شوند، چنان مجذوب ایشان می شوند که از جای خویش نمی توانند حرکت کنند. این  گونه است که فرشتگان الهی به زور آنان را به سوی بهشت هر یک رهنمون می کنند و ایشان را بدان سو می رانند و سوق می دهند. حال اگر کسی با مظاهر اسماء الله چنین مجذوب می شود، با تجلیات مستقیم اسماء الهی چه اندازه سر شوق می آید. از این روست که پیامبر(ص) و اهل بیت عصمت(ع) که در جایگاه «قاب قوسین او ادنی»(نجم، آیات 8 و 9) قرار دارند، تا چه اندازه مجذوب الهی هستند. آنان در شرایط بسی برتر و نزدیک تر با شرایطی هستند که حضرت موسی(ع) در میقات با آن رو به رو بوده است و حتی در شرایط بسی نزدیک تر و قریب تر با خدا از مومنانی قرار می گیرند که با واسطه اهل بیت(ع) به عنوان مظاهر اتم و اکمل الهی با خدا تقرب یافته اند.

به سخن دیگر، اگر بخواهیم حال مظاهر اتم و اکمل الهی یعنی پیامبر(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) نسبت به خدا را بدانیم و بشناسیم، می بایست به حال مومنانی اشاره کنیم که با خود ایشان مواجه می شوند و حاضر نیستند که به بهشت در آیند و فرشتگان آنان را به سوی بهشت می رانند. بی گمان مظاهر اتم الهی نسبت به خدا وضعیت بس سخت تر دارند؛ زیرا چنان به خدا نزدیک هستند که می توان گفت که گویی هیچ واسطه ای جز «عبد» بودن نیست؛ زیرا اگر این فاصله نبود هیچ فرقی میان عبد و معبود در حال ایشان نمی ماند؛ پس اگر تنها این فاصله اندک چون مه و ضباب برای آنان است، آنان تا چه اندازه محو الهی می شوند و در مقام فنا گرفتار که خودی نمی بینند و جز خدا نمی یابند. اینان را چه سان می توان به سوی بهشت ابدی راند، وقتی مجذوبان خودشان را نمی توان به آسانی از ایشان دور کرد، چگونه می توان آنان را به عنوان مجذوبان از خدا دور ساخت؟! اوج لذت و شهوت را آنان درک می کنند، همان چیزی که می بایست گفت: هم فی ما اشتهت انفسهم خالدون؛ آنان در همان شهوت تمامی غرق هستند که نفوس ایشان می خواست و جاودانه از آن بهره مند هستند.(انبیاء، آیه 102)

پس چیزی که اهل بیت عصمت(ع) در مواجه با خدای خویش می یابند از مصادیق «ما لا عین رات و لا اذن سمعت و لا خطر علی قلب بشر؛ نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه بر قلبی خطور کرده است.»(نهج الفصاحه، شماره 2060)

باید توجه داشت که قلبی که وسعت این عظمت الهی را دارد تا قلب چهارده معصوم(ع) است ؛ زیرا قلب دیگر نیاز به شرح دارند، ولی خدا انشراح را در قلوب پیامبر(ص) و اهل  بیت عصمت و طهارت (ع) قرار داده است. (انشراح، آیه 1)

به سخن دیگر، وقتی خدا می فرماید: لا یسعنی ارضی و سمائی و لکن یسعنی قلب عبدی المومن؛ زمین و آسمان من وسعت مرا ندارد، ولی قلب بنده مومن وسعت مرا دارد تا مرا در خود جا دهد»(عوالی اللئالی، ج 4، ص 7) مراد همین قلب اهل بیت(ع) است که در نهایت وسعت و شرح الهی است. از این روست که وقتی از پیامبر(ص) می پرسند: یا رسول الله خدا کجاست؟ می فرماید: در قلب من است.(بحارالانوار، ج 70، ص 57)

البته غیر از چهارده معصوم(ع) کسانی که تالی تلو آنان باشند به چنین مقام و منزلتی دست می  یابند؛ زیرا پیامبر(ص) می فرماید: لولا تکثیر فی کلامکم و تمریج فی قلوبکم لرایتم ما اری  و لسمعتم ما اسمع؛ اگر زیادگویی و آمیختگی در قلب شما نبود، هر آینه می دیدید، آن چه می دیدم و می شنیدید آن چه می شنوم.(غرر الحکم، شماره 240)

پس مشکل ما این است که خودمان را این گونه مدیریت نکرده ایم و مهار نفس خویش را به دست نگرفته ایم؛ بلکه به جای آن که شهوت ما مناجات با خدا باشد، دنبال لعب و لهو می رویم و دلهایمان را به هر چیزی آلوده می کنیم. پس این قابلیت برای همه قلوب انسانی است تا جایگاه خدا باشد و مظهر اتم و اکمل اسماء الله قرار گیرد.

ز منزلات هوس گر برون نهی قدمی/ نزول در حرم کبریا توانی کرد.

یک صبح به اخلاص بیا  بر در دوست/ گر کام تو بر نیامد آن گه گله کن.

البته خدا چون خود در محبت پیشگام است و گام اول را او بر می دارد و حبیب خویش را انتخاب می کند، بر همین اساس خدا کاری می کند که جز خودش در دل این حبیب نیاید خواه شهوات دنیوی باشد یا اخروی: انت الذی ازلت الاغیار عن قلوب احبائک حتی لم یحبوا سواک و لم یلجئوا الی غیرک؛ تو کسی هستی که اغیار را از دلهای محبّان خویش بردی تا غیر تو را محبوب ندارند و به غیر تو پناه مجویند.(بحارالانوار، ج 95، ص 218)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا