اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنیمقالات

اشک روان در ساحت بندگی

بسم الله الرحمن الرحیم

هر چند که در همه موارد ریزش اشک و جاری شدن آب از مجاری چشم در ظاهر یکسان است؛ ولی از جهاتی چون علل ریزش و نیز کیفیت و آثار آن از یک دیگر متمایز بوده و بسیار متفاوت است؛ ازهمین رو، اشک مصیبت، «گرم، شور و کورکننده» است، اما اشک شادی، «خنک، شیرین و روشنایی بخش» است که از آن به «قره عین» تعبیر می شود.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مومنان در ساحت بندگی «تضرُّع» دارند به طوری که دلهایشان در برابر عظمت الهی خاشع و خاضع، و اشکها بر گونه هایشان روان است. این حالت به ویژه در هنگامی که بنده از همه اسباب بریده و منقطع می شود، نشانه اوج ضعف و ناتوانی انسان و توسل به خدای غنی حمید است. مومنان در حالت تضرع، با همه وجود خویش اظهار ذلت و ضعف در پیشگاه خدا می کنند و با سوز، ناله، گریه و اشک خدا را می خوانند و دست یاری را می جویند و می خواهند. آنان آشکار و نهان به تضرع می پردازند و در همه احوال خدا را به عنوان مسبب الاسباب مد نظر قرار داده و تنها به او توسل می جویند و دمی از خدا غافل نیستند و شبانه روز در شادی و غم، نعمت و نقمت به یاد خدا بوده و به درگاهش دست به دعا بلند می دارند و تنها از او نصرت و یاری می جویند.(اعراف، آیات 55 و 205 ؛ انعام، آیه 63؛ و آیات دیگر)

حقیقت تضرّع و فلسفه آن از نظر قرآن

واژه تضرّع از «ضرع» به معنای ذلت و ضعف همراه با روان شدن اشک از دیدگان است؛ زیرا ضَرع به روان شیر از پستان جانور ماده به سبب سنگینی و افتادگی اطلاق می شود. به این معنا که پستان چنان از شیر پر شده که به ذلت و پایین افتاده و شیر به آسانی از آن جاری می شود.

هنگامی که قلب انسانی تحت فشار سهمگین بلایا و مصیبت ها تحت فشار زیاد و مضاعف قرارگیرد و شخص هیچ وسیله و ابزاری برای رهایی نیابد، در مقام استیصال و ناتوانی اشک بی اختیار از دیدگانش روان می شود که این همان حالت «تضرع» است.

از نظر قرآن، یکی از سنت های الهی آن است که بندگان خویش را در شرایطی سخت قرار می دهد تا آنان از غیر خدا از همه اسباب و وسایل عادی و غیر عادی بریده شوند و تنها پناهگاه خویش را خدا بیابند و در حالت «تضرع» قرار گیرند و به سوی خدا تضرع کرده تا خدا آنان را تحت رحمت خویش قرار دهد؛ خدا در این باره می فرماید: وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ؛ و به يقين ما به سوى امتهايى كه پيش از تو بودند، پيامبرانى فرستاديم؛ و آنان را به تنگى معيشت و بيمارى دچار ساختيم تا به تضرع درآيند.(انعام، آیه ۴۲)

پس تضرع به عنوان یک هدف ارزشی در فرهنگ قرآنی مطرح است؛ زیرا خدا انسان ها را در حالتی قرار می دهد تا به این ضعف و ذلت شدید گرفتار آیند که جز از خدا نمی توانند کمک بخواهند. به این معنا که خدا شرایط را به گونه ای قرار می دهد تا  انسان در مقام خاکساری به زاری و ناله در آید و اشک از دیدگان روان شود و از غیر خدا به سوی خدا برود و از او یاری بخواهد و بجوید.

به سخن دیگر، یکی از فلسفه ها و اهداف سنت ابتلاء و مصیبت آن است که انسان در شرایطی قرار گیرد که در آیه دیگر از آن به استکانت تعبیر می کند تا این گونه پس از استکانت به تضرع در آید و خدا را فقط بخواهد و بجوید. خدا در جایی دیگر می فرماید: لَقَدْ أَخَذْنَاهُمْ بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا يَتَضَرَّعُونَ؛ و به راستى ايشان را به عذاب گرفتار كرديم، ولى نسبت به پروردگارشان استکانت و فروتنى نكردند و به تضرع درنيامدند. (مومنون، آیه ۷۶)

از این آیه به دست می آید که حالت استکانت که همان خاکساری، فروتنی، تواضع، تذلل و مانند آن ها است، انسان را به مرتبه ای می رساند که از آن به تضرع یاد می شود؛ وقتی شخص به تضرّع در آید، باب بلا و مصیبت برداشته می شود و «عسر و سختی» به «یسر و آسانی» تبدیل می شود.

اما بسیاری از مردم با دیدن عذاب و ابتلاء به مصیبت ها از «باساء و ضراء»، در دل «استکانت» نمی یابند، و به «تضرع» در نمی آیند و همان راه و رسم باطل خویش را ادامه می دهند؛ این گونه است که در دیگری از عذابی شدیدتر را به روی خویش می گشایند؛ چنان که خدا در ادامه آیه سابق می فرماید: حَتَّى إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ ؛ آنان همان روند باطل خویش را ادامه می دهند تا وقتى كه درى از عذاب دردناك و شدید بر آنان گشوديم؛ بناگاه ايشان در آن حال نوميدشدگان هستند. (مومنون، آیه ۷۷)

در حقیقت اگر انسان در شرایط ابتلاء به مصیبت و عذاب، استکانت و تضرع داشته باشد، موفق به توبه و استغفار شده است و امر باطل خویش را اصلاح کرده و خدا نیز به او عنایت می کند، اما وقتی همان راه باطل را ادامه می دهد در شرایطی قرار می گیرد که حقیقت بر او پوشیده و راه بازگشت را بسته می یابد و گرفتار نومید و یاس شدید می شود.

خدا در تبیین علت و چرایی عدم استکانت و تضرع از سوی این مردمان می فرماید: فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ؛ فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ، فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ؛  پس چرا هنگامى كه عذاب ما به آنان رسيد، تضرع نكردند؛ ولى حقيقت اين است كه دلهايشان سخت‏ شده و شيطان آنچه را انجام مى‏ دادند، برايشان آراسته است. پس چون آنچه را كه بدان پند داده شده بودند، فراموش كردند، درهاى هر چيزى از نعمتها را بر آنان گشوديم تا هنگامى كه به آنچه داده شده بودند فرحناک گرديدند، ناگهان گريبان آنان را گرفتيم و يكباره نوميد شدند؛ پس ريشه آن گروهى كه ستم كردند بركنده شد، و ستايش فقط براى خداوند پروردگار جهانيان است. (انعام، آیات ۴۳ و ۴۵)

از این آیات به دست می آید که علت عدم تضرع آنان قساوت و سنگدلی قلب، تزیین شیطان، و ظلم آنان بوده است. این امور موجب شد تا در برابر شرایط سخت متذکر به ذکر الله و آموزه های وحیانی – الهامی نشوند؛ زیرا برای هر انسانی هدایت تکوینی و تشریعی است(طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 تا 10؛ بقره، آیه 38) که با آن می توانند به سمت حق و حقیقت یعنی خدا بروند و راه درست را بیابند و بدان گرایش یابند؛ اما وقتی شخص با فجور و گناه، قلب خویش را تغییر داده و تحت تاثیر شیطنت شیطان قرار گرفته زشت را زیبا می کند، دیگر در شرایط سخت بلا و مصیبت به سوی خدا باز نمی گردد و استکانت ندارد و تضرع نمی ورزد. این گونه است که در دیگری از عذاب سخت تر را به روی خویش با استمرار اعمال زشت خویش می گشاید. از نظر قرآن این افراد گرفتار ختم قلب می شوند و دریچه قلب آنان بسته می شود و حقایق را از طریق ابزارهای شنوایی و بینایی خویش نمی توانند دریافت کرده و به قلب برسانند تا قلب آن را تحلیل و تبیین صحیح کرده و به تعقل و تذکر و تدبر و تفقه و بصیرت توصیه های موافق با حقیقت ارایه دهد (انعام، آیه ۴۶)؛ چرا که اکثریت مردم از نعمت هایی چون شنوایی و بینایی برای درک حقیقت بهره نمی گیرند تا شاکر حقیقی و عملی نعمت های الهی باشند.(مومنون، آیه 78)

از نظر قرآن، نسیان و فراموشی ذکر الله در هنگام رفاه و آسایش، یکی از مهم ترین عواملی است که خدا درهایی از عذاب را به سوی فراموشکاران از ذکر الله باز می کند؛ زیرا کسانی که در رفاه و آسایش قرار دارند، یادشان می رود که شکرگزار خدا و نعمت هایش باشند و این گونه دچار بدمستی و فرحناکی می شوند و بستری برای خشم و غضب الهی به سوی خویش می گشایند به طوری که خدا ناگهان آنان را در حال بدمستی و فرحناکی می گیرد.(انعام، آیات 42 تا 44؛ اعراف، آیات 94 و95)

هم چنین از نظر قرآن، گرفتاران به عدم تضرع کسانی هستند که از خدا غافل هستند؛ یعنی خدا در همه جا از زندگی آنان حضور دارد، ولی آن را نمی بینند و بی خیال خدا می شوند تا جایی که فراموش می کنند تا شبانه روز به ذکر الهی مشغول باشند؛ در حالی که اگر انسان دمی از خدا غافل باشد، می بایست از خطر این غفلت خویش بترسد؛ زیرا خدا او را به سختی می گیرد و به هلاکت می اندازد؛ چنان که بسیاری از مردم به سبب غفلت خویش گرفتار هلاکت شدند.(اعراف، آیه 205)

اما اگر نفس انسان و قلبش سالم هم چنان بر فطرت خویش یعنی در حالت استوا و اعتدال الهی باقی مانده و گرفتار قساوت نشده باشد، هنگامی که حقیقتی را درک می کند، در برابر آن حقیقت متذلل و متواضع می شود و به تضرع در می آید و اشک از دیدگان او جاری می شود: وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ ؛ و چون آنچه را به سوى اين پيامبر نازل شده بشنوند، مى ‏بينى بر اثر آن حقيقتى كه شناخته‏ اند، اشك از چشمهايشان سرازير مى ‏شود، مى‏ گويند: پروردگارا ما ايمان آورده‏ ايم. پس ما را در زمره گواهان بنويس. (مائده، آیه ۸۳)

به سخن دیگر، انسانی اهل تضرع خواهد بود که بر فطرت سالم خویش باقی مانده باشد؛ از همین رو، وقتی گرفتار مصیبت و مشکلاتی می شود، می داند که ریشه و خاستگاه هر چیزی خدا است؛ از همین رو، چه آن را از مصادیق کیفر و مجازات بداند و چه از مصادیق ابتلاء و فتنه الهی بشمارد، به این نتیجه می رسد باید در برابر خدا تواضع و خاکساری داشته و به تضرع بپردازد.

آثار تضرع و ترک آن

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، تضرع که حالت بنده متواضع و خاشع و خاضع در برابر خدا است، دارای آثاری است که از جمله مهم ترین آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. نجات از سختی ها و بلایا : چنان که گفته شد، حالت تضرع زمانی تحقق می یابد که شخص به دنبال گرفتار و مصیبتی به سوی خدا می رود و با نادیده گرفتن اسباب و وسایل تنها از خدا مدد و یاری می خواهد و با خاکساری و ناله و زاری و اشک و آه از خدا می خواهد تا مشکلات او را بر طرف سازد. خدا در قرآن فرموده کسی که این گونه عمل کند، خدا نیز مشکلات او را برطرف می کند و او را از گرفتاری و سختی و بلایا نجات می دهد.(انعام، آیه 63)
  2. مصونیت از بلایا و سختی های شدیدتر: از نظر قرآن، همان طوری که تضرع موجب رفع بلا و مصیبت است، هم چنین موجب دفع آنها است؛ یعنی کاری می کند تا بلایی دیگر و شدیدتر به سوی انسان نیاید؛ البته چنان که گفته شد، تضرع حالتی است که پس از وقوع بلا و مصیبت در انسان پدید می آید، بنابراین منظور از این دفع یا مصونیت از بلایا ، مطلق آن نیست، بلکه وقتی بلا و مصیبت آمده، انسان به تضرع می افتد؛ بلکه مراد از دفع و مصونیت آن است که شخص گرفتار بلا و مصیبت و عذابی دیگر یا شدیدتر نمی شود؛ از همین روست که خدا در قرآن می فرماید که اگر تضرع داشتند دوباره به عذابی دیگر و شدیدتر یا ناگهانی مبتلا نمی شدند.(انعام، آیات 42 تا 45؛ اعراف، آیات 94 و95؛ مومنون، آیات 76 و 77)
  3. رهایی از غضب الهی: کسی که در حالت مصیبت و بلا به تضرع رو می آورد، خود را از تعدی کنندگان خارج ساخته و محبوب خدا می شود؛ زیرا خدا تعدی کنندگان را دوست نمی دارد، اما کسی که با تضرع خود را تحت رحمت و غفران الهی برده، بی گمان محبوب خدا یا دست کم دیگر مغضوب الهی نیست.(اعراف، آیه 55)

اما ترک تضرع به درگاه خدای غفور رحیم – چنان که گفته شد – آن است که انسان نه تنها عذاب را از خود دور نسازد، بلکه مصیبت و عذابی شدیدتر را برای خود رقم زند(انعام، آیات 42 تا 45) به طوری که حتی اگر به ظاهر بلایی بدون تضرع برود، نمی بایست این افراد فرحناک شوند؛ زیرا این برداشتن عذاب از باب استدراج و امهال است؛ به طوری که شخص احساس امنیت کند و ناگهان خدا او را به عذابی هلاک کننده بگیرد.(همان)

از نظر قرآن، کسانی که در هنگامه بلایا و مصیبت ها به درگاه الهی تضرع ندارند، مورد سرزنش قرار می گیرند؛ زیرا خدا برای آنان راهی آسان قرار داده تا با تضرع به درگاه الهی، خود را از مصیبت برهانند، ولی آنان به این راه آسان بی توجهی کرده و التفاتی ندارند؛ از همین روست که خدا آنان را با «لولا» مورد سرزنش و توبیخ قرار می دهد که چرا این راه تضرع را در پیش نگرفتند تا خود را از عذاب و مصیبت برهانند.(همان)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا