اجتماعیاخلاقی - تربیتیسیاسیمعارف قرآنیمقالات

دادخواهی، مطالبه امنیت اجتماعی

بسم الله الرحمن الرحیم

جامعه قرآنی برخوردار از نظام اجتماعی سالم همه نوع آزادی ها را در چارچوب عدالت سامان می دهد تا ظرفیتی بی پایان برای همگان در راستای متاله و خدایی شدن و کسب مظهریت در ربوبیت و خلافت الهی فراهم آید. مطالبه گری و قیام همگانی برای عدالت قسطی در آن نهادینه شده و هیچ یک از افراد جامعه در هر مقام و منصبی نمی تواند جلوی این حق را بگیرد و امت را از مطالبه گری بازدارد. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن بر آن است تا نقش دادخواهی و تظلم را در امنیت اجتماعی جامعه و افزایش ضریب مطالبه گری حق خواهانه را تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

عدالت، اساس و معیار اجتماع قرآنی

قرآن کتاب هدایت و راهنمای زندگی بشر است. در این کتاب آسمانی، فلسفه و سبک زندگی در راستای فعلیت و مظهریت بخشی به استعدادها و توانمندی های ذاتی بشر و دست یابی به سعادت دنیا و آخرت و تحقق آرامش و آسایش بیان شده است. فلسفه زندگی قرآنی، با نگاهی به غیب و آخرت و زندگی ابدی و بی پایان در جهانی دیگر، فرصت کوتاه عمر بشر در دنیا را فرصتی بی بدیل دانسته و از مردمان می خواهد تا با پیروی از سبک زندگی قرآنی دنیا و آخرت خود را آباد کنند و زندگی سعادتمندانه را در دنیا و آخرت تجربه کنند. اصالت بخشی به آخرت به معنای نادیده گرفتن تاثیر شگرف زندگی دنیوی نیست؛ زیرا دنیا مزرعه آخرت است و انسان هر آن چه را در دنیا بکارد در آخرت درو می کند.

قرآن برای ایجاد زندگی سعادتمندانه در دنیا و آخرت بر معیار عدالت در درجه نخست تکیه می کند. از نظر قرآن نظام هستی بر مدار و محور عدالت است. امیرمومنان امام علی(ع) درباره اهمیت و ارزش و نیز نقش عدالت به عنوان معیار عمل اجتماعی می فرماید: اِنَّ العَدلَ ميزانُ اللّه‏ِ سُبحانَهُ الَّذى وَضَعَهُ فِى الخَلقِ و َنَصَبَهُ لاِقامَةِ الحَقِّ فَلا تُخالِفهُ فى ميزانِهِ وَ لا تُعارِضهُ فى سُلطانِهِ؛ به راستى كه عدالت ترازوى (معيار) خداى سبحان است كه در ميان خلق نهاده است و براى بر پاداشتن حق نصب فرموده، پس در ترازوى خداوند با او مخالفت نكن و با حكومتش مقابله منما. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص99 ، ح 1696)

عدالت در مفهوم قرآنی به معنای قرارگرفتن هر چیزی در جای حق خود است. از آن جایی که انسان جز از راه الهامات فطری و وحی نمی تواند به حق پی برد؛ لازم است برای شناخت حق به آموزه های فطری و وحیانی مراجعه کند که از آن به راه عقل و نقل یاد می شود.

البته از نظر قرآن، با آن که مطابقت کاملی میان عقل و نقل؛ یعنی فطرت و اسلام وجود دارد(روم، آیه 30)؛ اما فطرت انسانی در بسیاری از موارد به سبب گناه و خطا دسیسه و دفن شده و امکان بروز و ظهور نمی یابد؛ این گونه است تا وحی برای شخم زدن و آشکار سازی گنجینه های عقول و فطرت به یاری می آید ؛ چنان که امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: وَ يُثيرُوا لَهُمْ دَفائِنَ الْعُقُولِ» (نهج البلاغه، خطبه اول).

بنابراین، برای این که مواضع حق را بدانیم و بشناسیم و هر چیزی را در جای آن قرار دهیم تا این گونه عدالت روا به اجرا در آورده باشیم، لازم است تا به وحی مراجعه کنیم و فطرت را بیدار کرده و قیام به عدالت را داشته باشیم.

خداوند در قرآن ضمن بیان فلسفه زندگی به سبک زندگی اسلامی بر اساس و محور و مدار عدالت اشاره می کند و می فرماید: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ ؛ به راستى ما پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا توده های مردم به عدالت قسطی و انصاف برخيزند و آهن را كه در آن براى مردم خطرى سخت و سودهايى است پديد آورديم تا خدا معلوم بدارد چه كسى در نهان او و پيامبرانش را يارى مى ‏كند. آرى خدا نيرومند شكست ناپذير است. (حدید، آیه ۲۵)

عدالت تا جایی ارزشمند است که حتی علیه دشمن باید مراعات شود؛ زیرا بدون عدالت سنگی بر سنگی بند نخواهد شد. خدا می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد براى خدا به داد برخيزيد و به عدالت‏ شهادت دهيد و البته نبايد دشمنى گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديكتر است و از خدا پروا داريد كه خدا به آنچه انجام مى‏ دهيد آگاه است. (مائده، آیه ۸)

از نظر قرآن، اگر انسان برای عبادتی آفریده شده که برآیند آن تقوا است،(ذاریات، آیه 56؛ بقره، آیه 21) نزدیک ترین راه برای کسب تقوای الهی، عدالت است.(مائده، آیه 8)

البته از نظر قرآن تقوا سه مرتبه دارد(مائده، آیه 93) که برآیند آن نیز سه مرتبه از علم شهودی؛ یعنی علم الیقین و عین الیقین و حق الیقین است.(تکاثر، آیات 5 و7؛ واقعه، آیه 95) کسب مرتبه نخست تقوا با عدالت شدنی است؛ اما مرتبه دوم با احسان به معنای عفو و گذشت است؛ چنان که می فرماید: وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى؛ و اگر عفو و گذشت کنید نزدیک تر به تقوای الهی است.(بقره، آیه 237)

اما مرتبه سوم تقوای الهی که برآیند آن حق الیقین است تنها برای متقینی ثابت است که تقوای ملکه و مقوم ذات آنان شده و در مقام اکرام و ایثار با دیگران برخورد می کنند. اینان نه تنها از حق خویش می گذرند بلکه با آن که نیازمند هستند تنها برای محبت الهی به دیگران می بخشند که گاه کافر دشمن حربی آنان بوده و در اسارت افتاده اند.(انسان، آیه 8)

به هر حال، اساس هر جامعه ای از جمله اجتماع امت اسلام، اصل عدالت است که باید معیار عمل اجتماعی قرار گیرد. عدالت را هر عقل فطری در می یابد و می داند که بدون آن نمی توان جامعه ابتدایی را ایجاد کرد؛ البته دست یابی به اجتماع برتر و نمونه تنها در سایه توجه امت به دو اصل انسجام اجتماعی یعنی احسان و مکارم اخلاقی است که پیامبر(ص) برای آن مبعوث شده تا فراتر از امت های دیگر، امت اسلام را به عنوان جامعه شاخص و اسوه و نمونه ایجاد کند(بقره، آیه 143) به گونه ای که روابط بر اساس اخوت اسلامی و ایمانی باشد.(حجرات ، آیه 10) پیامبر(ص) می فرماید: إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ؛ جز برای اتمام مکارم اخلاقی برانگیخته نشده ام.( مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 68، ص 382، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق؛ بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج 10، ص 323، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ سوم، 1424ق.)

با عدالت فراگیر و جامع است که اجتماع به سعادت و آرامش و امنیت می رسد و از نعمت آسایش برخوردار می شود. بنابراین اجرای عدالت و تثبیت فرآیند دادخواهی در نظام سیاسی ولایی به معنای تحقق امنیت اجتماعی همراه با آسایش و رفاه است. امام رضا(ع) در این باره می فرماید: اسْتِعْمَالُ الْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ مُؤْذِنٌ بِدَوَامِ النِّعْمَةِ؛ به كارگيرى عدل و احسان و نيكويى موجب دوام و باقى ماندن نعمت مى شود .(عیون اخبار الرضا ج2 ، ص24 – مستدرك الوسائل و مستنبط المسایل ج11 ، ص 317 ، ح 13140)

رسول الله (ص) می فرماید: اِذا حَكَموا بِغَيرِ عَدلٍ اِرتَفَعَتِ البَرَكاتُ؛ هنگامى كه به غير عدالت حكم كنند، بركت‏ها از بين مى ‏روند. (معدن الجواهر، ص 73)

حضرت فاطمه زهرا(س) در تبیین فلسفه احکام و علل شرایع ، اجرای عدالت را مایه آرامش دل ها و کسب سکونت و امنیت روانی جامعه دانسته و می فرماید: فَفَرَضَ اللّه‏ُ اليمانَ تَطهيرا مِنَ الشِّركِ… وَ العَدلَ تَسكينا لِلقُلوبِ؛ خداوند ايمان را براى پاكى از شرك… و عدل و داد را براى آرامش دل‏ها واجب نمود.(من لا یحضر الفقیه ج3 ، ص568 ؛ علل الشرايع ج1، ص 248، ح 2)

دادخواهی و تظلم خواهی بازتاب عدالت اجتماعی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، برای هر فکر و فعل انسانی حکمی از احکام خمسه ؛ یعنی واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح است. بنابراین، نمی توان از آزادی مطلق سخن به میان آورد، بلکه حتی به یک معنا اندیشه نیز باید به گونه ای باشد که در چارچوب احکام پنج گانه سامان یابد. از این روست که از اندیشه و فکر پلید نهی شده است با آن که در مقام عمل قرار نمی گیرد. خیال بافی و اختیال هر چند به یک معنا بیرون از دایره امر و نهی است؛ زیرا به گونه ای نیست که فعل اختیاری باشد تا متعلق امر و نهی شود، اما به اعتبار مقدمات و فضایی که برای اندیشه فراهم می آید می تواند به شکل دیگر تحت تعلق امر و نهی قرار گیرد.

در فرهنگ آموزشی و پرورشی قرآن، با عبارتی چون دوست داشتن و دوست نداشتن ، به حوزه خیال و اندیشه نیز وارد شده و احکام در حوزه اخلاقی برای آنان اثبات می شود. به عنوان نمونه خداوند می فرماید: إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ؛ خداوند هیچ خیال باف فخور فروشی را دوست نمی دارد.( لقمان، آیه 18؛ حدید، آیه 23؛ نساء، آیه 36)

پس باید گفت اسلام برای آزادی بیان، خطوط قرمزی چون عدم تهمت، غیبت، بهتان، افتراء، کذب و مانند آن ها قایل است. از این رو، اجازه نمی دهد که فعلی به عنوان بیان و گفتن، به شکل آزادانه و زیان آوری به کار گرفته شود، بلکه خطوط قرمز و نبایدهایی برای آن تعیین و مشخص کرده است به طوری که اگر کسی بر خلاف آن عمل کند نه تنها گناه بلکه در برخی از موارد چون قذف و اتهام زنا به عنوان جرم، مجازات قانونی و کیفری برای آن قرار داده است.(نور، آیات 1 تا 6)

البته اسلام چنان که گفته شد، پا از این نیز فرارتر نهاده و حتی برای اندیشه و اندیشیدن بلکه خیال بافی که حوزه غیر اختیاری است، احکام اخلاقی چون بغض و عدم محبت صادر کرده است تا افراد در خیال بافی خود به سمت و سوی اندیشه و پندارهای باطل و گناه آلوده نروند و افکار و پندار پلیدی را در خاطر و خیال و ذهن خود وارد نکنند. ( لقمان، آیه 18؛ حدید، آیه 23؛ نساء، آیه 36)

این بدان معنا است که کسی نمی تواند به داعی آزادی اندیشه و پندار یا آزادی بیان یا آزادی عقیده و مانند آن، هر گونه فکر و خیال یا عملی و فعلی را انجام دهد و انتظار و توقع بازخواست و دادخواهی و تظلم از سوی خدا و دیگران را نداشته باشد. پس هر کسی به عنوان انسان موظف و مکلف است تا حقوق دیگران را بشناسد و آن را مراعات کند؛ چنان که باید حقوق خود را بشناسد و آن را مطالبه نماید. به سخن دیگر ، در اسلام شناخت حق و تکلیف در درجه نخست اهمیت قرار دارد که پیامبران در گام نخست برای بیان این امور آمده اند.(حدید، آیه 25) پس از شناخت حق و تکلیف باید زندگی خود بلکه دیگران در چارچوب آن سامان دهند که ولایت امر به معروف و نهی از منکر یا همان تواصی به حق و صبر در همین ارتباط به عنوان یک فریضه و حکم شرعی بیان شده است.(توبه، آیه 71؛ عصر، آیه 3)

بنابراین، هر فردی از امت اسلام از این حق اجتماعی برخوردار است تا حقوق خود را مطالبه کند و در صورت ظلم به دادخواهی و تظلم بپردازد.(حدید، آیه 25؛ نساء، آیه 148)

دادخواهی و اجرای عدالت و عدالت قسطی و مطالبه حقوق اجتماعی یک حق اجتماعی است که در آموزه های قرآنی نه تنها برای امت اسلام بلکه برای هر انسانی بی ملاحظه دین و مذهب و جنسیت و قومیت اثبات شده است.(همان)

این حق چنان ثابت است که حتی پیامبران نیز نمی توانند از زیر مسئولیت آن شانه خالی کنند و این گونه نیست که آنان برای این امر بازخواست نمی شوند و به عنوان مسئول از آنان سوال نشود، بلکه آنان نیز باید پاسخ گوی دادخواهی مردم علیه خود یا دیگران باشند. به سخن دیگر، مقام و منزلت پیامبر موجب نمی شود تا آنان مسئول نباشند و مردم از آنان بازخواست حق و عدالت نکنند و تظلم و دادخواهی نداشته باشند.(ص، آیات 22 و 23؛ کهف، آیه 94)

در دادخواهی نیز باید خطوط قرمزی مراعات شود؛ از جمله آن که شخص نمی تواند برای دادخواهی و احقاق حق خویش به دادگاه غیر صالح و طاغوتی مراجعه کند ؛ زیرا این نوع مراجعه به معنای پذیرش ولایت حکومت و حاکمیت دست کم قضایی طاغوت است که از نظر قرآن کفر و گناهی بزرگ یا از نشانه های نفاق است.(نساء، آیات 60 تا 62)

کسی نمی تواند بگوید برای کاهش فشار بر دادگاه صالح و از باب احسان به آن، به دادگاه های طاغوتی مراجعه می کند؛ زیرا این جز فریب و نفاقی بزرگ نیست.(همان) از نظر قرآن مراجعه به دادگاه طاغوتی برای احقاق حق و تظلم و دادخواهی چیزی جز سقوط به ژرفای گمراهی و ابتلا به مصیبت ها و مشکلات بیش تر نیست.(همان) بنابراین باید از این رفتار خودداری کرده و در صورت انجام جاهلانه توبه و استغفار کند.(همان)

جواز رسانه ای کردن تظلمات و دادخواهی

از نظر قرآن، احقاق حقوق در راستای عدالت خواهی و دادخواهی امری جایز و روا است و جامعه باید به این سمت و سو هدایت یابد. مردم باید عادت کنند تا حق دیگران را بشناسند و اگر تظلم و دادخواهی انجام شد به آن توجه کرده و به یاری مظلوم بشتابند و یار و یاور ظالم نباشند؛ زیرا اگر کسی نعمت الهی قدرت و ثروت را در اختیار دارد باید آن را برای احقاق حقوق و دادخواهی به کار گیرد نه آن که از قدرت و ثروت خویش برای بستن راه عدالت و همکاری با ظالمان بهره برد.

حضرت موسی(ع) می فرماید: قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيرًا لِلْمُجْرِمِينَ؛ گفت: پروردگارا! به پاس نعمتى كه بر من ارزانى داشتى هرگز پشتيبان مجرمان نخواهم بود. (قصص، آیه ۱۷)

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: مَن اَصبَحَ لا يَهِمُّ بِظُلمِ اَحَدٍ غَفَرَ اللّه‏ُ مَا اجتَرَمَ؛ هر كس صبح كند و قصد ظلم كردن به كسى را نداشته باشد، خداوند جُرم و گناه او را مى ‏بخشد. (كافى، الاسلامیه، ج 2، ص 332، ح 8)

امام علی(ع) می فرماید: اَحسَنُ العَدلِ نُصرَةُ المَظلومِ؛ بهترين عدالت يارى مظلوم است. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 446 ، ح 10210)

و ایشان هم چنین می فرماید: لا عَدلَ اَفضَلُ مِن رَدِّ المَظالِمِ؛ هيچ عدالتى بهتر از بازگرداندن حقوق پايمال شده نيست. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 446 ، ح10222)

اصولا امت اسلام برای دفاع از مظلومان و مستضعفان عالم بدون توجه به مذهب و دین و قومیت آنان باید دست به سلاح برند و به یاری آنان بشتابند و با ظالمان و مستکبران جهاد کنند.(نساء، آیه 75)

خداوند هم چنین می فرماید: إِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِى الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ؛ اگر کسانی در دین از شما یاری خواستند پس بر شماست که ایشان را یاری کنید.(انفال، آیه 72)

امام صادق(ع) می فرماید« مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يُعِينُ مُؤْمِناً مَظْلُوماً إِلَّا كَانَ أَفْضَلَ مِنْ صِيَامِ شَهْرٍ وَ اعْتِكَافِهِ فِى الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يَنْصُرُ أَخَاهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى نُصْرَتِهِ إِلَّا نَصَرَهُ اللَّهُ فِى الدُّنْيَا وَ الْآخِرَه»؛ هيچ مؤمنى، مؤمن ستمديده اى را يارى نمى رساند، مگر اين كه عمل او، برتر از يك ماه روزه و اعتكاف در مسجد الحرام باشد و هيچ مؤمنى نيست كه بتواند برادر خود را يارى رساند و ياريش دهد، مگر اين كه خداوند در دنيا و آخرت او را يارى كند.»

خداوند در یک حکم کلی نیز می فرماید: إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا ؛ ما اين كتاب را به حق بر تو نازل كرديم تا ميان مردم به موجب آنچه خدا به تو آموخته داورى كنى و زنهار جانبدار خيانتكاران مباش. (نساء، آیه ۱۰۵)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، جایز نیست تا انسان به افشاگری درباره رفتار دیگران بپردازد و کسی را رسوا سازد؛ اما همین محدودیت نسبت به مظلوم در راستای دادخواهی و تظلم خواهی برداشته شده است و خداوند او را مجاز دانسته تا به افشاگری دست یازد و ظلم و ستم ستمگر را به ویژه در زمانی که دست او از هر جایی کوتاه است، رسانه ای کند. خداوند می فرماید: لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا؛ خداوند بانگ برداشتن به بدزبانى را دوست ندارد، مگر از كسى كه بر او ستم رفته باشد و خدا شنواى داناست. (نساء، آیه ۱۴۸)

در جایی که قدرت و ثروت اجازه نمی دهد تا مظلوم حق خویش را استیفا کند، می تواند با رسانه ای کردن موضوع احقاق حق نماید و حق خویش را مطالبه کند.

البته در همین شرایط بهتر است که انسان تا می تواند از روش های اخلاقی احسان و اکرام بهره برد؛ زیرا جامعه اسلامی باید در مرتبه احسان و اکرام با یک دیگر تعامل داشته باشند و عدالت مرتبه ابتدایی تعاملات اجتماعی است. از این روست که خداوند می فرماید: إِنْ تُبْدُوا خَيْرًا أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا قَدِيرًا ؛ اگر خيرى را آشكار كنيد يا پنهانش داريد يا از بديى درگذريد پس خدا درگذرنده تواناست. (نساء، آیه ۱۴۹)

انصاف در تظلم خواهی و دادخواهی اصلی است که باید مراعات شود و نباید از دایره انصاف بیرون رفت. امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: أَعدَلُ النّاسِ مَن أَنصَفَ مَن ظَلَمَهُ؛ عادل‏ترين مردم كسى است كه با كسى كه به او ظلم كرده با انصاف رفتار كند.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص394 ، ح9104)

آن حضرت (ع) هم چنین می فرماید: أَنصِفِ النّاسَ مِن نَفسِكَ وَأَهلِكَ وَ خاصَّتِكَ وَ مَن لَكَ فيهِ هَوىً وَ اعدِل فِى العَدُوِّ وَ الصَّديقِ؛ خودت و خانواده ‏ات و نزديكانت و كسانى كه به آنان علاقه دارى، با مردم منصفانه رفتار كنيد و با دوست و دشمن به عدالت رفتار كن.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص394 ، ح9101)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا