اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

چرایی رفاه کافران و گناهکاران

samamosیکی از پرسش هایی که با آن مواجه هستیم، چرایی و علت وضعیت خوب کافران و گناهکاران در دنیاست؟ این که چرا کافران یا حتی مسلمانان گناهکار و فاسق وضعیت بهتری نسبت به مومنان و متقین دارند؟ چرا جامعه ای که منکر خدا و پیامبر است و یا فسق و فجور در آن رواج دارد، از رفاه و آسایش بیش تری برخوردار است؟

نویسنده با مراجعه به آموزه های قرانی بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

استدراج و امهال

سنت های الهی در جهان و جامعه انواع و اقسامی چند دارد. از جمله سنت های الهی می توان به سنت امتحان و ابتلاء اشاره کرد که برای آن فلسفه و اهداف چندی در آیات قرآنی بیان شده است.

از جمله سنت های الهی می توان به دو سنت استدارج و سنت امهال اشاره کرد. استدراج در لغت عربی از واژه درج گرفته شده و به معناى نزدیك كردن تدریجى و گرفتن آرام آرام است.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه درج) این که شخصی آرام و به تدریج از مکانی بالا یا پایین رود یا به کار و امری نزدیک یا دور شود،‌ از این رفتار به عنوان استدراج یاد می شود. پس استدارج در صعود و نزول یا قرب و بعد به کار می رود.

در آیات قرآنی این واژه برای بیان یکی از سنت های الهی به کار رفته است.(اعراف، آیه 182) این اصطلاح در این آیه قرآن به قرینه مقام به معنای نزدیك كردن تدریجى و مهلت‌دادن براى نابود ساختن است؛(مفردات الفاظ قرآن ؛ و نیز الكشّاف، ج‌2، ص‌182) چه با عذاب دنیوى باشد یا اخروى.

برخى در تفسیر آیه یاد شده گفته‌اند: مقصود از استدراج این است كه انسان از نعمت و رفاه برخوردار شده و در حال غفلت به هلاكت و عذاب الهى گرفتار شود.(لسان العرب، ابن منظور، ذیل واژه درج)

علامه طباطبایی در تفسیر معنای استدارج به معنای یک سنت الهی بر این باور است که استدارج اصطلاحی به معنای نزدیک شدن تدریجی به سوی هلاکت ونابودی در دنیا ویا آخرت است که به صورت نهان وناپیدا انجام می پذیرد. به عبارت دیگر، استدراج تجدید نعمتی است بعد از نعمت دیگر بگونه‌ای که شخص ویا اشخاص ویا جامعه‌ای مورد عذاب غرق در مظاهر مادی وسرمست از نعمت هایی شود که یکی بعد از دیگری در اختیار شان قرار می گیرد، و این گونه به زیاده روی در معصیت وکفر وعناد می پردازد وبه تدریج وبدون توجه به سوی هلاکت ونابودی نزدیک می شود ؛ چرا که چنین افراد و یا جامعه ای سرمست از نعمت ها و مظاهر مادی، از خدا و نتایج کارهای خود غافل می گردد و از خدا و قرب او دور می شود و به دوزخ و آتش آن نزدیک می گردد.(نگاه کنید: طباطبایی، محمد حسین؛ تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی ، ج16، صص256-257)

امام صادق(ع) در پاسخ به پرسش معنای استدارج می فرماید: معنای آن این است که بنده ای چون گناه کند ، به او مهلت داده شود وهنگام آن گناه نعمت او تجدید گردد تا او را از استغفار باز دارد و او این گونه نعمت گیر شود از راهی که نمی داند.

امام صادق(ع) هم چنین فرموده است: خداوند وقتی بخواهد به بنده اش خیری برساند وقتی بنده اش گناهی می کند به دنبال گناهش ، او را به بلاء وگرفتاری دچارش می سازد ، تا استغفار کند؛ اما وقتی بخواهد به بنده اش شرّی برساند وقتی بنده اش گناهی کرد دنبال گناهش نعمتی به او می رساند ، تا بدین وسیله استغفار از یادش برود ، واو همچنان به گناه کاری خود ادامه دهد. سپس امام(ع) افزود: واین سخن خداست که می فرماید : سنستدرجهم من حیث لایعلمون ؛ واین استدراج همان نعمت دادن در وقت معصیت است.( اصول کافی، کلینی ؛ و نیز الدر المنثور ، ج3، 149)

مفهوم استدراج اصطلاحی در قرآن تنها با این واژه بیان نشده است؛‌ بلکه در قران واژگان دیگری نیز برای بیان این اصطلاح و مقصود آمده است که در کلیت این معنا و مفهوم را بیان می کند هر چند که تفاوت هایی میان این واژگان برای بیان لطایف از حقایق وجود دارد که البته نمی بایست آن ها را نادیده گرفت. از جمله واژگانی که مفهوم اصطلاحی استدراج را به عنوان یک سنت الهی بیان می کند می توان به مشتقّات «املاء»، «امهال»، «مدّ»، «نذر» و برخى جملات مشتمل بر واژه‌هایى مانند: «تمتّع» و «متاع» اشاره کرد.

البته چنان که گفته شد، هر یک از این واژگان بیانگر حقایق و لطایفی است که واژه دیگر آن را بیان نمی کند. به عنوان نمونه املا که در لغت به معنای مهلت دادن است،‌ هر چند که در کلیت همان سنت استدارج را نیز در برداشته و بیان می کند، ولی تفاوت هایی با استدارج اصطلاحی نیز دارد؛ چرا که اصل استدراج نوعی عذاب کافران و گناهکاران از طریق نعمت و افزایش آن است؛ در حالی که املا به معنای تاخیر انداختن عذاب تا زمانی خاص است. از سویی در املا زمان برای عذاب تعیین می گردد مانند املا به ابلیس تا روز معلوم( حجر، آیات 37 و 38؛ ص ، آیات 80 و 81)، در حالی که در استدارج تعیین زمان نمی شود؛ هم چنین املا حکم مستقیم الهی بی واسطه است در حالی که در استدراج از وسائط برای افزایش نعمت استفاده می شود.(محمد حسین ، طباطبایی ؛ ترجمه تفسیر المیزان ؛ج 8؛ص 454)

به هر حال، سنت استدراج به معنای مجازات کافران و گناهکاران از سوی خداوند، از طریق افزایش تدریجی و آرام نعمت بعد از نعمت است به گونه ای که مشمولین این سنت الهی، سرمست از نعمت و افزایش آن، استغفار وتوبه را فراموش می کنند و در آخرت به عذابی دردناک الهی می رسند و یا آن که یکباره آن نعمت ها را از دست می دهند و در همین دنیا مورد عذاب ناگهانی واقع می شوند.

فلسفه استدارج و امهال

اکنون این پرسش مطرح می شود که چرا خداوند به کافران و گناهکاران این گونه مهلت می دهد؟ یعنی چرا با افزایش نعمت و رفاه به آنان مهلت داده می شود؟ چرا خداوند آنان را بی افزایش نعمت، نگه نمی دارد؟ چه فلسفه و هدفی در پشت این سنت قرار دارد؟ چرا خداوند اینان را تنبیه و مجازات نمی کند تا به خود آیند و مسیر هدایت را انتخاب کرده و در مسیر فلسفه آفرینش و دست یابی به قرب الهی و کمال خداوندی و متاله و ربانی شدن قرار گیرند؟

قرآن در آیه 178 سوره آل عمران تبیین می كند از آن جایی كه كافران به هر شكل و شیوه‌ای كه خداوند خواست تا ایشان را هدایت كند، از پذیرش هدایت سر باز زدند و حاضر به پذیرش خالقیت و ربوبیت خداوند نشدند، آنان را گرفتار استدراج كرد؛ زیرا نظام هستی به گونه‌ای است كه هدایت انسان به صورت جبری همانند فرشتگان نیست، بلكه آنان موجوداتی عاقل و مختار هستند كه خود می بایست راه خویش را برگزینند. پس جز بیان و تبیین حق از باطل و ابلاغ و بیان تكلیفی بر عهده خداوند نیست و او مردم را هرگز به جبر به سوی حق و حقیقت نمی راند. (بقره، ایه 256؛ آل عمران، آیه 20؛ مائده، آیات 92 و 99 و آیات دیگر)

بنابراین اگر كسی خود به اختیار و اراده خویش راه ضلالت را برگزید، خداوند جز به انذار و هشدار باش، وی را به سوی حق نمی خواند. پس كسانی كه به این هشدارها توجهی نشان نمی دهند و به آن پشت می كنند و به تعبیر قرآنی گوش ها و چشم های خویش را می بندند نمی توان آنان را به زور و اجبار به سوی خدا و حق و کمالات خواند. پس می توان گفت که سنت استدراج زمانی اجرایی و پدیدار می شود كه شخص از هرگونه پذیرش اسلام و آموزه‌های وحیانی آن سرباز زند و راه گمراهی و كفر را با همه روشنگری ها و بینات و معجزات در پیش گیرد و به انکار حق و معلومات یقینی خود بپردازد. (نمل، آیه 14) در این هنگام است كه خداوند با افزایش رفاه و نعمت ها و بركات بیش تر، شخص منکر و جاحد را در موقعیت و وضعیتی قرار می دهد كه هرچه بیش تر در گناه و عذاب غرق شود و از خدا و مسیر حق و فلسفه آفرینش دور شود و برای خود بدبختی و شقاوت ابدی خوارکننده و سخت تری را رقم زنند.(آل عمران، آیه 178)

البته باید توجه داشت که سنت استدراج برای مومنان به شکل سنت ابتلاء‌ و سنت فتنه ظهور می یابد. به این معنا که یکی از فلسفه ها و اهداف سنت استدراج این است که مومنان و جامعه ایمانی نیز آزموده شوند و در فتنه و بلا نشان دهند که تا چه اندازه به ربوبیت خداوند باور دارند؛ چرا که وقتی خداوند به کافران به عنوان سنت استدارج و امهال ، مهلت و افزایش نعمت می دهد، سست ایمان ها خود را می بازند و با توجه به وضعیت بهبود یافته کافران و گناهکاران از سویی و یا عدم مجازات و عذاب آنان با همه گناهان و کفران، در ایمان و باور خود تردید می کنند و این گونه دچار فتنه و بلا می شوند که یک سنت ثابت و فراگیر و عمومی خداوند است.(عنکبوت، آیه 2 و ایات دیگر)

در برخی از آیات قرآنی به این فتنه ها اشاره شده و آمده که چگونه ثروت قارونی یا قدرت فرعونی موجب فتنه در برخی شده و وضعیت خوب کافران و گناهکاران تردیدهایی را در برخی از مسلمانان سست ایمان موجب شده است.

عوامل گرفتاری به استدراج و امهال

عوامل گرفتاری به استدارج را می توان به دو دسته اصلی فکری و رفتاری بخش کرد. به این معنا که عامل استدارج می تواند افکار و عقاید شخص باشد یا رفتارهایی که در پیش گرفته است؛ چرا که برخی از اهل اسلام نیز دچار استدارج می شوند که مرتبط به رفتارهای فاسقانه آنان است.

مهم ترین عوامل فکری و اعتقادی را در گرفتاری انسان به سنت استدراج و امهال را می بایست در کفر و عقاید باطل دانست.(بقره، آیه 126؛ آل عمران، آیه 178؛ 196 و 197؛ حجر، آیات 2 و 3 و آیات دیگر)

در همین راستا شرک و ضلالت و گمراهی(مریم، ایه 75) و تکذیب پیامبران و وحی(اعراف، ایات 182 و 183؛ قلم،‌آیات 44 و 45) به عنوان عوامل استدراج معرفی شده است.

اما در حوزه عمل و رفتار مهم ترین عوامل را می بایست در رفتارهای استهزا آمیز منافقان(بقره،‌آیات 14 و 15) ، ظلم و ستمگری انسان ها(حج، آیه 48؛ ابراهیم، ایات 42 و 43)، جرم و گناه(انعام،‌آیات 123 و 124؛ اسراء، آیات 16 و 17)، ‌رواج فسق و فجور در جامعه(اسراء، آیه 16)، ناسپاسی و کفران نعمت به جای شکرگزاری(نحل، ایات 54 و 55؛ عنکبوت،‌آیه 66؛ روم، آیه 34)، مکر، خدعه و نیرنگ(انعام، آیات 123 و 124؛ مدثر، آیات 11 تا 18) شناسایی و معرفی کرد.

آثار و شیوه های استدراج

امام حسین(ع) در بیان تعریف استدراج می فرماید: الِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ لِعَبْدِهِ أَنْ يُسْبِغَ عَلَيْهِ النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْر؛ استدراج از ناحیه خداوند نسبت به بنده اش، به این معنا است که خدا «نعمتی» را به سمت بنده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرستد و سرازیر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و از آن طرف، «شُکر» را از او می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرد. (بحارالأنوار، ج 75، ص 117)

پس استدراج دادن نعمت و گرفتن شکر نعمت از آن شخص است. از این رو می توان گفت که هم چنین از آثار استدراج، سلب شکر از شخص است؛ چنان که ویژگی سلب شکر، بیانگر معنا و مفهوم استدراج و یکی از دو مولفه اصلی آن نیز است. به این معنا که برای استدراج دو مولفه اصلی بیان شده که یکی افزایش نعمت و دیگری سلب شکر نعمت از شخص گرفتار استدراج است. پس گرفتن توفیق شکرگزاری از شخص را می بایست در مولفه ها و عناصر استدراج دید.

امام صادق(ع) درباره املا و استدراج می فرماید: الْعَبْدُ يُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيُمْلِي لَهُ وَ يُجَدَّدُ لَهُ عِنْدَهُ النِّعَمُ فَيُلْهِيهِ عَنِ الِاسْتِغْفَارِ مِنَ الذُّنُوبِ فَهُوَ مُسْتَدْرَجٌ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُ؛ بنده گناه می کند و خداوند به او مهلت می دهد و نعمت هایش را تجدید می کند پس آن نعمت او را از استغفار گناهان باز می دارد. پس شخص گرفتار استدراج می شود از جایی که نمی داند.( بحارالأنوار، ج 5، ص 217)

پس استدراج همراه با غفلت نیز است چنان که استدراج شخص را از جایی می گیرد که خود نمی داند. به این معنا که از آثار استدراج این است که شخص دچار غفلت از واقعیت و حقیقتی می شود که در برابرش وجود دارد و هم چنین از جایی ضربه می خورد که نمی داند.

سماعۀ مِهران امام صادق(ع) نقل می کند که از ایشان پرسید: قال : سألت أبا عبدالله(ع)عن قول الله عزّوجلّ: سنستدرجهم من حیث لایعلمون؟ قال: هو عبد یذنب الذنب فتجدّد له النعمۀ معه تلهیه تلک النعمۀ عن الاستغفار من ذلک الذنب؛ سماعه گوید: از امام صادق(ع)تفسیر قول خدای عزوجل را که به زودی آنان را نعمت گیر کنیم از راهی که نمی دانند، پرسیدم ، ایشان فرمود: آن بنده ای است که گناهی می کند ونعمت او با آن گناه تجدید می شود. پس آن نعمت او را از استغفار کردن نسبت به این گناه باز می دارد.

باید توجه داشت که کسی که شکر نعمت را به جا می آورد و آن را به درستی در محل مناسب به کار می برد و شاکر و سپاسگزار خداوند است،‌ چنین شخصی گرفتار استدارج نیست؛ بلکه شخصی گرفتار استدراج است که با وجود نعمت و افزایش آن شاکر و سپاسگزار نیست. یکی از یارن امام صادق(ع)عرض کرد: من از خداوند مالی طلب کردم به من روزی فرمود، فرزندی خواستم به من بخشید، خانه ای طلب کردم به من مرحمت کرد، من از این می ترسم نکند این استدراج باشد!

امام فرمود: اگر اینها همراه باحمد وشکر الهی است استدراج نیست.( کلینی، الکافی ، ج5،ص397)

بنابراین ، نه ثروت و افزایش نعمت نشانه ای از اکرام الهی است و نه کاهش نعمت و فقدان آن دلیل بر اهانت خداوندی است(فجر،‌آیات 15 و 16) بلکه بستگی دارد که ما چه واکنش نسبت به نعمت و افزایش و کاهش آن نشان دهیم ، پس اگر شکر گزار نعمت و افزایش آن باشیم هرگز به معنای استدراج نیست؛ چرا که خداوند خود بیان کرده که شکر نعمت ، افزایش آن را به دنبال خواهد داشت.(ابراهیم، ایه 7) هم چنین کاهش یا فقدان نعمت به معنای اهانت و سخت گیری الهی نیست، بلکه شاید به معنای امتحان و ابتلاء‌باشد ؛ چرا که خداوند به خوبی و بدی و نعمت و نقمت انسان را می آزماید و دچار فتنه و بلا می کند.(بقره، ایه 155)

پس باید با این شاخص و معیار به استقبال نعمت و افزایش آن رفت که آیا شکرگزار هستیم یا ناسپاس و کفران نعمت می کنیم؟ از پیامبر اسلام(ص)نقل شده است: اوحی الله إلی داود: خفنی علی کل حال و أخوف ما تکون عند تظاهر النعم علیک لا اصرعک عندنا ثم لا انظر إلیک؛ خداوند وحی فرستاد به داود که : ای داود! درهر حال از من بترس ، واز هر حالی بیشتر آن موقعی بترس که نعمت هایم از هردری به سویت سرازیر می شود. مبادا! کاری کنی که به زمینت زنم ودیگر به نظر رحمت سویت نظر نکنم. (السیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر؛ درالمنثور ؛ ج3، ص23)

خداوند هم چنین در آیات 55و56 سوره مؤمنون خداوند به کسانی که اشتباهی داشته اند متنبه نموده ومی فرماید: اگرما درمال واولاد به ایشان توسعه دادیم ، خیال نکنند که خواسته ایم خیرات ایشان را زود تر به ایشان برسانیم ؛ چون اگر چنین بود ، توانگران ومترفین ایشان را به عذاب خود دچار نمی کردیم ، بلکه این عمل ما ، برای بیشتر عذاب کردن آنان است.( طباطبایی، محمد حسین؛ همان، ج7، ص 52)

آن چه بیان شد تنها گوشه ای از حقیقت استدراج و امهال است. پس نمی بایست با معیارهای ظاهری به داوری از مردمان یا جوامع پرداخت که از نعمت برخوردارند و روز به روز هم بر رفاه و اسایش ظاهری آنان افزوده می شود؛ چرا که شاید گرفتار سنت های الهی استدراج و امهال باشند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا