اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

کلیدهای خیر و شر در زندگی

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

خیر و شر هر امر مفید و غیر مفیدی است که در زندگی انسان نقش اساسی را ایفا می کند. انسان طالب خیر است؛ زیرا خیر انسان را به کمال شایسته اش می رساند و از شر گریزان است؛‌ زیرا او را در نقص نگه داشته یا به وضعیت بدتر دچار می کند.

بر اساس آموزه های اسلامی، خداوند خیر مطلق است؛‌ زیرا کمال مطلق است و هیچ شر و نقصی در او نیست. آن چه از خداوند صادر می شود نیز خیر است و هرگز از خداوند شر و بدی صادر نمی شود یا ظهور نمی یابد. پس آن چه از شر در جهان یافت می شود به خود اشیاء و موجودات مرتبط است؛ چرا که نتوانسته است از خیر چنان چه ظهور می یابد به خوبی بهره برد. بنابراین، شر چیزی جز فقدان خیر نیست؛ پس هر جا خیری نیست،‌ در آن جا شر ظهور می یابد.

انسان برای دست یابی به خیر از همه ابزارهای لازم برخوردار است و شرایط برای او به گونه ای است که بتواند از همه خیر و خیر مطلق بهره مند شده و متاله و خدایی شود؛ اما برای دست یابی به این تمامیت خیر نیازمند کلیدی است که راه های ورود به دنیای خیر مطلق را نشان می دهد. نویسنده در این مطلب بر آن شد تا این کلیدهای خیر را بر اساس آموزه های وحیانی اسلام نشان دهد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

شر فقدان شرایط ظهور خیر

خیر چیزی چون عقل، عدل، فضل و هر چیز نافع و سودمندی است که همگان بدان گرایش و رغبت دارند. خير بر دو گونه است: نخست خیر«مطلق»، و آن چيزى است كه در هر حال و نزد هر كسى مورد رغبت باشد؛ و دیگری خير و شرّ «مقيّد»، و آن اينكه براى يكى خير، و براى ديگرى شرّ باشد؛ مانند مال.

هم چنین خير و شرّ بر دو وجه گفته مى شود: يكى اينكه اسم باشد، مانند «و لتكن منكم أُمّةٌ يدعون إلى الخير؛ از شما گروهی باشد که به خیر دعوت می کند،(آل عمران ، آیه 104) و دوم اينكه وصف باشد و فرض وصف بودن بر معناى افعل تفضيل است؛ مثل «نأت بخير منها؛ خوب ترین را انجام دهد.(بقره، آیه 106؛ مفردات الفاظ قرآن کریم؛ ص 300، ذیل واژه خیر)

اما شر هر چیزی است که انسان بدان رغبت است و گرایشی بدان ندارد؛ از جمله شرور می توان به جهل و ظلم اشاره کرد. از مصادیق شر می توان به سوء و فساد اشاره کرد؛ زیرا این دو نیز از اموری هستند که انسان بدان گرایش و رغبتی ندارد. مفردات الفاظ قرآن کریم؛ ص 300، ذیل واژه خیر؛ و نیز ص 488، ذیل واژه شر؛ المصباح المنیر، ص 309)

شر به معنای فقدان امر کمالی است. به این معنا که هر جا شرایط برای تحقق خیر و ظهور آن فراهم فراهم نباشد، فقدان امر کمالی و خیر به معنای شر دانسته می شود.

علامه طباطبایى در مبحث خیر و شر، دو تحلیل دارد. براساس تحلیل نخست علامه، خیر امرى وجودى و شر را امرى عدمى مى‏داند؛ و براساس تحلیل دوم ، خیر امرى ذاتاً مطلوب و شر امرى ذاتاً نامطلوب است.

به نظر می رسد که از نظر علامه سه مساله نمی بایست مورد غفلت قرار گیرد. نخست: خیر و شر نسبى هستند نه ذاتى؛ بنابراین میان شرور و وجود خدا و صفات او ناسازگارى رخ نمى‏دهد؛ چه این که آن‏چه در نگاه عده‏اى خیر است، در نگاه دیگران شر جلوه مى‏کند. آن‏چه از افق پایین شر مى‏نماید از افق بالاتر خیر است. آن‏چه نزد انسان‏ها شر مى‏نماید، نزد آفریدگار هستى خیر است. پس تمامى مخلوقات خداوند خیرند. بنابراین اگر عده‏اى شمارى از مواهب الهى را شر مى‏بینند این مواهب در نگاه دیگران شر نیست؛ بلکه این مواهب براى این موجودات شر است و مایه ضرر و براى دیگر موجودات و نظام علت و معلول و سبب و مسبب خیر مى‏نماید.

دوم: شرور از امور عدمى هستند نه وجودى؛ پس شرور از امور عدمى هستند نه وجودى. شر فقدان، محرومیت و سلب است و آن‏چه شر مى‏نماید، عدم نسبى خیر است. بنابراین میان شرور با صفات حق تعالى ناسازگارى رخ نمى‏دهد. پس دادن پادشاهی و عزت به کسی خیر است و نزع این دو شر است. در نتیجه شر همان عدم الخیر است؛

سوم: شرور براى تحقق خیر لازم هستند. در نظرگاه علامه تمام اجزاى عالم در یکدیگر پیچیده شده و موجودات جهان هستى به صورت برابر و همانند با یکدیگر در ارتباطند. بنابراین وجود شر براى تحقق بخشىدن به مصادیق خیر و تعریف خیر است. اگر شر نبود امکان دست‏یابى عقل به معانى خیر وجود نداشت؛ چه این که عقل ما هر معنایى را از مصادیق خارجى آن مى‏گیرد. اگر در عالم مصداقى از شر و… نبود، خیر هم رخ نمى‏داد. اگر دنیایى نبود، آخرت هم نبود.( طباطبایى، محمدحسین، المیزان فى تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان، ج 3 ، ص 133 تا ۱۳5. و نیز ج 5 ، ص 9 و ج 7، ص 13 ؛ و نیز 8،‌ ص 37 و 38 ؛ و نیز ج 13، ص 187؛)

شاه کلیدهای خیر و خوبی

در قرآن مفتاح به معنای کلید به شکل جمع یعنی مفاتح در سه مورد به کار رفته است: یکی در آیه 61 سوره نور که مجوز ورود به خانه هایی را می دهد که کلید آن در اختیار شماست؛ دیگر در آیه 76 سوره قصص که داستان کلیدهای گنجیه قارون را بیان می کند؛ مورد سوم آن آیه 59 سوره انعام است که خداوند درباره کلیدهای خزائن خود سخن به میان آورده است.

اما علامه طباطبایی در ذیل آیه اخیر می نویسد: مفاتح" جمع" مفتح"- بفتح ميم- و به معناى خزينه است، احتمال هم دارد كه جمع مفتح- بكسر ميم- و به معناى كليد باشد، مؤيد اين احتمال اين است كه به قرائت شاذى كلمه مزبور،" مفاتيح" خوانده شده است، البته مالا هر دو معنا يكى است، براى اينكه كسى كه كليدهاى خزينه‏هاى غيب را در دست دارد، قهرا به آنچه كه در آن خزائن است، عالم هم هست و مى‏تواند مانند كسى كه خود آن خزينه‏ها نزد او است به دلخواه خود، در آن تصرف نمايد.

و اما اينكه در ساير آيات مربوط به اين مقام، اسمى از" مفاتيح" برده نشده، بعيد نيست كه مراد از" مفاتح غيب" همان خزينه‏هاى غيب باشد.(انعام، آیه 55؛ طور، آیه 37؛ حجر،آیه 21؛ المیزان، ج 1، ص 177)

علامه در آیه 76 سوره قصص می نویسد: مفاتح جمع مفتح است؛ هم چنان که مفاتیح جمع مفتاح است؛ و معنای هر دو یکی است؛ و آن عبارت از چیزی است که قفل ها را باز می کند. بنابراین، مفاتح و مفاتیح به عنوان جمع مفتاح و کلید به کار رفته است.

خیر هر چیز سودمند و نافع برای انسان است و از آن جایی که مصادیق بسیاری دارد می توان آن را همانند گنجینه ها و خزائنی دانست که در آن نهان شده است و درهای این گنجینه ها نیازمند کلید است و برای هر گنجینه ای کلیدی است که تنها با کلید می توان را آن گشود.

البته برخی از کلیدها شاه کلید هستند و دندانه های آن به گونه ای طراحی شده است که گنجینه ها و قفل های بسیاری را باز می کند. البته این شاه کلیدها اختصاص به امور خیر ندارد؛ بر اساس برخی از روایات از اهل بیت(ع) برای شرور هم شاه کلیدهای است که با آن ها می توان هر شر و بدی را به سوی خود گشود. از جمله از امام باقر (ع) رواست است که فرمود: قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِلشَّرِّ أَقْفَالًا وَ جَعَلَ مَفَاتِیحَ تِلْکَ الْأَقْفَالِ الشَّرَاب؛ خداوند عز و جل فرمود: برای شرور و بدی ها قفل هایی است که کلیدهای آن قفل های شراب است. (الکافی، ج 2، ص 338 ) أَبِی عَبْدِ اللَّهِ امام صادق(ع ) نیز در این باره می فرماید: الشُّرْبُ مِفْتَاحُ کُلِّ شَر؛‌شراب کلید هر شر و بدی است.( الکافی، ج 6 ، ص403 ) پس شراب کلید قفل بسیاری از بدیها است که در گنجینه قرار داده شده است.

از امیرمومنان علی (ع) روایت است که حیاء کلید همه خیرهاست. آن حضرت می فرماید: الحیاء مفتاح کل الخیر .(غرر الحکم، ص 257) در حقیقت حیاء که نماد عقلانیت و دین داری و اخلاق است، کلید همه خیرهایی است که برای انسان مفید است و اگر انسانی بخواهد به همه خیر دست یابد می بایست حیا و اخلاق را در پیش گیرد که خود بیانگر دین داری و عقلانیت او نیز است.

حیا به معنای خودداری و پرهیز از هر زشتی و پلیدی و اجتناب از آن است. انسانی که نفس خویش را مدیریت می کند و آن را در قبضه خویش دارد، از حیا بهره مند است که فضلیتی بزرگ و ارزشمند است. از همین روست که امیرمومنان علی (ع) می فرماید: مفتاح الخیر، التبری من الشر؛ بیزاری از شر کلید هر خیری است. (غرر الحکم، ص 106) در حقیقت اجتناب از هر زشتی و بدی خود به معنای ورود به خیر و بهره مندی از آن است.

از جمله شاه کلیدها را می بایست در صداقت و راستی دانست. این دو از اموری است که عقل عملی به فضلیت آن تاکید می کند و از بایسته های عقلانی است که خداوند آن را مورد تایید و امضا قرار داده است. اصولا کسی که از فضایل عقلانی و اخلاق عقلایی برخوردار نیست؛ هیچ راهی به سوی خیر و فضلیت های دیگر ندارد. از این روست که امام (ع) می فرماید: خَیْرُ مَفَاتِیحِ الْأُمُورِ الصِّدْقُ وَ خَیْرُ خَوَاتِیمِهَا الْوَفَاءُ؛ بهترین کلید کارها صداقت و راستی است و بهترین پایان هر کاری وفاء است.( بحارالأنوار، ج 75، ص 161؛ اعلام الدین، ص300 )

زبان یکی از دیگر از شاه کلیدهای خیر و شر است. این شاه کلید به دو شکل مثبت و منفی عمل می کند؛ چرا که خیر و شر را به سوی صاحب خود می کشاند. امام باقر(ع) نسبت به زبان هشدار می دهد و می فرماید: قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ کَانَ أَبُو ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ یَقُولُ یَا مُبْتَغِیَ الْعِلْمِ إِنَّ هَذَا اللِّسَانَ مِفْتَاحُ خَیْرٍ وَ مِفْتَاحُ شَرٍّ فَاخْتِمْ عَلَى لِسَانِکَ کَمَا تَخْتِمُ عَلَى ذَهَبِکَ وَ وَرِقِکَ ؛ ابوذر رحمه الله می فرمود: ای جویندگان دانش به راستی که این زبان کلید هر خیر و کلید هر شری است پس بر زبانت مهر گذار هم چنان که بر زر و پولت مهر می گذاری. (الکافی، ج 2 ، ص 114 )

از دیگر شاه کلید های بدی و شرور می توان به خشم و غضب اشاره کرد. امام صادق(ع) در این باره می فرماید: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): الْغَضَبُ مِفْتَاحُ کُلِّ شَرٍّ؛ غضب کلید هر بدی است.( الکافی، ج 2 ، ص 303 )

امام صادق (ع) تنبلی و بی حوصله گی را کلید هر بدی می داند و می فرماید: أَنَّهُ قَالَ إِیَّاکَ وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا مِفْتَاحُ کُلِّ سُوءٍ إِنَّهُ مَنْ کَسِلَ لَمْ یُؤَدِّ حَقّاً وَ مَنْ ضَجِرَ لَمْ یَصْبِرْ عَلَى حَقٍّ ؛ از تنبلی و بی حوصلگی بپرهیز ، زیرا که این دو کلید هر بدی می باشد و کسی که تنبل باشد حقی را نگذارد و کسی که بی حوصله باشد و ناله سر دهد و اندوه خورد بر حق شکیبایی نورزد.( ‏من لایحضره‏الفقیه ج 3 ، ص 168)

اگر بخواهیم درهای موفقیت و پیروزی را به روی خود بگشایم و از همه مشکلات و سختی ها و گرفتاری ها نجات یابیم می بایست از کلید خاص نیایش و دعا بهره بریم. أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع) در سخنی می فرماید: الدُّعَاءُ مَفَاتِیحُ النَّجَاح؛ دعا کلید نجات است.( الکافی، ج 2، ص468 )

امام (ع) هم چنین به نقش کلید دعا و نیایش اشاره می کند؛ چرا که از نظر ایشان، کلید هر رحمتی دعا و نیایش است، پس دعا و نیایش را بیافزاید: فَأَکْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ مِفْتَاحُ کُلِّ رَحْمَة .( الکافی، ج 2، ص470 ) به یک معنا دعا نیز یکی از شاه کلیدهای است که می بایست به آن توجه کنیم.

البته در روایت آمده است که گریه از ترس و خشیت خداوندی نیز کلید رحمت است: البکاء من خشیة الله مفتاح الرحمة.(غررالحکم، ص192)

پس این ها شاه کلیدهایی است که بدان می توان هر خیری را به دست آورد و از هر شر و بدی رهایی یافت. اما در فرهنگ اسلامی، همان گونه که برای خیر مصادیق بسیاری است، برای هر یک از آن ها کلیدهای معرفی شده است که به برخی از آن ها اشاره می کنیم.

کلیدهای مصادیق دیگر خیر

اهل بیت پیامبر(ص) معدن حکمت، صراط مستقیم هدایت، درخت حیات پاک و طیب و همه خیرها هستند. هر کسی هر خیری را می خواهد می تواند به این خاندان تمسک جوید. با این همه اگر کسی حکمت و فرزانگی می خواهد نمی بایست آن را در جایی دیگر جست و جو کند،‌ بلکه حکمت متعالیه در این خاندان و کلمات ایشان است. از این روست که أَبُو عَبْدِ اللَّهِ امام صادق(ع) و نیز امام باقر(ع) می فرماید: یَا خَیْثَمَةُ نَحْنُ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ بَیْتُ الرَّحْمَةِ وَ مَفَاتِیحُ الْحِکْمَة؛ ای خیثمه ما درخت نبوت و خانه رحمت اهلی و کلیدهای حکمت هستیم.( الکافی ، ج 1،ص 221 ؛ و نیز بحارالأنوار، ج 26 ، ص245)

البته راه دیگر دست یابی به حکمت نیز وجود دارد. از این روست که امام(ع) می فرماید: عَلَیْکُمْ بِالْفِکْرِ فَإِنَّهُ حَیَاةُ قَلْبِ الْبَصِیرِ وَ مَفَاتِیحُ أَبْوَابِ الحِکْمَةِ ؛ بر شما باد به فکر کردن؛ زیرا فکر حیات قلب بینا و کلید درهای حکمت است.( بحارالأنوار، ج 75، ص 115 )

این خاندان کلید هر خیری هستند. از این روست که علی (ع) به عنوان فاروق حق و باطل، قسیم النار و الجنه و مانند آن شناخته و معرفی می شود. ایشان کلیدار دوزخ و بهشت است و هر کسی بخواهد به بهشت خیر در آید و در دنیا و آخرت از آن بهره برد می بایست از کلید اهل بیت(ع) استفاده کند. امام سجاد، عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (ع) در حدیثی ضمن مباحثی چند می فرماید: وَ سَاقَ الْحَدِیثَ إِلَى أَنْ قَالَ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ أَمَرَ اللَّهُ خُزَّانَ جَهَنَّمَ أَنْ یَدْفَعُوا مَفَاتِیحَ جَهَنَّمَ إِلَى عَلِیٍّ یُدْخِلُ مَنْ یُرِیدُ وَ یُنَحِّی مَنْ یُرِید؛ در روزه قیامت خداوند به خزان دوزخ می گویند تا کلیدهای دوزخ را به علی(ع) بدهند تا ایشان هر کسی را بخواهد وارد دوزخ کرده و هر که خواهد از آن دور سازد و به بهشت در آورد.( بحارالأنوار، ج 8 ، ص7 )

خود امیرمومنان علی (ع) در جایی می فرماید: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع أَنَا أُوَرِّثُ مِنَ النَّبِیِّینَ إِلَى الْوَصِیِّینَ وَ مِنَ الْوَصِیِّینَ إِلَى النَّبِیِّینَ وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِیّاً إِلَّا وَ أَنَا أَقْضِی دِینَهُ وَ أُنْجِزُ عِدَاتَهُ وَ لَقَدِ اصْطَفَانِی رَبِّی بِالْعِلْمِ وَ الظَّفَرِ وَ لَقَدْ وَفَدْتُ إِلَى رَبِّی اثْنَتَیْ عَشْرَةَ وِفَادَةً فَعَرَّفَنِی نَفْسَهُ وَ أَعْطَانِی مَفَاتِیحَ الْغَیْبِ ثُمَّ قَالَ أَنَا الْفَارُوقُ الَّذِی أَفْرُقُ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ وَ أَنَا أُدْخِلُ أَوْلِیَائِی الْجَنَّةَ وَ أَعْدَائِی النَّارَ أَنَا الَّذِی قَالَ اللَّهُ هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ فِی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِکَةُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ؛ من ارث را از پیامبران به اوصیای آنان و از اوصیا به پیامبران می رسانم و خداوند هیچ پیامبری را نفرستاد مگر این که من دین او را قضا کردم و موفقیت او را فراهم ساختم و خداوند مرا به علم و پیروزی برگزید …. و به من کلیدهای غیب بخشیده و عطا شد. سپس افزود: من فاروق هستم که بین حق و باطل را جدا می سازم و دوستانم را به بهشت و دشمنانم را به دوزخ وارد می سازم…( بحارالأنوار ، ج 39، ص 350 )

پیامبر(ص) نیز در این باره می فرماید: قول النبی المختار أعطانی الله مفاتیح الجنة و النار و قال تعالى سلمها لعلی بن أبی طالب لیدخل من شاء و یخرج من شاء؛ خداوند کلیدهای بهشت و دوزخ را به من بخشید و خداوند فرمود که آن را به علی بن ابی طالب تسلیم کنم تا او هر که را خواهد وارد یا خارج کند. (الصراط المستقیم ، ج1، ص246 )

هر کسی کمال و تمام خیر را می خواهد می بایست در آخرت بجوید؛ چون آخرت خیر تمام است که هیچ شری در آن راه ندارد. از این روست که خداوند زندگی آخرت را حیات محض دانسته است.(عنکبوت، آیه 64) راه رسیدن به این حیات محض و خیر تمام راه های بسیاری است که یکی از آن ها جهاد است. از این روست که پیامبر(ص) می فرماید: السُّیُوفُ مَفَاتِیحُ الْجَنَّةِ؛ شمشیرها کلید بهشت است.( مستدرک الوسائل، ج11 ، ص 13 )

هم چنین کلید راهیابی به آخرت و بهشت و رهایی از دوزخ زهد است که عدم محبت به دنیا و دنیازدگی است. زاهد کسی است که از محرمات پرهیز می کند و دلبسته به دنیا نیست. از این روست که حضرت (ع) می فرماید: الزُّهْدُ مِفْتَاحُ بَابِ الْآخِرَةِ وَ الْبَرَاءَةُ مِنَ النَّار (بحارالأنوار، ج 67 ، ص315 ) در برابر زهد هر کسی رغبت به دنیا داشته باشد، کلید بی دینی را در اختیار گرفته است. از این روست که معصوم(ع) می فرماید: الرغبة مفتاح النصب؛ هوس کلید خروج از دین است. (غررالحکم ، ص314)

توحید نیز از کلیدهای بهشت است. کسی که بخواهد به بهشت در آید می بایست نخست اهل توحید محض باشد و بدان ایمان آورده و بدان به جان و دل اقرار نماید. پیامبر(ص) در حدیثی به معاذ می فرماید: قَالَ لَهُ یَا مُعَاذُ إِنَّکَ تَقْدَمُ عَلَى قَوْمٍ أَهْلِ کِتَابٍ وَ إِنَّهُمْ سَائِلُوکَ عَنْ مَفَاتِیحِ الْجَنَّةِ فَأَخْبِرْهُمْ أَنَّ مَفَاتِیحَ الْجَنَّةِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه؛ هر گاه گروهی از اهل کتاب نزد تو آمدند و از تو درباره کلیدهای بهشت پرسیدند، به آنان خبردهید که کلیدهای بهشت لا اله الا الله است؛( بحارالأنوار، ج21 ، ص 407 ) چرا که خداوند کلید همه هستی است. از این روست که امام(ع) در تبیین آیه می فرماید: و قوله لَهُ مَقالِیدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یعنی مفاتیح السماوات و الأرض؛ مراد از مقالید آسمان ها و زمین همان کلیدهای آسمان ها و زمین است. (تفسیرالقمی، ج 2 ، ص 251 ) پس هر کسی بخواهد به همه خیر برسد می بایست به توحید توجه داشته باشد که خیر مطلق و محض است.

از نظر اسلام زیبایی بسیار ارزشمند و مهم است. خداوند زیباست و زیبایی ها را دوست می دارد. هر نیکی و خوبی و زیبایی را می پسندد. از جمله این زیبایی های خط خوش است که خداوند آن را کلید رزق و روزی قرار داده است. هر کسی به خط خوش نویسد ، خداوند روزی او را تضمین می کند و او را به گنجینه ای می رساند که روزی او را تضمین می نماید: حُسْنُ الْخَطِّ مِنْ مَفَاتِیحِ الرِّزْق.( بحارالأنوار،ج 73 ، ص318 )

امام(ع) درباره نقش کلیدی راستی در رزق و روزی می فرماید: أَنَّ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ مِفْتَاحاً وَ مِفْتَاحُ الرِّزْقِ الصَّدَقَة ؛ برای هر چیزی کلیدی است و کلید رزق صداقت و راستی است.( الکافی، ج 4 ، ص 9)

بر خلاف تصوری که انسان ها از مصیبت دارند، هر مصبیتی را نمی بایست شر و بد دانست؛ چرا که برخی از مصیبت ها کلید گنجینه های اجر و پاداش است. از این روست که امام حسن مجتبی(ع) می فرماید:لْمَصَائِبُ مَفَاتِیحُ الْأَجْر؛ِ مصیبتها کلید ثوابند.(بحارالأنوار، ج 75 ، ص 113)

نماز بهترین نیایش و زیباترین و کامل ترین آن هاست. کلید ورود به بهشت نیایش نماز ، طهارت است. پیامبر(ص) می فرماید: مِفْتَاحُ الصَّلَاةِ الطَّهُور(وسائل الشیعة، ج 1 ، ص 397 )

کلید خوشبختی و استحکام و استواری در زندگی تقواست چنان که ذخیره آخرت آدمی نیز است. معصوم(ع) می فرماید: فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ مِفْتَاحُ سَدَادٍ وَ ذَخِیرَةُ مَعَاد .(نهج البلاغة، ص351 ) هم چنین امام می فرماید که : التقوى مفتاح الصلاح تقوی کلید اصلاح است.(همان، ص 257) بنابراین می بایست به تقوا در زندگی به عنوان یک کلید بزرگ موفقیت و رستگاری توجه کرد. از این روست که امام علی(ع) می فرماید: إن تقوى الله مفتاح سداد و ذخیرة معاد و عتق من کل ملکة و نجاة من کل هلکة بها ینجو الهارب و تنجح المطالب و تنال الرغائب ؛ چرا که خداوند تقوی الهی را کلید استواری و ذخیره معاد و رهایی از هر هلاکت و نجات از آن دانسته است . به تقوا انسان از بدبختی می گریزد و به خواسته هایش می رسد و آرزوهایش را بر آورده می سازد.(همان، ص 272)

هم چنین آمده است که : طاعة الله مفتاح کل سداد و صلاح کل فساد؛ اطاعت خداوند کلید هر استواری و صلاح هر فسادی است.(همان، ص 182)

امام (ع) هم چنین سفاهت را کلید بدزبانی می داند و می فرماید: السفه مفتاح السباب؛ نادانی کلید بد زبانی. (غرر الحکم، ص 77)

هم چنین ذکر خدا کلید انس با خداست. امیرمومنان علی (ع) به نقش کلیدی ذکر و یاد کرد خداوند توجه می دهد و می فرماید: الذکر مفتاح الأنس (همان، ص 189)

در همین ارتباط هم چنین روایت است که امام علی(ع) فرمودند: مداومة الذکر قوت الأرواح و مفتاح الصلاح ؛ مداومت در ذکر موجب قوت روح و کلید صلاح است. (غرر الحکم، ص 189)

توفیق در کار و عمل که خداوند به بنده اش عنایت می کند،‌کلید هر آسانی و رفاقت در کارست: التوفیق [الترفق] مفتاح الرفق (همان،‌ص 203 ) چنان که رفق و مدارا کلید صواب و درستی در کار و صفت خردمندان بهره مند از خرد است: الرفق مفتاح الصواب و شیمة ذوی الألباب (همان، ص 243 و 244)هم چنین رفاقت کلید نجات است: الرفق مفتاح النجاح ؛ (همان، ص 244) از این روست که امام علی (ع) می فرماید: علیک بالرفق فإنه مفتاح الصواب و سجیة أولی الألباب؛ بر تو باد مدارا و رفق که کلید هر صواب و درستی است و خصلیت خردمندان است. (همان، ص 244)

هر کسی حمد خداوند را پایان بهره مندی از نعمتی قرار دهد خداوند سبحان نیز آن را کلید افزایش روزی و نعمت برای او قرار می دهد: من جعل الحمد ختام النعمة جعله الله سبحانه مفتاح المزید .(همان،‌ ص 279)

کلید موفقیت و پیروزی صبر است. امام علی (ع) می فرماید: مفتاح الظفر لزوم الصبر. (همان، ص 283 ) انسان می بایست صبر و شکیبایی و مقاومت را ملازم باشد و هرگز از آن جدا نشود؛ زیرا با مقاومت است که انسان به پیروزی دست می یابد و عقب نشینی و پذیرش ظلم و زور او را بدبخت می کند.

انسان باید در کارهای خویش همواره اهل تدبیر باشد و عاقبت هر کاری را بسنجد و پیش بینی کند و بی گدار به آب نزند؛ زیرا بسیاری از مشکلات اقتصادی به سبب بی تدبیری انسان است. اصولا اقتصاد و سیاست به معنای تدبیر امور منزل به ویژه امور اقتصادی است. از این روست که بی تدبیری و بی برنامه گی را کلید فقر دانسته اند: عدم التدبیر مفتاح الفقر(همانص ،‌354)

از دیگر کلیدهای فقر و بینوایی می توان به گدایی و تکدی گری اشاره کرد. این که انسان سائل باشد و دست خویش را به سوی این و آن دراز کند گرفتار فقر خواهد شد؛ چون گدائی کلید فقر است: المسألة مفتاح الفقر (غررالحکم ، ص 361)

از اسباب ذلت درخواست از پادشاهان است. امام علی(ع) می فرماید: المکانة من الملوک مفتاح المحنة و بذر الفتنة؛ درخواست از پادشاهان کلید خواری و ذلت و تخمه فتنه است.(غررالحکم ، ص 433 )

این ها نمونه های از کلیدهای خیر و شری است که در اختیار بشر است. هر کسی می تواند با بهره گیری از کلیدهای خاص و یا عام درهای خیر و شر را به سوی خود بگشاید و زندگی خود را بد و یا خوب کند. شاه کلید همه خیر را می بایست در ایمان و تقوا واخلاق نیک جست. باشد که این گونه باشیم و از فرصت های بی نظیر عمر بهره بریم و خود را برای ابدیت نیک بسازیم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا