اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

عوامل و موانع همدلی و همزبانی

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

وحدت در عقیده، هدف و روش از مهم ترین عوامل همدلی و همزبانی است؛ چنان که فقدان وحدت در هر یک از این عوامل به معنای موانع همدلی و همزبانی خواهد بود. نویسنده با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن در صدد تبیین این موضوع بر آمده است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

غایات مشترک؛ فلسفه وجودی جوامع بشری

هر جامعه ای بر اساس اهدافی شکل گرفته که از آن به غایات و فلسفه وجودی یاد می شود. به این معنا که فلسفه وجودی اجتماع افراد گاه حتی از اقوام و نژادهای گوناگون در قالب امت و ملت، غایت و هدفی است که این افراد می دانند، جز از راه اجتماع و داد و ستدی در چارچوب قانون و مقررات شدنی نیست؛ زیرا اگر بدانند آن غایت و هدف بدون اجتماع و حتی بدون جمع شدنی است، به تنهایی زندگی و عمل می کردند؛ اما وقتی دریابند که حتی جمع شدن بدون ارتباط اجتماعی و داد و ستد در حوزه برآورد نیازها نمی توان به آن هدف رسید، اجتماع انسانی را شکل می دهند که از خانواده تا امت را در برمی گیرد؛ زیرا خانواده کوچک ترین اجتماع خانواده است که جمعی برای برآورد و تامین نیازهای خود گرد هم می آیند و داد و ستدی را فراتر از اجتماعات معمولی یعنی در حوزه عواطف و احساسات انجام می دهند؛ چنان که امت بزرگ ترین و گسترده ترین جامعه ای است که بشریت را از اقوام و فرهنگ ها و زبان ها از سرزمین و مناطق جغرافیایی گوناگون گرد هم می آورد تا یک هدف بلند و والا را تحقق بخشند. از جمله مهم ترین امت ها می توان به امت اسلام اشاره کرد.

این فلسفه وجودی که افراد را در کنار هم گرد آورده و اجتماع را موجب می شود، با توجه به اهمیت و جامعیت و فراگیری و امور دیگر، عامل خردی و بزرگی جامعه بشری می شود. هر چه غایت و هدف بزرگ تر و گسترده تر باشد افراد بیش تری را جذب و جلب خود می کند و جامعه بزرگ تری را شکل می دهد.

خانواده به عنوان اجتماعی که افراد در آن برای رفع حوائج عاطفی و جنسی و مالی گرد هم می آیند، کوچک ترین واحد اجتماعی است؛ و امتی چون امت اسلام که به هدف اقامه عدالت قسطی در دنیا و فراهم آوری کمال و سعادت دنیوی و اخروی در چارچوب فلسفه و اصول وحیانی زندگی اسلام گرد هم آمده و اجتماع را تشکیل می دهند(حدید، آیه 25؛ ق، آیه 56 و آیات دیگر) می تواند بزرگ ترین جامعه انسانی باشد.

البته هر چه مشترکات در میان اعضا و افراد تشکیل دهنده اجتماع و جامعه بیش تر و کلی تر باشد، به همان میزان قوت و اقتدار و دامنه گستره فراگیری و مانند آن ها نیز بیش تر و قوی تر خواهد شد. به همان میزان به کاهش مشترکات، دامنه گستردگی، قوت و اقتدار و مانند آن ها کاهش می یابد.

به نظر می رسد بزرگ ترین و قوی ترین امت ها و جوامع بشری را کسانی شکل می دهند که از وحدت در عقیده، هدف و روش برخوردار باشند؛ به این معنا که در فلسفه زندگی و شیوه و سبک زندگی چنان به مشابهت و همانندی رسیده باشند که هیچ تضاد و اختلافی در هیچ یک از مراتب سه گانه نداشته باشند.

وحدت در عقیده، هدف و روش، عامل همدلی و همزبانی

چنان که گفته شد وحدت در مرتبه و حوزه عقیده، هدف و روش می تواند بزرگ ترین جوامع بشری را شکل بخشد و افرادی از اقوام و نژادها، رنگ ها و زبان ها و مناطق گوناگون جغرافیایی را در یک ساختار واحد به نام امت به عنوان جامعه و اجتماع بشری شکل دهد. بنابراین می بایست گفت که مهم ترین و اساسی ترین عامل همدلی و همزبانی وحدت در این سه حوزه است.

  1. وحدت در عقیده

عقیده که از آن به باورها نیز یاد می شود، فلسفه زندگی افراد را تشکیل می دهد و هر فرد انسانی بر اساس این فلسفه زندگی فکر و عمل می کند. عقیده که ترکیبی از عقدالذهن و عقدالقلب است، به باورهایی گفته می شود که شخص به هر دلیلی بدان جزم اندیشه یافته و با احساسات و عواطفش در حوزه عزم و اراده گره خورده است. به این معنا که شخصی به امری هر چند در قالب جهل مرکب جزم یافته و آن را حقیقی و واقعی دانسته و خلاف آن را باطل و غیرواقعی می داند و سپس بر اساس این قطع و جزم در حوزه عقل و اندیشه چنان اعتقاد می یابد که قلب و عواطف او نیز با آن قضیه گره می خورد و جز آن را قبول ندارد.

به عنوان نمونه در جوامع بشری با دو دسته انسان ها مواجه می شویم: الف: کسانی که جزم اندیشه ای و عزم قلبی و ارادی دارند که اصالت با دنیا است و چیزی جز زندگی مادی و دنیوی وجود ندارد؛ ب: کسانی که جزم و عزم به جهان آخرت داشته و آن را اصیل دانسته و زندگی دنیوی را به اعتبار آخرت و مقدمه ای بر آن دانسته و برایش ارزش قایل می شوند.

این دو دسته به هر دلیلی دو فلسفه زندگی متفاوتی را دارند و زندگی خود را بر اساس آن سامان و جهت می دهند.

خاستگاه هر دو عقیده و باور متفاوت و متقابل و متضاد را می بایست در نظام معرفتی و هستی شناختی آنان جست و جو کرد؛ زیرا کسی که در نظام معرفتی تنها به معرفت حسی و ابزارهای شناختی آن بسنده کرده و در نهایت معرفت عقلی تجربی را بپذیرد، جز به هستی مادی و حسی قایل نخواهد بود و در دایره هستی شناختی او جز هستی مادی معنا و مفهومی نداشته و هستی فراتر یا بیرون از آن به عنوان باطل و غیر واقعی و غیر حقیقی معنا خواهد یافت.

در مقابل کسی که در نظام معرفتی و شناختی به معرفت های دیگری چون معرفت عقلی تجریدی چون ریاضی و فلسفه، معرفت شهودی و قلبی و معرفت وحیانی قایل است؛ فراتر از هستی مادی به هستی های دیگری چون عالم برزخ و عالم آخرت یا همان غیب اعتقاد داشته و تنها عالم هستی را در عالم شهادت خلاصه و محدود نمی کند.

این دو نگاه متضاد معرفتی و شناخت متضاد را نیز به دنبال خواهد داشت. در نتیجه آن تفسیری هر یک از جهان و هستی متفاوت و متضاد خواهد بود و در حوزه بینشی و نگرشی و باورها و عقاید نیز به تضاد و تقابل می انجامد. این گونه است که یکی در فلسفه زندگی با توجه به هستی شناختی محدود به ماده و حس، اصالت را به ماده بخشیده و در اندیشه سعادت در دنیا است، و آن دیگری اصالت را به آخرت بخشیده و سعادت در دنیا را در راستای سعادت اخروی معنا می کند. از این رو می گوید: «رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ؛ پروردگارا! در اين دنيا به ما نيكى و در آخرت نيز نيكى عطا كن، و ما را از عذاب آتش دور نگه دار.»(بقره، آیه 201)

از آن جایی که فلسفه زندگی بر اساس معرفت شناختی و هستی شناختی انسان شکل می گیرد، هر یک از دو نگرش به هستی موجب می شود که باور و عقیده ای در انسان شکل گیرد که در تضاد کامل از یک دیگر است. از این رو، این دو نگرش هرگز در سبک زندگی و رفتارها با هم کنار نخواهند آمد؛ زیرا عقیده و باور یکسانی ندارند و نمی توانند در یک سبک و روش زندگی با هم کنار آیند.

چنان که گفته شد، عقیده در ارتباط با عقدالقلب و گره خوردن فکر و اندیشه ای با احساسات و عواطف انسانی است. پس اگر دو عقیده و باور متضاد از دو خاستگاه متقابل وجود داشته باشد، همدلی تحقق نخواهد یافت؛ زیرا دل هر یک به سمتی متقابل آن دیگری است و از نظر دل و قلب در تقابل یک دیگر قرار دارند.

خداوند در آیات بسیاری از قرآن، تقابل اهل ایمان و کفر را در همین چارچوب تعلیل و تحلیل کرده است. پس اهل ایمان و کفر نمی توانند جامعه و اجتماعی واحد و یگانه ای را شکل دهند؛ زیرا هیچ وحدتی در هدف و روش نخواهند داشت؛ چرا که خاستگاه وحدت در هدف و روش، وحدت در عقیده و فلسفه زندگی است؛ زیرا کافر اصالت را به دنیا داده و خواهان لذت و سعادت در آن به هر طریقی است و از آن جایی که جهانی دیگر را نمی شناسد و نمی پذیرد سخن از بازخواست و سوال و جواب نیست تا پاسخ گوی رفتار خود باشد. بنابراین، اگر قوانین حتی اخلاقی را می پذیرد تا جایی است که منافع دنیوی اش را تامین کند و هرگاه بتواند آن را نادیده گرفته و دور می زند و قوانین و مقررات تابع اکثریت و خواهش ها و منافع و مصلحت ها خواهد بود.

امت اسلام به دلیل وحدت در عقیده اجتماع بزرگ مسلمانان را از اقوام و رنگ ها و مناطق جغرافیایی شکل داده است. این وحدت در عقیده موجب همدلی امت اسلام می شود؛ زیرا همه آنان بر یک عقیده و باور هستند که همان باور به خدا، غیب، آخرت و حساب و کتاب اخروی و بهشت و دوزخ و اصالت آخرت نسبت به دنیا است که در آیات قرآنی از جمله آیات 1 تا 5 سوره بقره به آن اشاره شده است.

  1. وحدت در هدف: از دیگر عوامل اصلی در همدلی افراد جامعه، وحدت در هدف است. جوامع بشری برای اهدافی به وجود می آید که از مهم ترین آن ها تامین سعادت دنیوی در قالب امنیت و رفاه است؛ زیرا مهم ترین دغدغه انسان تامین امنیت روحی و روانی و دست یابی به آرامش و تامین رفاه و آسایش است.(قریش، آیه 4؛ نحل، آیه 112 و ایات دیگر) این دو غایتی است که همه جوامع در اندیشه آن هستند؛ اما امت هایی که به آخرت باور دارند این سعادت را در راستای سعادت اخروی می خواهند و برای آنان سعادت یعنی آرامش و آسایش ابدی در آخرت اصالت و ارزش دارد و در اندیشه دست یابی و تامین آن هستند. البته این بدان معنا نیست که آنان دنبال آسایش و آرامش دنیوی نباشند؛ بلکه در صورت تضاد وتقابل و تزاحم در مقام عمل تقدیم و ترجیح را به آخرت و سعادت ابدی می دهند و از همین روست که در هنگام تزاحم عملی از خود ایثار کرده و حتی جان را می دهند تا آخرت ایشان تامین و سعادت اخروی تضمین شود.

دست یابی به هدف که از آن به علت غایی در فلسفه تعبیر می شود، انگیزه حرکت انسان است. در ذهن آدمی آن هدف شکل می گیرد و به عنوان علت غایی و شوق و اشتیاق دست یابی به آن و حرکت برای رسیدن به آن آدمی را موجب می شود. البته آن چه در خارج است همان هدف است و علت غایی همانند علت فاعلی در ذهن است نه خارج.

به هر حال، وحدت در هدف، موجب همدلی در افراد جامعه می شود؛ زیرا همه افراد همدل خواهان دست یابی به آن بوده و برای رسیدن بدان حرکت می کنند. اما اگر افراد جامعه هدف مشترکی نداشته باشند، آن جامعه دچار اختلاف و دو دستگی خواهد شد؛ زیرا دست کم دو هدف متضاد و متقابل وجود خواهد داشت که هر گروهی به آن سمت حرکت می کنند. شکی نیست که دو دستگی و اختلاف در هدف موجب می شود تا افراد در تقابل یک دیگر قرار گرفته و هرگز به مقصد و مقصود نرسند و دشمنان نیز از این فرصت برای نابودی آنان بهره گیرند.

  1. وحدت در روش

از دیگر عوامل اصلی و بسیار موثر در همدلی و همزبانی ، وحدت در روش است. روش رفتاری است که ملکه کسی یا جامعه ای شده باشد.

می دانیم که برای رسیدن به اهداف و تحقق غایات می توان از روش های گوناگونی استفاده کرد؛ زیرا راه های دسترسی به اهداف می تواند متعدد و متفاوت از هم باشد. با این همه شکی نیست که برخی از راه ها ساده تر و کوتاه تر و برخی دیگر پیچیده تر و بلندتر است. بهترین راه آن است که ساده تر و کم هزینه تر و کوتاه تر باشد.

اگر افراد جامعه ای افزون بر وحدت عقیده و وحدت در هدف ، از وحدت در روش نیز برخوردار باشند، بی هیچ اختلاف و دو دستگی می توانند به هدف برسند و هزینه ای کم تر را بر خود و جامعه تحمیل کنند؛ زیرا وحدت در روش موجب اجتماع قوا و قدرت شده و افزایش سطح مشارکت به همان میزان موجب کاهش اصطکاک و هزینه و مانند آن ها می شود.

مراتب و درجات تاثیرگذاری سه گانه ها

خداوند در آیات قرآنی بر آن است تا امت اسلام را بر اساس وحدت در عقیده و هدف و روش گرد آورد. این گونه است که افزون بر وحدت در عقیده که حتی امت دیگر چون امت های یهودی و نصاری را شامل می شود و آنان را تحت عنوان دین اسلام گرد هم می آورد(آل عمران، آیه 64) امت حضرت محمد(ص) را در سایه وحدت شریعت و منهاج نیز گرد آورده است.

به سخن دیگر، امت اسلامی که از امت یهودی و مسیحی جدا می شود، در عقیده (اصول سه گانه توحید، نبوت و معاد) ، وحدت در هدف در قالب شریعت ، و وحدت در روش در قالب منهاج و سبک و روش زندگی گرد آورده است.

البته شکی نیست که مراتب تاثیرگذاری هر یک از آن ها در یک حد و میزان نیست؛ چرا که وحدت در عقیده به مراتب از وحدت در هدف و نیز وحدت در هدف به مراتب از وحدت در روش و منهاج مهم تر و اصیل تر و تاثیرگذارتراست.

با این همه هر چه عوامل وحدت آفرین بیش تر باشد امت قوی تر و دسترسی به اهداف آسان تر و کم هزینه تر خواهد بود. از این روست که در اسلام بر وحدت در مراتب سه گانه تاکید شده است.

همزبانی در روش

نکته ای که باید تذکر داده شود، مراد از همزبانی در این جا همزبانی در لغت تنها نیست؛ هر چند که اگر در لغت و واژگان نیز همزبانی وجود داشته باشد، عنصر وحدت آفرین قوی تر خواهد بود؛ بلکه مراد از همزبانی، وحدت در روش و رویه است. به این معنا که لغتی که برای تبیین و رسیدن به هدف به کار می رود و روشی که در پیش گرفته می شود، یکسان باشد و از تضاد در روشی اجتناب شود.

از آن جایی که گاه فعل را به قول نسبت می دهند؛ زیرا قول همان طوری که گفتار و زبان گویای باطن و عقیده است و از همین رو، در قرآن و فرهنگ قرآنی گاه مراد از قول همان عقیده است، هم چنین زبان گویای هدف و روش است. از همین روست که در آیات قرآنی لفظ که همان قول است، به کل اعمال صادر شده از انسان نیز اطلاق می شود (ق، ایه 18)؛ چنان که مراد از اکل تنها خوردن نیست، بلکه مطلق تصرفات در مال است.(نساء، آیات 10 و 29)

پس اگر سخن از همزبانی است، مراد همزبانی در ادبیات فارسی و عربی و ترکی و انگلیسی نیست، هر چند که اگر این نیز تحقق یابد در تقویت همدلی و دست یابی آسان به هدف نیز موثر است؛ اما آن چه مراد است، همزبانی در فهم مشترک و ادبیات مشترک است، به طوری که وقتی واژه و اصطلاح آزادی به کار می رود، مراد یکسان باشد و یکی آن را به معنای آزادی اجتماعی و دیگری آزادی از هواهای نفس و حوزه اخلاق معنا نکند و یا آن که یکی آن را مترادف با بی مبالاتی و آن دیگری مراعات در چارچوب قانونی معنا نکند.

در حقیقت همزبانی به معنای درک مشترک و فهم مشترک از اصطلاحات و واژگان و محتوای سخنان ورفتاری است که در پیش می گیرند.

خداوند در آیه 118 سوره بقره می فرماید: وَقَالَ الَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ لَوْلاَ يُكَلِّمُنَا اللّهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ؛ افراد نادان گفتند: «چرا خدا با ما سخن نمى‏گويد؟ يا براى ما معجزه‏اى نمى‏آيد؟» كسانى كه پيش از اينان بودند نيز مثل همين گفته ايشان را مى‏گفتند. دلها و افكار شان به هم مى‏ماند. ما نشانه‏هاى خود را براى گروهى كه يقين دارند، نيك روشن گردانيده‏ايم.

در این آیه به خوبی تبیین شده است که چگونه همدلی در عقیده و هدف موجب می شود تا همزبانی و متشابهت در قول پدید آید. به سخن دیگر، همدلی می بایست به همزبانی نیز کشیده شود. بنابراین، حتی اگر بتوان هم عقیده بودن و هم غایت بودن را در قالب همزبانی در روش و گفتار و رویه نیز به اجرا در آورد بسیار خوب و بلکه لازم است.

انسان مومن باید همان طوری که در عقیده و هدف مشترک است از شریعت و منهاج یکسانی استفاده کند؛ زیرا از آیه 48 سوره مائده بر می اید که تفاوت در روش و سبک زندگی خود نشانه ای از تفاوت در اجتماع و ایجاد هویت های جداگانه برای اجتماعات بشری می شود.

خداوند می فرماید: وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَـكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَآ آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الخَيْرَاتِ إِلَى الله مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ؛ و ما اين كتاب قرآن را به حقّ به سوى تو فرو فرستاديم، در حالى كه تصديق‏كننده كتابهاى پيشين و حاكم بر آنهاست. پس ميان آنان بر وفق آنچه خدا نازل كرده حكم كن، و از هواهايشان با دور شدن‏ از حقّى كه به سوى تو آمده، پيروى مكن. براى هر يك از شما امّتها شريعت و راه روشنى قرار داده‏ايم. و اگر خدا مى‏خواست شما را يك امّت قرار مى‏داد، ولى خواست‏ تا شما را در آنچه به شما داده است بيازمايد. پس در كارهاى نيك بر يكديگر سبقت گيريد. بازگشت همه‏ شما به سوى خداست آن گاه در باره آنچه در آن اختلاف مى‏كرديد آگاهتان خواهد كرد.

پس اختلاف میان امت ها و جوامع بشری برخاسته از اختلاف شرایع و روش ها و منهاج است و تفاوت در روش ها و فقدان همزبانی در روش و شریعت و سبک زندگی می تواند هویت ساز باشد و گروه های انسانی را از هم جدا کند.

بنابراین، اگر بخواهیم به وحدت جامع و فراگیر و کامل برسیم باید وحدت را در همه مراحل حتی در زبان کلامی به دست آوریم و به عنوان نمونه زبان عربی را به عنوان زبان امت اسلام بیاموزیم و تعلیم بدهیم تا حتی در جزئیات نیز اختلاف پدید نیاید و دودستگی را موجب نشود.

همدلی و همزبانی امت، عامل بقا و پیشرفت

بر اساس آیات و روایات بسیاری که در جایی خود مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، وحدت در مراتب سه گانه موجب همدلی و همزبانی افراد جامعه شده و این وحدت و همدلی و همزبانی خود عامل بقای جامعه و پیشرفت خواهد شد. بنابراین، برای رهایی از نابودی تحت فشار دشمن داخلی و به ویژه خارجی و نیز دست یابی به پیشرفت و رسیدن به غایات و اهداف جامعه که همان سعادت دنیا و آخرت و آسایش و رفاه و آرامش و امنیت فراگیر و جامع است باید، همدلی و همزبانی را در دستور کار دولت و مردم قرار دهیم؛ زیرا بر اساس روایات، این اتحاد و همدلی دولت و ملت است و امت و امام است که می تواند پیشرفت و بقا را تضمین و تامین کند.

البته در این میان نقش رهبران فکری و فرهنگی و اجرایی جامعه نقش کلیدی است. از این روست که در روایات آمده که اگر عالمان و امیران جامعه به سامان باشند و از اختلاف و درگیری دور باشند، جامعه نیز متاثر از آنان به همدلی و همزبانی گرایش خواهد یافت.

به سخن دیگر، نقش خواص جامعه بسیار نقش تاثیرگذار و مهم است. پيامبر صلي الله عليه و آله می فرماید: صِنْفانِ مِنْ اُمَّتى اِذا صَلُحا صَلُحَتْ اُمَّتى وَ اِذا فَسَدا، فَسَدَتْ اُمَّتى، قيلَ يا رَسولَ اللّهِ وَ مَنْ هُما؟ قالَ: اَلْـفُقَهاءُ وَ الاُمَراءُ؛ دو گروه از امّت من اگر صالح شوند، امّتم صالح مى شوند و اگر فاسد شوند، امّتم فاسدمى شوند. عرض شد اى رسول خدا آن دو گروه كدامند؟ فرمودند: فقیهان و حاكمان. (خصال، شیخ صدوق، ص ۳۷)

این که در این جا فقیهان مطرح شده به سبب آن که فقیه به معنای عالم ژرف اندیش است و فقه یعنی فهم عمیق و ژرف. پس مراد تنها فقیه به معنای عالم به شریعت نیست، بلکه اعم از آن و شامل دانشمندان دین شناس ژرف اندیش می شود.

چنان که در روایتی دیگر رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آله و سَلَّمَ فرمودند: اثْنَانِ مِنَ النَّاسِ إِذَا صَلَحَا صَلَحَ النَّاسُ ، وَإِذَا فَسَدَا فَسَدَ النَّاسُ : الْعُلَمَاءُ وَالأُمَرَاءُ ؛ دو گروه از مردم اگر درست شوند مردم نیز صالح و درستکار می شوند و هر گاه فاسد شوند مردمان نیز فاسد شوند: دانشمندان و امیران “.

به هر حال، اگر خواص جامعه همدل و همزبان باشند امت نیز از آنان پیروی کرده و همدل و همزبان خواهد شد. این گونه است که جامعه اسلامی و امت اسلام در مسیر کمال و بقا خواهد ماند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا