اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیسیاسیعرفانمعارف قرآنیمقالات

مهار قدرت؛ مراقبت درونی با نظارت بیرونی

بسم الله الرحمن الرحیم

قوت، نیروی است که به انسان قدرت و توانایی آزاد انتخاب انجام یا ترک کاری را می دهد. از همین روست که انسان و امت ها و دولت ها در اندیشه کسب قوت و نیرو برای قدرت نمایی در همه ساحات و عرصه های زندگی و جغرافیای آن هستند.

اما نمی توان از این نکته غافل ماند که قوت نامحدود، برای انسان و امت و دولت می تواند خسارت بار باشد؛ زیرا موجبات طغیانگری و سوء استفاده از قوت و قدرت فراهم می شود؛ مگر این که این قوت و قدرت با اسباب و ابزارهای مناسب مدیریت و مهار شود؛ از همین روست که در آیات قرآنی راهکارهایی برای مدیریت درست قوت و قدرت و مهار آن در چارچوب حکمت ها و اهداف هستی و آفریده ها مطرح شده است که در قالب «مراقبت درونی» با تزکیه نفس و خودسازی و «نظارت بیرونی» با قوانین و ولایت متقابل مومنان همانند اقامه فریضه امر به معروف و نهی از منکر انجام می شود. نویسنده در این مطلب بر آن است تا نگره قرآن به مدیریت صحیح قوت و نیرو برای مهار قدرت و توانایی انسان و امت و دولت در راستای حکمت های الهی را بیان کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

قوای انسانی از نظر قرآن

قوت به معنای نیرو از صفات الهی است که از آن اسم حسنای قوی گرفته شده است. از نظر قرآن، خاستگاه و منشاء هر قوتی، همان قوت الهی است: أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا؛ به راستی که همه قوت و نیرو از آن خداست.(بقره، آیه 165) همین قوه الهی ، چنان متین در اصل هر چیزی حضور تمام دارد که نمی توان از قوت و نیروی سخن گفت که قوت الهی در آن نباشد: ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ.(ذاریات، آیه 58)

از نظر قرآن، انسان نیز دارای قوت است؛ هر چند که قوت و نیروی برخی بیش از دیگران است که از آنان به صاحبان قوت یاد می شود: أُولِي الْقُوَّةِ.(قصص، آیه 76)

خدا در قرآن، خود را به اسم نیک «قوی» می ستاید: هُوَ الْقَوِيُّ(هود، آیه 66؛ شوری، آیه 19)؛ چنان که فرشتگانی را نیز به عنوان « شَدِيدُ الْقُوَى»(نجم، آیه 5) و افراد انسانی هم چون حضرت موسی(ع) را نیز به همین اسم « الْقَوِيُّ الْأَمِينُ»(قصص، آیه 26) معرفی می کند.

بنابراین، قوت از چیزهای مطلوبی است که انسان دنبال کسب آن است؛ و هر کسی تلاش می کند تا خود را از ضعف برهاند؛ چرا که ضعف نقیض قوت است(روم، آیه 54)؛ چنان که تلاش می کند تا به نهایت شدت در قوت برسد: «أَشَدَّ قُوَّةً»(غافر، آیه 82؛ فصلت، آیه 15؛ قصص، آیه 78)؛ زیرا این گونه می تواند از تمامیت نهایت قوت بهره مند شود.

البته هدف از قوت و کسب شدیدترین درجات آن، مطلوب ذاتی نیست، بلکه به یک معنا مطلوب مقدمی است؛ زیرا قوت به قوی این اجازه را می دهد تا «قدرت» داشته باشد و «قدیر» شود؛ قدیر به کسی گفته می شود که بر اساس قوت می تواند کاری را به اراده خویش انجام یا ترک کند. بنابراین، عاجز و ناتوان یا مجبور و مکروه از سوی دیگری قرار نمی گیرد.( التحقیق، ج 9، ص 205، «قدر»؛ فرهنگ معارف اسلامى، ج 3، ص 1470، «قدرت»؛ ج 2، ص 469؛ اسفار، ملاصدرا، ج 3، ص 67 و 87 ؛ کشف المراد، خواجه نصیرالدین طوسی، ص 135.)

از نظر قرآن، انسانها به عنوان دارنده همه صفات و اسمای حسنای الهی(بقره، آیه 30) دارنده قوت و موجودی قوی است؛ زیرا نفس انسانی که همان روح دمیده شده در کالبد انسانی است(ص، آیه 72؛ سجده، آیه 9؛ شمس، آیه 7) دارای قوای چندی است که مهم ترین آنها قوه جاذبه شهوانی، قوه دافعه غضبانی، و قوه عاقله تقوایی است که به مدیریت و مهار دو قوه دیگر می پردازد. از همین روست که انسان می تواند هر کاری را در چارچوب مشیت و قوانین حکمیانه الهی انجام دهد و با اراده به انجام یا ترک کاری بپردازد.(فرقان، آیه 62)

مدیریت عقلانی قدرت برخاسته از قوت

از نظر قرآن، قوای انسانی به ویژه شهوت و غضب، گرایش به تجاوزگری و ظلم دارد و بر مدار عدالت نمی گردد؛ بلکه با زیاده خواهی در هر چیزی، امور را از جایگاه مناسب حق خودشان که خدا بر اساس حکمت قرار داده، خارج می کند و این گونه از درجه انسانیت سقوط می کند(طه، آیه 16) و به خود و دیگران ضرر و زیان می رساند و موجبات مفسده و فساد در نفس و محیط زیست را فراهم می آورد.(کهف، آیه 28؛ جاثیه، آیه 23؛ روم، آیه 41)

به سخن دیگر، نفس انسانی دارای قوای بسیاری است که قوت بی حد و اندازه ای به او می دهد؛ زیرا قوای نفس انسانی برخاسته از صفات الهی است. بر این اساس، قدرت و اقتداری که نفس انسانی پیدا می کند، بسیار زیاد است، به طوری که نسبت به آفریده های دیگر، از چنان قدرت و اقتداری برخوردار است که می تواند در کائنات تصرفات کند و به خلقت و تغییر دست بزند و تغییرات اساسی در جان و جامعه و جهان ایجاد کند. این قدرت و اقتدار بسیار زیاد اگر مورد مدیریت و مهار قرار نگیرد می تواند آسیب های جدی به انسان و محیط زیست بزند و فساد و نیستی در زمین ایجاد کند.(بقره، آیه 30)

بنابراین، لازم است تا قدرت و اقتدار نفس انسانی با ابزارهای درونی و بیرونی مهار شود تا انسان به خود و دیگران و محیط زیست زمینی خویش بلکه در آسمان هایی که در تسخیر اوست(لقمان، آیه 20)، آسیبی وارد نسازد.

از نظر قرآن، عدم مدیریت و مهار قوای نفسانی که به شکل هواهای نفسانی و خواسته های افراطی ظهور می کند، می تواند قوای دیگر را مختل کند یا عقل را به خدمت خویش گیرد تا برای هواهای نفسانی فعالیت کند.

از نظر قرآن، قوای نفسانی که به شکل هواهای نفسانی ظهورکرده، می تواند بدترین دشمن انسان باشد؛ زیرا سقوط او را از درجه انسانیت به مراتب پست و گمراهی چون چارپایان و نبات و جماد را رقم می زند و انسان را از کرامت ذاتی و اکتسابی محروم می سازد.(اعراف، آیه 179؛ اسراء، آیه 70) از همین روست که از سوی پیامبر اکرم(ص) به عنوان دشمن ترین دشمن انسان معرفی شده است: أَعْدَى‏ عَدُوِّكَ‏ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ؛ سرسخت ترین دشمنت نفس تو هست كه در میان دو پهلويت قرار دارد.( عوالی اللئالی ،ابن ابی جمهور احسائی، ج ۴ ، ص ۱۱۸ ، ح۱۸۷ ؛ عُدَّةُ الدَّاعِی، ابن فهد حلی، ص۳۱۴ ؛ بحارالانوار ،علامه مجلسی، ج ۶۷، ص ۳۶ )

مراد از «نفس» در این حدیث، همان هواهای نفس است که به سبب طغیان و زیاده خواهی قوای شهوانی و غضبانی در انسان ایجاد می شود و موجب «هوی» ؛ یعنی سقوط انسان به در درکات حیوانیت و نباتیت و جمادیت می شود.(طه، آیه 81؛ بقره، آیه 87؛ نجم، آیه 1؛ اعراف، آیه 179)

از نظر قرآن، راهکاری که می تواند قوای نفس را مدیریت و مهار کند تا به شکل هواهای نفسانی ظهور نکند، بهره گیری از هدایت های فطری عقلانی و تشریعی وحیانی است؛ زیرا این گونه حالتی به نام تقوای الهی ایجاد می شود که قوای انسانی را مدیریت و مهار می کند.(بقره، آیات 1 تا 5 و 21؛ روم، آیه 30)

البته در قرآن، عناوینی دیگری برای حالت نفس عاقله بیان شده که از جمله آن ها «تزکیه نفس» است؛ زیرا عقاید صحیح و اعمال صالح مبتنی بر آموزه های اسلام که با الهامات و وحی از درون و برون در اختیار بشر قرار می گیرد، می تواند موجب رشد و بالندگی نفس به گونه ای شود که جز حق نجوید و نخواهد. این گونه است که نفس به کمالات خویش می رسد؛ در حالی که اگر بر خلاف هدایت های تکوینی(طه، آیه 50) و تشریعی وحیانی عمل کند، قواعد و قوانین الهی را با فجور خویش بدرد ، گرفتار دفن و دسیسه حقیقت نفس الهی می شود و نومید و سرخورده به قهر دوزخ فراق و سقوط از انسانیت گرفتار می گردد.(شمس، آیات 7 تا 10)

پس انسان عاقل کسی است که با بندگی و عبودیت خدای خویش در چارچوب آموزه های الهامات درونی و وحی بیرونی، به رشد و بالندگی خویش کمک می کند و صفات الهی ودیعه نهاده در ذات و سرشت خویش ظهور می بخشد و در مقام «رشد و رشید» به مقام خلافت الهی و مظهریت در ربوبیت می رسد.( شمس، آیات 7 تا 10؛ بقره، آیات 21 و 30 و 31 و 138 ؛ آل عمران، آیه 79؛ حجرات، آیه 7)

از همین روست که در آموزه های وحیانی از عقل به عنوان «اَلعَقلُ‌ ما عُبِدَ بِهِ‌ الرَّحمٰنُ‌ وَ اکتُسِبَ بِهِ الجَنان؛ چیزی است که بدان خدای رحمان عبودیت و بندگی می شود و بهشتها به آن به دست می آید» (الكافی، ثقة الإسلام كلينى‏ ج ۱ ص ۱۱؛ معاني‏ الأخبار، شیخ صدوق، ص ۲۳۹ ؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۱، ص ۱۱۶) معرفی می شود؛ زیرا این عقل کمک می کند تا انسان حق را بشناسد و قوای خویش را مدیریت کند و بر پای آن عقال و پای بند بزند تا بیرون از دایره حدود الهی نرود و نچرد.

به هر حال، از نظر قرآن، قدرت برخاسته از قوای نفس انسانی می بایست مدیریت و مهار شده و در راستای اهداف و حکمت های الهی به کار گرفته شود تا نه تنها این قوت بیهوده به کار گرفته نشود، بلکه موجب شود تا عاملی برای تعالی و کمال انسان و آفریده های تحت خلافت انسان باشد.

مدیریت و مهار قدرت از درون و برون

با نگاهی به آموزه های وحیانی قرآن به دست می آید که خدا برای مدیریت و مهار قدرت برخاسته از قوای نفس انسانی، دو راهکار را همزمان در دستور کار قرار داده است که شامل مدیریت و مهار قدرت از درون و برون است.

مدیریت و مهار قدرت از درون با تقوای الهی و تزکیه نفس انجام می شود؛ زیرا از نظر قرآن، انسان باید بتواند پیش از هر چیزی شیوه به کارگیری از قوت و قدرت را بیاموزد و آن را در راستای خلافت الهی به کار گیرد. پس برنامه هایی را برای مدیریت و مهار قدرت به عنوان کسب تقوای الهی و تزکیه نفس در دستور کار قرار داده است؛ چرا که مدیریت و مهار قوای نفس از درون راحت تر و آسان تر از مدیریت و مهار آن از بیرون است.

از این روش نخست که با تقوا و تزکیه نفس انجام می شود، به عنوان مراقبت درونی نیز یاد می شود؛ زیرا هر انسانی می بایست مراقب اعمال و رفتار و عقاید خویش باشد؛ زیرا همه عقاید و اعمال او مورد بازخواست قرار می گیرد و انسان در برابر آن مسئولیت حقیقی دارد؛ زیرا هر عقیده و عملی از انسان، شاکله وجودی او را می سازد ؛ به این معنا که افزون بر رفتارهای آینده، هم چنین خود شخصیت و آینده او را در جهان های دیگر می سازد.(اسراء، آیه 84)

خدا به صراحت درباره مراقبت از خویش می فرماید: قُوا أَنْفُسَكُمْ؛ نفس های خودتان را با تقوای الهی نگه دارید تا هر کاری نکند.(تحریم، آیه 6)

البته از آن جایی که انسان به دلایل گوناگون و عوامل متعدد و متنوع ممکن است به خطا و اشتباه از هدایت های تکوینی و تشریعی دور شود، لازم است تا از بیرون نیز نظارتی انجام شود.

از نظر قرآن، این یک مسئولیت اجتماعی است که هر کسی دیگران را زیر نظارت مستقیم و غیر مستقیم خویش بگیرد تا بر اساس «معروف» عمل کند و از «منکر» دور بماند. این مسئولیت اجتماعی در قالب توصیه به حق و صبر(عصر، آیه 3) و گاه با بهره گیری از ابزارهای بازدارنده تقواساز(تحریم، آیه 6) و گاه دیگر نیز در قالب اوامر و نواهی بروز و ظهور می کند.(آل عمران، آیه 114)

خدا در این باره می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد خودتان و كسانتان را از آتشى كه سوخت آن مردم و سنگها است‏، حفظ كنيد! بر آن آتش فرشتگانى خشن و سختگير گمارده شده اند. از آنچه خدا به آنان دستور داده سرپيچى نمى كنند و آنچه را كه مامورند انجام مى‏ دهند.(تحریم، آیه ۶)

در جایی دیگر نیز می فرماید: وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ؛ و بايد از ميان شما گروهى مردم را به خیر دعوت كنند و به كار معروف و شايسته وادارند و از زشتى و منکر بازدارند و آنان همان رستگارانند.(آل عمران، آیه ۱۰۴)

البته از آن جایی که امر و نهی به دیگران در چارچوب ولایت معنا می یابد؛ زیرا تا شخصی ولایت سرپرستی نداشته باشد، از حق امر و نهی بهره مند نیست، خدا حق ولایت خویش را به مومنان سرایت داده و به آنان به عنوان اولیاء و سرپرستان خواسته تا به عمل اجتماعی امر و نهی بپردازند و ولایت متقابل خویش را برای مهار و مدیریت قدرت دیگران به کار گیرند تا هر کاری نکنند، بلکه کار معروف را انجام داده و به ترک منکرات بپردازند؛ خدا در این باره می فرماید: وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ؛ و مردان و زنان با ايمان دوستان يكديگرند كه به كارهاى پسنديده وا مى دارند و از كارهاى ناپسند باز مى دارند و نماز را بر پا مى كنند و زكات مى‏ دهند و از خدا و پيامبرش فرمان مى ‏برند. آنانند كه خدا به زودى مشمول رحمتشان قرار خواهد داد كه خدا توانا و حكيم است. (توبه، آیه ۷۱)

مراقبت درونی دولتمردان و نظارت بیرون امت

از نظر قرآن، همان طوری که افراد می بایست قوای نفسانی و قدرت و اقتدار برخاسته از آن را مدیریت و مهار کرده و در راستای حکمت ها و اهداف آفرینش به کار گیرند، هم چنین دولت ها می بایست این گونه عمل کنند.

از آن جایی که قوت و قدرت دولت ها بسیار زیادتر از افراد اجتماع است، مراقبت درونی در قالب تقوا و تزکیه و مراقبت بیرونی در قالب نظارت شدیدتر خواهد بود.

از نظر قرآن، امت ها و دولت ها می بایست به گونه ای دارای قوت شوند که اقتدار آنان عامل بازدارندگی باشد به طوری که از دشمن خیال تعرض گرفته شود؛ خدا می فرماید: وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ؛ و هر چه در قوت و توان داريد از نيرو و اسبهاى آماده بسيج كنيد تا با اين تداركات، دشمن خدا و دشمن خودتان و دشمنان ديگرى را جز ايشان كه شما نمى ‏شناسيدشان و خدا آنان را مى ‏شناسد بترسانيد! و هر چيزى در راه خدا خرج كنيد، پاداشش به خود شما بازگردانيده مى ‏شود، و بر شما ستم نخواهد رفت. (انفال، آیه ۶۰)

قوت و قدرت و اقتدار امت و دولت ولایی می بایست در راستای حکمت های الهی و فلسفه وجودی آنها سامان یابد که شامل : «أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ»(حج، آیه 41) و «قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ»(نساء، آیه 135) و مانند آن ها است؛ یعنی فراهم نمودن بسترهایی برای اقامه نماز و دادن زکات و امر به معروف و نهی از منکر و اقامه عدالت قسطی به عنوان شاهدان و گواهان الهی بر زمین و یاری مستضعفان و مظلومان و مقاتله و جهاد علیه مستکبران و ظالمان(نساء، آیه 75) و دست یابی صالحان به حکومت(انبیاء، آیه 105) و مانند آنها می شود تا این گونه انسان به رشد حقیقی برسد و تحت تعلیم و تزکیه رهبران و اولیای معصوم الهی به کمال بایسته و شایسته رسیده(حدید، آیه 25؛ حجرات، آیه 3؛ آل عمران، آیه 164؛ نساء، آیه 59) و زمین به آبادانی برسد(هود، آیه 61) و انسان این گونه خلافت الهی خویش را از قرار زمین بر کائنات از آسمان و زمین داشته باشد.(بقره، آیات 30 و 31؛ لقمان، آیه 20)

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، دولتمردان نظام ولایی اسلام می بایست خود از صالحان مصلح(انبیاء، آیه 105) و انسان های رشید (حجرات، آیه 7) و عاملان و مجریان به قوانین عادله کتب الهی و موازین قسطی(حدید، آیه 25) و شاهدان الهی (مائده، آیه 8؛ نساء، آیه 135) و قوامین بالقسط(همان) باشند.

البته انتخاب متقی و مزکی که عاقل و عالم است و بر اساس علم در امور تعقل می کند(عنکبوت، آیه 43) و انسانی حکیم، رشید، عزیز، امین، ژرف اندیش و فقیه و مانند آن هاست، به معنای این نیست که او را به حال خویش رها کرد، بلکه هماره می بایست نظارت بیرونی بر او اعمال شود تا هر گاه خطایی کرد او را راهنمایی کند و در صورت گناه و خطای بزرگ او را عزل نماید؛ چنان که امیرمومنان امام علی(ع) بارها افرادی را انتخاب کرد که دارای صلاحیت بودند، ولی به سبب خطا و گناه آنان را عزل کرد؛ زیرا عیون و نظارت بیرونی جاسوسان ایشان موجب می شود تا هماره تحت نظارت باشند و در صورت خطا مواخذه یا عزل شوند.(نهج البلاغه، نامه 53)

امیرمومنان امام علی (ع) در عهدنامه مالک اشتر نسبت به کارگزاران خائن چنین دستور می دهند: «اگر یکی از آنان دست به خیانت زد و گزارش بازرسان تو هم آن خیانت را تأیید کردند، به همین مقدار گواهی قناعت کرده، او را با تازیانه کیفر کن، و آنچه را که از اموال در اختیار دارد از او باز پس گیر، سپس او را خوار دار و خیانت کار بشمار و قلاده بدنامی به گردنش بیفکن.»(همان)

هم چنین امیر مومنان علی علیه السلام هنگامى که از خیانت ابن هَرمَه(مأمور بازار اهواز) اطلاع پیدا کرد، به رفاعه(حاکم اهواز) نوشت: وقتى که نامه ام به دستت رسید، فورا ابن هرمه را از مسئولیت بازار عزل کن ، به خاطر حقوق مردم ، او را زندانى کن و همه را از این کار با خبر نما تا اگر شکایتى دارند، بگویند. این حکم را به همه کارمندان زیر دستت ، گزارش کن تا نظر مرا بدانند. در این کار، نسبت به ابن هرمه نباید غفلت و کوتاه شود و الاّ نزد خدا هلاک خواهى شد و من هم به بدترین وجه تو را از کار برکنار مى کنم ، و تو را به خدا پناه مى دهم از این که در این کار، کوتاهى کنى.(قاضی نعمان، دعائم الإسلام، تحقیق: آصف بن علی أصغر فیضی، قاهره، دار المعارف، چاپ دوم، صص532-533)

در موردی دیگر یکى از فرمانداران اموالی از بیت المال را نزد خود گرفته بود، خبر که به امام رسید ، حضرت فوراً نامه ای تهدید امیز به وی نوشتند: از خدا بترس ، و اموال این مردم را به سویشان بازگردان، که اگر چنین نکنى و خداوند مرا بر تو چیره سازد، با تو کارى خواهم کرد که نزد خداوند عذر خواهم داشت، و با شمشیرم که هر کس را با آن زدم در آتش شد، گردنت را بزنم . به خدا سوگند، اگر کارى را که تو کردى حسن و حسین کرده بودند، از من نرمشى نمى دیدند، و به مرادى نمى رسیدند، تا آن که حق را از آنان بازگیرم، و باطلى را که از ستم آن دو پدید آمده، نابود سازم.(نهج البلاغه، مترجم: محمد دشتی، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین(ع)، نامه41)

حضرت علی ، نه تنها به سوء استفاده مالی مسوولان نظام بسیار حساس بودند، حواسشان به کاهلی انان در خدمت به مردم هم بود. به عنوان مثال منذر بن جارود فرماندار اصطخر به جای انجام وظیفه به تفریح خوشگذرانی می پرداخت. امام(ع) پس از اطلاع از تخلف وی این گونه نوشت: به من خبر رسیده که تو بیشتر اوقات، کار خود را رها کرده، به شکار و سگ بازى می پردازی و برای تفریح و گردش بیرون می روى. سوگند مى خورم که اگر این گزارش حقیقت داشته باشد تو را به سبب این خلافها سخت مجازات می کنم، و ابله ترین فرد قومت بر تو برتری دارد؛ پس به محض اینکه نامه ام را خواندی، به سوی من شتاب کن والسلام.( یعقوبى، تاریخ یعقوبى، بیروت، دار صادر، بى تا، ج2، صص203-204.)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا