زنگارها را دور بریزید
اسفند ماه از راه میرسد و مردم کمکم خود را برای نوروز و خیر مقدم به بهار آماده میکنند تا با دلی شاد و خاطری بانشاط پا به سال جدید بگذارند و در این میان خانهتکانی جایگاه ویژهای دارد تا زنگارهای یک ساله خانههای خود را به دور ریخته و سال جدید را با جوانههای امید و شکوفههای زندگی آغاز کنند.
دل آدمی، آیینه جمال الهی است؛ اما چه بسا، «غبار روزگار» بر آن مینشیند و صفحه تابناک و روشنش به سیاهی و تیرگی میگراید. باید دست «صفای طهارت» را به «صلوات سلامت» پیچید و به لطافت و نرمی بر آن کشید تا هیچ خشی بر شیشه جان نیفتد و «آب دانش» را از آبشخور «وحدت» برداشت و بر آن پاشید تا دوباره تابههای مهتاب وجود بر آن بتابد.
گاه هست که زنگاری بر دل مینشیند و رایانههای موریانه فریب و ریا با یاری و یاوری یارانههای «وسوسه تبلیس ابلیس» این زرین جام سیمین الهی را چنان تار میسازد که آفتاب خدا بر «شب دیجور فجور» نمیخواهد چیره شود. اینجاست که باید دستان صیقلگر خداوندگار را به خدمت گرفت تا از «قطران سرخ بلا» بر آن ریزد و در «کوره فتنه»، سره از ناسره بازشناسد و جان و روان به دیده سرشک دیدگان توبه، باز شوید.
حجتالاسلام خلیل منصوری پژوهشگر و محقق مسائل دینی در گفتوگو با گزارشگر کیهان به ویژگی خانهتکانی دل با زبانی ادبی و عرفان سخن میگوید و توضیحاتی در این مبحث میدهد.
وی میگوید: «گاه هست که طبع سرشت طبیعت الهی، به طبیعت دنیوی چنان دگرگونه شده که تصاویر واژگونه از حقیقت بر جان میتاباند و عدسی چشمانش، دوگانه به جای یگانه بیند و دو دیده بر این جهان سیه بازگشاید و دل به دنیای دنی مشغول سازد و از ماورا غافل ماند. چنین دل متغیر و طبع مطبوع به طبیعت دنیا را باید با آهنی تیز و تندتر از عقل و خرد یعنی «وحی برآمده از انذار خطر»، شیار کرد تا «گنجینه فطرت مدفون» به «دسیسه وسواس خناس» را بیرون آورد.»
وی در تکمیل توضیحاتش میگوید: «گاه هست که فتیلههای این «چراغ فروزان فطرت مفطور به توحید وحدت یکتایی و یگانگی» و این «آیینه جلال و جمال کبریایی» را چنان دسیسه و فروکشیدهاند که گویی تبدیل در آن راه یافته و گوهر الهی جان، به سنگ سیاه کبر و غرور و تفاخر بشکسته یا دشمن غدار و کینهتوز بر آن قفلی نهاده و ممهور به مهر بطلان کرده و آه از نهاد ملک و فلک برآمده که این جان از دست برفته و چاره بر هر کس بسته است.»
رستاخیز درون
به اعتقاد این استاد و پژوهشگر: «اما هماره تا دنیا هست و عمری باقی، رستاخیزی برای روان و جان آدمی است. هر شام و بام، زمان رستاخیزی برای هر کسی است. آن گاه که شام رسد، در توفیق توبه به دستان رحمت رحمانی و رحیمی بازگشوده شود و فرصت بیبدیل، نالههای شبانه فراهم آید و هر بام که آید، این ندای دردمندان در راه مانده «رب ارجعون لعلی اعمل صالحا فیما ترکت» پاسخی مثبت، به ارسال روان به تن به حکم «و یرسل الاخری الی اجل مسمی» یابد و خداوندگار پروردگار، فرصت توبه و بازگشت به روان آدمی دهد تا به فضل و مهر الهی، خانه دل و روان را به صفای صمیمیت اشک و «آب توبه» ساری و جاری بر روان گونههای آدمی، به «رستاخیز هر روزه» مهمان کند.
حجتالاسلام منصوری در ادامه برایمان از چگونگی خانهتکانی دل میگوید و میافزاید: «از آن جایی که رحمت الهی بر غضب و خشمش پیشی گرفته و پیمانه روان آدمی را به فرصت عمر به تکرار روزانه پر و خالی کند و به تنبیه و توبه راه بازگشت بنمایاند، گیاه روان آدمی را چنان اجازه دهد تا هفتاد ساله عمر خویش، هفتاد مرگ و رستاخیز را در کنار هزاران مرگ و رستاخیز خواب و بیداری تجربه کند. اینگونه است که دانه آدمی را به خاک اسفل سافلین فرود آورده تا با آب مهر و محبت چون بذری از خاک برآورد و مرده جامد را زندگی و جانی بخشد تا در بهاری سبز شود؛ اما حیف و صد حیف و هزاران حیف که آدمی در تابستان فتنهها در میان حق و باطل و خیر و شر و خوبی و بدی چنان ناتوان گردد که میوه نارس را به پاییز خزان میسپارد و به وسوسه ابلیس دنیا را آخرت بپندارد و ریشه از خاک برآورد و در تندباد گناه خود را به خطر افکند و به سوز سیاهمهرگان پژمرده روان شود و دل مرده و چرکین دامن بر خاک افتد و در زمستان مرگ و نیستی روان امانی را به خاک سپارد و گنجینه الهی فطرت را به فجور و فسق گناه دفن و دسیسه کند؛ اما باز این لطف الهی است که هر ساله دوباره اجازه میدهد تا خانه تکانی نماید و این مرده شور روان فجوری را به باران توبه و عنایت و فضل دوباره بپروراند و جانی تازه بخشد؛ اما چه بدسرشت آدمی که دوباره پس از پاسخ مثبت پروردگارش به ندای «رب ارجعون» در بهار عمر چون به گذرگاه بلوغ و عقل و تکلیف و اختیار و قدرت رسید، در فتنه تابستان خود را به دستان ابلیس تدلیس و تلبیس و تزیین سپارد و خام جوانی و شادابی شود و دست از دوگانهگزاری برای آن یگانه بردارد و راه طغیان در پیش گیرد و دوباره در خزان پژمرده و در زمستان به خاک فرو افتد.»
حجتالاسلام منصوری میگوید: «ای آدمی بنگر! اینک در کجا ایستادهای؟ در بهار یا تابستان یا پاییز یا زمستان؟ اگر در زمستان «اجل معلق» گرفتاری و هنوز «اجل مسمی» بر تو نرسیده است، فرصت غنیمت شمار و در فرصت تکرار رستاخیز جان و روان در بهار طبیعت و روان، خود را بتکان و آیینه از غبار بروب و خانه از اغیار برون!
آدمی همان طوری که در هر دورهای از عمر گرفتار تزیینی فریبا است، میبایست هوشیار بداند که در فتنه باز، و کوره خسران فروزان است. چنان که نمیبایست نومید شود و بداند که در امید باز و آب توبه فراهم و باد نفحات الهی در بهار رستاخیر هر بامداد و بهار در وزیدن است. پس چون بامدادان و بهاران رسد، خود را در معرض رحمت قرار دهد و در توبه بگشاید و اشک و سرشک بازگشت بر دیدگان روان سازد و روان به شیطان نسپارد.»
فرصت را غنیمت شمارید
انسان هر روزه فرصت دارد تا خودش را بر میزان و ترازوی حق قرار دهد و میزان و قدر خویش را به وزن حق بازشناسد و بداند تا چه اندازه نسبت به حق گرایش و گریزش و قرب و بعد داد.
حجتالاسلام خلیل منصوری پژوهشگر مسائل دینی در گفتوگو با گزارشگر کیهان در مورد خانهتکانی دل برایمان اینطور توضیح میدهد: در اصول اسلامی بر مراقبت در طول روز و محاسبه هنگام شب و مواخذه پس از محاسبه تاکید شده است. اصولا تقوا که در فارسی به آن پرهیز میگویند تنها اجتناب نیست، بلکه هم چنان که از این عبارت فارسی پرهیز غذایی فهمیده میشود، پرهیز به معنای مراقبت است؛ زیرا کسی که پرهیز غذایی دارد، نسبت به برخی از غذاها اهتمام دارد که استفاده کند و نسبت به برخی آنها اجتناب ورزد و دوری نماید. پس پرهیز واقعی و تقوای الهی به این است که انسان در طول روز مراقبت باشد تا آنچه را که به عنوان واجبات و مستحبات است بجا آورد و آنچه به عنوان محرمات و مکروهات است ترک نماید.
در هنگامه شب باید ببیند تا از مسیر رفته تا چه اندازه پیش رفته یا عقب نشسته یا درجا زده است. پس اگر پیش رفته خدا را شکر و سپاس گوید و حمد خدا بجا آورد و چون عقب نشسته خود را مواخذه نموده و علل و چرایی را شناسایی و برای تدارک آن چارهاندیشی کند و اگر درجا زده برای حرکت بیشتر تلاش کند و سبقت و سرعت را مبنای خود قرار دهد که در آیات قرآنی به عنوان صفات مومن دانسته شده است.
برخیز که میرود زمستان…(گزارش روز) صدیقه توانا، http://kayhan.ir/fa/issue/667/5
زکوی یار میآید نسیم باد نوروزی(گزارش روز) صدیقه توانا، http://kayhan.ir/fa/issue/668/5