اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنی

درجات و تفضلات اخروی از نظر قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

 از نظر آموزه های وحیانی قرآن، همه آفریده ها و مخلوقات الهی در یک درجه و مرتبه نیستند، بلکه بر اساس مشیت حکیمانه و مقدرات الهی، درجات و مراتب متعدد و متنوعی برای آفریده ها است. این درجات و مراتب، به عنوان تفضلات الهی شناخته می شود و کسی نمی تواند اعتراض و نقدی به آن داشته باشد. پس اگر انسان بر جن تفضل داده شده، یا پیامبران بر توده مردم، یا پیامبرانی بر پیامبرانی، یا امتی بر امتی دیگر یا مرد بر زن، یا مردانی بر مردانی  و زنانی بر زنانی تفضل داده شده اند، کسی نمی تواند آن فرق و تفاوت را نبیند و خواهان یکسانی شود یا تفضل دیگران را انکار یا نفی کند.

از نظر قرآن، تفضلات و درجات در آخرت بیش از آن چیزی خواهد بود که در دنیا است؛ از همین روست که در آیه 21 سوره اسراء به صراحت بیان می شود: «للاخره اکبر درجات و اکبر تفضیلا.» پس چنان درجات و تفضیلات اخروی بزرگ است که خدا از آن به «اکبر» یاد کرده است. پرسش این است که این درجات و تفضیلات اخروی در چه اموری و بر چه پایه ای است؟

تفضلات ذاتی و تکوینی از نظر قرآن

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، همه هستی انوار تجلیات اسماء الله است: الله نور السموات و الارض.(نور، آیه 35) پس مخلوقات هستی همگی از نور الله هستند و از آن جایی که الله اسم جامع برای همه اسماء الله است، این بدان معناست که همه هستی انوار همه اسماء الله است؛ اما این گونه نیست که هر یک از مخلوقات به تنهایی تجلیات نور الله و اسماء الله باشد؛ بلکه بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، تنها موجودی که تجلی اسماء الله به تمام معنای کلمه است، آدم است که خدا همه اسماء الله را به او تعلیم داده و آدم ابوالبشر مصداق اتم و اکمل اسماء الله و شایسته خلیفه الله شده است.(بقره، آیات 30 و 31)

پس باید گفت به غیر از آدم(ع) و بنی آدم کسی دیگر نیست که تجلی همه اسماء الله باشد؛ از همین روست که آدم(ع) به تنهایی در یک کفه ترازو قرار می گیرد و همه هستی در کفه دیگر؛ چرا که آدم(ع) به تنهایی دارنده اسماء الله است که همه هستی با آن آفریده شده است.

از نظر قرآن، پس از آدم(ع) جن قرار می گیرد که دارنده بیش ترین اسماء الله و مظهر آن است؛ دیگر مخلوقات و آفریده های الهی پس از انس و جن قرار می گیرند؛ زیرا دیگر مخلوقات به ترتیب دارنده بیش ترین تا کم ترین اسماء الله خواهند بود.

بر این اساس، هر چه آفریده ای اسماء الله بیش تری در او تجلی و ظهورکرده باشد، از نظر فضلیت تکوینی و ذاتی برتر از دیگر خواهد بود. بر همین اساس تفضیلات الهی نیز سامان می یابد وهر یک از مخلوقات براساس درجه ظهور اسماء از نظر کمیت و کیفیت، درجه و فضیلتی می یابد. انسان در مرتبه نخست قرار می گیرد و این گونه از کرامت ذاتی برخوردار بوده و تفضیل می یابد.(اسراء، آیه70)

البته خدا گزارش می کند که ابلیس جنی بر این باور بود که از نظر فضلیت و کرامت برتر از آدم(ع) است؛ زیرا ابلیس مبنا و معیار فضلیت را امری دیگر غیر از ظهور اسماء الله دانسته است. از این رو، با آن که آدم(ع) همه اسماء الله را داشته تنها براساس معیاری غلط و نادرست گمان کرده مبنا کالبد است که کالبد جنی عصاره آتش است در حالی کالبد انسانی عصاره خاک و گل. بنابراین، ابلیس جنی معقتد است که او «خیر منه» است و می بایست خلافت الهی به او برسد؛ زیرا فضلیت و کرامت برای اوست؛ در حالی که معیاری که انتخاب کرده، در نزد خدا معیار نیست؛ چرا که معیار تجلی اسماء الله در آفریده ای است.(اعراف، آیه 12؛ ص، آیه 76)

پس از نظر قرآن، درجات و تفضیلات الهی براساس معیار تجلی وظهور اسماء الله در مخلوقات است؛ پس هر کسی مظهر بیش تر اسماء الله باشد، برتر از دیگری خواهد بود که از مظهر اسماء الله کم تری است. این همان درجات و تفضیلات تکوینی وذاتی است که برای مخلوقات بر اساس مشیت حکیمانه و فلسفه وجودی آنان و مسئولیت وماموریتی است که خدا به آنان داده است.

درجات و تفضلات تکوینی در انسانها

از نظر قرآن، در میان انسان ها نیز درجات و تفضیلات تکوینی وجود دارد و این گونه نیست که همه انسان ها در یک سطح و درجه باشند. البته انسان ها در اصل کلیت یکسان هستند و همگی از مرد و زن از یک «نفس» خلق و جعل شده اند(نساء، آیه 1)؛ اما همان طوری که مخلوقات بر اساس معیار تجلی و ظهور اسماء متفاوت هستند؛ زیرا برای هر یک از مخلوقات در نظام احسن هستی کارکردی معلوم شده است که کارکرد انسان خلیفه الله است؛ هم چنین در میان خود انسان ها کارکردهایی برای هر یک است که درجات و تفضیلات میان آنان را نیز تعیین می کند.

به سخن دیگر، افراد انسانی در کلیت یکسان هستند؛ چنان که در اصل ماموریت یعنی خلافت الهی یکسان هستند؛ اما در ماموریت های جزیی دارای کارکردهایی خاصی هستند که نیازمند تفضلات و درجات هستند.

از نظر قرآن، کارکرد مرد و زن متفاوت است؛ بنابراین، نوعی تفضل ذاتی برای مردان است؛ زیرا کارکردهای متفاوتی برای مرد تعیین شده است که می بایست آن را به عنوان تکلیف ذاتی انجام دهد. خدا می فرماید که مردان را بر زنان تفضل داده و مردان را «قوام» برای زنان می داند؛ زیرا مسئولیت مرد در زندگی اجتماعی تامین امنیت جانی و غذایی زن و خانواده است و بر اساس همین مسئولیت و تکلیف، نوعی فضلیت به مردان نسبت به زنان داده شده است.(نساء، آیه 34)

هم چنین میان انسان ها، برخی از انسان ها را فضلیت بخشید(اسراء، آیه 21) و آنان را پیامبران و اولیای الهی و نیز سرمشق های حسنه برای مردان و زنان قرارداده است. پیامبران الهی بر دیگر مردمان فضلیت داده شده اند(نمل، آیه 15؛ انعام، آیات 83 تا 86)؛ چنان که اولیای خاص هم چون آسیه ، مریم، خدیجه و فاطمه سلام الله علیهن به عنوان سرمشق مردان و زنان فضلیت یافته اند.(تحریم، آیات  11 و 12)

از نظر قرآن، در میان پیامبران نیز برخی بر برخی دیگر فضلیت داده شده اند؛ زیرا برخی از آنان  دارای شریعت و کتاب هستند و دیگری این گونه نیستند.(بقره، آیه 253؛ اسراء، آیه 55) البته این اختصاص به پیامبران ندارد، بلکه گاه امتی را بر امتی دیگر برتری و فضلیت می دهد؛ چنان که یهودیان به حکمت و مشیت الهی این گونه بودند با آن که آنان قدر نعمت ها را ندانستند، ولی باز به دلیل وجود پیامبران بسیار در میان ایشان، این فضلیت به اعتبار پیامبران الهی برایشان بود.(جاثیه، آیات 16 و 17)

درجات و تفضلات اکتسابی انسان

از نظر قرآن، همان طوری که درجات و تفضیلات تکوینی برای انسان ها در دنیا است، نوعی درجات و تفضیلات اکتسابی نیز برای انسان است که البته این ها نیز به نوعی تفضل خاص الهی برای آنان است.

به عنوان نمونه از نظر قرآن، کسانی که ایمان می آورند و عمل صالح را انجام می دهند، در پیشگاه خدا درجه دارند. این درجه به ایشان برای کارهای آنان داده می شود. خدا به صراحت می فرماید: و من یاته مومنان قد عمل الصالحات فاولئک لهم الدرجات العلی؛ هر کسی نزد خدا مومنانه بیاید  درحالی که عمل صالح داشته باشد، برایشان درجات عُلی است.(طه، آیه 75)

این که خدا در آیه می فرماید: اگر مومنانه بیایند، به این معنا است که تزکیه نفس داشته و با پرورش الهی انسانی با حقیقت ایمان شده که عمل صالح برایشان است. اینان در آخرت دارای درجات برتر هستند و از بهشت های عدن بهره مند می شوند.(طه، آیه 76) پس باید گفت که غیر از درجات تفضیلی تکوینی، درجاتی اکتسابی نیز است که برای این افراد و مانند آنها است.

البته درجاتی که برای افراد است یکسان نیست، بلکه حتی برخی به سبب یک عمل صالح درجه ای می گیرند، و در همان یکی دیگر به سبب همان نوع عمل صالح درجات می گیرد؛ زیرا تاثیرگذاری آن عمل صالح با این عمل صالح متفاوت است؛ بلکه حتی ممکن است، یک عمل صالح بدون معرفت و علم به خدا باشد و آن دیگری از سوی عالمی باشد که عالمانه خدا را پرستش می کند و عملی صالح انجام می دهد. پس باید گفت  از نظر قرآن، مومنان صالح متزکی که عالم باشند، نه تنها از درجه ای برخوردار خواهند بود، بلکه به سبب ویژگی علم از درجاتی برخوردار می شوند؛ از همین روست که خدا می فرماید: یرفع الله الذین آمنوا منکم و الذین اولوا العلم درجات؛ خدا کسانی که ایمان آورده اند را با درجه ای رفعت می دهد، و صاحبان علم را درجاتی رفعت می بخشد.(مجادله، آیه 11)  از این آیه به دست می آید که ایمان و عمل صالح که عالمانه باشد، بیش از هر عملی دیگر موجب کسب درجات دنیوی یا اخروی می شود. پس این گونه نیست که همگان از یک نوع درجه بهره مند می شوند؛ پس ممکن است کسی با دیگری از نظر درجه ایمان و عمل صالح یکسان باشد، ولی به دلیل آن که یکی عالم و آن دیگری غیر عالم است، به غیر عالم درجه ای پاداش دهند و به عالم درجاتی. این خود نشان دهنده ارزش علم در پیشگاه خدا است.

خدای رفیع الدرجات است(غافر، آیه 15) پس یک درجه نیست؛ و دست یابی به همه درجات الهی نیازمند داشتن توانایی و استعدادهای خاص است که برای برخی به طور تکوینی و فطری فراهم است؛ و برای برخی دیگر با تلاش و سعی در دنیا به شکل اکتسابی. قرآن می فرماید همین خدای دارای درجات و رفیع درجات بر برخی روحی خویش را می فرستد تا آنان را به درجات رفیع بالا برد(همان) و برخی دیگر می بایست تلاش کنند و در مسیر ایمان و عمل صالح و علم الهی عمل کنند تا به آن برسند.(انعام، آیه 132) از نظر قرآن هر کسی بر اساس آن چه عمل می کند بهره مند از درجه یا درجات می شود.(همان)

از نظر آموزه های الهی، مومنانی که هنگام ذکر الهی قلوب آنان گرفتار خشیت و خوف است و هر گاه آیات الهی بر آنان تلاوت می شود بر ایمان ایشان افزوده می شود و اهل توکل بر پروردگارشان هستند و نماز اقامه می کنند و از رزق الهی به دیگران انفاق می کنند، اینان با این ایمان و اعمال صالح خویش همان مومنان حقیقی هستند که برایشان درجاتی در نزد خدا و مغفرت و رزق کریم است.(انفال، آیات 2 تا 4) پس هر کسی برسرسفره ایمان و اعمال خویش نشسته و از درجاتی بهره می برد برای هر سطح از ایمان و عمل صالح بیان شده است و خدا دراین باره کم نمی گذارد و حق مطلب را به طور کامل وفا و ادا می کند.(احقاف، آیه 19) براین اساس است که مجاهدین برقاعدین مقدم می شوند و اجر عظیم می برند و از درجات الهی و مغفرت و رحمت او بهره می گیرند.(نساء، آیات 95 و 96)

البته از نظر قرآن، در جنبه بخشش و هبه برخلاف مجازات کیفری دست خدا باز است؛ زیرا اگر لازم است تا جزای کار بد به همان میزان باشد و وفاقی در میان(نباء، آیه 26)، اما در جنبه پاداش خدا می تواند هر کسی را بخواهد درجه ای بدهد و می دهد.(انعام، آیه 83) پس کسی نمی تواند بگوید چرا خدا به او درجات داد و به من درجه.

هم چنین خدا در دنیا برخی را بر برخی دیگر درجه و فضلیت می بخشد که همین درجات دادند آزمونی است برای صاحبان درجه. در حقیقت هر که بامش بیش برفش بیشتر. پس هر چه درجات شخص در دنیا بیش تر باشد، مسئولیت و تکالیف او بیش تر خواهد بود.(انعام، آیه 165) پس دردنیا همگان یک سطح نیستند و درجات دارند یعنی برخی بر برخی دیگر برتر و بالاتر قرار می گیرند(یوسف، آیه 76)، ولی با این حال مسئولیتی بیش تر؛ چرا که این درجات خود ابزار ابتلای الهی است.(انعام، آیه 165)

بر اساس همین سنت الهی و حکمت ها و مشیت های حکیمانه است که خدا روزی انسان ها را یکسان قرار  نداده است و تقسیم به شکلی است که حکمت او تحقق یابد. انسان ها در دنیا یک سطح و یک درجه نیستند، بلکه برخی بالادست و برخی پایین دست قرار می گیرند و نوعی تسخیر و به خدمت گیری تحقق می یابد؛ زیرا در این شرایط است که ابتلاء و فتنه الهی تحقق می یابد.(زخرف، آیه 32)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، درجات و تفضلات اخروی بستگی به عملکرد دنیوی انسان دارد؛ این درجات و تفضیلات الهی در آخرت بسیار بزرگ است، تو گویی یک به میلیارد یا بیش تر از آن. بنابراین، تفاوت افراد در آخرت بسیار بسیار شگفت انگیز خواهد بود.(اسراء، آیه 21)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، برخی بهره مند از درجات می شوند، و برخی خودشان درجه می شوند، یعنی معیاری برای سنجش اعمال دیگران قرار می گیرند؛ چنان که برخی بهشتی می شوند و برخی دیگر بهشت آفرین و خودشان بهشت که از این جمله می توان به مقربان یاد کرد که خدا می فرماید: فاما ان کان من المقربین فروح و ریحان و جنه نعیم؛ پس اگر از مقربین باشد، پس روح و ریحان و بهشت نعیم است.(واقعه، آیات 88 و 89 ) در حقیقت برای آنان این امور نیست، بلکه خودشان روح و روح بخش و بهشت نعیم هستند که دیگران در آن آیند. به نظر می رسد این دسته افراد چون در همه اعمال خویش دنبال رضوان الله و رضایت او بودند، به چنین مقام و درجه ای می رسند که خود معیار سنجش می شوند یا روح هستند و روحانیت بخش دیگران و بهشت هستند و بهشت بخش دیگران. پس اگر خدا در قرآن می فرماید، کسانی که رضوان الله را می جویند، خودشان درجات هستند: هم درجات عندالله.(آل عمران، آیات 162 و 163) از این جهت و حیث است که آنان خود در مقام خدایی قرار گرفته  و به عنوان معیار حق در جایگاه میزان الهی قرار می گیرند؛ چنان که در باره اهل بیت عصمت و طهارت (ع) آمده که آنان میزان اعمال مردم هستند؛ زیرا شخصیت آنان شخصیت الهی است و می تواند به عنوان معیار سنجش حق قرار گیرد. برهمین اساس پیامبر(ص) می فرماید: علی مع الحق و الحق مع علی یدور حیثما دار؛ علی با حق و حق با علی است تا جایی که هر جایی علی می گردد حق دور او می گردد. پس شخص می شود معیار سنجش حق. اینان دیگر بهره مند از درجات الهی نیستند، بلکه خود درجات سنجش الهی هستند. این افراد همان کسانی هستند که اکبر درجات و اکبر تفضیلات الهی برای آنان است؛ زیرا توانسته اند چنان خود را بسازند که حق مطلق و معیار حق قرار گیرند؛ یعنی اسوه حسنه هستند. پس اگر کسی بخواهد صبر و ایمان و عزت را ببیند و بشناسد و سنجش کند و ارزش یابد، می بایست آنان را اسوه حسنه خویش قرار دهند که حق مطلق و حق مجسم هستند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا