اجتماعیسیاسیمعارف قرآنی

عوامل قدرتمندي دولت و ملت

قدرت به معناي توانايي انجام كار و يا ترك آن به اختيار و اراده است بي آن كه در انجام و يا ترك آن مجبور باشد و از روي اكراه و اجبار به آن اقدام كند.

بي گمان از قدرت به اين معنا نوعي استقلال به دست مي آيد كه شايد با تفكر فقر ذاتي انسان در برابر خداوند معنا و مفهوم خود را از دست بدهد ولي از آن جايي كه انسان، مظهر اسماي الهي است، هر چند كه در برابر خداوند از چنين حالت كمالي و اطلاقي از معنا و مفهوم قدرت برخوردار نيست، اما در برابر غير او مي تواند چنين باشد. اين جاست كه مفهوم قدرت در برابر غير خدا معنا مي يابد.

 

نويسنده در مطلب حاضر با استفاده از آموزه هاي قرآني، تحليل قرآن از عوامل قدرتمندي ملت و دولت در برابر ديگران را ارائه داده و تفاوت قدرت و قوت و عزت را تبيين كرده است كه با هم آن را از نظر مي گذرانيم.

¤¤¤

انسان، مظهر كل اسماي الهي

انسان موجودي بس شگفت است و اين شگفتي را از دو امر الهي دارد. نخست آن كه خداوند وي را به گونه اي آفريده كه به طورمستقيم از امر الهي بهره گرفته است، از همين رو خداوند با عبارت: «نفخت من روحي» درباره انسان سخن به ميان آورده است. (ص آيه 72 و حجر آيه 29) از آن جايي كه روح الهي، همان امر الهي است (اسراء، آيه 85) بنابر اين مراد از روحي (روح من) امر خاص الهي است كه در برابر امر عام قرار مي گيرد. بر اين اساس انسان از روح و امر خاص الهي آفريده شده در حالي كه ديگر موجودات هستي، از روح و امر عام الهي آفريده شده اند.

دومين عامل تكريم انسان از سوي خداوند آن است (اسراء آيه 62) كه به وي همه اسماي الهي را تعليم داده (بقره، آيه 31) و همين مساله موجب شده تا بتواند در مقام متاله شدن قرار گيرد و خلافت الهي را به عهده گرفته و ربوبيت خداوندي را در همه آفريده هاي الهي، مظهريت نمايد و همه آفريده ها، نيازمند انسان باشند تا به كمال مطلق خود برسند، چنان كه بر همه آنهاست تا سجده اطاعت در برابر انسان، اين مظهر كامل اسماي الهي و امر خاص خداوندي به جاي آورند. از اين رو ابليس به هنگام اعتراض و تعليل نافرماني خود، از تكريم الهي نسبت به انسان سخن مي گويد و در مقام تشريع، اطاعت آدمي را نمي پذيرد، هر چند كه درمقام تكوين مطلق نمي تواند از دايره اطاعت آدمي بيرون باشد، همان گونه كه خداوند بيان كرده و ابليس اعتراف مي كند وي را هيچ تسلطي بر انسان هاي برگزيده و خالص شده الهي (مخلصين به فتح لام) نيست. (حجر آيه 40 و نيز صافات آيه 40 و 74)

با اين همه، انسان به سبب فقر ذاتي كه دارد، نمي تواند مستقل باشد و استقلال كامل حتي در انسان مريد و مختار نيز وجود ندارد. از اين رو در روايات شيعي بارها از «لاجبر و لاتفويض بل امر بين الامرين؛ نه جبر و نه اختيار بلكه امري ميان دو امر است»، سخن به ميان آمده است پس انسان در بهترين حالت، از استقلال نسبي برخوردار است كه از آن قدرت نسبي ياد مي شود. به اين معنا كه انسان مي تواند هر كاري را كه بخواهد انجام دهد يا ترك كند، ولي اين كار بايد در محدوده قدرت عقلاني بشر باشد. به اين معنا كه عقل، امكان عمل در آن چيز و حوزه را به انسان تجويز كرده باشد. در آموزه هاي قرآني از: «و ما تشا وون الا أن يشاءالله= نمي خواهيد مگر آن كه خدا بخواهد (انسان آيه 30 و تكوير آيه 29) سخن به ميان آمده است. به اين معنا كه دايره خواسته ها و اراده هاي آدمي كه همان دايره قدرت عمل اوست، به دايره خواسته ها و اراده هاي الهي محدود مي شود. بنابراين انسان تنها در همان دايره محدودي كه خداوند براي بشر مقدر و مشخص نموده، مي تواند عمل كند كه از آن به محدوديت عقلاني ياد مي شود، زيرا قوه و نيرويي كه مي بايست اين قدرت را فراهم آورد، از خاستگاه قوت الهي است. از اين رو براساس اصل «لاحول ولا قوه الابالله» هيچ دگرگوني و تحولي و قوتي به جز از خدا نيست، منشا نيرويي كه به آدمي امكان مي دهد تا قادر به انجام و يا ترك كاري شود، خداوند تبارك و تعالي است. اين همان دايره محدوديتي انسان است كه در «بين الامرين و بين المنزلتين» تبيين شده است.

اما از آن جايي كه انسان مظهر كامل و تمام همه اسماي الهي است، مي تواند در حد نهايي از قوت و قدرت بهره مند شود. ولي دست يابي به اين قدرت تمام وكمال، زماني شدني است كه انسان بستر و فضاي مناسبي را فراهم آورد. اين همان چيزي است كه ما از آن به نام عوامل قدرت يادكرده و در ادامه از آن بحث مي كنيم.

واژه شناسي قوت و قدرت

قوت در زبان فارسي به توان و قدرت به نيرو تعبير مي شود. هرچند كه تفاوت اساسي ميان قوت و قدرت و نيز توان و نيرو نيست ولي تفاوت هاي لطيف و ظريفي وجود دارد كه همان مي تواند آثار مهمي دربحث به جا گذارد. كتابهايي چون فروق اللغه به طور تخصصي براي تبيين تفاوت هاي معنايي اين دسته از واژگان كه در ظاهر مترادف مي باشند، بوجود آمده اند. در برخي از كتب عربي به تفاوت هاي معنايي قدرت و قوت توجه داده شده و آمده است: القوه هي التمكن من الفعل بلاضعف، ودليلها قوله تعالي: سوره الذاريات الايايه 85: ان الله هوالرزاق ذوالقوه المتين؛ والمتين الشديد القوه والفرق بينها و بين القدره انها اخص من القدره من وجه و اعم من وجه، فهي بالنسبه للقادر ذي الشعور اخص؛ لانها قدره و زياده و هي بالنسبه لعموم مكانها اعم لانها يوصف بها ذوالشعور و غيره، فيقال الحديد مثلا: قوي ولايقال له: قادر، قوت همان توانايي انجام كاري بدون ضعف و سستي است و شاهد بر اين معنا كلام خداوند تبارك تعالي در آيه 85 سوره ذاريات است كه مي فرمايد: به راستي كه خداوند همان روزي دهنده صاحب تمكن بسيار است؛ و متين همان قوت شديد و توانايي بالاست؛ و فرق ميان قوت و قدرت اين است كه قوت اخص از قدرت به جهتي و اعم از آن به جهتي است. پس قوت نسبت به قادري كه صاحب عقل و شعور است، اخص مي باشد؛ زيرا قوت همان قدرت همراه با زيادتي است و قوت نسبت به عموميت مكاني، اعم مي باشد؛ زيرا قوت هم بر صاحب عقل و هم بي عقل اطلاق مي شود؛ از اين رو درباره آهن گفته مي شود كه قوي است ولي گفته نمي شود كه قادر است.

آنچه از اين عبارت مي توان به دست آورد، عموم و خصوص من وجه قدرت و قوت است. از اين رو، قوت از جهتي عام از جهتي خاص مي باشد؛ زيرا قوت نسبت به قادر عاقل، اخص است، زيرا قوت به قدرتي فزون تر گفته مي شود. به اين معنا كه قوت در موجود عاقل، چيزي بيش از قدرت است اما از جهتي قوت اخص از قدرت است؛ زيرا قوت هم بر عاقل و هم بر غير عاقل اطلاق مي شود ولي قدرت تنها بر عاقل اطلاق مي شود. از اين رو درباره آهن گفته مي شود كه قوي و محكم است ولي گفته نمي شود كه قادر است.

به سخن ديگر، قوت، بردارنده شعور وبي شعور اطلاق مي شود؛ درحالي كه قدرت تنها بر باشعور اطلاق مي گردد. ازسوي ديگر، قدرت عام تر از قوت است، زيرا در صورت وجود قدرت شديد و يا ضعيف، مي توان از قدرت سخن گفت و آن را به كاربرد ولي قوت تنها در زماني به كار مي رود كه قدرت بيش از اندازه باشد. از اين رو در كاربردهاي عربي و اصطلاحات روز سياسي از «قوي الكبري؛ ابر قدرت ها» سخن مي گويند و واژه قدرت را به بيان ابرقدرتي اين كشورها به كار نمي برند؛ هر چند كه در زبان و ادبيات فارسي قدرت و ابرقدرت به كار برده مي شود. آوردن «المتين يا الكبري» از باب تاكيد است وگرنه واژه قوت همان معناي ابرقدرتي و قدرت شديد و محكم را بيان مي كند.

عوامل قدرت انسان و جامعه

قدرت انسان در حوزه هاي عمل فردي و اجتماعي خودنمايي مي كند. انسان ها اگر بخواهند به شكل فردي و يا جمعي به عنوان جامعه، قدرت يابند مي بايست آن را از خاستگاه قدرت به دست آورند كه براساس تفسير قرآني، از آن خداست. از اين رو متاله شدن به معناي قوت و قدرت يابي بشر يا جامعه است، زيرا جامعه اي كه افراد آن رنگ خدايي گرفتند و يا خدايي شدند مي تواند سرور همه جوامع بشري باشد. با مراجعه به آيات قرآن مي توان برخي عوامل قدرت را به صورت خلاصه بيان كرد:

1-ايمان: خداوند در آيات 56 و 66 سوره انفال، ايمان را مهم ترين عامل در قدرت يابي مضاعف يعني قوت يابي بشر و جامعه مي داند؛ زيرا انسان مومن، انساني است كه متصل به منبع قدرت و قوت شده است و به سبب باورها و نيز تقرب و اتصالي كه به كمك اعمال نيك و اطاعت از خدا و رسول(ص) به دست مي آورد، از چنان قدرت و قوتي بهره مند مي شود كه همه هستي و آفريده ها تحت كنترلش قرار مي گيرد. علامه طباطبايي در بيان مقصود آيه مي نويسد كه مراد از آيه: «و علم ان فيكم ضعفا» همان ضعف و سستي در ايمان است؛ زيرا ضعف در صفات روحي موجب مي شود تا مومن شكست بخورد؛ (نگاه كنيد: الميزان، ج 9، ص 321) بنابراين هرچه ايمان شخص قوي تر باشد قدرت و قوت وي نيز فزوني مي يابد.

2-صبر: صبر و شكيبايي شايد مهم ترين عامل در سامان دهي زندگي بشر باشد؛ زيرا صبر در برابر فشارها، معصيت ها، امتحانات الهي و ابتلائات، انسان راچنان آبديده مي كند كه كم تر عاملي را مي توان يافت كه اين گونه عمل كند. انسان با در پيش گرفتن صبر، ظرفيت هاي وجودي خويش را دو چندان مي كند و قوه سرشته را به فعليت مي رساند. خداوند مهم ترين عامل در پيروزي به ويژه در ميادين جنگي را صبر پيشگي و شكيبايي رزمندگان مي داند. (انفال آيات 56 و 66) از آيه 42 سوره رعد اين معنا به دست مي آيد كه مهم ترين عامل خوشبختي انسان در دنيا و آخرت شكيبايي است. از اين رو فرشتگان هنگام ديدار بهشتيان، علت ورود ايشان به بهشت را صبر و شكيبايي آنان بيان مي كنند تا اين گونه جايگاه و اهميت و ارزش صبر در زندگي انسان مشخص شود.

3-شناخت صحيح: در ادبيات كنوني اين معنا بسيار مورد تاكيد است كه معلومات اطلاعات، قدرت است؛ زيرا هر كسي به مقدار اطلاعات و شناختي كه از مسايل دارد مي تواند تاثيرگذار باشد. اصولا مديريت هر چيزي جز با شناخت و اطلاعات امكان پذير نيست و هر چه احاطه علمي انسان به چيزي افزايش يابد به همان اندازه قدرت او نيز افزوده مي شود. از اين رو خداوند در آيه 56 سوره انفال به فقه يعني فهم و شناخت عميق به عنوان يك اصل در پيروزي توجه مي دهد و كافران را به سبب آن كه از چنين شناخت عميق و درست برخوردار نيستند شكست خورده و ناتوان و ضعيف بر مي شمارد.

4- احسان و نيكوكاري: بي گمان احسان و نيكوكاري از مهم ترين عوامل جذب و جلب دلها است. انساني كه حتي از حقوق خويش مي گذرد و با عفو و گذشت، از خطا و اشتباه ديگران مي گذرد، در دل هاي مردم جا مي گيرد. از اين رو خداوند در آيه 65 سوره يوسف قدرت و تمكن يابي را به احسان ارتباط مي دهد و انسان هاي محسن و نيكوكار را انسان هاي با قدرت و تمكن بر مي شمارد كه به حكومت و قدرت در جهان مي رسند.

5- اتحاد و همبستگي: از ديگر عوامل قوت و قدرت بشر و جامعه، اتحاد و همبستگي ميان مردم است كه در آيه64 سوره انفال به عنوان عامل قدرت و پيروزي بيان مي كند. اين كه خداوند در اين آيه مي فرمايد با تنازع و اختلاف ميان افراد يك جامعه و امت، ريح و قدرت ايشان از ميان مي رود، از آن روست كه قدرتي كه از اتحاد افراد يك جامعه پديد مي آيد، هر چند كه همانند باد به چشم ديده نمي شود ولي قدرت سهمگيني است كه مي تواند خانه ها و درختان را از ريشه بركند و ويراني سختي پديد آورد. (كشف الاسرار، ج4، ص75 و التفسير المعين، ص381) قدرت اتحادي امت نيز اين گونه است كه قدرتي به ظاهر نامرئي است ولي در عمل، قوتي بس شگفت انگيز است.

6- كثرت افراد و نيروي انساني: از ديگر عوامل قدرت و قوت بشر و جامعه، نيروي انساني آن است. هر چه شمار ايشان بيش تر باشد، امت قوي تر خواهد بود و اگر اين كثرت همراه با اتحاد و همبستگي و همدلي باشد، قوت نيز افزايش خواهد يافت. آياتي چون 8و 41 سوره يوسف و نيز 43 سوره كهف و 41 سوره يس به اين عامل توجه داده است.

7- توكل: توكل و تكيه كردن بر خدا به عنوان يكي از مهم ترين عوامل قدرت يابي بشر در آيه 94 سوره انفال مورد تأكيد قرار گرفته است؛ اين كه خداوند از اين آيه به وصف عزيز حكيم ستوده شده بيانگر اين معناست كه عزت و قدرت در سايه توكل به دست مي آيد.

8- دليل و حجت: بهره مندي از حجت و دليل محكم و قوي، عاملي مهم در قدرت يابي بشر و جامعه است كه آيه 80 سوره اسراء به آن اشاره دارد. نصرت و پيروزي كه با حجت يعني همان سلطان (روح المعاني، ج9، جزء51، ص802) به دست مي آيد، پيروزي مبتني بر قدرت و قوت برهاني است كه به كار گرفته مي شود. هر چه برهان، قويتر باشد، چيرگي و سلطه بر ديگري نيز آسان تر به دست مي آيد، از اين رو از مؤمنان خواسته مي شود تا در هر كاري، برهان قوي و حجتي تمام و كمال به دست آورند تا اينگونه بر هر كس و هر چيزي چيره شوند.

9- استغفار، انابه و توبه: آياتي از جمله آيه 35 سوره هود، 71 و 20 سوره ص، توبه و بازگشت به سوي خدا و استعفار و انابه را عامل مهمي در اتصال به منبع قدرت و قوت يعني خداوند تعالي معرفي مي كند؛ زيرا گناه و يا خطا و اشتباه موجب مي شود تا آثار آن در زندگي آدمي خودنمايي كند و ضعف و سستي بشر و جامعه را فراهم آورد. از اين رو با توبه و انابه و استعفار اين خطاها جبران مي شود و زمينه براي بازگشت به قدرت و يا افزايش قدرت و قوت فراهم مي آيد.

01) آب: در ميان عوامل مادي شايد آب تنها عامل قدرت و قوتي باشد كه مورد توجه خاص قرار گرفته است. خداوند در آيه6 سوره انعام و نيز آيه 25 سوره هود، آب را عامل قدرت و قوت بشر و جامعه مي داند و مؤمنان را به آن توجه مي دهد؛ زيرا آب مناسب و كافي موجب مي شود تا كشور به سوي آباداني و پيشرفت كشيده شود و شمار مردمان افزايش يابد و قدرت و مكنت امت فزوني پيدا كند. از اين رو خداوند به آب به عنوان يكي از عوامل اصلي قدرت و قوت توجه داده وخواهان بهره مندي درست از آن مي شود. خداوند در آياتي ديگر حتي روش دست يابي به آب كافي را با بازگشت به تقوا و عمل صالح تبيين مي كند تا اين گونه هر كس و هر امتي بتواند به منبع قدرت متصل گردد و از عوامل آن سود برد.

از آن چه گذشت مي توان به درستي دريافت كه قدرت و قوت آدمي به آن است كه به منشأ آن يعني خداوند متصل گردد و در اين راه از عوامل و بسترهايي كه قرآن براي ايجاد اين اتصال بيان كرده سود برد. باشد براي اين كه ملتي قدرتمند و امتي قوي داشته باشيم در مسير جامعه قرآني گام برداريم و از اين عوامل غافل نشويم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا