اجتماعیاخلاقی - تربیتیروان شناسیفرهنگیمعارف قرآنی

بررسي چگونگي منش كريمانه در برابر جاهلان

بررسي چگونگي منش كريمانه در برابر جاهلان … قالوا سلاما
سلامت شخصيت را مي بايست در سلامت رفتار، منش، كنش و واكنش هاي شخص جست و جو كرد، از اين رو منش و كنش و واكنش ها از سوي شريعت و انديشمندان علوم مختلف انساني از جمله روان شناسان به عنوان ملاك داوري و ارزيابي، مطرح مي شود. بي گمان از كوزه برون همان تراود كه در اوست. منش و كنش شخص، بيانگر سلامت و يا بيماري شخصيت است. شخصيت هر كسي در حوزه بينشي و نگرشي همان گونه كه شكل گرفته در عرصه عمل اجتماعي و رفتاري خودنمايي مي كند. انسان هاي بيمار و داراي شخصيت ناسالم در بينش و نگرش، داراي رفتارهايي هستند كه در كاربردهاي قرآن از آن به جهالت ياد مي شود.
دايره مفهومي واژه جاهل در كاربردهاي قرآني وسيع تر از مفهوم نادان است. رفتارهاي ضدهنجاري جاهل به ويژه در برابر انسان مؤمن كه از كمال شخصيت برخوردار است و سلامت شخصيت وي در نهايت كمال اعتدالي است، همان گونه كه بيانگر وضعيت وي مي باشد، مي بايست از سوي انسان مؤمن به شكلي پاسخ داده شود كه از آن به عنوان بهترين واكنش ياد شود. اين جاست كه رفتار بزرگوارانه و كريمانه خودنمايي مي كند و نشان مي دهد كه مؤمن چگونه با چنين رفتاري مي تواند موقعيت خويش را حفظ كرده و از آسيب ها و زشتي هاي رفتار بيمارگونه جاهل در امان بماند.

 

نويسنده در اين مطلب بر آن است تا تحليل قرآن را از اين موقعيتي كه مؤمن در آن قرار مي گيرد و نيز بهترين و كامل ترين رفتار شايسته در برابر جاهل را تبيين كند. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
شخصیت انسان کامل

آن چه كه به عنوان فلسفه آفرينش انسان و هدف شريعت معرفي و تبيين شده، دست يابي به انسان كاملي است كه از نظر شخصيت به كمال و تمام رسيده باشد. از اين رو خداوند در برابر پرسش هاي فرشتگان در ملأاعلي، به انسان به عنوان اشرف آفريده ها كه داراي قابليت عبوديت ربوبي و خلافت الهي است اشاره مي كند و حتي پس از آن كه انسان را به اعتدال و استواي كامل آفريد، بر خود درود و آفرين مي فرستد؛ زيرا مي داند كه اين آفريده از قابليت و توانايي و ظرفيت بالائي برخوردار است و مي تواند مسئوليت بزرگ و بي مانند خلافت الهي را از راه فعليت بخشي به همه عناصر كمالي در خود كه به عنوان تعليم اسمايي از آن ياد شده، به دست آورد.
براين اساس مي توان گفت كه شخصيت انسان كامل را بايد در متاله شدن و رنگ خدايي گرفتن وي جست. اگر همه عناصر و ملاك هايي كه به عنوان صفات و اسماي كمالي و حسناي الهي مطرح مي شود، در انساني ظهور و تحقق يابد مي توان گفت كه در برابر انسان كاملي قرار گرفته ايم كه خلافت الهي را به عنوان حق و تكليف برعهده دارد.
مومن نيز انساني است كه يا در مسير كمالي قرار دارد و يا اين كه مراتبي از كمال را طي كرده و توانمندي هاي سرشته در ذات خويش را براساس آموزه هاي وحياني فعليت بخشيده و يا در نهايت كمال قرار گرفته است؛ زيرا ايمان از جمله اموري است كه مي تواند همه اين مراحل و مراتب را نمايش دهد و بنماياند.
هر چه انسان مؤمن بتواند اسما و قواي سرشته را فعليت بهتر و بيش تري بخشد، درمراتب و درجات عالي تر قرار گرفته و از شخصيت سالم و با كمال تري برخوردار خواهد بود.
آيات قرآني هنگامي كه از شخصيت مؤمن سخن مي گويد به ابعاد مختلف آن در حوزه هاي بينشي، منشي و نگرشي توجه مي دهد. از اين رو در روان شناسي شخصيت مؤمن بايد بسياري از ابعاد و مراتب مورد توجه و تحقيق قرار گيرد. از آن جايي كه هدف اين نوشتار تبيين همه ابعاد شخصيت مؤمن نيست، تنها به گوشه اي از آن كه مرتبط با هدف اين نوشتار است اشاره مي شود.
روان شناسي شخصيت مومن و جاهل
مومن از نظر شخصيت، كسي است كه در مسير كمالي قرار داشته و يا آن كه به آن رسيده و همه اسما و صفات كمالي را در خود تحقق بخشيده و متاله شده است. مومن به سبب آن كه در مسير كمال قرار دارد، انساني متعادل در كنش و منش است و همين اعتدال و ميانه روي موجب مي شود او بتواند در برابر رفتارهاي تند و زشت ديگران، از درجه تحمل بسيار بالايي برخوردار باشد و واكنش هاي خويش را در مدار عقلانيت تنظيم كرده و به دور از عواطف و احساسات سريع و تند، عمل كند.
در حقيقت در روان شناسي شخصيت مومن بايد به عناصري چون عقلانيت و اعتدال توجه بسياري كرد؛ زيرا هركسي كه به دور از اين دو عنصر اصلي، كنش و واكنش داشته باشد، بي گمان هيچ بهره اي از ايمان نبرده است.
تحمل پذيري مومن كه به شكل صبر در برابر مصيبت ها و گرفتاري ها و سختي ها خود را نشان مي دهد از برجسته ترين نشانه هاي عقلانيت و اعتدال در شخص است. از اين رو انسان مومن را از نظر رفتاري و واكنشي مي بايست انسان با درجه تحمل بسيار بالا معرفي كرد. در آيات و روايات هنگامي كه از صفات مومن ياد مي شود به عناصري چون صبر و شكيبايي و بردباري و حلم اشاره مي شود و بر وجود آن در مومن تاكيد مي گردد.
حلم و صبر در حقيقت برجسته ترين، بازتاب ها و نشانه هاي وجود عقلانيت و اعتدال در شخص است. چنان كه اين دو صفت كمالي در انسان به معناي آن است كه شخص به كمالي دست يافته كه شخصيت وي را متحول مي كند و به سوي كمالات عالي و مراتب برتر سوق مي دهد.
اصولا در كاربردهاي قرآني هنگامي كه واژه حليم به كار مي رود در برابر واژه جهل قرار گرفته و معنا مي يابد؛ به اين معنا كه در فرهنگ قرآني انسان حليم كسي است كه عقلانيت خويش را در منش و كنش و واكنش ها نشان مي دهد؛ چنان كه انسان جاهل كسي است كه از عقلانيت بهره اي نبرده است تا در كنش ها و منش ها و واكنش هايش تجلي و ظهور يابد. لذا جهل در برابر عقل قرار مي گيرد و امام صادق(ع) در روايتي طولاني از جنود عقل و جنود جهل سخن به ميان مي آورد. اين بدان معنا است كه در فرهنگ اسلامي و قرآني جهل به جاي آن كه در برابر علم قرار گيرد در برابر عقل قرار گرفته است و انسان جاهل به معناي انسان نادان نيست بلكه انساني است كه از عقل بهره اي نبرده و آن را در زندگي خويش به كار نمي گيرد.
از آن جايي كه بهترين شكل بروز و ظهور عقل در تحمل پذيري است، واژه و اصطلاح حلم به جاي عقل مي نشيند تا نشان دهد كه آن چه از عقل مهم و اساسي است كاركردهاي عملي آن در زندگي است، زيرا هر موجودي از عقل برخوردار است ولي تا زماني كه از آن استفاده نكرده و به شكل حلم و بردباري در نياورده نمي تواند مدعي عقل و عقلانيت شود. براين اساس در آيات قرآني هرگز از عقل به شكل اسمي تجليل نشده بلكه همواره از عقلانيت فعلي تجليل شده و اشخاصي كه عقل خويش را به كار مي گيرند ستوده شده اند به عبارت ديگر واژه عقل هيچگاه در قرآن نيامده بلكه از آن به شكل فعلي چون يعقلون و تعقلون و مانند آن نام برده شده است.
هنگامي كه بخواهيم از روان شناسي شخصيت مومن در برابر جاهل سخن بگوئيم مي بايست از وجود عقلانيت كاربردي و اعتدال كه به شكل تحمل پذيري و حلم و صبر خودنمايي مي كند سخن به ميان آوريم چنان كه علامت شخصيت بيمار جاهل را بايد در دوري وي از عقلانيت و اعتدال و عدم بهره گيري از اين دو عنصر جست وجو كنيم.
هنگامي كه در اين نوشتار جاهل در برابر مومن قرار داده مي شود و از روان شناسي شخصيت مومن و يا روان شناسي شخصيت جاهل سخن به ميان مي آيد مراد آن است كه جايگاه و ارزش اعتدال و عقلانيت را در تحقق بخشي دو مفهوم دريابيم.
عبادالرحمان، رتبه كمالي ايمان
چنان كه گفته شد، ايمان داراي درجات و مراتب متعددي است و هركسي در پله و درجه اي از ايمان نشسته است. از آن جايي كه ايمان ارتباط تنگاتنگي با بينش و نگرش انسان دارد، هرچه اين دو بعد شناختي و عملي قوي تر باشد، ايمان انسان نيز كامل تر و بهتر نمود پيدا مي كند.
منش و كنش و واكنش انسان هاي مؤمن نيز بر اين اساس مبتني بر مراتب ايماني است؛ به اين معنا كه هرچه ايمان شخص قوي تر باشد و شخص در مراتب و درجات عالي تر ايمان قرار داشته باشد، منش و كنش و واكنش وي سالم تر، عقلاني تر و معتدل تر مي شود.
از اين رو نمي توان با ديدن نوعي واكنش هاي بيرون از عقلانيت و يا اعتدال، در ايمان شخص ترديد و شك كرد، بلكه مي بايست در مراتب و درجات ايماني او تشكيك كرد. به اين معنا او را در مرتبه اي ديد كه از ايمان كامل فاصله دارد؛ زيرا كنش و منش و واكنش وي نشان مي دهد كه هنوز عقلانيت و اعتدال در همه ابعاد زندگي او به كمال نرسيده است. بنابراين هنوز تا كمال ايماني فاصله اي دارد كه بايد آن را طي كند و بپيمايد.
از نظر قرآن عبادالرحمان به عللي چند در مقام ايماني بالايي قرار دارند. اين كه عبادالرحمان چه كساني هستند و از چه ويژگي ها و صفات برجسته اي برخوردارند، نيازمند تحقيق و بررسي هاي مستقلي است كه بيرون از حوصله اين مقاله مي باشد. براين اساس تنها به ويژگي اي اشاره مي شود كه مرتبط با بحث است.
از مهم ترين ويژگي هايي كه قرآن براي عبادالرحمان بيان مي كند، داشتن صبر است. خداوند در آيه 63 و 75 سوره فرقان، عبادالرحمان را به سبب ويژگي و صفت برجسته صبر مي ستايد و همان را عاملي مهم براي ورود به بهشت و بهره مندي از نعمت هاي خاص خداوند برمي شمارد.
اما صبر در برابر چه چيزي موجب شده عبادالرحمان به اين درجه و مرتبه از ايمان دست يابند؟
صبر و تحمل پذيري در برابر جاهلان
بي گمان آن چه عبادالرحمان را از نظر شخصيت از ديگر مؤمنان جدا و متمايز مي سازد، ويژگي صبر ايشان به خصوص در برابر جاهلان است كه در آيات پيش گفته تبيين و روشن شده است.
ريشه و خاستگاه صبر را مي بايست در اموري چند جست و جو كرد كه ازجمله آن ها، ايمان قوي، شناخت كامل از هستي، پذيرش ربوبيت و پروردگاري خداوند، علم و قدرت وي، معاد و رستاخيز و مانند آن دانست. اگر به اين امور خوب نگريسته شود، ارتباط تنگاتنگ و استوار آن ها را با عقلانيت مي توان به سادگي دريافت. همين عقلانيت است كه آدمي را به شناخت درست و بينش و نگرش صحيح هدايت مي كند و ايمان از آن زاده مي شود. از اين رو در اسلام پذيرش عقلاني اصول دين و تحقيق و شناخت از مسايل و موضوعات اساسي چون توحيد و نبوت و عدالت و امامت و نبوت شرط ايمان واقعي دانسته شده است.
كسي كه در مسير كمالي ايمان قرار گيرد، از عقلانيت به خوبي بهره گرفته و مي گيرد. همين عقلانيت و شناخت از نظام هستي است كه وي را به سوي اعتدال و ميانه روي سوق مي دهد و عدالت و اعتدال را بنياد نظام هستي معرفي كرده و او را بدان ترغيب مي كند.
عقلانيت و صبر نيز موجب مي شود تا تحمل پذيري شخص به ويژه در برابر مصيبت ها و گرفتاري ها و فشارهاي جاهلان افزايش يابد و كنش ها و واكنش هاي شخص به دور از احساسات و عواطف تحريك شده تند و گذرا بروز كند. منش شخص، معتدل مي شود و عقلانيت همه پايه هاي زندگي او را دربر مي گيرد. جاهل از آن جايي كه ضد عقلانيت و اعتدال است نه تنها كنش هايش نسبت به ديگران ضدهنجاري و عقلاني است بلكه واكنش هاي تند احساسي از خود بروز مي دهد. در اين جاست كه مؤمن وقتي كه با جاهل روبه رو مي شود ناچار مي گردد تا صبر خويش را افزايش دهد و در نهايت بردباري و شكيبايي با جاهل برخورد كند، زيرا هرگونه واكنش و كنش بيرون از دايره صبر و تحمل و حلم مي تواند جاهل را ترغيب به كنش ها و واكنش هاي تندتر و بيرون از دايره هنجاري و اخلاقي نمايد. از اين رو خداوند در برابر تحمل پذيري و واكنش هاي عبادالرحمان مي فرمايد كه آنان صبر پيشه مي كنند و در برابر رفتارهاي ضداخلاقي و هنجاري و اهانت ها و تهمت ها و تحقيرها تنها به سلام بسنده مي نمايند. (همان آيات)
اين بدان معناست كه به جاي آن كه واكنش نشان دهند و يا سخناني در توجيه رفتار و كنش هاي خود داشته باشند تنها به سلام بسنده مي كنند و اجازه نمي دهند تا دامنه بحث و مسئله آفريني از اين حد تجاوز كند.
شيخ طبرسي مفسر پرآوازه شيعي در تحليل سلامي كه عبادالرحمان در برابر رفتارها و گفتارهاي جاهلان مي دهند مي نويسد: در اين كه مقصود از سلام چيست، دو احتمال وجود دارد: نخست آن كه مراد از سلام همين سلام و تحيت اصطلاحي باشد؛ ديگر آن كه مراد از سلام در اين جا به معناي تسليم شدن در برابر جاهل است. (مجمع البيان، ج7 و 8، ص 579)
براساس احتمال دوم مومن مي بايست در برابر سخنان و كردارهاي جاهل، جز تسليم ظاهري، عملي انجام ندهد؛ زيرا بسيار ديده شده كه يكي به دو كردن با جاهلان، موجب مي شود كه شخصيت و كرامت انساني شخص در معرض خطر قرار گيرد چه رسد كه اهانت و توهين هايي از سوي شخص انجام مي شود كه با كرامت و شخصيت ايماني در تضاد است.
ديوانه اي با انديشمندي گلاويز مي شود و انديشمند از اين مسئله اندوهگين مي گردد كه مرا چه شده كه ديوانه اي با من در آويخته است؛ زيرا انسان خردمند كسي است كه اجازه نمي دهد تا ديوانه اي با او گلاويز شود بلكه با رفتاري كريمانه و بزرگوارانه و تسليم ظاهري شدن مي كوشد تا جاهل، راه خويش را درپيش گيرد.
انسان خردمند مي كوشد تا در معرض كنش ها و واكنش هاي جاهلان قرار نگيرد؛ زيرا بي خردي آنان موجب مي شود تا رفتاري به دور از اخلاق و هنجارهاي اجتماعي انجام دهند و يا سخناني بيهوده و ركيك و اتهامات واهي بر شخص عاقل بار كنند، كوتاه آمدن و تحمل كردن ايشان بهترين سلاح مومن و خردمند است.در هر جامعه اي افرادي سفيه و نابخرد هستند كه با رفتارهاي جاهلانه خويش مومنان و خردمندان را مي آزارند، بنابراين عاقل و مومن بايد با تحمل و خويشتن داري بالا، واكنش هاي مناسبي داشته باشد تا بي خرد به اهداف خويش نرسد؛ زيرا هدف بي خرد شكستن حرمت ها و حريم هاي اخلاقي و هنجاري جامعه است. هرگونه واكنشي به دور از عقلانيت و اعتدال مي تواند جاهل را گستاخ تر كند. از آن جايي كه جاهل هيچ حريمي را حرمت نمي دارد و هيچ هنجاري را پاس نمي دارد، ممكن است زمينه جسارت هاي بيش تر و تحقيرهاي فزون تري را فراهم آورد؛ از اين رو گاه لازم است شخص خردمند حتي از حق خويش بگذرد و با سكوت و تحمل و صبر و يا حتي پاسخ هاي فراتر از انتظار جاهل، او را از سر راه خويش واكند.
به نظر مي رسد كه حتي تحيت گفتن و سلام كردن به جاهل به معناي آن است كه برخلاف رفتارهاي زشت و تند وي، انسان خردمند و مومن بايد رفتارهاي پسنديده و مثبت خويش را افزايش دهد تا دست كم جاهل را از حالت تعرض و يا افزايش آن دور سازد.
اين رفتار كريمانه و بزرگوارانه در برابر جاهل و بي خرد مي تواند امنيت را براي مومن و خردمند بخرد و كنش ها و واكنش هاي بي خرد را مديريت نمايد. به سخن ديگر، اگر بي خرد و جاهل به سبب دوري از عقلانيت و خرد، ناتوان از مديريت خود باشد، مومن با برخورد بزرگوارانه و كريمانه خويش مي تواند جاهل را از بيرون مديريت كرده و اجازه ندهد نا نفس و بي خردي وي تمام وجودش را دربر گيرد و او را به كنش ها و واكنش هاي تندتر و شديدتر وادارد.
در روزگار و جامعه كنوني كه جاهلان به معناي بي خردان به اشكال مختلف مي كوشند تا هنجارهاي اخلاقي را بشكنند لازم است كه مومنان و خردمندان با تحمل و صبر بيش تر جامعه را مديريت كنند و اجازه ندهند تا هنجارهاي اخلاقي و انساني اين گونه شكسته شود و جامعه به سوي سقوط و تباهي پيش رود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا