اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنی

انتخاب های سخت در زندگی

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان هرچند روزانه در شرایطی قرار می گیرد که میان نقیضین یا ضدین که سومی ندارد، یکی را انتخاب کند؛ یعنی بین بود و نبود یا خیر و شر، یا حق و باطل، یا عدل و ظلم، یا صداقت و دروغ یا امانت و خیانت و مانند آنها یکی را انتخاب کند؛ اما گاه شرایطی به گونه ای رقم می خورد که باید از آنها به انتخاب سخت یاد کرد؛ زیرا نه تنها دنیای او را تحت تاثیر مستقیم وغیر مستقیم قرار می دهد، بلکه ابدیت او را انتخاب او تعیین و رقم می خورد. انتخابی که می تواند او را به سعادت دنیوی و اخروی برساند یا به شقاوت ابدی بکشانند؛ البته گاه نیز انتخابی است که دنیا را سخت و شقاوت بار می سازد، اما آخرت را تضمین و سعادت ابدی را تامین می کند، یعنی انتخابی که شاید دنیا را در سطحی می کند و نوعی آسایش را فراهم می آورد، اما ابدیت ازدست می رود و شقاوت ابدی و زیست در دوزخ را برایش رقم می زند.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انتخاب سخت در شرایط «ایثار» شکل می گیرد؛ زیرا انسان می بایست یا آخرت را بر دنیا ترجیح دهد و به ایثار دنیا برای آخرت بپردازد، یا بر عکس دنیا را بر آخرت ترجیح دهد و آخرت برای دنیا ایثار کند.

اگر بخواهیم یک خود ارزیابی از خود داشته باشیم، می توانیم به زندگی خود نظری بیافکنیم ببینم در زمان انتخاب های سخت که در طول زندگی ممکن یک یا دو بار و درنهایت سه بار رخ می دهد، ما چگونه عمل کرده ایم؟ مثل انتخاب هنگام ازدواج، نگه داری والدین بیمار یا تحصیل و آسایش و آرامش خودمان، انتخاب حضور در میادین جهاد و شهادت یا فرار از آن، انتخاب های بزرگ و سرنوشت سازی که تمام عمر و زندگی انسان را تحت تاثیر قرارمی دهد. ما چگونه انتخاب کرده یا حتی می کنیم؛ زیرا براساس آیه 14 و15 سوره قیامت «بل الانسان علی نفسه بصیره و لو علی معاذیره؛ بلکه انسان بر نفس خویش بصیرت دارد، هر چند که بهانه و عذرتراشی داشته باشد.» پس هر کسی خودش را می شناسد و انتخاب های خویش را در شرایط سخت می تواند تحلیل و تبیین کند. این خودارزیابی هرچند که به دیگران منتقل نمی شود، اما خودش نسبت به خودش قضاوتی درست دارد و نمی تواند از خودش و قضاوت خویش بگریزد.

دو راهی های سرنوشت ساز خطرناک

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، خدا نفس انسانی بلکه هر مخلوقی را به گونه ای آفریده که همه چیزهایی که برای کمال لازم است در اختیار دارد و به شکل فطری در آن مسیر حرکت می کند.(طه، آیه 50) این گونه است که مثلا گندم و جو به طور فطری و غریزی راه کمالی خویش را می شناسد و از وقتی تخم در خاک نهفت و به آب شرایط رویش فراهم آمد، آغاز حرکت کمالی تا غایت خویش را می پیماید.

البته از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان و جن دو مخلوق و آفریده ای هستند که در چارچوب مشیت حکیمانه الهی در محدوده ای حق انتخاب دارند که از آن به عنوان انتخاب میان «حق و باطل» و مصادیق آن یاد می شود که در قالب «شکر و کفران» یا «کفر و ایمان» و «عدالت و ظلم»، «صداقت و کذب»، «امانت و خیانت» ، «وفا و عهد شکنی»، «خیر و شرّ»، «حسنه و سیئه»، «طیب و خبیث»، «حلال و حرام» و مانند آنها خودش را نشان می دهد.

از نظر قرآن، هر کسی به طور فطری بر اساس نرم افزار هدایت باطنی تکوینی و قلب سالم و سلیم، به عقل فطری، حق و مصادیق آن و نیز باطل و مصادیق آن را می شناسد و به حق و مصادیق آن گرایش و از باطل و مصادیق آن گریزش دارد.

البته این گرایش و گریزش تا زمانی است که انسان به هواهای نفسانی یا وسوسه های ابلیسی شیطانی، تغییری در نفس و حالت استوا و اعتدال آن ایجاد نکرده و نور فطرت را دفن و دسیسه ننموده یا بر قلب زنگار نیانداخته یا آن را مطبوع و مختوم نکرده باشد؛ زیرا اگر چنین تغییراتی در نفس انسانی رخ دهد، دیگر آن توان شناختی و گرایشی فطری را نخواهد داشت و قلب ناتوان از تعقل و تفقه و تدبر و تبصر و تذکر می شود تا جایی که وارونه می اندیشید و وارونه گرایش می یابد؛ یعنی به سبب سفاهت و سبکی در خردورزی، فساد و افساد را صلح و اصلاح می بیند و به ضد ارزش ها از جمله کذب و ظلم و کفر و خیانت و عهدشکنی و مانند آنها گرایش می یابد، و در ظاهر محسوسات می ماند و به باطن حقایق نمی رسد و این گونه است که دنیاگرا می شود و آخرت گریز. پس هم چون چارپایان بلکه پست از آنها در سطح گیاه یا سنگ می اندیشد و گرایش های خویش را ساماندهی می کند.(شمس، آیات 7 تا 10؛ مطففین، آیه 14؛ بقره، آیات7 تا 15؛ اعراف، آیه 179)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان در طول زندگی کوتاه که نوعی «عصر» و عصاره گیری از شخصیت و شاکله انسانی است و در مدت و زمان کوتاه عمر دنیوی هرکسی با انتخاب های خویش ابدیت خویش را می سازد، انتخاب های سرنوشت سازی در دو راهی های حق و باطل و مصادیق آن دارد که سعادت یا شقاوت ابدی او را تعیین کرده و رقم می زند؛ زیرا کسی که حق و ایمان را انتخاب می کند و اعمال صالح دارد و مصادیق حق را می شناسد و بدان گرایش می یابد، سعادت ابدی را در مقام قرب و رضوان الهی در بهشت ابدی برای خویش می سازد؛ و کسی که به باطل و کفر و کفران گرایش می یابد، شقاوت ابدی را در مقام فراق و فقدان از انوار صفات الهی در دوزخ ظلمات و آتش سوزان تجربه خواهد کرد.(مطففین، آیات 1 تا 36؛ شمس، آیات 7 تا 10)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، فرصت هایی به انسان داده شده که با انتخاب درست خویش می تواند حتی سیئات اعمال را بپوشاند و تکفیر کند(زمر، آیات 34 و 35؛ فتح، آیه 5؛ تحریم، آیه 8) یا حتی سیئات را تبدیل به حسنات کند.(فرقان، آیه 70)

از نظر قرآن، برخی از انتخاب ها یا فرصت های انتخاب مجدد بسیار مهم و سرنوشت ساز است و انسان می بایست به آن ها التفات و توجه خاص داشته باشد. از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. توبه: توبه معنای بازگشت از مسیر اصلی و صراط مستقیم عبودیت برای کسی است که به بیراهه رفته و گمراه شده و به خطا و گناه خویش به فضل الهی آگاه شده و به توفیق الهی خواهان بازگشت به مسیر اصلی می شود و خدا نیز توبه او را می پذیرد و او را در مسیر اصلی قرار می دهد و پیش می برد.(فرقان، آیات 68 تا 71) از نظر آموزه های وحیانی قرآن، کسی که توبه می کند، می تواند به اصلاح امر فاسد بپردازد و با این کار نه تنها جبران مافات کند، بلکه می تواند زشتی ها و سیئات اعمال خویش را به حسنات تبدیل کند.(تحریم، آیه 8) کسی که توبه کند می تواند به دایره محسنین بازگردد که برترین احسان همان بندگی خدا و حضور در محضر الهی است است که زشتی ها را تکفیر می کند(زمر، آیات 34 و35) هم چنین از نظر قرآن، کسانی که صدقات نهان و آشکار می دهند می تواند زشتی های اعمال خویش را تکفیر کنند(بقره، آیه 271)؛ زیرا از نظر قرآن اصولا اعمال صالح در سایه ایمان چنین شرایطی را موجب می شود که سیئات و زشتی ها پوشیده و تکفیر شود.(تغابن، آیه 9) تقوا پیشه گی برای مومنان نه تنها موجب توانایی تشخیص و قدرت جداسازی و فرق گذاری را فراهم می آورد بلکه موجب تکفیر سیئات می شود و مغفرت الهی رابه دنبال می آورد.(انفال، آیه 29؛ طلاق، آیه 5) مجاهدین با حضور در جبهه و عمل صالحی در این سطح نیز افزون از بهره مندی از سکینه و آرامش و مانند آنها در شرایط تکفیر سیئات قرارمی گیرند.(فتح، آیات 1 تا 5) از نظر آموزه های وحیانی قرآن، توبه عملی محبوب در پیش گاه خدا و مقبول است؛ زیرا کسی که توبه کند، به صراط مستقیم عبودیت بازگشته و مطیع خدا شده و محبوب خدا می گردد. البته چنان که گفته شد، این خدا است که پس از خطا وگناه، القاء توبه در دل گناهکار می کند تا نسبت به آن آگاه و شرمنده شده و به سوی خدا باز گردد. پس وقتی توبه کرد، خدا توبه اش را می پذیرد. پس هر توبه انسانی محفوف به دو توبه و بازگشت قبل و بعد توبه انسان است؛ زیرا اگر خدا به سوی بنده عنایتی نمی کرد و او را به خطا و گناه آگاه نمی کرد و شرمندگی را بر او تحمیل نمی نمود، شخص بازگشتی از خطا و گناه به سوی خدا نداشت. پس از توبه نیز این خدا است که توبه اش را می پذیرد وبه سوی او باز می گردد و او را تحت عنایت خویش قرار می دهد. پس اگرتوبه اول و آخر خدا نباشد، شخص هم چنان بر گناه و خطا اصرار می کرد؛ اما عنایت خدا به بنده است که به گناه و خطا اصرار نکرده و توبه کند. به هر حال، انتخاب توبه پس از گناه و خطا یکی از بزرگترین و سرنوشت سازترین انتخاب های بشر است؛ زیرا اگر توبه نکند و اصرار برگناه ورزد به شقاوت ابدی دچار می شود. خدا در قرآن بیان می کند که حضرت آدم(ع) پس از ترک اولی، توبه کرد، اما ابلیس توبه نکرد و به گناه و عصیان خویش اصرار کرد.(بقره، آیات 35 تا 37)
  2. دین و دنیا: از دیگر دو راهی سرنوشت ساز خطیر برای انسان، انتخاب فانی دنیا بر باقی آخرت است. بسیاری از مردم تحت تاثیر زینت های زندگی دنیوی به دام غرور و فریبی می افتند که هواهای نفسانی و وسوسه های ابلیسی ایجاد می کند. بنابراین، فانی دنیا را بر باقی دنیا ترجیح می دهند.(اعلی، آیه 16 و 17) وتنها اندکی از مردم هستند که در انتخاب خویش همه چیز خویش را فدای آخرت می کنند و با ایثارگری دنیا را به آخرت می بخشند و آخرت را انتخاب می کنند.(حشر، آیه 9؛ انسان، آیات 8 و 9) بسیاری از مردم نقص در دین و آخرت را می پذیرند و با کم گذاری در ساحت دین، در اندیشه ساخت دنیای خویش بر می آیند؛ اما هستند کسانی اندک که نقص در آخرت را نمی پذیرند و بر دنیا خویش کم می گذارند و از حسنات دنیا برای آخرت بهره می برند و با ایثارگری خویش نشان می دهند که حاضرند برخود سخت بگیرند تا آخرت آنان در سایه ایثار تامین شود.(همان)
  3. رضا و سخط: از نظر قرآن، برخی اعمال موجب رضای خدا است و برخی موجب سخط اوست. البته اعمالی که موجب رضای خدا است، ممکن است موجب رضایت خلق باشد یا حتی موجب سخط مردم، چنان که اموری که موجب سخط خداست نیز این گونه است؛ بنابراین، نمی توان گفت که هر چه موجب رضایت خداست، رضایت خلق با آن است؛ چنان که رضایت خدا در حضور در میدان جهاد(بقره، آیه 216) یا عدالت حتی نسبت به خویشان(نساء، آیه 135) موجب رضایت خدا است، ولی خود انسان یا خویشان نسبت به آن کراهت و ناخوش دارند.(همان) از نظر آموزه های قرآنی، ایمان چیزی جزحب و بغض و تولی و تبری نیست(حجرات، آیه 7) و هرکسی می بایست تنها دنبال رضایت خدا باشد نه رضایت دیگری، البته اگر در آن رضایت خلق نیز تامین شود، «فبها المطلوب» و اگر نشد مشکلی نیست، و به ادبیات عوامانه «بجنهم». از نظر آموزه های وحیانی قرآن، در شرایط دو راهی انتخاب رضایت خلق یا خالق، بیش تر مردم رضایت خلق یاخودشان را در نظر می گیرند و این گونه رضایت خالق را از دست می دهند و تنها کسانی دنبال رضایت الهی و از سخط او فراری هستند که اهل ایمان واقعی باشند و دل و قلب آنان به مطمئن به خدا باشد که در چنین شرایطی «راضیه مرضیه»(فجر، آیات 27 تا 30) و «یحبهم و یحبونه»(مائده، آیه 45) تحقق می یابد و هر دو طرف بهره مند می شوند؛ زیرا رضایت و محبت دو سویه ومتقابل است. شکی نیست که باید از خدا خواست تا چنین چیزی را ایجاد کند؛ زیرا تا محبت الهی پیش نیافتد محبت خلق تحقق نمی یابد؛ چنان که توبه چنین است. میل به انجام کاری که رضایت خدا باشد، می بایست از سوی خدا ایجاد شود، و گرنه برخی از امور است که خود انسان نسبت به آن کراهت دارد، مانند حضور در میدان جهاد یا عدالت ورزی نسبت به خویش و خویشان. این خداست که محبت این امور را در دل می افکند و انسان را متمایل به آن می کند. از نظر آموزه های وحیانی قرآن، از آن جایی که خدا تنها خاستگاه هر قوت و قدرتی است، باید از خدا خواست تا قوت و قدرت انجام کارهایی را بدهد که مورد رضایت اوست ، چنان که باید از خدا خواست تا قوت و قدرت را در اموری که سخط می آورد، سلب کند و ما را ناتوان سازد.
  4. هوای نفس و اطاعت خدا: از دوراهی های سخت و خطرناکی که برای آدمی پیش می آید، انتخاب میان خواسته های نفسانی و خواسته های الهی است. از نظر قرآن، گاه انسان به امری علم قطعی و یقینی تمام دارد، ولی به سبب هواهای نفسانی به خود ظلم می کند و دنبال برتری و علو می رود و خود را به خاک ذلت می کشاند؛ چنان که ابلیس و فرعونیان این گونه عمل کردند و با استکبار در عین علم یقینی، طاعت نفس را بر طاعت خدا ترجیح دادند.(نمل، آیه 14؛ ص، آیات 72 تا 76؛ بقره، آیات 35 تا 37) باید از خدا در قالب دعا و نیایش خواست تا ما را دمی به حال خودمان رها نکند، که در انتخاب میان طاعت خویش و هواهای نفسانی از یک سو و طاعت خدا، اطاعت خدا را مد نظر قرار دهیم و عصیان نورزیم؛ زیرا هواهای نفسانی اگر بخواهد انتخاب و اختیاری داشته باشد، جز به باطل گرایشی ندارد و از حق و مصادیق آن گریزش دارد؛ زیرا قوای غضب و شهوت، چنان چون گرگی می درد یا چون خوکی در خبائث می چرد که دومی ندارد. این گونه است که هواهای نفسانی معبود و الهه می شود و خدا فراموش.(جاثیه، آیه 23)
  5. عفو و انتقام: خدا مخلوقات را به حقیقت رحمت و اسم حسنای الرحمن آفریده است.(هود، آیه 119) از همین رو، اگر حکم رحمانیت برای عموم نبود، دوزخ را نمی آفرید؛ ولی چون بر عموم مخلوقات رحم آورده، دوزخ را برای کسانی آفریده که به جای عدالت، ظلم کردند؛ زیرا ظلم عاملی است که حق و سهم قسطی هر کسی به خودش نمی رسد و او را از کمالی یا غایتی محروم می سازد. بنابراین، برای جلوگیری از ظلم است که دوزخ به رحمانیت الهی آفریده شده است؛ یعنی خدای رحمان به رحمانیت دوزخ را خلق کرده است. این حقیقتی است از آیات قرآنی به ویژه سوره الرحمن استنباط می شود. با این همه خدا اصل بررحمانیت حتی نسبت به دوزخیان قرار داده و تنها گروهی از آنان که در «ویل» هستند، گرفتار ابدی خواهند بود؛ اما دیگران مورد رحمت قرارگرفته و از هفت دوزخ شش گروه از دوزخیان به شکلی نجات می یابند هر چند که دوره های زمانی اخروی در دوزخ خواهند بود. خدا چون رحمان است به مردمان می فرماید تا رحم کنید تا جایی که گفته شد: ارحم ترحم، رحم کن تا رحم کرده شوی. ازنظر قرآن، عفو و گذشت از حق قطعی خویش چون قصاص، از مصادیق رحمت است و انسان در دو راهی انتقام و عفو، اگر عفو کند بهتر و «خیر» است.(بقره، آیه 178) اگرخدا بخواهد به عدالت با ما رفتار کند، کسی وارد بهشت نمی شود، بلکه این خدا است که با عفو از بسیاری از خطا ها وگناهان انسان او را برای بهشت آماده می کند.(مائده، آیه 15؛ شوری، آیات 25 و 30) پس انسانی که طاقت اجرای عدل الهی را نسبت به خود ندارد، می بایست با عفو الهی به بهشت برسد(نساء، آیات 98 و 99)؛ پس خودش نیزاین گونه عمل کند و درمیان دوراهی سخت انتخاب عفو و انتقام از مال و جان و امور دیگر، عفو کند تا مورد عفو الهی قرار گیرد.(بقره، آیات 178 و 237؛ نور، آیه 22)
  6. رضایت والدین یا همسر: در بحث رضایت گفته شد که اصالت با رضایت خدا است نه خلق. اما دو راهی دیگری دراین ساحت و موضوع است که ناظر به دو راهی انتخاب رضایت والدین یا همسر است. ازنظرآموزه های وحیانی قرآن، پسران باید دنبال رضایت والدین باشند؛ زیرا رضایت والدین همانند عملی عظیم چون جهاد و شهادت است که آنان را به رضایت الهی پیوند می زند. از نظر قرآن، حتی اگر والدین کافر باشند، در شرک و کفر نمی بایست آنان را راضی کرد و مطابق رضایت آنان عمل کرد، اما درباره امور دیگر لازم است که آنان را راضی کرد.(عنکبوت، آیه 8؛ لقمان، آیه 15) پس اگر مردی میان رضایت والدین و همسرش قرار گرفت و یکی را می بایست انتخاب کند، می بایست رضایت والدین را برگزیند که راه نجات و بهشت از رضایت والدین می گذرد. اما درباره زنان نکته ای که مطرح است، تقدم رضایت شوهر بر رضایت والدین است؛ زیرا اگر کسی بخواهد جا پای مجاهدان و شهداء بگذارد و مستقیم به بهشت برود، می بایست رضایت شوهر را به دست آورد که جهاد زن در «حسن التبعل»؛ یعنی نیک شوهرداری است؛ زیرا وظایف و تکالیفی که برای زن در قبال شوهر است، فراتر از آن است که حقوق والدین بتواند آن را نقض کند؛ زیرا شوهر بر زنش فضلیتی دارد که او را درجایگاه «قوامین» قرارداده و می بایست با اطاعت از شوهر و رضایت او، رضایت خدا را کسب کند.(نساء، آیه 34) پس در سر دو راهی انتخاب سخت، رضایت شوهر یا والدین، بر زن است تا رضایت شوهر را به دست آورد؛ اما در سر دو راهی سخت انتخاب رضایت والدین و زن، بر پسران است تا رضایت والدین را به دست آورند.
  7. اطاعت و ترک معصیت: هر چند که اطاعت شامل عمل بر اساس امر و نهی است و مطیع کسی است که به اوامر و نواهی خدا توجه داشته و براساس آن سبک زندگی خود را سامان دهد؛ از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مطیع مومن کسی است که به افعل و لا تفعل الهی و امر و نهی او توجه داشته و همه را براساس آن چه گفته انجام دهد و هم چون کافران و شیاطین و منافقین معصیت نورزد؛ انسانی که مطیع خدا است همه تکالیف الهی را از فعل و ترک مد نظر قرار می دهد. البته باید توجه داشت که گاه مراد از اطاعت تنها در ساحت انجام و فعل است؛ یعنی کاری را که خدا خواسته انجام دهد؛ چنان که مراد از ترک معصیت آن است که حرامی را مرتکب نشود. به نظر می رسد که در دو گانه اطاعت و ترک معصیت، گاه ترک معصیت سخت تر از اطاعت است؛ زیرا دل کندن از چیزی که هواهای نفسانی بدان تمایل دارد، خیلی سخت است؛ زیرا «دل کندن از جان کندن سخت تر است.» برخی می توانند هر تکلیفی سخت را در مقام اطاعت انجام دهند، ولی ترک معصیت نمی توانند بکنند. به هر حال، از نظر قرآن، در سر انتخاب اطاعت و معصیت انسان می بایست اطاعت را بر گزیند و با ترک معصیت اطاعت حقیقی را به نمایش گذارد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا