اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیتاریخیعرفانمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

عروج نفس پیامبر در شب قدر

بسم الله الرحمن الرحیم

شب قدر به سبب عظمت و مبارکی خود، شبی بس عظیم است که می بایست به عنوان شعایر الهی پاس داشته شود. از همین روست که احیا و شب زنده داری آن در روایات بسیاری مورد تاکید قرار گرفته که به تواتر و اطمینان علمی رسیده است. در این شب، افزون بر این که تقدیر امور هستی انجام می شود، هم چنین دو اتفاق عظیم و مبارک رخ داده است‌ که شامل نزول حقیقت محمدی و قرآن کریم و عروج نفس پیامبر(ص) حضرت امیرالمومنین امام علی بن ابی طالب(ع) از سوی دیگر با شهادت به تیغ کین اشقی الاشقیاء ابن ملجم مرادی است.

این دو اتفاق و رخداد عظیم در شب قدر در یک دایره سیر تنزلی و صعودی، حقیقتی را آشکار می کند که درنگ در آن می تواند در شناخت مقام عظمت مولی الموحدین امیرالمومنین (ع) بسیار مفید و سازنده باشد.

امام علی(ع) نفس پیامبر(ص)

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، امیرالمومنین امام علی بن ابی طالب (ع)، نفس پیامبر(ص) است.(آل عمران، آیه ۶۱) نفس بر اساس فرهنگ قرآنی، بر ذات از جمله ذات خدا : یحذر الله نفسه، و روح دمیده در کالبد انسانی اطلاق می شود، زیرا روح از مصادیق امر الهی و مجرد است(اسراء، آیه ۸۵) و نیازی به بدن برای کارهای خویش ندارد، در حالی که نفس، مجرد محض نیست، از همین رو، در فعالیت های خویش نیازمند بدن است.

به نظر می رسد که تعبیر نفس از سوی خدا درباره نسبت پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع)، می تواند به هر دو معنای پیش گفته باشد، زیرا بر اساس برخی از روایات ، حقیقت آن دو، حقیقت واحدی است، زیرا پیامبر(ص) می فرماید که هر دو ایشان از یک نور هستند، چنان که در برخی از روایات از این یکتایی و یگانگی به اتصال روحانیت ایشان در عوالم سخن به میان آمده است. این اتصال هم چنان باقی بوده تا در اصلاب عبدالله و ابوطالب از همه جدا شده است. به این معنا که در مقام خلقی در پایین سطح این جدایی ظاهری اتفاق افتاده است، در حالی که هم چنان اتصال باطنی میان آن دو برقرار است. از همین روست که عقد اخوت میان آنان به معنای اخوت دینی برقرار است که باطن آن ملازمت در سطوح اخلاق است که هر یک تجلی دیگری است، یعنی حضرت محمد(ص) ظاهر و حضرت امیرمومنان(ع) باطن آن حقیقت است.

از آن جایی که هیچ چیز در جهان بر اساس اتفاق و تصادف رخ نمی دهد، بلکه هر چیزی بر اساس مشیت حکمیانه الهی و مقدرات او انجام می شود، تولد حضرت امیرمومنان امام علی(ع) در کعبه رخ می دهد. کعبه حقیقت ظاهری اسلام را نشان می دهد که بر اساس چهار رکن تسبیحات اربعه استوار است. از این روست که نماد عرش الهی و قبله اسلام و مومنان موحد است، اما چنان که باطن عرش الهی همان حقیقت ولایت الله است، ولایتی الهی نیز در باطن کعبه زاده می شود تا این حقیقت روشن شود که ولایت امیرمومنان امام علی(ع) همان باطن ولایت الهی ظاهری رسول الله (ص) است و کسی که معتقد به باطن ولایت الهی یعنی امامت و ولایت امیرمومنان نباشد، در حقیقت اعتقادی به ولایت ظاهری رسول الله(ص) ندارد، چنان که اسلام او نیز ظاهری و در چارچوب نفاق است که تنها جان او را در دنیا حفظ می کند و جان چنین افرادی به عنوان مسلمان محفوظ خواهد بود.

به سخن دیگر، ولایت امیرمومنان امام علی(ع) نفس باطنی ولایت پیامبر(ص) است،‌ از همین رو، اگر کسی ولایت باطنی امیرمومنان امام علی(ع) را بپذیرد، ولایت ظاهری پیامبر(ص) برایش مفید خواهد بود، چرا که ولایت امام اکمال و اتمام همان ولایت رسول الله (ص) است و دین اسلام به چنین ولایتی، اکمال و اتمام می یابد، زیرا از نظر قرآن، نعمت عظمای الهی که در روز قیامت از آن پرسش می شود(تکاثر، آیه ۸)، همین ولایت است که کمال و تمامیت آن در ولایت امام علی(ع) و معصومان(ع) ظهور و تجلی می یابد.(مایده، آیه ۳)

نسبت ملک  و ملکوت

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، برای هر چیزی ملک  و ملکوتی است که هر دو به دست خدای سبحان است.(یس، آیه ۸۳) البته هر کسی توانایی دیدن ملکوت را از پس پرده ملک ندارد، بلکه رویت ملکوت به عنایت و ارایه الهی نیاز دارد.(انعام، آیه ۷۵)

ملک را می توان به همان ظاهر همانند دانست و ملکوت را همان باطن نامید. البته هر چیزی ملکوت ها  و بواطن چندی دارد که مرتبط به مراتب تنزل آن است. به نظر می رسد که اسماء‌ الله نیز دارای چنین حالتی باشد، بلکه حتی هر اسمی را می بایست گفت که ظاهر و ملکی دارد و باطن و ملکوتی، زیرا اسم نسبت صفت به ذات است، از آن جایی که هر اسم الهی صفتی است که به ذات الهی نسبت داده می شود، باطن هر صفتی به سبب اتصال به ذات الهی، به معنای دارای همه صفات الهی است. پس وقتی از اسم از اسماء‌الهی یاد می کنیم، به سبب همان اتصال به ذات همه اسماء‌الله را در باطن درخواست می کنیم. پس شافی تنها به معنای شفاء‌ نیست، بلکه اتصال به حقیقت الله از طریق یکی از ظواهر اسمایی و صفاتی یعنی شافی و شفاء است.

در نسبت حضرت امام علی (ع) با پیامبر(ص) نیز می توان از همین مساله اتصال ملک  وملکوت و ظاهر و باطن مدد گرفت. به این معنا که اتصال به امام علی(ع) بلکه هر یک از امامان معصوم(ع) به معنای اتصال به حقیقت محمدی است،‌ زیرا همه آنان به یک معنا نفس پیامبر(ص) هستند چنان که در روایات متعدد  و متنوع آمده حسین منی و انا من حسین یا حسن منی و انا من حسن و مانند آن. این بدان معناست که نسبت ظاهر و باطن در میان همه معصومان با پیامبر(ص) مطرح است. هم چنین به این معنا است که نفس پیامبر(ص) یعنی امام علی(ع) صورت ملکوتی همین صورت ملکی و ظاهری پیامبر(ص) است. این اتصال میان ملک و ملکوت و ظاهر و باطن در همه عوالم برای آن دو بلکه با معصومان دیگر نیز مطرح است. جلوه های این اتصال را می توان در مساله نزول و صعود آن حقایق در شب قدر با حضور جمعی «الروح و الملایکه» مشاهده کرد که در آیات قرآنی از جمله سوره قدر بیان شده است.

نزول حقیقت محمدی در شب قدر

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، حقیقت محمدی و به تبع آن، قرآن در شب قدر تنزل یافته است.(قدر، آیه ۱، دخان، آیه ۳، روایات تفسیری)

این تنزل حقیقت محمدی و قرآن در شب قدر به این معنا ست که نفس پیامبر(ص) یعنی امیرمومنان امام علی(ع) نیز در شب قدر با ایشان تنزل یافته است. پس در دایره «انا لله و انا الیه راجعون» در سیر نزولی پیامبر(ص) نه تنها قرآن بلکه نفس ایشان یعنی امام علی(ع) نزول یافته و تجلی و ظهور پیدا کرده است.

عروج نفس پیامبر(ص) در شب قدر

از آن جایی که سیر هر موجودی در دایره نزول و عروج مطابق هم است، نزول نفس پیامبر(ص) که با نزول حقیقت ایشان، در شب قدر اتفاق افتاده ، نفس پیامبر(ص) یعنی امیرمومنان امام علی(ع) نیز در شب قدر عروج و صعود می کند. در حقیقت آن دو که در حقیقت یکتا و یگانه هستند، عروج و صعودشان یکسان است.

حضرت امیرمومنان (ع) به عنوان باطن و نفس پیامبر(ص) و حقیقت قرآن ناطق و تجسمی آن که همان حقیقت پیامبر نیز است، در کعبه ای به دنیا می آید. چنان که گفته شد کعبه به یک معنا همان حقیقت پیامبر(ص) در عنوان اسلام است،‌ زیرا  بر اساس روایات معتبر، اسلام و شرایع پیامبران دیگر، همه تابع اسلام و نبوت پیامبر(ص) هستند. این بدان معناست که تولد آن حضرت(ع) در کعبه به معنای نزول حقیقت و باطن اسلام ، ولایت الهی،‌ رسالت و نبوت پیامبر(ص) در باطن آنها است.

آن حضرت(ع) هر چند که با پیامبر(ص) در شب قدر تنزل می یابد، ولی پیامبر(ص) با شهادت نفس خویش یعنی امیرمومنان (ع) در شب قدر است که عروج می یابد، به یک معنا عروج باطن به معنای عروج ظاهر است.

به سخن دیگر،‌ کسی که نفس و باطن پیامبر(ص) را به شهادت می رساند، در حقیقت اسلام و ظاهر نبوت و رسالت را به شهادت رسانده است.

به عبارت دیگر، ایمان به ولایت امیرمومنان امام علی(ع) به عنوان باطن و نفس ولایت الهی پیامبر(ص) اکمال دین و اتمام نعمت الهی ولایت است. پس کسانی که تحت ولایت آنان قرار می گیرند، از تمامیت کمالی اسلام و ولایت الهی برخوردار هستند، در برابر کسانی که ولایت الهی امیرمومنان (ع) را نمی پذیرند، در حقیقت ظاهر اسلام ولایت پیامبر(ص) را منکر هستند، زیرا اخوت و ملازمت میان آن دو، ملازمت دایمی در همه ابعاد است. تولی نسبت به یکی به معنای تولی نسبت به دیگری و تبری نسبت به یکی به معنای تبری نسبت به دیگری است. از همین روست که پیامبر(ص) بر عقد اخوت میان خویش و امام علی(ع) تاکید دارد تا این نسبت ملازمت میان ولایت الهی خویش و آن حضرت(ع) را گوشزد کند، چرا که انکار ولایت الهی امام (ع) به معنای انکار ولایت الهی رسول الله (ص) است و اگر کفر ظاهری نباشد، کفر باطنی است، زیرا شهادت به ولایت پیامبر(ص) موجب اسلام ظاهری است و شهادت به ولایت امام علی(ع) موجب اسلام باطنی است. پس انکار ولایت باطنی آن حضرت(ع) به معنای انکار ولایت ظاهری پیامبر(ص) است. این افراد همان منافقان هستند که به ظاهر مسلمان ولی در باطن کافر هستند.

منافقان در نهایت با شهادت ولی الله، شهادت رسول الله(ص) را رقم زده اند، زیرا شهادت ایشان به معنای شهادت نفس رسول الله(ص) به معنای واقعی کلمه است. پس آن چه در شب قدر اتفاق می دهد، عروج حقیقت محمدی و شهادت پیامبر(ص) در قالب شهادت نفس ایشان است. پس کسانی که امیرمومنان امام علی(ع) را به شهادت می رسانند یا بدان رضایت می دهند، در حقیقت همان پیامبر(ص) را به شهادت رسانیده و بدان رضایت داده اند.

به سخن دیگر، همان طوری که نزول باطن و نفس محمدی، در شب قدر با نزول پیامبر(ص) انجام شده است، عروج پیامبر(ص) در شب قدر با عروج شهادتی نفس پیامبر(ص) یعنی امیرمومنان امام علی(ع) اتفاق می افتد.

در روایات معتبر قرآن که در میان دو جلد در اختیار بشر قرار گرفته به عنوان قرآن صامت معرفی شده که در برابر قرآن ناطق قرار می گیرد. در این روایات آمده که مراد از قرآن ناطق همان نفس پیامبر(ص) است، زیرا اگر قرآن، باطن حقیقت محمدی است، هم چنین امام علی(ع) باطن حقیقت محمدی (ص) است. پس وقتی از عروج نفس پیامبر(ص) سخن به میان می آید که در شب قدر با شهادت امام علی(ع) اتفاق می افتد، هم چنین عروج قرآن نیز در شب قدر اتفاق می افتد، زیرا قرآن ناطق به شهادت رسیده و عروج کرده است. پس قرآنی که در شب قدر با نزول پیامبر(ص) نازل شده با عروج نفس پیامبر امیرمومنان امام علی در شب قدر عروج یافته است.

تکرار انزال حقیقت قرآن در شب های قدر

البته این بدان معنا نیست که ارتباط پیامبر(ص) یا نفس ایشان با انسان ها قطع شده باشد،‌ زیرا چنین اتفاقی نیافتاده و نمی افتد، زیرا بر اساس روایات معتبر و متواتر، دیگر معصومان(ع) از نسل پیامبر(ص) و امام علی(ع) همانند امام علی(ع) نفوس پیامبر(ص) هستند. پس تا زمانی که آنان در دنیای مادی هستند  و زندگی می کنند، نه تنها شب قدر و نزول قرآن و مقدرات  ادامه می یابد، بلکه قرآن ناطق هم چنان در میان مردم حاضر است،. پس این انزال و نزول باطن حقیقت قرآن، هماره در شب های قدر تکرار می شود،‌ از همین روست که خدا در قرآن با به کار گیری واژه «تنزل» در سوره قدر به این تکرار نزول در شب های قدر اشاره می کند، زیرا حقیقت محمدی و قرآن آن هماره در شب های قدر بر ولی الله  و نفس پیامبر(ص) نازل می شود که در زمان ما ، امام العصر حضرت حجت بن الحسن العسکری(عج) است، زیرا اگر ولی الله و نفس پیامبر(ص) پس از شهادت پیامبر(ص) و امام علی(ع) در زمین حاضر نباشد، معنایی برای تکرار نزول قرآن و روح و فرشتگان نیست، زیرا آنان می بایست بر کسانی نازل شوند که حجت الله در زمین باشند، و شکی نیست که خلیفه و حجت کامل خدا همان نفس پیامبر(ص) و در زمان ما امام العصر(عج) است.

به سخن دیگر، از آن جایی که شب های قدر در هر سال تکرار می شود،‌ این نزول و انزال و هم چنین عروج به اشکال دیگر تکرار می شود. از همین رو، می بایست گفت که شب های قدر شب انزال حقیقت قرآن بر ولی الله (عج) است، چنان که مقدرات از ام الکتاب در اختیار ولی الله (عج) قرار می گیرد و ایشان آن را به فرشتگان می دهد تا بر اساس فرمان ولی الله در طول سال آن را اجرایی کنند و مرگ و حیات و رزق و روزی و دیگر امور هستی را به حکم حجت الله و خلافت الله و ولی الله انجام دهند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا