اجتماعیاعتقادی - کلامیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

شیوه های دین ستیزی در جامعه

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

دین فلسفه و سبک زندگی را تعیین می کند. این بدان معناست که انسان دین دار و متدین فلسفه زندگی و سبک زیست خود را از دین می گیرد و به منابع دیگر مراجعه نمی کند مگر آن که دین مجوزی به عنوان حجت برای آن داده باشد. از این روست که مراجعه به عقل به معنای خاص آن، در دین اسلام داده شده و برای آن حجیت قایل شده است. اگر کسی به دین به عنوان یک هستی شناسی و ایدئولوژی و جهان بینی اعتقادی نداشته باشد، به ستیز با آن می پردازد و می کوشد تا آن را از زندگی خود و دیگران بیرون راند. این همان دین ستیزی است که در اشکال گوناگون و با روش ها و شیوه های متعدد در طول تاریخ انجام گرفته و می گیرد. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن بر آن است تا تحلیل قرآن از این پدیده و شیوه های دین ستیزی را به دست دهد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

دین ستیزی بیرون و درون دینی

دین ستیزی به معنای مخالفت با دین می تواند در اشکال گوناگونی نمود پیدا کند. اصولا مردم با دین مخالفت می ورزند تا از هر گونه محدودیتی رها باشند و در آزادی مطلق و بی بند و باری رها زندگی کنند؛ اما این مخالفت هرگز یک شکل و یک نوع نیست؛ بلکه در اشکال گوناگون نمود پیدا می کند. به سخن دیگر، همه مخالفان دین در کلیت یا در جزئیت در یک امر مشترک هستند و آن این که همه محدودیت ها یا برخی از آن هایی را بردارند که دین ایجاد و اعمال می کند؛ اما برخی به علل و عوامل گوناگون نمی خواهند انگ بی دینی به آنان خورده شود و یا اصولا خود را دین دار می دانند و مخالفت های خویش را مستند به دلایل و یا شبهاتی می کنند که به آن ها پاسخ داده نشده یا به نظر خودشان پاسخ درست و مناسبی دریافت نکرده اند.

شاید شما هم افراد مسلمانی را بشناسید که در علت مخالفت با برخی از نمادها و احکام دینی، این مطلب را عنوان کنند که چه دلیلی بر حکم حجاب یا حرمت دست دادن یا مانند آن است؟ به نظر آنان اگر دلیلی هم باشد یا قطعی نبوده و مخدوش است یا این که دلالت آن تمام نیست یا سندیت ندارد. پس در یکی از وجوه دلالتی یا سندی آن خدشه وارد می کنند و اگر نتوانند این کار را بکنند به اصل دیگری تمسک کرده و چنگ می زنند که «دین داری به این ها نیست، باید ایمان قلبی داشته باشی».

البته برخی از دین داران بر اساس این قاعده عمل می کنند که خداوند در قرآن از آن به «ایمان به بعض و کفر به بعض» یاد کرده است.(بقره، آیه 58؛ نساء، آیه 50) اینان می خواهند این گونه یک راهی میان دین برای خود پیدا کنند که هم هواهای نفسانی خودشان را ارضا کنند و هم خدا را راضی نگه دارند.(همان)

برخی دیگر که اصولا با هر گونه دین و آیین و سنت مخالفت می ورزند بر این باورند که انسان آزاد آفریده شده و خودش می بایست در باره زندگی اش تصمیم بگیرد و پاسخ گوی کسی در زمین و آسمان نیست. اینان به طور کامل با هر شکلی از اشکال محدودیت ساز که از آن به ایدئولوژی یاد می شود مبارزه می کنند. البته در میان اینان می توان افراد و گروه هایی را یافت که به اصولی دیگر مبتنی بر عقلانیت ابزاری، اخلاق طبیعی، سنت های آباء و اجداد، قوانین عقل ابزاری و مانند آن باور داشته و می خواهند دنیای خودشان را در چارچوب کم ترین محدودیت ها سامان دهند تا بیش ترین سود و نفع را از زندگی مادی و اجتماعی ببرند؛ زیرا می دانند که انسان نیازمند اجتماع و ارتباط است و باید محدودیت هایی را برای رهایی از تضاد منافع و جنگ بپذیرند؛ ولی این محدودیت ها در کم ترین حجم وشکل باشد و هر کسی بتواند به همه نیازهای غریزی و طبیعی خویش به طور کامل بدون هیچ محدودیتی پاسخ دهد. از این روست که مبنای آزادی آنان، عدم تضاد با منافع دیگران است؛ یعنی انسان از هر گونه قید و قانونی آزاد است مگر آن که به منافع دیگری ضرر برساند. البته این ضرررسانی در صورتی که اکثریت بهره مند می شوند باز هم مشکل ندارد؛ چرا که به طور طبیعی یک اقلیتی هماره ممکن است ضرری متوجه آنان باشد.

همه این انواع و اشکال گوناگون مخالفت با دین چه در درون دین یا بیرون دین، در یک امر مشترک هستند. خداوند در آیات نخست سوره قیامت بیان می کند که علت همه مخالفت های درون دینی و برون دینی چیزی جز دست یابی به آزادی مطلق و بی بندو باری نیست. پس چه آن کسی که خدا و غیب را باور ندارد و تنها اصالت به دنیا می دهد و منکر هر متافیزیک و دینی است و چه آن کسی که خدا و غیب و معاد را می پذیرد و به آخرت باور دارد، جز به هدف فجور اقدام این سخنان و باورها را بیان نمی کنند.(قیامت ، آیات 1 تا 5)

به سخن دیگر، شبهه سازی در شکل و نوعی از سوی انسان و طرح افکار و آرایی مخالف با دین و یا احکام آن جز به انگیزه آزادی مطلق و فجور نیست. یعنی انسان می خواهد جلویش باز باشد و هر گناه و خطایی را بکند. پس به انگیزه شهوت عملی است که شبهه علمی طرح می کند.

جالب این است که در میان دین ستیزان درون دینی اکثریتی از عالمان دینی قرار می گیرند که باید به دفاع از فلسفه و سبک زندگی دینی اقدام کنند، ولی شهوت های عملی آنان و خواسته های نفسانی و گرایش های شهوانی آنان را به سمت شبهه سازی علمی سوق می دهد و برای این که تردید عملی برایشان تحقق یابد تشکیک علمی می کنند. این گونه است که عنصر تخریب دین و آیین ها را می بایست در درون دین ها نیز جست و جو کرد؛ زیرا عالمان دینی برای تحلیل حرام نیازمند شبهه سازی و تشکیک سازی هستند تا بتوانند دین فروشی کنند و دین را به عنوان ابزاری برای شهوت رانی و تامین ابزارهای آن به کار گیرند.(نساء، آیه 44)

در حوزه بیرون دینی نیز همه کسانی که به دشمنی و ستیز با دین می پردازند کسانی هستند که باید آنان را دوستان، یاران و شاگردان مکتب ابلیس و شیطان بر شمرد که سوگند خورده تا مردم را از فلسفه و سبک زندگی دینی دور نگه داشته و آنان را گمراه کرده و به دوزخ بکشاند.(نمل، آیه 24 ؛ حجر، آیه 39؛ اسراء، آیه 62؛ و آیات دیگر)

زمینه های دین ستیزی

با نگاهی به آن چه گفته شد دانسته می شود که چه بسترها و زمینه هایی برای گرایش افراد به دین ستیزی وجود دارد. هم چنین برخی از اهداف و فلسفه و انگیزه هایی که موجب می شود که آدمی به ستیز با دین رو آورد معلوم و دانسته شده است؛ اما برای تبیین بهتر و کامل تر موضوع به بسترها و زمینه هایی آن بیش تر توجه داده می شود تا معلوم شود که چه کسانی با چه انگیزه هایی برای دین ستیزی برنامه دارند و در یک عمل برنامه ریزی شده و در چارچوب یک فرآیند و پروسه، طرح و پروژه خود را اجرا می کنند.

  1. کفر: شاید نخستین و اولین بستر در دین ستیزی کفر باشد. کافر به دلیل این که جهان غیب را باور ندارد و هستی شناسی و جهان بینی او محدود به دنیای مادی است؛ زیرا از نظر معرفت شناسی، راه ها و منابع معرفتی را محدود به حس و ابزارهای حسی می داند، بنابراین از نظر وجودشناسی به این نتیجه می رسد که غیبی وجود ندارد؛ زیرا هر چه با ابزارهای حسی چون چشم و گوش و مانند آن بررسی و تحقیق می کند، امری را ورای آن نمی یابد. بنابراین، وجود تنها آن چیزی است که دیده می شود و به ابزارهای حسی درک می گردد. یعنی قابل تجزیه و تحلیل آزمایشگاهی و تجربی است. چنین افرادی با دین که بر معرفت شناسی غیر حسی چون معرفت شناسی عقلی و شهودی تاکید دارد نمی تواند کنار بیاید؛ زیرا بر غیب و جهان غیر مادی تاکید می کند که در آن خدا اصالت می یابد؛ خدایی که مالک، مدبر و مدیر هستی است و بر اساس علم و حکمت و قدرت خود هستی را آفریده و از آن جایی که برای انسان اراده قرار داده برای انسان برنامه و دستور عملی برای زیست نیز قرار داده تا در چارچوب آن زندگی خود را سامان و جهت دهد در صورت تخلف او را در قیامت و معاد بازخواست خواهد کرد. چنین تصور و تصدیقی به معنای این است که نمی تواند هر گونه که بخواهد عمل و زندگی کند و باید پاسخ گو باشد. این گونه است که با دین و دینداران در ستیز است؛ زیرا در تضاد کامل و مستقیم با هستی شناسی و فلسفه زندگی و سبک زندگی او قرار می گیرد و مانع از آزادی عمل اوست. خداوند در آیات بسیاری بیان می کند که کافران دین ستیزان اصلی هستند و همین کفر است که آنان را به دین ستیزی سوق می دهد.(اعراف، آیه 47؛ نساء، آیات 160 و 161؛ انفال، آیه 36؛ نحل، آیه 88؛ محمد، آیات 1 و 32 و 34)
  2. دنیا طلبی: دومین زمینه و بستر گرایش انسان به دین ستیزی را می بایست در دنیاخواهی بشر جست و جو کرد. البته اهل کفر دنیا طلب می شوند ولی این اختصاص به آنان ندارد؛ چرا که اهل دین نیز ممکن است دنیا طلب شوند و همین مساله موجب شود که با آن از نظر معرفت شناسی و هستی شناسی به ابزارهای دیگر معرفتی چون عقل و شهود نیز ایمان دارد و بر همین اساس عوالم غیر حسی چون خدا و فرشتگان و جنیان و برزخ و قیامت و آخرت را باور دارد، با این همه به حکم غوره نقد دست از حلوای نسیه بر می دارد و به همین زندگی دنیوی بسنده کرد و اجازه نمی دهد که امری چون دین مانع بهره مندی او به دنیا شود. حب و دوستی دنیا چنان اینان را به خود مشغول می کند که دیگر آموزههای عقلانی و وحیانی را بر نمی تابند و به مخالفت با آن می پردازند.(توبه، آیه 9؛ ابراهیم، آیه 3)

البته این دو زمینه ساز مهم برای دین ستیزی انسان است؛ اما نباید فراموش کرد که غیر از انسان یک عامل بیرونی چون ابلیس و شیاطین از این زمینه ها برای رسیدن به مقصود خود استفاده می کنند و انسان را در این امور تشویق کرده و اجازه نمی دهند تا با دین کنار آیند و دست از ستیز با آن بردارند.

روش ها و شیوه های دین ستیزی

دین ستیزان برای این که گفتمان رقیبی را در صحنه نداشته باشند، به اشکال مختلف می کوشند تا دین را کنار گذاشته و از جامعه حذف کنند. هدف آنان این است که شرایط روحی و روانی برای فجور و بهره مندی آنان فراهم شود. از این روست که به همه اشکال و شیوه های حذف دین چنگ می زنند که در این جا به سه روش اصلی آنان اشاره می شود.

  1. تزیین اعمال: از روش هایی که دین ستیزان برای رسیدن به هدف خود استفاده می کنند، تزیین اعمال باطل است. به این معنا که آنان روش هایی را به کار می گیرند تا زشت ها و نابهنجارها و باطل ها در قالب خوب و زیبا و حق ارایه شوند و حتی بهتر از حق خود را نشان دهند. آرایشگری و آرایه سازی برای باطل از مهم ترین شیوه هایی است که دین ستیزان به کار می گیرند تا مردم به جای حق و خوبی باطل و بدی را به عنوان خیر خودشان بپذیرند. شیاطین استاد این گونه اعمال هستند. از این روست که خداوند در آیاتی زينت بخشيدن اعمال انسان را از روشهاى شيطان برای فریب مردم در راستای دين ستيزى معرفی کرده و به انسان ها در این زمینه هشدار می دهد.(نمل، آیه 24) بسیاری از کارهای زشت چون بندگی خورشید و مهر و متیراپرستی از آیین هایی است که شیطان برای انسان زینت داده است تا این گونه باطل را جایگزین حق کند؛ زیرا ابلیس می داند که انسان ها به سوی خیر و خوبی و حق گرایش دارند؛ و از آن جایی که نمی تواند باطل و زشت و بدی را مستقیم به خورد انسان دهد، با تزیین آن به اموری که انسان علاقه دارد، باطل را به انسان می دهد تا پیرو آن شود.
  2. جدال: از دیگر شیوه هایی که دین ستیزان برای رسیدن به اهداف خود به کار می گیرند، جدال و مجادله است.(حج، آیات 8 و 9) جدل و یا جدال یک نوع تبیین باطل به حق است. به این معنا که اموری را که باطل است را به عنوان حق جلوه داده و به مردم می خورانند. جَدَل در لغت به معنای پیچاندن است. مثلا می گویند: ریسمان و طناب را محکم تاباندم و جدل کردم. جدل سپس در گفتگوی با نزاع و ستیزه و چیرگی بر یکدیگر به کار رفته است. واژه جدل و مشتقات آن در بیست و نه مورد در قرآن به کار رفته است. معانی که برای جدل در قرآن می توان یافت عبارتند از : خصومت ورزیدن(انعام، آیه 121)، جانبداری کردن(نساء، آیه 107)، بحث ها بلند و کشش دار بیهوده(هود، آیه 13)، چون و چرا کردن(هود، آیه 74)، سخن بدون دلیل(اعراف، آیه 71)، لجبازی و ستیزگی کردن در بحث(بقره، آیه 197) و مانند آن است.
  3. جدل یا مُجادِلِه استدلالی است که از قضیه‌های مشهور یا مورد قبول مخاطب تشکیل می‌شود، و برای قانع‌سازی طرف مقابل به کار می‌رود. صورت سادهٔ جدل این است که یکی دیگری را با پرسش‌های پی‌درپی و متعدد روبه‌رو می‌کند به‌طوری‌که سرانجام او به تناقض‌گویی بیفتدو محکوم شود. در این مبارزه کسی که بتواند از پذیرفته‌های طرف مقابل بهره گیرد و او را به بن‌بست بکشاند، پیروز می‌شود.( روح‌الله عالمی. منطق. چاپ دوم. تهران: شرکت چاپ و نشر کتاب‌های درسی، ۱۳۸۹) مادهٔ جدل بایستی از مسلمات و مشهورات باشد؛ شخصی که اعتراض خود را به صورت سؤال مطرح می‌کند، باید از مسلمات استفاده کند زیرا شخص دوم آن‌ها را پذیرفته و با فرض صدق آن‌ها به سؤالات طرف مقابل پاسخ می‌دهد. کسی که از عقیدهٔ خود دفاع می‌کند، باید از مشهورات بهره ببرد. مقصود از جدل، به دست آمدن یقین نیست، بلکه قانع‌سازی طرف مقابل است. جدل می‌تواند در دفاع از باورها و تمرین ذهن برای تسلط بر جوابگویی و سخن‌وری استفاده شود.
  4. شرک: از دیگر شیوه های دین ستیزان بهره گیری از شرک است. به این معنا که برای خدا در مراتب و مراحل گوناگون شریک قرار می دهند تا توحید دست خوش تغییر شود. این گونه است که گاه در الوهیت، گاه در ربوبیت و گاه در مراتب دیگر قایل به شرک می شوند. این شرک حتی در میان مسلمانان نیز به شکل خفی در جریان است. از جمله می توان به شرک در مقام فعل اشاره کرد که مردم برای اسباب یک حالت استقلالی و یا عرض خدا قایل می شوند و می گویند که این شفای بیماری به دارو و یا پزشک بوده است. یا این که این مال و ثروت به علم اقتصادی و تبدیر من فراهم آمد.(قصص، آیه 78) درس خواندم و دانشمند شدم. این گونه شرک ها خود عاملی است که آدمی را در کم کم در جرگه دین ستیزان قرار می دهد؛ زیرا برای افراد و اسباب علت استقلالی یا عرض خدا قایل شده و بدان گرایش می یابد و این گونه است که با برخی از مفاهیم و اصول دینی چون توکل، تفویض و توحید فعلی مخالفت علمی و عملی می ورزد. خداوند در آیه 8 سوره زمر از تلاش براى گسترش شرك، به عنوان روشى براى دين ستيزى و باز داشتن مردم از راه خدا یاد کرده است.

به هر حال، هر کسی به شکلی و شیوه ای به مخالفت با دین و ستیز با آن می پردازد. در جامعه اسلامی شما می توانید افرادی را بیابید که با شبهه علمی می کوشند تا دین را تضعیف کرده و اعمال خودشان راتوجیه کرده و زمینه را برای فساد فراهم آورند؛ زیرا در محیط نامناسب و آلوده و ضد قانون می توانند به کارهای باطل و دنیا خواهی خود برسند.

سخن در این باره بسیار است ولی به همین میزان در این مجال بسنده می شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا