اقتصادیمعارف قرآنیمقالات

تبديل علم به فن آوري زمينه ساز جهاد اقتصادي

samamos-comيكي از دستور العمل هاي اجرايي براي تحقق جهاد اقتصادي در كلام مقام معظم رهبري، تاكيد بر توليد علم و تبديل آن به فن آوري است؛ زيرا از اين طريق مي توان به تجاري سازي علم دست يافت كه نتيجه طبيعي آن توليد ثروت و رشد و توسعه اقتصادي خواهد بود.

نويسنده در اين مطلب بر آن است تا نقش فن آوري علمي را در توليد ثروت و شكوفايي و رونق اقتصادي تبيين نمايد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

فن آوري، وجهه مادي علم

فرهنگ مانند هر پديده انساني داراي دو وجه مادي و معنوي است؛ خاستگاه اين دو بعدي بودن را مي بايست در ساختار انساني و طبيعت هستي جست وجو كرد. هنگامي كه ما از فرهنگ عمومي سخن به ميان مي آوريم به دو جنبه مادي و معنوي آن توجه مي دهيم. بي گمان تمدن و مدنيت، وجه ظاهري و مادي فرهنگ است كه با آن به خوبي آشنا هستيم.

علم نيز يكي از پديده هاي مرتبط با انسان است و لذا داراي دو وجه مادي و معنوي مي باشد. هرچند كه جنبه معنوي علم در ذهن ما بيشتر بروز و ظهور دارد، ولي در فرهنگ غربي بيشتر جنبه مادي آن مورد توجه است. همين مسئله درباره فلسفه نيز مطرح است، زيرا فلسفه در فرهنگ غربي، ديگر سخن گفتن از متافيزيك و ماوراء الطبيعه نيست، بلكه سخن گفتن از فيزيك و ماده در قالبي به ظاهر عقلاني و فلسفي است. از اين رو بيش از آن كه با فلسفه محض در غرب برخورد داشته باشيم، با فلسفه مضاف مانند فلسفه علم روبه رو هستيم. همين نگرش و رويكرد است كه علم را به ابزار توليد تبديل كرده است و غربي ها به جاي آن كه به جنبه معنوي آن توجه يا بسنده كنند، به جنبه مادي و بهره گيري از علم توجه دارند. اين شايد براي ما كه در فرهنگ عقلاني و فلسفي محض رشد كرده ايم دشوار باشد، ولي با نگاهي گذرا به آموزه هاي قرآني مي توان دريافت كه اين جنبه نيز مورد توجه و تاكيد پيامبران و آموزه هاي وحياني بوده و ما از آن غافل بوده ايم.

آموزه هاي قرآني به مخاطب خويش اين پيام را در اشكال گوناگون مي رساند كه علم بايد در راستاي بهره گيري از آن مورد توجه باشد. بنابراين، هر علمي كه ناتوان از بهره مندي از آن باشيم يا قابليت بهره مندي از آن وجود نداشته باشد يا ما به قصد بهره مندي از آن، اقدام به فراگيري و يادگيري آن نكرده باشيم، علمي ناقص و ابتر است. بنابراين، ابزاري بودن علم و دانايي از مسائل بديهي در فرهنگ قرآني است. به اين معنا كه علم و معرفت و دانايي و شناخت، ابزارهايي در خدمت انسان هستند تا انسان بتواند خود و جهان را بشناسد و با بهره گيري از اين علم، امكان شدن هاي كمالي از رنگ و صبغه خدايي گرفتن تا خدايي و رباني شدن را تجربه كند؛ چرا كه همين علم و دانايي است كه به انسان توانايي ربوبيت و مظهريت در آن را به عنوان خليفه الهي بخشيده است. (بقره، آيات 30 تا37)

براين اساس، هر علمي كه توانايي را در انسان ايجاد نكند و او را قادر به تصرف و تسخير در خود و جهان نسازد، علمي ناقص و ابتر و حتي غيرسازنده و منفي و بازدارنده است.

توليد علم به معناي درك دقيق و كامل از حقايق هستي و اشياي جهان و به خدمت گرفتن آن در راستاي اهداف آفرينش و ربوبيت انسان بر جهان، از مهم ترين آموزه هاي قرآني است. خداوند در آيات بسياري به ارزش چنين علمي توجه داده است و انسان را به شناخت دقيق حقايق هستي و علم يابي ترغيب و تشويق نموده و از او خواسته است تا با دقت علمي در چيزهاي جهان، جوانب مختلف آن را ادراك و قدرت تصرف و تغيير در آن را بيابد و به تغيير آن اقدام كند تا در مسير كمالي خود و همان چيز به كار گيرد. اين همان خلافت واقعي انسان و مظهري در ربوبيت است كه ماموريت اصلي و هدف و فلسفه آفرينش است.

براين اساس مي توان گفت كه تبديل علم به فن آوري از مهم ترين ماموريت ها و مسئوليت هاي بشري در مقام خلافت الهي است؛ زيرا تبديل دانايي به توانايي از طريق تبديل آن به فن آوري مقصد نهايي تعليم اسمايي الهي است كه در آيات قرآني به آن اشاره شده است.

به يك معنا جنبه مادي علم را مي بايست در تبديل آن به فن آوري جست وجو كرد. اما اين پرسش مطرح است كه مراد از فن آوري چيست؟

فن آوري سنتي و نوين

فن آوري به معناي هنر تبديل علم به فن و صنعت است. فن آوري تبديل دانايي به توانايي و علم به قدرت است. هنر تغيير و تصرف از طريق دانش و دانايي در موجودات جهان هستي است.

بي گمان شما با فن آوري هاي سنتي آشنايي كاملي داريد. به طور معمول انسان ها از همان آغاز با دانش ساختن ابزارها از طريق تغيير و تصرف در آن آشنا بوده اند. تبديل پشم به نخ و فرش، تبديل سنگ آهن به آهن و نيزه و خنجر و ابزارهايي ديگر، هنر و فن تبديل گل رس به كوزه و در يك مرحله برتر، تبديل پشم به لباس و هنر و فن نساجي و مانند آن يا فن آوري ماشين ابزارسازي و مانند آن يا فناوري خطوط فشار قوي برق طيف وسيعي از تبديل علم و دانايي به توانايي و ثروت و قدرت بوده است.

در حقيقت فن آوري هاي سنتي، فن آوري هايي هستند كه در طول تاريخ از طريق تجربه و آزمون سعي و خطا ابداع و اختراع شده و توسعه يافته اند. بخش بزرگي از فناوري هايي كه هم اكنون در جامعه بشري وجود دارند، يا اساسا تجربي هستند يا خاستگاه تجربي دارند.

اما غيراز اين دسته از فن آوري ها بايد به دسته ديگر و برتر از فن آوري ها اشاره كرد كه از آن به فن آوري هاي نوين يا به عبارت بهتر فن آوري هاي علمي ياد مي شود، زيرا جنبه علمي بودن آن قوي تر و دقت و تامل در كشف حقايق و تبديل آن سخت تر و دشوارتر است.

طيف وسيعي از فن آوري هاي پيشرفته كنوني از مهندسي ژنتيك گرفته تا نانو فن آوري و مكاترونيك و الكترواپتيك از جمله فن آوري هاي نوين علمي هستند.

به سخن ديگر، فن آوري هاي علمي، فن آوري هايي هستند كه ريشه در پيشرفت علم و دانايي شگرف بشر در عصر كنوني دارد. توسعه اين دسته از فن آوري ها در گرو پيشرفت هاي علمي و فعاليت هاي گسترده پژوهشي است؛ چرا كه فن آوري هاي مرتبط با نانو يا زيستي تنها در سايه شناخت كامل از ژانوم انساني و قدرت تصرف و تغيير در آن شدني است. اين ها فن آوري هاي نوين و مدرني هستند كه موجب ايجاد قدرت و ثروت شده و شكوفايي و رشد و توسعه اقتصادي را به دنبال دارند و نقش انسان را به عنوان استعمار الارض و آباداني آن و خلافت و مظهريت ربوبيت به نمايش مي گذارد و متاله و رباني شدن انسان را تقويت مي كند.

فن آوري سخت و نرم

گروهي از صاحب نظران فن آوري ها را به دو دسته فن آوري هاي نرم و سخت تقسيم مي كنند. به عنوان نمونه خانم دكتر زوئينگ جين (1995) در فصل اول كتاب تغيير جهاني فن آوري، از فن آوري هاي سخت به نرم، سخن به ميان مي آورد.

فن آوري هاي سخت به آن دسته از فن آوري هايي اطلاق مي شود كه ريشه در علوم طبيعي و فيزيكي مانند زيست شناسي، فيزيك، شيمي، رياضيات كاربردي و مانند آن دارد و ابزارهاي توليد كالاي مادي و فيزيكي به شمار مي آيند.

فن آوري هاي نرم به خانواده اي از فن آوري ها اطلاق مي شود كه ريشه در علوم غيرطبيعي مانند علوم انساني و هنر و مانند آن دارد و حوزه عملياتي آن ها دنياي فكر و ذهن است.

به نظر دكتر جين از اهل چين، فن آوري نرم يك نوع فن آوري فكري براي خلق و نوآوري است كه ريشه در انديشه، ايدئولوژي، احساسات، ارزش ها، هستي شناسي ها، رفتارهاي فردي و سازماني و جامعه انساني دارد. (فن آوري هاي نرم، انواع و ويژگي ها، نشر مركز آينده پژوهشي علوم و فن آوري دفاعي، 1385، ترجمه فصل سوم كتاب دكتر زوئينگ جين)

وي 18 تفاوت بنيادين براي اين دو نوع فن آوري بيان مي كند كه يكي از مهم ترين تفاوت ها اين است كه فن آوري سخت، فن آوري كنترل بر ماده يا طبيعت است، در حالي كه فن آوري نرم در صدد كنترل و فرماندهي بر ذهن و روح انسان است. از سوي ديگر، فن آوري سخت به نسبت خنثي است و بار ايدئولوژيك يا ارزشي ندارد، در حالي كه فن آوري نرم در برخي از شاخه ها به غايت جانبدارانه است و داراي بار ارزشي است.

همچنين فن آوري سخت قابل انتقال است، در حالي كه انتقال فن آوري هاي نرم، دشوار يا غير ممكن است. اين ها مهم ترين تفاوت هاي ميان دو نوع فن آوري سخت و نرم است كه در اين جا به آن اشاره شده است.

وي مجموعه فن آوري هاي سخت معاصر را حتي اگر مانند فن آوري هاي نانو يا مهندسي ژنتيك در آخرين مرزهاي دانش باشند، در زمره فن آوري هاي سنتي قرار مي دهد و مجموعه فن آوري هاي نرم را حتي اگر مانند فن آوري طب سوزني چين صدها سال قدمت داشته باشد، فن آوري جديد تلقي مي كند.

اكنون اين پرسش مطرح مي شود كه ملاك جديد بودن فن آوري چيست؟ آيا ملاك آن را بايد همانند دكتر جين چيزي به جز «در آخرين مرزهاي دانش بودن» يا به تعبير دكتر عبدالسلام «علم محور بودن فن آوري» بدانيم؟

واضح است كه ملاك سنتي ياجديد بودن فن آوري ها بستگي به زاويه نگرش و ديد و هدف ما از طبقه بندي دارد.

اگر از زاويه علم به موضوع نگاه كنيم و رابطه فن آوري و علم را مبناي قضاوت قرار دهيم، بدون شك، هرچه يك فن آوري به آخرين مرزهاي دانش نزديك تر باشد، آن را جديدتر ارزيابي مي كند و هر چه يك فن آوري بستگي كمتري به علم و اتكاي بيشتري به تجربه داشته باشد، آن را سنتي تر مي كند.

فرد ديگري ممكن است از زاويه مكانيزم و سازوكار به آن بنگرد. در اين حالت هرچه دقت در سازوكار فن آوري و مكانيزم آن پيچيده تر باشد، فن آوري جديدتر و هرچه درجه دستي بودن آن بيش تر باشد، آن را سنتي تر ارزيابي مي كند.

تهديد و يا فرصت بودن فن آوري

اما مي توان از زوايه ديگري نيز به فن آوري نگريست. به اين معنا كه يك فن آوري تا چه اندازه فرصت يا تهديدي براي بشريت يا جهان است؟

به نظر مي رسد كه هرچه فن آوري براي نسل بشر و محيط زيست مفيدتر باشد و سازگاري بهتر با آن داشته باشد و يا بر رشد اقتصادي و شكوفايي آن تاثيرگذارتر باشد و موجبات اشتغال را فراهم آورد، اين فن آوري جديدتر و مثبت تر است. چنان كه فن آوري، تهديدي براي انسان و جهان باشد يا مانعي بر سر شكوفايي و اشتغال شود، منفي تر مي باشد.

در اين نگرش از زوايه ارزشي بودن به فن آوري توجه شده و تحليل ها و تبيين ها و نيز توصيه ها بر اين اساس شكل گرفته است. بنابراين، از اين منظر، فن آوري به عنوان جديد بودن يا علمي بودن يا نزديك به مرز علم يا نوع سازوكار و مكانيزم آن مورد تحليل و توصيف و تبيين قرار نگرفته، بلكه بيشتر به جنبه فرهنگي و اخلاقي و يا حتي اقتصادي آن توجه شده است.

جهاد اقتصادي، تبديل علم به فن آوري

از مهم ترين عرصه هايي كه مقام معظم رهبري براي جهاد اقتصادي تبيين كردند، تبديل علم به فن آوري و تجاري سازي علم به قصد توليد ثروت و قدرت اقتصادي است.

بر اين اساس، اين پرسش مطرح مي شود كه ما در كدام يك از عرصه هاي فن آوري ها مي توانيم وارد شويم و اهتمام بدان كرده و چه چيزي خط قرمز ما براي فن آوري به شمار مي آيد.

بي گمان مدلي كه اسلام و آموزه هاي قرآني ارايه مي دهد، تبديل علم به فن آوري هاي سخت و نرم به دور از هرگونه تهديد نسبت به كليت آفرينش است. خداوند به انسان هشدار مي دهد كه در انجام رسالت خلافت الهي و ربوبيت بايستي هوشيار باشد تا در دام ابليس و شيطان نيفتد، زيرا شيطان سوگند خورده است تا انسان را از مسير تحولات فن آوري هاي صحيح و ربوبيت الهي و خلافت بر موجودات هستي از پايگاه زمين باز دارد.(نساء، آيه 119)

بنابراين، هرگونه تغيير و تبديلي مي بايست در چارچوب فلسفه آفرينش و نظام آن باشد و انسان و موجودات هستي را به كمال شايسته و بايسته يعني متاله و رباني شدن سوق دهد.

هر يك از فن آوري هاي موجود چون فن آوري سخت اگر به قصد تسخير طبيعت باشد، مي بايست در اين چارچوب مديريت شود، همچنان كه علوم و فن آوري هاي نرم كه به هدف تسخير ذهن و شيوه انديشيدن انسان انجام مي گيرد بايد در محدوده نظام احسن الهي انجام شود.

برتر از اين اگر انسان به فن آوري هاي معنوي نيز دست يافت و توانست به تسخير قلب ها و تسخير باورهاي بنيادين بپردازد، بايد اين كار به هدف الهي انجام گيرد و فن آوري هاي قدسي نيز در خدمت دست يابي انسان به حيات طيب و متاله و رباني شدن انسان به كار گرفته شود.

در اين حالت است كه همه اين فن آوري ها نه تنها ارزشي و مطلوب بلكه لازم و بايسته مقام خلافت الهي انسان است و مي بايست ردگيري شود تا تحقق يابد.

ما نبايد در توليد علم و تبديل آن به فن آوري در هيچ يك از مراحل كوتاهي كنيم بلكه در همه مراحل مي بايست حضور جدي و قوي داشته باشيم. بر اين اساس فن آوري هاي سنتي و جديد يا فن آوري هاي سخت و نرم و حتي فن آوري معنوي و قدسي مي بايست در دستور كار و برنامه كلان مديريت جامعه ايماني قرار گيرد.

اگر بخواهيم تنها به فن آوري هاي سخت تكيه كنيم يا به فن آوري نرم گرايش يافته و از سخت و سنتي آن فاصله گيريم، دچار بحران خواهيم شد، زيرا همه اين ها قطعات يك پازل زيباي جهان عدالت محور مهدي(عج) است. بنابراين نبايد تنها مسحور فن آوري هاي مدرن و سخت مانند IT يا فن آوري زيستي و سلول هاي بنيادين و مانند آن شويم، بلكه همان گونه كه به فرش بافي به عنوان يك فن آوري و هنر سخت عصر كشاورزي مي نگريم و بدان نياز داريم، به فن آوري سخت IT و زيستي نيز نياز داريم؛ چنان كه به فن آوري جديد و نرم تسخير ذهن و قلب نيز نيازمند هستيم. البته اين توليد علم و تبديل آن به فن آوري و ثروت انساني مي بايست همواره در چارچوب هاي كلاني چون عدالت، انسانيت، كرامت، شرافت و اهداف نظام احسن الهي و رسيدن همه انسان ها به مقام خلافت الهي و مظهريت در ربوبيت باشد.

اين گونه است كه ثروت واقعي يعني امكانات بهتر و بيشتر براي همگان براي رسيدن به نظام عدالت محور و حيات طيب فراهم مي آيد و جهاد اقتصادي في سبيل الله تحقق مي يابد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا