اسباب بی آبرویی در قیامت
بی گمان قیامت، خاص ترین لحظه زندگی انسان هاست؛ چرا که در آن جا هرکسی آن چه را از خود برای خود ساخته مشاهده می کند. از این رو، دادگاهی است که شاهد اصلی آن، تجسم اعمال است. بنابراین دیگر نیازی است تا زبان سخن بگوید؛ چرا که همه اعضا و جوارح با شکل و شمایل جدیدی که به دست آورده فریاد می زند که " گرگ، خوک، پلنگ، گاو، گوسفند، شتر" و مانند آن است؛ چرا که هر شکل و شمایلی از اعضا و جوارح نشان از واقعیت تلخ اعمال و رفتار آدمی در زندگی دنیا دارد. زبان هایی که چنان بلند و آویزان است که مردمان از روی آن عبور می کنند، شکم های برآمده ، بدن های منکوس، کسانی که گوشت خود را قیچی می کنند، مردان و زنانی که لجن شده اند، بدن هایی که گوشت هایشان آب می شود و فرو می ریزد و ده ها و صدها حالت کاریکاتوری تلخ و وحشتناک که گاه شنیدن آن ها موها را بر تن، سیخ و راست می کند.
پست تر از این جانوران و وحوش انسانی، کسانی هستند که سنگ شده و از حالت حیوانی و جانوری نیز بیرون رفته و مایه و سوخت دوزخ و دوزخیان شده اند. این ها بخشی از تصویری است که قرآن و روایات معتبر از صحنه شگفت قیامت به دست می دهد. از جمله این تصاویر، حالت های شگفت انسان هایی است که بر پیشانی، بینی و پاهایشان علامت و نشانه هایی از خواری و ذلت گذاشته شده است.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا تصویر قرآنی کسانی که در قیامت گرفتار بی آبرویی می شوند به دست دهد و عوامل و علل این بی آبرویی و خواری را در قیامت بیان کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
قیامت خودساخته انسان
قیامت صحنه ای است که بازیگر اصلی آن انسان و اندیشه ها و رفتارهایش است. به این معنا که حتی فضای آن را انسان ها در دنیا می سازند. بنابراین، قیامت هر انسانی با انسانی دیگر متفاوت است و فضایی که در آن بر انگیخته می شود ارتباط استوار و محکمی با اندیشه ها و رفتارهای دنیوی اش دارد. از این روست که برخی انسان ها حتی مرگ و زندگی های متعدد را درک نمی کنند و تنها با یک زندگی و یک مرگ مواجه می شوند. به این معنا که مرگ ایشان همان آغاز قیامت و زندگی جاودانه ایشان است و بی آن که مرگ ها و زندگی های دیگری را تجربه کنند، جاودانه در نزد خداوند به سر می برند و از نعمت های بهشتی و رضوان الهی بهره می برند. از جمله کسانی که این گونه است به شهادت و گواهی آیه 169 سوره آل عمران شهیدان هستند که مرگ ایشان زندگی در نزد پروردگار و بهره مندی از رزق الهی است.
این در حالی است که گروهی دیگر، زندگی ها و مرگ های متعدد و مواقیت سخت و دشواری را تجربه می کنند که با توجه به نوع اندیشه ها و رفتارهایشان در دنیا مختلف و گوناگون است؛ چرا که برخی می بایست در هر میقات پنجاه هزار سال دنیایی را تحمل کنند تا به میقات دیگر در آیند و این فرآیند گذر از قیامت برای ایشان بسیار طولانی است. برای برخی دیگر از انسان ها، عالم برزخ، یک فرآیند تکاملی است و برای برخی دیگر، آغاز عذاب و شکنجه های برزخی است. خداوند در آیه 46 سوره غافر در باره عذاب های برزخی آل فرعون به عنوان پیش درآمدی بر عذاب های قیامتی می فرماید: النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ؛ [اينك هر] صبح و شام بر آتش عرضه مىشوند، و روزى كه رستاخيز برپا شود [فرياد مىرسد كه:] «فرعونيان را در سختترين [انواع] عذاب درآوريد.»
در حقیقت هر انسانی در قیامت با آن چه خود ساخته مواجه می شود و حتی فضایی را که در آن بر می خیزد و زنده می شود را خود رقم می زند و می سازد. از این رو می بایست گفت که قیامت با همه جزئیات آن برای هر انسانی با انسانی دیگر متفاوت است، چرا که هر کسی آن چه را ساخته بی کم و کاست می بیند و این در حالی است که همه در یک جا ممکن است محشور شوند، ولی نوع حشر هر کسی با دیگری تفاوت دارد. این همانند آن است که همه در یک جا گرد آمده باشیم ولی یکی در درون اندوهگین ، دیگری شاد و سومی بی تفاوت است و یا یکی همه جهان با همه فراخی اش تنگش می آید و آن دیگری دنیا برایش تیره و تار است، چون در دل نگران و مضطرب است. آن یکی به سبب انتظار، زمان بر او کند می گذرد و آن دیگری، زمان برای او چون برق می رود چون شاد و خوشحال است.
بنابراین هر کسی سازه های خویش را در قیامت به تجسم اعمال می بیند. از این رو لازم نیست تا چیزی دیگری به عنوان گواه حال و شاهد اعمال وی سخن بگوید و بازجویی پس دهد. خداوند در آیاتی بیان می کند که همه اعضا و جوارح به جای زبان سخن می گویند. این سخن گفتن می تواند به همان گونه ای باشد که زبان سخن می گوید؛ چرا که آن نیز عضوی از اعضای بشر است که خداوند به آن نطق عنایت کرده است. بنابراین همان گونه که به عضو زبان قدرت تکلم و سخن گفتن داده شده می تواند به هر عضو دیگری نیز این قدرت را بدهد بلکه حتی جمادات نیز به قدرت الهی می توانند زبان شوند و سخن بگویند. همین طور می تواند به معنای این باشد که هر عضوی حقیقت عمل را نشان می دهد و با تمام وجودش از اعمال و رفتار شخص سخن به میان می آورد. این در حالی است که شخص به اعضای خود اعتراض می کند که چرا سخن می گوید و حقیقت دنیوی او را آشکار می کند.(فصلت ، آیات 19 تا 21)
عوامل بی آبرویی بشر در قیامت
انسان عاقل و خردمند، به شخصیت خویش بیش از مال و جان ارزش قایل است. از این رو نسبت به عرض و شخصیت خود بسیار حساس است؛ چرا که حقیقت وجودی خود را در شخصیت و عرض و آبروی خویش می بیند و حاضر است تا مال و جانش را برای حفظ شخصیت، اعتبار ، آبرو و عرض خود بدهد.
شاید بی آبرویی و خواری در دنیا بزرگ باشد ولی نسبت به آخرت بسیار کم اهمیت و کوچک است؛ چرا که خواری و بی آبرویی در آخرت، چنان است که همه بشریت از آغاز افرینش و تا پایان تاریخ بشریت به همراه جنیان و فرشتگان، شاهد و ناظر آن هستند. خداوند دنیا را به گونه ای آفریده است که حتی بسیاری از فرشتگان از خواری و ذلت شخص آگاهی پیدا نمی کنند و هم چنان به سبب ستاریت خداوند ، بر ایشان پوشیده می ماند. اما در قیامت و رستاخیز همه پرده ها کنار می رود و شخص در برابر دیدگان همگان رسوا و خوار می شود.
انسان هایی که برای خود خواری و بی آبرویی و پستی در آخرت را خریده اند، از جمله کسانی هستند که پوست بدن هایشان، می سوزد وبریان و آب می شود و دوباره می روید.(معارج ، آیات 15 و 16 و نساء ، آیه 56) یا مانند انسانی که پوست سفیدش سیاه می شود (مدثر، ایات 27 و29) و یا چشمانش کور می شود و دیگر قدرت دیدن ندارد.(طه ، آیه 125) این گونه خواری و بی آبرویی در آخرت برایشان ظاهر می شود، چون در حقیقت در دنیا بی آبرو، کور، سیاه چهره و پست بودند ولی چون دنیا قابلیت بروز آن صفات باطنی ایشان را نداشت، در آخرت این گونه به نمایش گذاشته می شود. خداوند در آیات 106 و 107 آل عمران درباره چهره های کافران و مومنان می فرماید: «روزى كه چهرههايى سفيد و چهرههايى سياه مىشوند آنها كه چهرههايى سياه دارند به آنها گفته مىشود: آيا پس از ايمان كافر شديد؟ پس بچشيد عذاب را به جهت كفرتان. و آنها كه چهرههايى سفيد دارند در رحمت خداوند خواهند بود و جاودانه در آن مىمانند.» و در آیه 27 سوره یونس سیاهی چهره کافران را این گونه ترسیم می کند:«آنچنان چهرههايشان تاريك است كه گويى پارههاى شب ظلمانى صورتهايشان را بپوشاند.»؛ چرا که روز قیامت ، روز آشکار شدن سریره ها و سرشت انسانی است.( سوره طارق ، ایه 9)
خداوند در آیات بسیاری از جمله آیات 6 تا 8 سوره زلزله، 30 و 180 آل عمران، 49 سوره کهف، 16 سوره طور، 7 سوره تحریم، 12 تا 14 سوره تکویر، 35 سوره توبه، 54 سوره یس، 90 سوره نمل، 19 سوره احقاف، 70 سوره زمر، 272 سوره بقره، 10 سوره نساء ، 48 سوره زمر، و 72 و 98 سوره اسراء به مساله تجسم اعمال تصریح و اشاره دارد.
یکی از حالات بی آبرویی و تحقیر شدن آدمی در قیامت، نشانه گذاری روی بینی هاست. خداوند در آیاتی چند بیان می کند که به منظور تحقیر و بی آبرو کردن تکذیب کنندگان و کافران، بینی هایشان را نشانه گذاری می کند. از جمله این آیات آیات 10 و 15 و 16 سوره قلم است که در آن از وسم و نشانه گذاری روی بینی کافران به اسلام خبر می دهد. خداوند در این آیات روشن می سازد که در قیامت یکی از راه های شناسایی دشمنان پیامبر(ص) نشانه هایی است که روی بینی هایشان پدید می آید. (المیزان، ج 19، ص 372)
هدف از نشانه گذاری روی بینی بر اساس همین آیات، تحقیر و اهانت وخوارکردن دشمنان آن حضرت(ص) است تا روز قیامت در برابر همه هستی کوچکی و خردی خود را بفهمند و بدانند که بر خلاف بزرگی و فخری که در دنیا می فروختند و خود را برتر از مومنان می شمردند تا چه اندازه خوار و پست و حقیر بودند.
از نظر قرآن، کسانی که به این بدبختی در آخرت دچار می شوند کسانی هستند که دارای خصوصیات و صفاتی می باشند که بینی ای چون خرطوم فیل سزاوار ایشان است.
از همین آیات می توان یازده خصوصیت و ویژگی برای خرطوم داران به دست آورد که عبارتند از: 1. افترا به قرآن و افسانه خواندن آن؛ 2. بخل ورزی ؛ 3. بی مبالاتی در سوگند؛ 4. تجاوزکاری؛ 5. تکذیب قرآن؛ 6. درشت خویی؛ 7. تکذیب پیامبر(ص)؛ 8. سخن چینی؛ 9. عیب جویی؛ 10. فرومایگی ؛ 11. گناهکار بودن.
بنابراین خصوصیات یاد شده در انسان موجب می شود که در آخرت گرفتار تحقیر، بی آبرویی ، فرومایگی و پستی با علامت و نشانه ای بر بینی چون بینی خرطوم فیل داشتن مواجه شود. در حقیقت از نظر قرآن، هر یک از این خصوصیات و ویژگی های انسانی در دنیا موجب خواری و بی آبرویی و بی شخصیتی فرد می شود، ولی چون دنیا قابلیت این را ندارد تا باطن اعمال آدمی را نشان دهد، نمی تواند ببیند که با بخل ورزی یا عیب جویی و سخن چینی خود، برای خود خرطوم فیلی درست می کند.
بی گمان داستان پینوکیو که با هر دروغی، بینی اش دراز و بلند می شد، نمایشی از این حقیقت و باطن اعمال و رفتار زشت و ناپسند آدمی است. انسان هایی که به ظاهر با شخصیت هستند ولی اهل بخل و سخن چینی و بدگویی و بدکاری می باشند، اگر انسان چشم برزخی داشت می توانست ببیند که این افراد در حقیقت انسان های بی شخصیتی هستند که بر روی چهره شان به جای بینی خرطوم فیل است. بر اساس آیه 49 سوره کهف، قیامت تنها صحنه آشکار سازی اعمال آدمی است. به این معنا که انسان هر آن چه در دنیا انجام داده آن جا می یابد: ووجدوا ماعمِلوا حاضراً. بنابراین آن چه در قیامت از خرطوم به جای بینی در خود می یابد، همان سازه های خود در دنیاست؛ چرا که انسان شاکله خود را می سازد و شخصیت خود را می پروراند. شاکله انسانی ترکیبی از اعیان ثابت آدمی در علم الهی و رفتار و اندیشه های اوست که هویت وماهیت او را می سازد. این که شیخ اشراق سهرودی می گوید که انسان دارای ماهیت نیست به این معنا ست که همواره در حال شدن است و چون تا دم مرگ شکل و ماهیت ثابتی نیافته نمی توان از برای انسان ماهیتی تصور کرد، چرا که هر انسانی ماهیت خود را می سازد و شاکله وجودی خود را پدید می آورد. از این روست که برای انسان " حد یقف " از دو سوی صعود و سقوط نیست و تا بی نهایت می تواند عروج یا سقوط کند.
چشم برزخی برای همگان
شيخ بهايى با توجه روايات زيادى که درباره تجسم اعمال آمده در كتاب «الاربعين» مىگويد: «الحق ان الموزون فى النشأة الاخرى هو نفس الاعمال لا صحائفها؛ «در روز قيامت در ترازوى اعمال عملى را كه انسان انجام داده مىآورند نه صحيفهاى كه رويش نوشته شده است»
استاد محمد هادی معرفت در باره تجسم اعمال روایات زیر را نقل می کند که ما برای عبرت آن ها د راین جا می آوریم. این روایات می تواند سریره باطنی ما را برای خود ما آشکار سازد و چشم برزخی را به عنایت کند؛ چنان که می تواند برای کسانی که می خواهند خواب های خود را تعبیر کنند از آن بهره گیرند، چرا که این تجسم اعمال را ما در عالم برزخ نیز این گونه می بینیم . بنابراین در این جا با آوردن این روایات و ایات می خواهیم چشم برزخی خود را در همین دنیا باز کنیم و واقعیت اعمال و حقیقت رفتار خود را بدانیم و بشناسیم و به چهره واقعی خود که ساخته و یا می سازیم توجه کنیم و از خود شرم و حیا کنیم پیش از آن که در قیامت بی آبرو و خوار شویم از چهره و ماهیتی که برای خود ساخته ایم.
1- محمد بن مسلم از امام باقر(علیه السلام) در معناى آيه «سيطوقون ما بخلوا به يوم القيامة» (آل عمران ، آیه 180) سئوال مىكند آن حضرت در پاسخ مىفرمايد: «هيچ بندهاى نيست كه از پرداختن زكات خوددارى كند مگر اين كه خداوند آن را روز قيامت مبدل به اژدهايى آتشين مىكند كه طوق گردن او مىشود.» (عياشى 158/207:1.)
2- قيس بن عاصم يكى از صحابى مشهور پيامبر اكرم(صلی الله علیه واله) مىگويد: با جماعتى از «بنى تميم» خدمت پيامبر اكرم(صلی الله علیه واله) رسيدم، عرض كردم: اى پيامبر خدا ما را موعظه كن، زيرا كار ما طورى است كه از صحرا و بيابانها عبور مىكنيم، پيامبر اكرم(صلی الله علیه واله) در پاسخ وى فرمود: «اى قيس! با عزت، ذلت است و با حيات ، مرگ ، و با دنيا آخرت ، و هر چيزى حسابگرى دارد، و هر اجلى كتابى، اى قيس! تو همنشينى خواهى داشت كه با تو دفن مىشود در حالى كه او زنده است، و تو با او دفن مىشوى در حالى كه تو مردهاى، اگر او گرامى باشد تو را گرامى مىدارد، و اگر پست باشد تو را تسليم مىكند. او فقط با تو محشور مىشود، تو نيز فقط با او، و تنها با او سؤال مىشوى، پس آن را صالح قرار ده، چرا كه اگر صالح باشد موجب آرامش تو است، و اگر فاسد باشد مايه وحشت تو است، و او عمل تو است!» (خصال صدوق، ابواب الثلاثة، ح 93؛ امالى صدوق، مجلس اول؛ الاصابة ابن حجر عسقلانى، ج2، ص193.)
3- «هنگامى كه خداوند مؤمنى را روز قيامت محشور مىكند و از قبر برمى انگيزد يك مثال همراه او از قبر بيرون مىآيد و جلوه او مانند راهنما حركت مىكند، هرگاه به چيزى كه موجب هول و هراس مىشود برسد مىگويد نگران نباش و نترس، بشارت باد ترا به اين كه خوشحال و مورد كرامت خدا هستى، و در پيشگاه خداوند محاسبه بسيار آسانى دارى. دستور مىدهد به اين شخص كه روانه بهشت گردد. آن مثال و شبه همين طور در جلوى او حركت مىكند و به او مىگويد: خدا ترا بيامرزد! تو كيستى كه اين همه مايه سرور و خوشبختى من گرديدى و راهنماى من شدى؟ مىگويد: من همان سرورى هستم كه بر دل برادر مؤمن وارد كرده بوديد و اكنون خداوند از همان سرور مرا آفريده است.» (كافى 8/190:2 و 10/191 و 12؛ مصابيح الانوار 47/149:2.)
4- ابو بصير از امام باقر يا امام صادق(علیه السلام) روايت مىكند: «هنگامى كه بنده مؤمن مىميرد همراه او در قبر شش صورت وارد مىشود كه يك صورت از همه زيباتر است… صورتى در طرف راست، صورتى در طرف چپ، صورتى در پيش رو، و ديگرى در پشت سر، و ديگرى در پايين پا، و آن صورتى كه از همه زيباتر است بالاى سر او قرار مىگيرد. و هر گاه عذابى از سمت راست آيد صورت سمت راست مانع مىشود و همچنين از پنج جهت ديگر. صورتى كه از همه زيباتر است خطاب به بقيه كرده و مىگويد: شما كيستيد؟ خدا جزاى خيرتان دهد، صورت طرف راست مىگويد: من نمازم، و آن كه دست چپ است مىگويد: من زكاتم، و آن كه پيش او است مىگويد: روزهام، و آن كه پشت سر است مىگويد: حج و عمرهام، و آن كه پايين پا است مىگويد: من نيكى هايى هستم كه نسبت به برادرانت كردى. سپس آنها به آن صورت زيبا مىگويند: تو كيستى كه از همه زيباترى؟ مىگويد: «أنا الولاية لآل محمد(صلی الله علیه واله)»، «من ولايت آل محمدم.» (محاسن برقى 1036/448:1 (چاپ مجمع)، بحار الانوار 50/235-234:6.)
5- از رسول خدا(صلی الله علیه واله) روايت شده است كه فرمود: «هنگامى كه مؤمن از قبرش خارج مىشود عمل او به صورت زيبايى در برابر او ظاهر مىشود و مىگويد: تو كيستى؟ به خدا سوگند من تو را شخصى صادقى مىبينم. او در جوابش مىگويد: من عمل تو هستم، و او براى مؤمن نور و روشنايى و راهنما به سوى بهشت است.» (كنز العمال 38963/366:14.)
6- از امام صادق(علیه السلام) روايت شده كه فرمود: «هنگامى كه ميت بر قبر گذارده مىشود، شخصى در برابر او آشكار و مجسم مىشود و به او مىگويد: اى انسان! ماسه چيز بوديم: يكى رزق تو بود كه با پايان عمرت قطع شد، و ديگرى خانواهات بودن كه ترا گذاشتند و رفتند، و من عمل تو هستم كه با تو ماندهام، ولى من از هر سه براى تو كم ارزشتر بودم.» (فروع کافی، ج 3 ، ص 240 )
7- در روايتى از پيامبر اكرم(صلی الله علیه واله) آمده است: «هنگامى كه من به معراج رفتم وارد بهشت گرديدم. بهشت زمين هموارى بود ملائكه هايى ديدم كه مشغول ساختمان بودند و گاهى از احداث ساختمان دست نگه مىداشتند. از آنها فلسفه اين كار را سؤال كردم گفتند: مصالح ما تمام مىشود و منتظر مصالح هستيم، گفتم: مصالح ساختمانى شما چيست؟ گفتند: تسبيحات اربعه (سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اكبر). (وسایل الشیعه ، ج 10، ص 189)
8- امام باقر(علیه السلام) طى حديثى از رسول خدا(صلی الله علیه واله) نقل مىكند كه آن حضرت فرمود:«هر كس يك «سبحان اللَّه» بگويد خداوند برايش در بهشت يك درخت غرس مىكند و هر كس «الحمدللَّه» بگويد خداوند يك درخت برايش در بهشت مىكارد و هر كس «لا اله الا اللَّه» بگويد خداوند يك درخت برايش در بهشت غرس مىكند و هر كس «اللَّه اكبر» بگويد خداوند نيز يك درخت در بهشت غرس مىكند. شخصى از قريش از رسول گرامى اسلام(صلی الله علیه واله) پرسيد: بنابراين، ما بايد در بهشت درختان زيادى داشته باشيم! حضرت فرمود: بله، ولكن مبادا آتشى بفرستيد و تمام اين درختهاى غرس شده را بسوزانيد. و اين كلام خداوند عزو جل است كه مىفرمايد: اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از خداوند و رسولش اطاعت كنيد و اعمال شما را باطل نكنيد.» (وسائل الشيعه ج 5، ص 186 )بنابراين اعمال نيك و بد انسان در اين جهان به صورت درخت در روز قيامت مىشود.
همان گونه كه خداوند سبحان در قرآن كريم نيز مىفرمايد: «ان الذين يأكلون اموال اليتامى ظلماً انما يأكلون فى بطونهم ناراً و سيصلون سعيراً.»؛ «كسانى كه اموال يتيمان را به ظلم و ستم مىخورند در حقيقت تنها آتش مىخورند، و به زودى در شعلههاى آتش جهنم مىسوزند.» (نساء ، ایه 10) ظاهر آيه اين است كه در اين دنيا آتش را در دل خود وارد مىكنيد منتهى آتش به صورت مال است كه در آخرت به صورت آتش واقعى جلوه مىكند. از این رو خداوند می فرماید:«ان الذين يكتمون ما انزال اللَّه من الكتاب و يشترون به ثمناً قليلاً اولئك ما يأكلون فى بطونهم الا النار.» «كسانى كه كتمان مىكنند آنچه را خدا از كتاب نازل كرده و آن را به بهاى كمى مىفروشند، آنها جز آتش چيزى نمىخورند.» و در سوره اسرا مىفرمايد: «و من كان فى هذه اعمى فهو فى الآخرة اعمى و اضل سبيلاً.» «كسى كه در اين جهان از ديدن چهره حق نابينا بوده است، در آخرت نيز نابينا و گمراهتر است.»