بررسی فلسفه، آثار و احکام قصاص
قصاص یکی از قوانین اسلامی است که همانند جهاد مباحث بسیاری را درباره و پیرامون آن برانگیخته و شبهات چندی پیرامون تشریع آن ایجاد کرده است.
بیگمان بسیاری از شبهات و پرسشهایی که در این باره مطرح شده و میشود، برخاسته از نگاه بسته و عدم آگاهی از فلسفه و اهداف تشریع آن میباشد؛ زیرا قوانین اسلامی را میبایست دریک مجموعه و شبکه کامل دید و بهطور طبیعی نگاه تجزیه گرایانه، این شبهات را برمیانگیزد. هر یک از قوانین اسلامی، مکمل قانون دیگری است؛ چنانکه در خصوص قصاص تشریع عفو از قصاص به معنای احسانی بزرگ مطرح میباشد و شخص را درمقام محسنین قرار میدهد که یکی از مراتب تقربی به خدا از دیدگاه قرآن است.
نویسنده در این مطلب کوشیده فلسفه قصاص را برپایه آموزههای قرآنی تبیین کرده و تحلیل قرآن را در تشریع این حکم به ظاهر سخت ارائه کند.
چیستی و چرایی قصاص
قصاص هر چند که در زبان عربی به معنای قطع کردن و بریدن چیزی (لسان العرب، ابن منظور، ج11، ص 190 ذیل واژه قصص) و نیز به معنای پیگیری و دنبال نمودن آثار چیزی است (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 671 ذیل واژه قصص) ولی مقصود از آن در فرهنگ و فقه قرآنی و اسلامی به معنای استیفای حقوق از سوی مجنی علیه یا اولیای اوست. به این معنا که اگر جنایتی از ضرب و جرح و قتل بر شخصی وارد شده باشد، قصاص کننده ازجانی تبعیت کرده و اثری همانند او ایجاد میکند. (مفردات راغب، ص 671؛ و نیز جواهر الکلام، نجفی، ج 42، ص 7؛ و نیز ترمینولوژی حقوق، لنگرودی، ص 545)
قصاص چه در قتل و یا در اعضای شخص جانی از سوی جنایت شده یا اولیای دم، در صورتی است که ارتکاب جنایت در این دو موضوع از روی عمد باشد. (تحریر الوسیله، امام خمینی، ج 2، ص 508، و 540) بنابر این در صورتی که غیر عمد باشد قصاص مجاز نمیباشد بلکه دیه پرداخت میشود.
درباره چرایی تشریع، این قانون، آیات چندی در بیان فلسفه و اهداف تشریع آن آمده است که از جمله میتوان به آیه 33 سوره اسراء اشاره کرد که در آن قصاص قاتل عامد را قانونی تشریع شده در راستای حمایت از مظلوم بیان میکند.
خداوند در آیه 179 سوره بقره همچنین دو مساله دیگر را به عنوان عاملی در تشریع قانون قصاص مطرح میکند. در این آیه آمده است که تشریع حکم قصاص در حقیقت در راستای ایجاد بستری برای تقوای خردمندان و پرهیز ایشان از ارتکاب پلشتی و پلیدی چون قتل وجنایت است؛ زیرا هنگامی که انسان خردمند درمییابد که هر قتل عمدی، موجب قتل خود وی به عنوان جزا و مکافات عمل وی خواهد شد، از ارتکاب چنین پلشتی و پلیدی خودداری میکند که از آن به تقوا تعبیر میشود؛ زیرا یکی از کاربردهای اصلی تقوا در فرهنگ قرآنی، پرهیز و اجتناب از بزههای عقلانی و عقلایی است.
از دیگر پاسخهای قرآن در برابر پرسش چرایی تشریع قانون قصاص اینکه تشریع حکم قصاص به منظور رعایت عدالت، انصاف و خودداری از زیاده روی و اسراف در خونخواهی است؛ زیرا خشم و غضب اولیای دم در صورت عدم پاسخگویی درست و مناسب به موضوع میتواند آنان را جریحهدار کند و قتلهای قبیله ای وجنگهای خونین براه اندازد. قصاص در حقیقت پاسخگویی مناسب برای تعدیل این خشم میباشد. (بقره، آیه 179)
آثار قصاص
با نگاهی به آثاری که قصاص در جامعه به جا میگذارد میتوان چرایی و فلسفه تشریع آن را دانست. خداوند در آیه 179 سوره بقره، سه اثر مهم و برجسته را برای قصاص بیان میکند. این آثار عبارتند از:
1 – بازداری از قتل: بیگمان قصاص عاملی مهم در بازداری مردم از ارتکاب جنایت بویژه قتل عمد میباشد؛ زیرا آگاهی از کیفر برابر، موجب میشود تا انسان خردمند به دست خود خویشتن را به هلاکت نیفکند و زمینه قطع اعضای خویش را فراهم نیاورد. از این رو در اجرای قصاص، علنی بودن تشریع شده است تا خردمندان با دیدن مجازات و کیفر ارتکاب جنایات بدانند که هرگونه ارتکاب عمل جنایی میتواند این گونه قصاص را به همراه داشته باشد.
2 – تقوا: دستیابی به مرتبه یا مراتبی از تقوا از دیگر علل و اهداف تشریع قانون قصاص میباشد که در آیه بیان شده است. البته میتواند این تقوا به معنای تقوای مطلق و اصطلاحی باشد چنانکه میتواند به معنای همان تقوای لغوی باشد. به این معنا که تشریع قصاص زمینه ای برای تقوای خردمندان فراهم میآورد و آنان را نسبت به علل و اهداف احکام و آموزههای دستوری خداوند آگاه میسازد. بنابراین، به نواهی خداوند به دیده مصلحت و منفعتی مینگرد که در متعلقات احکام وجود دارد. البته به نظر میرسد که تقوای از پلشتیها و پرهیز از پلیدیهای عقلانی و عقلایی، مراد و منظور از تقوا در آیه است. به این معنا که هدف از تشریع قانون قصاص، هشدار باشی به خردمندان جامعه است که مواظب اعمال و رفتار خویش باشند و از ارتکاب بزهها و نابهنجاری جنحی و جنایی پرهیز کنند تا گرفتار قصاص نگردند و عضو و جان خویش را از دست ندهند.
3 – حیات جامعه: خداوند در این آیه بصراحت قصاص را مهمترین عامل حیات جامعه میشمارد و با مخاطب قراردادن عقلای جامعه در چرایی تشریع این حکم می فرماید که جامعه با قصاص حیات مییابد؛ زیرا اگر غده سرطانی قتل عمد با جراحی قصاص، قطع و از جامعه کنده نشود، میتواند همه جامعه را آلوده کند و مرگ و نیستی را برای آن جامعه رقم بزند؛ زیرا امنیت جان و عرض و مال، از مهمترین علل ایجادی جوامع بشری است و اگر این عنصر و فلسفه ایجادی جامعه به سبب قتلهای عمدی از میان برود و یا افراد جامعه برای مجازات قاتل به جان هم بیفتند، دیگر جامعهای بر جا نخواهد ماند و فلسفه ایجادی جامعه از میان میرود. از این رو خداوند حیات جامعه را به قصاص و اجرای آن منوط دانسته است.
خداوند در آیه33 سوره اسراء از زیاده روی و افراط در قصاص بازداشته است. این میتواند به چند معنا باشد که از جمله نهی از شدت عمل در کیفر و یا نهی از مجازات دیگران از بستگان قاتل و حتی نسبت به خود قاتل به هر شکلی مانند اهانت باشد. از این رو حضرت امیرمومنان علی(ع) از حسنین(ع) میخواهد تا نسبت به ابن ملجم مدارا کرده و جز قصاص چنانکه که عدالت اقتضا میکند عمل نکنند و حتی طعام و شیرخویش را برای قاتل خود میفرستد تا از هرگونه اهانت نسبت به وی جلوگیری به عمل آورد. خداوند در همین آیه تبیین میکند که در صورت خودداری اولیای دم از زیادهروی و اسراف در قصاص، خداوندبه اشکال دیگری به یاری ولی مقتول میشتابد و زمینههای برآورد حاجات و نیازهایش را فراهم میآورد. به هر حال، اجرای قصاص به شکل گفته شده و طبق مبانی و آداب اسلامی نه تنها موجب بحران اجتماعی نمیشود بلکه عامل حیات اجتماعی و سرزندگی و شادابی جامعه است و در نقش بازدارنده از ارتکاب گناه و جرم عمل میکند.
احکام قصاص
قصاص، از حقوق تشریعی اولیای دم است. (بقره، آیه 178 و اسراء، آیه 33) اولیای دم تنها در صورتی مجاز به قصاص و قتل قاتل میباشند که قاتل به عمد مرتکب جنایت شده باشد. (همان و نیز مائده، آیات 32 و 45 و انعام، آیه 151)
در آداب اجرایی قصاص آمده است که ولی دم مقتول نمیتواند از قانون قصاص تعدی کند و رفتاری بیرون از تشریع انجام دهد. (بقره، آیات 178 و 194 و مائده، آیه 45 و اسراء، آیه 33 و شوری، آیه 40) بر قاتل است که خود را به نظام تسلیم نماید و در چارچوب قانون، قصاص را بپذیرد و از آن سر باز نزند. (بقره، آیه 178)
عفو در قصاص و شرایط آن
البته عفو از قصاص از سوی اولیای دم مجاز دانسته شده است تا رحمت الهی شامل هر دو دسته از افراد جامعه شود. این آسانگیری، البته مشروط و منوط به این است که حکمت قانون و فلسفه تشریع آن، حفظ شود (بقره، آیات 178 و 179) زیرا در صورتی که عفو و گذشت موجب جریحهدارتر شدن شخص یا دیگران شود و جامعه را با بحران فقدان امنیت مواجه سازد، شخص ولی دم، مجاز نیست تا عفو وگذشت کند؛ زیرا قانون قصاص برای حکمت و اهدافی تشریع شده است که اگر عفو و گذشت آن را از میان ببرد، اولیای مقتول، مجاز به عفو و گذشت نیست و میبایست قانون قصاص اجرا شود. از این رو خداوند در آیه 45 سوره مائده، نادیده گرفتن احکام قصاص و عدم اجرای آن را عملی ظالمانه برمیشمارد؛ زیرا جامعه را با بحران فقدان امنیت مواجه میسازد. بنابراین در صورتی که عفو موجب گستاخی شخص قاتل یا دیگر افراد جامعه شود، گذشت جایز نیست و میبایست قصاص اجرا شود.
خداوند در آیه 178 سوره بقره و نیز 45 سوره مائده، عفو را در صورتی بهتر میداند که استیفای حق قصاص، نیاز نباشد و حتی عفو و گذشت زمینه را برای تغییر مثبت در رفتار شخص و یا رفتار جامعه سبب شود. اما اگر عفو و گذشت، سبب بحران شود و امنیت را تهدید و حیات اجتماعی را به مخاطره افکند، عفو نه تنها هیچ خوبی ندارد بلکه لازم است که قصاص به عنوان بهترین راهکار جراحی غده سرطانی امنیتزدایی به کار گرفته شود.
البته اولیای دم میتوانند در صورت تامین شرایط و عدم مخالفت با حکمت قصاص، عفو کنند و چیزی از قاتل نستانند یا آنکه از کشتن وی صرفنظر کرده و آن را به دیه تبدیل کنند. (بقره، آیه 178)
خداوند در همین آیه، عفو یکی از اولیای مقتول را موجب ساقط شدن حق قصاص میداند لذا گفته شده که اگر بخشی از حق قصاص مورد عفو قرار گیرد مانند عفو تام آن است و قاتل قصاص نمیشود. (کنزالعرفان، فاضل مقداد، ج2، ص 356)
به هر حال صاحبان حق قصاص، در صورت احراز عدم مخالفت با حکمت و فلسفه قصاص، مختارند تا در عفو یا قصاص یکی از دو امر را بپذیرند. (بقره، آیه 178 و مائده، آیه 45) در این صورت است که عفو از قصاص در پیشگاه خداوند امری پسندیدهتر از پافشاری بر قصاص است. (همان) و عفو از قصاص به عنوان صدقه در راه خدا (مائده، آیه 45) دانسته میشود. چنان که عفو و چشمپوشی از قصاص در بردارنده آمرزش گناهان صاحب حق میشود (همان) البته این آمرزش گناهان صاحب حق قصاص از سوی خداوند، به همان اندازه گذشت وی از گناه جانی میباشد. (همان)
نکتهای که نباید فراموش کرد آن که با گذشت اولیای دم، خون قاتل حرمت مییابد و کسی مجاز به کشتن وی نمیباشد. (بقره، آیه 178) و با عفو اولیای دم، حق قصاص ساقط میشود و دیگر حقی ثابت نیست(همان) بنابراین پشیمانی معنایی ندارد و کسی نمیتواند پس از عفو، خواهان قصاص قاتل شود. براین اساس اگر اولیای دم از حق خویش بگذرند و عفو کنند و یا دیهای بگیرند. هرگونه قصاص قاتل موجب عذاب دردناک الهی خواهد بود.(همان)
از دیگر احکام قصاص آن است که زن و مرد در حکم قصاص برابر نیستند. (بقره، آیه 178) اگرچه مفهوم آیه دلالت میکند بر این که قصاص زمانی است که قاتل و مقتول هر دو مرد یا زن باشند، اما این مفهوم به اجماع و اخبار، تخصیص خورده است؛ زیرا براساس اجماع و اخبار، مرد در مقابل کشتن زن نیز قصاص میشود. (زبده البیان، ص 844) چنان که در فقه نیز آمده است مرد در مقابل زن قصاص میشود ولی باید نصف دیه مرد به اولیای وی پرداخت شود. (تحریرالوسیله، ج 2، ص 467)
قصاص در ماههای حرام نیز مجاز است، به این معنا که اگر قاتل در ماههای حرام مجازات شود گناهی بر اولیای دم نیست. (بقره، آیه 194) و این قصاص به معنای تعدی به حدود الهی قلمداد نمیشود، زیرا از باب مقابله به مثل میباشد نه حرکت ابتدایی.
از شرایط و احکام قصاص آن است که مماثلت حفظ شود. به این معنا که جان در برابر جان، چشم در برابر چشم، بینی در برابر بینی، گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است؛ چنانکه این قانون در تورات نیز آمده است. (مائده، آیه 45) همچنین مماثلت در برده و آزاد مطرح میباشد که در آیه 178 سوره بقره بیان شده است. بر این اساس زن در برابر زن و مرد در برابر مرد قصاص میشود این قانونی است که از سوی خداوند بر اهل ایمان تشریع شده و آنان به حکم تعبد و تعقل آن را میپذیرند، زیرا عقل حکم میکند که خداوند حکیم به هدف مصلحت و دفع مفسدهای قانون قصاص را تشریع کرده و آن را به حکم تعبد میپذیرد و اجرا میکند. (همان)
امید آنکه با تفکر و تدبر در احکام الهی و اجرای دقیق آن، جامعهای با حیات و با نشاط پدید آوریم و زمینه رشد و شکوفایی و بالندگی همگانی را فراهم آوریم. بیگمان مخالفت با هر یک از احکام الهی یا تعطیلی آن میتواند آثار زیانباری را در جامعه پدید آورد؛ زیرا عمل نیمه و نصفه به احکام شریعت افزون بر اینکه باور سست را نشان میدهد موجب عدم تأثیر دیگر احکام الهی در صورت اجرا میشود؛ زیرا مجموعه قوانین اسلامی در کنار هم است که میتواند جامعه قرآنی و برتر را پدید آورد و عدم اجرای هر حکمی موجب عدم دستیابی به اهداف تشریع احکام شریعت میشود. از این رو لازم است که همه احکام را در یک شبکه تعریف کرد و در اجرای همه آنها به عنوان پازلهای ایجاد جامعه نمونه و برتر بکوشیم.