کار برای خــدا و آثار آن
هر کاری را میتوان با دو نیت متفاوت انجام داد؛ کار برای خالق و کار برای خلق. البته ممکن است گفته شود کار برای خلق و خدمت برای خلق، عین عبادت و کار برای خدا است؛ اما شاید این باور با همه ظاهرالصلاح بودن، اگر از مصادیق شرک نباشد، اصولا این تطابق نادرست است؛ زیرا نسبت میان رضایت خالق و رضایت خلق از مصادیق عام و خاص من وجه یا عام و خاص مطلق است؛ زیرا همواره رضایت خلق مساوی با رضایت خالق نیست؛ چنانکه رضایت خالق همیشه مساوی با رضایت خلق نیست؛ زیرا مواردی است که امری چون اقامه عدالت رضایت خلق را به دنبال ندارد و بسیاری از مردم از اقامه عدالت گریزان هستند و آن را به ضرر خویش مییابند، هرچند که رضایت خالق در اقامه عدالت است حتی اگر به نفع دشمن و به ضرر خویش باشد؛ همچنین مواردی نیز هست که رضایت خلق در آن تحقق مییابد، در حالی که رضایت خالق در آن نیست.
از نظر آموزههای قرآن، آنچه اصالت دارد، رضایت خالق و کار برای رضای خدا است؛ بنابراین، حتی اگر در مواردی رضایت خلق در انجام کاری نباشد، مومن میبایست تنها برای رضایت خالق تلاش کند؛ زیرا رضایت خالق در باطن امر، کاری است که به نفع خلق تمام میشود؛ یعنی هم به نفع کارپرداز خواهد بود و هم به نفع دیگران؛ زیرا همه کارهایی که انسان برای رضایت خدا انجام میدهد، هیچ نفعی برای خدا در آن نیست؛ بلکه همه نفع آن برای خلق است؛ چرا که خدای غنی حمید، بینیاز از کار خلق است. در نوشتار حاضر این موضوع واکاوی شده و آثار کار برای خدا تبیین گردیده است.
رضایت خلق بدون رضایت خالق
شخصی به مسئولی گفت: همه از شما راضی هستند، مگر پانزده نفر. مسئول گفت: این خوب است. حالا آن پانزده نفر کیستند؟ گفت: خدا و چهارده معصوم.
شاید در میان برخی از اطرافیان شما کسی باشد که آهسته میرود و آهسته میآید تا کسی را ناراضی نکند؛ زیرا بر این باور است که رضایت مردم بسیار مهم است. او تمام تلاش خویش را میکند تا همگان از او راضی باشند. از آنجا که خواستههای خلق متضاد و متناقض است و نمیتوان همه را خشنود کرد، باز هم کسی یا کسانی از دست او آزردهخاطر میشوند؛ زیرا همواره ما در حال قضاوت کردن و سپس عمل کردن براساس داوری خویش هستیم، حتی اگر به نفع شخص ما نباشد، بلکه منافع عموم مردم را در نظر بگیریم، باز هم مواردی است که یکی ناراحت خواهد شد.
به عنوان نمونه خود را در جای یک قاضی قرار دهید. دو نفری که پیش ما میآیند، بیگمان یکی حق و دیگری باطل است. هر قضاوت شما یکی را راضی و دیگری را ناراضی میکند. بنابراین، هرگز نمیتوان رضایت تمامی خلق را به دست آورد. از نظر آموزههای قرآن، از آنجا که بسیاری از مردم از نظر فهم و ادراک و نیز خواستهها متفاوت هستند، شما هر کاری را انجام دهید نمیتوانید رضایت همگان را به دستآورید.
بدتر اینکه خواستههای مردم در بسیاری از موارد با خواستههای الهی در تضاد و تناقض است؛ زیرا بسیاری از خلق کسانی هستند که خدا دربارهشان میفرماید: «اکثرهم یجهلون»(انعام، آیه 111)؛ «اکثرهم لفاسقین»(اعراف، آیه 102)؛ «اکثرهم لا یعلمون»(انفال، آیه 34؛ یونس، آیه 55)؛ «اکثرهم لایشکرون»(یونس، آیه 60؛ نمل، آیه 73)
این بدان معناست که بسیاری از مردم خواستههایی دارند که محبوب خدا نیست و خدا بدان رضایت ندارد؛ زیرا خواستهها و کارهایی که انجام میدهند بر اساس جهالت عقلی و علمی و بر اساس فسق و ضد شکرگزاری و استفاده نادرست از نعمت است. بنابراین اگر کسی بخواهد رضایت مردم بلکه حتی اکثریت مردم را به دست آورد، باید دشمنی خدا و چهارده معصوم را به جان بخرد و در حقیقت باید گفت که همه از شما راضی هستند الا پانزده نفر.
از نظر آموزههای قرآن، رضایت مردم و خلق بدون رضایت خالق، در نهایت هیچ خواهد بود؛ زیرا اگر رضایت مردم حتی اکثریت، در گرو اعمالی باشد که در آن فسق، عدم شکرگزاری، جهالت و بیعقلی و نادانی و مانند آن است، چنین اعمالی هرگز مورد رضایت خدا نخواهد بود.
اصولا کاری که برای رضایت خلق انجام میشود و رضایت خلق در آن اصالت دارد، هرگز شخص به آن آثاری که مورد انتظار است دست نمییابد؛ زیرا انسان کاری که برای رضایت خلق انجام میدهد، یا برای ایجاد حالت روانی رضایتمندی درونی است، یا متوقع است تا دیگران در قبال آن تشکر زبانی یا عملی داشته باشند. از نظر قرآن، کاری که برای رضایت خلق نه خالق انجام میشود هرگز آثار روانی مطلوب را در شخص ایجاد نمیکند، چنانکه انتظار و توقع تشکر زبانی و عملی، اگر هم تحقق یابد، خود این انتظار، حالتی را ایجاد میکند که گویی شخص از نظر روحی و روانی در حالت تعلیق قرار دارد و معلق در هوا است. او هرگز همانند کسی نیست که پای بر زمین گذاشته و هیچ اضطرابی ندارد، بلکه چنین شخصی همواره در حالت تعلیق احساس ثبات روحی و روانی ندارد که آیا دیگری از او تشکر میکند یا نه؟ آیا رضایت او را جلب کرده است یا نه؟ آیا این عملش مقبول دیگری بوده است یا نه؟ زیرا شخص کار را برای رضایت خلق انجام میدهد، و بسیاری از مردم یا توجه به کار شما نمیکنند، یا قدردان نیستند، یا اصلا برای کار شما ارزشی قائل نیستند؟
البته ممکن است کاری که شما برای رضایت خلق انجام میدهید، کاری باشد که از نظر اکثریت مردم کاری غلط و نادرست است و شما میبایست از این کارخویش توبه کنید؛ زیرا کاری که انسان برای رضای خلق انجام میدهد ممکن است کاری نباشد که از نظر دیگران ارزشی باشد.
پس کاری که انسان برای رضایت خلق انجام میدهد، ممکن است یا از مصادیق شرک باشد و اگر از مصادیق شرک نباشد، کاری که رضایت خلق در آن تحقق مییابد در بسیاری از موارد کارهایی است که مورد رضایت خالق نیست و اگر از مصادیق کارهایی باشد که رضایت خالق نیز در آن است، از مواردی است که آثار دنیوی و اخروی بر آن بار نمیشود؛ زیرا انسان انتظار تشکر و قدردانی دارد که ممکن است تحقق نیابد و اگر هم تحقق یابد، اجر و مزد عملش را دریافت کرده و دیگر نباید انتظار اجر الهی و مزد اخروی ازعملی داشته باشد که برای رضایت خلق انجام شده است.
از مردم کسانی هستند که اگر خدمتی به آنان شود، دمی خشنود میشوند، اما همین که دیگر خدمتی نشود، نه تنها سکوت نمیکنند بلکه خشمگین میشوند و با عصبانیت و تندی برخورد میکنند؛ زیرا انتظاری در آنان ایجاد شده که اگر توجهی به آنان نشود، اعتراض میکنند و خشمگین میشوند.(توبه، آیه 58)
آثار دنیوی و اخروی کار برای خالق
از نظر آموزههای قرآن، کار برای رضای خدا آثار بسیاری دارد که شامل آثار دنیوی و اخروی و نیز مادی و معنوی است. البته مهمترین شرط در کار برای خدا و رضای او، کاری است که در آن خلوص باشد و هیچ کسی یا چیزی در آن دخیل نشود؛ زیرا کوچکترین و کمترین ناخالصی میتواند تاثیر سوء داشته باشد و حتی رضایت خالق را از میان ببرد. پس آثاری که برای کار برای رضای خدا مطرح است، مشروط بر آن است که آن کار تنها برای رضای خالق باشد و خالص برای او؛ بنابراین، دخالت دادن رضایت خلق و یا انگیزههای دیگر میتواند آن خلوص را از میان بردارد و آثاری مثبت به دنبال نداشته باشد.
راه شناخت اینکه کار ما خالص برای رضای خالق است اینکه کمترین توقع پاداش و تشکری از خلق نداشته باشیم و اگر در دل خود نیاز به تشکر و جبران و پاداش از سوی خلق احساس کردیم قطعا بدانیم که در عمل ما ناخالصی وجود دارد و این عمل ناخالص ره به جایی نخواهد برد.
البته از نظر قرآن، کاری که برای رضایت خالق انجام میشود، همواره نفعی برای خلق خواهد داشت، هر چند که به ظاهر به ضرر خلق باشد؛ زیرا کارهایی که برای رضایت خالق انجام میشود، کارهایی است که عقل و نقل بر درستی آن در قالب واجب و مستحب تاکید دارد. شکی نیست که کارهایی که واجب و مستحب است، کارهایی است که نفع تمام یا اکثری برای خلق دارد.
از مهمترین آثار کار برای خالق میتوان، رضایت کارپرداز اشاره کرد؛ زیرا همواره رضایت خالق، موجب رضایت کارپرداز میشود. خدا در قرآن بارها به این نکته توجه میدهد که نوعی رابطه دوسویه «راضیه مرضیه» میان خالق و خلقی است که برای خدا کار انجام میدهد. کسی که خالصانه برای رضای الهی کاری را انجام میدهد، خدا از او راضی و خشنود میشود و این خشنودی به شکلی در انسان ظهور میکند.(فجر، آیات 27 تا 30؛ مائده، آیه 119)
همچنین کار برای رضای خدا، از مصادیق شکرگزاری عملی از نعمت است؛ زیرا کسی که از قدرت و قوت خویش بهره درست میگیرد تا کارهای واجب و مستحب را انجام دهد و خیری به خود و دیگران برساند، شاکر عملی نعمت است و از آثار شکر عملی بهرهمند میشود که یکی از مهمترین آنها پیدا کردن سعه وجودی و شرح صدر است. (ابراهیم، آیه 7)
از دیگر آثار کار برای خدا و رضایتش، دستیابی به مقام اطمینان است (فجر، آیات 27 تا 30)؛ زیرا کسی که برای رضای خدا کاری را انجام میدهد، اهل ذکر عملی است، و ذکر عملی خدا موجب آرامش و اطمینان است. (رعد، آیه 28)
از نظر قرآن، کار برای خدا و رضایتش موجب میشود که شخص مورد عنایت و توجه خاص خدا قرار گیرد و خدا از فضل خویش به او چیزهایی را بدهد که به دیگران نمیدهد. (توبه، آیه 59)
رضایت خدا عامل اساسی بهرهمندی از امداد غیبی است که بسیار مهم در زندگی است؛ زیرا انسان در زندگی در شرایطی سخت قرار میگیرد که هیچ راه چارهای جز امداد غیبی نیست.(مجادله، آیه 22)
بر اساس تعالیم قرآن، افرادی که تنها برای رضای الهی کاری را انجام میدهند، به عنوان اهل حزبالله، اهل بهشت هستند.(مجادله، آیه 22) پس باید گفت که دستیابی به بهشت و فوز عظیم اخروی نیز از دیگر دستاوردهای انجام کاربرای خدا و رضایت او است.(توبه، آیه 100) البته شکی نیست که این ورود با رهایی از غفلت و عذاب دوزخی است که دیگران بدان دچار هستند یا میشوند.(یونس، آیات 7 و 8)
افرادی که دنبال رضایت الهی و کار برای خدا هستند، اهل خشیت هستند.(بینه، آیه 8) این بدان معناست که چنین اشخاصی از روی علم و دانایی نسبت به عظمت الهی کاری را انجام میدهند که خود را از دوزخ در امان نگه میدارند و بهشت اخروی را برای خویش میسازنند.