اعتقادی - کلامیسیاسیعرفانمعارف قرآنی

معصومان حقیقت ذکر و اهل الذکر

بسم الله الرحمن الرحیم

واژه ذکر از واژگان پر کاربرد در قرآن کریم است. اصل واژه به معنای یادآوری است؛ اما در قرآن بیش ترین کاربرد و استعمال آن در یاد خدا و قرآن و پیامبر(ص) است؛ زیرا هر چند که اصل ذکر آن است که انسان هماره به یاد خدا باشد؛ اما شکی نیست که تجلیات خدا اسماء الله به شکل کامل و تمام در قرآن و رسول اکرم(ص) است؛ زیرا قرآن و رسول(ص) چنان هستند که گویی همه حقیقت ذکر الله در همین دو امر است. بنابراین، می بایست قرآن و پیامبر(ص) را همان حقیقت ذکر الله دانست.

بر این اساس، وقتی از اهل الذکر در قرآن سخن به میان می آید، نمی تواند کسی جز «عترت طاهره» باشد؛ زیرا آنان همان «اهل پیامبر» هستند. از همین روست که پیامبر(ص) در حدیث ثقلین فرمان می دهد تا برای رهایی از ضلالت به قرآن و عترت(ع) رجوع شود؛ چرا که با وجود این آنان است که می توان از ضلالت رست و به بهشت رسید.

رسول الله ذکر الهی

خدا در قرآن به صراحت رسول الله (ص) را ذکر دانسته و فرموده است: فاتقوا الله یا اولی الالباب الذین آمنوا قد انزل الله الیکم ذکرا رسولا یتلواعلیکم آیات الله مبینات لیخرج الذین آمنوا و عملوا الصالحات من الظلمات الی النور…؛ پس تقوای الهی پیشه گیرید ای اولوا الالباب که ایمان آورده اید. همانا خدا به سوی ذکر رسول را فرستاد تا بر شما آیات خدا را که روشنگر است تلاوت کند تا کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادند را از ظلمات به سوی نور بیرون برد…(طلاق، آیات 10 و 11)

در این آیات به صراحت ذکر را همان رسول الله(ص) معرفی می کند که موجبات خروج مومنان از ظلمات به سوی نور است. پس همان طوری که خدا به ولایت خویش مومنان را از ظلمت به سوی نور بیرون می برد.(بقره، آیه 256)، پیامبر(ص) نیز به عنوان مظهر اسماء الله و دارای ولایت الهی از چنین توانایی برخوردار است. جالب این که از نظر قرآن، این حقیقت را هر کسی درک نمی کند، بلکه تنها اولوا الالباب به این حقیقت می رسند؛ زیرا کسانی هستند که مغز و باطن چیزی را درک می کنند و از ظاهر به باطن و از ملک به ملکوت می رسند. اینان هستند که پشت ظاهر رسالت، مظهریت در ولایت الهی را می بینند و می فهمند که ذکر الله همان رسول الله(ص) است که می تواند نه تنها انسان را نسبت به حقایق روشنگری دهد، بلکه به عنوان مظهریت در ولایت الهی و ربوبیت و پروردگاری طولی و اذنی، تصرفات تکوینی داشته و مومنان را از ظلمت به سوی نور بیرون برد.

براین اساس، هر چیزی که به عنوان آثار «ذکر» یعنی «ذکر الله» گفته شده، در حقیقت برای «رسول الله»(ص) ثابت است. پس اگر خدا می فرماید: الا بذکر الله تطمئن القلوب؛ همانا به ذکر الله قلوب آرامش می یابد(رعد، آیه 28)، در حقیقت با ذکر رسول الله(ص) این آرامش برای مومنان ایجاد می شود.

هم چنین از نظر قرآن، هر کسی ذکر الله را فراموش کند، خدا او را فراموش می کند؛ پس هر کسی رسول الله(ص) فراموش کند، از چشم خدا خواهد افتاد و خدا نظر لطفی به او نخواهد کرد.

اهل بیت عصمت و طهارت(ع) همان اهل الذکر

یکی از فرمان های الهی در قرآن، سوال و پرسش از اهل الذکر به عنوان مرجعیت علمی و عملی در زندگی است؛ خدا به صراحت می فرماید: فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون بالبینات و الزبر؛ پس از اهل ذکر بپرسید اگر نمی دانید به بینات و کتب.(نحل، آیه 44؛ انبیاء، آیه 7)

پس از نظر قرآن، افزون بر پیامبر(ص) که مستقیم از «وحی» الهی بهره مند می شود(همان) مراجعه به اهل ذکری است که آنان از بینات و زبر برخوردار هستند. همان کسانی که می توانند همانند رسول الله(ص) اسوه حسنه درزندگی باشند وانسان آنان را سرمشق حسنه خویش قراردهد و فلسفه و سبک زندگی خویش را از ایشان بیاموزد.

از آن جایی که اسوه حسنه در فلسفه و سبک زندگی می بایست انسانی معصوم باشد، غیر از پیامبر(ص) تنها کسانی که از نظر قرآن از عصمت تفضیلی الهی برخوردار هستند، همان اهل بیت عصمت و طهارت هستند که خدا آنان را از هر گونه رجس و پلیدی پاک کرده (احزاب، آیه 33) و آنان به عنوان مطهرین می توانند به اسرار مکنون کتاب الله علم و تماس داشته باشند.(واقعه، آیات 77 تا 80)

از همین روست که خدا مرجعیت علمی و عملی را به آنان بخشیده و فرمان داده تا به آنان مراجعه شود؛ زیرا اگر مصداق و حقیقت ذکر الله همان رسول الله(ص) است(طلاق، آیه 11)، شکی نیست که «اهل الذکر» همان «اهل بیت» است که در آیه 33 سوره احزاب بیان شده است. پس از نظر آموزه های وحیانی قرآن، پس از رسول الله (ص) تنها کسانی که مرجعیت دارند، همان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) به عنوان «اهل الذکر» هستند.

امام باقر(ع) می فرماید: الذکر اسم رسول الله (ص) و قالوا نحن اهل الذکر؛ ذکر نام پیامبر(ص) است و ما همان اهل ذکر هستیم.(بحارالانوار، ج 9، 243؛ ج 16، ص 90؛ تفسیر قمی، ج 2، ص 275)

و نیز امام باقر(ع) می فرماید: نحن اهل الذکر و قد سمی الله رسوله (ص) ذکرا فی  قوله ذکرا رسولا؛ ما اهل ذکر هستیم و خدا در قرآن رسول خویش را ذکر نامیده و گفته است: ذکرا رسولا.(تاویل الایات الظاهره، ص 259)

امام صادق(ع) ضمن بیان اسمای دهگانه رسول الله(ص) در قرآن، می فرماید: فالذکر اسم من اسماء محمد(ص) و نحن اهل الذکر(بحارالانوار، ج 16، ص 101) احادیثی دیگر از دیگر امامان از جمله امام رضا علیه السلام در تایید این معنا آمده است.(وسایل الشیعه، ج 27، ص 72؛ بحارالانوار، ج 23، ص 173)

امیرمومنان امام علی(ع) نیز می فرماید: امرکم ان تسالوا اهل الذکر و نحن و والله اهل الذکر لا یدعی ذلک غیر نا الا کاذب تصدیق ذلک فی قوله تعالی قد انزل الله الیکم ذکرا رسولا؛ خدا شما را از امر کرد تا از اهل ذکر بپرسید. به خدا سوگند که ما همان اهل ذکرهستیم و کسی غیر از ما به این نام خوانده نمی شود مگر آنان دروغگو باشد. تصدیق این مطلب همان سخن خدای تعالی است که فرموده است: خدا به سوی شما ذکر رسول را فرستاده است.(مستدرک الوسائل ، ج 17، ص 283)

عبدالله بن عباس نیز می گوید که نبی همان ذکری از سوی خدا است و علی ذکری از محمد(ص)؛ چرا که خدا می فرماید: و انه لذکر لک و لقومک؛ و این مایه ذکر تو و قوم توست.(زخرف، آیه 44؛ بحارالانوار، ج 35، ص 403)

پس اگر مردم بخواهند به حقیقت ذکر دست یابند، می بایست به پیامبر(ص) و قرآن و عترت معصوم(ع) مراجعه کنند؛ زیرا از نظر قرآن، ذکر در دنیا همین ها هستند و هر کسی ذکر را در چیزی دیگر بجوید و یا بخواهد در حقیقت از ذکر دور افتاده و به گمراهی رفته است. از همین روست که پیامبر(ص) تمسک و اعتصام به ثقلین کتاب الله و عترت (ع) را واجب می داند تا پس از ایشان به گمراهی نیافتند؛ زیرا اگر رسول الله(ص) از میان مردم رفته ، اما حبل الله هم چنان با تاری چون قرآن و پودی چون عترت(ع) در اختیار مردم است.

ولایت مطلقه معصومان

ازنظر آموزه های وحیانی قرآن، واجب عقلی و نقلی است که انسان نادان و جاهل یعنی کسی که نمی داند، از کسی که می داند بپرسد. بنابراین، بر امت اسلام واجب شد تا از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) به عنوان اهل الذکر در اموری که نمی دانند، پرسش کنند تا آنان با بینات و زبر که همان علوم وحیانی است، پاسخ دهند و مردم را هدایت کنند.

این هدایت به دو شکل ارایه الطریق یعنی راه نشان دادن، و ایصال الی المطلوب یعنی دستگیری و رساندن به مقصود در مقصد واجب شده است. بنابر این اهل بیت عصمت و طهارت به عنوان اهل الذکر نه تنها مرجعیت علمی دارند، بلکه مرجعیت عملی دارند و به عنوان اسوه حسنه عمل می کنند، بلکه حتی آنان در جایگاه تعلیم و تزکیه تصرفات ربوبی و پرودگاری به اذن الهی داشته و می توانند به پرورش باطن کسانی بپردازند که به آنان مراجعه می کنند.

از آن جایی بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، ولایت مطلقه تنها برای خدا است(شوری، آیات 9 و 28)، پس کسانی که برای آنان ولایت در قرآن ثابت می شود، از باب ولایت در مظهریت است؛ زیرا آنان به چنان جایگاهی از مظهریت در ولایت رسیده اند که می توانند به مشیت و اذن الهی ولایت یابند و در امور تکوینی تصرف داشته باشند.

از آثار ولایت الهی بر اساس آموزه های قرآنی، ولایت اخراج از ظلمات به نور است(بقره، آیه 256)؛ یعنی افراد را از ظلمات سه گانه به سوی نور واحد توحید احدیت می برند تا جایی که جز خدا کسی را  نبیند و همه اسماء الله به عنوان نور واحد در آنان تجلی کند؛ در این صورت است که آن شخص، خود به تنهایی همه نوری می شود که آسمان ها و زمین را منور کرده و به عنوان مخلوق ظهور بخشیده است.(نور، آیه 35)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، پیامبر(ص) به عنوان نور الله از چنین جایگاهی برخوردار است. از این روست که تصرفات پیامبر(ص) در مخلوق همان تصرفات الهی به شکل مطلق است که شامل تعلیم و تزکیه و تطهیر و استغفار و مانند آنها است.(توبه، آیه 103؛ بقره، آیات 129 و 151؛ آل عمران، آیه 164)

از آن جایی که پیامبر(ص) از سوی خدا به عنوان نور و هم چنین ذکر و رسول فرستاده شده(طلاق، آیات 10 و 11) می تواند تصرفات ولایی داشته باشد و موجبات اخراج مومنان از ظلمات به سوی نور شود.(همان) از نظر قرآن، اهل الذکر یعنی همان اهل بیت محمد(ص) نیز همان تصرفات را داشته باشند. از این روست که آنان نیز دارای ولایت مطلقه هستند. پس آنان نیز همان جایگاهی را دارند که «ذکر» یعنی رسول الله(ص) دارد. از همین روست که پیامبر(ص) همه چیزهایی که خدا برای رسول الله(ص) مطرح کرده است، به جزء مقام دریافت وحی تشریعی به عنوان مقامات و فضائل اهل بیت از معصومان(ع) بیان کرده و در حدیث منزلت در حق امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید که نسبت امام علی(ع) با پیامبر(ص) نسبت هارون (ع) با موسی(ع) است مگر آن که نبوت تشریعی برای او ثابت نیست.

البته نفی نبوت تشریعی ، نفی نبوت غیر تشریعی نیست؛ زیرا همان طوری که برای مادر موسی(قصص، آیه 7) یا مریم(س) وحی غیر تشریعی ثابت شده، برای اهل الذکر (ع) ازاهل بیت عصمت و طهارت نیز این وحی غیر تشریعی ثابت است؛ زیرا تصرفات آنان مبتنی بر وحی غیر تشریعی ازسوی خدا هم چنان ادامه می یابد. پس اگر وحی تشریعی پایان یافته، ولی وحی غیر تشریعی هم چنان برای اهل الذکر برقرار است و آنان به اذن الهی کاری را انجام می دهند.

باید توجه داشت که وحی غیر تشریعی شامل اموری است که آنان می بایست به عنوان اولیای خاص الهی انجام دهند؛ یعنی همان طوری که حضرت خضر(ع) به عنوان «عالم لدنی»(کهف، آیه 65) می فرماید: و ما فعلته عن امری؛ هیچ کاری از روی امر خودم انجام ندادم، بلکه وحی الهی بود(کهف، آیه 82)؛ زیرا او بنده خاص الهی بود که حضرت موسی(ع) مامور با ملاقات ایشان بود. پس وقتی کسی از سوی خدا مامور است تا از دیگری بپرسد یا بهره گیری، باید آن شخص مقبول الهی باشد؛ چرا که افعال و اقوال او چیزی جز وحی الهی نیست.

به سخن دیگر، همه کسانی که از وحی بهره مند هستند، خواه تشریعی خواه غیر تشریعی، از نوعی عصمت برخوردار هستند و افعال آنان که مبتنی بر خیرات است، همگی از سوی خدا وحی می شود؛ چنان که خدا می فرماید: و اوحینا الیهم فعل الخیرات؛ ما به سوی آنان فعل و انجام کارهای خیر را وحی کردیم.(انبیاء، آیه 73)

بنابراین، اهل عصمت از اهل بیت(ع) به عنوان اهل الذکر، می بایست مسئول عنه باشند و مردم از آنان درباره کارهایشان مراجعه کنند و از آنان بپرسند.

البته باید توجه داشت که سوال تنها در ساحت دانش و علم نیست تا تنها مرجعیت علمی ثابت شود؛ زیرا از نظر قرآن، سوال اعم از سوال در ساحت علم یا چیزی دیگر است. به عنوان نمونه خدا از کسانی درخواست مالی دارند، به عنوان «سائل» یاد می کند و می فرماید: و فی اموالهم حق معلوم للسائل و المحروم؛ در اموال مومنان حقی مشخص برای سائلان و محرومان است.(معارج، آیات 24 و 25)

هم چنین خدا درباره درخواست مردمان می فرماید: و آتاکم من کل ما سالتموه و ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها؛ و خدا از هر آنچه سوال کردید به شما داد؛ و اگر نعمت های خدا را بشمارید قابل شمارش و آمار نیست.(ابراهیم، آیه 34)

از این آیه دانسته می شود که سوال تنها همان سوال های علمی نیست، بلکه شامل همه پرسشها و سوالاتی می شود که انسان از خدا می خواهد، خواه علمی و خواه غیر علمی. ازاین روست که سخن از نعمت های غیر قابل احصاء و آماری می کند که خدا به انسان داده است.

به هر حال، از نظر قرآن، مرجعیتی که برای اهل بیت عصمت و طهارت(ع) به عنوان اهل الذکر است، مرجعیت علمی نیست، بلکه مرجعیت در تمامی شئون بشر است که از همه مهم تر، مرجعیت در اموری  است که سعادت و شقاوت انسان در دنیا و آخرت به آن وابسته است. شکی نیست که همان اندازه که مرجعیت علمی برای شناخت فلسفه زندگی لازمه است، مرجعیت علمی برای سبک زندگی نیز لازم است. ازاین رو، می بایست برای اهل بیت(ع) به عنوان اهل الذکر همه ولایت الهی را ثابت دانست و آنان را مظهر در ربوبیت و ولایت مطلقه الهی دانست. پس در امر دین و دنیا می بایست به آنان مراجعه کرد و درامور دینی و سیاسی واجتماعی و نظامی و مانند آنان از دستور آنان پیروی و اطاعت کرد؛ زیرا معنا ندارد کسی مامور به مراجعه به کسی باشد، ولی از او اطاعت نکند.

عقل و نقل نمی پذیرد که کسی فرمان دهد از فلانی بپرس! اما به بگوید که مطابق پاسخش عمل مکن! پس وقتی فرمان می دهد اهل الذکر بپرسید معنای آن است که مطابق پاسخ علمی و عملی عمل شود. پس اگر آنان سخنی گفتند می بایست به آن عمل کرد و اطاعت و تبعیت از آنان به عنوان اهل الذکر واجب است؛ زیرا آنان هم می دانند و هم می توانند دستگیر و یاریگر مردمان باشند و آنان را به کمال بایسته و شایسته ایشان برسانند. هر گونه تخلف و مخالفت با اهل الذکر مخالفت با خدا و تخلف از فرمان الهی است که می فرماید: فاسئلوا اهل الذکر.

از آن جایی که دانش ها و دارایی هایی پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) فراتر از ساحت علوم عادی یا حتی غریبه است؛ چرا که آنان از علومی خبر دارند که در حالت عادی غیر قابل دسترسی برای مردمان است(بقره، آیه 151) می توان گفت که مردمان می بایست دانش وحیانی را از ایشان بپرسند؛ چرا که آنان در همه علوم ازجمله علوم وحیانی دستی دارند و می توانند از طریق وحی غیر تشریعی یا از بینات و زبر پاسخ های وحیانی را بگویند و مشکلات مردمان را بر طرف کنند.(نحل، آیه 44)

به هر حال، ولایت مطلقه الهی برای مظاهر الهی از جمله پیامبر(ص) به عنوان ذکر الله و هم چنین اهل بیت عصمت و طهارت(ع) به عنوان اهل الذکر ثابت است و ادله قرآنی و روایی بسیاری برای آن وجود دارد که بیان همه آنها در این مجال نمی گنجد. پس به همین میزان بسنده می شود؛ زیرا «در خانه اگر کس است، یک حرف بس است.»

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا